Research Article

 

 

Comparison of gap in noise test results between congenital blind and sighted subjects with normal hearing

 

 

Mahsa Sepehrnejad1, Ghassem Mohammadkhani1, Saeed Farahani1, Soghrat Faghihzadeh2, Mohammad Hossein Nilforoush Khoshk3

 

1- Department of Audiology, Faculty of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran

2- Department of Biostatistics, Tarbiat Modarres University, Tehran, Iran

3- Department of Audiology, School of Rehabilitation, Isfahan University of Medical Sciences, Iran

 

 

Received: 5 October 2010, accepted: 19 April 2011

 

Abstract

Background and Aims: Main feature of auditory processing abilities is temporal processing including temporal resolution, temporal ordering, temporal integration and temporal masking. Many studies have shown the superiority of blinds in temporal discrimination over sighted subjects. In this study, temporal processing was compared in congenital blind subjects with sighted controls via gap in noise test (GIN).

Methods: This analytic-prescriptive non-invasive cohort study was conducted on 22 congenital blinds (11 males and 11 females) with a mean age of 26.22 years and 22 sighted control subjects (11 males and 11 females) with a mean age of 24.04 years with normal hearing in faculty of Rehabilitation Tehran University of Medical Sciences. Gap in noise test results, approximate threshold and percent of corrected answers, were obtained and then, were analyzed by Mann-Whitney non-parametric statistical test.

Results: There was a significant difference in the approximate threshold and the percent of corrected answers between congenital blinds and sighted control subjects (p<0.05). However, there was no significant difference between males and females in this regard (p>0.05).

Conclusion: Auditory temporal resolution ability, the lower approximate threshold and the more corrected answers in gap in noise, in blind subjects is better than the sighted control group and it might be related to the compensative neuroplasticity after visual deprivation.

Keywords: Temporal processing, temporal resolution, gap in noise test, blindness, neuroplasticity

 

 

 

 

مقاله پژوهشي

 

مقايسه نتايج آزمون فاصله در نويز در افراد بینا و نابینای مادرزاد با شنوايي هنجار

 

مهسا سپهرنژاد1، قاسم محمدخاني1، سعید فراهانی1، سقراط فقيه‏زاده2، محمدحسين نيلفروش خشک3

1ـ گروه شنوايي‌شناسي، دانشکده توانبخشي، دانشگاه علوم پزشکي تهران، ایران

2ـ گروه آمار زيستي، دانشكده پزشكي، دانشگاه تربيت مدرس، ایران

3ـ گروه شنوایی‏شناسی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: پردازش زماني كه شامل وضوح، ترتيب، تجمع و پوشش زماني است، مؤلفه اصلي توانايي‌هاي پردازش شنوایي است که اهميت ويژه‏اي در درك اصوات پیچیده مانند گفتار و موسيقي دارد. نتيجه پژوهش‏ها در مورد پردازش زماني در افراد نابینا برتري آنها را نسبت به ديگر افراد در مبحث تمايز زماني نشان مي‏دهد. هدف از اين مطالعه مقایسۀ پردازش زماني در افراد بينا و نابينا با شنوايي هنجار توسط آزمون فاصله در نويز بود.

روش بررسی: اين پژوهش توصيفي‏ـ‏تحليلي غيرمداخله‌اي روي 22 نابيناي مادرزاد، 11 زن و 11 مرد، با ميانگين سني 22/26 سال و 22 فرد بينا، 11 زن و 11 مرد، با شنوايي هنجار با ميانگين سني 04/24 سال در دانشکده توانبخشي دانشگاه علوم پزشکي تهران انجام شد. پس از انجام آزمون فاصله در نويز، آستانۀ تقريبي و درصد پاسخ‏هاي درست افراد استخراج شده و با آزمون ناپارامتري من‏ـ‏ویتنی مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.

يافته‏ها: بین میانگین درصد پاسخ‏هاي درست و میانگین آستانۀ تقريبي در گروه مورد و شاهد اختلاف معنی‏داري مشاهده شد(05/0p<) در حالی که نتايج هر دو جنس در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی‏داري نشان نداد(05/0p>).

