Research Article
Validity and reliability of oral picture-naming test in aphasic adults
Behnoosh Tahanzadeh1, Zahra Soleymani1, Seyyedeh Maryam Khoddami1, Azar Mehri1, Shohreh Jalaie2
1- Department of Speech therapy, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
2- Department of Statistics, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
Received: 25 November 2011, accepted: 30 July 2012
Abstract
Background and Aim: One of the common problems in many types of aphasia syndromes is word retrieval and/or production difficulty. So, designing a valid test that can examine this problem based on related processes and influencing factors is important. Picture confrontation naming is a typical method for assessing and treatment of word retrieval impairments. The aim of this study was determining the validity and reliability of oral picture-naming test in assessing word retrieval ability of aphasic adults.
Methods: Content and face validity of the test, that contains the line drawings of 115 Persian nouns, were assessed by speech therapists, graphists and painters. Then, the test was administered on 10 aphasics and 30 age-, gender- and education-matched normal subjects in two steps. Construct validity and internal consistency of test were investigated. External consistency was analyzed by test-retest method.
Results: The content and face validity of all items were more than 90 and 85 percents, respectively. There was a statistically significant difference between the mean scores of patients and normal subjects (p<0.001). The internal consistency of 0.98 was determined for the test. The intra-class correlation coefficient of this test was 0.98.
Conclusions: The oral picture-naming test had good content, face and construct validity. Also, internal and external consistencies were high. So, this test is a valid instrument for assessing naming ability of aphasic patients by a variety and big set of picture.
Keywords: Oral picture-naming test, word retrieval, aphasia, validation
مقاله پژوهشی
بررسی روایی و پایایی آزمون تصویری نامیدن شفاهی در افراد بزرگسال زبانپریش
بهنوش طحانزاده1، زهرا سلیمانی1، سیده مریم خدامی1، آذر مهری1، شهره جلایی2
1ـ گروه گفتاردرمانی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
2ـ گروه آمار زیستی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
چکیده
زمینه و هدف: دشواری بازیابی و یا تولید واژگان از مشکلات متداول و مشترک در انواع سندرمهای زبانپریشی است. از این رو طراحی آزمونی معتبر که به بررسی این مشکل براساس فرآیندهای پردازشی مرتبط و عوامل مؤثر بر آن میپردازد، حائز اهمیت است. نامیدن در مواجهه تصویر، روشی شاخص برای ارزیابی و درمان نقایص بازیابی واژه است. هدف از این پژوهش تعیین روایی و پایایی آزمون تصویری نامیدن شفاهی برای ارزیابی توانمندی بازیابی واژه بیماران زبانپریش بود.
روش بررسی: روایی محتوایی و صوری آزمون که شامل تصویر خطی 115 اسم زبان فارسی بود با نظرسنجی از متخصصان گفتاردرمانگر، گرافیست و نقاش بررسی شد. سپس آزمون طی دو مرحله روی 10 بیمار زبانپریش و 30 فرد بهنجار معادل از نظر سن، جنس و تحصیلات اجرا شد. روایی سازه و ثبات درونی آزمون بررسی شد. ثبات بیرونی نیز به شیوه آزمونـبازآزمون سنجیده شد.
یافتهها: روایی تمامی آیتمها از نظر محتوایی و صوری بهترتیب بزرگتر ومساوی 90 و 85 بود. تفاوت بین میانگین امتیازهای بیماران و افراد بهنجار معنیدار بود(001/0=p). ثبات درونی 98/0 برای آزمون بهدست آمد. ضریب تکرارپذیری این آزمون نیز 98/0 بود.
نتیجهگیری: آزمون تصویری نامیدن شفاهی از نظر محتوایی، صوری و سازه روا بود. همچنین، ثبات درونی و بیرونی بالایی داشت. بنابراین این آزمون ابزاری معتبر جهت ارزیابی توانمندی نامیدن بیماران زبانپریش با استفاده از مجموعۀ وسیع و متنوعی ازتصاویر است.
