Research Article
Comparison acoustically evoked short latency negative response with vestibular evoked myogenic potential in adults with profound hearing loss
Seyede Nazanin Hajari1, Abdolreza Sheibanizadeh1, Akram Pourbakht1, Homa Zarrinkoub2, Mohammad Kamali3, Maryam Ramezani1
1- Department of Audiology, Faculty of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
2- Department of Audiology,Faculty of Rehabilitation, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
3- Department of Rehabilitation Management, Faculty of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
Received: 4 April 2011, accepted: 5 September 2011
Abstract
Background and Aim: A negative deflection with a 3-4 ms latency period has been reported to exist within the auditory brainstem response of some patients with profound hearing loss following a strong acoustic stimulus. This deflection, namingly the n3 or the acoustically evoked short latency negative response is assumed to be a vestibular-evoked potential, especially of saccular origin. Since the myogenic potential is also saccular in origin, the purpose of the present study was to investigate the relationship between these two tests in adults with profound hearing loss.
Methods: The present cross sectional study was performed on 20 profoundly deaf volunteers(39 ears) who aged between 18-40 years old, randomly selected from available deaf adults in Tehran. The auditory brainstem response of all subjects was recorded following a 1000 Hz tone burst in 70-100dB nHL. Subjects were also tested for vestibular evoked myogenic potential.
Results: Only 34 of 39 ears recorded myogenic potential that negative response was recorded in 27 of 34 ears with normal p13 and n23. In seven ears with normal p13 and n23, the negative response was absent. In 3 ears with no p13 and n23, the negative response was observed, and two none.
Conclusion: In view of the high prevalance of the negative response in profoundly deaf ears with normal p13 and n23, it could be concluded that the negative response can be used when for any reason, it is not possible to record myogenic potential and be considered as a new test in vestibular test battery.
Keywords: Vestibular evoked myogenic potential, evoked short latency negative response, n3 potential, succulus, profound hearing loss
مقاله پژوهشی
مقایسۀ پاسخ منفی برانگیختۀ صوتی با زمان نهفتگی کوتاه با پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی در بزرگسالان کمشنوای عمیق
سیده نازنین حجاری1، عبدالرضا شیبانیزاده1، اکرم پوربخت1، هما زرینکوب2، محمد کمالی3، مریم رمضانی1
1ـ گروه شنواييشناسي، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشكي تهران، ايران
2ـ گروه شنواييشناسي، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشكي شهید بهشتی، تهران، ایران
3ـ گروه مديريت توانبخشي، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشكي تهران، ايران
چکیده
زمینه و هدف: در پاسخهای شنوایي ساقۀ مغز افراد كمشنواي عميق با تحريك صوتی شديد، انحرافی منفي با زمان نهفتگي سه تا چهار میلی ثانیه مشاهده میشود که پاسخ منفي برانگيخته صوتی با زمان نهفتگي كوتاه نام گرفته و تصور شده است كه پتانسيل برانگيختۀ دهلیزی، بهویژه ساکولی باشد. از آنجایی که پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی نیز منشأ ساکولی دارند، هدف از مطالعۀ حاضر بررسی ارتباط بين این دو آزمون در بزرگسالان كمشنواي عميق بود.
روش بررسی: مطالعۀ مقطعی حاضر روی 20 فرد (39 گوش) بزرگسال کمشنوای عمیق، در محدودۀ سنی 40-18 سال، به شیوه نمونهگیری غیراحتمالی از بین ناشنوایان بزرگسال در دسترس شهر تهران انجام شد. برای همۀ داوطلبان پاسخهای شنوایی ساقۀ مغز با تنبرست 1000 هرتز در سطوح شدتی 100-70 دسیبل nHL و آزمون پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی ثبت شد.
یافتهها: در مجموع از 39 گوش، 34 گوش دارای امواج p13 و n23 طبیعی بود که در 27 گوش (41/79 درصد) پاسخ منفی ثبت شد؛ در هفت گوش علیرغم ثبت امواج p13 و n23 طبیعی، پاسخ منفی بهدست نیامد. در صورتی که در سه گوش علیرغم نبود امواج p13 و n23 طبیعی، پاسخ منفی مشاهده شد. در دو گوش هیچ پاسخی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به میزان بروز بالای پاسخ منفی در گوشهای کمشنوای عمیق دارای امواج p13 و n23 طبیعی، میتوان نتیجه گرفت که پاسخ منفی میتواند در مواردی که به هر دلیلی ثبت پتانسیل عضلانی امکانپذیر نیست، مورد استفاده قرار گیرد و بهعنوان یک آزمون جدید در مجموعه آزمونهای دهلیزی مورد توجه باشد.