نتیجه‏گیری: کمتر بودن مقدار آستانۀ تقریبی و بیشتر بودن میزان درصد پاسخ‏های درست افراد نابینا نسبت به افراد بینا نشان‏دهندۀ پردازش زمانی سریع‏تر در افراد نابینا احتمالاً به‏دلیل ساخت‏پذیری عصبی جبرانی به دنبال محرومیت از بینایی است.

واژگان کلیدی: پردازش زماني، وضوح زماني، آزمون فاصله در نويز، نابينایی، ساخت‏پذيري عصبي

 

 (دریافت مقاله: 13/7/89، پذیرش: 30/1/90)

 

مقدمه


تمامی موجودات، از جمله انسان، برای حفظ و ادامۀ حیات به کسب اطلاعات از محیط نیاز دارند. وسیلۀ کسب این اطلاعات، حس‏هایی ویژه همچون شنوایی، بینایی، لامسه و غیره است. این حواس در بدو تولد عملکرد کاملی که در بزرگسالان طبیعی دیده می‏شود را ندارند(1). مثلاً بر اساس یافته‏های شنوایی‏شناسی نوزادان و خردسالان تمایز شدت، فرکانس و زمان ضعیفی دارند(2)، ولی در ماه‏ها و سال‏های بعدی تغییرات شکلی وابسته به سن، در مغز رخ می‏دهد که مشخص‏ترین آنها تغییرات شکلی در میزان میلینه شدن عصب است. میلین‏دار شدن مغز به مرور زمان رخ می‏دهد و بر رفتار فرد اثر می‏گذارد(3). بلوغ هر سیستم حسی به دو مؤلفۀ سلامت ذاتی و تحریک مناسب محیطی نیاز دارد(4). مشخص شده است در نبود حسی مثل حس بینایی، فرد به ناچار استفادۀ بیشتری از دستگاه شنوایی می‏کند. تأکید بیشتر بر استفاده از یک سیستم موجب تغییر نحوۀ بلوغ و ساخت‏پذیری آن سیستم می‏گردد، به‏ویژه اگر این وابستگی از بدو تولد به وجود بیاید(5). شواهد نشان می‏دهد که افراد نابینا از لحاظ پردازش شنوایی مرکزی، از جمله پردازش زماني، برتری چشمگیری نسبت به افراد بینا دارند(6و7). Muchnik و همکاران در سال 1991 آستانۀ کشف فاصله (Gap Detection Threshold: GDT) را در گروه افراد نابینا در مقایسه با افراد گروه شاهد بینا بررسی کردند و آستانۀ كمتری را در افراد نابینا مشاهده کردند(8). در سال 1997،Phillips  و همکاران با آزمایش روی 12 نابینا و 12 فرد بینا آستانۀ کشف فاصله پایین‏تری نسبت به آستانه‏های به‏دست آمده توسطMuchnik  به‏دست آوردند(حدود 10 میلی ثانیه کمتر)؛ ولی تفاوت معنی‏داری بین آستانۀ کشف فاصله در افراد نابینا و بینا مشاهده نکردند(9). در سال 2006Stevens  وWeave  ده نابینای بزرگسال (میانگین سن 51 سال) را با ده بینای هم سن و ده کودک بینا مقایسه کردند و مشاهده کردند افراد گروه بینا و نابینای بزرگسال هم سن در انجام کار کشف فاصله عملکرد مشابهی داشتند ولی هر دو گروه عملکرد بهتری نسبت به افراد بینای کودک داشتند(5). وضوح زماني نوعی پردازش زماني بوده و عبارت است از كوتاه‏ترين تداوم زماني كه يك فرد قادر به تفكيك دو تحريك صوتي از يكديگر باشد(10). آزمون فاصله در نويز(Gap In Noise: GIN)  آزمون جديدي است كه براي تشخيص اختلالات پردازش شنوايي مركزي استفاده مي‏شود(11). اين آزمون كه توسط Musiek در سال 2005 مطرح شده است برای بررسی وضوح زماني به‏كار مي‏رود(12و13). اين آزمون متشکل از يك سـري نويز پـهن باند 6 ثانيه‏اي حاوي صـفر تا 3 فاصله به‏صورت سكوت و وقـفه‏هاي بـين تحريكي 5 ثانيه‏اي است و در آن ديرش فاصله‏ها از 2 تا 20 ميلي ثانيه است. معيارهاي GIN شامل آستانۀ تقريبي و درصد پاسخ‏هاي درست است. حساسيت و ويژگي آزمون GIN نسبت به ضايعات سيستم مركزي شنوايي به‏ترتيب 72 و 94 درصد گزارش شده است(14). تفاوت‏هاي آزمون  GINبا ديگر آزمون‏هاي وضوح زماني در استفاده از نويز به جاي تن، تك‏گوشي بودن و نحوۀ پاسخ‏دهي (فشار دادن شاسي به جاي گفتن به‏صورت شفاهی) است و دربارۀ اختلالات دستگاه شنوایی مرکزی اطلاعات مفیدی ارائه مي‌كند(15). هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ آستانۀ تقریبی و درصد پاسخ‏های درست آزمون GIN در افراد بينا و نابينایی است كه از لحاظ جنس و سن همسان هستند.