واژگان کلیدی: آزمون تصویری نامیدن شفاهی، بازیابی واژه، زبانپریشی، اعتباریابی
(دریافت مقاله: 4/9/90، پذیرش: 9/5/91)
مقدمه
آسیب به توانایی نامیدن (anomia) در میان انواع سندرمهای زبانپریشی و سایر وضعیتهای بالینی، همچون بسیاری از انواع دمانس، سندرم آلزایمر و صدمات مغزی، ناشی از ضربه متداول است(1). Goodglass و Baker (1976) معتقدند که نقص بازیابی واژه سبب میشود که فرد در دستیابی به شکل درست واژه از خزانۀ واژگان ذهنی خود دچار مشکل شود(2). تأثیر عملکردی این نقص به اندازهای است که توانایی فرد را برای ادامۀ یک گفتگوی معنیدار، مؤثر و کارآمد مختل میکند و برقراری ارتباط کلامی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد(1). از این رو، بررسی آن بهویژه برای بیماران زبانپریش از اهمیت خاصی برخوردار است و در بسیاری از آزمونهای زبانپریشی بخشی را به آن اختصاص دادهاند. نامیدن در مواجهه با تصویر متداولترین و شاخصترین روشی است که برای ارزیابی و درمان نقایص بازیابی واژه به کار میرود. فرایند نامیدن تصویر نه تنها نیازمند بازیابی صورتهای واجیـواژگانی کلمات است، بلکه به مکانیسمهای پردازش شیء دیداری و پردازش معنی نیاز دارد(1). در این روش میتوان رابطۀ بین واژۀ هدف و خطای ایجاد شده را بهدقت توصیف کرد(3). همچنین این مزیت را دارد که مجموعهای از پیش تعیین شده از کلمات (برخلاف گفتار خودبهخودی) را بدون ارائۀ اطلاعات واجی در رابطه با آنها (برخلاف تکالیف تکرار و خواندن) ارزیابی میکند(4). از نظر شیوۀ امتیازدهی نیز، مطالعات بالینی و آزمایشی که به بررسی توانایی نامیدن در مواجهه افراد زبانپریش پرداختهاند، متغیرند. برای مثال، برخی مطالعات اولین پاسخ کامل فرد را امتیازدهی میکنند، برخی دیگر از سیستم امتیازدهی بهترین پاسخ آزمودنی، حتی پس از ارائۀ راهنمایی به آن بهره میبرند و بعضی اولین پاسخ فرد را میپذیرند(3، 5 و 6).
ویژگیهای روانزبانشناسی یک واژه، همچون طول واژه، فرکانس واژه (word frequency) از نظر میزان کاربرد در زبان، میزان آشنا بودن (familiarity)، سن اکتساب (age of acquisition) ، رقابت معنایی (semantic competitiveness)، میزان توافق نام (name agreement) و تطابق تصویرـنام (picture-name agreement) عوامل دیگری هستند که در طرحریزی تکلیف نامیدن مورد توجه قرار میگیرند. این ویژگیها بر توانایی دستیابی به یک واژه و نامیدن تصویر مؤثرند و ایجاد تغییر در آنها درمانگر را قادر میسازد که ماهیت و گسترۀ آسیب بازیابی واژه را تشخیص دهد(3و6).
براساس آنچه ذکر شد، آزمونهای نامیدن گوناگونی در زبانهای گوناگون شکل گرفته است. آزمون نامیدن فیلادلفیا (Philadelphia Naming Test: PNT, 1996) از جمله این آزمونها است که به جمعآوری مجموعۀ وسیعی از پاسخهای نامیدن افراد با استفاده از تکلیف نامیدن تصویر میپردازد و اعتقاد دارد که نوع خطاهای نامیدن افراد زبانپریش و طبیعی نشاندهندۀ مراحل بازیابی واژه است. این آزمون از تصویر خطی و سیاه و سفید ۱٧٥ اسم با فرکانس بالا، متوسط و پایین و طول یک تا چهار هجا تشکیل شده است. در اجرای آن از فرد خواسته میشد که هر تصویر را با یک کلمه نام ببرد. نمایش هر مورد با پاسخ فرد به پایان میرسید و یا بعد از سپری شدن 30 ثانیه با بیان واژۀ درست توسط آزمونگر خاتمه مییافت. پایایی آزمون به روش بین ارزشگذارها بسیار بالا بود. این آزمون در مطالعات گوناگونی به کار رفته است(3). ویرایش دوم آزمون خزانۀ لغات بیانی (Expressive Vocabulary Test: EVT-2, 2007) نمونۀ دیگری است که برای بررسی خزانۀ واژگان بیانی و بازیابی واژه تهیه شده است و برای کودکان و بزرگسالان مناسب است. این آزمون دو نسخۀ همتا دارد که هر یک شامل تصویر رنگی 190 اسم است. ثبات درونی آن به شیوۀ دو نیمه کردن 93/0 و94/0 و ثبات آزمونـبازآزمون آن 94/0 تا 97/0 بهدست آمد(7). Kave (2005) نیز یک آزمون نامیدن عبری (Hebrew) را که متشکل از تصویر خطی و سیاه و سفید 48 اسم بود طراحی کرد. تصاویر آن براساس فرکانس واژه از زیاد به کم مرتب شده بودند و ثبات درونی آن به روش محاسبۀ همبستگی بین دو نیمۀ زوجـفرد 43/0 بود(5). Spreen و Risser (2003) نیز اظهار داشتند بسیاری از آزمونهای انتشار یافته در زمینۀ زبانپریشی، پایایی 80/0 و در مواردی 90/0 را کسب کردهاند(8).
