Review Article

 

 

The effects of whole body vibration on balance disorders

 

 

Azadeh Shadmehr

 

Department of Physical Therapy, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran

 

 

Received: 27 August 2012, accepted: 9 December 2012

 

Abstract

Background and Aim: The purpose of this study was to investigate the effects of whole-body vibration on postural control. The literature of the past 10 years were reviewed to find evidence in the recent literature for a causal association between whole-body vibration and balance disorders, and a dose-response relationship between whole-body vibration and balance disorders.

Methods: Literature search was performed on PubMed, CINAHL, ISI web of science, Scopus, and Magiran databases for literature from 2002 to 2012.

Conclusion: Numerous randomized-controlled clinical trials of high to moderate quality showed similar improvements in postural control after a period of whole-body vibration. Despite the lack of definite evidence, we found a sufficient number of reasons for the use of whole-body vibration in balance disorders. Future research in this field should aim to clarify the most effective dosage of whole-body vibration.

Keywords: Whole-body vibration, balance disorders, postural control

 


مقاله مروری

 

تأثیر ارتعاش عمومی بدن بر بهبود اختلالات تعادلی

 

آزاده شادمهر

گروه فیزیوتراپی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی ارتعاش عمومی بدن بر کنترل پوسچر بود. مرور مقالات در ده سال گذشته به دو منظور انجام شد 1ـ آیا در مقالات اخیر شواهدی مبنی بر وجود یک ارتباط مشخص بین ارتعاش عمومی بدن و اختلالات تعادل وجود دارد؟ و 2ـ آیا در مقالات اخیر شواهدی دال بر پاسخ‏های وابسته به دوز بین ارتعاش عمومی بدن و اختلالات تعادلی وجود دارد؟

روش بررسی: جستجوی مقالات در موتورهای جستجوی Pubmed، CINAHL،  ISI web of scienceو Magiran بین سال‏های 2002 تا 2012 صورت گرفت.

نتیجه‏گیری: مطالعات متعدد بالینی تصادفی همراه با گروه شاهد با کیفیت بالا تا متوسط نشانگر بهبودی مشابه در کنترل پوسچر پس از یک دوره اعمال ارتعاش عمومی بدن بودند. علی‏رغم فقدان شواهد مشخص، ما دلایل کافی مبنی بر کاربرد ارتعاش عمومی بدن در اختلالات تعادلی به‏دست آوردیم. تحقیقات دیگری در این حیطه باید صورت پذیرد تا دوز موثر ارتعاش عمومی بدن نیز مشخص شود.

واژگان کلیدی: ارتعاش عمومی بدن، اختلالات تعادلی، کنترل پوسچر

 

(دریافت مقاله: 6/6/91، پذیرش: 19/9/91)

 

مقدمه


ارتعاش عمومی بدن (Whole Body Vibration: WBV)، به‏عنوان یک وسیلۀ جدید ورزشی، اولین بار با هدف تحریک عضلات از طریق رفلکس‏های نخاعی طراحی شد(1) و در حال حاضر از آن در زمینه‏های مختلف از جمله تمرینات ورزشی ورزشکاران حرفه‏ای(2)، درمان پوکی استخوان(3)، کمردرد مزمن(4) و غیره استفاده می‏شود. ويبراسيون نوعي محرک مکانيکي است که در بیشتر موارد شکل امواج تولیدی آن سینوسی بوده و مشخصۀ بارز آن حرکات نوساني تکراری است. علی‏رغم اینکه در سال‏های اخیر استفاده از این دستگاه در بیماری‏های مختلف افزایش یافته است، مقالاتی اندک و بعضاً متناقض دربارۀ اثربخشی آن وجود دارد. در این مقالۀ مروری، سعی بر این است که مقالات موجود در رابطه با کاربرد WBV در بهبود تعادل که از سال‏های 2002  تا 2012 در مجلات معتبر منتشر شده‏اند مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور از بانک‏های اطلاعاتی Pubmed، CINAHL،ISI web of scienc  و Magiran استفاده شد.

 

معرفی دستگاه ارتعاش عمومی بدن

سیستم‏های WBV، ارتعاش را در طیف فرکانسی 60-15 هرتز و جابه‏جایی کمتر از یک تا 10 میلی‏متر بر بدن اعمال می‏کنند. شتاب ایجاد شده می‏تواند تا 15 ‏گرم (یک گرم شتاب ناشی از جاذبۀ زمین و معادل 8/9 متر بر مجذور ثانیه) باشد(5). شدت ارتعاش براساس فرکانس و دامنۀ آن تعریف می‏شود. WBV صفحه یا دستگاهی است که فرد روی آن می‏ایستد و دستگاه لرزه‏های سینوسی در جهت عمودی یا حول یک محور مرکزی به طرفین ایجاد می‏کند. دستگاه‏های مختلف دارای پارامترهای مختلف فرکانس و دامنه هستند شکل 1 نشان‏دهندۀ این موارد است(6و7).

