Research Article
Comparison of gap in noise test results between congenital blind and sighted subjects with normal hearing
Mahsa Sepehrnejad1, Ghassem Mohammadkhani1, Saeed Farahani1, Soghrat Faghihzadeh2, Mohammad Hossein Nilforoush Khoshk3
1- Department of Audiology, Faculty of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
2- Department of Biostatistics, Tarbiat Modarres University, Tehran, Iran
3- Department of Audiology, School of Rehabilitation, Isfahan University of Medical Sciences, Iran
Received: 5 October 2010, accepted: 19 April 2011
Abstract
Background and Aims: Main feature of auditory processing abilities is temporal processing including temporal resolution, temporal ordering, temporal integration and temporal masking. Many studies have shown the superiority of blinds in temporal discrimination over sighted subjects. In this study, temporal processing was compared in congenital blind subjects with sighted controls via gap in noise test (GIN).
Methods: This analytic-prescriptive non-invasive cohort study was conducted on 22 congenital blinds (11 males and 11 females) with a mean age of 26.22 years and 22 sighted control subjects (11 males and 11 females) with a mean age of 24.04 years with normal hearing in faculty of Rehabilitation Tehran University of Medical Sciences. Gap in noise test results, approximate threshold and percent of corrected answers, were obtained and then, were analyzed by Mann-Whitney non-parametric statistical test.
Results: There was a significant difference in the approximate threshold and the percent of corrected answers between congenital blinds and sighted control subjects (p<0.05). However, there was no significant difference between males and females in this regard (p>0.05).
Conclusion: Auditory temporal resolution ability, the lower approximate threshold and the more corrected answers in gap in noise, in blind subjects is better than the sighted control group and it might be related to the compensative neuroplasticity after visual deprivation.
Keywords: Temporal processing, temporal resolution, gap in noise test, blindness, neuroplasticity
مقاله پژوهشي
مقايسه نتايج آزمون فاصله در نويز در افراد بینا و نابینای مادرزاد با شنوايي هنجار
مهسا سپهرنژاد1، قاسم محمدخاني1، سعید فراهانی1، سقراط فقيهزاده2، محمدحسين نيلفروش خشک3
1ـ گروه شنواييشناسي، دانشکده توانبخشي، دانشگاه علوم پزشکي تهران، ایران
2ـ گروه آمار زيستي، دانشكده پزشكي، دانشگاه تربيت مدرس، ایران
3ـ گروه شنواییشناسی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ایران
چکیده
زمینه و هدف: پردازش زماني كه شامل وضوح، ترتيب، تجمع و پوشش زماني است، مؤلفه اصلي تواناييهاي پردازش شنوایي است که اهميت ويژهاي در درك اصوات پیچیده مانند گفتار و موسيقي دارد. نتيجه پژوهشها در مورد پردازش زماني در افراد نابینا برتري آنها را نسبت به ديگر افراد در مبحث تمايز زماني نشان ميدهد. هدف از اين مطالعه مقایسۀ پردازش زماني در افراد بينا و نابينا با شنوايي هنجار توسط آزمون فاصله در نويز بود.
روش بررسی: اين پژوهش توصيفيـتحليلي غيرمداخلهاي روي 22 نابيناي مادرزاد، 11 زن و 11 مرد، با ميانگين سني 22/26 سال و 22 فرد بينا، 11 زن و 11 مرد، با شنوايي هنجار با ميانگين سني 04/24 سال در دانشکده توانبخشي دانشگاه علوم پزشکي تهران انجام شد. پس از انجام آزمون فاصله در نويز، آستانۀ تقريبي و درصد پاسخهاي درست افراد استخراج شده و با آزمون ناپارامتري منـویتنی مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافتهها: بین میانگین درصد پاسخهاي درست و میانگین آستانۀ تقريبي در گروه مورد و شاهد اختلاف معنیداري مشاهده شد(05/0p<) در حالی که نتايج هر دو جنس در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنیداري نشان نداد(05/0p>).
نتیجهگیری: کمتر بودن مقدار آستانۀ تقریبی و بیشتر بودن میزان درصد پاسخهای درست افراد نابینا نسبت به افراد بینا نشاندهندۀ پردازش زمانی سریعتر در افراد نابینا احتمالاً بهدلیل ساختپذیری عصبی جبرانی به دنبال محرومیت از بینایی است.