روش بررسی

اين پژوهش توصيفي‏ـ‏تحليلي غيرمداخله‌اي روي 22 نابيناي مادرزاد (11 زن و 11 مرد) از مركز رودكي و مركز خزانه تحت پوشش سازمان آموزش و پرورش استثنايي شهر تهران در محدودۀ سني 18 تا 30 با ميانگين سني 22/26 سال و 22 فرد بينا (11 زن و 11 مرد) با شنوايي فرد هنجار با ميانگين سني 04/24 سال انجام شد. در این مطالعه از روش نمونه‏گیری غیراحتمالی استفاده شد. در ابتدا برای احراز صلاحیت ورود به طرح، پرونده پزشکی افراد به‏منظور رد نابينايي مركزي، نداشتن سابقۀ اختلالات ادیولوژیک و اتولوژیک، عدم استفاده از داروهاي مؤثر بر سيستم عصبی مرکزی و نداشتن سایر معلولیت‏ها مورد بررسی قرار گرفت. پس از توضیح روش کار، رضایت‏نامۀ کتبی از آنها اخذ شد. اطلاعات و اندازه‌گيري‌هاي مورد نياز برای رد هرگونه ضایعۀ شنوایی محیطی با استفاده از تاريخچه‌گيري، اتوسكپي، ارزيابي آستانه‌هاي تن خالص با دستگاه Orbiter 922 (کارخانه Madsen، دانمارک)، اديومتري ايميتانس با دستگاه Zodiac 901 (کارخانه Madsen، دانمارک) به‏د‏ست آمد. همچنین به‏منظور رد اختلالات شنوایی مرکزی از آزمون‏های غربالگری (Screening tests for Central Auditory Nervous System: SCAN-C) استفاده شد، سپس آزمون GIN اجرا شد. نحوۀ انجام آزمون فاصله در نويز به اين صورت است كه نويز پهن باند با ديرش زماني 6 ثانيه ارائه شده و در اين بازۀ زماني تعدادي فاصله (سكوت) به‏صورت تصادفي وجود دارد و فرد آزمايش‏شونده با شناسايي فاصله‏هاي موجود (فشار دادن دکمه) در تحريكات ارائه شده به آزمايشگر پاسخ مي‏دهد. آزمون فاصله در نويز داراي 4 فهرست است. قبل از اجراي آيتم‌هاي آزمون ده آیتم تمرینی ارائه مي‏گردد و سپس دو فهرست براي گوش چپ و دو فهرست براي گوش راست استفاده مي‏شود، كه در هر فهرست 6 بار به‏صورت تصادفي با تداوم زماني 2، 3، 4، 5، 6، 8، 10، 12، 15 و 20 ارائه شده و نتايج حاصل به‏صورت آستانۀ تقريبي و درصد پاسخ‏هاي درست به‏دست آمد. آستانۀ تقريبي عبارت است از كمترين زماني كه آزمايش‏شونده حداقل به 4 ارائه از 6 ارائه درست جواب


