مقاله مروری
رابطۀ بین حیطههای مختلف زبان و رشد نظریۀ ذهن در کودکان
سیده زهره ضیاءتبار احمدی1، نورالدین نخستین انصاری2، حسن عشایری3
1ـ گروه گفتاردرمانی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
2ـ گروه فیزیوتراپی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
3ـ گروه علوم پايه توانبخشي، دانشکده علوم توانبخشي، دانشگاه علوم پزشکي ايران، تهران، ايران
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات مختلف در کودکان سالم و کودکان دچار اختلال زبانی دوران رشد، رابطۀ بین زبان و رشد نظریۀ ذهن را نشان دادهاند. اما بین نویسندگان، دربارۀ نقش جنبههای زبانی نظیر واژگان، معنیشناسی، نحو و کاربردشناسی در رشد نظریۀ ذهن، توافق نظر وجود ندارد. هدف این مطالعه، مرور شواهد موجود دربارۀ رابطۀ بین حیطههای مختلف زبان و رشد نظریۀ ذهن، در کودکان دچار اختلال زبانی دوران رشد و طبیعی بود.
روش بررسی: در این مطالعه مروری، مقالات چاپ شده فارسی و انگلیسیزبان در پایگاههای مختلف مانند Pubmed، Cochreane Library، Proquest، Springer، Ebsco، Science Direct، Magiran و SID از 1995 تا 2012 جستجو شدند. واژگان کلیدی جستجو شده شامل نظریۀ ذهن، زبان، نحو، متممهای نحوی، واژگان، معنیشناسی و کاربردشناسی بود. مقالات مرتبط با اهداف این مطالعه، انتخاب و بررسی شدند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که زبان مهمترین عامل و پیشنیاز رشد نظریۀ ذهن است. علیرغم مؤثر بودن جنبههای واژگان، معنیشناسی، کاربرد و کل زبان، اکثریت پژوهشها به نقش جملات با متممهای نحوی، همراه با افعال ذهنی یا ارتباطی، در رشد نظریۀ ذهن کودکان طبیعی و مبتلا به اختلال زبان تأکید داشتند. از آنجا که جملات با متممهای نحوی پیشنیازی ضروری برای رشد نظریۀ ذهن بهویژه مفهوم باور غلط است؛ از این رو، پیشبینی میشود که تمرکز روی آموزش این نوع ساختارها در درمان کودکان دچار انواع اختلالات زبانی، میتواند هم بر رشد پیچیدگی زبان و هم بر رشد نظریۀ ذهن آنها اثرگذار باشد.
واژگان کلیدی: نظریۀ ذهن، زبان، نحو، متممهای نحوی
(دریافت مقاله: 24/1/92، پذیرش: 24/4/92)
مقدمه
نظریۀ
ذهن ((theory of mind یا ذهنخوانی (mindreading) بهمعنای آن
است که کودکان
در زمانی از
دوران رشد، بر
باورها،
تمایلات و
مجموعۀ حالات
ذهنی خود و
دیگران آگاهی
مییابند
و میتوانند
رفتار خود و
دیگران را
بهتر و بیشتر
پیشبینی
کنند(1). بسیاری
از کودکان
مبتلا به
انواع
اختلالات
زبانی دوران
رشد (کودکان
با اختلالات
نافذ دوران
رشد، کودکان
ناشنوا و
کودکان
کمتوان ذهنی)
در رشد نظریۀ
ذهن نقص
دارند.
تحقیقات
گوناگون در
کودکان سالم و
دچار اختلال
زبانی دوران
رشد، رابطۀ
بین زبان و
رشد نظریۀ ذهن
را نشان
دادهاند. اما
دربارۀ اینکه
بین کدام یک
از حیطههای زبانی
(نحو، واژگان،
معنیشناسی
و
کاربردشناسی)
و رشد نظریۀ
ذهن ارتباط
وجود دارد،
توافق نظر
وجود ندارد.
آگاهی از وجود
چنین رابطهای میتواند
راهنمایی
برای طراحی
پروتکلهای درمانی
در بهبود رشد نظریۀ
ذهن کودکان دچار
انواع اختلالات
زبانی باشد.
هدف از این
مطالعۀ مروری،
شرح مفهوم نظریۀ
ذهن و اجزای
زبان، روند
رشد و عوامل
مؤثر بر آن،
انواع
اختلالات
زبانی دچار
نقص در نظریۀ
ذهن و مرور
شواهدی
دربارۀ رابطۀ
بین نظریۀ ذهن
و جنبههای
گوناگون زبان
بود.
روش بررسی
این مطالعه از نوع مروری است. مقالات چاپ شده در زبانهای فارسی و انگلیسی بین سالهای 1995 و 2012 از پایگاههای Pubmed، Cochreane Library، Proquest، Springer، Ebsco، Science Direct، Magiran و SID جستوجو شد. پس از مطالعۀ عنوان و خلاصۀ مقالات، مقالات مرتبط با اهداف این مطالعه، انتخاب و بررسی شد. واژگان کلیدی جستوجو شده شامل نظریۀ ذهن، زبان، نحو، متممهای نحوی، واژگان، معنیشناسی و کاربردشناسی بود.
مفهوم نظریۀ ذهن و اجزای زبان
اصطلاح نظریۀ ذهن اولینبار توسط Perimak و Wodrof (1978) بهکار برده شد. آنها این مفهوم را برای اطلاق به توانایی فرد در فهم حالات ذهنی، از قبیل اعتقادات، خواستهها و دانش دیگران، که فرد را قادر میسازد تا رفتار خود و دیگران را شرح دهد و پیشبینی کند بهکار بردند(2). Baron-Cohen (2005) اصطلاح ذهنخوانی را بهجای نظریۀ ذهن مطرح کرد و آن را فهم این که افراد بازنمودهای (Representation) مختلفی از دنیای اطراف خود دارند که ممکن است درست یا غلط یا متفاوت از باورهای خود فرد باشند، معرفی کرد. تعاریف دیگری که در متون مختلف ارائه شدهاند همگی با تعریف ارائه شده از سوی Perimak و Wodrof (1978) و Baron-Cohen (2005) همخوانی دارند(8-3).
