Cases Series
A preliminary study of some pragmatic skills of hearing and hearing-impaired children by story retelling test
Farnoush Jarollahi1,2, Yahya Modarresi3, Zahra Agharasouli4, Salimeh Jafari4
1- Department of Audiology, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
2- Rehabilitation Research Center, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
3- Department of Linguistics, Institute for Humanities and Cultural Studies, Tehran, Iran
4- Department of Speech therapy, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
Received: 3 May 2012, accepted: 9 December 2012
Abstract
Background and Aim: Pragmatics refers to speech interactions and the social aspect of communication in language contexts. Due to the crucial role of hearing in language skill development, hearing-impaired children have problems with all aspects of language, including pragmatics. These skills are crucial in children’s daily life. There is a lack of Persian studies on hearing-impaired children. Therefore, the purpose of the present study is to describe some pragmatic skills of hearing and hearing-impaired children.
Methods: This descriptive case study was conducted on five hearing-impaired and two normal-hearing 6 year old children. Their pragmatic language skills were studied by the Persian story retelling test. in a quiet room. The children's re-told story was recorded, analyzed, and scored.
Results: There was no difference between the scores of hearing and severe hearing-impaired children. However, children with severe hearing loss and cochlear implant, and hearing children were different in maintaining the subject and sequence of events. Children with profound hearing loss and hearing aid, and hearing children had a significant difference in all aspects except main information. All subjects used conjunctions correctly.
Conclusion: The pragmatic skills of hearing-impaired children are weaker than hearing children. There are also differences between hearing-impaired children's abilities. This difference in pragmatic skills shows the difference in amount of hearing loss, kind of assistive device, effective use of remaining hearing, onset and quality of aural rehabilitation program, and other factors. Therefore, a research with a greater sample size is necessary to explain these differences.
Keywords: Pragmatic skills, hearing loss, story retelling
گزارش موارد
بررسی مقدماتی برخی تواناییهای کاربردشناختی کودکان شنوا و کمشنوا با استفاده از آزمون بازگویی داستان
فرنوش جاراللهی1و2، یحیی مدرسی3، زهرا آقارسولی4، سلیمه جعفری4
1ـ گروه شنواییشناسی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
2ـ مرکز تحقیقات توانبخشی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
3ـ گروه زبانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
4ـ گروه گفتاردرمانی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
چکیده
زمینه و هدف: كاربردشناسي زبان مطالعۀ كنشهاي گفتاري و جنبههاي اجتماعي تعاملات ارتباطی در بافت زبان است. بهدليل نقش مهم شنوايي در رشد مهارتهاي زباني، كودكان كمشنوا در تمام سطوح زبان از جمله كاربردشناسي با مشكلاتي مواجهند. تکلیفی که بهخوبی این تفاوت را آشکار میسازد بازگویی داستان است. با توجه به اهمیت این مهارتها در زندگی روزمرۀ این کودکان و فقدان پژوهشی منسجم در زبان فارسی، مطالعۀ حاضر با هدف توصیف مقدماتی این تواناییهای کودکان کمشنوا در قالب بازگویی داستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعۀ موردی توصیفی روی پنج کودک کمشنوای شش ساله و دو کودک شنوای همسن انجام شد. مهارتهاي كاربردشناسي آنها با استفاده از آزمون بازگویی داستان در اتاقی ساکت اجرا، سپس داستانگویی کودک ضبط، تحلیل و امتیازدهی شد.
یافتهها: بین امتیاز آزمودنی با کمشنوایی شدید و گروه هنجار تفاوتی وجود نداشت، از طرفی بین امتیاز آزمودنی با کمشنوایی عمیق و کاشت حلزون در حفظ موضوع و توالی وقایع با گروه شنوا اختلاف دیده شد. امتیاز آزمودنی با کمشنوایی عمیق و کاربر سمعک در همۀ موارد بهجز اطلاعات اصلی با گروه شنوا اختلاف زیادی داشت. از طرفی، همۀ آزمودنیها از حروف ربط بهطور مناسب استفاده میکردند.
