Research Article

 

 

Comparing the vestibular evoked myogenic potentials in patients with type Ι diabetes mellitus and normal people

 

 

Behnoush Kamali1, Fahimeh Hajiabolhassan1, Jamileh Fatahi1, Ensiyeh Nasliesfahani2, Javad Sarafzadeh3, Soghrat Faghihzadeh4

 

1- Department of Audiology, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran

2- Gland Center, Shariati Hospital, Tehran University of Medical Sciences, Iran

3- Department of Physicaltherapy, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran

4- Department of Biostatistics, Tarbiat Modarres University, Tehran, Iran

 

 

Received: 6 March 2012, accepted: 15 September 2012

 

Abstract

Background and Aim: Patients with type I diabetes mellitus commonly complain about dizziness, floating sensation, tinnitus, weakness, and sweating. The aim of this study was comparing vestibular evoked myogenic potentials (VEMPs) between these patients and normal people.

Methods: Twenty-four patients with type I diabetes mellitus and twenty-four healthy volunteers with the age range of 15-40 years were enrolled in this study. A tone burst of 500 Hz, with the intensity of 95 dB nHL, was delivered through a insert earphone and vestibular evoked myogenic potential was recorded. The t-test was used to compare the results between the two groups. To investigate the effect of glycated hemoglobin (HbA1c) on VEMP responses (latency, absolute and relative amplitude), the regression analysis was used.

Results: The mean p13 and n23 latency were significantly more in patients with type Ι diabetes mellitus (for P13 latency, p=0.013 in right and p=0.010 in left ear, and for n23 latency, p<0.001 in right and p=0.005 in left ear). There was no significant difference between two groups in absolute and relative amplitude and prevalence of the VEMP (p>0.050). There was no correlation between VEMPs and HbA1c in patients with type 1 diabetes mellitus (p>0.05).

Conclusion: Prolonged latencies of the VEMP in patients with type 1 diabetes mellitus suggest lesions in the retrolabyrinthine, especially in the vestibulospinal tract. Nevertheless, due to the limited number of examined samples, further investigation with more patients should be performed.

Keywords: Vestibular evoked myogenic potentials, saccule, sternocleidomasstoid muscle, vestibular System, type Ι diabetes mellitus

 


مقاله پژوهشی

 

مقايسۀ پتانسیل‏های عضلانی برانگیختۀ دهلیزی گردنی در افراد مبتلا به دیابت شيرين نوع I و افراد هنجار

 

بهنوش کمالی1، فهیمه حاجی ابوالحسن1، جمیله فتاحی1، انسیه نسلی اصفهانی2، جواد صراف‏زاده3، سقراط فقیه‏زاده4

1ـ گروه شنوایی‏شناسی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران

2ـ پژوهشکده غدد، مرکز دیابت، بیمارستان شریعتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران

3ـ گروه فیزیوتراپی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران

4ـ گروه آمار زيستي، دانشكده پزشكي، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: بیماران دچار دیابت نوع Ι به‏طور شایع از سرگیجه، احساس شناور‏بودن، وزوز، ضعف و عرق‏کردن شکایت دارند. مطالعۀ حاضر با هدف مقايسۀ پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی در افراد مبتلا به دیابت نوع Ι و افراد هنجار انجام شده است.

روش بررسی: اين مطالعه روي ‏24‏ فرد مبتلا به دیابت نوع Ι و ‏24‏ فرد داوطلب هنجار در محدودۀ سني 40-15 سال صورت گرفت. پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی گردنی با ارائۀ محرک تن‏برست ‏500‏ هرتز با شدت 95 دسی‏بل nHL به ثبت رسید. برای مقایسۀ نتایج بین دو گروه از آزمون ‏t‏ مستقل و بررسي اثر هموگلوبین گلیکه‏شده بر پارامترهای پتانسیل‏های عضلانی برانگیختۀ دهلیزی گردنی از آنالیز همبستگی استفاده شد.

یافته‏ها: میانگین زمان نهفتگی p13 و زمان نهفتگی n23 در مبتلایان به دیابت نوع Ι بیشتر از افراد هنجار به‏دست آمد که این تفاوت از لحاظ آماری معنی‏دار بود. برای زمان نهفتگی p13، در گوش راست 013/0p= و در گوش چپ 01/0p= و برای زمان نهفتگی n23، در گوش راست 001/0p< و در گوش چپ 005/0p= به‏دست آمد. تفاوتی بین میانگین دامنۀ مطلق و نسبت عدم تقارن و درصد وقوع پتانسیل‏ها در دو گروه مشاهده نشد. هموگلوبین گلیکه‏شده نیز بر هیچ‏یک از پارامترهای پاسخ در مبتلایان تأثيرگذار نبود(05/0p>).

نتیجه‏‏گیری: با توجه به مشاهدۀ زمان نهفتگی تأخیر‏یافته در پاسخ بیماران دیابتی نوع Ι، احتمال ضایعه در ورای لابیرنت به‏ویژه در نوار دهلیزی‏ـ‏نخاعی ساقۀ مغز وجود دارد. با ‏این وجود، به علت محدود بودن تعداد نمونه‏های مورد بررسی، نیاز به تحقیقات گسترده‏تری در اين مورد است.

