Case Report

 

 

The impact of teaching phonemic awareness by means of direct instruction on reading achievement of students with reading disorder

 

 

Hojat Pirzadi1, Bagher Ghobari-Bonab1, Mohsen Shokoohi-Yekta1, Fereidoon Yaryari2, Saeed Hasanzadeh1, Ahmad Sharifi1

 

1- Department of Psychology and Education of Exceptional Children, Faculty of Psychology and Educational Sciences, University of Tehran, Iran

2- Department of Psychology, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Tarbiat Moallem University, Teharn, Iran

 

 

Received: 30 June 2011, accepted: 29 January 2012

 

Abstract

Background: Phonemic awareness is one of the most important predictors of reading skills that has been taught by different procedures. One of the procedures is implementation of direct instruction in instruction of phonemic awareness. Current study is one of the unique studies in Iran that investigate impact of direct instruction in phonemic awareness on reading achievement of students with reading disorder.

Case: Three male second grade elementary students with reading disorder in a regular school in district six of the office of education in Tehran were selected. Multiple-baseline across subjects was selected as a research design. The following tests were used as diagnostic criteria: reading and dyslexia test and Wechsler intelligence scale for children-revised. Moreover, a reading inventory consisting of 100 words was developed by researchers to assess the reading ability of the subjects. Data were collected in three phases: baseline, intervention, and follow-up. During the intervention phase, the intervention strategies were used while during baseline and follow-up, data were collected without any intervention. Comparing three phases of the study, we may conclude that intervention package consisting of direct instruction of phonological awareness was an effective strategy in reading achievement of all three students. In addition, follow-up data indicated that the effects of the intervention procedures were stable across time.

Conclusion: Direct instruction of phonological awareness was effective in reading achievement of students with reading disorder in elementary school and increasing their abilities in reading.

Keywords: Reading disability, phonemic awareness, reading achievement, single subject research design


گزارش مورد

 

تأثیر آموزش مستقیم آگاهی واجی بر پیشرفت مهارت خواندن دانش‏آموزان مبتلا به اختلال خواندن

 

حجت پیرزادی1، باقر غباری بناب1، محسن شکوهی‏یکتا1، فریدون یاریاری2، سعید حسن‏زاده1، احمد شریفی1

1ـ گروه روان‏شناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکده روان‏شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایران

2ـ گروه روان‏شناسی، دانشکده روان‏شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تربیت معلم، تهران، ایران

 

چکیده

زمینه: آگاهی واجی یکی از مهم‏ترین متغیرهای پیش‏بینی‏کننده مهارت خواندن است که با روش‏های مختلفی آموزش داده می‏شود. یکی از روش‏های آموزش آگاهی واجی استفاده از روش آموزش مستقیم است. پژوهش حاضر از اولین پژوهش‏های آزمایشی است که با هدف بررسی تأثیر آموزش مستقیم آگاهی واجی بر پیشرفت مهارت خواندن دانش‏آموزان مبتلا به اختلال خواندن انجام شده است.

مورد: سه دانش‏آموز پسر با اختلال خواندن در پایه دوم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در منطقه شش آموزش و پرورش شهر تهران به‏عنوان آزمودنی‏های شرکت‏کننده در پژوهش انتخاب شدند. طرح پژوهش، تک‏آزمودنی از نوع طرح چند خط پایه‏ای با آزمودنی‏های مختلف بود. برای تشخیص اختلال خواندن، از آزمون خواندن و نارساخوانی و مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان و برای اندازه‏گیری پیشرفت مهارت خواندن، از آزمون محقق‏ساخته 100 کلمه‏ای خواندن استفاده شد. داده‏های مورد نیاز در شرایط مختلف خط پایه، مداخله، و پیگیری جمع‏آوری شد. در شرایط مداخله آزمایشی هر آزمودنی دست‏کم ده جلسه آموزش مستقیم آگاهی واجی به مدت 45-40 دقیقه دریافت کرد، اما در شرایط خط پایه و شرایط پیگیری هیچ‏یک از آنها آموزش مستقیم آگاهی واجی را دریافت نکردند. مقایسه عملکرد آزمودنی‏ها در شرایط خط پایه، مداخله و پیگیری نشان داد که آموزش مستقیم آگاهی واجی بر پیشرفت مهارت خواندن هر سه آزمودنی تأثیر مثبت داشته و این یادگیری در طول زمان پایدار مانده است.

نتیجه‏گیری: آموزش مستقیم آگاهی واجی بر مهارت خواندن دانش‏آموزان دارای اختلال خواندن در دوره ابتدایی تأثیر مثبت دارد و موجب افزایش مهارت خواندن در آنها می‏شود.

واژگان کلیدی: اختلال خواندن، آگاهی واجی، پیشرفت خواندن، طرح پژوهش تک‏آزمودنی

 

(دریافت مقاله: 9/4/90، پذیرش: 9/11/90)

 

مقدمه


زبان وابسته به تحول مهارت‏هاي واج‏شناسي، معناشناسي، و صرف و نحو است. وجود مشكل در هر يك از اين زمينه‏ها بر رشد مهارت خواندن كودك تأثير خواهد گذاشت. عمدۀ پژوهش‏هاي انجام گرفته در زمينۀ خواندن و زبان بر اين نكتۀ مهم اتفاق نظر دارند كه خواندن مهارتي است كه پايه و اساس آن، زبان است. در پژوهش Catts (1993) مهارت‏هاي آگاهي واج‏شناختي و ناميدن سريع خودکار به ‏عنوان مهم‏ترين متغيرهاي پيش‏بيني‏كنندۀ مهارت خواندن شناخته شده‏اند(1). پردازش واج‏شناختي به كاربرد اطلاعات واج‏شناسي در زبان گفتاري و نوشتاري اشاره دارد. سه نوع مهارت پردازش واج‏شناختي وجود دارد: آگاهي واج‏شناختي، حافظۀ واج‏شناختي، و ناميدن سريع خودكار. كودكاني كه در سيستم پردازش واج‏شناختي نقص دارند، عموماً در اكتساب مهارت‏هاي آگاهي واج‏شناختي، رشد مهارت‏هاي گفتاري، و خواندن و هجي كردن با مشكلات فراوانی روبه‏رو هستند. آگاهی واجی دشوارترین سطح آگاهی واج‏شناختی است و به‏صورت مهارت در شناسايي، تقطيع، و تركيب واج‏های کلمات تعريف می‏شود. به نظر Smith و همکاران (2001) آگاهي واج‏شناختي از چندين مؤلفه شامل تشخيص قافيه، شناسايي، تركيب، تقطيع، و حذف واج تشكيل شده است. به نظر آنها سه مؤلفه‏اي كه در يادگيري خواندن از اهميت بيشتري برخوردارند شناسايي، تركيب، و تقطيع واج است(2).