دستگاه‏های WBV از لحاظ انتقال انرژی و چگونگی انتقال آن با یکدیگر متفاوت‏اند. به‏طور کلی در این دستگاه‏ها دو نوع متفاوت انتقال انرژی طراحی شده است: 1) انتقال انرژی هم‏زمان (synchronous) که در آن نوسان يکپارچۀ کل صفحه به سمت بالا و پايين صورت می‏گیرد و 2) انتقال انرژی متناوب (side alternating) که جابه‏جايي عمودي به‏صورت متناوب، حول چپ و راست يک محور است. اعمال ارتعاش به شکل متناوب باعث ایجاد حرکات چرخشی در اطراف مفاصل ران و کمری‏ـ‏خاجی می‏شود. این حرکت باعث ایجاد درجات آزادی حرکت اضافی می‏شود. بنابراین امپدانس مکانیکی تمام بدن در نوع متناوب نسبت به نوع اول کمتر است. اخیراً تلاش‏هایی برای ساخت نوع سوم دستگاه که در آن، حرکات به‏صورت تصادفی و در جهات افقی و عمودی صورت گیرد انجام شده است، اما تحقیقات در این باره بسیار اندک و محدود به فرکانس‏های کمتر از 10 هرتز است(8). این دستگاه‏ها از لحاظ چگونگی انتقال انرژی نیز به سه نوع تقسیم می‏شوند. بعضی از انواع WBV از طریق انتقال مکانیکی مستقیم عمل می‏کنند (مانند دستگاه‏های Galileo). بعضی دیگر براساس انتقال الکترومغناطیس کار می‏کنند و گروه سوم که نسبت به انواع دیگر بیشتر در دسترس هستند، بر پایۀ سیستم قبلیت فنری بافت (mass spring) (مانند Power plate) عمل می‏کنند(8).

تأثير ارتعاش روي قدرت عضله و عملکرد سيستم عصبي‏ـ‏عضلاني براساس عواملی چون فرکانس، دامنه، مدت زمان و تعداد دفعات تکرار تعيين مي‏شود. با در نظر گرفتن امکان ترکيبات متعدد دامنه و فرکانس، واضح است که طيف وسيعي از پروتکل‏هاي WBV مي‏تواند وجود داشته باشد. فرکانس به همراه دامنه، تعيين‏کنندۀ شتاب و ميزان باري است که توسط سيستم عضلاني‏ـ‏اسکلتي تحمل مي‏شود. به‏طور منطقي انتظار مي‏رود که عوامل ديگري از قبيل شرايط ايجاد شده برای ميرايي و تقليل موج ارتعاش و همچنین پوسچر فرد در زمان دريافت موج ارتعاش، نتايج WBV را تحت‏الشعاع قرار دهند(9).

میرایی و کاهش موج ارتعاش باعث کاهش تأثیر ارتعاش بر بافت هدف می‏شود، به نحوی که تأثير ويبراسيون به‏طور واضحي به فاصلۀ بين عضلۀ هدف و سکوي ويبراسيون بستگي دارد. به‏طور طبيعي بافت‏ها پس از دريافت موج ارتعاش، براساس فرکانس ذاتي ويبراسيون خود شروع به نوسان مي‏کنند تا جايي که دامنۀ اين نوسان به‏دنبال جذب بافتي کاهش يابد. در صورتي‏ که فرکانس طبيعي بافت‏ها نزديک به فرکانس منبع توليدکنندۀ ويبراسيون باشد، دامنۀ ويبراسيون بيشتر خواهد شد (پديدۀ تشدید). در حالت معمول دامنه توسط پديدۀ تقليل و ميرايي امواج در بافت‏هاي بدن به حداقل مي‏رسد. ساختارهاي زیادی در بدن از قبيل استخوان، غضروف، مايع سينويال، بافت‏هاي نرم، کينماتيک مفصلي و فعاليت عضلاني در تنظيم و انتقال امواج ارتعاش به بدن نقش دارند. بدن از استراتژي تنظیم ((tuning فعاليت عضلات خود استفاده مي‏کند تا ويبراسيون بافتي را به حداقل برساند. در واقع سطح فعاليت عضله بستگي به تعامل بين بدن و نيروي مرتعش‏کننده دارد(6).

