مقاله پژوهشی
نقش وضعیت خوابیده به پهلو بر پارامترهای گسیلهای صوتی برانگیختۀ گذرای گوش
ویدا رحیمی1، سعید فراهانی1، معصومه آمره1، سامان معروفیزاده2
1ـ گروه شنواییشناسی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
2ـ گروه آمار زیستی، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده
زمینه و هدف: یکی از عوامل غیرپاتولوژیک دخیل در ثبت گسیلهای صوتی گوش، وضعیت بدن است. در پژوهش حاضر، تأثیر وضعیت خوابیده به پهلو بر ویژگیهای گسیلهای صوتی برانگیختۀ گذرای گوش و فرضیات موجود بررسی شد.
روش بررسی: مطالعۀ مقطعي مقايسهاي روی 42 فرد بزرگسال در محدودۀ سني 25- 18 سال انجام شد. نتایج آزمون گسیلهای صوتی برانگیختۀ گذرای گوش بهمنظور مقایسۀ سطح پاسخ كلي، درصد تكرار پذيري كلي، نسبت سيگنال به نويز و زمان آزمایش در وضعیتهای نشسته، طاقباز و خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی و دگرطرفی ثبت و تحلیل شد.
یافتهها: وضعیت بدن تأثیر معنیداری بر سطح پاسخ کلی، درصد تکرار پذیری کلی و مدت زمان آزمایش داشت(01/0p≤) در حالی که این تأثیر در نسبت سیگنال به نویز تنها در فرکانس 1000 هرتز مشاهده شد(001/0p≤) بیشترین میزان سطح پاسخ کلی و کمترین مدت زمان آزمایش در وضعیت خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی مشاهده شد(05/0p≤).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بهدست آمده به نظر میرسد وضعیت خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی بهترین وضعیت برای کسب پاسخهای برانگیخته گذرای گوش محسوب شود. نتایج این پژوهش تا حدودی مؤید بخشی از فرضیۀ تغییرات فشار داخل جمجمهای که در آن تغییر وضعیت بدن منجر به افزایش فشار داخل حلزونی میشود، است هرچند تناقضاتی در این میان مشاهده میشود.
واژگان کلیدی: گسیلهای صوتی برانگیختۀ گذرای گوش، وضعیت بدن، فشار داخل جمجهای، وضعیت خوابیده به پهلو
(دریافت مقاله: 28/9/91، پذیرش: 21/12/91)
مقدمه
آزمون گسیلهاي صوتي گوش (Otoacoustic emissions: OAEs) جزئی از مجموعه آزمونهای شنوایی محسوب میشود که بهدلیل مشخصههاي سریع، عینی و غیرتهاجمی بودن، در امر غربالگری و تشخیص ضايعات شنوایی بهویژه در نوزادان جایگاه ویژهای را به خود اختصاص میدهد که در این میان آزمون گسيلهاي صوتي برانگيختۀ گذرا (Transient otoacoustic emissions: TEOAEs) استفادۀ بالینی بیشتری دارد. در ارزیابیهای دقیق TEOAEs در نظر گرفتن عوامل غیرپاتولوژیک مثل سن، جنس، تفاوتهای گوشی، زمان انجام آزمایش در طول روز، میزان هوشیاری، ویژگیهای مجرای گوش، نویز اکوستیکی و فیزیولوژیک، مهار اکوستیکی یکطرفه و دوطرفه و وضعیت بدن بهدليل تأثير بر نتايج آزمون از اهميت شاياني برخوردار است(1).