نتیجهگیری: کودکان کمشنوا در بهکارگیری مهارتهای کاربردشناسی ضعیفتر از کودکان شنوا عمل میکنند. از طرفی، بین افراد کمشنوا نیز تفاوت وجود دارد که حاکی از تنوع این تواناییها در کودکان کمشنوا است و این تفاوت در تواناییهای زبانی براساس میزان کمشنوایی، نوع پروتز، استفادۀ مفید از باقیماندۀ شنوایی، زمان و کیفیت آموزشهای توانبخشی شنوایی و سایر عوامل، را خاطر نشان میسازد.
واژگان کلیدی: مهارت کاربردشناسی، کمشنوایی، بازگویی داستان
(دریافت مقاله: 14/2/91، پذیرش: 19/9/91)
مقدمه
کاربردشناسی زبان عبارت است از مطالعۀ کنشهای گفتاری و جنبههای اجتماعی تعاملات ارتباطی در بافت زبان. از آنجا که کاربردشناسی شامل مهارتهای مختلفی مانند حفظ موضوع، توالی وقایع، رعایت نوبت و غیره است، در سالهای اخیر بهمنظور بهدست آوردن تصویر دقیقتری از عملکردهای آن، این جنبه از زبان را در بافت طبیعی مورد ارزیابی قرار میدهند(1). با توجه به این که کاربردشناسی مهارتهای متعددی را شامل میشود که هر کدام بخشی از نحوۀ برقراری ارتباط کودک را منعکس میکنند، یکی از تکالیفی که بهطور همه جانبه و جامع به بررسی این مهارتها میپردازد داستانگویی است. داستانگویی رویکردی متنوع، انعطافپذیر، راحت و سریع است که میتوان از آن برای غربالگری و ارزیابی انواع نقایص زبانی استفاده کرد(2و3). همچنین، کاربردشناسی پیشآگاهی مناسبی دربارۀ مهارتهای تحصیلی آیندۀ کودک در اختیار خانواده و درمانگران قرار خواهد داد(4).
مطالعاتی که تا کنون دربارۀ مشکلات ارتباطی کودکان کمشنوا بهویژه در حوزۀ کاربردشناسی صورت گرفتهاند، جنبۀ داستانگویی را مورد توجه قرار ندادهاند و از طرفی، روشنگرانه نبوده و دارای تناقضاتی هستند. بهطوری که برخی محققان بیان میکنند، تواناییهای کاربردشناسی این کودکان، همتراز با همسالان شنواست(5). برای مثال، براساس Bishop و Mogford (1993) به نقل از Curtiss و همکاران (1993)، مشخص شد که این توانایی متناسب با همسالان طبیعی است و فقط توانایی کلامیشان تأخیر دارد همچنین در تحقیق Shirmer (1993)، عنوان شده است که این کودکان در رشد کارکردهای زبان دچار تأخیرند(6).
پژوهش Tye-Murray
(2004) نشان داده است کودکان کمشنوا/ناشنوا به
خوبیِ همسالان شنوای خود
نمیتوانند عملاًً از زبان
استفادۀ مناسب کنند. این کودکان گاهی به نحو نامناسب پرسش
میکنند و چون تمرینهای زیاد و متنوع برای استفاده
از زبان ندارند نمیتوانند بهخوبی از
آن در محاورهها استفاده کنند(7). پژوهش Most و همکاران
(2010) روی 24 کودک کمشنوا (13 کاربر سمعک و11
کاشت حلزونی)، در مقایسه با همسالان
شنوایشان، نشان داد که کودکان کمشنوا
از عملکردهای کاربردشناختی بسیار متفاوت استفاده میکنند،
اما در مقایسه با کودکان شنوا، به نحو نامناسبتری
از تواناییهای مختلف در
این زمینه استفاده میکنند. نتایج این پژوهش نشان
داد که مشکلات کاربردشناختی کودکان کمشنوا
ممکن است ناشی از انعطافپذیری کمتر ساختارهای
مورد استفاده، مشکل در تئوری تفکر، اختلال در درک شنوایی زبان
گفتاری، و تماس کمتر با موقعیتها
و استراتژیهای
کاربردشناختی مختلف باشد. این پژوهشگران نتیجهگیری
کردند که لازم است در برنامههای
توانبخشی، کسب
تواناییهای ارتباطی
کاربردشناسی گنجانده شود(8).