واژگان کلیدی: پتانسیلهای عضلانی برانگیخته دهلیزی، پاسخ منفي برانگيخته صوتی با زمان نهفتگي كوتاه، پتانسیل منفی، ساکول، کمشنوایی عمیق
(دریافت مقاله: 15/1/90، پذیرش: 14/6/90)
مقدمه
گوش داخلي از دو بخش اصلي شنوايي و تعادل تشكيل شده است. عملكرد تعادلي به وسيلۀ مجاري نيمدايرهای و اتوليتها (اتريکول و ساكول) كنترل ميشود(1). در گوش داخلي، فقط حلزون به وسيلۀ انرژي صوتي فعال نميگردد، بلکه ارگانهاي اتوليت، بهویژه ساكول نيز به اصوات شديد پاسخ ميدهند. مطالعات فيزيولوژيك انساني و پژوهشهاي نوروفيزيولوژيك حيواني نشان دادهاند كه اصوات ميتوانند باعث تحريك دستگاه دهليزي شوند(2). پتانسيلهاي عضلاني برانگيختۀ دهليزي (Vestibular Evoked Myogenic Potential:VEMP) تنها ابزار تشخيصي براي ارزيابي ساكول هستند. توانايي تحريك ارگان گيرنده به وسيلۀ صوت، امكان ارزيابي از طريق مسيرهاي دهليزيـگردني را فراهم ميكند. پاسخ ثبت شده در واكنش به
محرك اكوستيكي شديد، كوتاه مدت و ناشي از رفع انقباض عضلۀ جناغيـچنبريـماستوئيدي (Sternocleidomastoid: SCM) است(3). عصب آوران، عصب دهلیزی تحتاني و راه وابران آن، مسیر دهليزيـنخاعي است(4). اين آزمون، اندازهگيري مستقلي از بخش لابيرنت دهليزي فراهم میکند و غیر از آزمون كالريك بوده و تنها آزمون متداول باليني است كه به بخش تحتاني عصب دهلیزی مربوط ميشود(3). VEMP مستقل از عملكرد حلزون است، چرا كه در افراد مبتلا به كمشنوايي حسي عصبي شديد تا عميق نیز قابلیت ثبت دارد(5و6).
پاسخ شنوايي ساقۀ مغز (Auditory Brainstem Response: ABR) بهعنوان يك آزمون بالینی مسير شنوايي بهطور گسترده مورد استفاده قرار ميگیرد.ABR شامل امواج سريع و آرام در طول 10 میلی ثانیه بعد از شروع تحريك است. از امواج سريع، پنج قله مثبت (امواجI-V) شناخته شده هستند(2). Kato و همكاران (1998) در برخي از بيماران با كمشنوايي عميق، جدا از اين امواج مثبت يك انحراف منفي بزرگ با زمان نهفتگي نزدیک سه میلی ثانیه در طول آزمون ABR، مشاهده كردند و آن را n3 يا پاسخ منفي برانگيختۀ صوتي با زمان نهفتگي كوتاه (Acoustically Evoked Short latency Negative Response: ASNR) ناميدند. آنها بيان كردند كه اين پتانسيل يك آرتيفكت الكتريكي نيست، بلكه پاسخ فيزيولوژيك عصبي است كه توسط صداي بلند برانگيخته ميشود و با افزايش شدت محرك، دامنۀ ASNR افزايش و زمان نهفتگي آن كاهش مییابد. آنها پيشنهاد كردند كه اين پاسخ سه میلی ثانیه ميتواند يك پاسخ اكوستيكي وابسته به ساکول باشد(7).