تأثیر وضعیت بدن بر ساير آزمونهای شنوایی مانند تعیین آستانههای شنوایی و ارزیابی ایمیتانس اکوستیک و پاسخهای برانگیختۀ ساقۀ مغز مورد بررسی قرار گرفته است که نشاندهنده تغییر نتایج آزمون در وضعیتهای مختلف است(2). de Kleine و همکاران (2000) دریافتند که دامنه، فرکانس و عرض طیف گسیلهای صوتی خود به خودی گوش (Spontaneous Otoacoustic Emission: SOAE) در پاسخ به تغییرات وضعیت سر از راست به افتاده تغییر میکند و این تغییرات در فرکانس زیر دو کیلو هرتز اتفاق میافتد(3). همچنین آنها در سال 2001 دریافتند که گسیلهای صوتی فرکانس محرک (stimulus frequency otoacoustic emission: SFOAE) به تغییرات وضعیتی حساس است و این تأثیرپذیری را در قالب تغییرات فاز موج نشان میدهد(4). بعضی تحقیقات نشان میدهند که تغییرات بدن بر نتایج آزمون گسیلهای صوتی حاصل از اعوجاج گوش (Distortion product otoacoustic emission: DPOAEs) که منتج به تغییرات فاز میشود اثر میگذارد(5). در این ارتباط، پژوهشهایی در سالهای گذشته، از آن جمله Whitelaw و Kaiser (1984) دربارۀ تأثیر تغییر وضعیت بدن بر نتایج OAEs و Antonelli و Grandori (1986) دربارۀ تأثير زواياي مختلف سر نسبت به بدن بر دامنه و زمان نهفتگي TEOAE انجام شده است(6و7). با وجود همخوان بودن نتایج بعضی از این تحقیقات با یکدیگر، بهدلیل پایین بودن حجم نمونه، نتایج این تحقیقات کاربرد بالینی نیافته است. مبنای تفسیر غالب نتایج بهدست آمده، بر پایۀ دو فرضیۀ تحریکات اکوستیکی پیدرپی (Repeated acoustic stimulation) و افزایش فشار داخل جمجمهای (intracranial pressure) استوار است. برپایۀ فرضیۀ اول، فرستادن سیگنال اکوستیکی بهصورت مکرر و بدون فاصلۀ زمانی مناسب به افزایش فعالیت سلولهای مویی خارجی و عدم بازگشت غشای پایه به حالت سکون خود بهطور کامل، و در نتیجه افزایش دامنه، منجر میشود. برپایۀ فرضیۀ افزایش فشار داخل جمجمهای (intracranial pressure)، تغییر وضعیت بدن سبب افزایش فشار داخل حلزونی، افزایش سختی لیگامانهای حلقوی استخوانچۀ رکابی و افزایش سختی سیستم گوش میانی میشود که به کاهش در میزان سیگنال ارسالی و گسیلهای منتشره منجر میشود و کاهش دامنه را به دنبال دارد(3و10-8). فرضیۀ فشار داخل جمجمهای امروزه توجه محققان بیشتری را به خود جلب کرده و در سالهای اخیر تأثیر آن در قالب بررسی رفلکتانس، ویژگیهای DPOAE و امواج میکروفن حلزونی بررسی شده است(11و12)، اگرچه فرضیات دیگری نیز برای توجیه این پدیده ذکر شده است(2). Fukai و همکاران (2005) به بررسی تأثیر وضعیت بدن بر نتایج TEOAEs در 60 فرد بزرگسال پرداختند و نتايج بررسی آنها حاكي از تأثير وضعيت بدن بر ويژگيهاي فركانسي حلزون در TEOAEs بود، اگرچه نتايج اين تحقيقات تفاوت بارز و معنیداري را در سه وضعیت نشسته، طاقباز و خوابيده به پهلو در بعضی از متغیرهای ثبت TEOAEs نشان نمیداد(1).
تاکنون در پژوهشهای بسیار اندکی تأثیر وضعیت خوابیده به پهلو بر نتایج این آزمون در راستای کاربردهای بالینی بررسی شده است و بیشتر این مطالعات بهمنظور پایش فشار داخل جمجمهای انجام پذیرفته است. همچنین در آن پژوهشها آزمون به صورت خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی انجام نشده است. از آنجاییکه TEOAE در ارزیابیهای بالینی در وضعیت نشسته و یا در حالت خوابیده برای نوزادان و افراد ناتوان در نشستن صورت میگیرد، لازم است تأثیر این عامل بهطور دقیق بررسی شود تا در صورت اثبات تفاوت معنیدار، این مورد در پروتکل استاندارد آزمون لحاظ شود. این پژوهش همچنین میتواند گامی در جهت روشنسازی علت تأثیر وضعیت بدن بر نتایج OAE بهعنوان هدفی بنیادی نیز باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر وضعیت بدن بر ویژگیهای TEOAE بهویژه در وضعیت خوابیده به پهلو و همچنین برای یافتن بهترین حالت کسب پاسخ در سه وضعیت نشسته، طاقباز و خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی و دگرطرفی انجام پذیرفت.
