مقاله پژوهشی
تأثیر موسیقی زمینه بر عملکرد حافظه شنواییـکلامی
سونا مطلوبی1، علی محمدزاده1، زهرا جعفری2، علیرضا اکبرزاده باغبان3
1ـ گروه شنواییشناسی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
2ـ گروه علوم پایه، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
3ـ گروه علوم پایه، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
چکیده
زمینه و هدف: موسیقی در تمامی فرهنگها وجود دارد و اکثر محققان بهدنبال این موضوع هستند که چگونه موسیقی بر جنبههای مختلف رشد شناختی از جمله درک، حافظه و مهارتهای زبانی تأثیر میگذارد. تحقیقات انجام شده در حیطۀ علوم اعصاب در زمینۀ موسیقی طی سالهای اخیر رشد قابل توجهی داشته است. در مطالعۀ حاضر تأثیر موسیقی زمینه خنثی و موسیقی زمینه مثبت در قیاس با وضعیت سکوت، بر عملکرد حافظۀ شنواییـکلامی افراد هنجار مورد مطالعه قرار گرفت.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلیـمقایسهای روی 40 دانشجوی دختر و پسر با شنوایی و گفتار هنجار در محدودۀ سنی 18 تا 26 سال از بین نمونههای در دسترس انجام شد. پس از انجام ارزیابیهای شنوایی و گفتاری، بهمنظور بررسی تأثیر موسیقی زمینه بر حافظۀ کاری، آزمون حافظۀ شنواییـکلامی ری در سه موقعیت سکوت، موسیقی برانگیزانندۀ احساس مثبت و موسیقی خنثی اجرا شد.
یافتهها: میانگین امتیاز آزمون حافظۀ شنواییـکلامی در موقعیت سکوت نسبت به دو موقعیت همراه با موسیقی برانگیزانندۀ احساس مثبت(003/0=p) و موسیقی خنثی(01/0=p)، بهمیزان معنیداری بالاتر بود. جنس بر نتایج آزمون تأثیری نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد همراهی موسیقی رقابتی (موسیقی مثبت و خنثی) و سوگیری بخشی از توجه شنوایی به آن، بر عملکرد حافظۀ کاری کلامی تأثیر منفی دارد که احتمالاً بهدلیل تداخل موسیقی با پردازش اطلاعات کلامی در مغز است.
واژگان کلیدی: حافظه، آزمون حافظۀ شنواییـکلامی ری، موسیقی زمینه، عملکرد حافظۀ شنواییـکلامی
(دریافت مقاله: 19/11/92، پذیرش: 8/12/92)
مقدمه
شناخت، یکی از جنبههای مهم مغزی است که امروزه مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. یادگیری و حافظه از مهمترین قابلیتهای شناختی هستند. در واقع حافظه یک جزء کلیدی شناخت است و نقشی یکپارچه در رشد شناخت ایفا میکند و دارای انواع مختلفی است. حافظه براساس زمان ماندگاری به سه نوع حافظۀ حسی (sensory memory)، حافظۀ بلندمدت (long term memory) و حافظۀ کوتاهمدت (short term memory) تقسیم میشود. حافظۀ کوتاهمدت یک نظام ذخیره با ظرفیت محدود است و از طریق آن اطلاعات به نظامهای ذخیرۀ دائم منتقل میشود. حافظۀ کوتاهمدت شامل نوعی از حافظه با عمر کوتاه بهنام حافظۀ کاری (working memory) است که در جریان یک استدلال فکری استفاده میشود(1). از آنجاکه ظرفیت حافظۀ کاری پیشبینی کنندۀ عملکرد فرد در گسترۀ وسیعی از مهارتهای شناختی از جمله ساخت راهبردهای جدید، محاسبۀ راه حل مسائل ریاضی، درک خواندن و غیره است میتوان از آن در مطالعات شناختی استفاده کرد(2).