اثرگذاری WBV همچنین تحت تأثیر پوسچری که فرد در حین دریافت ارتعاش به خود می‏گیرد قرار دارد. به‏نظر مي‏رسد عضلاتي که طول‏شان کمي کشيده شده و يا تا حدودي از قبل پيش‏فعال (pre-activate) شده‏اند، بيشتر تحت تأثير ويبراسيون قرار بگيرند(10). دو عامل به‏عنوان عوامل بالقوه در اثربخشي ويبراسيون معرفي مي‏شوند که عبارتند از طول عضله و فعاليت قبلي عضله. انتظار مي‏رود که به‏دليل افزايش حساسيت دوک عضلاني در طي کشش، اثر ويبراسيون در عضلاتي که کمي کشيده شده‏اند، بيشتر باشد. برای مثال، بر همين اساس محققان در تحقيقات گوناگون استفاده از وضعیت نيمه چمباتمه (semi squat) را روي سکوي WBV، وضعيت مناسب‏تري براي تحریک فعاليت عضلۀ چهار سر رانی معرفي مي‌کنند(10).

 

مکانیسم‏های عملکرد ارتعاش عمومی بدن

اعمال ارتعاش به‏طور مستقیم بر بالک یا تاندون عضله باعث تخلیۀ شارژ وابسته به فاز از پایانه‏های دوکی اولیه و نیز ثانویه می‏شود. در بین این دو، پایانه‏های اولیه نسبت به پایانه‏های ثانویه بهتر پاسخ می‏دهند. تخلیۀ شارژ دوک به کشیدگی قبلی (پیشکشش) عضله بستگی دارد و عموماً با طول عضله یا کشش افزایش می‏یابد. علاوه بر آوران‏های دوک، آوران‏های Ib از اندام‏های وتری گلژی نیز به ارتعاش عضله پاسخ می‏دهند. اندام‏های وتری گلژی هم مانند گیرنده‏های دوک عضلانی هنگامی که عضله منقبض است پاسخ‏گویی بهتری به ارتعاش دارند. اندام‏های وتری گلژی کشیدگی تاندون را اندازه‏گیری می‏کنند که نشان‏دهندۀ نیروی اعمال شده است. اندام‏های وتری گلژی از طریق مسیرهای چند‏سیناپسی بر برونده حرکتی اثرات مهاری دارد و اطلاعاتش به شکل مشترک و همگرا با گیرنده‏های پوستی، آوران‏های دوک و گیرنده‏های مفصلی اعمال می‏شوند(1).

تخلیۀ شارژ دوک از طریق مسیرهای تک‏سیناپسی (آوران‏های اولیه یا Ia) یا مسیرهای چندسیناپسی بر نورون‏های حرکتی آلفا اثرات تحریکی دارد و بنابراین باعث هم‏ًانقباضی عضلات همکار می‏شود. اعمال ارتعاش بر عضلات به شکل غیر‏فعال باعث انقباض رفلکسی میشود که به آن (Tonic vibration reflex: TVR) می‏گویند(2). خصوصیات این رفلکس این است که آغازش تدریجی است و به‏طور ارادی می‏توان آن را متوقف کرد. هم‏زمان با TVR اکثر افراد یک توهم حرکتی هم گزارش می‏کنند. در حین انقباضات رفلکسی تخلیۀ شارژ پایانه‏های اولیه و ثانویۀ دوک تنزل می‏یابد، در حالی که تخلیۀ شارژ اندام‏های وتری گلژی افزایش می‏یابد. شواهد میکرونوروگرافی در انسان‏ها نشان می‏دهد که انقباض رفلکسی به وابران‏های حرکتی دوک (fusi motor) بستگی دارد که این حاکی از یک کنترل فرانخاعی در این امر است(8). بر خلاف انقباض رفلکسی که به واسطۀ حلقۀ Ia صورت می‏گیرد استرچ رفلکس و رفلکس Hafmann در هنگام اعمال ارتعاش به عضله متوقف می‏شوند. علاوه بر مهار پیش‏سیناپسی آوران‏های Ia کاهش حساسیت پایانه‏های دوک اولیه و تخلیۀ ترانسمیترها از جمله مکانیسم‏های پیشنهادی برای توضیح مهار رفلکسی هستند. بنابراین انقباض تونیک و توقف رفلکس فازیک که هر دو با تحریک ویبراتوری پایانه‏های اولیه ایجاد می‏شوند از طریق مکانیسم‏های متفاوتی صورت می‏گیرند(8).