زبان ابزاری است برای برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات، که حوزههای اصلی آن عبارتند از معنیشناسی، نحو و کاربردشناسی. توانایی معنیشناختی شامل دانش واژگانی و جنبۀ فراتر از واژگان (معنای گفتمان) است. توانایی نحوی به توانایی ترکیب کردن کلمات بهصورت جملات و ساختارهای طولانیتر اشاره دارد و توانایی کاربردشناختی نیز به ظرفیت فرد برای استفاده و تفسیر کاربردی زبان در تعاملات اجتماعی بر میگردد(9).
روند رشد نظریۀ ذهن
مطالعات تصویربرداری از مغز و نقایص مغزی نشان میدهد که نظریۀ ذهن ساختار وسیعی دارد و انواع مهارتها و دانشها را شامل میشود(10). Helen و همکاران (2003) بیان کردند که نظریۀ ذهن همانند زبان دارای مکانیزم عصبی مجزا است و از مهارتهای پایهای و پیشنیاز شروع و به فهم کاملی از حالات ذهنی و تعاملات رفتاری ختم میشود(5و10). این مهارتهای پایه ممکن است شامل توانایی متمایز کردن اطلاعات ورودی، توانایی توجه به شخص دیگر از طریق دنبال کردن تماس چشمی، توانایی بازنمود کردن فعالیتهای هدفمند و توانایی متمایز کردن بین فعالیت خود و دیگران باشد. بنابراین، مکانیزم عصبی نظریۀ ذهن شامل شبکهای از مناطق مرتبط از نظر عملکردی است که با هم مغز اجتماعی (social brain) را تشکیل میدهند. بهنظر میرسد که قشر پاراسینگولیت قدامی (منطقۀ 32/9 برودمن)، شیار گیجگاهی فوقانی، پل گیجگاهی دوطرفه، آمیگدال و قشر اوربیتوفرونتال هر یک بهطور اختصاصی در هنگام اجرای سطوح مختلفی از نظریۀ ذهن نقش داشته باشند(10).
نظریۀ ذهن شامل سطوح مختلفی به این شرح است: سطوح اولیه، شامل بازشناسی حالات چهره و بازیهای وانمودسازی، و سطوح پیچیدهتر که شامل تکالیف مختلف باور غلط (false belief) است(11). نوزادان در چند روز اول زندگی به رفتارهای رفلکسی مربوط به تقلید حالات چهره واکنش نشان میدهند. در سن سه ماهگی حالات مختلف صوت و چهره را بازمیشناسند و به تغییر تماس چشمی بزرگسال حساسند. در سن شش ماهگی بهراحتی میتوانند تماس چشمی بزرگسال را، که با حرکت سر همراه است، دنبال کنند. در سن یک سالگی حالات عاطفی مختلف را میتوانند بازبشناسند و نیز در موقعیتهای اجتماعی مختلف واکنش نشان دهند. توانایی یادگیری تقلیدی و کاربرد حالات و حرکات ارتباطی نیز در این سن نشان داده میشود(11). در طی سال دوم زندگی، بازیهای وانمودی (pretend plays) آغاز میشود. بازی وانمودی جزء مهم نظریۀ ذهن محسوب میشود، چون مستلزم آن است که فرد بازنمودی از واقعیت را از خود واقعیت جدا کند. Youngblade و Dunn (1999) بیان کردهاند که بهکارگیری قواعد در بازی وانمودی در سن دو سال و نه ماهگی پیشبینیکنندۀ عملکرد نظریۀ ذهن در سن سه سال و چهار ماهگی است(5). همچنین، کودکان در این سن پی میبرند که دیدگاههای دیگران با دیدگاه آنها تفاوت دارد. در سن سه سالگی، کودکان در مورد حالات ذهنی صحبت میکنند. در ابتدا درک آنها از حالات ذهنی ناقص و ابتدایی است و شامل واژههایی مانند «من فکر میکنم»، «میدونید چیه؟» میشود(5). Bartsch و Wellman (1995) بیان کردهاند که کاربرد واژگان بیانکنندۀ حالات ذهنی به تدریج پیچیدهتر و انتزاعیتر و در نهایت شامل افکار، باورها و احساسات خود و دیگران (مانند فکر کردن، دانستن، بهخاطر آوردن، باور داشتن و غیره) میشود. در سن چهار سالگی، علاوه بر آن که کودکان درک میکنند که دیگران دیدگاههای متفاوتی از وی دارند، میتوانند قضاوت کنند که باور آنها درست یا غلط بوده است (مفهوم باور غلط). این توانایی شاخصی برای دستیابی موفقیتآمیز به نظریۀ ذهن است. چنین مفهومی بهنظر میرسد تا سن چهار یا پنج سالگی بهدست نمیآید(5). بعد از سن چهار سالگی، مهارتهایی چون آگاهی از اهداف، استراتژیهای بینفردی، فهم دلایل فعالیتهای دیگران و تفاوت نمود از واقعیت ظاهر میشود. بهتدریج با کسب مهارتهای زبانی و تجربیات اجتماعی، این تواناییها ثابت و تغییرناپذیر میشوند و فرد در بزرگسالی به نظریۀ ذهن بالغ دست مییابد و از طریق انواع راهنماییهای غیرکلامی (مانند تماس چشمی، لحن گفتار، زبان بدن، حالات چهره) قادر است مقاصد ارتباط کلامی را بفهمد(11).
عوامل مؤثر بر رشد نظریۀ ذهن
بهنظر میرسد عوامل مختلفی در رشد نظریۀ ذهن دخیل باشند، مانند توانایی شناخت کلی، توجه، حافظۀ کوتاهمدت، عملکردهای اجرایی و زبان که در برخی از مطالعات به نقش این جنبهها در رشد نظریۀ ذهن اشاره شده است.