ASNR به احتمال زياد يك پاسخ شنوايي برانگيخته از حلزون و يا پاسخي از مجاري نيمدايره نيست. زمان نهفتگي كوتاه، V شكل بودن موج و وابستگي به شدت بالاي محرك، سه ويژگي مهم ASNR است(7). بهدليل V شكل بودن موج، وابسته به دهلیز بوده و از امواج برخاسته از مسیر شنوایی (مثل ABR) متمایز است(2و7). Nong و همکاران (2002) با مطالعه روی افراد مبتلا به کمشنوایی حسی عصبی، اظهار داشتند که بهدليل زمان نهفتگي كوتاه سه تا چهار میلی ثانیه، مكان توليد ASNR نورونهاي رده دوم در بخشهاي پايينتر ساقۀ مغز است و به احتمال زياد هستههاي دهلیزی توليدكنندۀ این پاسخ هستند. آنها بيان كردند كه ASNR ميتواند منشأ دهلیزی، بهويژه وابسته به ساکول مشابه به VEMP، داشته باشد(2).Emara (2009) ثبت ASNR در 43/30 درصد کودکان را گزارش کرد که همۀ آنها VEMP طبیعی داشتند. وی نیز بیان نمود که وجود ASNR ارتباطی به باقیماندۀ شنوایی ندارد(8). از طرف ديگر، Versino و همكاران (2007) با مقايسۀ ASNR و VEMP بیان نمودند كه ASNR يك پتانسيل ساقۀ مغز راه دور است كه به احتمال زياد از هستههاي دهليزي توليد ميشود و مستقل از انقباض عضلۀ SCM و يكپارچگي مسير از هستههاي فرعي تا عضلۀ SCM ثبت ميشود(9).
وقتي ASNR منشأ دهلیزی داشته باشد، ميتواند بهعنوان يك آزمون بالینی جديد براي بررسي سيستم دهلیزی به شمار آيد كه انجام آن از آزمون VEMP آسانتر است، زیرا برای ثبت VEMP عضلۀ SCMباید منقبض شود، اما ASNR ميتواند براي ارزيابي افرادي كه نميتوانند عضلۀ گردني خود را بهدليل سن منقبض كنند يا كساني كه دستورالعمل انقباض عضله را متوجه نميشوند مورد استفاده قرار گيرد و بهدلیل اینکه مسیر عصبی متفاوتی برای این دو پاسخ تصور میگردد، ميتوانند بهعنوان دو روش مكمل، براي ارزيابي عملكرد ساكول مورد توجه باشند(9). بنابراین از آنجایی که فرض میشود ASNR منشأ دهلیزی، خصوصاً وابسته به ساکول همانند VEMP داشته باشد، هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین ASNR و VEMP در بزرگسالان کمشنوای عمیق بود.
روش بررسی
مطالعۀ مقطعی حاضر روی 20 داوطلب (39 گوش) کمشنوای عمیق، در محدودۀ سنی 40-18 سال، به شیوۀ نمونهگیری غیر احتمالی از بین ناشنوایان بزرگسال در دسترس شهر تهران و در پاییز 1389 انجام شد. برای تمامی داوطلبان
آزمونهای ABR و VEMP در كلينيك شنواييشناسي دانشكدۀ توانبخشي دانشگاه علوم پزشكي شهید بهشتی اجرا گردید. معیارهای ورود به مطالعه، داشتن آستانههاي شنوايي راه هوايي بيش از 90 دسیبل HL در فرکانسهای 8000-250 هرتز (كمشنوايي عميق)، تمپانوگرام طبیعی، نداشتن سابقۀ هرگونه اختلال تعادلي و ابتلا به مشكلات گردني نظير (آرتروز)، ضربه به سر، ديابت و مصرف داروهای اتوتوکسیک بود. پس از تعيين نمونههاي لازم و كسب رضايتنامۀ كتبي، از تمام افراد شركتكننده در پژوهش تاريخچهگيري بهعمل آمد. سپس آزمايشهاي شنوايي و دهليزي شامل اديومتري تن خالص، تمپانومتري، ABR و VEMP انجام شد.
این بررسی توسط کمیتۀ اخلاق دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد تأیید قرار گرفت.
آستانههاي شنوايي راه هوايي در فركانسهاي اكتاوي 250 تا 8000 هرتز، با استفاده از دستگاه اديومتر دو كانالهIntracoustic مدل AC30 ساخت شرکت Intracoustic کشور دانمارك و بر طبق معيار ASHA (2005) اندازهگيري شد. بهمنظور بررسي سلامت و عملكرد طبيعي گوش مياني و پردۀ تمپان، تمپانومتري با استفاده از دستگاه ايميتانس آكوستيك مدل AT229 ساخت شرکت Intracoustic (كشور دانمارك) انجام گرفت.