 

مطالعات انجام یافته دربارۀ اثربخشی ارتعاش عمومی بدن در بهبود تعادل

Torvinen و همکاران (2002) طي تحقيقي تأثير چهار دقيقه ارتعاش (با فرکانس‏هاي 15، 20، 25، 26، 30 هرتز و دامنۀ 10 ميلي‏متر) را روي عملکرد عضلۀ چهار سر راني و تعادل بدن روي 16 داوطلب (هشت مرد و هشت زن) در سنين 33-24 سال در دو گروه ارتعاش و پلاسبو بررسي کردند. نتايج اين تحقيق نشان داد که ارتفاع پرش پس از ارتعاش 5/2 درصد افزايش، قدرت ايزومتريک عضلات 2/3 درصد افزايش و وضعيت تعادل 7/15 درصد بهبود يافته است(11).

Torvinen و همکاران (2002) اثرات چهار ماه WBV را بر عملکرد عضلانی و تعادل 56 فرد جوان (38-19 ساله) مورد ارزیابی قرار دادند. آنها این افراد را در دو گروه مداخلۀ WBV و شاهد قرار دادند. فرکانس دستگاه به‏تدریج از 25 هرتز به 40 هرتز و شدت آن از 5/2گرم به 4/6 گرم افزایش یافت. پارامترهای فوق باعث افزایش توان پریدن در گروه مداخله شد که نشان‏دهندۀ تطابق‏های عصبی‏ـ‏عضلانی حاصل از ارتعاش است، اما بر تعادل استاتیک یا دینامیک افراد تأثیری نداشت(12).

Rittweager و همکاران (2003) اثر تمرینات شدید اسکوات را همراه با WBV و بدون آن، روی عملکرد عصبی عضلانی در 19 فرد سالم داوطلب بررسی کردند. به‏نظر می‏رسد که زمانی‏ که درجات قابل مقایسه‏ای از خستگی عضلانی در ورزش ایجاد می‏شود، اضافه کردن ارتعاش 26 هرتز باعث ایجاد تغییر در الگوهای به‏کارگیری عصبی عضلانی می‏شود و تحریک‏پذیری عصبی عضلانی را بهبود می‏بخشد(1).

در مطالعه‏ای دیگر که توسط Cardinale و Lim (2003) صورت پذیرفت، پس از یک دقیقه ارتعاش (30 هرتز و 10 میلی‏متر) و در وضعیت نیمه چمباتمه (نیمه اسکوات) به‏صورت استاتیک، EMG RMS به میزان 34درصد افزایش نشان داد(13).

Verschueren و همکاران (2004) اثر اعمال شش ماهه WBV را بر کنترل پوسچر, قدرت عضلانی و دانسیتۀ استخوانی ناحیه لگن 70 زن یائسه داوطلب در محدودۀ سنی 58 تا 74 سال بررسی کردند. داوطلبان به‏طور تصادفی در یکی از سه گروه WBV, تمرینات مقاومتی و گروه شاهد قرار داده شدند. گروه WBV و تمرینات مقاومتی برای مدت 24 هفته و سه بار در هفته ورزش می‏کردند. فرکانس اعمال WBV 35 تا 40 هرتز و شتاب آن 09/5-28/2 گرم بود. اعمال WBV باعث افزایش قدرت دینامیک و ایزومتریک عضلات در این گروه شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که WBV وسیلۀ مناسبی برای کاهش خطرات حاصل از زمین خوردن در این گروه سنی است(14).

Bautmans (2005) اثرات اعمال شش هفته تمرینات استاتیک روی دستگاه WBV را در 24 فرد سالمند ساکن در مؤسسات نگهداری با میانگین سنی 5/77 و انحراف معیار 11 سال را بررسی کردند. این افراد به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند و عوامل مؤثر بر عملکرد عضله، تعادل و تحرک در آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. فرکانس دستگاه WBV, 30 تا 50 هرتز و دامنۀ آن 5-2 میلی‏متر بود. WBV با پارامترهای فوق اثرات سودمندی بر عملکرد عضلات و تعادل افراد تحت مداخله WBV داشت(15).

Bruyere و همکاران (2005) اثرات شش هفته مداخله WBV به همراه فیزیوتراپی و فیزیوتراپی به‏تنهایی را در 42 فرد سالمند داوطلب با میانگین سنی 63 تا 98 سال روی تعداد دفعات زمین خوردن و کیفیت سطح زندگی آنها بررسی کردند. هر فرد سه بار در هفته در چهار ست یک دقیقه‏ای و 90 ثانیه استراحت بین ست‏ها تحت مداخله قرار گرفت. فرکانس WBV از 10 به 26 هرتز و دامنۀ آن از سه به هفت میلی‏متر افزایش یافت. WBV باعث کاهش خطر زمین خوردن و بالا رفتن سطح کیفی زندگی در این گروه سنی شد(16).