Text Box: جدول 1ـ میانگین و انحراف معیار آستانۀ تقریبی و درصد پاسخ درست آزمون GIN در افراد بینا و نابینای مادرزاد (تعداد هر گروه=22)

	میانگین (انحراف معیار) در گروه بینا		میانگین (انحراف معیار) در گروه نابینا
پارامترهای فاصله در نویز	چپ	راست		چپ	راست
آستانه تقریبی	(6/0)70/4	(7/0)71/4		(7/0)88/3	(7/0)97/3
درصد پاسخ‏های درست	(06/0)74	(5/0)74		(06/0)80	(05/0)81


مي‏دهد. اين مقدار بايد براي فاصله‌هايي كه ديرش بزرگتري دارند حفظ شود. درصد پاسخ‏هاي درست، ميانگيني از كليۀ درصد پاسخ‏هاي درست فرد در طول آزمايش است. دو پاسخ مثبت كاذب قابل اغماض بوده و در صورت وجود تعداد بيشتر از آن، آموزش نحوۀ پاسخ‏دهي تكرار مي‏شود. سطح نويز ارائه شده به فرد آزمايش‏شونده 50 دسی‏بل  SLدر نظر گرفته مي‏شود(11). كليۀ آزمايش‌هاي انجام شده در اين مطالعه غيرتهاجمي و سطوح ارائۀ تحريکات مخاطره‌آميز نبوده است، و افراد به‏صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. برای تحليل داده‏ها و بررسي فرضيه‏ها از آزمون ناپارامتري من‏ـ‏ویتنی و نرم‏افزار SPSS نسخۀ 5/11 استفاده شد.

 

يافته‏ها

پس از انجام آزمون  GINروي افراد مورد مطالعه، داده‏هاي حاصل از آزمون یاد شده در دو گروه نابيناي مادرزاد و بينا به‏طور دقيق مشخص شد. ميانگين و انحراف معيار مقادير ياد شده در جدول 1 و 2 آمده است. همان طور كه در جدول 1 مشاهده مي‏شود، ميانگين آستانۀ تقريبي گروه نابينا براي گوش چپ و راست به‏ترتيب 88/3 با انحراف معیار 7/0 و 97/3 با انحراف معیار 7/0 ميلي ثانيه و براي گروه بينا در گوش چپ و راست 70/4 با انحراف معیار 6/0 و71/4 با انحراف معیار 7/0 ميلي ثانيه به‏دست آمد. ميانگين درصد پاسخ‏هاي درست گوش چپ و راست در گروه نابينا به‏ترتيب 80 با انحراف معیار 06/0 و 81 با انحراف معیار 05/0 درصد و براي گروه بينا در گوش چپ و راست 74 با انحراف معیار 06/0 و 74 با انحراف معیار 05/0 درصد به‏دست آمد. نتایج نشان داد بین ميانگين آستانۀ آزمون GIN در افراد بینا و نابینا اختلاف معنی‏داری وجود دارد(05/0p<). ميانگين آستانۀ تقریبی آزمون GIN در افراد نابینا کمتر یا به عبارت دیگر بهتر از ميانگين آستانۀ تقریبی آزمون GIN در افراد بیناست. ميانگين درصد پاسخ‏های درست آزمون GIN در افراد نابینا بیشتر، یا به عبارت دیگر بهتر از ميانگين درصد پاسخ‏های درست آزمون GIN در افراد بیناست، و این اختلاف از نظر آماری معنی‏دار است(05/0p<).

بین آستانۀ تقریبی و درصد پاسخ‏های درست آزمون GIN در زنان و مردان گروه بينا تفاوت معنی‏داری وجود نداشت(05/0p>). درصد پاسخ‏های درست آزمونGIN  در زنان نابینا کمی بیشتر از مردان نابینا به‏دست آمد (جدول 2)، ولی این اختلاف از نظر آماری معنی‏دار نبود(05/0p>). همچنین، آستانۀ تقریبی آزمونGIN  در زنان نابینا کمتر از مردان نابینا به‏دست آمد، ولی این اختلاف نیز از نظر آماری معنی‏دار نبود(05/0p>). بين گوش چپ و راست نيز تفاوتی ديده نشد(05/0p>).