برای بررسي منشأ ساكولی ASNR و همچنين تعيين ارتباط بين آزمونهاي VEMP و ASNR از كليۀ افراد مورد بررسی VEMP (با استفاده از دستگاه ICS Charter EP، كشور آمریکا) بهعمل آمد. عضلۀ SCM بهعنوان عضلۀ هدف در نظر گرفته شد. براي فعال كردن عضلۀ SCM از فرد داوطلب خواسته شد كه روي صندلي بنشيند و سر خود را 30 درجه به سمت جلو و 30 درجه به سمت مخالف عضلۀ مورد نظر بچرخاند. برای كنترل و حفظ انقباض عضلاني در طول آزمايش از روش فيدبك استفاده شد(10). در اين روش كيسه هواي دستگاه فشار خون تا 20 ميلي متر جيوه باد ميشد. سپس فرد آزمايش شونده كيسه را بين چانه و شانه خود قرار میداد و با وارد كردن فشار روي كيسۀ هوا عقربۀ فشار سنج را تا پايان آزمايش روي 40 ميلي متر جيوه ثابت نگه ميداشت. الکترود وارونگر روی انتهای فوقانی جناغ و الکترود ناوارونگر روی یک سوم فوقانی عضلۀ SCM قرار داده میشد. امپدانس بین الکترودها کمتر از پنج کیلو اهم بود و اختلاف پتانسیل بین الکترودها نیز بیش از دو کیلو اهم نبود. پاسخها 5000 برابر تقویت شدند. برای تعیین مقادیر زمان نهفتگی امواج p13 و n23، از محرک تنبرست 500 هرتز با خیز و افت دو میلی ثانیه و پلاتو صفر در سطح شدت 97 دسیبل nHL استفاده شد. تعداد محرک در ثانیه 1/5 هرتز، پنجره زمانی 50 میلی ثانیه، فیلتر باند گذر 2000-10 هرتز و تعداد 150 تحریک بود. تکرارپذیری یا عدم تکرارپذیری پاسخ به منزلۀ وجود یا عدم VEMP تعبیر میشد. همچنین، برای مخدوش نشدن پاسخها در اثر خستگی عضلات گردن، پس از ثبت هر موج یک دقیقه استراحت در نظر گرفته شد.
برای ثبت موج n3، افراد مورد مطالعه ABR با استفاده از دستگاه ICS Charter EP ساخت كشور امریکا انجام شد. الكترود وارونگر و ناوارونگر بهترتيب روي ماستوئيد گوش آزمايشي و ناحيه وسط پيشاني، در محل خط رويش مو قرار داده شدند. از محرک تنبرست 1000 هرتز با زمان خیز و افت یک میلی ثانیه و زمان پلاتو صفر میلی ثانیه، در سطح شدت 100-70 دسیبل nHL استفاده گردید(11). تعداد محرک در ثانيه 1/10 هرتز، زمان بررسي 10 میلی ثانیه، فيلتر باند گذر3000-100 هرتز و تعداد1800-1000 تحریک در نظر گرفته شد. پاسخها 105 برابر تقويت شدند. در صورت دارا بودن سه ويژگي زير، موج ثبت شده، ASNR بود: 1) ظاهر شدن قلۀ پاسخ 5-3 میلی ثانیه بعد از شروع تحريك 2) تكرارپذيری پاسخ 3) دامنهاي بيش از 05/0 میکرو ولت. در صورتي كه دو يا چند نمونه براي ASNR وجود داشت، بزرگترين قله بهعنوان پاسخ انتخاب ميشد(12). در هر گوش زمان نهفتگي، دامنه و آستانۀ ASNR در فركانس 1000 هرتز اندازهگيري شد. مدت زمان در نظر گرفته شده برای ثبت VEMP و ASNR به انضمام زمانهای استراحت لازم 90 دقیقه بود که تحت شرایطی، از جمله عدم همکاری افراد، به دو ساعت افزایش مییافت.