در بین مطالعات داخلی صورت گرفته در زمینۀ کاربردشناسی، میتوان به برخی پژوهشها اشاره کرد، ولی پژوهشی که این جنبه را بررسی کرده باشد یافت نشد. از آن جمله میتوان به پژوهش مهری و همکاران (2006) اشاره کرد که روی کنش و توانش کاربردی زبان در کودکان کمشنوا انجام شده و در آن مشخص شده است که توانشهای کاربردی در این کودکان بهطور معنیداری پایینتر است(9). موسوی و همکاران (2009) به مقایسۀ این تواناییها در کودکان فارسیزبان کمشنوای شدید چهار تا شش ساله پرداختند و نتیجه گرفتند این مهارتها در این گروه ضعیفتر از گروه همسان شنوا است(10). لطفی و همکاران(2008) به بررسی ویژگیهای زبانی در این کودکان پرداختند و مشاهده کردند که این توانایی بسیار ضعیفتر از کودکان کمشنوا است(11).
از آنجا که تاکنون بررسی جنبۀ داستانگویی از مهارتهای کاربردشناختی روی کودکان کمشنوا و ناشنوای فارسیزبان صورت نگرفته است و با در نظر گرفتن این واقعیت که مهارتهای کاربردشناختی فرهنگ وابستهاند و با توجه به متناقض بودن نتایج پژوهشهای موجود، اندک بودن مطالعات داخلی و نبود پژوهش در زمینۀ مهارتهای کاربردشناختی در سنین پیشدبستان، بررسی این جنبه از زبان در کودکان کمشنوا ضروری به نظر میرسد. از طرفی با ارزیابی این تواناییها میتوان به این گونه مشکلات در این دسته از کودکان پی برد و با گنجاندن تکالیفی در برنامۀ توانبخشی آنان، بهخوبی و بهموقع از آسیبهای زبانی پیشگیری کرد. هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی برخی تواناییهای کاربردشناختی کودکان کمشنوا در مقایسه با کودکان شنوا از طریق آزمون بازگویی داستان بود.
روش بررسی
پژوهش مقدماتی حاضر از نوع مطالعۀ موردی و توصیفی روی پنج کودک شش ساله (سه دختر و دو پسر)، دو شنوا و سه کمشنوا انجام شد که از این تعداد دو مورد با کمشنوایی عمیق (با میانگین 95 دسیبل)، یک مورد با کمشنوایی شدید (با میانگین 75 دسیبل)، یک مورد کاشت حلزون شده (از چهار سالگی و قبل از آن از دو سالگی سمعک پشت گوشی استفاده میکرده است) و دو مورد دارای سمعک پشت گوشی دو طرفه از دو سالگی بودند. معیارهای مشترک آزمودنیها در هر دو گروه عبارت بود از قرار داشتن در محدوۀ سنی ششسال، هوش طبیعی و عدم ابتلا به بیماریهای نورولوژیک. معیارهای خاص کودکان کمشنوا، علاوه بر موارد کلی ذکر شده، نداشتن هر گونه اختلال همراه دیگر (نظیر فلج مغزی، نقص بینایی یا حرکتی آشکار) و سابقۀ استفاده از خدمات توانبخشی( گفتاردرمانی یا تربیت شنوایی) تا زمان آزمون و استفاده از روش شفاهی برای برقراری ارتباط بود. معیارهای خاص برای کودکان شنوا شامل برخورداری از شنوایی هنجار و نداشتن مشکلات یادگیری، گفتار و زبان بود. در این پژوهش برای بررسی مهارت کاربردشناختی از آزمون بازگویی داستان (Story Retelling Test: SRT) با صدای زنده استفاده شد. روش اصلی اجرای این آزمون که توسط جعفری و همکاران (2009) برای 72 کودک در محدوۀ سنی شش تا هفت سال در شهر تهران ساخته شده و روایی و پایایی آن بررسی شده است، به صورت ضبطشده بود. این روش اجرا برای کودکان کمشنوا امکان پذیر نیست، زیرا بیشتر آنها توانایی درک شنوایی گفتار ضبطشده را ندارند. استفاده