Rollins و Snow (1998) دریافتند که توانایی توجه پیوسته به یک شیء و یا تغییر توجه، با رشد دستور زبان و نظریۀ ذهن در کودکان طبیعی و مبتلا به اوتیسم مرتبط است. البته روابط بین توجه و زبان و بین زبان و نظریۀ ذهن غیرمستقیم است. Balodin (1995) ذکر کرده است که تغییر توجه بین بزرگسال به شیء جالب در 20 ماهگی، بهطور مثبت با عملکرد نظریۀ ذهن در 44 ماهگی مرتبط است. در نهایت، آنها بیان کردند که توجه با رشد نظریۀ ذهن مرتبط است و بهوسیلۀ زبان واسطهگری میشود(5).
Perner و Lang (1999) دربارۀ رابطۀ بین عملکردهای اجرایی (مجموعهای از عملکردها مانند برنامهریزی، حافظۀ کاری، کنترل تکانهها، مهار و انعطافپذیری تفکر) و نظریۀ ذهن دو فرض مطرح کردهاند. در فرض اول، نظریۀ ذهن پیشنیاز عملکردهای اجرایی است، چون با شکلگیری مفاهیم ذهنی پیچیده، کودک فهم بهتری از حالات ذهنی خود پیدا میکند و این فهم منجر به کنترل بهتر فرایندهای ذهنی و فعالیتها در کودک میشود. در فرض دوم، عملکردهای اجرایی پیشنیاز نظریۀ ذهن است، چون توانایی خودتنظیمی (بخشی از عملکرد اجرایی) پیشنیاز خودآگاهی اولیه است که برای نظریۀ ذهن ضروری است. بهنظر میرسد رابطۀ بین این دو، دوطرفه باشد(12).
Carlson و همکاران (2002) به بررسی رابطۀ بین حافظۀ فعال، کنترل بازداری و نظریۀ ذهن در 47 کودک پیشدبستانی در حال رشد پرداختند و به این نتیجه رسیدند که ترکیبی از حافظۀ فعال و بازداری در رشد نظریۀ ذهن دخیلاند(13).
اگرچه برخی از مطالعات بر نقش این جنبهها در رشد نظریۀ ذهن اشاره کردهاند(5،12و13)، اما اکثر آنها تأکید داشتهاند که عوامل مختلف مانند تواناییهای شناختی کلی، حافظۀ کوتاهمدت به اندازۀ زبان در رشد نظریۀ ذهن دخیل نیستند(2،4-7و8). حتی در برخی منابع، از زبان بهعنوان مهمترین عامل در رشد نظریۀ ذهن کودکان دچار اختلال زبانی نام برده شده است(8و14). در بخشهای زیر، بیشتر به شرح رابطۀ بین زبان و نظریۀ ذهن میپردازیم.
مشکلات نظریۀ ذهن در انواع اختلال زبانی دوران رشد
اگر فراگیری زبان نقش مهمی در رشد نظریۀ ذهن بازی کند، پس کودکان مبتلا به انواع اختلالات زبانی دوران رشد که دچار تأخیر یا اختلال در رشد زبان هستند، مشکلاتی در فهم و استدلال حالات ذهنی خواهند داشت و در برخی موارد، فهم تکالیف باور غلط را تا اوایل نوجوانی بهدست نخواهند آورد(7). مطالعات متعدد انجام شده روی نظریۀ ذهن کودکان دچار انواع اختلالات زبانی، این مطلب را تأیید میکنند.
Gillot و همکاران (2004) مطالعهای را روی کودکان با آسیب ویژۀ زبانی در تقابل با کودکان اوتیستیک و طبیعی انجام دادند. هر دو گروه در توصیف و شرح داستانها، از حالات عینی بیشتر از حالات انتزاعی و ذهنی استفاده میکردند. با این همه، گروه مبتلا به آسیب ویژۀ زبانی پاسخهای مناسبتری نسبت به گروه اوتیسم دادند که نشان میدهد آنها فهم بیشتری از حالات ذهنی داشتهاند، اما آسیب زبانی آنها مانع از پاسخ درست آنها میشود(15).
Fisher و همکاران (2005) 58 کودک اوتیستیک و 118 کودک دچار ناتوانیهای یادگیری را با ارزیابی استاندارد از دستور زبان، واژگان و نظریۀ ذهن مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که عملکرد کودکان دچار ناتوانیهای یادگیری در اجرای تکالیف باور غلط بهتر و قابل پیشبینیتر از از کودکان اوتیستیک است. آنها تأخیرهایی در رشد نظریۀ ذهن دارند، ولی در بهخاطر آوردن اعتقادات خود تواناتر از پیشبینی اعتقادات دیگران هستند. از دیدگاه آنها، کودکان اوتیستیک با عملکرد بالا، بهدلیل آنکه قادر به استفاده از راهنماییهای اجتماعی و محاورهای طبیعی برای فهم ذهن دیگران نیستند، از زبان برای ذهنخوانی استفاده میکردند و گروهی از آنها که در دستور زبان مهارتهای بیشتری داشتند، در تکالیف باور غلط بهتر عمل میکردند(16). سایر مطالعات انجام شده روی کودکان اوتیستیک نیز به نتایج مشابه با Fisher و همکاران دست یافتهاند(17و18).