واژگان کلیدی: پتانسیل‏های عضلانی برانگیختۀ دهلیزی، ساکول، عضله جناغی چنبری پستانی، سیستم دهلیزی، دیابت نوع Ι

 

(دریافت مقاله: 16/12/90، پذیرش: 25/6/91)

 

مقدمه


دیابت به گروهی از بیماری‏ها اطلاق می‏شود که با سطح بالای گلوکز خون شناخته می‏شوند و در اثر نقص در تولید یا عملکرد انسولین و یا هر‏ دو ایجاد میشوند. بیماری دیابت می‏تواند منجر به مشکلات جدی و حتی مرگ پیش از بلوغ شود، در حالی‏که با مدیریت درست می‏توان این بیماری را کنترل کرد و احتمال بروز مشکلات بعدی را پایین آورد. دیابت به دو نوع کلی دیابت شیرین و دیابت بی‏مزه تقسیم می‏شود. دیابت شیرین از انسولین ناکافی ایجاد می‏شود و شامل دو نوع عمده است: دیابت نوع I و نوع II. دیابت بی‏مزه از ناتوانی در تمرکز ادرار در کلیه ناشی شده و به دو نوع مرکزی و نفروژنیک تقسیم می‏شود. به‏طور معمول اصطلاح دیابت معادل دیابت شیرین است. دیابت شیرین یک بیماری متابولیک است که باعث متابولیسم غیر‏طبیعی کربوهیدرات، چربی و پروتئین می‏شود و به دلیل نقص در ترشح یا عملکرد انسولین یا هر دوی به وجود می‏آید. هیپرگلیسمی مزمن دیابت با اختلال عملکرد و نقص اندام‏های گوناگون به‏ویژه چشم‏ها‏، کلیهها‏، اعصاب، قلب و رگ‏های خونی مرتبط است. دیابت نوع I ( وابسته به انسولین) بهعلت تخریب خودایمنی سلول‏های بتاپانکراس که مسئول تولید انسولین هستند به‏وجود می‏آید(1).

Bittar و همکاران (1998) معتقدند متابولیسم گلوگز به‏طور بارزی فیزیولوژی گوش داخلی را (که از لحاظ متابولیک بسیار فعال است) متأثر می‏کند. از آنجایی که گوش داخلی نمی‏تواند انرژی را ذخیره کند، تغییرات کوچک در گلوکز خون بر عملکرد آن اثر می‏گذارد و باعث اختلال تعادل می‏شود(2). بیماران مبتلا‏ به اختلالات متابولیک از سرگیجه، احساس شناور بودن‏، وزوز‏، ضعف‏، عرق کردن و لرزش شکایت دارند‏(3). بیشتر محققان معتقدند که دیابت در انسان و حیوان ضایعات متفاوتی در گوش داخلی ایجاد می‏کند(4). با این وجود، مطالعات در این زمینه بسیار محدود است. از طرفی، در بیشتر موارد سیستم تعادل بیماران مبتلا ‏به دیابت با استفاده از مجموعه آزمون‏های الکترونیستاگموگرافی (Electronystagmography: ENG) ارزیابی شده ‏است. Rigon و همکاران در سال 2007 با استفاده از ENG به بررسی سیستم دهلیزی افراد مبتلا ‏به دیابت شیرین نوع I پرداختند‏. نتايج بررسی آنها حاکي از ‏آن بود که آزمون‏هاي کالريک در 84/36 درصد از افراد مبتلا به ديابت نوع I دچار تغيير شده است(5). Gawron و همکاران در سال 2002 با استفاده از آزمون‏های مختلف ENG مطالعهای را روی کودکان و جوانان مبتلا به دیابت نوع I انجام دادند که نتایج حاکی از‏ آن بود که بين مدت‏زمان بيماري، هموگلوبين گليکه شده، شيوع حملات هيپوگليسمي و وجود نيستاگموس خود‏به‏خودي و ناهنجاری‏های اپتوکينتيک در افراد مبتلا به ديابت نوع I رابطۀ مستقيم وجود دارد‏(3). Nicholson ‏و همکاران در سال 2002 به مقایسۀ رفلکس دهلیزی‏ چشمی، رفلکس اپتوکینتیک و پوسچر در افراد مبتلا به دیابت شیرین وابسته به انسولین و دیابت شیرین غیر‏وابسته به انسولین، و گروه شاهد فاقد دیابت پرداختند که نتایج بیانگر نقص در نگه‏داشتن نگاه خیره، رفلکس دهلیزیچشمی اپتوکینتیک در هر دو گروه وابسته و غیر‏وابسته به انسولین داشت. تخریب سیستم عصبی مرکزی که در بیماران مبتلا به دیابت با سابقۀ طولانی رخ می‏دهد، باعث ایجاد اختلال در پتانسیل‏های برانگیخته میشود. یافته‏های الکترو‏فیزیولوژیک در چشم‏(4) و مسیرهای شنوایی(5)، آزمون‏های ENG و پوسچروگرافی، همۀ مسیرها و ساختارهای عملکردی را ارزیابی نمیکنند. آزمون‏های رایج در مجموعۀ ENG تنها مجاری نیمدایره‏ای و عصب دهلیزی فوقانی را مورد بررسی قرار می‏دهند. با اضافه شدن آزمون پتانسیل‏های عضلانی برانگیختۀ دهلیزی (Vestibular Evoked Myogenic Potentials: VEMP) آزمایشگر قادر ‏به ارزیابی عضو‏های اتولیتیک سیستم دهلیزی به‏ویژه ساکول و عصب دهلیزی تحتانی خواهد بود(6).