 

بحث

در مطالعۀ حاضر ميانگين آستانۀ تقريبي گروه نابينا در گوش چپ و راست به‏ترتيب 88/3 و 97/3 ميلي ثانيه و ميانگين آستانۀ تقريبي در گروه بينا براي گوش چپ و راست 70/4 ميلي ثانيه به‏دست آمد. نتايج نشان مي‏دهند كه ميانگين آستانۀ تقريبي در گوش چپ و راست افراد نابينا كمتر، یا به عبارت دیگر، بهتر از


افراد بيناست و اين مقدار از نظر آماري معني‏دار است.

در مطالعۀ Musiek و همكاران (2005) آزمون فاصله در نويز در 50 فرد هنجار و 18 بيمار با ضايعۀ بارز در سيستم پردازش شنوايي مركزي استفاده شد. آستانۀ تقريبي در گوش چپ و راست افراد هنجار به‏ترتيب 8/4 و 9/4 ميلي ثانيه به‏دست آمد و همان‏گونه كه مشاهده مي‏شود با مقايسۀ نتايج آستانۀ تقريبي مطالعۀ حاضر تطابق زيادي دارد(16).

در مطالعۀ Samelli و Schochat (2008) آزمون فاصله در نويز در 100 فرد بزرگساال جوان با شنوايي هنجار (50 زن و 50 مرد) بررسي شد. آستانۀ تقريبي به‏ترتيب در گوش چپ و راست اين افراد 8/4 و 9/4 ميلي ثانيه به‏دست آمد كه با نتايج مطالعۀ حاضر همخواني دارد(17).

در مطالعۀ محمدخاني و همكاران (2010) آزمون فاصله در نويز در 24 فرد بزرگسال جوان با شنوايي هنجار (12 زن و 12 مرد) بررسي شد. آستانۀ تقريبي به‏ترتيب در گوش چپ و راست اين افراد 9/4 و 7/4 ميلي ثانيه به‏دست آمد كه با نتايج مطالعه حاضر همخواني دارد(18).

Text Box: جدول 2ـ میانگین و انحراف معیار آستانۀ تقریبی و درصد پاسخ‏ درست آزمون GIN در افراد بینا و نابینای مادرزاد به‏تفکیک جنس (تعداد هر گروه=22)

	میانگین (انحراف معیار) در گروه بینا		میانگین (انحراف معیار) در گروه نابینا
	زن		مرد		زن		مرد
پارامترهای فاصله در نویز	چپ	راست		چپ	راست		چپ	راست		چپ	راست
آستانه تقریبی	(5/0)81/4	(6/0)68/4		(7/0)59/4	(7/0)72/4		(8/0)72/3	(8/0)77/3		(5/0)04/4	(6/0)18/4
درصد پاسخ‏های درست	(05/0)74	(04/0)75		(08/0)73	(06/0)72		(07/0)82	(06/0)82		(05/0)79	(04/0)79

در مطالعۀ حاضر ميانگين درصد پاسخ‏هاي درست گوش چپ و راست در گروه نابينا به‏ترتيب 80 و 81 درصد و در گروه بينا براي گوش چپ و راست 74 درصد به‏دست آمد. ميانگين درصد پاسخ‏های درست آزمون فاصله در نويز در افراد نابینا بیشتر، یا به عبارت دیگر، بهتر از ميانگين درصد پاسخ‏های درست در افراد بیناست، و این اختلاف از نظر آماری معنی‏دار است. در مطالعۀ Musiek و همكاران (2005) درصد پاسخ‏هاي صحيح هر دو گوش 70 درصد به‏دست آمد، كه با نتايج مطالعۀ حاضر همخواني دارد(16).