در مطالعۀ Peterson و همکاران (2005) که دربارۀ نظریۀ ذهن کودکان ناشنوا انجام شد، فقط یک سوم از کودکان ناشنوای سن 5 تا 13 سال از عهدۀ تکالیف باور غلط برآمدند. البته روند رشد آنها مشابه افراد طبیعی بود، اما در سنین بالاتر مهارتهای لازم را کسب میکردند(7). اگرچه در برخی از مطالعات نقص اساسی در نظریۀ ذهن در کودکان ناشنوا گزارش شده است، ولی در برخی دیگر نیز این تأخیر جزئی بهنظر میرسید. Moeler و Schick (2006) بیان کردهاند که کودکان ناشنوا در سنین شش و هفت سالگی (63%) و هشت تا نه سالگی (75%) میتوانند تا حدی از عهدۀ تکالیف باور غلط برآیند(19). Perterson و Sigel (1999 و 2000) دربارۀ علت این نقص در کودکان ناشنوا بیان کردهاند که بهخاطر آن که خانوادههای دارای کودک ناشنوا دارای مشکلاتی در انتقال رخدادهای روزمره هستند، در مورد تفکرات، اعتقادات و اهدافشان نیز نمیتوانند صحبت کنند. در نتیجه، کودکان منبعی برای درونداد انتزاعی مانند حالات ذهنی ندارند و از ابزار کمی برای رشد دادن مفاهیم نظریۀ ذهن برخوردارند. با این همه، کودکان ناشنوا در برخی جنبهها از حالات ذهنی برای شرح عواطف استفاده میکنند. ااما عملکرد آنها در هنگام قضاوت دربارۀ باور غلط دیگران، تأخیر یافته است(20و21).
Remmels و Peters (2009) 30 کودک 3 تا 12 سالۀ با کاشت حلزون و 30 کودک طبیعی چهار تا شش ساله را مطالعه کردند. کودکان کاشت حلزون هیچ تأخیری در نظریۀ ذهن نداشتند، بلکه یک توالی غیرطبیعی نامحسوسی در کسب مفاهیم نظریۀ ذهن نشان دادند. عملکرد آنها بیشتر با کارایی کلی نحوی مرتبط بود تا با جملاتی با ساختار نحوی خاص. از دیدگاه این محققان، کاشت حلزون منجر به رشد زبان شفاهی میشود و امکان دسترسی به واژگان ذهنی را بیشتر میکند. از این رو، در رشد نظریۀ ذهن آنها مؤثر است(6) پژوهش Peterson (2004) نیز همسو با نتایج آنها بود(22).
نقش جنبههای مختلف زبان در رشد نظریۀ ذهن
هدف اصلی در این مطالعه، مروری بر شواهد مربوط به روابط بین جنبههای مختلف زبان (نحو، واژگان، معنیشناسی و کاربردشناسی) و نقش هر یک از آنها در رشد نظریۀ ذهن بود. مطالعات زیر به نوعی به رابطۀ بین این دو اشاره کردهاند.
Bartsch و Wellman (1995) معتقدند که کسب معنی واژگانی افعال ذهنی مانند باور داشتن، دانستن، فکر کردن، بهخاطر آوردن و غیره به کودک کمک میکند که در ابتدا این افعال را در ارتباط با حالات ذهنی خود و در نهایت در ارتباط با حالات ذهنی دیگران بهکار گیرد (به نقل از Rakhlin و همکاران، 2011)(3).
Tager-Flusberg (2000) در مطالعهشان روی 20 کودک و نوجوان اوتیستیک و 20 کمتوان ذهنی به این نتیجه رسیدند که ساختار نحوی همراه با افعال ارتباطی ((communicative، عملکرد در تکالیف باور غلط را در کودکان و نوجوانان دچار اوتیسم و نه کمتوان ذهنی پیشبینی میکند(23).
Fisher و همکاران (2005) به نقل از Dunn و Brophy (2002) بیان میکنند که مهارتهای کاربردشناختی، گفتمان و مکالمه برای فهم ذهن کودک مهم است و ویژگی روابط خاصی که کودک با اطرافیان دارد، تفاوتهای فردی آنها را در نظریۀ ذهن پیشبینی میکند. از دیدگاه آنها زبان فرصت یادگیری انواع حالات ذهنی و دسترسی به دنیای اجتماعی را فراهم میکند(16).
de Villiers و Pyers (2002) یک مطالعۀ طولی روی کودکان طبیعی سه تا چهار ساله انجام دادهاند. آنها تأکید داشتند که کسب موفقیت در تکالیف باور غلط به کسب ساختار نحوی افعال ارتباطی بستگی دارد(24). Schick و همکاران (2007) و de Villiers (2005) بیان کردند که ترکیب فعل/متمم (verb/complement) مهم است. این متممهای نحوی، ساختارهای نحوی هستند که همراه با یک فعل ارتباطی (مانند گفتن، دیدن و شنیدن) یا ذهنی (مانند فکر کردن، اعتقاد داشتن و بهخاطر آوردن) در جمله میآیند (مانند او گفت... و یا او فکر میکند که...). از دیدگاه وی، معنای واژگانی این افعال بهتنهایی برای رشد مفاهیم باور غلط ناکافی بوده و روابط فعل با گزارههایش حیاتی است. پس این تکمیلکنندۀ جملهها، دستیابی به بازنمودی از ذهن کودک و ذهن دیگران را برای ما تسهیل میکند(4و25).
Lohmann و Tomasello (2003) نیز زبان را شرط ضروری برای فهم باور غلط کودکان تلقی میکنند و به نقش تسهیلکننده و علتی متممهای نحوی در فهم باور غلط تأکید دارند(26).
Fisher و همکاران (2005) نیز در مطالعهشان روی 58 کودک اوتیستیک و 118 کودک با ناتوانیهای یادگیری، با ارزیابی استاندارد از دستور زبان، واژگان و نظریۀ ذهن به این نتیجه رسیدند که عملکرد کودکان دچار ناتوانیهای یادگیری در اجرای تکالیف باور غلط بهتر و قابل پیشبینیتر از کودکان اوتیستیک است. همچنین، رابطۀ بین نحو زبان و نظریۀ ذهن در کودکان اوتیستیک بهتر نشان داده شد. کودکان اوتیستیک که در دستور زبان توانایی بهتری داشتند، در اجرای تکالیف باور غلط بهتر عمل میکردند. آنها دریافتند که رابطۀ علتی بین دستور زبان و نظریۀ ذهن وجود دارد و دستور زبان پیشبینیکنندۀ قوی برای رشد نظریۀ ذهن این کودکان است(16).