روش بررسی
مطالعه از نوع مقطعي مقايسهاي بود و روی 42 فرد بزرگسال شامل 21 مرد و 21 زن از دانشجویان دانشکدۀ توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران، که در محدودۀ سنی 18 تا 25 سال (میانگین سنی 40/20 با انحرافمعیار 7/2) بودند، انجام شد. روش نمونهگیری به شیوۀ تصادفی ساده بود و حجم نمونه براساس مطالعۀ پایلوت محاسبه شد. ملاکهای ورود به مطالعه شامل عدم سابقۀ جراحی سر و گردن و ضربه به سر، عدم ابتلا به بیماری مغزی یا تومورهای جمجمهای و ضایعات اتولوژیک، نداشتن هر نوع کمشنوایی (آستانۀ شنوایی بهتر از 20 دسیبل HL) و وزوز گوش، وجود تمپانوگرام نوع A به همراه رفلكس اکوستیک بود.
برای شروع آزمون ابتدا نویز محیط از طریق صداسنج در محدودۀ 37 تا 46 دسیبل A اندازهگیری شد. سپس سایر مراحل بهترتیب زیر صورت پذیرفت:
تاریخچهگیری، اتوسکپی برای رد وجود جرم در مجرای گوش و سلامت آن و پردۀ تمپان، ادیومتری تنخالص با ادیومتر غربالگر Micro Mate 304 ساخت شرکت Madsen دانمارک در هر دو گوش در سطح 20 دسیبل HL و در فرکانسهای 5/0، 1، 2، 3، 4 و 6 كيلوهرتز.
آزمونهای تمپانومتری و رفلکس اکوستیک در فرکانسهای 5/0، 1 و 2 كيلوهرتز با دستگاه ایمیتانس غربالگر Tymp-screen، ساخت شرکت Madsen دانمارک و قبول تمپانوگرامهای تایپ A و وجود رفلکس اکوستیک انجام آزمون TEOAEs با استفاده دستگاه OAE مدل ILO88DP ساخت شرکت Otodynamic انگلستان با میزان حداکثر پسزنی نویز (Noise-Rejection) در سطح 3/47 دسیبل قله نویز، با محرک کلیک، مدت 08/0 میلیثانیه و سرعت 50 بر ثانیه و ثبت TEOAE بعد از كسب 260 بستۀ پاسخی در سكوت براي تعیین سطح پاسخ كلي، درصد تكرارپذيري كلي، نسبت سيگنال به نويز در فركانسهای 1، 2، 3، 4 و 5 و زمان آزمون انجام شد. اين آزمون براي هر فرد ابتدا در گوش راست و سپس گوش چپ (برای افزایش فاصلۀ زمانی و جلوگیری از آزمایش یک گوش بهطور متوالی) و در سه وضعيت نشسته، طاقباز و خوابيده به پهلو، بهترتیب بهصورت دگرطرفی (قرار دادن پروب در گوش مقابل به سمتی که فرد خوابیده است) و همانطرفی (قرار دادن پروب در همان گوشی که فرد خوابیده است) انجام پذيرفت(1). برای جلوگیری از نویز ناشی از فشار به پروب در وضعیت خوابیده به پهلوی همانطرفی، از تختی که فضای خالی برای قرارگیری گوش دارد استفاده شد. بهمنظور کنترل هر گونه تأثیر وضعیت بدن و اطمینان از پایایی نتایج و حذف تحریک اکوستیکی پیدرپی، حداقل 30 ثانیه فاصلۀ زمانی بین هر وضعیت بدنی در نظر گرفته شد(4و5). برای اطمینان از قرارگیری مناسب پروب در کانال بعد از هر تغییر وضعیت بدن پروب دوباره در گوش جایگذاری شد(1). برای رعایت ملاحظات اخلاقی، ابتدا روش اجرای طرح به افراد شرکتکننده توضیح داده شد و سپس بعد از کسب رضایتنامۀ کتبی، آنها وارد پژوهش شدند.
توزیع طبیعی میانگین با استفاده از آزمون ناپارامتری کولموگروفـاسمیرنف و برابري انحرافمعیار با آزمون لون ارزیابی شد. با توجه به اینکه هر چهار وضعیت در یک نفر با هم مقایسه میشد، برای تحلیل دادهها و مقایسۀ نتایج بهدست آمده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه با اندازهگیریهای مکرر بهره گرفته شد. در صورت معنیداری نتایج از آزمون تعقیبی بنفرونی برای مقایسۀ جفتگروهها استفاده شد. دادهها با نرمافزار SPSS نسخۀ 20 پردازش شد.