ميانگين آستانۀ تقريبي آزمون فاصله در نويز زنان و مردان نابینا به‏ترتيب 75/3 و 11/4 و در زنان و مردان بینا به‏ترتيب 75/4 و 65/4 به‏دست آمد. همان طور که مشاهده می‏شود، آستانۀ تقریبی آزمون فاصله در نويز در زنان نابینا کمتر از مردان نابیناست، ولی این اختلاف از نظر آماری معنی‏دار نیست. ميانگين درصد پاسخ‏هاي درست آزمون فاصله در نويز زنان و مردان نابینا به‏ترتيب 82 و 79 درصد و در زنان و مردان بینا به‏ترتيب 75 و 73 درصد به‏دست آمد. ميانگين درصد پاسخ‏های درست آزمون در زنان نابینا کمی بیشتر از مردان نابیناست، ولی این اختلاف از نظر آماری معنی‏دار نیست. به بیانی دیگر، جنسیت اثری بر آستانۀ تقریبی و درصد پاسخ‏هاي درست آزمون فاصله در نويز دو گروه نداشته است.

نتايج حاصل از مطالعۀ حاضر نشان‏دهندۀ برتري افراد نابينا در وظايف پيچيدۀ شنيداري، يا به عبارت ديگر، وظايف مربوط به پردازش زماني سيستم شنوایی مركزي است. برتري افراد نابينا در مقايسه با افراد بينا در ميانگين آستانۀ تقريبي و درصد پاسخ‏هاي درست به‏دست آمده از آزمون فاصله در نويز را مي‏توان به دليل قابلیت ساخت‏پذيري مغز برای جبران محروميت بينايي در آنها


دانست. در صورت فقدان بينايي فرد از حس شنوايي خود به‏عنوان اولين پل ارتباطي استفاده می‏کند و سيستم عصبي آن گسترش يافته و به دنبال آن سرعت انتقال عصبي نيز افزايش مي‏يابد كه مي‏توان آن را در نتايج آزمون‏هايي كه سيستم مركزي و انتقال عصبي را بررسي می‏كنند، مانند مطالعۀ حاضر به خوبي مشاهده كرد.

در مقايسه با افراد بينا، نابينايان كاهشي در مادۀ سفيد و خاكستري سيستم عصبي در مناطق اوليۀ بينايي و مناطق وابسته نشان می‏دهند. همچنين، افزايش در مادۀ سفيد سيستم حسي‏ـ‏حركتي نيز ديده شده است. اين نكته مي‌تواند بازتابي از ساخت‏پذيري جبراني در نتیجۀ محرومیت عصبی باشد. پس از وقوع يك ضايعه هيچ نورون جديدي به وجود نمي‏آيد اما با گذشت زمان ميلينه شدن حواس جایگزین شده نشان‏دهندۀ ايجاد تغييرات ساختماني یا همان ساخت‏پذیری در دستگاه عصبي مركزي است که متعاقب آن افزایش در سرعت هدايت عصبي در طول نورون رخ می‏دهد. تغييرات مادۀ سفيد تا حد زيادي مرتبط با سن شروع نابينايي است. اين مورد بيان مي‌كند كه تجربيات حسي منجر به شكل دادن ساختار اندام‏هاي مغزي طي دوره‌هاي بحراني در زمان رشد عصبي مي‏شوند(19). مطالعات مختلف نشان داده است كه بسياري از نورون‏ها در پاسخ به تحريكات بينايي و شنوايي، تعامل نشان مي‏دهند. تعامل بين دو حس مي‏تواند به‏وسيلۀ فرايندهاي پيچيده‏اي از قبيل يادگيري و توجه متأثر شود. توجه به تحريكات بينايي، پاسخ‏هاي عصبي به تحريكات شنوايي هم‏زمان را متوقف مي‏كند. همچنین، عكس این حالت نیز صادق است و توجه به تحريكات شنوايي، پاسخ‏هاي عصبي به تحريكات بينايي هم‏زمان را متوقف مي‏كند و تحريك شنوایی برجسته‏تر مي‏گردد. نقش توجه در درك حسي اين است كه امكان پاسخ مؤثر به تحريكات مرتبط را بدهد و هم‏زمان تحريكات غيرمرتبط را حذف کند. فضاي بينايي و شنوايي مي‏تواند بر حسب مقدار اطلاعات متفاوت باشد. در شرايط بينايي مطلوب، فضاي بينايي وسيع‏تر است، و در محيط‏هاي شلوغ نيز فضاي شنوايي وسيع می‏گردد. در تاريكي یا شرايط بينايي نامطلوب، فضاي بينايي ناپديد مي‏شود و فضاي شنوايي منبع اصلي درك فضايي مي‏شود. افراد نابينا در تمام اوقات با اين وضعيت سر و كار دارند و در نتیجه به آنچه كه در فضاي شنوايي اتفاق مي‏افتد توجه دقيقي مي‏كنند(20).