Milligan و همکاران (2007) در بررسی متاآنالیز، ارتباط مقیاسهای زبان کلی، معنیشناسی، نحو، واژگان دریافتی و حافظه برای متممهای نحوی را با تکالیف باور غلط در کودکان زیر سن هفت سال بررسی کردند. نتایج آنها نشان داد که همۀ این جنبهها با فهم باور غلط در ارتباطند، اما اندازۀ اثر نحو و حافظه برای متممهای نحوی بیشتر است (بهترتیب 29 % و 44 %). همچنین، آنها دریافتند که رابطۀ بین زبان و باور غلط دوطرفه است، اما اثر زبان در رشد باور غلط بیشتر است. آنها همچنین بیان کردند که اگرچه در اکثر مطالعات از آزمونهای استاندارد برای ارزیابی جنبههای نحو و واژگان استفاده کرده بودند، با این حال، جنبۀ کاربردشناختی نیاز به مشاهدۀ طبیعی مکالمه دارد و از این رو کمتر بررسی شده است. با این همه، از دیدگاه آنها یک ارتباط مفهومی نزدیک بین کاربردشناسی و نظریۀ ذهن وجود دارد، چون برای ارتباط موفقیتآمیز (توانایی کاربردشناختی) نیاز به نگهداری باورها و مقاصد دیگران در ذهن است(27).
Farrar و همکاران (2009) نقش نسبی جنبههای مختلف زبان (دستور زبان کلی، علامت دستوری زمان افعال، متمم نحوی و واژگان کلی) را در رشد مفهوم باور غلط 34 کودک سه تا پنج سالۀ مبتلا به آسیب ویژۀ زبانی بررسی کردند. تجزیه و تحلیل همبستگی نشان داد که دستور زبان و واژگان کلی هر یک در رشد این مفهوم بهطور مستقل نقش دارند. اثر تسهیلکنندۀ زبان صرفاً به نحو مربوط نمیشود، بلکه با رشد کلی زبان در ارتباط است(28).
Lind و Bowler (2009) رابطۀ بین نحو پیچیدۀ زبان و نظریۀ ذهن را در 22 کودک طبیعی، 48 کودک اوتیستیک و 48 کودک دچار ناتوانیهای یادگیری بررسی کرده و به این نتیجه رسیدند که ارتباط بین نحو زبانی و تکالیف باور غلط در عملکرد کودکان اوتیستیک بهتر است و حتی این ارتباط یکسویه است. یعنی نحو زبانی پیشبینیکنندۀ عملکرد در تکالیف باور غلط بود(2).
Paynter و Peterson (2010) مطالعهای را روی 64 کودک 5 تا 12 سال (24 سندرم آسپرگر، 19 کودک اوتیستیک و 20 کودک طبیعی) با استفاده از تکالیف باور غلط و ابزارهای زبانی استاندارد انجام دادند. در مطالعۀ آنها کودکان با سندرم آسپرگر هیچ تفاوتی با کودکان طبیعی نداشتند، اما کودکان اوتیستیک علیرغم کنترل سن تقویمی و تواناییهای کلامی و غیرکلامی، در رشد نظریۀ ذهن تأخیر نشان دادند. در همۀ گروهها نحو مهمترین عامل پیشبینیکنندۀ نظریۀ ذهن بود(29).
Rakhlin و همکاران (2011) به بررسی رابطۀ بین جنبههای مختلف زبان و تکالیف باور غلط در 54 کودک 6 تا 12 سالۀ طبیعی و دچار اختلال زبانی دوران رشد پرداختهاند. حتی در زمانی که مقیاس هوش کلامی، زبان کلی و حافظۀ کوتاهمدت کنترل شده بود، پیچیدگی نحو بیشترین ارتباط را با تکالیف باور غلط داشت. البته، مقیاس واژگان و واجشناسی نیز در مطالعۀ آنها با تکالیف باور غلط ارتباط داشت، اما این ارتباط به اندازۀ پیچیدگی نحوی قوی نبود. همچنین، در مطالعۀ آنها مشخص شد که توانایی شناختی کلی و حافظۀ کوتاهمدت به اندازۀ زبان در رشد نظریۀ ذهن مطرح نیست(3).
در ایران، اگرچه پژوهشهایی در زمینۀ نقص نظریۀ ذهن در اختلالات زبانی دوران رشد مانند آسیب ویژۀ زبانی توسط نجمی (2007)، عقبماندۀ ذهنی توسط قمرانی و همکاران (2006)، نسائیان و همکاران (2009)، دربارۀ طیف اوتیسم منصوری و همکاران (2011) و ناشنوا توسط حسنزاده و همکاران (2005) انجام شده است(34-30)، اما مطالعهای که مستقیماً به بررسی رابطۀ بین جنبههای مختلف زبان و رشد نظریۀ ذهن در کودکان طبیعی و مبتلا به اختلال زبان پرداخته باشد، وجود ندارد. تنها مطالعۀ یزدی (2007) به بررسی نظریههای زیربنایی رشد شناخت اجتماعی و تواناییهای زبانی پرداخته است که در آن به اهمیت هر سه جنبۀ معنایی، نحوی و مکالمهای در رشد شناخت اجتماعی و بهویژه نظریۀ ذهن اشاره شده است(35).
خلاصهای از تحقیقاتی که به رابطۀ بین جنبههای زبان و نظریۀ ذهن پرداختهاند در جدول 1 آمده است. نمودار 1 نیز نقش هر یک از جنبههای زبانی را بهطور مجزا نشان میدهد. از 14 مطالعۀ ذکر شده در جدول 1، 12 مطالعه به نقش نحو و متممهای نحوی بیش از سایر جنبهها تأکید کردهاند. البته در تمامی این مطالعات به نقش سایر جنبهها نیز اشاره شده است (پنج مطالعه به نقش واژگان، سه مطالعه به نقش معنیشناسی و چهار مطالعه نیز به نقش مهارتهای کابردشناسی، گفتمان، مکالمه و یا کل زبان).