آزمون تصویری نامیدن شفاهی (Oral Picture Naming Test: OPNT) حاضر با هدف بررسی توانمندی نامیدن و بازیابی واژه و برمبنای مطالعات موجود دربارۀ عوامل مؤثر بر دستیابی واژه، مدلهای پردازش واژه و آزمون نامیدن فیلادلفیا (PNT) ساخته شده است. تعدد و تنوع مقولههای معنایی و مشخص بودن بسیاری از ویژگیهای روانزبانشناسی (معنایی، واژگانی و بینایی) آیتمهای این آزمون و نیز شیوۀ استخراج و تحلیل پاسخهای افراد به مواد آزمون، آن را از آزمونهای موجود در زبان فارسی متمایز میسازد.
با توجه به احتمال رخداد اختلال نامیدن بهعنوان یک نقص مشترک و متداول در انواع زبانپریشی، این مطالعه با هدف بررسی روایی و پایایی آزمون تصویری نامیدن شفاهی (OPNT) برای بیماران بزرگسال زبانپریش انجام گرفت.
روش بررسی
مطالعۀ حاضر که از نوع مقطعی و توصیفیـتحلیلی است ادامۀ یک مطالعۀ ساخت آزمون است که طی سالهای90-1389 در قالب پایاننامۀ کارشناسی ارشد به اجرا درآمد. OPNT از تصویر خطی و سیاه و سفید 115 اسم زبان فارسی (109 تصویر اصلی و شش تصویر تمرینی) تشکیل شده است. 109 آیتم اصلی آن، اسامی به طول یک تا چهار هجا دارند و از نظر میزان کاربرد در زبان فارسی در سه سطح فرکانس بالا، متوسط و پایین، میزان رقابت معنایی در سه طبقۀ رقابت زیاد، متوسط و کم، و سن اکتساب در دو سطح زودهنگام و دیرهنگام طبقه بندی میشوند. همچنین، کلیه تصاویر آزمون در سطح مناسبی گویای اسامی مورد نظرشان هستند؛ به عبارت دیگر توافق نام و تطابق تصویرـواژه قابل قبول و بیش از 85 دارند(3و6). توزیع 109 آیتم OPNT به تفکیک سطوح متغیرهای روانزبانشناسی (فرکانس، رقابت معنایی، سن اکتساب، توافق نام و تطابق تصویرـواژه) بهکار رفته در مرحلۀ ساخت آن در پیوست 1 نشان داده شده است.
اعتبار این آزمون با استفاده از روشهای روایی محتوایی، صوری و سازه به همراه ثبات درونی و بیرونی بررسی شد.
برای تعیین روایی محتوایی واژگان آزمون، از سه صاحبنظر (گفتاردرمانگر) خواسته شد که نظر خود را در رابطه با مهم و مرتبط بودن هر واژه برای سنجش توانمندی نامیدن افراد زبانپریش با اعطای امتیازی بین صفر تا 100 بیان کنند. روایی صوری آیتمهای آن نیز براساس نظرات 13 صاحبنظر (گفتاردرمانگر، نقاش و گرافیست) تعیین شد. از صاحبنظران تقاضا شد که نظر خود را در رابطه با مناسب، واضح و شفاف بودن هر تصویر و نیز تناسب آن با سایر تصاویر انتخاب شده بهصورت امتیازی بین صفر تا 100 ارائه دهند. سپس میانگین امتیازهای صاحبنظران برای هر واژه یا تصویر محاسبه شد.