نتایج برخی پژوهش‏های خارجی نشان داده‏اند كه آموزش مستقيم آگاهي واج‏شناختي به همراه آموزش اصل الفبايي در سنين پيش‏دبستاني و سال‏هاي آغازين مدرسه، مهارت‏هاي خواندن و هجي كردن كودكان را به‏طور معنی‏داري افزايش مي‏دهد. Ryder و همکاران (2008) در یک پژوهش آزمایشی دریافتند که آموزش آگاهی واج‏شناختی منجر به پیشرفت مهارت رمزگشایی در کودکان مبتلا به اختلال خواندن می‏شود(3). پژوهش‏های صورت گرفته در زمینۀ آگاهی واج‏شناختی در ایران نیز عمدتاً به روش توصیفی و با استفاده از روش همبستگي به بررسي رابطۀ بين آگاهي واج‏شناختي و مهارت خواندن پرداخته‏اند (از جمله پژوهش‏های شيرازي (1375)، كاشاني (1376)، سليماني (1379)، غفاري (1381) به نقل از مستقیم‏زاده و سلیمانی (1384)(4). به‏طور كلي نتايج اين پژوهش‏ها نشان داده است كه بين آگاهي واج‏شناختي و مهارت خواندن رابطۀ مثبت و معنی‏داري وجود دارد. تنها پژوهش آزمایشی صورت گرفته در ایران در زمینۀ آگاهی واج‏شناختی پژوهش مستقیم‏زاده و سلیمانی (1384) است. اين دو محقق در پژوهش خود به بررسي تأثير آموزش آگاهي واج‏شناختي بر توانايي خواندن دختران كم‏توان ذهني پايۀ دوم دبستان در قالب یک طرح پژوهش به شیوۀ آموزش گروهی پرداختند. نتايج پژوهش آنها نشان داد كه پس از يك دوره آموزش آگاهي واج‏شناختي مي‏توان مهارت درست خواندن اين كودكان را به‏طور معنی‏داري افزايش داد(4). بنابراین، در ایران خلأ تحقیقاتی در حوزۀ پژوهش‏های آزمایشی آگاهی واج‏شناختی کاملاً محسوس است.

در زمینۀ روش‏های آموزش خواندن همواره بحث‏های بسیار زیادی بین روش کلمه‏خوانی و آگاهی واجی وجود داشته است. پژوهش‏ها نشان داده‏اند که دانش‏آموزان با هر دو روش می‏توانند یاد بگیرند، اما از آنجا که روش آگاهی واجی یک تکنیک کاربردی در زمینۀ آموزش مهارت خواندن است از اهمیت بیشتری برخوردار است(5). موضوع دیگری که مطرح است انتخاب نوع روش آموزشی برای تدریس مهارت آگاهی واجی است. در مطالعۀ حاضر پژوهشگر از روش آموزش مستقیم (Direct Instruction: DI) برای آموزش آگاهی واجی به دانش‏آموزان مبتلا به اختلال خواندن استفاده کرده است. آموزش مستقیم برای اولین بار توسط Engelman در سال 1960 در دانشگاه Oregon  به‏عنوان یک روش کارآمد برای تدریس مهارت خواندن معرفی شد. از آن پس پژوهش‏های زیادی در مورد روش آموزش مستقیم انجام گرفت و در طول چندین دهۀ گذشته پشتوانۀ تحقیقاتی گسترده‏ای برای این روش فراهم آمده است(6). این روش یک تکنیک ساختارمند و معلم‏محور (teacher-directed) است که از تحلیل دقیق مهارت‏های مورد نیاز خواندن برای یادگیری و تسلط بر خواندن استفاده می‏کند. آموزش مستقیم دارای ویژگی‏هایی است که کاربرد آن را در توانبخشی کودکان مبتلا به اختلال خواندن اثربخش می‏سازد و روش‏های سنتی آموزش خواندن فاقد این ویژگی‏ها هستند. از مهم‏ترین ویژگی‏های روش آموزش مستقیم که اثربخشی آن را در زمینۀ اختلال خواندن افزایش می‏دهد عبارتند از داشتن اهداف مشخص و دقیق، فعال بودن معلم حین تدریس، تحلیل تکلیف یادگیری و تنظیم درس در مراحل کوچک، ارائۀ محتوا از ساده به دشوار، سازماندهی دقیق محتوا، ارزیابی مداوم عملکرد یادگیرنده، تعامل شفاف بین معلم و دانش‏آموز، تقویت پاسخ‏های درست و اصلاح پاسخ‏های نادرست(6). بنابراین، با توجه به اهمیت بالینی روش آموزش مستقیم در توانبخشی کودکان مبتلا به اختلال خواندن، در بررسی پژوهش‏های منتشر شدۀ حوزه اختلال خواندن در زبان فارسی تاکنون پژوهشی مرتبط با بررسی اثربخشی این روش انجام نگرفته است. همچنین، یکی از مسائل مهم در کارآمدی روش‏های مختلف آموزش خواندن، پایداری و دوام اثر آموزش در طول زمان است. در پژوهش حاضر پایداری تأثیر آموزش در طول زمان نیز مورد بررسی قرار گرفت. شناسایی روش‏های اثربخش در توانبخشی کودکان مبتلا به اختلال خواندن می‏تواند نخستین گام در کاهش مشکلات خواندن این افراد باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعۀ اثربخشی روش آموزش مستقیم آگاهی واجی در توانبخشی کودکان با اختلال خواندن و نیز بررسی پایداری یادگیری مهارت خواندن در طول زمان است.