برای
تحلیل نتایج توزیع هنجار دادهها از آزمون آماری
کولموگروفـاسمیرنوف و برای ارتباط بین ASNR و VEMP از آزمون کای اسکوئر استفاده شد، اما از آنجایی که در این آزمون 50 درصد خانهها، مقادیر کمتر از پنج داشتند، محاسبه امکانپذیر نبود. از این رو، مقایسۀ درصد پاسخها بهترین روش برای بررسی ارتباط به نظر میرسید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخۀ 17در سطح معنیداری 05/0 انجام یافت.
یافتهها
نتایج مربوط به زمان نهفتگی قلههای p13 و n23 و دامنۀ n23-p13 در سطح شدت 97 دسیبل nHL در جدول 1 آورده شده است. در شکل 1 نیز VEMP بهدست آمده از گوشهای یک مرد جوان نشان داده شده است.
مقادیر میانگین زمان نهفتگی، آستانه و دامنۀ ASNR در سطوح شدتی 100-70 دسیبل nHL بهترتیب 52/3 میلی ثانیه با انحراف معیار 10/0، 96/91 دسیبل nHL با انحراف معیار 91/0 و 25/0 میکرو ولت با انحراف معیار 02/0 بهًدست آمد (جدول 2). شکل 2 نمونهای از ASNR ثبت شده از گوش چپ یک مرد جوان را نشان میدهد.
گوشهای مورد مطالعه از نظر داشتن ASNR به دو گروه تقسیم شدند.گوشهایی که ASNR در آنها ثبت شده بود، در گروه اول جای گرفتند و گروه دوم شامل گوشهایی بود که ASNR در آنها مشاهده نشده بود. 30 گوش در گروه اول قرار گرفتند که از این تعداد در سه گوش VEMP ثبت نشد. به عبارت دیگر از 34 گوشی که VEMP داشتند، در 27 گوش (41/79 درصد) ASNR بهدست آمد. در هفت گوش علیرغم ثبت VEMP، ASNR مشاهده نشد. در دو گوش نیز هیچ پاسخی (ASNR و VEMP) ثبت نشد.
بحث
در مطالعۀ حاضر فرض شد که ASNR میتواند منشأ دهلیزی، بهویژه وابسته به ساکول، داشته باشد. برای برانگیختن پتانسیلهایی با منشأ دهلیزی لازم است که پاسخهای دهلیزی تقویت و پاسخهایی با منشأ حلزونی کاهش یابد. برای این منظور، افراد مبتلا به کمشنوایی عمیقی که هیچگونه سابقه و یا علائمی مبنی بر اختلال دهلیزی نداشتند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. از 39 گوش کمشنوای عمیق در 34 گوش (17/87 درصد) VEMP طبیعی ثبت شد. این مقدار با نتایج بهدست آمده توسط Jin و همکاران (2010) تطابق دارد. آنها 16 ورزشکار المپیک مبتلا به کمشنوایی عمیق را توسط VEMP با محرک تنبرست 500 هرتز، مورد بررسی قرار دادند و گزارش نمودند که در 28 گوش از 32 گوش (5/87 درصد) VEMP طبیعی بهدست آمد(13).
برای بررسی ارتباط ASNR و VEMP ابتدا لازم است که احتمال وابستگی ASNR به حلزون و باقیماندۀ شنوایی به حداقل برسد. ثبت ASNR در 92/76 درصد گوشهای کمشنوای عمیق مورد مطالعه، نشان داد که به احتمال زیاد این پاسخ ارتباطی با عملکرد حلزون و باقیماندۀ شنوایی ندارد و توسط مسیر معمول شنوایی نیز برانگیخته نمیشود. همچنین وجود VEMP طبیعی در 27 گوش از 30 گوش کمشنوای عمیقی که ASNR داشتند،
نشان میدهد که گوشهایی با ASNR، عملکرد دهلیزی خوبی علیرغم کمشنوایی عمیق دارند که این یافته نیز از منشأ غیرحلزونی ASNR حمایت میکند.
با توجه به نتایج بهدست آمده، ویژگیهای ASNR در بررسی حاضر به شرح زیر بود: موجی V شکل که زمان نهفتگی کوتاهی حدود 52/3 میلی ثانیه داشت، به هنگام کاهش شدت محرک، زمان نهفتگی این پاسخ افزایش و دامنۀ آن کاهش پیدا میکرد و نیز موجی تکرارپذیر بود. این ویژگیها با گزارشات Kato و همکاران (1998) و Nong و همکاران (2002) تطابق دارد(7و14)، بنابراین پر واضح است که ASNR یک پتانسیل عصبی باشد.