برای اندازهگیری روایی سازه و پایایی، آزمون روی 10 بیمار زبانپریش و 30 فرد بزرگسال بهنجار اجرا شد. گروه بیمار شامل چهار مرد و شش زن با میانگین سنی2/47 (محدودۀ 70-37 سال) و متوسط سالهای تحصیلات4/11 (محدودۀ 20-5 سال) بود که از میان بیماران مراجعهکننده به مراکز تابعۀ دانشگاهها و کلینیکهای خصوصی انتخاب شدند. نظر متخصص مغز و اعصاب و گزارش CT اسکن و MRI بیماران مورد بررسی، آسیب نیمکرۀ چپ مغز بهواسطه سکتۀ مغزی را تأیید کرد. تمامی آنها راست برتر بودند، زبان بومی یا غالب آنها در محاورات روزمره فارسی بود و بهطور متوسط پنج تا شش سال (محدودۀ 27-1 سال) از زمان شروع ضایعۀ آنان میگذشت. آزمون زبانپریشی فارسی از هر فرد بهعمل آمد و بیماران براساس نتایج آن به انواع مختلفی (یک مورد ورنیکه، یک مورد انتقالی، یک مورد آنومی و هفت مورد بروکا) طبقهبندی شدند. دو بیمار دیزارتری خفیف دهانیـچهرهای و سه مورد آپراکسی کلامی خفیف داشتند، اما شدت مشکلات در حدی نبود که کیفیت پاسخدهی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. نتایج آزمون معاینۀ مختصر وضعیتشناختی (Mini Mental State Examination: MMSE) (9) نشان داد که بیماران فاقد مشکلات شناختی بودند و نیز مشکل بینایی و شنوایی نداشتند.
گروه بهنجار شامل 30 فرد بزرگسال (12 مرد و 16 زن) بود که در تاریخچۀ پزشکی آنها سابقۀ مشکلات عصبی یا حوادث اثرگذار (مانند تصادف) وجود نداشت. این افراد از نظر سن، سطح تحصیلات و جنس با گروه بیمار تطابق داشتند.
پس از انتخاب گروه بیمار و بهنجار، OPNT طی دو جلسه با فاصله زمانی 17-10 روز توسط یک آزمونگر و تحت شرایط مشابه انجام شد. برای اجرای آزمون، تصاویر با استفاده از نرمافزار Flash fla و روی صفحۀ نمایش لپتاپ به هر فرد ارائه میشد. به این ترتیب که ابتدا دستورالعمل اجرای آزمون برای هر فرد شرح داده میشد و سپس چند تصویر برای تمرین آزمودنی قرار داده میشد. پس از آن تصاویر اصلی نشان داده میشد. از هر فرد خواسته میشد تا بلافاصله پس از نمایش هر تصویر، آن را با یک کلمه نام ببرد. نمایش هر تصویر با پاسخ آزمودنی و یا پس از گذشت 10 ثانیه به پایان میرسید. پس از نمایش هر تصویر، نام درست آن توسط آزمونگر بیان میشد. به این ترتیب از درگیری فکری بیمار با محرک پیشین که ممکن بود با پاسخ بعدی وی تداخل ایجاد کند، جلوگیری میشد. در این آزمون هیچگونه راهنمایی به آزمودنیها ارائه نمیشد. پاسخ آزمودنیها با دستگاه mp3 player ثبت میشد و توسط آزمونگر نیز یادداشت میشد. مدت زمان اجرای آزمون برای بیماران زبانپریش حدود 45-30 دقیقه و برای افراد بهنجار حدود 10 دقیقه بود و گاهی اوقات بسته به شرایط بیماران زمان بیشتری به آنها اختصاص داده میشد. امتیاز OPNT برابر با تعداد پاسخهای درست هر فرد بود و میتوانست بین صفر تا 109 متغیر باشد. اولین پاسخ کامل هر فرد بررسی میشد و درصورتی که دقیقاً مطابق نام هدف مورد نظر و یا نام مناسب دیگری برای تصویر بود، پاسخ درست در نظر گرفته میشد. شیوۀ جمعآوری پاسخها و معیار تشخیص پاسخهای درست برمبنای PNT بود(3). برای اطمینان یافتن از امتیازدهی درست، پاسخها توسط دو نفر از نویسندگان ارزیابی میشد. لازم به ذکر است که برای رعایت ملاحظات اخلاقی، رضایت آزمودنیها بهویژه گروه بیمار و یا خانوادههای ایشان برای شرکت در این مطالعه درنظر گرفته میشد.