نتیجهگیری
در
این مطالعه
ابتدا به
توصیف نظریۀ
ذهن، نقش
عوامل مؤثر،
به ویژه زبان،
در رشد آن و
بهطور
اختصاصی به
مرور نقش جنبههای مختلف
زبان در رشد نظریۀ
ذهن پرداخته
شد. ظرفیت
بازنمودی
کودک با
پیچیدهتر
شدن سطح زبانی
کودک بیشتر میشود و بهتر
میتواند
در مورد درست
یا غلط بودن
ذهنیات دیگران
استدلال کند.
این مورد، نقش
زبان در رشد نظریۀ
ذهن را نشان
میدهد(4).
دربارۀ نقش
مؤثر زبان در
رشد نظریۀ ذهن
توافق نظر
وجود دارد،
اما بحث بر سر
ماهیت این
روابط است(16).
اگرچه نظریۀ
ذهن شامل سطوح
مختلفی مانند
تشخیص و بیان
حالات چهره،
بازی وانمودی
و تکالیف باور
غلط میشود،
اما بهنظر
میرسد
که سطوح اولیۀ
نظریۀ ذهن
مانند فهم
عواطف ساده
بیشتر تحت
تأثیر هوش
غیرکلامی است
تا مقیاس زبانی.
از این رو، در
اکثر مطالعات رابطۀ بین زبان و سطوح پیچیدهتر نظریۀ ذهن (باور غلط) مطرح بوده است(4).
در
بین محققانی
که دربارۀ نقش
زبان در رشد نظریۀ
ذهن توافق
دارند، گروهی
نظیر Farrar و
همکاران (2009) بر
این باورند که
زبان نقشی
جزئی در رشد نظریۀ
ذهن دارد(28) و
عملکرد
تکالیف باور
غلط، بهطور کلی با
زبان در
ارتباط است نه
با جنبهای خاص از آن(6،36و37). در
این گروه،
برخی محققان
از جمله Dunn
و Brophy (2002) بر نقش
کلی
مهارتهای
گفتمان و
محاوره در رشد
نظریۀ ذهن
تأکید دارند(3).
گروهی دیگر
نقش پایهایتر برای
زبان در نظر
گرفتهاند. در
این گروه،
برخی محققان
نظیر Bartsch و
Wellman (1995)
معتقدند که
کسب معنی
واژگانی
افعال ذهنی
مانند باور
داشتن،
دانستن، فکر
کردن، بهخاطر آوردن
و غیره،
مهمترین عامل
در رشد نظریۀ
ذهن است. اما
گروه دیگر نه
تنها به نقش
تسهیلکنندۀ
معنای این
واژگان اشاره
دارند، بلکه
به نقش ساختار
نحوی زبان،
بهویژه نحو
پیچیده (جملات
با متممهای نحوی)،
همراه با این
افعال ذهنی در
رشد نظریۀ ذهن
کودکان طبیعی
و مبتلا به
اختلال زبان
تأکید دارند و
آن را پیشنیازی
ضروری برای
رشد نظریۀ ذهن
بهویژه
مفهوم باور غلط
قلمداد میکنند(2،3،6،16،23،26و36).
گزارش شده است
که کودکان
طبیعی در سن دو
سالگی افعال
ذهنی را در
گفتار خودبهخودی ظاهر میکنند، ولی قادر به اجرای تکالیف باور غلط (سطح پیچیدهتر نظریۀ ذهن) نیستند. از طرفی، کسب نحو پیچیده نیز پس از کسب واژگان ذهنی بهدست میآید. به این ترتیب، بهنظر میرسد که معنای واژگان ذهنی برای موفق شدن در اجرای تکالیف باور غلط کافی نیست، ولی نحو پیچیده برای آن ضروری است(3). در واقع، برخلاف رابطۀ بین نحو و نظریۀ ذهن، رابطۀ بین واژگان و نظریۀ ذهن و برای این ارتباط مبهم است، چون برخی از سطوح واژگان ممکن است برای نظریۀ ذهن مهم باشد و از طرفی نظریۀ ذهن نیز خود کسب واژگان را تسهیل میکند(16). مشکل اصلی در متمایز کردن نقش جنبههای مختلف زبان در مطالعات مقطعی و طولی، انجام تحقیقات در محدودۀ سنی سه تا پنج سال است. چون در این سن بسیاری از عملکردهای زبانی مانند معنیشناسی، نحو، واژگان، و عملکردهای اجرایی و حافظۀ فعال در حال رشد هستند و جدا کردن نقش آنها مستقل از هم دشوار است(2). همچنین، یافتههای این مطالعات نشان میدهد که زبان، در مقایسه با سایر مهارتها، مهمترین عامل در رشد نظریۀ ذهن کودکان طبیعی و دچار انواع اختلالات زبانی است(2،3،6،16،23،26،36و49-38). از این رو، برای کودکان دچار مشکلات نظریۀ ذهن (کودکان دچار انواع اختلالات زبانی)، درمانی که صرفاً روی فهم باور غلط تمرکز کند، برای رشد فهم حالات ذهنی دیگران ناکافی است، چون زبان بیشتر پیشبینیکنندۀ نظریۀ ذهن است تا عکس آن. از سوی دیگر، اگرچه ساختار نحوی پیچیده ممکن است نقش مهمی در استدلال کلامی دربارۀ باور غلط دیگران بازی کند اما در نبود واژگان مناسب و سایر ساختارهای زبانی پیشرفته، امکان رشد کامل نظریۀ ذهن کودکان دچار انواع اختلالات زبانی فراهم نمیشود. برای مثال، در مطالعۀ Peters و همکاران (2009) کودکان ناشنوا علیرغم دارا بودن توانایی نحوی متناسب با سن، نقایصی را در فهم باور غلط نشان دادند. از دیدگاه آنها نقش تجربیات محاورهای نیز مهم است(14)، چون این تجربیات محاورهای مدلی از ساختار زبانی را فراهم میکند که برای تقویت فهم نظریۀ ذهن ضروری است(14،49و50). Aredin و همکاران (2007) اشاره کردند که این تجربیات محاورهای باید شامل افعال ذهنی شناختی (Cognitive mental verb) مانند فکر کردن، وانمود کردن، بهخاطر آوردن، تصور کردن و فهمیدن باشد که باید در یک قالب نحوی سازمانیافته آموزش داده شوند(14). Berndsen (2005) بیان کرده است که مکالمۀ تقویتشده (elaborated conversation) برای کودکان دچار انواع اختلالات زبانی باید از طریق ارائۀ آموزش به والدین فراهم شود. این مکالمه شامل بیان عواطف و احساسات، استدلال دربارۀ فعالیتهای دیگران با استفاده از واژههای بیانکنندۀ حالات ذهنی، صحبت مکرر دربارۀ ذهن، و کمک به کودک برای صحبت کردن دربارۀ ذهن است. وی همچنین پیشنهاد کرده است که فعالیتهایی مانند حدس زدن، پیشنهاد دادن، حل مسائل ساده بههمراه فراگیری ساختارهای نحوی به رشد نظریۀ ذهن کودکان خردسال کمک میکند. بنابراین، آشنایی آسیبشناسان گفتار و زبان با نحوۀ آموزش این مهارتهای کلامی مهم است. براساس گفتۀ Peters و Remmels (2009) بسیاری از کودکان دچار اختلالات زبانی در آزمونهای استاندارد مهارتهای زبانی متناسب با سنشان را نشان میدهند، اما در مهارتهای شناختی و استدلال کلامی که برای تعاملات اجتماعی مهم است، توانایی کامل را کسب نکردهاند(14).