وقتي منطقۀ قشري بينايي از ورودي طبيعي حسي بينايي محروم مي‏شود، غيرفعال نمي‏ماند و در پردازش ورودي‏هاي سالم حسي ديگر كمك مي‏نمايد ضمن اين كه مناطق ديگر قشري برای جهت افزايش استفاده توسعه مي‏يابند. محروميت بينايي موجب غيرفعال شدن دائمي قشر بينايي نمي‏گردد، و ظرفيت‏هاي متغيري براي دريافت ورودي‏هاي متفاوت از طريق سازمان‏دهي مجدد عملكردهاي قشري به‏ويژه در منطقۀ قشري بينايي وجود دارد. مكانيسم‏هايي برای اصلاح فعاليت در بخش‏هاي مختلف قشر بينايي افراد نابينا وجود دارد که يكي از آنها تغييرات در جهت ساخت‏پذيري چندحسي در پاسخ به محروميت شديد تك‏حسي است. از عوامل ديگر مؤثر بر تكامل عصبي مي‏توان يادگيري و بلوغ را نام برد. تاكنون اين باور وجود داشت كه وسعت اين مكانيسم در عملكردهاي مغزي به دنبال محروميت حسي فقط در سيستم عصبي نابالغ وجود دارد. اما برخي يافته‏هاي اخير در نابينايان نشان مي‏دهد كه تغييرات ساخت‏پذيري ممكن است بعد از دوران كودكي نيز صورت پذيرد. همچنين، برخي محققان بيان مي‏كنند كه مكانيسم سازمان‏دهي مجدد تحت تأثیر سن، زمان شروع نابينايي و تفاوت در دوره‏هاي حساس تكامل در برقراري ارتباطات نيست، و تغييرات ناشي از آن سازش‏های (آداپتاسيون) رفتاري در نابينايان را متأثر مي‏كند. اثر اين مكانيسم در مناطق مختلف قشر بينايي متفاوت است، به‏ويژه در مناطق اوليۀ كورتكس بينايي يا نواحي بالاتر كه از حواس ديگر ورودي دريافت مي‏كنند بيشتر است(21).

 

نتیجه‏گیری

نتایج به‏دست آمده از مطالعۀ حاضر نشان‏دهندۀ پردازش زمانی سریع‏تر در افراد نابینا نسبت به افراد بينا می‏باشد. با توجه به یافته‏های موجود می‏توان بیان کرد که در صورت محرومیت از یک حس، مغز به‏منظور تطابق و سازش با شرایط موجود و جبران نقص به وجود آمده و رفع نیازهای فردی ظرفیت عملکردی خود را با گذشت زمان و ایجاد ارتباطات عصبي جديد افزایش می‏دهد، يا به عبارت دیگر، ساخت‏پذیری مجدد جبرانی در مغز صورت می‏گیرد. با استفاده از آزمون‏هاي پردازشي مركزي شنوايي نظير GIN مي‏توان عملكرد ساخت‏پذيري سيستم عصبي شنوايي مركزي را بررسي نمود و اطلاعاتی در زمينه الگوهاي زماني فعاليت عصبي به‏دست آورد و از آن به‏عنوان شاخصی جهت ارزيابی در روند توانبخشي افراد دچار اختلالات شنوايي مركزي استفاده كرد.

 

سپاسگزاری

اين مقاله نتيجۀ طرح تحقيقاتي مصوب دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تهران به شماره قرارداد 9695-32-04-88 است.