از گفتار زنده به جای گفتار ضبطشده برای کودکان کمشنوا امکانپذیر است، و علاوه بر آن بهدلیل آسانتر بودن گفتار زنده نسبت به گفتار ضبطشده مقدار روایی آن نیز کاهش نخواهد یافت. بهعلاوه، با توجه به این که در پژوهش توصیفی حاضر، یافتهها در کودکان کمشنوا با کودکان شنوا مقایسه و برای هر دو گروه یکسان اعمال شده است، خدشهای به هدف نهایی این پژوهش و نتایج آن وارد نشد. این آزمون دارای دو داستان، یک داستان آزمایشی و یک داستان اصلی برای بازگویی است، که داستان اصلی تنها برای اهداف مورد نظر تحلیل شده و داستان اول صرفاً برای آشنایی آزمودنیها طراحی شده است. این آزمون هفت خردهآزمون و دو بخش، بخش کلانساختار و ساختار خرد، دارد. بخش کلانساختار که مجموعاً 33 امتیاز دارد، شامل زیرآزمونهای حفظ موضوع، اطلاعات اصلی، و توالی وقایع است. زیرآزمون حفظ موضوع حاوی پنج موضوع بوده و در آن به تعداد موضوعات حفظ شده امتیاز در نظر گرفته میشود (5 امتیاز). در زیرآزمون اطلاعات اصلی، کودک 18 مورد از اطلاعات مهم را به شنونده منتقل میکند. به تعداد اطلاعات داده شده امتیاز در نظر گرفته میشود (18 امتیاز). توالی وقایع شامل 10 اتفاق است که توالی منطقی و زمانی بین آنها وجود دارد. به تعداد توالیهاي درست گفته شده امتیاز در نظر گرفته میشود (10 امتیاز). بخش ساختار خرد که عناصر آن ویژگیهای جزئیتری را مورد ارزیابی قرار میدهند(2و12) شامل زیرآزمونهای حروف ربط، ارجاعات، پیچیدگی نحوی و طول گفته است. زیرآزمون حروف ربط شامل هشت نوع حرف ربط است که به تعداد حروف ربط بازگو شده امتیاز در نظر گرفته میشود (8 امتیاز). زیرآزمون ارجاعات شامل ده ارجاع است و به تعداد ارجاعات بازگو شده امتیاز در نظر گرفته میشود (10 امتیاز). زیرآزمون پیچیدگی نحوی شامل ده جملۀ پیچیده است و به تعداد جملات پیچیدۀ بازگو شده امتیاز داده میشود (10 امتیاز). و طول گفته بر اساس تعداد تکواژهای موجود در جملات که به این زیرآزمون 15 امتیاز تعلق میگیرد (15 امتیاز). این بخش جمعاً 43 امتیاز دارد و امتیاز کل آزمون نیز 76 است.
امتیاز خردهآزمونها از مجموع تعداد آیتمهای بازگو شده توسط کودک بهدست میآید، و امتیازهای هر بخش از مجموع امتیازهای هر خردهآزمون حاصل میشود. براي همسانسازی مواد آزمون، ابتدا تعداد پاسخهاي درست مشخص شده و سپس بر مبناي 100 محاسبه میشود که معادلسازي آن بین صفر از عدم پاسخ تا چهار پاسخ کامل بوده و کل امتیاز وزنی آزمون 28 است. روایی این آزمون با استفاده از روایی صوری و محتوایی سنجیده شد. شاخص روایی محتوایی و صوری آزمون بازگویی داستان بهترتیب 89 و 100 درصد، و پایایی آن به روش آزمونـبازآزمون با میزان تکرارپذیری نسبی 83 درصد است. پایایی این آزمون با روش همسانی درونی با میانگین ضریب آلفای کرونباخ 6/77 درصد بوده است. از طرفی، خطای معیار اندازهگیری 76/2 بود. همچنین، پایایی مقیاس امتیازدهی نیز با روش پایایی بین ارزیاب سنجیده شد که تکرارپذیری نسبی مقیاس امتیازدهی و خطای معیار اندازهگیری به ترتیب 93 درصد و 7/1 بود. ضریب همبستگی پیرسون نیز برای این مقیاس 90 درصد بهدست آمده است. بنابراین آزمون فوق از ویژگیهای روانسنجی مناسب برخوردار است.