رشد مهارتهای پایهای شنوایی و شناختی تأثیرپذیری زیادی از محیط شنیداری اطراف ما دارد. با توجه به رواج موسیقی زمینه (background music) در جوامع امروزی، تأثیر موسیقی زمینه میتواند با ابزارهای مختلف و در جنبههای شناختی مختلف از جمله مهارتهای خواندن، مهارتهای ریاضی، یادگیری، حافظه و غیره مورد بررسی قرار گیرد. از جمله ابزارهای مورد استفاده برای بررسی عملکرد حافظه، آزمون حافظۀ شنیداریـکلامی ری (Ray auditory-verbal learning test) است که یکی از آزمونهای شناخته شدۀ عصب روانشناختی در دنیا محسوب میشود و عملکردهای مختلفی از جمله حافظۀ کوتاهمدت، حافظۀ کلامی، میزان یادگیری، راهبردهای یادگیری و بازیابی اطلاعات را ارزیابی میکند(3). آقاملایی و همکاران (2010) به نقل از Lezak و همکاران (2004) بیان کردهاند که استفاده از الگوهای یادگیری شنواییـکلامی برای ارزیابی حافظه نخستین بار توسط Eduard Claparede (1919) مطرح شد، اما زمینۀ ترویج و مقبولیت این الگوها بعد از ساخت آزمون یادگیری شنواییـکلامی توسط Andre Rey فراهم شد. این آزمون در سال 2010 در ایران توسط جعفری و همکاران به زبان فارسی تهیه، و روایی و اعتبار آن تعیین شد. این آزمون از هشت مرحله تشکیل شده است و در نسخههای یک و دو شامل چهار فهرست کلمات تکهجایی (هر فهرست شامل 15 کلمه) است و توانایی افراد در رمزگشایی، تثبیت و بازیابی اطلاعات را در مراحل گوناگون حافظۀ آنی مورد ارزیابی قرار میدهد(4و5). از طرف دیگر موسیقی بهدلیل ارتباط با بسیاری از فعالیتهای مغزی مانند درک، شناخت، احساسات، عاطفه، رفتار، حافظه و یادگیری یک ابزار ایدهال برای مطالعۀ شناخت و چگونگی عملکردهای مختلف مغزی است(3). شواهد نشان میدهند که موسیقی زمینه میتواند عملکردهای شناختی را متأثر کند(6). در مطالعات صورت گرفته در زمینۀ تأثیر موسیقی زمینه بر جنبههای مختلف شناختی یافتههای متناقضی بهدست آمده است. منابع کمتری به اثرات قابل توجه موسیقی زمینه در بهبود عملکردهای شناختی اشاره کردهاند. مطالعۀ Mammarella و همکاران (2007) از آن جملهاند(7). در عین حال منابعی نیز هستند که به تأثیر نامشخص یا عدم تأثیر موسیقی یا حتی به تأثیر منفی موسیقی بر عملکردهای شناختی پرداختهاند. در زمینۀ تأثیر منفی موسیقی بر عملکردهای شناختی میتوان به مطالعۀ Dobbs و همکاران (2011) اشاره کرد که تأثیر موسیقی و نویز زمینه را بر عملکردهای شناختی بررسی کردند. در این مطالعه مشخص شد که تمامی شرکتکنندگان در حضور نویز و موسیقی نسبت به حالت سکوت عملکرد ضعیفتری دارند(8).