مطالعۀ Roelants و همکاران (2006) که به بررسی اثرات 20 ثانیه‏ای WBV، با فرکانس 35 هرتز و دامنۀ 5/2 میلی‏متر و در سه وضعیت استاتیک چمباتمۀ خفیف ((Low Squat، چمباتمۀ شدید  (High Squat)و چمباتمه بر روی یک پا (One Legged Squat) پرداخته بودند، افزایش چشمگیر EMG RMS را در تمام عضلات مورد بررسی (مستقیم رانی، پهن خارجی، پهن داخلی و دوقلو) و در تمام وضعیت‏ها نشان داد(10).

Mahieu (2006) اثرات شش هفته اعمال WBV را با همان میزان تمرینات مقاومتی در 33 اسکیباز حرفه‏ای جوان با محدودۀ سنی نه تا پانزده سال مقایسه کردند. در طی این مدت فرکانس از 24 به 28 هرتز و دامنۀ از دو به چهار میلی‏متر افزایش یافت. نتیجۀ مطالعه دال بر آن بود که تمرینات قدرتی دربرگیرندۀ WBV در بهبود کنترل پوسچر و افزایش قدرت نقش چشمگیری دارند(17).

Van Nes (2006) اثرات دراز مدت شش هفته WBV را به‏عنوان یک روش جدید تحریک حسی‏ـ‏احشایی بر کنترل پوسچر و فعالیت‏های روزمرۀ 53 فرد مبتلا به سکتۀ مغزی بررسی کردند. آنها این افراد را در دو گروه WBV و تمرین درمانی با موسیقی با زمان برابر با اعمال WBV قرار دادند. فرکانس مورد استفاده در WBV, 30 هرتز و دامنۀ آن سه میلی‏متر بود که پنج بار در هفته به افراد این گروه اعمال می‏شد. نتایج حاکی از آن بود که اعمال WBV با پارامترهای فوق در بهبود تعادل و فعالیت‏های روزمره ﻤﺆثرتر از تمرین درمانی با موسیقی نیست(18).

Kawanabe (2007) اثر WBV را در توانایی راه رفتن 67 فرد سالمند مورد ارزیابی قرار داد. وی این افراد را به دو گروه WBV (40 نفر) و تمرینات رایج مثل تمرینات قدرتی و راه رفتن (27 نفر) تقسیم کرد. فرکانس مورد استفاده در گروه WBV, 20-12 هرتز بود که برای مدت چهار دقیقه و یک بار در هفته اعمال می‏شد. پس از دو ماه تغییرات معنی‏داری به نفع گروه WBV در سرعت راه رفتن, طول قدم و حداکثر زمان ایستادن روی یک پا مشاهده شد. این مطالعه نشان داد که WBV به‏عنوان یک روش بی‏خطر و با تحمل‏پذیری بالا می‏تواند باعث بهبود توانایی راه رفتن در افراد سالمند شود(19).

Bogaerts و همکاران (2007) اثرات اعمال یک سال WBV را در 220 مرد و زن سالمند (میانگین سنی 8/67 و انحراف معیار 6/0) بررسی کردند. این افراد در سه گروه WBV, تمرینات ورزشی و شاهد قرار گرفتند. اعمال WBV با فرکانس 40-35 هرتز ودامنۀ 5/4-5/2 میلی‏متر برای مدت یک سال باعث بهبود برخی جنبه‏های کنترل پوسچر شد(20).

Cheung و همکاران (2007) اثرات اعمال WBV با فرکانس بالا را روی 69 زن سالمند با سن بالاتر از 60 سال ارزیابی کردند. فرکانس دستگاه 20 هرتز بود که برای مدت سه دقیقه, سه بار در هفته و برای سه ماه بر این گروه اعمال شد. نتایج نشان داد که WBV در بهبود تعادل زنان سالمند ﻤﺆثر است(21).

یوسفی و همکاران (2012) در بررسی خود روی یک بیمار نوروپاتیک که از ترس افتادن رنج می‏برد نشان دادند که اعمال شش هفته WBV باعث کاهش سطح درد و افزایش قدرت عضله، تعادل و انعطاف‏پذیری میشود(22).