برای اطمینان از سازگار بودن سن و سطح تحصیلات دو گروه از آزمون آماری t مستقل و برای نسبت جنسیتی از آزمون کای دو استفاده شد. روایی سازۀ آزمون با روش تفاوتهای بین گروهی و آزمون t مستقل تعیین شد. ثبات درونی آزمون براساس آلفای کرونباخ بین دو نیمه زوجـفرد و ضریب پایایی کودرـریچاردسون محاسبه شد. برای بررسی ثبات بیرونی آزمون از روش آزمونـبازآزمون استفاده شد و ارتباط بین امتیازهای دو مرحله، با آزمون t زوجی، آزمون همبستگی پیرسون و محاسبۀ ضریب تکرارپذیری (Interclass Correlation Coefficient: ICC) سنجیده شد.
یافتهها
در بررسی روایی محتوایی آزمون، میانگین امتیازهای ارائه شده توسط صاحبنظران به کلیۀ آیتمها بزرگتر و مساوی 90 بود و بنابراین از نظر محتوایی روا بودند. میانگین امتیازهای صاحبنظران به تمامی تصاویر نیز بزرگتر و مساوی 85 بود و آزمون از نظر صوری روایی داشت.
در مرحلۀ اجرا، اختلاف میانگین سن (برحسب سال) و سطح تحصیلات (برحسب سال) دو گروه بیمار و بهنجار با استفاده از آزمون t مستقل بررسی شد و بین دو گروه از این نظر تفاوت معنیداری وجود نداشت(05/0<p). مقایسۀ نسبت جنسیتی بین دو گروه آزمودنی با استفاده از آزمون کای دو نیز تفاوت معنیداری نشان نداد(05/0<p). بنابراین دو گروه از نظر جنس، سن و تحصیلات مطابقت داشتند.
براساس یافتههای حاصل از بررسی توصیفی، میانگین امتیازهای بیماران زبانپریش در مرحلۀ اجرای اول 8/62 با انحراف معیار 87/19 و در دوم 4/67 با انحراف معیار 14/19 بود. این میزان برای گروه بهنجار در مرحلۀ اول 6/100 با انحراف معیار 5/9 و دوم 47/102 با انحراف معیار79/7 بود.
برای تعیین روایی سازۀ OPNT، قابلیت تمایزگذاری آزمون بین گروه هنجار و بیمار با استفاده از آزمون t مستقل بررسی شد. نتایج تفاوت معنیداری(000/0=p) بین میانگین امتیازهای دو گروه نشان داد.
در مرحلۀ بررسی پایایی، ثبات درونی و بیرونی آزمون ارزیابی شد. ثبات درونی آزمون نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ میان امتیازهای دو نیمه زوجـفرد در کل افراد 98/0 و بهترتیب در گروه بیمار و افراد بهنجار 96/0 و 93/0 بود. ضریب پایایی کودرـریچاردسون نیز بهترتیب در کل افراد و گروه بیمار و بهنجار 98/0، 96/0 و91/0 بود.
ثبات
بیرونی آزمون به روش آزمونـبازآزمون بررسی شد. ارتباط
امتیازهای دو مرحلۀ اجرا با سه روش محاسبۀ اختلاف
میانگین، ضریب همبستگی و تکرارپذیری محاسبه
شد. مقایسۀ میانگین امتیازها بین اجرای
اول و دوم آزمون با استفاده از آزمون t زوجی
نشان داد که از نظر آماری بین میانگین امتیازهای
دو مرحلۀ اجرا درکل افراد و در افراد بهنجار، اختلاف معنیدار وجود
دارد(002/0، 01/0=p)،
اما این اختلاف در بیماران مورد بررسی معنیدار نبود(07/0=p). نتایج
حاصل از بررسی ارتباط میان امتیازهای دو مرحلۀ اجرا
با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون نیز همبستگی
معنیداری(000/0=p)
میان امتیازهای دو مرحله در کل افراد (97/0=r) و
بهترتیب در گروه بیمار(93/0=r) و افراد بهنجار(91/0=r) نشان داد. ضریب ICC آزمون
نیز محاسبه شد و
نتایج نشان داد که مقدار ICC آزمون در مراحل آزمون و بازآزمون در کل افراد و به تفکیک در 10 بیمار زبانپریش و 30 فرد بهنجار مورد بررسی از نظر آماری در سطح بالایی معنیدار است(000/0=p). جدول 1 نتایج حاصل از بررسی پایایی آزمون را نشان میدهد.