پژوهش‏هایی که به بررسی ویژگی‏های VEMP در بیماری دیابت پرداخته‏اند بسیار محدود هستند. تنها مطالعۀ منتشر شده در زمینۀ VEMP و افراد دیابتی، بهوسیلۀ Bektas و همکاران (2008) صورت‏ گرفته است. در اين بررسي VEMP در بیماران مبتلا به دیابت نوع II با موارد هنجار مقایسه شد‏ه و در آن هیچ تفاوت آماری بارزی بین گروهها وجود نداشته است. پاسخ‏های VEMP در بیماران دیابتی نوع II با و بدون پلی‏نوروپاتی طبیعی بوده است‏(7).

مطالعۀ حاضر با هدف مقایسۀ ویژگی‏های VEMP، شامل دامنۀ مطلق، نسبت عدم تقارن، زمان نهفتگی مطلق در افراد مبتلا به دیابت نوع I و افراد هنجار صورت‏ گرفت. از‏ آن‏جاييکه میزان هموگلوبین گلیکه شده (Glycated Haemoglobin: HbA1c) منعکس‏کنندۀ ميانگين گلوکز پلاسما در دو تا سه ماه گذشته است و در هر زمانی از شبانه‏روز و در حالت غیرناشتا مي‏توان آنرا اجرا کرد، این آزمون برای ارزیابی کنترل گلیسمی در افراد دیابتی به یک استاندارد تبدیل شده‏است. در اين مطالعه اثر هموگلوبین گلیکه شده بر زمان نهفتگي p13، زمان نهفتگي n23، دامنۀ مطلق و نسبت عدم ‏تقارن VEMP به‏تفکيک بررسي شد.




روش‏بررسی

پژوهش حاضر از نوع مقطعی‏ـ‏مقايسه‏اي بود که روی 24 بيمار مبتلا به دیابت نوع I (10 زن و 14 مرد) با میانگین سنی04/24 و با انحراف معیار 05/6، که در آنان بر اساس پروتكل تشخيصي سازمان جهانی بهداشت 1999 (World Health Organization-1999) دیابت شیرین نوع یک به‏وسيلۀ پزشک متخصص غدد به صورت قطعی تشخیص داده شده بود اجرا شد. همۀ اين افراد در محدودۀ سنی 40-15 سال قرار داشتند و مدت‏زمان ابتلا به ديابت آنها پنج‏سال و بالاتر بود. در این گروه، میانگین مدت‏زمان ابتلا به بیماری 45/10 سال با انحرافمعيار 86/5 بود.

در گروه هنجار نیز 24 نفر (13 زن و 11 مرد) با میانگین سنی 17/26 سال و انحراف معیار 49/6 در محدودۀ سني 40-15 سال، و بدون هيچ سابقۀ شخصي يا خانوادگي از دیابت حضور داشتند. افراد شرکت‏کننده در گروه مورد و هنجار به‏روش نمونه‏گیری آسان انتخاب شدند. عدم ابتلا به درد گردن، نداشتن هرگونه کم‏شنوایی و بیماریهای سیستم دهلیزی گوش در هر دو گروه شرط لازم برای ورود افراد به مطالعه بود. این اطلاعات از طریق تاریخچه‏گیری به‏دست‏آمد. برای اطمینان از سلامت دستگاه شنوایی، معاینۀ اتوسکپی، ادیومتری تن خالص (راه هوایی و استخوانی)، ادیومتری ایمیتانس و آزمون رفلکس عضلۀ رکابی انجام شد. سپس VEMP در هر دو گروه اجرا شد. نحوۀ الکترودگذاری بهاین‏گونه بود که الکترود مثبت روی قسمت مياني عضلۀ جناغي‏ـ‏چنبري‏ـ‏ماستوئیدی، الکترود منفي روي انتهاي بالايي استخوان جناغ، و الکترود زمین روی پیشانی قرار داده می‏شد. سپس فرد در وضعیت دراز کشیده قرار می‏گرفت و با توجه به لزوم انقباض عضلۀ SCM در هنگام ثبت، بیمار سر خود را اندکی (تقريباً به اندازۀ چهار انگشت) بالا می‏آورد. از آن‏جايي که دستگاه ثبت‏کننده مي‏تواند ميزان انقباض عضله را رديابي کند، فعالیت عضله از طریق الکترومیوگرافی و به‏صورت چشمي ردیابی و در یک سطح ثابت نگهداشته ‏می‏شد (50 تا 200 میکروولت). سپس گوشي داخلی ER-3A در گوش بيمار قرار می‏گرفت و محرك ارائه می‏شد. آزمون VEMP با استفاده از دستگاه ثبت پتانسیل‏های برانگیختۀ مدلBio-Logic  ساخت شركت Natus آمريكا و در کلينيک شنوايي‏شناسی دانشکدۀ توانبخشي دانشگاه علوم پزشکي تهران، از خرداد تا مرداد 1390 انجام شد. محرک تن‏برست 500 هرتز با شدت 95 دسی‏بل nHL، زمان فراز و فرود 2 و‏ پلاتو صفر میلی‏ثانیه، پلاريته انبساطي و تعداد 1/5  تحریک در ثانیه از طریق گوشی داخلي به گوش ارائه و ثبت می‏شد (شکل 1 و 2) می‏شد. شایان ذکر است در این پژوهش تحريك به‏صورت همان‏سویی و پارامترهای ثبت نيز شامل تنظیم بهرۀ آمپلی‏فایر 5000 برابر، زمان آنالیز 100ميلي‏ثانيه و فیلتري با پهناي باند 1500-10 هرتز بود. دامنۀ مطلق پاسخ که برابر با بزرگی ولتاژ بین دو انتهای مثبت و منفی مجموعۀ p13-n23 است و نسبت عدم ‏