واژگان کلیدی: پردازش زماني، وضوح زماني، آزمون فاصله در نويز، نابينایی، ساختپذيري عصبي
(دریافت مقاله: 13/7/89، پذیرش: 30/1/90)
مقدمه
تمامی موجودات، از جمله انسان، برای حفظ و ادامۀ حیات به کسب اطلاعات از محیط نیاز دارند. وسیلۀ کسب این اطلاعات، حسهایی ویژه همچون شنوایی، بینایی، لامسه و غیره است. این حواس در بدو تولد عملکرد کاملی که در بزرگسالان طبیعی دیده میشود را ندارند(1). مثلاً بر اساس یافتههای شنواییشناسی نوزادان و خردسالان تمایز شدت، فرکانس و زمان ضعیفی دارند(2)، ولی در ماهها و سالهای بعدی تغییرات شکلی وابسته به سن، در مغز رخ میدهد که مشخصترین آنها تغییرات شکلی در میزان میلینه شدن عصب است. میلیندار شدن مغز به مرور زمان رخ میدهد و بر رفتار فرد اثر میگذارد(3). بلوغ هر سیستم حسی به دو مؤلفۀ سلامت ذاتی و تحریک مناسب محیطی نیاز دارد(4). مشخص شده است در نبود حسی مثل حس بینایی، فرد به ناچار استفادۀ بیشتری از دستگاه شنوایی میکند. تأکید بیشتر بر استفاده از یک سیستم موجب تغییر نحوۀ بلوغ و ساختپذیری آن سیستم میگردد، بهویژه اگر این وابستگی از بدو تولد به وجود بیاید(5). شواهد نشان میدهد که افراد نابینا از لحاظ پردازش شنوایی مرکزی، از جمله پردازش زماني، برتری چشمگیری نسبت به افراد بینا دارند(6و7). Muchnik و همکاران در سال 1991 آستانۀ کشف فاصله (Gap Detection Threshold: GDT) را در گروه افراد نابینا در مقایسه با افراد گروه شاهد بینا بررسی کردند و آستانۀ كمتری را در افراد نابینا مشاهده کردند(8). در سال 1997،Phillips و همکاران با آزمایش روی 12 نابینا و 12 فرد بینا آستانۀ کشف فاصله پایینتری نسبت به آستانههای بهدست آمده توسطMuchnik بهدست آوردند(حدود 10 میلی ثانیه کمتر)؛ ولی تفاوت معنیداری بین آستانۀ کشف فاصله در افراد نابینا و بینا مشاهده نکردند(9). در سال 2006Stevens وWeave ده نابینای بزرگسال (میانگین سن 51 سال) را با ده بینای هم سن و ده کودک بینا مقایسه کردند و مشاهده کردند افراد گروه بینا و نابینای بزرگسال هم سن در انجام کار کشف فاصله عملکرد مشابهی داشتند ولی هر دو گروه عملکرد بهتری نسبت به افراد بینای کودک داشتند(5). وضوح زماني نوعی پردازش زماني بوده و عبارت است از كوتاهترين تداوم زماني كه يك فرد قادر به تفكيك دو تحريك صوتي از يكديگر باشد(10). آزمون فاصله در نويز(Gap In Noise: GIN) آزمون جديدي است كه براي تشخيص اختلالات پردازش شنوايي مركزي استفاده ميشود(11). اين آزمون كه توسط Musiek در سال 2005 مطرح شده است برای بررسی وضوح زماني بهكار ميرود(12و13). اين آزمون متشکل از يك سـري نويز پـهن باند 6 ثانيهاي حاوي صـفر تا 3 فاصله بهصورت سكوت و وقـفههاي بـين تحريكي 5 ثانيهاي است و در آن ديرش فاصلهها از 2 تا 20 ميلي ثانيه است. معيارهاي GIN شامل آستانۀ تقريبي و درصد پاسخهاي درست است. حساسيت و ويژگي آزمون GIN نسبت به ضايعات سيستم مركزي شنوايي بهترتيب 72 و 94 درصد گزارش شده است(14). تفاوتهاي آزمون GINبا ديگر آزمونهاي وضوح زماني در استفاده از نويز به جاي تن، تكگوشي بودن و نحوۀ پاسخدهي (فشار دادن شاسي به جاي گفتن بهصورت شفاهی) است و دربارۀ اختلالات دستگاه شنوایی مرکزی اطلاعات مفیدی ارائه ميكند(15). هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ آستانۀ تقریبی و درصد پاسخهای درست آزمون GIN در افراد بينا و نابينایی است كه از لحاظ جنس و سن همسان هستند.