 

مورد

مطالعۀ حاضر از نوع تجربی بود. طرح پژوهش، تک‏آزمودنی (single subject) و از نوع طرح چند خط پایه‏اي با آزمودنی‏های مختلف (multiple baseline across subjects) بود. در این طرح در مرحلۀ اول، شرایط خط پایۀ رفتار هدف برای همۀ آزمودنی‏ها مشخص می‏شود. پس از اینکه خط پايه براي آزمودني اول به حالت نسبتاً باثباتي رسيد، مداخلۀ آزمایشی روی آزمودنی اول اجرا می‏شود، در حالی که ساير آزمودنی‏ها در شرایط خط پایه باقی می‏مانند. زمانی که رفتار آزمودنی اول در جهت پیش‏بینی شده تغییر یافت، مداخله روی آزمودنی دوم نیز اجرا می‏شود. در مورد سایر آزمودنی‏ها نیز به همین ترتیب عمل می‏شود. در این طرح هر آزمودنی به‏عنوان عامل کنترل خودش عمل می‏کند، زیرا عملکرد هر آزمودنی با خودش مقایسه می‏شود. اجرای متوالی (sequential implementation) متغیر مستقل در این طرح تأثیر متغیرهای دیگر را کنترل می‏کند(7).

آزمودنی‏های پژوهش حاضر شامل سه دانش‏آموز پسر بودند که از یک مدرسۀ ابتدایی در منطقۀ شش آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند. هر سه آزمودنی در اوایل شروع سال تحصیلی 90-89 در پایۀ دوم ابتدایی در مدرسۀ عادی مشغول به تحصیل بودند. میانگین سنی آنها هفت سال و چهار ماه بود. معیارهای ورود آزمودنی‏ها به مطالعه شامل رضایت والدین، عادی بودن وضعیت هوشی، دریافت تشخیص اختلال خواندن، نقص در آگاهی واج‏شناختی، تک‏زبانه بودن، نداشتن نقایص حسی (بینایی و شنوایی) و حرکتی قابل توجه، سابقۀ مردودی، و مشکل تلفظی در زمان شروع پژوهش بود. برای این منظور چندین ارزیابی انجام گرفت. این ارزیابی‏ها شامل اجرای مقیاس تجدید نظر شدۀ هوشی وکسلر کودکان، آزمون خواندن و نارساخوانی، آزمون اگاهی واج‏شناختی، خرده‏آزمون تولید کلمه از آزمون رشد زبان فارسی، فرم جمع‏آوری تاریخچۀ موردی، و بررسی پروندۀ بهداشتی دانش‏آموزان در مدرسه بود.

 در این پژوهش برای اطمینان از طبیعی بودن هوشبهر آزمودنی‏ها از مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان استفاده شد. این مقیاس روی 1400 کودک شش تا سیزده سال در ایران هنجاریابی شده است. میانگین این آزمون 100 و انحراف معیار آن 15 است. پایایی بازآزمایی این آزمون بین 44/0 تا 94/0 به‏دست آمده است. روایی هم‏زمان آن با استفاده از همبستگی نمرات با نمرات بخش عملی مقیاس وکسلر برای کودکان پیش‏دبستانی، برابر با 74/0 شده است. در پژوهش حاضر ملاک عادی بودن هوشبهر آزمودنی‏ها، کسب نمرۀ هوشبهر کلی 85 و بالاتر در این آزمون بود. برای تشخیص اختلال خواندن از آزمون خواندن و نارساخوانی نیز استفاده شد. این آزمون شامل 10 خرده‏آزمون است که هدف آن بررسی میزان توانایی خواندن دانش‏آموزان عادی دختر و پسر در دورۀ دبستان و تشخیص کودکان با مشکلات خواندن و نارساخوانی است. آزمون حاضر روی 1614 دانش‏آموز در پنج پایۀ تحصیلی ابتدایی توسط کرمی‏نوری و مرادی هنجاریابی شده است. پایایی آزمون خواندن و نارساخوانی با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شده که مقادیر آن برای خرده‏آزمون‏های مختلف بین 98/0 تا 43/0 به‏دست آمده است. میانگین این آزمون 100 و انحراف معیار آن 15 است. دانش‏آموزانی که 5/1 انحراف معیار پایین‏تر از میانگین آزمون عمل کنند، به شرط داشتن هوشبهر طبیعی، به‏عنوان دانش‏آموزان مبتلا به اختلال خواندن تشخیص داده می‏شوند.