REFERENCES
1. Carruthers P. Language, thought and consciousness: an essay in philosophical psychology. 1st ed. Cambridge: Cambridge University Press; 1998.
2. Lind SE, Bowler DM. Language and theory of mind in autism spectrum disorder: the relationship between complement syntax and false belief task performance. J Autism Dev Disord. 2009;39(6):929-37.
3. Rakhlin N, Kornilov SA, Reich J, Babyonyshev M, Koposov RA, Grigorenko EL. The relationship between syntactic development and theory of mind: evidence from a small-population study of a developmental language disorder. J Neurolinguistics. 2011;24(4):476-96.
4. Schick B, de Villiers P, de Villiers J, Hoffmeister R. Language and theory of mind: a study of deaf children. Child Dev. 2007;78(2):376-96.
5. Miller CA. Developmental relationships between language and theory of mind. Am J Speech Lang Pathol. 2006;15(2):142-54.
6. Remmel E, Peters K. Theory of mind and language in children with cochlear implants. J Deaf Stud Deaf Educ. 2009;14(2):218-36.
7. Peterson CC, Wellman HM, Liu D. Steps in theory-of-mind development for children with deafness or autism. Child Dev. 2005;76(2):502-71.
8. de Villiers J. The interface of language and theory of mind. Lingua. 2007;117(11):1858-78.
9. Nippold MA. Developmental markers in adolescent language: syntax, semantics, and pragmatics. Lang Speech Hear Serv Sch. 1993;24:21-8.
10. Gallagher HL, Frith CD. Functional imaging of ‘theory of mind. Trends Cogn Sci. 2003;7(2): 77-83.
11. Smith R. Development of theory of mind from age's four to eight. [Electronic Dissertations]. Orano: University of Maine; 2009.
12. Perner J, Lang B. Development of theory of mind and executive control. Trends Cogn Sci. 1999;3(9):337-44.
13. Carlson SM, Moses LJ, Breton C. How specific is the relation between executive function and theory of mind? Contributions of inhibitory control and working memory. Inf Child Dev. 2002;11:73-92.
14. Peters K, Remmel E, Richards D. Language, mental state vocabulary, and false belief understanding in children with cochlear implants. Lang Speech Hear Serv Sch. 2009;40(3):245-55.
15. Gillot A, Furniss F, Walter A. Theory of mind ability in children with specific language impairment. Child Lang Teach Ther. 2004;20(1):1-11.
16. Fisher N, Happé F, Dunn J. The relationship between vocabulary, grammar, and false belief task performance in children with autistic spectrum disorders and children with moderate learning difficulties. J Child Psychol Psychiatry. 2005;46(4):409-19.
17. Gevers C, Clifford P, Mager M, Boer F. Brief report: a theory-of-mind-based social-cognition training program for school-aged children with pervasive developmental disorders: an open study of its effectiveness. J Autism Dev Disord. 2006;36(4):567-71.
19. Moeller MP, Schick B. Relations between maternal input and theory of mind understanding in deaf children. Child Dev. 2006;77(3):751-66.
20. Peterson CC, Siegal M. Representing inner worlds: theory of mind in autistic, deaf, and normal hearing children. Psychol Sci. 1999;10(2):126-29.
21. Peterson CC, Siegal M. Insights into a theory of mind from deafness and autism. Mind Lang. 2000;15(1):123-45.
22. Peterson CC. Theory-of-mind development in oral deaf children with cochlear implants or conventional hearing aids. J Child Psychol Psychiatry. 2004;45(6):1096-106.
23. Tager-Flusberg H. Language and understanding minds: connections in autism. In: Baron-Cohen S, Tager-Flusberg H, Cohen DJ, editors. Understanding other minds: perspectives from developmental cognitive neuroscience. 2th ed. Oxford: Oxford University Press; 2000.p. 124-49.
24. de Villiers JG, Pyers JE. Complements to cognition: a longitudinal study of the relationship between complex syntax and false-belief-understanding. Cogn Dev. 2002;17(1):1037-60.
25. de Villiers PA. The role of language in theory-of-mind development: what deaf children tell us. In: Astington JW, Baird JA, Editors. Why language matters for theory of mind. 1st ed. Oxford: Oxford University Press; 2005.p. 266-97.