یافتهها
در
پژوهش حاضر بهدلیل عدم
تأثیر
معنیدار
جنسیت بر
نتایج آزمون و
تعاملات بین
وضعیتهای
بدن(05/0p≥) به عنوان
متغیر مطرح
نبود و فقط
متغیر وضعیت بدن
بررسی شد. پس
از ثبت TEOAE،
سطح پاسخ کلی
در وضعیتهای ذکر شده
بهدست آمد.
جدول 1
میانگین سطح
پاسخ کلی را
در افراد شرکتکننده در
چهار وضعیت
ذکر شده نشان
میدهد.
همانطورکه
در این جدول
دیده میشود
تغییر وضعیت بدن
تأثیر آماری
معنیداری بر
میانگین سطح
پاسخ کلی
داشت(01/0p=). تفاوت
آماری بارزی
بین
وضعیتهای
نشسته و
خوابیده به
پهلو (همانطرفی و
دگرطرفی)، طاقباز
و خوابیده به
پهلو (همانطرفی و
دگرطرفی) و
خوابیده به
پهلو بهصورت
همانطرفی و
دگرطرفی دیده
شد(01/0p=). بین وضعیت
نشسته و طاقباز
تفاوت
قابل ملاحظهای دیده نشد(529/0=p). همچنین بیشترین میانگین بهدست آمده در وضعیت خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی بود(05/0p<).
در جدول 1 میانگین درصد تکرارپذیری کلی نشان داده شده است. همانطورکه دیده میشود نتایج نشاندهندۀ تأثیر معنیدار وضعیت بدن بر این پارامتر است. تفاوت آماری معنیداری بین وضعیت نشسته و طاقباز، طاقباز و خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی، خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی و همانطرفی وجود داشت(0084/0=p). این تفاوت بین وضعیتهای طاقباز و خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی(2/0p=) و وضعیت نشسته و خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی دیده نشد(6/0p=).
همانطورکه در جدول 1 نشان داده شده است، تغییر وضعیت بدن تأثیر معنیداری بر پارامتر مدت زمان آزمایش داشت(001/0p=). این تأثیر معنیدار بین وضعیتهای نشسته و طاقباز، نشسته و خوابیده به پهلو (همانطرفی و دگرطرفی)، طاقباز و خوابیده به پهلو (همانطرفی و دگرطرفی) دیده شد(05/0p≤). بین وضعیتهای خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی و دگرطرفی تفاوت آماری معنیداری دیده نشد(7/0p=)، هرچند وضعیت خوابیده به پهلو به صورت دگرطرفی در پارامتر زمان آزمایش، کمترین مقادیر را نشان میداد.
در نسبت سیگنال به نویز، تغییر در وضعیت بدن تنها بر نسبت سیگنال به نویز در فرکانس 1 کیلوهرتز تأثیرگذار بود(001/0=p)، به طوریکه این تفاوت بین وضعیتهای نشسته و طاقباز، نشسته و خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی و طاقباز و خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی قابل ملاحظه بود(05/0p≤). در جدول 1 موارد فوق نشان داده شده است.
براساس یافتهها تفاوت معنیداری بین میانگین نسبت سیگنال به نویز در فرکانس 1 کیلوهرتز وضعیتهای نشسته و خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی وجود نداشت(517/0=p). همچنین، تفاوت معنیداری بین میانگین نسبت سیگنال به نویز در فرکانس 1 کیلوهرتز وضعیتهای طاقباز و خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی دیده نشد(275/0=p).
بحث
پژوهشهایی در سالهای گذشته دربارۀ تأثیر وضعیت بدن بر نتایج آزمونهای شنوایی انجام شده است. دربارۀ تأثیر تغییر وضعیت بدن بر نتایج OAEs چند فرضیه وجود دارد. با وجود تحقیقاتی چند در این زمینه هنوز مکانیزم تأثیرپذیری نتایج OAE، بهویژه TEOAE، بهطور متقن مشخص نیست(1).
یکی از فرضیاتی که از اعتبار بالاتری برخوردار است، تحریک اکوستیکی پیدرپی است و همانگونه که از نام آن بر میآید مبتنی بر افزایش دامنۀ OAE بهدلیل تحریک بیوقفۀ سیستم شنوایی و در نهایت سلولهای مویی خارجی است. این فرضیه بر این مطلب استوار است که بعد از تحریک سلولهای مویی خارجی در روند انجام TEOAE همچنان میتوان پاسخهای OAEs را در مجرای گوش بدون حضور تحریک و با وجود پروب ثبت کرد. همچنین، محرکهای اکوستیکی مداوم موجب افزایش دامنه و فعالیت OHCها میشود. تحقیقات نشاندهندۀ آن است که تداوم وجود OAE در مجرای گوش مدت اندکی طول کشیده و بعد از آن به ثبات میرسد و زمان کافی برای بهدست آوردن این ثبات بعد از هر تغییر وضعیت بدن 30 ثانیه است(1،4،8و13).