برای اطمینان از وجود نقص در آگاهی واج‏شناختی در آزمودنی‏ها از آزمون آگاهی واج‏شناختی استفاده شد. آزمون آگاهی واج‏شناختی روي 203 كودك در چهار گروه سني توسط سلیمانی و ‏دستجردی کاظمی (1384) هنجاريابي شده است(8). پايايي اين آزمون با دو روش بازآزمايي و ضريب آلفاي كرونباخ محاسبه شده است. در روش بازآزمايي با فاصلۀ زماني دو تا سه هفته پس از اجراي آزمون، ضريب 90/0 به‏دست آمد. ضريب آلفاي كرونباخ براي كل 203 آزمودني، 98/0 بود. روايي سازۀ آزمون نيز با روش تمايزگذاري سني و تمايزگذاري گروهي بررسي شده كه نتايج آن نشان مي‏دهد آزمون آگاهي واج‏شناختي قادر است بين گروه‏هاي سني مختلف و همچنين بين كودكان نارساخوان و عادي به‏طور معنی‏داري تمايز ايجاد كند. میانگین و انحراف معیار این آزمون برای گروه سنی آزمودنی‏های شرکت‏کننده در پژوهش به‏ترتیب برابر با 8/89 و 19/13 بود. همچنین، برای اطمینان از نبود مشکل تلفظی در آزمودنی‏ها از خرده‏آزمون تولید کلمه در آزمون رشد زبان استفاده شد. آزمون رشد زبان یکی از جامع‏ترین آزمون‏ها در زمینۀ ارزیابی رشد زبان است. این آزمون روی 1235 کودک فارسی زبان توسط حسن‏زاده و مینایی هنجاریابی شده است. شواهد مربوط به روایی و پایایی این آزمون حاکی از اعتبار بالای آن برای اجرا روی کودکان فارسی زبان است.

برای ارزیابی پیشرفت مهارت خواندن از آزمون محقق ساختۀ 100 کلمه‏ای استفاده شد. این آزمون شامل 100 کلمه بود که کلمه‏های آن از كتاب بخوانيم پايۀ اول و دوم ابتدايي سال تحصيلي 90-89 انتخاب شدند. واژه‏های انتخابی شامل کلمات تک‏هجا، دو هجا، سه هجا، و چهار هجایی بود که در یک جدول 100 کلمه‏ای به‏صورت تصادفی فهرست شده بودند. روایی محتوایی این آزمون توسط پنج نفر از معلمان دورۀ ابتدایی و دو نفر از متخصصان حوزه ناتوانی یادگیری تأیید شد. شیوۀ اجرای آزمون به این صورت بود که پس از آمادگی پژوهشگر و آزمودنی، آزمون در اختیار آزمودنی قرار می‏گرفت تا واژه‏های آن را با صدای بلند (خواندن شفاهی) بخواند. خطاهایی که ممکن بود آزمودنی در خواندن واژه‏ها مرتکب شود شامل حذف، اضافه کردن، تحریف (تبدیل یک حرف به حرف دیگر)، جابه‏جایی، و وارونه‏سازی حروف و امتناع از خواندن کلمه بود. نمره‏گذاری این آزمون به‏صورت صفر برای پاسخ نادرست و یک برای پاسخ درست بود. حداقل و حداکثر امتیاز در این آزمون نیز به‏ترتیب صفر و 100 بود.

آزمودنی 1، پسر هفت سال و چهار ماهه‏ای بود که در پایۀ
دوم ابتدایی تحصیل می‏کرد. بررسی پرونده بهداشتی و شناسنامه سلامت او در مدرسه نشان داد که وضعیت بینایی، شنوایی، گفتاری، رفتاری، و حرکتی او هنجار است. اما وی سابقه بیماری فاویسم، حساسیت دارویی، و کم‏خونی مفرط داشت. لازم به ذکر است که پروندۀ بهداشتی و شناسنامۀ سلامت دانش‏آموزان در مدرسه براساس معاینۀ یک پزشک عمومی تکمیل شده بود. آن‏گونه که ما در این آزمودنی در فرم تاریخچه موردی گزارش کرده بود، وی علاوه بر روخوانی در نوشتن دیکته نیز مشکل داشت. هوشبهر کلی او در مقیاس هوشی وکسلر کودکان 99 به‏دست آمد. امتیاز او در خرده‏آزمون تولید کلمه از آزمون رشد زبان فارسی برابر با 12 شد که نشان‏دهندۀ طبیعی بودن وضعیت او در تولید گفتار زبان فارسی بود.

آزمودنی 2، پسر هفت سال و یک ماهه‏ای بود که در پایۀ دوم ابتدایی تحصیل می‏کرد. در تاریخچۀ پزشکی او سابقۀ بیماری خاصی گزارش نشده بود. نتایج ارزیابی مقدماتی که در شناسنامۀ سلامت این آزمودنی ثبت شده بود نشان داد که وی از نظر بینایی، شنوایی، گفتاری، رفتاری، و حرکتی، مشکلی نداشته است. والدین این آزمودنی در سال گذشته به علت مشکلات یادگیری فرزندشان در زمینۀ خواندن، برای او معلم خصوصی گرفته بودند. این آزمودنی به مدت یک ماه آموزش‏هایی را در زمینۀ واژه‏خوانی و روان‏خوانی از معلم خصوصی در منزل دریافت کرده بود. طی این مدت مشکلات او در یادگیری خواندن تا حدودی بهتر شد، اما پس از گذشت یک ماه، آموزش معلم خصوصی قطع و آموزش‏های دریافتی او صرفاً به آموزش معلم در مدرسه محدود شد. پس از آن نیز تاکنون هیچ‏گونه آموزش توانبخشی دیگری دریافت نکرده است. هوشبهر کلی این آزمودنی 106 به‏دست آمد. امتیاز او در خرده‏آزمون تولید کلمه برابر با 10 شد که نشان‏دهندۀ طبیعی بودن وضعیت او در تولید گفتار زبان فارسی بود.