به هنگام ثبت ASNR، نوع محرک و تعداد محرک در ثانيه پایین، مهمترین پارامترهای ثبت هستند. در پژوهش حاضر تنبرست 1000 هرتز بهعنوان محرک برای ثبت ASNR بهکار گرفته شد. همچنین از تعداد محرک در ثانيه 1/10 هرتز استفاده شد که این دو مورد از موارد ایجاد مغایرت در نتایج پژوهش حاضر و اکثر مطالعات انجام گرفته هستند که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
Kato و همکاران (1998) نتایج ABR کلیک 3319 بیمار (شنوا و کمشنوا) را طی سالهای 1978 تا 1990 جمعآوری کرده و مورد بررسی قرار دادند. از این تعداد 740 نفر کمشنوایی عمیق داشتند. آنها گزارش کردند که در 5/6 درصد از بیماران مبتلا به کمشنوایی عمیق (48 نفر) یا 8/5 درصد گوشها، ASNR مشاهده میشود. در پژوهش آنها از تعداد محرک درثانيه 20 هرتز استفاده شده بود(7). این نتایج نزدیک به گزارشهای Nong و همکاران (2000) بود. آنها نیز نتایج ABR کلیک 2384 بیمار هشت ماهه تا 70 ساله (شنوا و کمشنوا) را که در سالهای 1980 تا 1998 ثبت شده بود، مورد ارزیابی قرار دادند و بیان کردند که از 653 بیمار مبتلا به کمشنوایی عمیق تنها در 3/12 درصد (80 نفر)، پاسخ ASNR ظاهر میشود(14). این گزارشها با مقدار 92/76 درصد بهدست آمده در پژوهش حاضر همخوانی ندارد، زیرا
مطالعات Kato و همکاران (1998) و Nong و همکاران (2000) مطالعاتی گذشتهنگر بوده و پروتکل آزمون بهمنظور ثبت ASNR تنظیم نشده بود و استفاده از محرک کلیک و تعداد محرک درثانيه 20 هرتز، احتمال بروز ASNR را کاهش داده بود. از طرف دیگر در جمعیت مورد مطالعۀ آنها محدودۀ سنی وجود نداشته است.
Nong و همکاران (2002) و Emara (2010) با مطالعهای که روی افراد کمشنوای عمیق با استفاده از ABR کلیک انجام دادند، به بررسی ارتباط بین VEMP و ASNR پرداختند. آنها بیان نمودند که بود و نبود ASNR و VEMP باید موازی با یکدیگر باشد، چون عملکرد طبیعی ساکول برای ثبت ASNR لازم است و به احتمال زیاد ساکول ارگان حسی تولیدکنندۀ پاسخ است(2و8).
Emara (2010) در بررسی که روی 23 کودک مبتلا به کمشنوایی عمیق با استفاده از محرک کلیک و تعداد محرک در ثانيه 1/21 هرتز انجام داد، ثبت ASNR در 43/30 درصد افراد را گزارش کرد. بر طبق گزارش وی در تمام افرادی که ASNR مشاهده شد، VEMP طبیعی با محرک کلیک بهدست آمد، در حالی که در گروه بدون ASNR، VEMP در 13/53 درصد افراد ثبت شد(8). عدم تطابق نتایج Emara با یافتههای پژوهش حاضر بهدلیل استفاده از محرک کلیک در ثبت هر دو پاسخ ASNR و VEMP، بهکارگیری تعداد محرک در ثانيۀ بالا در ثبت ASNR و همچنین جمعیت مورد مطالعۀ وی است. در صورتی که در پژوهش حاضر ASNR در بزرگسالان کمشنوای عمیق و با استفاده از تعداد محرک در ثانيه 1/10 هرتز بهدست آمد. همچنین در ثبت ASNR و VEMP نیز بهترتیب از محرکهای تنبرست 500 و 1000 هرتز استفاده شد، زیرا در میان محرکهای صوتی، تنهای فرکانس پایین برای فعال کردن الیاف آوران مؤثرتر هستند، که شاید این امر بهدلیل قفل فازی مکانیسم عصبی و یا کوک شدن بخش ساکول سیستم اتولیت باشد(11). محرک کلیک حاوی فرکانسهای بالا است، در حالی که ساکول بیشترین حساسیت را به فرکانسهای پایین (500 و 1000 هرتز) دارد. این پاسخدهی انتخابی دستگاه حسی ساکول به محدودۀ فرکانسی خاص، به اهمیت نوع محرک در پروتکل ثبت آزمون اشاره دارد.