افزایش فشار داخل جمجمهای فرضیهای دیگر در این زمینه است. اساس این فرضیه مبتنی بر ارتباط بین فضای داخل حلزونی با مایع مغزی و نخاعی است. این ارتباط از طریق قنات حلزونی، قنات دهلیزی و فضای اطراف عصب شنوایی است که البته مهمترین و حساسترین ارتباط از طریق قنات حلزونی برقرار میشود. فشار داخل جمجمهای و به تبع آن مایع مغزی و نخاعی تحت تأثیر پارامترهایی مانند غلبۀ جاذبۀ زمین با تغییر وضعیت بدن از طریق مجاری عنوانشده به مایع لابیرنتی منتقل میشود و میتواند عملکرد حلزون و یا سیستم ثبت TEOAE را تحت شعاع خود قرار دهد و موجب کاهش دامنههای TEOAE بهویژه در فرکانس زیر 2 کیلوهرتز شود(1،10،14و15). برای این تأثیر نیز دو فرضیه وجود دارد: برپایۀ فرضیۀ اول، افزایش مایع مغزی و نخاعی موجب افزایش فشار داخل حلزونی میشود و بهطور مستقیم اثر مهارکنندهای بر سلولهای مویی خارجی دارد و به این ترتیب موجب کاهش فعالیت و دامنۀ OAE ثبت شده میشود(15). اما فرضیۀ دوم به تأثیر غیرمستقیم افزایش فشار داخل مغزی اشاره دارد و معتقد است که افزایش فشار داخل جمجمهای موجب افزایش فشار داخل حلزونی در نتیجۀ افزایش سختی لیگامانهای حلقوی استخوانچۀ رکابی و افزایش سختی سیستم گوش میانی و کاهش کامپلیانس میشود و این روند باعث کاهش هم در میزان تحریک و هم مقادیر پاسخهای ثبت شده میشود(1،4،5و11-9). این فرضیه نسبت به فرضیۀ اول بیشتر مورد توجه واقع شده و مبنای تحقیقات در این زمینه شده است.
فرضیۀ دیگری که هرچند کمرنگتر است، و در کنار دو فرضیۀ بالا مطرح میشود، افزایش فشار خون وریدی داخل جمجمهای است که براساس آن، تغییر وضعیت بدن به حالت خوابیده موجب افزایش حجم مخاطی و چسبندگی دیوارۀ حفرۀ گوش میانی متعاقب افزایش فشار خون وریدی داخل جمجمهای میشود که میتواند موجب عدم تحرک هوا، تغییر در قلۀ فشار و افزایش سختی گوش میانی شود(1).
در کنار این فرضیات تحقیقات دیگری نیز وجود دارند که تأثیر وضعیت بدن را نادیده میانگارند(8-6). در پژوهش حاضر هدف آن بود که به بررسی تأثیر این متغیر بر ویژگیهای TEOAE و بررسي فرضيات موجود پرداخته شود و در صورت وجود تفاوت معنیدار، بهترين حالت كسب پاسخ معين و در پروتكل اجرايي TEOAEs لحاظ شود. بررسيهاي گوناگونی دربارۀ تأثير وضعيت بدن بر نتايج EOAEs انجام شده است كه بیشتر آنها ضمن اشاره به نبود دلایل قاطع برای اين پديده، به فرضيۀ افزايش فشار مغزي نخاعي براي توجيه نتايج خود استناد ميكنند. در تحقیقات گذشته در حوزۀ TEOAEs تأثير اين پارامتر در وضعيتهاي نشسته و خوابيده به پشت بررسي شده است، ولی تحقيقات اندكي وضعيت خوابيده به پهلو را بررسي کردهاند و در آنها آزمون بهصورت دگرطرفي انجام نشده است. در بررسيهاي گوناگون تأثير اين عامل بر انواع شاخصهاي TEOAEs اندازهگيري شده است و در پژوهش حاضر برای مقايسۀ پاسخها در اين آزمون، سطح پاسخ كلي، درصد تكرارپذيري كلي، مدت زمان آزمایش و نسبت سيگنال به نويز در فركانسهاي مختلف مورد بررسي و مقايسه قرار گرفت.