آزمودنی 3، پسر هفت سال و شش ماهه‏ای بود که در پایۀ دوم ابتدایی تحصیل می‏کرد. در پروندۀ بهداشتی و شناسنامۀ سلامت او هیچ‏گونه اختلال و بیماری خاصی گزارش نشده بود. بنا به گفتۀ معلمش، در سال گذشته غیبت‏های مکرر و طولانی از مدرسه داشته و به همین دلیل بسیاری از مهارت‏های پیش‏نیاز یادگیری خواندن و نوشتن را یاد نگرفته است. براساس اطلاعات به‏دست آمده از فرم تاریخچۀ موردی که توسط والدین این آزمودنی تکمیل شده، او تا سه سالگی زبان باز نکرده و تأخیر گفتاری داشته است. هوشبهر کلی این آزمودنی برابر با 97 شد. امتیاز او در خرده‏آزمون تولید کلمه از آزمون رشد زبان فارسی برابر با 10 شد که طبیعی بودن وضعیت او در تولید گفتار زبان فارسی را نشان می‏دهد. نتایج عملکرد هر سه آزمودنی در آزمون خواندن و نارساخوانی و آزمون آگاهی واج‏شناختی نیز در جدول 1 ارائه شده است. لازم به ذکر است که هیچ‏یک از آزمودنی‏ها در زمان اجرای پژوهش، آموزش توانبخشی دریافت نمی‏کردند. با توجه به اینکه هر سه آزمودنی شرکت‏کننده در پژوهش دارای هوشبهر طبیعی بودند و نمرۀ آنها در آزمون خواندن و نارساخوانی 5/1 انحراف معیار پایین‏تر از میانگین بود، به‏عنوان دانش‏آموزان دارای اختلال خواندن تشخیص داده شدند.

Text Box: جدول 1ـ خلاصه ویژگی‏های آزمودنی‏ها از جنبۀ سن، امتیاز آگاهی واج‏شناختی و هوشبهر

آزمودنی	سن	آگاهی واج‏شناختی*	امتیاز آزمون خواندن و نارساخوانی	هوشبهر کلامی	هوشبهر عملی	هوشبهر کلی
1	4/7 سال	55	72	96	102	99
2	1/7 سال	63	68	103	107	106
3	6/7 سال	52	65	94	100	97

* میانگین و انحراف معیار آزمون آگاهی واج‏شناختی برای گروه سنی آزمودنی‏های پژوهش به‏ترتیب برابر با 8/89 و 19/13 بود.

موقعیت اجرای پژوهش، اتاق مشاورۀ یکی از مدارس عادی ابتدایی پسرانه در منطقۀ شش آموزش و پرورش شهر تهران بود. داده‏های مورد نیاز با استفاده از آزمون 100 کلمه‏ای خواندن جمع‏آوری شد. اجرای این پژوهش در سه شرایط مختلف خط پایه، مداخله، و پیگیری بود. در شرایط خط پایه هیچ‏یک از آزمودنی‏ها آموزش مستقیم آگاهی واجی دریافت نکردند. در شرایط مداخلۀ آموزشی، هر آزمودنی آموزش مستقیم آگاهی واجی را به‏صورت انفرادی توسط پژوهشگر دریافت کرد. جلسات آموزشی با هدف آموزش مهارت‏های پایه آگاهی واجی براساس اصول اساسی رویکرد آموزش مستقیم طراحی شده بود. برنامۀ مداخله برای هر آزمودنی با آموزش شناسایی واج آغازین و واج پایانی واژه‏ها شروع شد. پس از آموزش این مهارت، مهارت‏های ترکیب واجی و تقطیع واجی نیز آموزش داده شد. مداخلۀ آموزشی هفته‏ای دو جلسه در دو روز مختلف اجرا شد. مدت زمان هر جلسه آموزشی بین 40 تا 45 دقیقه بود. تمامی جلسات انجام ارزیابی و اجرای مداخله آموزشی، در اتاق مشاورۀ مدرسه و بین ساعت‏های هشت صبح تا 12 ظهر انجام گرفت. تعداد جلسات اجرای مداخله آموزشی روی آزمودنی‏های 1، 2، و 3 به‏ترتیب برابر با 10، 12، و 13 جلسه بود. هر آزمودنی سه هفته پس از پایان آخرین جلسۀ مداخلۀ آموزشی وارد مرحلۀ پیگیری می‏شد. در مرحلۀ پیگیری، آزمون 100 کلمه‏ای خواندن مجدداً روی هر یک از آزمودنی‏ها به‏مدت پنج جلسه مجزا طی دو هفته اجرا و نتایج آن ثبت شد.

پایایی یافته‏های پژوهش به روش درصد توافق بین مشاهده‏گران (Inter observer agreement) محاسبه شد. در این روش، تعداد موارد توافق بین مشاهده‏گران تقسیم بر مجموع موارد توافق و عدم توافق و سپس حاصل در 100 ضرب می‏شود. برای بررسی پایایی، یک معلم ابتدایی که در پایۀ دوم دبستان مشغول به تدریس بود، انتخاب و در این زمینه آموزش‏های لازم به او داده شد. این آموزش‏ها شامل چگونگی محاسبه و ثبت پاسخ‏های درست و نادرست آزمودنی در هنگام خواندن واژه‏ها بود. روش کار به این صورت بود که صدای آزمودنی به هنگام خواندن واژه‏ها با دستگاه ضبط صوت، ضبط می‌شد. سپس پاسخ‏های ضبط شده در هر جلسه به همراه برگه‏های ثبت پاسخ همان جلسه در اختیار معلم گذاشته می‏شد تا آنها را نمره‏گذاری کند. در نهایت، میزان توافق بین نمره‏گذاری معلم و پژوهشگر محاسبه شد. توافق بین مشاهده‏گران برای 26 درصد از کل جلسات محاسبه شد و ضریب توافق 97 درصد به‏دست آمد.

برای تحلیل داده‏ها از روش‏های تحلیل دیداری و محاسبۀ شاخص اندازۀ اثر استفاده شد. اندازۀ اثر عمدتاً با استفاده از دو روش درصد داده‏های غیرهمپوش (Percentage of Non-overlapping Data: PND) و تفاوت استاندارد میانگین (Standard Mean Difference: SMD) محاسبه می‏شود(9). در این پژوهش از روش PND استفاده شد. برای محاسبۀ PND نخست باید بالاترین نقطه رفتار هدف در مرحلۀ خط پایه را مشخص کرد. سپس تعداد نقاطی که در مرحلۀ مداخله بالاتر از این نقطه قرار دارند (داده‏های غیرهمپوش) شمرده می‏شوند. در نهایت، نسبت داده‏های غیرهمپوش بر تعداد کل داده‏های مرحله مداخله تقسیم و در 100 ضرب می‏شوند. درصدهای محاسبه شده PND نشان‏دهنده نسبت نقطه‏هایی است که در شرایط مداخله در مقایسه با بالاترین نقطه خط پایه، افزایش داشته‏اند(9).