اجرای آزمون با کسب اجازه
از مربیان و والدین کودکان و رعایت ملاحظات اخلاقی در
حین و قبل از اجرا، در مهد کودک و مکانی عاری از هرگونه عوامل
حواسپرتکن انجام شد. آزمونگر که در زمینۀ اجرا و
امتیازدهی آزمون آموزشدیده و از مهارت کافی برخوردار
بود، در ابتدا پس از برقراری رابطۀ دوستانه با آزمودنی
نحوۀ اجرای آزمون را بهطور کامل برای او شرح میداد.
برای آشنایی کودک با روشکار، ابتدا داستان آزمایشی
که از لحاظ ساخت کاملاً مطابق با داستان اصلی است، بهعنوان پیشآزمون
به کودک ارائه میشد. آزمون در یک اتاق بدون سروصدا با گفتار زنده
اجرا میشد. دستورالعمل اجرای آزمون بهاینگونه بود که آزمونگر
در کنار کودک نشسته و به او میگوید: «به تصاویر نگاه کن.
این یک داستان است که من برای تو تعریف میکنم. خوب
گوش کن. وقتی داستان تمام شد، آن را دوباره برای من تعریف کن». ابتدا تصاویر به کودک
نشان داده شده و به وی اجازه داده میشد که برای چند لحظه خوب
به تصاویر نگاه کند. سپس بعد از اظهار آمادگی کودک، داستان
آزمایشی بهطور شفاهی برای کودک گفته میشد، و در حین
تعریف، تصاویر مربوط به هر واقعه نشان داده میشد. داستان تنها
یکبار گفته میشد. بعد از تعریف داستان، آزمونگر به کودک
میگفت: حالا نوبت توست که داستان را بگویی و به کودک فرصت
کافی برای بازگویی داستان داده میشد. آزمونگر مجاز
به پرسش یا راهنمایی در حین تعریف داستان بهجز در
شروع نبود. تشویق نیز تنها در پایان تکلیف انجام
میشد. بعد از اجرای داستان آزمایشی، چنانچه
اطمینان حاصل میشد که کودک روشکار را متوجه شده است، همین
مراحل برای داستان اصلی انجام میشد و بررسی و توصیف
تواناییهای کودک تنها روی داستان دوم (اصلی) صورت
میگرفت. سپس داستانگویی کودک بهصورت صوتی و
تصویری ثبت میشد و نهایتاً به روشی که
توضیح داده شد، امتیازدهی میشد.
چون در این پژوهش آزمون بازگویی داستان برای کودکان کمشنوا اجرا میشد و به دلیل اینکه این کودکان از نظر گفتاری دارای جملات ساده بودند، از بخش کلانساختار آزمون هر سه زیرآزمون حفظ موضوع، توالی وقایع و اطلاعات اصلی بررسی شد، ولی از بخش ساختار خرد تنها بخش ارجاعات و حروف ربط یعنی در مجموع پنج زیرآزمون (سه زیرآزمون بخش کلانساختار جمعاً 33 امتیاز، و دو زیرآزمون بخش ساختار خرد جمعاً 18 امتیاز) برای نیل به اهداف این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. دلیل این کار این بود که هیچیک از کودکان کمشنوا نتوانستند امتیازی از شاخصهای پیچیدگی نحوی و طول جمله کسب کنند. در نهایت دادهها برحسب درصد وزنی محاسبه شد.
یافتهها
نتایج بهدست آمده با محاسبه امتیازهای کسب شده از بازگویی داستان توسط پنج آزمودنی برای پنج زیرآزمون مورد بررسی در مطالعه برحسب درصد وزنی در جدول 1 آمده است. دربارۀ امتیاز کلی آزمودنیها، همانطور که در جدول مشاهده میشود، امتیاز آزمودنی با کمشنوایی شدید اختلافی با امتیاز آزمودنیهای شنوا نداشت (امتیاز 20). امتیاز آزمودنی با کمشنوایی عمیق که از کاشت حلزون استفاده میکرد نیز اختلاف بسیار کمی با آزمودنیهای شنوا داشت (امتیاز 18)، اما امتیاز آزمودنی با کمشنوایی عمیق که از سمعک استفاده میکرد، با امتیازهای کودکان دیگر اختلاف زیاد داشت (امتیاز 13)، یعنی 65 درصد از امتیاز کلی را کسب کرده بود. همۀ آزمودنیها از حروف ربط بهطور مناسب و بهجا استفاده کرده بودند. چهار آزمودنی که امتیاز بالای 18 داشتند از شاخصهای اطلاعات اصلی، حفظ موضوع، توالی وقایع و ارجاعات، بهترتیب استفادۀ مناسبتری داشتند.