تقارن که از تقسیم تفاضل دامنۀ اصلاح شده در دو گوش بر مجموع آنها به‏دست میآید، همچنین زمان نهفتگی p13 و n23 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. اثر هموگلوبین گلیکه شده نیز، که میزان کنترل قند خون در طی سه ماه گذشته براساس بررسي پروندۀ پزشکي و مشاهدۀ نتايج آزمايش خون را نشان می‏دهد، بر پارامترهای ذکر‏شده در بالا، مورد بررسی قرار گرفت. برای رعايت ملاحظات اخلاقي، قبل از انجام آزمون رضايت‏نامه‏اي از افراد شركتكننده (بدون ذکر نام) مبنی ‏بر استفاده از نتایج به‏دست آمده در پژوهش گرفته شد.

باتوجه به‏اینکه تعداد آزمودنی‏ها در هر زیرگروه کمتر از30 نفر بود، از آزمون کولموگراف اسمیرنوف برای اطلاع از هنجار بودن توزیع داده‏ها استفاده شد. نتايج اين آزمون نشان‏ داد که داده‏ها از توزیع هنجار برخوردار بودند. از ‏این ‏رو از آزمون t مستقل برای مقایسۀ زمان نهفتگی قلۀ p13 و n23‏‏، دامنۀ مطلق و نسبت عدم‏ تقارن VEMP در افراد مبتلا به دیابت نوع I و افراد هنجار استفاده شد. اثر هموگلوبین گلیکه شده بر هر‏یک از پارامترهای ذکر شده نیز با استفاده از آناليز همبستگی مورد بررسی قرار گرفت. دو گروه از لحاظ سنی هم‏سان‏سازی شدند و میانگین سنی آنها با توجه به‏سطح معنی‏داری 05/0p<، از لحاظ آماری تفاوت معنی‏داری نداشت(05/0p>).

 

یافته‏ها

موج VEMP در 100 درصد افراد هنجار و مبتلا به ديابت نوع I وجود داشت. میانگین زمان نهفتگی p13 در گروه بیماران در گوش راست 51/15 میلی‏ثانیه با انحراف معیار 43/1 و در گوش چپ 49/15 میلی‏ثانیه با انحراف معیار 42/1 بهدستآمد. میانگین و انحراف معیار زمان نهفتگی n23 پاسخ VEMP نیز در گروه بیماران در گوش راست 53/25 میلی‏ثانیه با انحراف معیار 84/2 و در گوش چپ 57/24 میلی‏ثانیه با انحراف معیار 30/2 ثبت شد. در گروه هنجار نیز میانگین زمان نهفتگی p13 در گوش راست 67/14 میلی‏ثانیه با انحراف معیار 69/0 و در گوش چپ 61/14 میلی‏ثانیه با انحراف معیار73/0 بود. در اين گروه در گوش راست میانگین زمان نهفتگی n23 پاسخ 06/23 میلی‏ثانیه با انحراف معیار 15/1 و در گوش چپ 98/22 میلی‏ثانیه با انحراف معیار 19/1 به‏دست‏آمد. بین مقادیر زمان نهفتگی p13 و زمان نهفتگی n23 در دو گروه تفاوت وجود داشت و این تفاوت از لحاظ آماری معنی‏دار بود. در واقع میانگین زمان نهفتگی p13 در گروه بیماران بیشتر از افراد هنجار (برای گوش راست 013/0p= و برای گوش چپ 01/0p=) بود (نمودار 1)، و میانگین زمان نهفتگی n23 نیز در گروه بیماران بیشتر از افراد هنجار (گوش راست 001/0p= و گوش چپ 005/0p=) بود (نمودار 2). مقادیر دامنۀ مطلق بر حسب ميکروولت و نسبت عدم‏ تقارن در دو گروه تفاوت معني‏داری نشان نداد (دامنۀ مطلق گوش راست 20/0p= و گوش چپ 26/0p= و نسبت عدم ‏تقارن 12/0p=) که در جدول 1 آمده
‏است. در افراد مبتلا به دیابت نوع
I متوسط میزان هموگلوبین گلیکه‏شده 12/8 با انحراف معيار 11/1 بود. با استفاده از آناليز همبستگی مشخص شد که بين مقدار هموگلوبين گليکه شده و زمان نهفتگي p13 و n23، دامنۀ مطلق و نسبت عدم‏ تقارن همبستگي معني‏داري وجود ندارد (جدول 2).