از جمله دلایل انجام این پژوهش یافتههای متناقضی است که در مطالعات صورت گرفته در این زمینه بهدست آمده است و نیاز به بررسیهای بیشتر را نشان میدهد. این یافتهها احتمالاً ارتباط مستقیم با ماهیت موسیقی زمینه دارند. از طرف دیگر از آنجاییکه اصطلاح موسیقی زمینه بر این امر دلالت دارد که شنوندگان بهطور همزمان دو کار را انجام میدهند از این رو محدودیت شناختی هم در این زمینه نقش دارد بهطوریکه میتواند باعث کاهش عملکرد اول شود. آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد این است که در این زمینه عوامل زیادی دخالت دارند از جمله تفاوتهای فردی (از نظر شخصیت، آموزش موسیقی، عادات موسیقی و غیره)، نوع فعالیت شناختی و محتوای آن و نوع موسیقی زمینه (از نظر حالت خوشایندی، تمپو، شدت، کلامی یا غیر کلامی بودن)(9). از آنجاکه در عصر حاضر تأثیر شگفتانگیز موسیقی در رفتار و شناخت انسان بسیار مورد توجه بوده و اغلب پژوهشها بهنحوی سعی در یافتن راهکارهایی برای بهبود عملکردهای شناختی دارند و با توجه به اینکه تاکنون در ایران مطالعهای بهصورت علمی در این حیطه صورت نگرفته است مطالعه در زمینۀ موسیقی و ارتباط آن با عواطف و سایر عملکردهای شناختی میتواند دریچهای به روی راهبردهای جدید در زمینۀ توانبخشی شناختی بگشاید و اهمیت ارتباط متقابل شناخت و علوم اعصاب بالینی را هرچه بیشتر بیان کند. با توجه به رواج موسیقی زمینه در جوامع امروز و قابلیت تأثیر موسیقی در جنبههای مختلف شناختی از جمله مهارت خواندن، مهارت ریاضی، یادگیری، حافظه و غیره، در مطالعۀ حاضر تأثیر موسیقی زمینه بر حافظۀ کاری شنواییـکلامی بررسی شد.
روش بررسی
مطالعۀ حاضر بهصورت تحلیلیـمقایسهای با روش نمونهگیری غیر تصادفی و در دسترس، روی 40 فرد هنجار (20 مرد و 20 زن) در محدودۀ سنی 18 تا 26 سال در کلینیک شنواییشناسی دانشکدۀ علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، طی یک ماه انجام شد. همۀ افراد مورد مطالعه از تحصیلات دانشگاهی برخوردار بودند. نداشتن سابقۀ حضور در کلاسهای رسمی آموزش موسیقی، نداشتن سابقۀ مشکلات پزشکی یا هرگونه بیماری تأثیرگذار بر سلامت شناختی، از جمله بیماریهای عصبی مزمن (مانند مشکلات عروقی مغز، تومور مغزی، صرع و غیره)، کمتوانی ذهنی، ضربه به سر، مشکلات یا آسیبهای روحی و روانی، استفاده از داروهای روانپزشکی، داشتن خواب راحت و کافی در هفتۀ قبل از آزمون، همچنین دیگر مشکلات پزشکی تأثیرگذار بر عملکرد روانشناختی (مانند نقص شنوایی) و نداشتن اختلالات گفتاری بهعنوان معیارهای ورود به مطالعه در نظر گرفته شدند. (دارا بودن نشانههای پردۀ تمپان سالم در اتوسکپی، تمپانومتری Type A، حضور رفلکس دگرسویی و همانسویی در فرکانسهای 2000-500 هرتز و آستانههای هوایی و استخوانی کمتر از 15 دسیبل در فرکانسهای 8000-250 هرتز در ادیومتری تن خالص بهعنوان شنوایی هنجار در نظر گرفته شد) ارزیابیهای شنوایی با دستگاههای ایمیتانس اکوستیک مدل AT225h ساخت شرکت Interacoustic دانمارک و دستگاه ادیومتر مدل AD229 ساخت شرکت Interacoustic دانمارک انجام شد و آزمون فونتیک و روانی گفتار نیز برای هر یک از شرکتکنندگان انجام شد. کلیۀ ارزیابیها توسط یک شخص ثابت در محیطی آرام با نویز زمینۀ کمتر از 30 دسیبل SPL انجام شد.