Text Box: جدول 2ـ میانگین کلمات درست خوانده شده در آزمون 100 کلمه‏ای خواندن در شرایط خط پایه، مداخله، و پیگیری

آزمودنی	خط پایه	مداخله	پیگیری
1	53	80/73	60/78
2	75/46	17/66	40/72
3	60	38/75	60/76

حداقل و حداکثر امتیاز ممکن، به‏ترتیب برابر با صفر و 100 بود.
در شرایط خط پایه میانگین پاسخ‏های درست آزمودنی 1
در خواندن واژه‏های آزمون 100 کلمه‏ای، برابر با 53 بود. اما در شرایط مداخلۀ آزمایشی این میانگین به 80/73 افزایش یافت (جدول
2). نتایج تحلیل دیداری نمودار 1 نشان می‏دهد که به محض شروع مداخلۀ آموزشی تغییر محسوسی در سطح منحنی عملکرد آزمودنی 1 رخ داده است. توجه به جهت و مسیر کلی منحنی عملکرد این آزمودنی، نشان‏دهنده افزایش محسوس شیب منحنی عملکرد او در شرایط مداخلۀ آموزشی است. بنابراین، نتیجۀ تحلیل دیداری نشان می‏دهد که آموزش مستقیم آگاهی واجی، پیشرفت مهارت خواندن این آزمودنی را افرایش داده است. نتیجۀ محاسبۀ PND که برای این آزمودنی برابر با 100 شد نیز نتیجۀ حاصل از تحلیل دیداری را تأیید می‏کند.

در شرایط خط پایۀ میانگین پاسخ‏های درست آزمودنی 2، برابر با 75/46 بود. اما در شرایط مداخلۀ آزمایشی، که شامل 12 جلسه آموزش مستقیم آگاهی واجی بود، این میانگین به 17/66 افزایش یافته است (جدول 2). تحلیل دیداری نمودار 1 نشان می‏دهد که با شروع مداخلۀ آموزشی تغییر نسبتاً محسوسی در سطح منحنی عملکرد آزمودنی 2 رخ داده است. توجه به جهت و مسیر کلی منحنی عملکرد این آزمودنی نشان می‏دهد که شیب عملکرد او در شرایط مداخلۀ آموزشی افزایش یافته است. بنابراین، نتیجۀ تحلیل دیداری نشان می‏دهد که آموزش مستقیم آگاهی واجی، پیشرفت مهارت خواندن آزمودنی 2 را افرایش داده است. نتیجۀ محاسبه PND نشان داد که این شاخص برای آزمودنی 2، برابر با 92 درصد است، و به این معنی است که آزمودنی در 92 درصد جلسات مداخله آموزشی عملکرد بهتری نسبت به بالاترین عملکردش در شرایط خط پایه داشته است. یافتۀ حاضر نتیجۀ به‏دست آمده از تحلیل دیداری را تأیید می‏کند.

در شرایط خط پایه میانگین پاسخ‏های درست آزمودنی 3 برابر با 60 بود. اما در شرایط آموزش مستقیم آگاهی واجی، این میانگین به 38/75 افزایش یافته است (جدول 2). تحلیل دیداری نمودار 1 نشان می‏دهد که هر چند به محض شروع مداخلۀ آموزشی در سطح منحنی عملکرد آزمودنی3 تغییر چندان محسوسی مشاهده نمی‏شود، اما با ادامه یافتن جلسات آموزش

مستقیم آگاهی واجی، شیب منحنی عملکرد آزمودنی، افزایش محسوسی داشته است. این امر بیانگر این است که آموزش مستقیم آگاهی واجی پیشرفت مهارت خواندن این آزمودنی را نیز افزایش داده است. شاخص
PND برای آزمودنی3 برابر با 85 درصد شد که نتیجۀ به‏دست آمده از تحلیل دیداری را تأیید می‏کند.

مقایسۀ عملکرد آزمودنی‏ها در شرایط مداخله و شرایط پیگیری در جدول 2 نشان می‏دهد که هیچ‏یک از آنها در شرایط پیگیری کاهش عملکرد نداشته‏اند. بنابراین می‏توان نتیجه گرفت که تأثیر آموزش مستقیم اگاهی واجی بر یادگیری مهارت خواندن آزمودنی‏ها در طول زمان (پس از یک دورۀ حدوداً یک ماهه) پایدار مانده است.

به‏طور کلی نتایج تحلیل دیداری نشان داد که آموزش مستقیم آگاهی واجی توانسته است مهارت خواندن هر سه آزمودنی را افزایش دهد. نتایج حاصل از محاسبۀ اندازۀ اثر PND نیز نتیجه‏گیری فوق را تأیید کرد. افزون بر این، نتایج تحلیل دیداری نشان داد که یادگیری مهارت خواندن هر سه آزمودنی در مرحلۀ پیگیری پایدار مانده است، زیرا مقایسۀ عملکرد آزمودنی‏ها در شرایط پیگیری و شرایط مداخلۀ آموزشی نشان می‏دهد که سطح عملکرد هیچ‏یک از آنها در مرحلۀ پیگیری کاهش نداشته است.

نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مستقیم آگاهی واجی، مهارت خواندن هر سه آزمودنی شرکت‏کننده در پژوهش را افزایش داده است. پژوهش Elbro و همکاران (1998) نشان داد کودکانی که در سیستم پردازش واج‏شناختی نقص دارند، بازنمایی‏های واج‏شناختی در حافظۀ آنها به خوبی انجام نمی‏گیرد(10). این امر، یادگیری اصل الفبایی (تداعی واج-نویسه) را برای آنها دشوار می‏کند. شناسایی واج‏های اول و آخر واژه‏ها، تقطیع و ترکیب واج‏ها که در این پژوهش آموزش داده شد، احتمالاً منجر به یادگیری بهتر اصل الفبایی و در نتیجه پیشرفت مهارت خواندن دانش‏آموزان شده است.