روش بررسی
اين پژوهش توصيفيـتحليلي غيرمداخلهاي روي 22 نابيناي مادرزاد (11 زن و 11 مرد) از مركز رودكي و مركز خزانه تحت پوشش سازمان آموزش و پرورش استثنايي شهر تهران در محدودۀ سني 18 تا 30 با ميانگين سني 22/26 سال و 22 فرد بينا (11 زن و 11 مرد) با شنوايي فرد هنجار با ميانگين سني 04/24 سال انجام شد. در این مطالعه از روش نمونهگیری غیراحتمالی استفاده شد. در ابتدا برای احراز صلاحیت ورود به طرح، پرونده پزشکی افراد بهمنظور رد نابينايي مركزي، نداشتن سابقۀ اختلالات ادیولوژیک و اتولوژیک، عدم استفاده از داروهاي مؤثر بر سيستم عصبی مرکزی و نداشتن سایر معلولیتها مورد بررسی قرار گرفت. پس از توضیح روش کار، رضایتنامۀ کتبی از آنها اخذ شد. اطلاعات و اندازهگيريهاي مورد نياز برای رد هرگونه ضایعۀ شنوایی محیطی با استفاده از تاريخچهگيري، اتوسكپي، ارزيابي آستانههاي تن خالص با دستگاه Orbiter 922 (کارخانه Madsen، دانمارک)، اديومتري ايميتانس با دستگاه Zodiac 901 (کارخانه Madsen، دانمارک) بهدست آمد. همچنین بهمنظور رد اختلالات شنوایی مرکزی از آزمونهای غربالگری (Screening tests for Central Auditory Nervous System: SCAN-C) استفاده شد، سپس آزمون GIN اجرا شد. نحوۀ انجام آزمون فاصله در نويز به اين صورت است كه نويز پهن باند با ديرش زماني 6 ثانيه ارائه شده و در اين بازۀ زماني تعدادي فاصله (سكوت) بهصورت تصادفي وجود دارد و فرد آزمايششونده با شناسايي فاصلههاي موجود (فشار دادن دکمه) در تحريكات ارائه شده به آزمايشگر پاسخ ميدهد. آزمون فاصله در نويز داراي 4 فهرست است. قبل از اجراي آيتمهاي آزمون ده آیتم تمرینی ارائه ميگردد و سپس دو فهرست براي گوش چپ و دو فهرست براي گوش راست استفاده ميشود، كه در هر فهرست 6 بار بهصورت تصادفي با تداوم زماني 2، 3، 4، 5، 6، 8، 10، 12، 15 و 20 ارائه شده و نتايج حاصل بهصورت آستانۀ تقريبي و درصد پاسخهاي درست بهدست آمد. آستانۀ تقريبي عبارت است از كمترين زماني كه آزمايششونده حداقل به 4 ارائه از 6 ارائه درست جواب
ميدهد. اين مقدار بايد براي فاصلههايي كه ديرش بزرگتري دارند حفظ شود. درصد پاسخهاي درست، ميانگيني از كليۀ درصد پاسخهاي درست فرد در طول آزمايش است. دو پاسخ مثبت كاذب قابل اغماض بوده و در صورت وجود تعداد بيشتر از آن، آموزش نحوۀ پاسخدهي تكرار ميشود. سطح نويز ارائه شده به فرد آزمايششونده 50 دسیبل SLدر نظر گرفته ميشود(11). كليۀ آزمايشهاي انجام شده در اين مطالعه غيرتهاجمي و سطوح ارائۀ تحريکات مخاطرهآميز نبوده است، و افراد بهصورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. برای تحليل دادهها و بررسي فرضيهها از آزمون ناپارامتري منـویتنی و نرمافزار SPSS نسخۀ 5/11 استفاده شد.