برای بررسی تأثیر موسیقی زمینه بر عملکرد حافظۀ کاری از آزمون حافظۀ شنواییـکلامی ری استفاده شد. آزمون ری در دو نسخه با چهار فهرست واژگان در ایران هنجاریابی شده است که در این بررسی فقط مرحلۀ یک آزمون با استفاده از فهرست کلمات متفاوت اجرا شد زیرا در این مطالعه هدف ارزیابی یادگیری نبود بلکه مقایسۀ حافظۀ شنواییـکلامی فوری افراد مورد مطالعه بود. همچنین در این مطالعه یک قطعه موسیقی کلاسیک برانگیزانندۀ احساس مثبت بهنام Humoresque شمارۀ اثر Devorak و یک قطعه موسیقی کلاسیک خنثی بهنام Orchestral Suites اثر باخ مورد استفاده قرار گرفت. موسیقی مثبت به موسیقیای گفته میشود که بار عاطفی مثبت دارد و باعث القای احساس خوشایند میشود و موسیقی خنثی به موسیقی گفته میشود که بار عاطفی مثبت یا منفی ندارد و احساس خاصی را القا نمیکند(10).
هریک از نمونهها آزمون حافظۀ شنواییـکلامی را یکبار در سکوت، یکبار در حضور قطعۀ موسیقی کلاسیک برانگیزانندۀ احساس مثبت و یکبار در حضور قطعۀ موسیقی خنثی انجام دادند. تمامی نمونهها آزمون را ابتدا در سکوت انجام دادند تا از احتمال تأثیر موسیقی بر نتایج موقعیت سکوت جلوگیری شود. برای نیمی از نمونهها بعد از سکوت در حضور قطعۀ موسیقی مثبت و سپس خنثی آزمون انجام شد و برای نیمی دیگر بعد از سکوت ابتدا در حضور قطعۀ موسیقی خنثی و سپس مثبت آزمون اجرا شد. برای حذف اثر یادگیری در بین موقعیتها بهمیزان 20 دقیقه استراحت درنظر گرفته شد و نیز برای هر فرد در هر مرحله، فهرست متفاوتی از آزمون ری ارائه شد. برای اجرای آزمون حافظۀ شنواییـکلامی فهرست واژهها با ارائه یک واژه در ثانیه با صدای زنده برای فرد خوانده شد و از وی خواسته شد پس از اتمام کلمات، هر آنچه بهیاد میآورد بیان کند. تعداد کلماتی که فرد قادر به بیان آن بود بهعنوان امتیاز او ثبت شد.
لازم به ذکر است که یک دقیقه قبل از شروع آزمون، موسیقی پخش میشد و به محض پایان آزمون، موسیقی قطع میشد. یک دقیقه قبل از موقعیت سکوت نیز از نمونهها خواسته میشد سکوت کنند. قطعههای موسیقی از طریق ادیومتر متصل به لپتاپ از طریق نرمافزار Windows media player در میدان صوتی از طریق بلندگویی که در زاویۀ 45 درجه و در فاصلۀ یک متری از گوش چپ قرار داشت در سطح شدت ثابت 30 تا 40 دسیبل SL ارائه میشد. آزمون بهصورت انفرادی در یک محیط ساکت و بهدور از عوامل حواس پرت کن اجرا شد.
در بخش تحلیل دادهها، از شاخصهای آماری شامل میانگین و خطای معیار برای متغیرهای وابسته استفاده شد. از آزمون t مستقل برای آزمون اثرات منتقله (carry over)، پریود و نوع موسیقی استفاده شد. همینطور از تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر برای مقایسۀ میانگین امتیازهای سه موقعیت (سکوت، موسیقی مثبت و موسیقی خنثی) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخۀ 18 در سطح معنیداری 05/0=p انجام شد.
انجام پژوهش حاضر به تأیید معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی رسیده و کلیۀ ملاحظات اخلاقی از جمله رضایتنامه کتبی شرکتکنندگان و محرمانه بودن اطلاعات آنان رعایت شده است.