پژوهش Gillon (2002) نشان داد کودکانی که در آگاهی واجی اختلال دارند، احتمال اینکه مهارت شناسایی واج را یاد بگیرند زیاد است(11). با توجه به اینکه هر سه آزمودنی پژوهش حاضر در آگاهی واجی نقص داشتند، می‏توان گفت که پیشرفت آنها در مهارت خواندن، نتایج پژوهش فوق را تأیید می‏کند. در پژوهش Gillon (2002) کودکانی که اختلال واج‏شناختی داشتند پس از یک دوره آموزش مستقیم و فشرده (هفته‏ای دو ساعت به‏مدت 10 هفته) مشکلات آگاهی واجی آنها کاهش یافت و عملکرد آنها در خواندن و هجی کردن افزایش چشمگیری نشان داد(11). اثربخشی آموزش مستقیم و فشرده در پژوهش Torgesen (2002) نیز تأیید شده است(5). Torgesen بیان می‏کند که با استفاده از آموزش مستقیم و فشردۀ آگاهی واجی، می‏توان به کودکانی که در معرض خطر مشکلات خواندن هستند، کمک کرد. Qi و O’Connor (2000) نیز هفته‏ای دو بار بین 20 تا 30 دقیقه به‏مدت 10 هفته، مهارت‏های تقطیع و ترکیب واجی را به یک گروه و مهارت‏های شناسایی واج آغازین و قافیه را به گروه دیگری آموزش دادند. نتایج نشان داد که هر دو نوع آموزش منجر به پیشرفت مهارت‏های آگاهی واجی و دانش حروف در کودکان شده است(12). نتیجۀ پژوهش حاضر نیز همسو با نتایج پژوهش Qi و O’Connor است.

نتایج پژوهش حاضر از چند جهت اهمیت دارد. نخست، انتخاب مهارت آگاهی واجی برای آموزش بود. هر چند که آموزش تمامی سطوح مهارت‏های آگاهی واج‏شناختی اهمیت دارد، اما از نظر Gillon (2005) به نظر می‏رسد، مهارت‏هایی که بر سطح آگاهی واجی متمرکز هستند، اثربخشی بیشتری دارند(13). Gillon معتقد است که برای تسهیل مهارت رمزگشایی دانش‏آموزان، آموزش مهارت‏هایی که بر سطح واجی متمرکز هستند (شناسایی، ترکیب، و تقطیع واج) از اهمیت بیشتری برخوردارند(13). دوم اینکه، به نظر می‏رسد تأثیر آموزش مستقیم و فشردۀ آگاهی واجی بر مهارت خواندن مثبت باشد و در طول زمان پایدار بماند. هر یک از آزمودنی‏های پژوهش حاضر دست‏کم 10 جلسه آموزش فشرده آگاهی واجی هفته‏ای دو بار و بین 40 تا 45 دقیقه دریافت کرد. نتایج این پژوهش نقش بسیار مهم گفتاردرمانگرها (آسیب‏شناسان گفتار و زبان) در شناسایی و آموزش کودکانی که در آگاهی واج‏شناختی نقص دارند را روشن ساخت. این متخصصان با دانشی که از چگونگی رشد زبان و گفتار دارند، در شناسایی و آموزش زودهنگام کودکانی که در مهارت‏های آگاهی واج‏شناختی دچار مشکل هستند، نقشی بسیار مهم و حیاتی ایفا می‏کنند. همان‏طور که انجمن گفتار و شنوایی آمریکا (American Speech and Hearing Association: ASHA) بیان می‏کند، آسیب‏شناسان گفتار و زبان توانایی طراحی و اجرای برنامه‏های آموزشی مناسب برای رشد و تحول زبان شفاهی و نوشتاری کودکان را دارند. آنها با طراحی و اجرای برنامه‏های آموزش انفرادی براساس نقاط قوت و ضعف هر کودک، در رشد و پیشرفت مهارت‏های زبان شفاهی و نوشتاری کودکان نقش مهمی ایفا خواهند کرد. اهمیت سوم پژوهش حاضر، استفاده از طرح تحقیق تک‏آزمودنی در توانبخشی کودکان مبتلا به اختلال خواندن است. زیرا پژوهش به شیوۀ آموزش گروهی برای افراد استثنایی و به‏ویژه افراد با اختلال خواندن که تفاوت‏های فردی زیادی با هم دارند، از تناسب لازم برخوردار نیستند. بنابراین، برای پژوهش روی این‏گونه افراد استفاده از طرح‏های پژوهش تک‏آزمودنی توصیه شده است. در پژوهش به شیوۀ تک‏آزمودنی، اندازه‏گیری مکرر رفتار در طول مراحل خط پایه و درمان، روایی پژوهش و دقت یافته‏ها را افزایش می‏دهد(14). اهمیت دیگر این پژوهش، آموزش آگاهی واجی با استفاده از روش آموزش مستقیم است. زیرا اصول زیربنایی تکنیک آموزش مستقیم با ویژگی‏های کودکان مبتلا به اختلال خواندن منطبق است و کاربرد این روش را در توانبخشی آنها اثربخش می‏سازد. تحلیل تکلیف یادگیری، ارائۀ دروس در گام‏های کوچک، اصلاح پاسخ‏های نادرست و تقویت پاسخ‏های درست موجب ایجاد تجارب موفقیت‏آمیز در تکالیف خواندن می‏شود و انگیزۀ این گروه را که تجارب مکرر شکست در تکالیف خواندنی دارند، برای شرکت در فعالیت‏های خواندن افزایش می‏دهد. زمانی که دانش‏آموزان احساس موفقیت و شایستگی کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که مهارت‏های مورد نیاز برای تسلط بر خواندن را یاد گیرند.