در پارامتر سطح پاسخ کلی، یافتهها نشاندهندۀ آن بود که تفاوت معنیداری بین میانگین سطح پاسخ کلی وضعیتهای نشسته و طاقباز وجود ندارد، ولی بین سایر وضعیتها تفاوت معنیداری از نظر سطح پاسخ کلی دیده ميشود. همچنين، بیشترین و کمترین مقدار سطح پاسخ کلی TEOAE بهترتیب در وضعیت خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی و در وضعیت نشسته دیده شد. نتايج مذكور در پارهای موارد با نتايج بررسيهای قبلي متفاوت است. نتایج پژوهشهايي كه در گذشته برپايۀ فرضيۀ افزايش فشار داخل جمجمهاي انجام شدهاند نشاندهندۀ آن است كه با تغيير وضعیت از حالت نشسته به خوابيده سطح پاسخ كلي كاهش پيدا ميكند(1،10،11و16-14)؛ در حاليكه نتيجۀ بهدست آمده مبني بر افزايش سطح پاسخ كلي با تغيير وضعيت از حالت نشسته به خوابيده به پشت و خوابيده به پهلو خلاف انتظار اين فرضيه است. نتایج مطالعات Meric و Froehlich که افزایش دامنه را از وضعیت نشسته به خوابیده به پهلو نشان میدهند با نتایج پژوهش حاضر همسو است(8و13). براساس فرضیۀ افزایش فشار داخل جمجمهای تغییر وضعیت بدن از حالت نشسته به طاقباز و در نهایت خوابیده به پهلو موجب افزایش فشار داخل جمجمهای میشود و با توجه به مکانیزم بیان شده افزایش سختی سیستم گوش میانی را بههمراه خواهد داشت. هرچند افزایش سطح پاسخ کلی در وضعیت خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی نسبت به وضعیت همانطرفی و طاقباز در مطالعۀ ما میتواند تا حدودی مؤید بخشهایی از این فرضیه باشد. اما Buki و همکاران (1996) برای توجیه روند افزایش پاسخها، مدل افزایش جزئی در انتقال محرک ارسالی و انتقال برگشتی OAE در حدود یک دسیبل بالای فرکانس یک کیلوهرتز را پیشنهاد کردند(10). در مطالعات Fukai و همکاران (2005) نیز به آن پاسخها پرداخته شده است(1). تحقيقات اندكي، از جمله پژوهش این محققان، که در اینباره انجام شده با نتایج حاصل از پژوهش حاضر منطبق است. فرضیۀ دیگر تحريك اكوستيكي پيدرپي بود. در اين پژوهش تأثير عامل تحريك اكوستيكي پيدرپي با قرار دادن فاصلۀ زماني حداقل 30 ثانيه بين وضعيتها حذف شد و همچنين در صورت تأثير اين پديده وضعيت خوابيده به پهلو بهصورت همانطرفي بهدلیل قراردهی آن بهعنوان آخرین وضعیت مورد آزمایش بايد بيشترين پاسخ را نشان ميدادكه اين گونه نبود(1). با توجه به این موارد نميتوان با استناد به فرضيۀ تحريك اكوستيكي پيدرپي كه مؤيد افزايش سطح پاسخ كلي در وضعيت خوابيده است، نتایج را توجيه كرد. نتایج ما تا حدودی با مدل Buki و تحقیقات Fukai مطابقت دارد.