یافتههای Emara با نتایج Zagolski تطابق دارد. وی در 17 کودک سه ماهۀ مبتلا به کمشنوایی عمیق، که از این تعداد 15 کودک در خطر آسیبهای گوش داخلی بهدلیل عوامل مختلفی از جمله مصرف داروی آمیکاسین بودند، پاسخ ASNR را با استفاده از محرک کلیک و تنبرست 500 هرتز ثبت کرد. Zagolski به میزان بروز پاسخ در هر محرک بهطور مجزا اشارهای نکرده بلکه با ثبت VEMP طبیعی از همۀ 10 گوشی که ASNR داشتند، بیان
نمود که ارتباط قوی بین بروز ASNR و VEMP وجود دارد و پیشنهاد کرد که ASNR میتواند روشی با ارزش برای ارزیابی عملکرد دهلیزی کودکان کمشنوای حسی عصبی عمیق باشد(15). اما این یافتهها با نتایج پژوهش حاضر همخوانی ندارد، که بهدلیل تفاوت در جمعیت مورد مطالعه است. Zagolski (2008) کودکان سه ماهه را مورد بررسی قرار داد که اکثر آنها در خطر آسیبهای گوش داخلی بودند. این خود از عواملی است که احتمال بروز ASNR و VEMP را کاهش میدهد(15).
Murofushi و همکاران (2005) توانستند برای اولین بار ASNR را در افراد با شنوایی هنجار ثبت کنند. آنها محرک تنبرست کوتاه 1000 هرتز را همزمان با نویز سفید به گوش آزمایشی ارائه دادند. نویز سفید برای کاهش احتمال پاسخی با منشأ حلزونی، استفاده شده بود. آنها اظهار داشتند ASNR در 23 از 24 گوش (8/95 درصد)، با تکرارپذیری بالا مشاهده میشود(12).
Versino و همکاران (2007) 15 بیمار مبتلا به اسکلروز متعدد را علاوه بر 31 فرد هنجار، مورد ارزیابی VEMP گالوانیک، VEMP صوتی و ABR قرار دادند. آنها با ثبت VEMP و ASNR در همۀ افراد هنجار بیان کردند که این دو روش میتواند بهعنوان تکنیکهای مکمل برای ارزیابی عملکرد ساکول مورد توجه قرار گیرد، چرا که اگر ضایعهای روی شاخۀ وابران غیردهلیزی رفلکس دهلیزیـگردنی، از هستههای فرعی تا عضلۀ SCM وجود داشته باشد، امکان ثبت VEMP غیرطبیعی وجود دارد(9). مهمترین علت میزان بروز بالای ASNR در دو مطالعۀ اخیر بهکارگیری محرک تنبرست و تعداد محرک در ثانيه 1/10 هرتز برای برانگیختن ASNR بود. این مسئله تأکیدی بر اهمیت نوع محرک و تعداد محرک در ثانيه پایین در ثبت ASNR است.
با
توجه به یافتههای مطالعات انجام گرفته و نتایج پژوهش حاضر،
میتوان بیان نمود که ASNR به احتمال زیاد پاسخ برانگیختۀ
صوتی است که وابسته به عملکرد حلزون نبوده و میتواند در موارد خاص در
مجموعه آزمونهای دهلیزی مورد
استفاده قرار گیرد.
در پژوهش حاضر بهدلیل وجود محدودیت دستگاه، امکان ارائۀ محرک با زمان خیز و افت 5/0 میلی ثانیه وجود نداشت و پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی به بررسی ASNR با محرک تنبرست 1000 هرتز و زمان خیز و افت 5/0 و پلاتو صفر میلی ثانیه پرداخته شود. همچنین ثبت ASNR با استفاده از فرکانسهای دیگر محرک از جمله 500 هرتز میتواند امکان مقایسۀ بین نتایج فرکانسهای مختلف را فراهم کند. وجود بررسیهایی مشابه با پژوهش حاضر با بهکارگیری محرک تنبرست در پروتکل ثبت احتمالاً میتواند به نتایج پژوهش حاضر قوت ببخشد. همچنین این امر ثبت ASNR در افراد شنوا، بررسی بهتر و بیشتر ارتباط بین دو پاسخ ASNR و VEMP را مقدور میسازد.