بحث
بررسی هر توانمندی زبانی از جمله بازیابی واژه و نامیدن نیازمند ابزارهای روا و پایا و مطابق با زبان و فرهنگ جامعۀ مورد نظر است. در کشور ما آزمونهایی برای ارزیابی افراد زبانپریش وجود دارد، اما لزوم ساخت آزمونی با دیدگاه متفاوت از موارد موجود برای اهداف درمانی و پژوهشی احساس میشد. OPNT نسبت به آزمونهای موجود شامل تعداد آیتمهای بیشتر از مقولههای معنایی گوناگون (مانند میوهها، حیوانات، مشاغل، وسایل نقلیه، مکانها و غیره) است. همچنین، اطلاعات مربوط به ویژگیهای گوناگون روانزبانشناختی کلیۀ آیتمهای مورد استفاده در آن تعیین شده است و بهاین ترتیب میتواند تسهیلکنندۀ تحقیقات آتی در زمینۀ بازیابی واژه باشد. این آزمون پاسخهای خالص شخص بیمار را بدون ارائۀ راهنمایی به وی استخراج میکند. روایی و پایایی این آزمون برای تأیید اعتبار و دقت آن در بررسی توانایی بازیابی واژۀ بیماران زبانپریش به شیوههای گوناگون بررسی شد.
روایی محتوایی OPNT با گردآوری نظرات سه فرد متخصص بررسی شد. براساس مطالعۀ Polit و همکاران (2007) شاخص روایی 78/0 و بالاتر بر طبق نظرخواهي از سه كارشناس یا بیشتر نشاندهندۀ روایی محتوایی خوب آزمون است(10). بنابراین، باتوجه به یافتهها، آزمون حاضر از نظر محتوایی رواست و آیتمهای آن برای استفاده در یک آزمون نامیدن مناسباند. همچنین، اکثریت موارد بهکار رفته در آن با موارد موجود در سایر آزمونهای نامیدن و تکالیف مورد استفاده برای بیماران زبانپریش همخوانی دارند(3و6).
روایی صوری به این معنی است که مواد یا سؤالات آزمون از نظر ظاهر شبیه موضوعی باشند که مورد اندازهگیری است. خوبی آن این است که آزمودنیها آزمون را میپذیرند و با علاقه و رغبت به آن پاسخ میدهند. برخی از تصاویر مورد استفاده در آزمون حاضر مربوط به PNT و مجموعه تصاویر Snodgrass و Vanderwart (1980) بودند(3و6). سایر موارد نیز به گونهای انتخاب شدند که از نظر ظاهر با موارد موجود در این دو مطالعه و سایر آزمونهای نامیدن همخوانی داشته باشند. برای بررسی روایی صوری، واضح و شفاف و قابل پذیرش بودن، تصاویر OPNT با استناد به نظرات 13 صاحبنظر مشخص شد. نتایج نشان داد که تصاویر بهعنوان مواد اصلی آزمون دارای روایی صوری مناسبی هستند.
روایی سازۀ آزمون با روش تفاوتهای گروهی بررسی شد. منابع موجود کاربرد این شیوه را برای بررسی روایی سازۀ آزمونها تأیید کردهاند(11). یافتهها قابلیت تمایزگذاری آزمون بین دو گروه با و بدون اختلال را نشان داد، بنابراین آزمون از نظر سازه دارای روایی است.
پایایی به دقت امتیازهای یک آزمون اشاره میکند. ضریب پایایی یک آزمون عددی بین 00/1- تا 00/1+ است، که در این میان «صفر» نشاندهندۀ نبود ارتباط است وهرچه میزان پایایی آزمون به «1» نزدیکتر باشد، بهتر است(8).
ثبات درونی OPNT به دو شیوه اندازهگیری شد. دو نیمه کردن به روش زوجـفرد از بهترین شیوهها برای تقسیم سؤالات یک آزمون است و برای بررسی ثبات درونی آزمونهای نامیدن مختلفی استفاده شده است. از این رو، ضریب آلفای کرونباخ بین دو نیمه زوجـفرد آزمون حاضر محاسبه شد. ضرایب بهدست آمده برای آزمون حاضر با ثبات درونی آزمونهای موجود در این زمینه همخوانی داشت و در مواردی بالاتر بود(5و7). همچنین، از آنجا که سیستم امتیازدهی OPNT ماهیت دوگانۀ درست و نادرست داشت، ضریب پایایی به شیوۀ کودرـریچاردسون نیز محاسبه شد. در هر دو شیوه آزمون ضریب پایایی 98/0 را کسب نمود که بسیار نزدیک به عدد یک است. بنابراین آزمون از ثبات درونی مناسبی برخوردار است و قسمتهای مختلف آن یک ویژگی را ارزیابی میکنند.