 

بحث

هیپرگلیسمی مزمن دیابت با اختلال عملکرد و نقص عضو‏های گوناگون بهویژه چشم‏ها، کلیه‏ها، اعصاب، قلب و رگ‏های خونی مرتبط است‏(1). دیابت شيرين حتی در صورت فقدان هر‏گونه شکایت نورولوژیک نیز می‏تواند عضو دهلیزی را متأثر سازد‏(5).در اين مطالعه وقوع پاسخ VEMP در افراد هنجار و مبتلا به ديابت شیرین نوع I برابر با 100 درصد بود؛ يعني در کل افراد مورد مطالعه پاسخ VEMP وجود داشت. نبود پاسخ VEMP منعکس‏کنندۀ وجود ضایعۀ مؤثر بر مسیر ساکولوکولیک است که از ماکولای ساکول شروع شده و از طریق نوار دهلیزی‏ـ‏نخاعی سیر نزولی خود را به‏سمت عضله‏های SCM طی می‏کند(6). در تحقیق حاضر اگر چه ناهنجاری‏هایی در پتانسیل‏های ثبت شدۀ افراد مبتلا
به دیابت نوع
I دیده شد، اما احتمالاً شدت ضایعه در حدی نبوده که منجر ‏به حذف پاسخ در آن‏ها شود.

در مطالعۀ حاضر زمان نهفتگی امواج p13 و n23 در بیماران با دیابت شیرین نوع I نسبت ‏به افراد هنجار تفاوت معنی‏داری داشت، و میانگین آن در گروه بیماران بیشتر از افراد هنجار به‏دست‏ آمد. برخی مطالعات گزارش کرده‏اند که میکروآنژیوپاتی (رتینوپاتی، نفروپاتی، و نوروپاتی) ممکن است مسئول تغییرات عملکرد گوش داخلی مرتبط با دیابت شیرین باشد(4). تنها مطالعۀ صورت‏گرفته با استفاده از VEMP در افراد دیابتی، در سال 2008 به‏وسیلۀ Bektas و همکاران انجام شده است که در آن پاسخ‏های VEMP در بیماران با دیابت شیرین نوع II با و بدون نوروپاتی و افراد هنجار مقایسه شد، و در آن هیچ تفاوت آماری بارزی بین گروه‏ها وجود نداشت(7). این نتایج با نتایج مطالعۀ حاضر در تناقض است، که دلیل احتمالی آن ممکن است بررسی پاسخ VEMP در گروه‏های متفاوتی از بیماران دیابتی در این دو تحقیق باشد. در دو بیمار شرکت‏کننده در مطالعۀ حاضر زمان نهفتگی p13 به‏صورت یک‏طرفه از 20 میلی‏ثانیه و زمان نهفتگی n23 از 30 میلی‏ثانیه فراتر بود، و در یک بیمار نیز
Text Box: جدول 1ـ شاخص‏های آماری دامنۀ مطلق و نسبت عدم تقارن VEMP در افراد هنجار و مبتلا به دیابت نوع Ι

	گروه هنجار (تعداد=24)		گروه دیابتی نوع I (تعداد=24)
پارامتر	میانگین (انحراف معیار)	حداقل	حداکثر		میانگین (انحراف معیار)	حداقل	حداکثر
دامنه در گوش راست (میکروولت)	(36/74) 80/210	44/91	32/383		(94/66) 68/184	57/62	15/313
دامنه در گوش چپ (میکروولت)	(69/65) 95/200	55/89	02/343		(84/54) 30/181	17/67	97/295
نسبت عدم تقارن	(07/0) 12/0	00/0	3/0		(13/0) 17/0	00/0	43/0