يافتهها
پس از انجام آزمون GINروي افراد مورد مطالعه، دادههاي حاصل از آزمون یاد شده در دو گروه نابيناي مادرزاد و بينا بهطور دقيق مشخص شد. ميانگين و انحراف معيار مقادير ياد شده در جدول 1 و 2 آمده است. همان طور كه در جدول 1 مشاهده ميشود، ميانگين آستانۀ تقريبي گروه نابينا براي گوش چپ و راست بهترتيب 88/3 با انحراف معیار 7/0 و 97/3 با انحراف معیار 7/0 ميلي ثانيه و براي گروه بينا در گوش چپ و راست 70/4 با انحراف معیار 6/0 و71/4 با انحراف معیار 7/0 ميلي ثانيه بهدست آمد. ميانگين درصد پاسخهاي درست گوش چپ و راست در گروه نابينا بهترتيب 80 با انحراف معیار 06/0 و 81 با انحراف معیار 05/0 درصد و براي گروه بينا در گوش چپ و راست 74 با انحراف معیار 06/0 و 74 با انحراف معیار 05/0 درصد بهدست آمد. نتایج نشان داد بین ميانگين آستانۀ آزمون GIN در افراد بینا و نابینا اختلاف معنیداری وجود دارد(05/0p<). ميانگين آستانۀ تقریبی آزمون GIN در افراد نابینا کمتر یا به عبارت دیگر بهتر از ميانگين آستانۀ تقریبی آزمون GIN در افراد بیناست. ميانگين درصد پاسخهای درست آزمون GIN در افراد نابینا بیشتر، یا به عبارت دیگر بهتر از ميانگين درصد پاسخهای درست آزمون GIN در افراد بیناست، و این اختلاف از نظر آماری معنیدار است(05/0p<).
بین آستانۀ تقریبی و درصد پاسخهای درست آزمون GIN در زنان و مردان گروه بينا تفاوت معنیداری وجود نداشت(05/0p>). درصد پاسخهای درست آزمونGIN در زنان نابینا کمی بیشتر از مردان نابینا بهدست آمد (جدول 2)، ولی این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود(05/0p>). همچنین، آستانۀ تقریبی آزمونGIN در زنان نابینا کمتر از مردان نابینا بهدست آمد، ولی این اختلاف نیز از نظر آماری معنیدار نبود(05/0p>). بين گوش چپ و راست نيز تفاوتی ديده نشد(05/0p>).
بحث
در مطالعۀ حاضر ميانگين آستانۀ تقريبي گروه نابينا در گوش چپ و راست بهترتيب 88/3 و 97/3 ميلي ثانيه و ميانگين آستانۀ تقريبي در گروه بينا براي گوش چپ و راست 70/4 ميلي ثانيه بهدست آمد. نتايج نشان ميدهند كه ميانگين آستانۀ تقريبي در گوش چپ و راست افراد نابينا كمتر، یا به عبارت دیگر، بهتر از
افراد بيناست و اين مقدار از نظر آماري معنيدار است.
در مطالعۀ Musiek و همكاران (2005) آزمون فاصله در نويز در 50 فرد هنجار و 18 بيمار با ضايعۀ بارز در سيستم پردازش شنوايي مركزي استفاده شد. آستانۀ تقريبي در گوش چپ و راست افراد هنجار بهترتيب 8/4 و 9/4 ميلي ثانيه بهدست آمد و همانگونه كه مشاهده ميشود با مقايسۀ نتايج آستانۀ تقريبي مطالعۀ حاضر تطابق زيادي دارد(16).
در مطالعۀ Samelli و Schochat (2008) آزمون فاصله در نويز در 100 فرد بزرگساال جوان با شنوايي هنجار (50 زن و 50 مرد) بررسي شد. آستانۀ تقريبي بهترتيب در گوش چپ و راست اين افراد 8/4 و 9/4 ميلي ثانيه بهدست آمد كه با نتايج مطالعۀ حاضر همخواني دارد(17).
در مطالعۀ محمدخاني و همكاران (2010) آزمون فاصله در نويز در 24 فرد بزرگسال جوان با شنوايي هنجار (12 زن و 12 مرد) بررسي شد. آستانۀ تقريبي بهترتيب در گوش چپ و راست اين افراد 9/4 و 7/4 ميلي ثانيه بهدست آمد كه با نتايج مطالعه حاضر همخواني دارد(18).