یافتهها
در مطالعۀ حاضر آزمون حافظۀ شنواییـکلامی ری در سه موقعیت سکوت، قطعۀ موسیقی برانگیزانندۀ احساس مثبت و قطعۀ موسیقی خنثی روی 20 مرد (50%) و 20 زن (50%) و در کل 40 فرد جوان هنجار در محدودۀ سنی 18 تا 26 سال با میانگین21 سال و 9 ماه و انحراف معیار 1 سال و 8 ماه که دارای 4 تا 6 سال تحصیلات دانشگاهی بودند اجرا شد. با توجه به توزیع هنجار دادهها در متغیرهای مورد بررسی، در تحلیل دادهها از روشهای آماری پارامتریک استفاده شد و نتایج به این صورت دست آمد.
در مقایسۀ امتیاز آزمون ری در سه موقعیت ارزیابی، میانگین امتیاز آزمون ری در موقعیت سکوت نسبت به دو موقعیت دیگر که در حضور دو نوع موسیقی کلاسیک بود، بیشتر بود (نمودار 1). در تحلیل آماری با روش اندازهگیریهای مکرر آنووا بین امتیاز آزمون ری در موقعیت سکوت با امتیاز آزمون ری در حضور موسیقی کلاسیک مثبت تفاوت معنیداری وجود داشت(003/0=p). همچنین بین امتیاز آزمون ری در موقعیت سکوت با امتیاز آن در حضور موسیقی کلاسیک خنثی نیز تفاوت معنیدار(01/0=p) مشاهده شد. از طرف دیگر بین امتیاز آزمون ری در موقعیت موسیقی مثبت با موقعیت موسیقی خنثی تفاوت معنیدار دیده نشد(92/0=p). با توجه به ماهیت cross over پژوهش حاضر در آزمون اثرات منتقله برای امتیاز آزمون ری نیز در دو موقعیت موسیقی تفاوت معنیداری وجود نداشت(96/0=p). در جدول 1 شاخصهای آماری مربوط به امتیاز آزمون ری گزارش شده است.
بین زنان و مردان در امتیاز آزمون ری تفاوت معنیداری مشاهده نشد(56/0=p).
بحث
رشد مهارتهای پایهای شنوایی و شناختی تأثیرپذیری زیادی از محیط شنیداری اطراف دارد. با توجه به رواج موسیقی زمینه در محیط شنیداری اطراف در این مطالعه تأثیر موسیقی زمینه بر حافظۀ کلامی مورد بررسی قرار گرفت.
در مقایسه امتیاز آزمون حافظۀ شنواییـکلامی در سه موقعیت، بهبود قابل توجهی در امتیاز آزمون در موقعیت سکوت نسبت به دو موقعیت حضور موسیقی مثبت و خنثی دیده شد. بهنظر میرسد موسیقی بهعنوان یک عامل حواس پرت کن عمل کرده و باعث افت عملکرد افراد در انجام وظیفۀ شناختی، همزمان با پخش موسیقی شده است. در واقع موسیقی بخشی از حجم حافظه و توجه و تمرکز فرد را بهخود اختصاص داده و میزان پاسخدهی فرد به محرک هدف را تحت تأثیر قرار میدهد. در مرور بر پژوهشهای گذشته، میتوان به مطالعۀ Iwanaqa و Ito (2002) اشاره کرد که در همین راستا با کمک یک آزمون حافظۀ کلامی انجام شده است که همسو با یافتهها مطالعۀ حاضر است(11). با توجه به این یافتهها میتوان گفت احتمالاً موسیقی با پردازشهای کلامی در مغز تداخل کرده