 

REFERENCES


1.             Bellis TJ. Assessment and management of central auditory processing disorders in the educational setting. 1st ed. San Diego, CA: Singular Publishing Group; 1996.

2.             Niemeyer W, Starlinger I. Do the blind hear better? Investigations on auditory processing in congenital or early acquired blindness. II. Central functions. Audiology. 1981;20(6):510-5.

3.             Atkinson RC, Shiffrin RM. Human memory: A proposed system and its control processes. In: Halonen JS, Santrock JW, editors. Psychology contexts and applications. 3rd ed. Boston: McGraw-Hill; 1999.

4.             Roeser RJ, Valente M, Dunn HH. Audiology: Diagnosis. 1st ed. New York: Thieme medical publishers Inc; 2000.

5.             Weaver KE, Stevens AA. Auditory gap detection in the early blind. Hear Res. 2006;211(1-2):1-6.

6.             Rauschecker JP. Compensatory plasticity and sensory substitution in the cerebral cortex. Trends Neurosci. 1995;18(1):36-43.

7.             Amedi A, Raz N, Pianka P, Malach R, Zohary E. Early 'visual' cortex activation correlates with superior verbal memory performance in the blind. Nat Neurosci. 2003;6(7):758-66.

8.             Muchnik C, Efrati M, Nemeth E, Malin M, Hildesheimer M. Central auditory skills in blind and sighted subjects. Scand Audiol. 1991;20(1):19-23.

9.             Phillips DP, Taylor TL, Hall SE, Carr MM, Mossop JE. Detection of silent intervals between noises activating different perceptual channels: some properties of "central" auditory gap detection. J Acoust Soc Am. 1997;101(6):3694-705.

10.         Gelfand SA. An Introduction to psychological and Physiological Acoustics. 3rd ed. New York: Marcel Dekker Publication; 1998.

11.         Weihing JA, Musiek FE, Shinn JB. The effect of presentation level on the Gaps-In-Noise )GIN( test. J Am Acad Audiol. 2007;18(2:(141-50.

12.         Helfer KS, Vargo M. Speech recognition and temporal processing in Middle-aged women. J Am Acad Audiol. 2009;20(4):264-71.

13.         Shinn JB, Chermak GD, Musiek FE. GIN )Gaps-In-Noise (performance in the pediatric population. J Am Acad Audiol. 2009;20(4):229-38.

14.         Chermak GD, Musiek FE. Handbook of (central) auditory processing disorder Volume I: auditory neuroscience and diagnosis. 1st ed. San Diego, CA: Plural Publishing; 2006.

15.         Chermak GD, Lee J. Comparison of children's performance on four tests of temporal resolution. J Am Acad Audiol. 2005;16(8:(554-63.

16.         Musiek FE, Shinn JB, Jirsa R, Bamiou DE, Baran JA, Zaida E. GIN )Gaps-In-Noise( test performance in subjects with confirmed central auditory nervous system involvement. Ear Hear. 2005;26(6):608-18.

17.         Samelli AG, Schochat E. The gaps-in-noise test: gap detection thresholds in normal-hearing young adults. Int J Audiol. 2008;47)5):238-45.

18.         Mohamadkhani Gh, Nilforoushkhoshk MH, Zadeh Mohammadi A, Faghihzadeh S, Sepehrnejhad M. Comparison of gap in noise test results in musicians and non-musician controls. Audiol. 2010;19(2):33-8. Persian.

19.         Noppeney U, Friston KJ, Ashburner J, Frackowiak R, Price CJ. Early visual deprivation induces structural plasticity in gray and white matter. Curr Biol. 2005;15(13):R488-90.

20.         Goldstein H. Commentary: interventions to facilitate auditory, visual, and motor integration:"show me the data". J Autism Dev Disord. 2000;30(5):423-5.

21.         Heidari F, Farahani S, Mohammadkhani Gh, Jafarzadepour E, Jalaie Sh. Comparison of auditory event-related potential P300 in Sighted and early blind individuals. Audiol. 2009;18(1-2):81-7. Persian.