بحث
براساس نتایج مطالعۀ مقدماتی حاضر، کودکی که افت شنوایی عمیق داشت و کاشت حلزونی شده بود، عملکرد تقریباًً مشابه کودک با افت شنوایی شدید که از سمعک استفاده میکرد داشت (به ترتیب امتیاز 18 و 20) که در توافق با یافتههای Most و همکاران (2010) بود(8). بهعلاوه، امتیازهای این دو کودک کمشنوا از 30 درصد امتیازهای کودکان شنوای هفت سالهای که آزمون مورد نظر توسط جعفری و همکاران (2012) روی آنها انجام شده(12) بیشتر بود، که شاید بهدلیل استفاده از گفتار زنده در داستانگویی باشد که در روش بررسی توضیح داده شده است. امتیاز کلی آزمودنیهای شنوا در مطالعۀ جعفری و همکاران (2012) برحسب درصد وزنی در جدول 2 ملاحظه میشود. البته یافتههای توصیفی مطالعۀ حاضر نیاز به پژوهش دقیقتر و با تعداد نمونۀ بیشتر دارد تا بتوان آن را تحلیل کرد.
از سوی دیگر، کودک با افت شنوایی عمیق که از سمعک استفاده میکرد، امتیاز پایینتری (امتیاز 13) داشت. بنابراین پژوهش حاضر، هم تواناییهای مناسب و هم ضعیف کاربردشناختی را در کودکان کمشنوا توصیف میکند.
یافتههای این پژوهش مقدماتی علاوه بر مطالعۀ پنج شاخص فوق، نشان داد که کودکان کمشنوا اشکالات دستوری فراوان، بهویژه در حیطۀ نحو دارند و با توجه به تنوع میزان کمشنوایی و نوع پروتز پیشنهاد میشود در مطالعهای جامع به این متغیرها توجه شود. پژوهشهای گسترده Tye-Murray (2004) نیز نشان داد(7) که بعضی از کودکان کمشنوا بهخوبی همسالان شنوای خود نمیتوانند عملاًً از زبان استفاده کنند. وی براساس نتایج پژوهشهای خود معتقد بود که کودکان کمشنوا/ناشنوا چون تمرینات زیاد و متنوع برای استفاده از زبان ندارند نمیتوانند در محاورات بهخوبی از آن استفاده کنند. همچنین آشنایی محدود این کودکان با بسیاری از ساختارهای زبانی و گنجینۀ واژگان محدود، توانایی آنها را برای محاوره کاهش میدهد. دلیل دیگر برای مشکلات کاربردشناختی این کودکان آن است که آنها نمیتوانند صحبتهای والدین خود یا مردم دیگر را از فاصلههای دور بشنوند، بنابراین الگوهای روزمره و رایج برای چگونگی استفاده از زبان را دریافت نمیکنند.
Most و همکاران (2010) در پژوهش خود که در توافق با نتایج Tye-Murray (2004) بود، معتقد بودند که شاید دستاندرکاران توانبخشی تواناییهای ارتباطی کاربردشناختی را به کودکان کمشنوا/ناشنوا بهخوبی آموزش نمیدهند، و پیشنهاد کردند که تمرینات ویژۀ کسب مهارتهای کاربردشناختی در برنامههای توانبخشی کودکان کمشنوا/ناشنوا گنجانده شود(7و8). یافتههای Most و همکاران (2003) در پژوهشی دیگر نشان داد کودکان ناشنوایی که والدین ناشنوا دارند، نسبت به کودکان ناشنوایی که والدین شنوا دارند، دارای سطح تواناییهای زبانی بالاتری هستند(13).