یوسفی و همکاران (2013) در مطالعۀ دیگری تغییرات EMG RMS عضلات اندام تحتانی را پس از اعمال WBV مورد مطالعه قرار دادند. در این مطالعه در بیمار مبتلا به دیابت نوع دو از WBV با فرکانس 30 هرتز و دامنۀ دو میلی‏متر استفاده شد و 5 و 10 دقیقه پس از کاربرد WBV بررسی EMG در وضعیت چمباتمه انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که WBV باعث افزایش فعالیت عضلانی در اندام تحتانی میشود(23).

آشناگر و همکاران (2012)  نیز برای تعیین هرچه بهتر نحوۀ عملکرد WBV روی افزایش قدرت عضلانی، به بررسی اثرات آنی WBV بر پارامترهای زمانی عضلات پرداختند. در واقع این بررسی نشان می‏داد که افزایش قدرت مشاهده شده می‏تواند مربوط به اجزای زمانی در فراخوانی سیستم عصبی عضلانی باشد که نقش مهمی در کنترل حرکتی ایفا می‏کند. در این مطالعه 40 زن سالم در دو گروه آزمون و شاهد با یکدیگر مقایسه شدند. در گروه آزمون از  WBVبا فرکانس 30 هرتز و دامنۀ پنج میلی‏متر استفاده شد و در گروه شاهد از WBV خاموش استفاده شد. نتایج به‏دست آمده نشان داد که بعد از اعمال WBV عضلات آگونیست نسبت به گروه شاهد زودتر وارد عمل می‏شوند(7).

 

بحث

با بررسی مطالعات به‏عمل آمده در زمینۀ اثربخشی WBV بر اختلالات تعادلی مشاهده میشود که گروهی از مطالعات اثرات آنی و حاد WBV بر فعالیت عصبی عضلانی را بررسی کرده‏اند، در حالی که گروهی دیگر به بررسی اثرات آن در طولانی مدت پرداخته‏اند. بعضی از این مطالعات افزایش در کنترل پوسچرال را گزارش کرده‏اند(16-14و22-20)، در حالی که سایر مطالعات اثر مفیدی روی عملکرد عضله نشان نداده‏اند. این نتایج ضد و نقیض می‏تواند تا حدودی ناشی از تفاوت نمونه‏ها و همچنین اختلافات مشاهده شده در تنظیمات دستگاه (فرکانس و دامنه)، وضعیت فرد در هنگام اعمال ارتعاش و زمان اعمال ارتعاش باشد(12و18).

در مجموع یافته‏های الکترومیوگرافی عضلات اسکلتی اندام تحتانی در حین ارتعاش، افزایش در فعالیت عضلانی را در مقایسه با شرایط بدون WBV گزارش می‏کنند(1،11،13و23). به‏نظر مي‏رسد که اين تغييرات ناشي از افزايش فعاليت عصبی عضلانی باشد. در واقع بهبود عملکرد عضله به افزايش فعاليت عوامل عصبي نسبت داده مي‏شود که تعيين‏کنندۀ عملکرد عصبی عضلانی هستند، از قبيل فراخواني واحدهاي حرکتي، هم‏زماني واحدها، هماهنگي بين عضلاني و داخل عضلاني و پاسخ‏هاي حس عمقي(23).

Nigg و Wakeling فرضیۀ تنظیم عضلانی (muscle tuning) را در سال 2001 برای توضیح این مطلب ارائه کردند. این فرضیه می‏گوید بدن برای کاهش ارتعاش اعمال شده دارای استراتژی است به طور مثال هنگام دویدن با الگوی پاشنه به پنجه، تماس پا با زمین باعث ایجاد ارتعاش در محدودۀ 20-10 هرتز روی پا می‏شود. ارتعاش اعمال شده به بالا منتقل شده و توسط گیرنده‏های حسی (مثلاً دوک‏های عضلانی) اندام‏های تحتانی دریافت و به سیستم عصبی مرکزی منتقل می‏شود. فرکانس‏های ایجاد شده در اثر برخورد پا با زمین (20-10 هرتز)، در محدودۀ فرکانس‏های تشدید (5 تا 65 هرتز) گروه‏های عضلانی عمده اندام تحتانی هستند. بنابراین می‏توان گفت تشدید ایجاد شده در سیستم عضلانی می‏تواند باعث بروز آسیب شود. فرضیۀ muscle tuning پیشنهاد می‏کند که عضلات اسکلتی برای میرا کردن (damping) ارتعاش، فعالیت‏شان را تغییر می‏دهند و به این ترتیب از پدیدۀ تشدید اجتناب می‏ورزند. فرکانس‏های ارتعاش نزدیک به تشدید عضلات اندام تحتانی باعث افزایش فعالیت عضلات برای میرا کردن ارتعاش می‏شوند. Cardinale و Wakeling شواهدی مبنی بر muscle tuning با افزایش فعالیت عضلات دوقلو و دو سر رانی به همراه کاهش در ارتعاش ارائه داده‏اند(5و6).