در مطالعۀ حاضر ميانگين درصد پاسخهاي درست گوش چپ و راست در گروه نابينا بهترتيب 80 و 81 درصد و در گروه بينا براي گوش چپ و راست 74 درصد بهدست آمد. ميانگين درصد پاسخهای درست آزمون فاصله در نويز در افراد نابینا بیشتر، یا به عبارت دیگر، بهتر از ميانگين درصد پاسخهای درست در افراد بیناست، و این اختلاف از نظر آماری معنیدار است. در مطالعۀ Musiek و همكاران (2005) درصد پاسخهاي صحيح هر دو گوش 70 درصد بهدست آمد، كه با نتايج مطالعۀ حاضر همخواني دارد(16).
ميانگين آستانۀ تقريبي آزمون فاصله در نويز زنان و مردان نابینا بهترتيب 75/3 و 11/4 و در زنان و مردان بینا بهترتيب 75/4 و 65/4 بهدست آمد. همان طور که مشاهده میشود، آستانۀ تقریبی آزمون فاصله در نويز در زنان نابینا کمتر از مردان نابیناست، ولی این اختلاف از نظر آماری معنیدار نیست. ميانگين درصد پاسخهاي درست آزمون فاصله در نويز زنان و مردان نابینا بهترتيب 82 و 79 درصد و در زنان و مردان بینا بهترتيب 75 و 73 درصد بهدست آمد. ميانگين درصد پاسخهای درست آزمون در زنان نابینا کمی بیشتر از مردان نابیناست، ولی این اختلاف از نظر آماری معنیدار نیست. به بیانی دیگر، جنسیت اثری بر آستانۀ تقریبی و درصد پاسخهاي درست آزمون فاصله در نويز دو گروه نداشته است.
نتايج حاصل از مطالعۀ حاضر نشاندهندۀ برتري افراد نابينا در وظايف پيچيدۀ شنيداري، يا به عبارت ديگر، وظايف مربوط به پردازش زماني سيستم شنوایی مركزي است. برتري افراد نابينا در مقايسه با افراد بينا در ميانگين آستانۀ تقريبي و درصد پاسخهاي درست بهدست آمده از آزمون فاصله در نويز را ميتوان به دليل قابلیت ساختپذيري مغز برای جبران محروميت بينايي در آنها
دانست. در صورت فقدان بينايي فرد از حس شنوايي خود بهعنوان اولين پل ارتباطي استفاده میکند و سيستم عصبي آن گسترش يافته و به دنبال آن سرعت انتقال عصبي نيز افزايش مييابد كه ميتوان آن را در نتايج آزمونهايي كه سيستم مركزي و انتقال عصبي را بررسي میكنند، مانند مطالعۀ حاضر به خوبي مشاهده كرد.
در مقايسه با افراد بينا، نابينايان كاهشي در مادۀ سفيد و خاكستري سيستم عصبي در مناطق اوليۀ بينايي و مناطق وابسته نشان میدهند. همچنين، افزايش در مادۀ سفيد سيستم حسيـحركتي نيز ديده شده است. اين نكته ميتواند بازتابي از ساختپذيري جبراني در نتیجۀ محرومیت عصبی باشد. پس از وقوع يك ضايعه هيچ نورون جديدي به وجود نميآيد اما با گذشت زمان ميلينه شدن حواس جایگزین شده نشاندهندۀ ايجاد تغييرات ساختماني یا همان ساختپذیری در دستگاه عصبي مركزي است که متعاقب آن افزایش در سرعت هدايت عصبي در طول نورون رخ میدهد. تغييرات مادۀ سفيد تا حد زيادي مرتبط با سن شروع نابينايي است. اين مورد بيان ميكند كه تجربيات حسي منجر به شكل دادن ساختار اندامهاي مغزي طي دورههاي بحراني در زمان رشد عصبي ميشوند(19). مطالعات مختلف نشان داده است كه بسياري از نورونها در پاسخ به تحريكات بينايي و شنوايي، تعامل نشان ميدهند. تعامل بين دو حس ميتواند بهوسيلۀ فرايندهاي پيچيدهاي از قبيل يادگيري و توجه متأثر شود. توجه به تحريكات بينايي، پاسخهاي عصبي به تحريكات شنوايي همزمان را متوقف ميكند. همچنین، عكس این حالت نیز صادق است و توجه به تحريكات شنوايي، پاسخهاي عصبي به تحريكات بينايي همزمان را متوقف ميكند و تحريك شنوایی برجستهتر ميگردد. نقش توجه در درك حسي اين است كه امكان پاسخ مؤثر به تحريكات مرتبط را بدهد و همزمان تحريكات غيرمرتبط را حذف کند. فضاي بينايي و شنوايي ميتواند بر حسب مقدار اطلاعات متفاوت باشد. در شرايط بينايي مطلوب، فضاي بينايي وسيعتر است، و در محيطهاي شلوغ نيز فضاي شنوايي وسيع میگردد. در تاريكي یا شرايط بينايي نامطلوب، فضاي بينايي ناپديد ميشود و فضاي شنوايي منبع اصلي درك فضايي ميشود. افراد نابينا در تمام اوقات با اين وضعيت سر و كار دارند و در نتیجه به آنچه كه در فضاي شنوايي اتفاق ميافتد توجه دقيقي ميكنند(20).