و باعث افت امتیاز فرد و عملکرد ضعیفتر حافظۀ کاری میشود. اما مطالعهای که توسط Särkämö و Soto (2012) صورت گرفت متناقض با یافته مطالعۀ حاضر است و نشان میدهد که عملکرد حافظۀ شنواییـکلامی در حضور موسیقی بهتر میشود(12). از دلایل تناقض یافتهها میتوان به تأثیر عوامل مختلف از جمله ماهیت موسیقی، تفاوتهای فردی، جمعیت مورد مطالعه و نوع وظیفۀ شناختی در نحوۀ تأثیر موسیقی زمینه بر عملکردهای شناختی از جمله حافظه اشاره کرد(9). مطالعۀ حاضر از نظر جمعیت مورد مطالعه با پژوهش Särkämö و Soto (2012) تفاوت داشت. در واقع آنها مطالعۀ خود را روی گروهی از افراد که دچار سکتۀ مغزی شده بودند انجام دادند. در این مطالعه عنوان شده که موسیقی میتواند باعث بهبود ارتباط عملکردی بین نواحی توجهی و عاطفی مغز و تغییرات ساختاری در مادۀ خاکستری مغز بعد از سکته شود(12). همچنین در مطالعۀ Mammarella و همکاران (2007) با این که مطالعه روی گروه سالمندان و با حجم نمونه کمتر انجام گرفته است(7) بر خلاف تصور ذهنی، یافتهها امتیاز بهتر در حضور موسیقی را نشان میدهند، دلیل تناقض یافتهها میتواند نوع موسیقی باشد. در مطالعۀ آنها، از آهنگ چهار فصل ویوالدی استفاده شده است که یک قطعۀ محبوب و شناخته شده است. براساس مطالعۀ Schellenberg و Weiss (2001) هرگاه موسیقی مورد علاقه افراد باشد باعث برانگیختن وضعیت اروزال و در نتیجه افزایش عملکرد افراد در انجام وظایف شناختی میشود(9). در واقع با ارائۀ موسیقی، فرد همزمان دو محرک را میشنود که باید یکی را نادیده گرفته و بر دیگری توجه کند. در این موارد علاوه بر بحث توجه انتخابی بحث محدودیت شناختی نیز مطرح میشود. بهعبارت دیگر موسیقی از یک جهت میتواند با بهبود حالت عاطفی در شنوندگان منجر به بهبود عملکرد افراد در انجام وظایف شناختی شود و از طرف دیگر ممکن است با اشغال حجمی از حافظۀ بهعنوان یک عامل حواس پرت کن، توجه بر محرک هدف را مختل کند(6).
در زمینۀ تأثیر جنس بر نتایج آزمونهای عصب روانشناختی، اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. در مطالعۀ حاضر بین امتیاز آزمون حافظۀ شنواییـکلامی در سه موقعیت و جنسیت افراد مورد مطالعه تفاوتی مشاهده نشد. در مطالعۀ Geer و McGlone (2008) نشان داده شده است که بین مردان و زنان در به یادسپاری کلمات و جملاتی که بار عاطفی خاصی ندارند و در حالت طبیعی ارائه میشوند اختلافی وجود ندارد. از آنجاکه در مطالعۀ حاضر کلمات ارائه شده بار احساسی خاصی را منتقل نمیکردند از این رو یافتۀ حاضر براساس مطالعۀ قبلی قابل توجیه خواهد بود(13).