اعمال ارتعاش روی یک عضلۀ منفرد باعث ایجاد توهم حرکتی در جهت مخالف انقباض رفلکسی میشود. این انقباض رفلکسی با حس عمقی تداخل می‏کند و باعث بروز اشتباه در گزارش وضعیت می‏شود. به‏نظر می‏رسد این مسئله ناشی از اثرات عکس‏العمل‏های عمومی سیستم عصبی مرکزی باشد تا اثرات موضعی یک عضلۀ منفرد، زیرا نوسان بدن دربرگیرندۀ عضلات بسیاری است و می‏تواند از راه عضلات بسیاری، شامل عضلات گردن و عضلات خارجی چشم، صورت گیرد. همچنین باید درنظر داشت که آوران‏های گیرنده های مکانیکی پوستی می‏توانند رفلکس‏های موتوری و ایستادن را تحت تأثیر قرار دهند. اثرات خاص اغلب به محل دقیق آناتومیکی گیرندۀ پوستی و نیز الگوی حرکتی خاص بستگی دارد. این موضوع به‏ ویژه در مورد کف پا یعنی جایی که فشار باعث ایجاد انقباضات رفلکسی عضلات خاصی از پا میشود صادق است و بستگی به نقطۀ دقیق اعمال فشار دارد. زمان‏بندی تحریک، نحوۀ قرارگیری بدن و عدم ثبات پوسچر عوامل مهمی در مدوله کردن رفلکس‏های کف پا هستند. ارتعاش و فشار اثرات نقیض متقابلی روی پوسچر دارند. نهایتاً به‏نظر می‏رسد اعمال ارتعاش از راه کف پا باعث ایجاد یک پاسخ یکپارچه پوسچرال است که به وسیلۀ محل اعمال ارتعاش و فرکانس ارتعاش مشخص می‏شود(19).

به‏طور خلاصه از دیگر مکانیسم‏های اثر WBV می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:

1ـ افزایش فعالیت عضلات آگونیست هنگام انقباض حداکثر عضله و 2ـ کاهش فعالیت عضلات آنتاگونیست

به هنگام اعمال WBV افزایش فعالیت عصبی‏ـ‏عضلانی عضلات پا باعث ایجاد یک استراتژی کنترل پوسچر میشود که در طی اعمال WBV به خوبی دیده می‏شود. ارتعاش با اثرگذاری بر گیرنده‏های دوک عضلانی و گیرنده‏های سطحی نمی‏گذارد که این گیرنده‏ها اطلاعات حس عمقی درست و دقیقی به سیستم عصبی مرکزی مخابره کنند. از سویی کاهش اطلاعات حس عمقی و از سویی دیگر آشفتگی (perturbation) ایجاد شده به‏دنبال اعمال WBV باعث ایجاد یک استراتژی جایگزین به‏نام «استراتژی کنترل پوسچر» می‏شوند که در نهایت باعث بهبود حفظ تعادل فرد میشود.

در مجموع چنین به‏نظر می‏رسد که WBV دارای فواید بالقوه فراوانی همانند افزایش قدرت عضله، جلوگیری از پوکی استخوان، اثرات هورمونی، افزایش گردش خون، کاهش چربی، افزایش انعطاف‏پذیری مفاصل و بهبود تعادل و پوسچر است. بنابراین انجام تحقیقات کامل‏تر همراه با گروه شاهد می‏تواند در این زمینه راهگشا باشد.


 

REFERENCES


1.             Rittweger J, Mutschelknauss M, Felsenberg D. Acute changes in neuromuscular excitability after exhaustive whole body vibration exercise as compared to exhaustion by squatting exercise. Clin Physiol Funct Imaging. 2003;23(2):81–6.

2.             Bosco C, Colli R, Introini E, Cardinale M, Tsarpela O, Madella A, et al. Adaptive responses of human skeletal muscle to vibration exposure. Clin Physiol. 1999;19(2):183-7.

3.             Rubin C, Recker R, Cullen D, Ryaby J, McLeod K. Prevention of bone loss in a post-menopausal population by low-level biomechanical intervention. Amer. Sc. Bone Min Res: 1998;23:1106.

4.             Rittweger J, Just K, Kautzsch K, Reeg P, Felsenberg D. Treatment of chronic lower back pain with lumbar extension and whole-body vibration exercise: a randomized controlled trial. Spine (Phila Pa 1976). 2002;27(17):1829-34.