26. Lohmann H, Tomasello M. The role of language in the development of false belief understanding: a training study. Child Dev. 2003;74(4):1130-44.
27. Milligan K, Astington JW, Dack LA. Language and theory of mind: meta-analysis of the relation between language ability and false-belief understanding. Child Dev. 2007;78(2):622-46.
28. Farrar MJ, Johnson B, Tompkins V, Easters M, Zilisi-Medus A, Benigno JP. Language and theory of mind in preschool children with specific language impairment. J Commun Disord. 2009;42(6):428-41.
29. Paynter J, Peterson C. Language and ToM development in autism versus Asperger syndrome: contrasting influences of syntactic versus lexical/semantic maturity. Res Autism Spectr Disord. 2010;4(3):377-85.
30. Najmi SB. Social cognition in children with specific language impairment (SLI). Journal of Research in Rehabilitation Sciences. 2007;3(1):77-84.
32. Nessaeian A, Bahrami H, Mirzamani M, Salehi M. Impact of false belief training on acquiring theory of mind to students with intellectual disabilities. Exceptional Children Journal. 2009;1(35):11-20. Persian.
33. Mansuri M, Chalabianloo GHR, Maleki Rad AA, Mosaded AA. The comparison of factors affecting the theory of mind development in autistic and normal children. Arak University of Medical Sciences Journal. 2011;13(53):115-25. Persian.
34. Hassanzade S. Theory of mind in deaf children. Research on Exceptional Children. 2005;5(2):143-64. Persian.
35. Yazdi SAA. Social understanding and language. Journal of Faculty of Letters and Humanities. 2007;40(4):115-32. Persian.
36. Cheung H, Hsuan-Chih C, Creed N, Ng L, Ping Wang S, Mo L. Relative roles of general and complementation language in theory-of-mind development: evidence from Cantonese and English. Child Dev 2004;75(4):1155-70.
37. Smith M, Apperly I, White V. False belief reasoning and the acquisition of relative clause sentences. Child Dev. 2003;74(6):1709-19.
38. Sabbagh MA, Baldwin DA. Learning Words from knowledgeable versus ignorant speakers: links between preschoolers’ theory of mind and semantic development. Child Dev. 2001;72(4):1054-70.
39. Slade L, Ruffman T. How language does (and does not) relate to theory of mind: a longitudinal study of syntax, semantics, working memory and false belief. Br J Dev Psychol. 2005;23(1):117-41.
40. Astington JW, Jenkins JM. A longitudinal study of the relation between language and theory-of-mind development. Dev Psychol. 1999;35(5):1311-20.
41. Harris PL, de Rosnay M, Pons F. Language and children’s understanding of mental states. Curr Dir Psychol Sci. 2005;14(2):69-73.
42. Rudek DJ, Haden CA. Mother’s and preschoolers’ mental state language during reminiscing over time. Merrill-Palmer Quarterly (1982-). 2005;51(4):523-49.
43. Lundy JE. Age and language skills of deaf children in relation to theory of mind development. J Deaf Stud Deaf Educ. 2002;7(1):41-56.
44. Ruffman T, Slade L, Crowe E. The relation between children's and mothers' mental state language and theory-of-mind understanding. Child Dev. 2002;73(3):734-51.
46. Karmiloff-Smith A, Klima E, Bellugi U, Grant J, Baron-Cohen S. Is there a social module? Language, face processing, and theory of mind in individuals with williams syndrome. J Cogn Neurosci. 1995;7(2):196-208.
47. Garfield JL, Peterson CC, Perry T. Social cognition, language acquisition and the development of the theory of mind. Mind Lang. 2001;16(5):494-541.
49. Fisher N, Happe' F. A training study of theory of mind and executive function in children with autistic spectrum disorders. J Autism Dev Disord. 2005;35(6):757-71.
50. Chin HY, Bernard-Opitz V. Teaching conversational skills to children with autism: effect on the development of a theory of mind. J Autism Dev Disord. 2000;30(6):569-83.
Review Article
The relationship of aspects of language and development of theory of mind in children
Seyyede Zohreh Ziatabar Ahmadi1, Noureddin Nakhostin Ansari2, Hasan Ashayeri3
1- Department of Speech therapy, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
2- Department of Physiotherapy, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
3- Department of Rehabilitation Basic Sciences, Faculty of Rehabilitation Sciences, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
Received: 13 April 2013, accepted: 15 July 2013
Abstract
Background and Aim: The different studies in normal children and those with developmental language disorders showed the relationship between language and development of theory of mind (ToM). But, there is not agreement between authors about role of language aspects (lexicon, semantic, syntax, and pragmatics) in development of theory of mind. The aim of this review article was the study of relationship of aspects of language and development of theory of mind in normal children and those with developmental language disorder.
Methods: This study was a narrative review. The Persian and English published articles during 1995 to 2012 were searched from different websites [Cochreane library, Proquest, Springer, Ebsco, Sciencedirect, PubMed, Magiran and Scientific Information Database (SID)]. Keywords included theory of mind, language, syntax, syntactic complement, semantic, lexicon and pragmatics. Then, the titles and abstracts of the related articles about relationship between language and theory of mind were selected and studied.
Conclusion: The language is the most important factor and predictor of theory-of-mind development. Although, lexicon, semantics, pragmatics and general language were important in development of theory of mind, but most of the articles had stressed the role of syntactic complements (sentences with mental or communicative verbs) in its development in normal children and children with developmental language disorders. As syntactic complements are necessary prerequisites for development of theory of mind, particularly for false belief concept, it is predicted that focus on training these aspects in children with developmental language disorders can influence on both theory of mind development and language complexity.
Keywords: Theory of mind, language, syntax, children
Please cite this paper as: Ziatabar Ahmadi SZ, Nakhostin Ansari N, Ashayeri H. The relationship of aspects of language and development of theory of mind in children. Audiol. 2014;23(3):1-12. Persian.