صرفاً زمان نهفتگی n23 (به‏صورت یک‏طرفه) بالاتر از 30 میلی‏ثانیه بود، که در هر سه مورد میانگین مدت‏زمان ابتلا به بیماری بیشتر از 15 سال بود. به‏نظر می‏رسد برای افزایش زمان نهفتگی VEMP به فراتر از حد طبیعی تنها آسیب به عصب دهلیزی ناکافی باشد و ضایعات ساقۀ مغز، به‏ویژه آنهایی که نوار دهلیزی نخاعی را درگیر می‏کنند، در افزایش زمان نهفتگی p13 دخالت داشته باشند. افزايش زمان نهفتگي امواج p13 و n23 در سکته‏هاي بخش پاييني ساقۀ مغز و اسکلروز متعدد نیز ديده شده‏ است(8). Perez و همکاران (2001) ضایعۀ عملکردی عضو انتهایی دهلیزی در موش‏های آزمایشگاهی دیابتی را با استفاده از پتانسیل‏های برانگیختۀ دهلیزی با نهفتگی کوتاه (Vestibular short Evoked Potentials: VsEPs) نشان دادند. نتایج به‏دست‏آمده حاکی از نهفتگی طولانی شده و کاهش دامنۀ اولین موج VsEPs داشت، که منعکس‏کنندۀ بخش دهلیزی گوش داخلی است(9). یافته‏های Gawron و همکاران (2002) گزارش کردند که اختلالات متابولیکی ایجاد ‏شده در دیابت نوع I باعث تغییرات در بخش‏های گوناگون عضلۀ دهلیزی و به‏ویژه در بخش مرکزی می‏شود(3). اگرچه می‏دانیم که دیابت شیرین بیشتر سیستم‏های ارگانیک بدن را متأثر می‏کند و اکثر بیماران با دیابت شیرین شکایات دهلیزی دارند، با این حال هنوز روشن نیست کدام بخش از سیستم دهلیزی بیشتر متأثر می‏شود. اختلال عملکرد دهلیزی ناشی از هیپرگلیسمی ممکن است مرکزی(3) یا محیطی(10) باشد. هیپرگلیسمی، هیپوگلیسمی و هر نوع تغییر ملایم دیگر در سطوح انسولین کافی است تا باعث ایجاد تغییرات و متأثر شدن لابیرنت شود. مشخص شده است که ساختارهای لابیرنتی، و به‏ویژه نوارعروقی، به فعالیت متابولیک بسیار حساس بوده، و به ذخیرۀ اکسیژن ثابت و مناسب، و تریفسفات آدنوزین (ATP) وابستهاند. منابع انرژی عظیمی برای تمرکز کافی سدیم و پتاسیم در آندولنف مورد نیاز است، و گلوکز برای تولید ATP درون سلول‏ها و ذخیرۀ انرژی برای عملکرد مناسب پمپ سدیم‏ـ‏پتاسیم بسيار حیاتی است. برای مثال، تغییرات متابولیکی که متابولیسم گلوکز را درگیر می‏کند، ممکن است باعث آسیب به ذخیرۀ انرژی و تغییر در تمرکز یون‏ها در آندولنف و پری‏لنف شود و بهاین طریق باعث تغییر در پتانسیل‏های الکتریکی لابیرنت شده و احساس گیجی را به همراه داشته باشد. فقدان گلوکز به‏عنوان منبع انرژی برای فعالیت پمپ سدیم‏ـ‏پتاسیم باعث ایجاد هیدروپس آندولنف ناشی از حفظ سدیم در فضای آندولنفاتیک و در پی آن افزایش حجم آب در چنین قسمتی می‏شود(11). گوش داخلی به‏طور ویژه به تغییر سطح گلوکز و انسولین خون حساس است، و معمول‏ترین نشانه‏های آن سرگیجه، کم‏شنوایی، وزوز، احساس پری گوش و موارد دیگر است. به‏علت وابستگی نوار عروقی به تمرکز گلوکز خون، تغییرات گلوکز خون باعث اختلالات شنوایی و تعادل می‏شود(12). همان‏طور که قبلاً نیز ذکر شد، مطالعاتی که به بررسی VEMP در افراد دیابتی پرداخته‏اند بسیار محدود هستند، اما اختلال در آزمون‏های دهلیزی مثل ENG که در بیماران با دیابت شیرین دیده می‏شود، از وجود موارد غیر‏طبیعی در مسیر Text Box: جدول 2ـ بررسي اثر هموگلوبين گليکه شده بر پارامترهاي VEMP
(24n=)

		هموگلوبین گلیکه شده	
متغیر	گوش	ضریب همبستگی	ضریب تعیین	ضریب رگرسیون	p
p13	راست	238/0	057/0	308/0	262/0
	چپ	293/0	086/0	378/0	164/0
n23	راست	359/0	129/0	920/0	085/0
	چپ	295/0	087/0	693/0	161/0
دامنه مطلق	راست	267/0	071/0	08/16-	208/0
	چپ	003/0	001/0>	156/0-	988/0
نسبت عدم تقارن		046/0	002/0	006/0-	830/0