نتايج پژوهشهاي انجامشده در شاخص درصد تكرارپذيري كلي نشاندهندۀ سطوح متفاوت نویز فیزیولوژیک در وضعیتهای مختلف بدن است. Toole (1968) گزارش کرد که فشار جریان خون وریدی با تغییر وضعیت بدن از مغز تا سیستم تنفسی و قلب تغییر میکند. همچنین، تغییر موقعیت بدن از حالت نشسته به خوابیده بهدلیل کاهش مقاومت گرانشی منجر به افزایش جریان خون میشود که ممکن است تغییر در میزان نویز حین آزمایش و درصد تکرارپذیری کلی را بههمراه داشته باشد. این عامل از چرخۀ خون قلبی، فشار خون و بهویژه کنترل ضعیف گردن در وضعیت خوابیده به پهلو متأثر میشود(17). نتایج این تحقیق نشان دهندۀ آن بود که میانگین درصد تکرارپذیری در وضعیتهای نشسته و خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی بهطور معنیداری بالاتر از وضعیتهای طاقباز و خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی است. همچنين، بیشترین و کمترین مقدار درصد تکرارپذیری کلی TEOAE بهترتیب در وضعیت خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی و در وضعیت طاقباز دیده شد. از آنجاييكه اين شاخص با شاخص A-B و میزان نويز مرتبط است، مطابق انتظار بيشترين ميزان آن در حالت خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی و نشسته دیده شد. وضعيت خوابيده به پهلو بهصورت دگرطرفي بالاترین درصد تکرارپذیری کلی را دارا بود که از لحاظ بالینی ارزشمند است. تفاوت در سطح نویز، مقادیر درصد تکرارپذیری کلی را تغییر میدهد. پژوهشهای انجام شده نتايج بهدست آمده در پژوهش حاضر را تأييد میکند(1).
نتایج بهدست آمده دربارۀ پارامتر مدتزمان آزمایش، که بهعنوان متغیر جدیدی نسبت به مطالعات سابق در این پژوهش مطرح شده است، روندی همچون نتایج بهدست آمده از پارامتر سطح پاسخ کلی را داشت؛ بهطوریکه کمترین مدتزمان آزمایش مربوط به وضعیت خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی و بیشترین آن در وضعیت نشسته بود. نتایج نشاندهندۀ آن است که وضعیت بدن ﺗﺄثیر معنیداری بر نسبت سیگنال به نویز در فرکانس 1 کیلوهرتز TEOAE نمونههای مورد پژوهش دارد. همچنین، تفاوت معنیداری بین میانگین نسبت سیگنال به نویز در فرکانس 1 کیلوهرتز بین وضعیتهای نشسته و خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی وجود ندارد. تفاوت معنیداری بین میانگین نسبت سیگنال به نویز در فرکانس 1 کیلوهرتز وضعیتهای طاقباز و خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی نیز یافت نشد، ولی میانگین نسبت سیگنال به نویز در فرکانس 1 کیلوهرتز وضعیتهای نشسته و خوابیده به پهلو بهصورت دگرطرفی بهطور معنیداری بالاتر از وضعیتهای طاقباز و خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی بود. بیشترین و کمترین مقدار نسبت سیگنال به نویز در فرکانس 1 کیلوهرتز TEOAE بهترتیب در وضعیت نشسته و در وضعیت خوابیده به پهلو بهصورت همانطرفی دیده شد. این نتایج با یافتههای پژوهشهاي گذشته از جمله Fukai و همکاران (2005)، كه ندرتاً در آنها نسبت سیگنال به نویز به تفكيك فركانس مقايسه شده و معتقد است وضعيت بدن در فركانسهاي پايين در نسبت سيگنال به نويز تأثيرگذار است، منطبق بود(1)؛ بهطوريكه در اين پژوهش نيز همانند پژوهشهاي انجام شده، با تغيير وضعيت بدن نسبت سیگنال به نویز در فركانس 1 كيلوهرتز بهطور معنيداري متأثر شده و روند كاهشي دارد(1،7و15). تأثیر دیده شده در فرکانس 1 کیلوهرتز مطابق با فرضیۀ تغییرات فشار داخل جمجمهای است(11) كه البته وضعيت خوابيده به پهلو بهصورت دگرطرفي از اين رويه پيروي نميكند. دربارۀ سایر فرکانسهای مورد بررسی در این پژوهش، که تغییر وضعیت بدن تأثیر آماری معنیداری بر آنها اعمال نکرده است، میتوان اظهار کرد که این نتايج با نتایج تحقيقات ديگر دربارۀ عدم تأثيرگذاري وضعيت بدن بر فركانسهاي بالا منطبق است(15)؛ گرچه پژوهشهايي مانند پژوهش Fukai و همکاران در سال 2005 ناقض اين مدعاست(1).