ثبات بیرونی OPNT به روش آزمونـبازآزمون که از جمله شیوههای اندازهگیری ثبات در طی زمان است، بررسی شد. این نوع ثبات از طریق چندین بار تکرار همان آزمون برای همان گروه مورد نظر و سپس مقایسۀ امتیازها تعیین میشود. اگر امتیازهای حاصل از اجراهای متعدد، یکسان یا خیلی مشابه باشد، آزمون پایدار و پایا بوده است. درجۀ همبستگی بین امتیازهای دو مرحلۀ آزمون نشان میدهد که میتوان امتیازهای آزمون را از موقعیتی به موقعیت دیگر تعمیم داد و تغییرات اندک و تصادفی در شرایط آزمودنی یا محیط آزمون اثر اندکی بر نتایج آن دارند؛ به عبارت دیگر به آزمونگر در شرایط واقعی اطمینان میدهد که تفاوت در امتیازهای فرد در اجراهای گوناگون ناشی از تغییر حقیقی در ویژگی خاص تحت بررسی است و بهدلیل نوسانات تصادفی نیست. با این وجود، عوامل بسیاری ممکن است بر کفایت این شیوه تأثیرگذار باشند که باید هنگام استفاده از آن مد نظر قرار گیرند. برخی از این عوامل شامل فاصلۀ زمانی اعمال شده بین دو مرحلۀ اجرا، اثر تمرین و حافظه بر عملکرد فرد و آشنا شدن فرد با سبک کلی آزمون، تغییرات کوتاه مدت و تصادفی در شرایط آزمودنی (همچون سطح استرس، وضعیت خواب شب گذشته، برنامۀ کاری روز اجرای آزمون و غیره) و یا اجرای آزمون (مثل تغییر مکان اجرا، تغییر آزمونگر و غیره) است. این عوامل ممکن است سبب افزایش و یا کاهش سطح عملکرد فرد در اجراهای بعدی شوند(11). در این مطالعه آزمون دوباره پس از گذشت 10 تا 17 روز روی همان آزمودنیها، تحت شرایط محیطی تقریباً یکسان و توسط آزمونگر پیشین اجرا شد. نتایج حاصل از مقایسۀ میانگین امتیازهای آزمون طی دو مرحله نشان داد که اختلاف میانگین میان امتیازها در کل گروه بیمار و بهنجار معنیدار بود، اما این اختلاف در گروه بیماران مورد بررسی در هر دو آزمون معنیدار نبود. علیرغم رعایت فاصلۀ زمانی مناسب بین مرحلۀ آزمون/بازآزمون و سعی در ثابت نگه داشتن شرایط اجرا در دو مرحله، معنیدار بودن اختلاف میانگینها در افراد هنجار و به تبع آن کل افراد را میتوان ناشی از عدم آشنا بودن این گروه با سبک چنین آزمونها و تکالیفی (در این سنین احتمال مواجهه فرد با چنین آزمونهایی بسیار اندک است) و در نتیجه اثر تمرین و حافظه و نیز تغییر شرایط آزمودنی و کاهش استرس وی در اجرای دوم دانست(11). اگرچه انتظار میرفت که با شرح دستورالعمل پاسخدهی و اجرا و نیز استفاده از آیتمهای تمرینی در آغاز اجرای آزمون از تازگی آزمون و استرس فرد کاسته شود و تعدد آیتمهای آزمون و رعایت فاصلۀ زمانی اثر حافظه را کاهش دهد. محاسبۀ ضریب همبستگی پیرسون میان امتیازهای دو مرحله نیز ارتباط قوی و معنیداری بین امتیازهای اجرای اول و دوم نشان داد. بررسی ICC نشان داد که در OPNT مقدار ICC بهترتیب در کل افراد 98/0 و به تفکیک در گروه بیمار 97/0 و در افراد بهنجار 95/0 است. بهاین ترتیب آزمون از تکرارپذیری یا پایایی بسیار بالایی برخوردار است. این شیوه برای بررسی ثبات بیرونی آزمونهای موجود در زمینۀ زبانپریشی و نامیدن متداول است. همچنین، بسیاری از آزمونهایی که در زمینۀ زبانپریشی انتشار یافتهاند، پایایی 80/0 و در مواردی 90/0 را بهدست آوردهاند(7و8). همانگونه که مشاهده میشود ضریب تکرارپذیری دو آزمون حاضر با موارد ذکر شده در مطالعات مطابقت دارد و برای آزمونی در زمینۀ زبانپریشی مناسب است.