نتیجهگیری
این مطالعه نشان میدهد که ASNR به احتمال زیاد وابسته به عملکرد حلزون و باقیماندۀ شنوایی نبوده و ميتواند بهعنوان يك آزمون بالینی جديد در مجموعه آزمونهای دهلیزی، بهویژه در افرادی که به دلایل مختلف از جمله ضعف تون عضلانی، محدودیت حرکت گردنی، سن بالا و یا پایین قادر به انقباض عضلۀ SCM و حفظ آن در VEMP نیستند، و همچنین در شرایطی که سیستم ثبت VEMP در دسترس نیست، میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
سپاسگزاری
از جناب آقای رضا محمودی، نائب رئیس محترم هیئت مدیرۀ انجمن خانوادۀ ناشنوایان ایران و سرکار خانم مرضیه شریفیان، مدیر محترم گروه شنواییشناسی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، بهدلیل مساعدتهای بیدریغشان در انجام این مطالعه تقدیر و تشکر میگردد.
REFERENCES
1. Sazgar AA, Akrami K, Akrami S, Karimi Yazdi AR. Recording of vestibular evoked myogenic potentials. Acta Medica Iranica. 2006;44(1):13-6.
2. Nong DX, Ura M, Kyuna A, Owa T, Noda Y. Saccular origin of acoustically evoked short latency negative response. Otol Neurotol. 2002;23(6):953-7.
3. Shepard NT. Evaluation of the patient with dizziness and balance disorder. In: Katz J, Medwetsky L, Burkard R, Hood L. Handbook of clinical audiology. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2009. p. 467-96.
4. Brantberg K, Fransson PA. Symmetry measures of vestibular evoked myogenic potentials using objective detection criteria. Scand Audiol. 2001;30(3):189-96.
5. Colebatch JG, Halmagyi GM. Vestibular evoked potentials in human neck muscles before and after unilateral vestibular deafferentation. Neurology. 1992;42(18):1635-6.
6. Rosengren SM, Colebatch JG. Vestibular evoked potentials (VsEPs) in patients with severe to profound bilateral hearing loss. Clin Neurophysiol. 2006;117(5):1145-53.
7. Kato T, Shiraishi K, Eura Y, Shibata K, Sakata T, Morizono T, et al. A 'neural' response with 3-ms latency evoked by loud sound in profoundly deaf patients. Audiol Neurootol. 1998;3(4):253-64.
8. Emara AA. Acoustically evoked, short latency negative response in children with sensorineural hearing loss. J Laryngol Otol. 2010;124(2):141-6.
9. Versino M, Ranza L, Colnaghi S, Alloni R, Callieco R, Romani A, et al. The N3 potential compared to sound and galvanic vestibular evoked myogenic potential in healthy subjects and in multiple sclerosis patients. J Vestib Res. 2007;17(1):39-46.
10. Maes L, Vinck BM, De Vel E, D’haenens W, Bockstael A, Keppler H, et al. The vestibular evoked myogenic potential: a test-retest reliability study. Clin Neurophysiol. 2009;120(3):594-600.
11. Hall JW. New handbook of auditory evoked responses. Boston: Allyn and Bacon; 2007.
12. Murofushi T, Iwasaki S, Takai Y, Takegoshi H. Sound-evoked neurogenic responses with short latency of vestibular origin. Clin Neurophysiol. 2005;116(2):401-5.
13. Jin Y, Munetaka U, Hayasi A, Takegoshi H, Nakajima Y, Kaga K. Vestibular myogenic potentials of athletes for the Deaf Olympic Games with congenital profound hearing loss. Acta Otolaryngol. 2010;130(8):935-41.
14. Nong DX, Ura M, Owa T, Noda Y. An acoustically evoked short latency negative response in profound hearing loss patients. Acta Otolaryngol. 2000;120(8):960–6.
15. Zagólski O. An acoustically evoked short latency negative response in profound hearing loss infant. Auris Nasus Larynx. 2008;35(3):328-32.