نتیجهگیری
نتايج اين پژوهش نشان میدهد كه تغيير وضعيت بدن تأثير معنیداری بر سطح پاسخ كلي، درصد تكرارپذيري کلی و مدتزمان آزمایش دارد، در حاليكه اين تأثير در نسبت سيگنال به نويز جز در فركانس 1 كيلوهرتز يافت نميشود. همچنين، طبق این نتايج وضعيت خوابيده به پهلو بهصورت دگرطرفي بهدلیل کسب بیشترین سطح پاسخ کلی، درصد تکرارپذیری کلی و کمترین مدتزمان آزمایش، بهترين وضعيت براي انجام TEOAEs محسوب میشود و بنابراین میتواند در پروتکلهای اجرایی این آزمون بهویژه در پروتکلهای برنامه غربالگری شنوایی نوزادان منظور شود. پیشنهاد میشود که این پژوهش روی نمونههای حیوانی با بررسی همزمان تغییرات فشار داخل جمجمهای صورت پذیرد.
سپاسگزاری
این مطالعه حاصل طرح تحقیقاتی مصوب معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تهران به شمارۀ 10680-61-02-89 است. از دانشجویان شرکتکننده در این پژوهش برای همکاری در این طرح و حمایت معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تهران سپاسگزاریم.
REFERENCES
1. Fukai N, Shyu J, Driscoll C, Kei J. Effect of body position on evoked otoacoustic emissions: the clinical perspective. Int J Audiol. 2005;44(1):8-14.
9. Büki B, de Kleine E, Wit HP, Avan P. Detection of intracochlear and intracranial pressure changes with otoacoustic emissions: A gerbil model. Hear Res. 2002;167(1-2):18091.
10. Buki B, Avan P, Lemaire JJ, Dordain M, Chazal J. Otoacoustic emissions: a new tool for monitoring intracranial pressure changes through stapes displacements. Hear Res. 1996;94(1-2):125-39.
11. Büki B, Giraudet F, Avan P. Non-invasive measurements of intralabyrinthine pressure changes by electrocochleography and otoacoustic emissions. Hear Res. 2009;251(1-2):519.
12. Voss SE, Adegoke MF, Horton NJ, Sheth KN, Rosand J, Shera CA. Posture systematically alters ear-canal reflectance and DPOAE properties. Hear Res. 2010;263(1-2):4351.
13. Froehlich P, Collet L, Morgan A. Transiently evoked otoacoustic emission amplitudes change with changes of directed attention. Physiol Behav. 1993;53(4):679-/82.
14. Traboulsi R, Avan P. Transmission of infrasonic pressure waves from cerebrospinal to intralabyrinthine fluids through the human cochlear aqueduct: non-invasive measurements with otoacoustic emissions. Hear Res. 2007;233(1-2):30-9.
15. Voss SE, Horton NJ, Tabucchi TH, Folowosele FO, Shera CA. Posture induced changes in distortion-product otoacoustic emissions and the potential for noninvasive monitoring of changes in intracranial pressure. Neurocrit Care. 2006;4(3):251-7.
17. Toole JF. Effects of change of head, limb and body position on cephalic circulation. N Eng J Med. 1968;279(6):307-11.
Research Article
The effect of side-lying position on the parameters of transient evoked otoacoustic emission
Vida Rahimi1, Saeid Farahani1, Masumeh Amere1, Saman Maroufizade2
1- Department of Audiology, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
2- Department of Biostatistics, School of Medical Sciences, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
Received: 18 December 2012, accepted: 11 March 2013
Abstract
Background and Aim: One of the non-pathological factors affect otoacoustic emissions is body position. In the present study, the effect of side-lying position on evoked otoacoustic emission properties and related existing assumptions were investigated.
Methods: The cross-sectional study was performed on 42 adults aged 18-25 years. The results of Transient-evoked otoacoustic emissions (TEOAEs) test were recorded and analyzed in sitting, supine, and side-lying (Ipsi and Contra) positions to compare the total response level, whole wave reproducibility, signal to noise ratio in frequencies of 1 to 5 KHz, and the lasting time of the test.
Results: Changing of the body position had a significant effect on total response level, whole wave reproducibility, and lasting time of the test (p<0.010) while this effect on signal to noise ratio was just found at 1 KHz (p<0.001). The highest total response level and lowest lasting time of the test values were observed in side-lying (contra) position (p<0.050).
Conclusion: Side-lying position (contra) is the best position for the TEOAEs test. The results of this study partly confirm intracranial pressure change hypothesis that intracochlear fluid pressure increase in the auditory system; although there are contradictions in this field.
Keywords: Transient-evoked otoacoustic emissions, body position, intracranial pressure, side-lying position
Please cite this paper as: Rahimi V, Farahani S, Amere M, Maroufizade S. The effect of side-lying position on the parameters of transient evoked otoacoustic emission. Audiol. 2014;23(1):1-9. Persian.