مرکزی حمایت می‏کند(3). Jerger و Jerger (1998) عنوان کردند که ممکن ‏است 20 درصد از بیماران با دیابت شیرین دچار احساس گیجی (dizzines) باشند‏(10). Biurran و همکاران (1991) نتایج ENG غیرطبیعی بدون هیچ شکایتی را در بیش از 50 درصد بیماران دیابتی گزارش کردند. آنها هفت مورد (2/5%) نیستاگموس خودبه‏خودی و 12 مورد (1/26%) نیستاگموس وضعیتی را گزارش کردند(5). Almeida (1998) 28 مورد، یعنی بیش از 50 درصد، تغییر در آزمون‏های کالریک را گزارش کرد(12)، که درآن تعقیب آرام دومین آزمون تغییر یافته بود. مطالعۀ Rafaele Rigon و همکاران در سال 2007 روی سیستم دهلیزی افراد مبتلا به دیابت شیرین نوع I نشان‏داد که اختلال در الکترونیستاگموگرافی در 84/36 درصد (7نفر) از افراد با دیابت شیرین نوع I وجود دارد‏(6). Gawron و همکاران ‏(2002) عنوان کردند که آزمون‏های دهلیزی در شناسایی اختلالات سیستم عصبی مرکزی در بیماران با دیابت شیرین حساس‏تر از آزمون‏های ادیولوژیک است(3). اختلالات متابولیک می‏تواند هومئوستازی اندام دهلیزی را سریع‏تر از سیستم شنوایی متأثر کند. اما در تعدادی از مطالعات، آزمون‏های ادیولوژیک نیز متأثر شده‏اند. Murbach و همکاران ‏(2003) دریافتند که در طول هیپوگلیسمی و هیپرانسولمی، یک تغییر ‏دامنۀ منفی در DPOAE ایجاد می‏شود(13). Mendelson و Roderique (1972) نشان‏دادند که در طول فاز هیپوگلیسمی، پتانسیل داخل حلزونی و میکروفنی حلزون (CM) دچار کاهش می‏شوند، و با کاهش تمرکز پتاسیم و افزایش تمرکز سدیم در آندولنف مرتبط است، که در نهایت باعث حساسیت (تحریک‏پذیری) دستگاه شنوایی مرتبط با تغییر در تحریکات آندولنف می‏شود(14). Camisasca (1961) کمشنوایی حسی عصبی را در 46 درصد از بیماران با دیابت شیرین گزارش کردند. اگرچه درجه و شکل کم‏شنوایی در این مطالعه ذکر نشده بود(15). وجود ناهنجاری در مسیر اکوستیکی نیز در بیماران با دیابت شیرین گزارش شده است. در یک مطالعه با استفاده از ABR، شنوایی کودکان با دیابت شیرین ارزیابی شد، که در آن محققان تأخیر در ثبت موج I را در 93 درصد از گوش‏های مورد آزمون، و تأخیر موج III را در 73 درصد از گوش‏ها گزارش کردند(16). گزارش‏های دیگری وجود دارد که در آن‏ها هیچ‏گونه اختلالی در ارگان شنوایی محیطی و مرکزی افراد دیابتی دیده نشده‏است. این نتایج بیانگر پاتوفیزیولوژی پیچیدۀ دیابت شیرین و ویژگی‏های فردی بیماران دیابتی است. شواهد عینی نشان دادهاند که وجود اختلال محیطی در دیابت شیرین کمتر از موارد مرکزی است.

در پژوهش حاضر بين مقادير دامنۀ مطلق و نسبت عدم تقارن تغییرات معنیداری بین دو گروه دیده‏ نشد. در مطالعۀ Bektas و همکاران در سال 2008 نيز دامنۀ مطلق افراد هنجار نسبت به افراد مبتلا به ديابت تفاوتي نشان‏ نداد. اگرچه در مطالعۀ آنها افراد مبتلا به ديابت نوع II مورد بررسي قرار گرفتند(7). نسبت عدم‏ تقارن که بيانگر اختلال دهليزي يک‏طرفه است و براي اولين ‏بار در افراد ديابتي مورد بررسي قرار گرفت، تفاوتي در بين افراد دو گروه نشان‏ نداد. البته در یک مورد از بیماران دیابتی میزان نسبت عدم تقارن بالا بود که احتمالاً به‏دلیل اختلال دهلیزی یک‏طرفه است. این متغیر برای اولین‏بار در افراد دیابتی مورد بررسی قرار گرفت، و یکی از دلایل عدم معنیداری آن می‏تواند حجم کم نمونه در این مطالعه باشد.

بين مقدار هموگلوبین A1C، که بهترين شاخص براي بررسي روند کنترل قند خون در افراد ديابتي است، و پارامترهای VEMP همبستگي وجود نداشت. از‏آن‏جايي که همو‏گلوبین A1C ميزان تغييرات قند خون در طي سه ماه گذشته را نشان مي‏دهد، مي‏توان نتيجه گرفت که تغيير سطح قند خون تأثيري بر VEMP نداشته‏ است. تاکنون در هیچ مطالعه‏ای اثر هموگلوبین A1C بر پارامترهای VEMP مورد مطالعه قرار نگرفته است، اما در مطالعه‏ای که به‏وسیلۀ Gawron و همکاران در سال 2002 صورت گرفت، میزان ناهنجاری‏های دهلیزی وابسته به وجود و ویژگی حملات هیپوگلیسمی و مدت‏زمان بیماری بود، ولی ارتباطی بین هموگلوبین A1C و نتایج ENG وجود نداشت(3). اگرچه از نظر عدم‏ تأثیر A1C بر سیستم دهلیزی با مطالعۀ حاضر مطابقت داشت، اما به‏نظر می‏رسد بررسی با تعداد نمونههاي بيشتر در این زمینه ضروری است. با وجود این که افراد این تحقیق براساس پروتکل ارجاع داده شدند، اما بیماران دیابتی ممکناست هویت نامتناجس داشته باشند که این مسئله نیز می‏تواند بر داده‏های الکتروفیزیولوژیک تأثیرگذار بوده و همچنین محدودیتی برای این تحقیق به حساب آید.

بهدلیل افزایش زمان نهفتگی امواج VEMP در افراد با مدت‏زمان بیشتر بیماری، بررسی پاسخ VEMP براساس مدتزمان ابتلا به بیماری در مطالعه‏ای دیگر قابل توصیه است. افزایش زمان نهفتگی p13 در بیماران دیابتی نسبت به افراد هنجار از لحاظ آماری معنیدار بود، اما بهنظر میرسد از لحاظ بالینی به بررسی بیشتر و ارزیابی تعداد نمونههای بالاتر نیاز است. از‏ آن جایی که افزايش زمان نهفتگی n23 نیز معنیدار بود، بررسی زمان نهفتگی امواج دیگر VEMP، از جمله p2-n2، نیز توصیه میشود. همچنین بررسی اثر تعداد و شدت حملات هیپوگلیسمی بر پاسخهای VEMP نیز از دیگر پیشنهادات این مطالعه است.