5.             Cardinale M, Wakeling J. Whole body vibration exercise: are vibrations good for you? Br J Sports Med.2005;39(9):585-9.

6.              Nigg BM, Wakeling JM. Impact forces and muscle tuning: a new paradigm. Exerc Sport Sci Rev.2001;29(1):37-41.

7.             Ashnagar Z, Shadmehr A, Hadian MR, Talebian S, Jalaei S. The immediate effects of whole body vibration on timing  of upper extremity muscles of healthy young women. J Mod Rehabil. 2012;6(1):8-8. Persian.

8.             Rittweger J. Vibration as an exercise modality: how it may work, and what its potential might be. Eur J Appl Physiol. 2010;108(5):877-904.

9.              Savelberg HH, Keizer HA, Meijer K. Whole-body vibration induced adaptation in knee extensors; consequences of initial strength, vibration frequency, and joint angle. J Strength Cond Res. 2007;21(2):589-93.

10.         Roelants M, Verschueren SM, Delecluse C, Levin O, Stijnen V. Whole-body-vibration-induced increase in leg muscle activity during different squat exercises. J Strength Cond. Res. 2006;20(1):124-29.

11.          Torvinen S, Kannu P, Sievänen H, Järvinen TA, Pasanen M, Kontulainen S, et al. Effect of a vibration exposure on muscular performance and body balance. Randomized cross-over study. Clin Physiol Funct Imaging. 2002;22(2):145-52.

12.         Torvinen S, Sievänen H, Järvinen TA, Pasanen M, Kontulainen S, Kannus P. Effect of 4-min vertical whole body vibration on muscle performance and body balance: a randomized cross-over study. Int J Sports Med. 2002;23(5):374-9.

13.         Cardinale M, Lim J. Electromyography activity of vastus lateralis muscle during whole-body vibrations of different frequencies. J Strength Cond Res. 2003;17(3):621-4.

14.         Verschueren SM, Roelants M, Delecluse C, Swinnen S, Vanderschueren D, Boonen S. Effect of 6-month whole body vibration training on hip density, muscle strength, and postural control in postmenopausal women: a randomized controlled pilot study. J Bone Miner Res. 2004;19(3):352-9.

15.         Bautmans I, Van Hees E, Lemper JC, Mets T.The feasibility of Whole Body Vibration in institutionalised elderly persons and its influence on muscle performance, balance and mobility: a randomised controlled trial. BMC Geriatr. 2005;5:17.

16.         Bruyere O, Wuidart MA, Di Palma E, Gourlay M, Ethgen O, Richy F, et al. Controlled whole body vibration to decrease fall risk and improve health-related quality of life of nursing home residents. Arch Phys Med Rehabil 2005;86(2):303-7.

17.         Mahieu NN, Witvrouw E, Van de Voorde D, Michilsens D, Arbyn V, Van den Broecke W. Improving strength and postural control in young skiers: whole-body vibration versus equivalent resistance training. J Athl Train. 2006;41(3):286-93.

18.         Van Nes IJ, Latour H, Schils F, Meijer R, van Kuijk A, Geurts AC. Long-term effects of 6-week whole-body vibration on balance recovery and activities of daily living in the postacute phase of stroke. Stroke. 2006;37(9):2331-5.

19.         Kawanabe K, Kawashima A, Sashimoto I, Takeda T, Sato Y, Iwamoto J. Effect of whole-body vibration exercise and muscle strengthening, balance, and walking exercises on walking ability in the elderly. Keio J Med. 2007;56(1):28-33.

20.         Bogaerts A, Verschueren S, Delecluse C, Claessens AL, Boonen S. Effects of whole body vibration training on postural control in older individuals: a 1 year randomized controlled trial. Gait Posture. 2007;26(2):309-16.

21.         Cheung WH, Mok HW, Qin L, Sze PC, Lee KM, Leung KS. High-frequency whole-body vibration improves balancing ability in elderly women. Arch Phys Med Rehabil. 2007;88(7):852-7.

22.         Yoosefinejad AK, Shadmehr A, Olyaei GR, Talebian S, Bagheri H, Mohajeri-Tehrani MR. Effects of whole-body vibration on a diabetic type 2 patient with peripheral neuropathy. Health Science Journal. 2012;6(3):576-83.

23.         Yoosefi AK, Talebian S, Shadmehr A, Olyaei GR, Bagheri H, Mohajeri-Tehrani MR. Effect of Whole-Body Vibration on EMG root mean square signal in a diabetic type 2 patient with peripheral neuropathymation to coronary disease patients. Health Science Journal. 2013;7(1):109-15.