عدم تفاوت قابل توجه بین امتیاز آزمون حافظۀ شنواییـکلامی در دو موقعیت موسیقی مثبت و خنثی یافتۀ دیگری بود که نشان داد هر دو نوع موسیقی مثبت و خنثی در کاهش عملکرد افراد در انجام آزمون شنواییـکلامی نقش یکسانی دارند. دلیل این امر میتواند ماهیت غربی هر دو نوع موسیقی باشد. در واقع سبک موسیقیهای کلاسیک ایرانی با موسیقیهای کلاسیک غربی متفاوت است و شاید یک فرد ایرانی قادر نباشد تفاوت دو نوع موسیقی کلاسیک غربی را از هم تشخیص دهد همچنان که یک فرد غیر ایرانی نیز برایش دشوار است تا تفاوت دو نوع موسیقی کلاسیک ایرانی را تشخیص دهد. بنابراین یک فرد ایرانی احتمالاً عملکرد مشابهی در برخورد با دو نوع موسیقی، صرف نظر از بار عاطفی متفاوت آنها خواهد داشت. در مطالعۀ Hallam و همکاران (2002)، مشاهده شد که وقتی موسیقی ملایم و آرامشبخش است تأثیر مثبت بر عملکرد افراد دارد و وقتی موسیقی حالت برانگیزاننده دارد تأثیر منفی بر عملکرد افراد دارد(14). دلیل تناقض این یافته با یافتۀ مطالعۀ حاضر احتمالاً بهخاطر قدرت تأثیرپذیری افراد از موسیقیهای بومی است.
با توجه به مطالب ذکر شده هرچند نمیتوان بهدلیل تأثیر عوامل مختلف به قطعیت در مورد تأثیر موسیقی زمینه بر عملکردهای شناختی اظهار نظر کرد اما با توجه به یافتههای مطالعه میتوان گفت موسیقی چه خنثی و چه مثبت، از توجه فرد میکاهد. در واقع حضور محرک زمینۀ دیگر مثل موسیقی، توانایی توجه، یادگیری و حافظۀ شنواییـکلامی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد و از عملکرد وی میکاهد. با این وجود این حیطه هنوز به انجام مطالعات بیشتری نیاز دارد.
در بررسی حاضر، از یک ابزار نوروسایکولوژیک رفتاری (آزمون حافظۀ شنواییـکلامی ری ) برای بررسی تأثیر موسیقی بر یادگیری و حافظه استفاده شد. استفاده از دیگر ابزارهای رفتاری شناخته شده و همچنین روشهای تصویربرداری میتواند اطلاعات بیشتری درباره تغییر فعالیت مغز با ارائۀ موسیقی با احساسات مختلف در حین انجام تکالیف شناختی، در اختیار گذارد و تفسیر دقیقتر یافتهها را امکانپذیر کرد. همچنین مطالعۀ حاضر روی گروهی از جوانان فارسیزبان صورت گرفت که احتمال تأثیر عوامل فرهنگی بر نتایج را مطرح میسازد. بنابراین یافتههای مطالعۀ حاضر، با توجه به ابزار مورد استفاده، قابل استناد است.
نتیجهگیری
نتایج این پژوهش نشان میدهد که امتیاز آزمون حافظۀ شنواییـکلامی در سکوت نسبت به حضور موسیقی بهتر است در عین حال بین امتیاز افراد در دو موقعیت موسیقی مثبت و خنثی تفاوتی وجود ندارد. هر دو جنس در ارزیابی انجام شده امتیازهای تقریباً مشابهی دارند که نشاندهندۀ عدم تأثیر جنس بر نتایج آزمون حافظۀ شنواییـکلامی است.
سپاسگزاری
از جناب آقای سینا فلاح مؤسس و مدیر محترم مرکز آموزش موسیقی و شناخت در کانادا که در انتخاب نوع موسیقیها به ما کمک کردند و نیز سرکار خانم لیلا جلیلوند کریمی عضو محترم هیئت علمی دانشکدۀ علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که در اجرای این طرح ما را یاری کردند، سپاسگزاریم. همچنین از تمامی دانشجویان دانشکدۀ علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برای کمک در اجرای این طرح قدردانی میشود.
REFERENCES
1. Baddeley A. Working memory: theories, models, and controversies. Annu Rev Psychol. 2012;63:1-29.
2. van der Molen MJ. Working memory structure in 10- and 15-year old children with mild to borderline intellectual, disabilities. Res Dev Disabil. 2010;31(6):1258-63.