در عین حال، در کنار مزیت‏های ذکر شده در بالا، این
پژوهش محدودیت‏هایی نیز دارد. با توجه به اینکه گروه مورد مطالعه به دانش‏آموزان پسر مبتلا به اختلال خواندن محدود است، نتایج به‏دست آمده را نمی‏توان به گروه‏های دیگر تعمیم داد. پیشنهاد می‏شود تأثیر آموزش آگاهی واج‏شناختی در دیگر گروه‏های استثنایی مانند اختلال ریاضیات، اختلال نوشتن، نقایص بینایی، نقایص شنوایی و نیز در گروه‏های سنی دیگر (به‏ویژه پیش‏دبستانی) و نیز از نظر جنسیت بررسی شود. همچنین، به علت محدودیت تعمیم نتایج پژوهش به شیوۀ تک‏آزمودنی توصیه می‏شود پژوهش‏های آتی در گروه‏های با حجم بالاتر انجام گیرند تا امکان تعمیم نتایج فراهم شود. افزون بر این، بهتر است تأثیر روش آموزش مستقیم آگاهی واجی بر جنبه‏های دیگر مهارت خواندن از جمله درک مطلب نیز مورد پژوهش قرار گیرد تا امکان اثربخشی این روش در زمینۀ درک مطلب خواندن نیز روشن شود.

 

نتیجه‏گیری

نتایج پژوهش حاضر نشان داد که آموزش مستقیم آگاهی واجی، مهارت خواندن دانش‏آموزان مبتلا به اختلال خواندن را افزایش می‏دهد و این یادگیری در طول زمان پایدار می‏ماند. بنابراین، می‏توان گفت که کاربرد آموزش مستقیم آگاهی واجی در توانبخشی دانش‏آموزان نارساخوان تأثیر مثبت دارد. همچنین، با توجه به تأثیر مثبت آموزش مستقیم آگاهي واجي بر پيشرفت مهارت خواندن دانش‏آموزان، لزوم توجه معلمان دورۀ ابتدایی به اين موضوع در فرايند تدريس خواندن حائز اهميت است. متخصصان بالینی و درمان‏گران نیز مي‏توانند از نتايج پژوهش حاضر در توانبخشی مشکلات خواندن دانش‏آموزان با اختلال خواندن استفاده كنند و مشکلات خواندن این گروه را ترمیم نمایند.

 

سپاسگزاری

این پژوهش با حمایت مالی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش انجام شده است. نویسندگان مراتب سپاس و قدردانی خود را از آقایان دکتر مهدی دستجردی کاظمی، رئیس پژوهشکدۀ کودکان استثنایی، و علی عربانی‏دانا به‏دلیل راهنمایی‏های ارزنده‏شان اعلام می‏دارند. همچنین از همکاری صادقانۀ آقای احمدعلی کامرانی‏فر و سرکار خانم خدیجه خدامی تشکر فراوان داریم. از سه آزمودنی شرکت‏کننده در پژوهش و خانوادۀ آنها نیز تقدیر و تشکر می‏کنیم.


 

REFERENCES


1.             Catts HW. The relationship between speech-language impairments and reading disabilities. J Speech Hear Res. 1993;36(5):948-58.

2.             Plasenica-Peinado J, Smith SB, Peinado R, Simmons DC, Gleason MM, Kame'enui EJ, et al. An analysis of phonological awareness instruction in four kindergarten basal reading programs. Read Writ Q. 2001;17(1):25-51.

3.             Ryder JF, Tunmer WE, Greaney KT. Explicit instruction in phonemic awareness and phonemically based decoding skills as an intervention strategy for struggling readers in whole language classrooms. Read Writ. 2008;21(4):349-69.

4.             Mostaqhimzadeh E, Soleimani Z. The effect of phonological awareness training on reading skills of mentally retarded second grade primary school girls. Advances in Cognitive Science. 2005;7(2):22-8.

5.             Torgesen JK. Lessons learned from intervention research in reading: a way to go before we rest. In: Stainthorpe R, editor. Litracy: learning and teaching. Monograph of the British Journal of Educational Psychology. London: British Psychological Association; 2002. p. 89-103.

6.             Carnine DW, Silbert J, Kame’enui EJ, Tarver SG. Direct instruction reading. 5th ed. Upper Saddle River, NJ: Merill Prentice Hall; 2009.

7.             Barger-Anderson R, Domaracki JW, Kearney-
Vakulick N, Kubina Jr RM. Multiple baseline designs: the use of a single-case experimental design in literacy research. Reading Improvement. 2004;41(4):217-25.

8.             Solleimani Z, Dastjerdi Kazemi M. Validity and reliabiliity of the phonological awareness test. J PSYCHOL. 2005;9(1):82-100. Persian.

9.             Olive ML, Smith BW. Effect size calculations and single subject designs. Educational Psychology. 2005;25(2-3):313-24.

10.         Elbro C, Borstrøm I, Petersen DK. Predicting dyslexia from kindergarten: the importance of distinctness of phonological representations of lexical item. Read Res Q. 1998;33(1):36-60.

11.         Gillon GT. Follow-up study investigating the benefits of phonological awareness intervention for children with spoken language impairment. Int J Lang Commun Disord. 2002;37(4):381-400.

12.         Qi Sh, O'Connor R. Comparison of phonological training procedures in kindergarten classrooms. J Educ Res. 2000;93(4):226-33.

13.         Gillon GT. Facilitating phoneme awareness development in 3- and 4-year-old children with speech impairment. Lang Speech Hear Serv Sch. 2005;36(4):308-24.

14.         Cooper JO, Heron TE, Heward WL. Applied Behavior Analysis. 2nd ed. Upper Saddle River, NJ: Pearson Prentice Hall; 2007.