وقتي منطقۀ قشري بينايي از ورودي طبيعي حسي بينايي محروم ميشود، غيرفعال نميماند و در پردازش وروديهاي سالم حسي ديگر كمك مينمايد ضمن اين كه مناطق ديگر قشري برای جهت افزايش استفاده توسعه مييابند. محروميت بينايي موجب غيرفعال شدن دائمي قشر بينايي نميگردد، و ظرفيتهاي متغيري براي دريافت وروديهاي متفاوت از طريق سازماندهي مجدد عملكردهاي قشري بهويژه در منطقۀ قشري بينايي وجود دارد. مكانيسمهايي برای اصلاح فعاليت در بخشهاي مختلف قشر بينايي افراد نابينا وجود دارد که يكي از آنها تغييرات در جهت ساختپذيري چندحسي در پاسخ به محروميت شديد تكحسي است. از عوامل ديگر مؤثر بر تكامل عصبي ميتوان يادگيري و بلوغ را نام برد. تاكنون اين باور وجود داشت كه وسعت اين مكانيسم در عملكردهاي مغزي به دنبال محروميت حسي فقط در سيستم عصبي نابالغ وجود دارد. اما برخي يافتههاي اخير در نابينايان نشان ميدهد كه تغييرات ساختپذيري ممكن است بعد از دوران كودكي نيز صورت پذيرد. همچنين، برخي محققان بيان ميكنند كه مكانيسم سازماندهي مجدد تحت تأثیر سن، زمان شروع نابينايي و تفاوت در دورههاي حساس تكامل در برقراري ارتباطات نيست، و تغييرات ناشي از آن سازشهای (آداپتاسيون) رفتاري در نابينايان را متأثر ميكند. اثر اين مكانيسم در مناطق مختلف قشر بينايي متفاوت است، بهويژه در مناطق اوليۀ كورتكس بينايي يا نواحي بالاتر كه از حواس ديگر ورودي دريافت ميكنند بيشتر است(21).
نتیجهگیری
نتایج بهدست آمده از مطالعۀ حاضر نشاندهندۀ پردازش زمانی سریعتر در افراد نابینا نسبت به افراد بينا میباشد. با توجه به یافتههای موجود میتوان بیان کرد که در صورت محرومیت از یک حس، مغز بهمنظور تطابق و سازش با شرایط موجود و جبران نقص به وجود آمده و رفع نیازهای فردی ظرفیت عملکردی خود را با گذشت زمان و ایجاد ارتباطات عصبي جديد افزایش میدهد، يا به عبارت دیگر، ساختپذیری مجدد جبرانی در مغز صورت میگیرد. با استفاده از آزمونهاي پردازشي مركزي شنوايي نظير GIN ميتوان عملكرد ساختپذيري سيستم عصبي شنوايي مركزي را بررسي نمود و اطلاعاتی در زمينه الگوهاي زماني فعاليت عصبي بهدست آورد و از آن بهعنوان شاخصی جهت ارزيابی در روند توانبخشي افراد دچار اختلالات شنوايي مركزي استفاده كرد.