Spreen و Risser (2003) بیان میکنند که نتایج حاصل از بررسی آزمونـبازآزمون میتواند منبعی برای ارزیابی قابلیت آزمون در پیشبینی بهبودی یا میزان پاسخ بیماران به درمان باشد و نیز پیشرفت فرد را از اثر تمرین تفکیک نماید(8). بهاین ترتیب توجه به نتایج فوق میتواند برای درمانگران و محققان بهعنوان کاربران آتی OPNT سودمند باشد.
نتیجهگیری
با توجه به ارزیابیهای آماری، OPNT طراحی شده دارای روایی محتوایی، صوری، سازه و نیز ثبات درونی و بیرونی است؛ به عبارت دیگر ابزار آماده و معتبری برای تشخیص و بررسی توانمندی نامیدن بیماران زبانپریش است. بنابراین این آزمون میتواند برای اهداف بالینی و نیز پژوهشهای آتی در زمینۀ بازیابی واژه و نامیدن، روانشناسی زبان و عصبروانشناسی مورد استفاده قرار گیرد.
سپاسگزاری
این مطالعه بخشی از پایاننامۀ مقطع کارشناسی ارشد تحت عنوان ساخت آزمون تصویری نامیدن و تعیین روایی و پایایی آن برای افراد بزرگسال زبانپریش بود، از این رو از حمایت دانشگاه علوم پزشکی تهران در انجام این پژوهش قدردانی میشود. از دکتر نازبانو نوذری پژوهشگر مرکز علوم مغز و اعصاب دانشگاه Pensylvania، دکتر Gary Dell استاد دانشگاه Illinois و دکتر Tobias Bormann از دانشگاه Freiburg برای ارسال آزمون نامیدن فیلادلفیا و ارائۀ توصیههای راهگشا طی مراحل ساخت این آزمون سپاسگزاریم. همچنین، همکاری جناب آقایان دکتر یحیی مدرسی و دکتر مهدی دستجردی بهدلیل ارائۀ اطلاعات زبانشناختی و کلیۀ افراد شرکتکننده در این مطالعه را ارج مینهیم.
REFERENCES
1. Raymer AM, Rothi LJG. Clinical diagnosis and treatment of naming disorders. In: Hillis AE, editor. The handbook of adult language disorders: integrating cognitive neuropsychology neurology and rehabilitation. New York: Psychology press; 2002. p. 163.
2. Bormann T, Blanken G, Wallesch CW. Mechanisms of lexical selection and the anomias. In: Ball MJ, Damico JS, editors. Clinical aphasiology: future directions. New York: Psychology press; 2007. p. 156-67.
3. Schwartz M, Dell GS, Martin N, Gahl S, Sobel P. A case-series test of the interactive two-step model of lexical access: evidence from picture naming. J Mem Lang. 2006;54(2):228-64.
4. Kohn SE, Goodglass H. Picture-naming in aphasia. Brain Lang. 1985;24(2):266-83.
5. Kavé G. Standardization and norms for a Hebrew naming test. Brain Lang. 2005;92(2):204-11.
6. Bormann T, Kulke F, Wallesch CW, Blanken G. Omissions and semantic errors in aphasic naming: is there a link?. Brain Lang. 2008;104(1):24-32.
7. Williams KT. Expressive Vocabulary Test. 2nd ed. Minneapolis, MN: Pearson Assessments; 2007.
8. Spreen O, Risser AH. Assessment of aphasia. Oxford, New York: Oxford University Press; 2003.
9. Ansari NN, Naghdi S, Hasson S, Valizadeh L, Jalaie S. Validation of a mini mental state examination (MMSE) for the Persian population: A pilot study. Appl Neuropsychol. 2010;17(3):190-5.
10. Polit DF, Beck CT, Owen SV. Is the CVI an acceptable indicator of content validity Appraisal and recommendations? Res Nurs Health. 2007;30(4):459-67.
11. Groth-Marnat, G. Handbook of psychological assessment. 5th edition. Hoboken, New Jersey: John Wiley & Sons, Inc; 2009.