 

نتیجه‏گیری

یافته‏های اصلی این پژوهش شامل افزایش زمان نهفتگی p13 و n23 در بیماران مبتلا به دیابت نوع I بود، که بیانگر درگیری ساکول و مسیرهای عصبی مربوط به آن است.

اگرچه محل هدف مکانیزم‏های بیماری دیابت نوع I که مسئول ایجاد ناهنجاری در VEMP هستند درساختارهای دهلیزی محیطی یا مرکزی یا هر دو به‏طور قطعی آشکار نیست، با توجه به افزایش زمان نهفتگی p13 و n23 احتمال درگیری نوار دهلیزی‏ـ‏نخاعی در ساقۀ مغز وجود دارد. به‏علت محدود بودن تعداد نمونه‏های مورد بررسی، برای تعمیم نتایج به‏کل بیماران دچار دیابت نوع I نیاز به تحقیقات گستردهتری است.

 

سپاسگزاری

از همکاران محترم گروه شنوایی‏شناسی دانشکدۀ توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران، به‏ویژه جناب آقای دکتر فراهانی مدیر محترم گروه، به‏خاطر در اختیار گذاشتن امکانات و تجهیزات و حمایت‏های بیدریغشان تشکر و قدردانی میشود. همچنین مراتب سپاس و قدردانی خود را از کارکنان محترم مرکز دیابت بیمارستان شریعتی تهران، بهویژه سرکار خانم افضل‏زاده، و نیز تمامی افرادی که در این پژوهش شرکت کردند اعلام می‏داریم. خاطر‏نشان می‏سازد این پژوهش حاصل پایان‏نامۀ کارشناسی ‏ارشد است که با حمایت‏های مالی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت.


 

REFERENCES


1.             American diabetes association. Diagnosis and classification of diabetes mellitus. Diabetes Care. 2005;28 (Suppl 1):537-42.

2.             Bittar RSM, Sunchez TG, Santoro PP, Medeiros IRT. O metabolismo da glicose e o ouvido interno. Arq Otorrinolaryngol. 1998;2(1):39-44. Portuguese.

3.             Gawron W, Pospiech L, Orendorz-Fraczkowska K, Noczynska A. Are there any disturbances in vestibular organ of children and young adults with type I diabetes? Diabetologia. 2002;45(5):728-34.

4.             Biurrun O, Ferrer JP, Lorente J, De Espana R, Gomis R, Traserra J. Asymptomatic electronystagmographic abnormalities in patients with type I diabetes mellitus. ORL J otorhinolaryngol Relat Spec.1991;53(6):335-8.

5.             Rigon R, Rossi AG, Coser PL. Otoneurologic findings in type 1 diabetes mellitus patients. Braz J Otorrinolaringol. 2007;73(1):100-5.

6.             Hall JW. New handbook of auditory evoked responses. 2nd ed. Boston: Pearson education Inc; 2007.

7.             Bektas D, Gazioglu S, Arsalan S, Cobanoglu B, Boz C, Caylan R.VEMP responses are not affected in non-insulin-dependent diabetes mellitus patients with or without polyneuropathy. Acta OtoLaryngol. 2008;128(7):768-71.

8.             Murofushi T, Shimizu K, Takegoshi H, Cheng PW. Diagnostic value of prolonged latencies in the vestibular evoked myogenic potential. Arch Otolaryngol Head Neck Surg. 2001;127(9):1069-72.

9.             Perez R, Ziv E, Freeman S, Sichel JY, Sohmer H. Vestibular end-organ impairment in an animal model of type 2 diabetes mellitus. Laryngoscope. 2001;111(1):110-3.

10.         Jerger S, Jerger J. Alterações auditivas: um manual para avaliação clínica. 1st ed. São Paulo: Atheneu; 1998.

11.         Serra AP, Lopes Kde C, Dorigueto RS, Ganança FF. Blood glucose and insulin levels in patients with peripheral vestibular disease. Braz J Otorhinolaryngol. 2009;75(5):701-5.

12.         Almeida FS. Disfunção metabólica tireóidea e otoneurologia. Braz  J Otorhinolaringol. 1998;64(4):351-8.

13.         Murbach VF, Caovilla HH, Munhoz MSL, Ganança MM, Guerrero AI. Distortion product otoacoutic emissions amplitude variations during glucose tolerance test and insulin titration. Acta ORL. 2003;22(4):32-42.

14.         Mendelsohn M, Roderique J. Cationic changes in endolymph during hypoglycemia. Laryngoscope. 1972;82(8):1533-40.

15.         Jorgensen MB, Buch NH. Studies on inner-ear function and cranial nerves in diabetics. Acta Otolaryngol 1961;53:350-64.

16.         Goldsher M, Pratt H, Hassan A, Shenhav R, Eliacher I, Kanter Y. Auditory brainstem evoked potentials in insulin-dependent diabetics with and without peripheral neuropathy. Acta Otolaryngol. 1986;102(3-4):204-8.