3. Ferreira Correia A, Campagna Osorio I. The Rey Auditory Verbal Learning Test: normative data developed for the Venezuelan population. Arch Clin Neuropsychol. 2014;29(2):206-15.
4. Aghamollaei M, Jafari Z, Toufan R, Esmaili M, Rahimzadeh S. Evaluation of auditory verbal memory and learning performance of 18-30 year old Persian-speaking healthy women. Audiol. 2012;21(3):32-9. Persian.
5. Jafari Z, Steffen Moritz P, Zandi T, Kamrani A, Malyeri S. Psychometric properties of Persian version of the Rey Auditory-Verbal Learning Test (RAVLT) among the elderly. Iran J Psychiatry Clin Psychol. 2010;16(1):56-64. Persian.
6. Bock O. Sensorimotor adaptation is influenced by background music. Exp Brain Res. 2010;203(4):737-41.
7. Mammarella N, Fairfield B, Cornoldi C. Does music enhance cognitive performance in healthy older adults? The Vivaldi effect. Aging Clin Exp Res. 2007;19(5):394-9.
8. Dobbs S, Furnham A, McClelland A. The effect of background music and noise on the cognitive test performance of introverts and extraverts. Appl Cogn Psychol. 2011;25(2):307-13.
9. Schellenberg EG, Weiss MW. Music and cognitive abilities. In: Deutsch D, editor. The psychology of Music. 3rd ed. New York: Academic Press; 2012.p. 499-550.
10. Peters JS. Music therapy: an Introduction. 2nd ed. Springfield: Charles C Thomas Pub Ltd; 2001.
11. Iwanaga M, Ito T. Disturbance effect of music on processing of verbal and spatial memories. Percept Mot Skills. 2002;94(3 Pt 2):1251-8.
12. Särkämö T, Soto D. Music listening after stroke: beneficial effects and potential neural mechanisms. Ann NY Acad Sci. 2012;1252:266-81.
13. Geer JH, McGlone MS. Sex differences in memory for erotica. Cogn Emot. 1990;4(1):71-8.
14. Hallam S, Price J, Katsarou G. The effects of background music on primary school pupils' task performance. Educ Stud. 2002;28(2):111-22.
Research Article
Effect of background music on auditory-verbal memory performance
Sona Matloubi1, Ali Mohammadzadeh1, Zahra Jafari2, Alireza Akbarzade Baghban3
1- Department of Audiology, School of Rehabilitation Sciences, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
2- Department of Basic Sciences, School of Rehabilitation Sciences, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
3- Department of Basic Sciences, School of Rrehabilitation Sciences, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
Received: 8 February 2014, accepted: 27 February 2014
Abstract
Background and Aim: Music exists in all cultures; many scientists are seeking to understand how music effects cognitive development such as comprehension, memory, and reading skills. More recently, a considerable number of neuroscience studies on music have been developed. This study aimed to investigate the effects of null and positive background music in comparison with silence on auditory-verbal memory performance.
Methods: Forty young adults (male and female) with normal hearing, aged between 18 and 26, participated in this comparative-analysis study. An auditory and speech evaluation was conducted in order to investigate the effects of background music on working memory. Subsequently, the Rey auditory-verbal learning test was performed for three conditions: silence, positive, and null music.
Results: The mean score of the Rey auditory-verbal learning test in silence condition was higher than the positive music condition (p=0.003) and the null music condition (p=0.01). The tests results did not reveal any gender differences.
Conclusion: It seems that the presence of competitive music (positive and null music) and the orientation of auditory attention have negative effects on the performance of verbal working memory. It is possibly owing to the intervention of music with verbal information processing in the brain.
Keywords: Memory, Rey auditory-verbal learning test, background music, auditory-verbal performance
Please cite this paper as: Matloubi S, Mohammadzadeh A, Jafari Z, Akbarzade Baghban A. Effect of background music on auditory-verbal memory performance. 2014;23(5):27-34. Persian.