مطالعۀ توصیفی
و مقدماتی حاضر فقط نشان دهندۀ تنوع
این نوع تواناییها در کودکان کمشنوا است و لازم است با نمونههای
بیشتر و در نظر گرفتن متغیرهای تأثیرگذار مهم نظیر
میزان کمشنوایی، نوع پروتز، استفادۀ مفید از
باقیماندۀ شنوایی، زمان ارائه و کیفیت
آموزشهای توانبخشی شنوایی، مشارکت والدین،
والدین شنوا یا کمشنوا، پژوهشهای وسیع صورت گیرد،
زیرا این عوامل میتوانند باعث این تفاوتها و کسب
امتیازهای ضعیفتر در گروهی و امتیازهای بهتر
در گروهی دیگر شوند. همچنین پیشنهاد میشود
که روی نحوۀ اجرای آزمون بهصورت ضبط شده یا اجرای
زنده در کودکان شنوا پژوهشی صورت گیرد.
نتیجهگیری
توصیف تواناییهای کاربردشناختی کودکان کمشنوا با بررسی مقدماتی پنج شاخص از طریق آزمون بازگویی داستان، از یکسو تفاوت بین کودکان شنوا و کمشنوا را نشان داد، که گروه کمشنوا ضعیفتر از گروه شنوا عمل کردند، و از سوی دیگر این تفاوتها در توافق با نتایج برخی پژوهشها و در تضاد با برخی پژوهشهای دیگر بود که میبایست با نمونههای بیشتر و در نظر گرفتن عوامل مختلف روی کودکان فارسیزبان مورد بررسی قرار گیرد تا بتواند بهگونهای مؤثرتر در امر آموزش و توانبخشی این کودکان بهکار گرفته شود.
سپاسگزاری
اين مقاله نتيجۀ طرح تحقيقاتي مصوب دانشگاه علوم پزشكي تهران و مرکز تحقیقات توانبخشی به شمارۀ قرارداد 12489-125-04-89 است. از لطف بیدریغ و همکاری سرکار خانم هاله مجیدی شنواییشناس سازمان آموزش و پرورش تهران باغچهبان شماره 1 سپاسگزاری میشود.
REFERENCES
1.
Hegde
MN, Pomaville F. Assessment of communication disorders in children: resources
and protocols. 1st ed. San Diego,
CA: Plural Publishing group; 2008.
2. Justice LM, Bowles R, Pence K, Gosse C. A scalable tool for assessing children's language abilities within a narrative context: the NAP (Narrative Assessment Protocol). Early Child Res Q. 2010;25(2):218-34.
3. Fey ME, Catts HW, Proctor-Williams K, Tomblin JB, Zhang X. Oral and written story composition skills of children with language impairment. J Speech Lang Hear Res. 2004;47(6):1301-18.
4. Renfrew CE. The bus story: a test of continuous speech. 2nd ed. Oxford: C. Renfrew; 1991.
5. Paul R. Language disorders from infancy through adolescence. Assessment & intervention. 2nd ed. St. Louis, MO: Mosby; 2001.
6. Bishop D, Mogford K. Language development in exceptional circumstances. 1st ed. Hillsdale, NJ: Lawrence Erlbaum; 1993.
7. Tye-Murray N. Foundations of aural rehabilitation: children, adults, and their family members. 2nd ed. San Diago, CA: Singular Publishing Group; 2004.
8. Most T, Shina-August E , Meilijson S. Pragmatic abilities of children with hearing loss using cochlear implants or hearing AIDS compared to hearing children. J Deaf Stud Deaf Educ. 2010;15(4):422-37
9. Mehri A, Nilipour R, Karimlou M. Comparison of pragmatic competence and performance in two groups of deaf and normal students. Journal of Rehabilitation. 2006;7(3):38-43. Persian.
10. Mosavi N, Shirazi TS, Darouie A, Danaye Tousi M, Pourshahbaz A, Rahgozar M. A study on some pragmatic skills of Persian 4-6 years old hardly hearing children and their normal hearing peers. Quarterly Journal of Rehabilitation. 2009;10(3):60-5.
11. Lotfi Y, Zarifian T, Mehrkian S, Rahgozar M. Language characteristics of preschool children with hearing loss in Tehran, Iran. Audiol. 2010;18(1):88-97. Persian.
12. Damico JS, Müller N, Ball MJ. The handbook of language and speech disorders. 1sted. West Sussex: Wiley-Blackwell Publishing; 2010.
13. Most T .The use of repair strategies: bilingual deaf children using sign language and spoken language. Am Ann Deaf. 2003;148 (4):308-14.