سپاسگزاری
اين مقاله نتيجۀ طرح تحقيقاتي مصوب دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تهران به شماره قرارداد 9695-32-04-88 است.
REFERENCES
1. Bellis TJ. Assessment and management of central auditory processing disorders in the educational setting. 1st ed. San Diego, CA: Singular Publishing Group; 1996.
2. Niemeyer W, Starlinger I. Do the blind hear better? Investigations on auditory processing in congenital or early acquired blindness. II. Central functions. Audiology. 1981;20(6):510-5.
3. Atkinson RC, Shiffrin RM. Human memory: A proposed system and its control processes. In: Halonen JS, Santrock JW, editors. Psychology contexts and applications. 3rd ed. Boston: McGraw-Hill; 1999.
4. Roeser RJ, Valente M, Dunn HH. Audiology: Diagnosis. 1st ed. New York: Thieme medical publishers Inc; 2000.
5. Weaver KE, Stevens AA. Auditory gap detection in the early blind. Hear Res. 2006;211(1-2):1-6.
6. Rauschecker JP. Compensatory plasticity and sensory substitution in the cerebral cortex. Trends Neurosci. 1995;18(1):36-43.
7. Amedi A, Raz N, Pianka P, Malach R, Zohary E. Early 'visual' cortex activation correlates with superior verbal memory performance in the blind. Nat Neurosci. 2003;6(7):758-66.
8. Muchnik C, Efrati M, Nemeth E, Malin M, Hildesheimer M. Central auditory skills in blind and sighted subjects. Scand Audiol. 1991;20(1):19-23.
9. Phillips DP, Taylor TL, Hall SE, Carr MM, Mossop JE. Detection of silent intervals between noises activating different perceptual channels: some properties of "central" auditory gap detection. J Acoust Soc Am. 1997;101(6):3694-705.
10. Gelfand SA. An Introduction to psychological and Physiological Acoustics. 3rd ed. New York: Marcel Dekker Publication; 1998.
11. Weihing JA, Musiek FE, Shinn JB. The effect of presentation level on the Gaps-In-Noise )GIN( test. J Am Acad Audiol. 2007;18(2:(141-50.
12. Helfer KS, Vargo M. Speech recognition and temporal processing in Middle-aged women. J Am Acad Audiol. 2009;20(4):264-71.
13. Shinn JB, Chermak GD, Musiek FE. GIN )Gaps-In-Noise (performance in the pediatric population. J Am Acad Audiol. 2009;20(4):229-38.
14. Chermak GD, Musiek FE. Handbook of (central) auditory processing disorder Volume I: auditory neuroscience and diagnosis. 1st ed. San Diego, CA: Plural Publishing; 2006.
15. Chermak GD, Lee J. Comparison of children's performance on four tests of temporal resolution. J Am Acad Audiol. 2005;16(8:(554-63.
16. Musiek FE, Shinn JB, Jirsa R, Bamiou DE, Baran JA, Zaida E. GIN )Gaps-In-Noise( test performance in subjects with confirmed central auditory nervous system involvement. Ear Hear. 2005;26(6):608-18.
17. Samelli AG, Schochat E. The gaps-in-noise test: gap detection thresholds in normal-hearing young adults. Int J Audiol. 2008;47)5):238-45.
18. Mohamadkhani Gh, Nilforoushkhoshk MH, Zadeh Mohammadi A, Faghihzadeh S, Sepehrnejhad M. Comparison of gap in noise test results in musicians and non-musician controls. Audiol. 2010;19(2):33-8. Persian.
19. Noppeney U, Friston KJ, Ashburner J, Frackowiak R, Price CJ. Early visual deprivation induces structural plasticity in gray and white matter. Curr Biol. 2005;15(13):R488-90.
20. Goldstein H. Commentary: interventions to facilitate auditory, visual, and motor integration:"show me the data". J Autism Dev Disord. 2000;30(5):423-5.
21. Heidari F, Farahani S, Mohammadkhani Gh, Jafarzadepour E, Jalaie Sh. Comparison of auditory event-related potential P300 in Sighted and early blind individuals. Audiol. 2009;18(1-2):81-7. Persian.