مقاله پژوهشی

 

بررسی و مقایسۀ رشد جنبۀ محتوایی تعریف واژه در کودکان 5/4 تا 5/7 سالۀ فارسی‏زبان

 

مریم ملکیان1، طاهره‏سیما شیرازی1، طلیعه ظریفیان1، پوریا رضاسلطانی2

1ـ گروه گفتاردرمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران

2ـ گروه آمار، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: تعریف واژه یکی از مهارت‌های پیچیدۀ زبانی است که آگاهی فرازبانی و سواد، نقش مهمی در آن دارند. این پژوهش با هدف بررسی و مقایسۀ رشد جنبۀ محتوایی تعریف واژه در کودکان 5/4 تا 5/7 ساله انجام شد.

روش بررسی: این پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی‏ـ‏تحلیلی بود. آزمودنی‌ها شامل 107 دختر و پسر بودند که در رده‏های سنی اول (65-54 ماه)، دوم (77-66 ماه) و سوم (90-78 ماه) به شیوۀ نمونه‏گیری چند مرحله‌ای، از مهدکودک‌ها و مدارس مناطق 1، 7 و 17 تهران انتخاب شدند. تکلیف تعریف واژه روی آن‌ها انجام شد. پایایی تکلیف تعریف واژه به روش همبستگی نمرات دو ارزشیاب مستقل و روایی آن به‏صورت محتوایی بررسی شده است. برای تحلیل از روش‌های آماری کروسکال والیس و من‏ویتنییو استفاده شد.

یافته‌ها: با افزایش سن، میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی تعریف واژه افزایش معنی‏داری پیدا کرد(001/0p=). البته افزایش میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی در گروه سنی دوم و سوم، اختلاف معنی‏داری نداشت. بیشترین پاسخ مورد استفاده در همۀ سنین، پاسخ عملکردی بود. همچنین با افزایش سن، میزان استفاده از پاسخ خطا(002/0p=) و عینی(003/0p=) به‏طور معنی‏داری کاهش یافت و در مقابل، درصد استفاده از پاسخ ترکیبی نوع دوم افزایش معنی‏داری داشت(001/0p<).

نتیجه‏گیری: با افزایش سن، کیفیت تعریف‏ها از نظر محتوایی بهبود می‌یابد و تعریف‏ها از پاسخ‌های عینی و عملکردی به سمت تعریف‏های ترکیبی نوع دوم پیش می‌روند.

واژگان کلیدی: رشد، تعریف واژه، کودک، فارسی‏زبان

 

(دریافت مقاله: 14/8/92، پذیرش: 9/10/92)

 

مقدمه

دانش در مورد واژگان را که در خزانۀ واژگان ذهنی وجود دارد، می‌توان شامل دانش واجی یعنی دانش فرد از صداهای موجود در کلمه، دانش دستوری که فرد می‌داند چگونه از این کلمه در ترکیب با کلمات دیگر استفاده کند و دانش مفهومی که شامل اطلاعات اصلی در مورد واژگان و در واقع تعریف آن‌ها می‌شود، دانست(1).

Vygotsky (1978) رشد نظامدار معنای کلمه را مطرح کرده است، به این معنا که دانش مفهومی که شامل معنای کلمات است، طی روند رشد تغییر می‌کند. طبق نظر او، بعد از آنکه مصداق کلمه وضع پایداری پیدا می‌کند، معنای آن به رشد خود ادامه می‌دهد. برای مثال، از نظر کودکی خردسال، اگر سگی او را گاز گرفته باشد، سگ ممکن است حیوانی وحشتناک تلقی شود. در حالیکه اگر در کنار این کودک همیشه سگی وجود داشته باشد و او به بازی کردن با آن خو گرفته باشد، سگ حیوانی کاملاً دوست داشتنی تلقی می‌شود. بنابراین در این مرحله مضمون عاطفی، معنای کلمه را تشکیل می‌دهد. در مرحلۀ بعد، آگاهی خصلتی عینی و کاربردی پیدا می‌کند و مثلاً کلمۀ سگ خاطره‌ای از تجربه‌ای مشخص را بر می‌انگیزد (سگی که غذا داده می‌شود و غیره). با افزایش سن، معنای کلمه وارد نظامی از تقابل‌های انتزاعی می‌شود، مثلاً سگ جانور است و گیاه نیست و غیره(2). رشد در معنای کلمه و سایر جنبه‌های زبانی در طول سال‌های مدرسه هم ادامه می‌یابد(3).

برای بررسی روند رشد در معنای کلمه و تغییری که به دنبال این رشد در دانش مفهومی رخ می‌دهد، می‌توان از تکلیف تعریف واژه استفاده کرد(2). در این تکلیف فرد باید برای واژه‌ای که به او ارائه می‌شود، تعریفی بیان کند. این تکلیف، توانایی فرازبانی metalinguistic)) آزمودنی را نیز می‌سنجد(4). منظور از توانایی فرازبانی در اینجا این است که فرد بداند چه مواردی یک تعریف خوب را می‌سازند و اینکه فرد بتواند واژه را تحلیل کرده و طبقۀ آن واژه و ویژگی‌هایش را انتزاع کند(5).

مطالعات متعددی در زمینۀ تعریف واژۀ کودکان طبیعی در زبان‌های مختلف صورت گرفته و روند رشد تعریف واژه در آن زبان‌ها مشخص شده است(7-5). Kikas (1993) در مقاله‌ای مروری مطرح می‌کند که بین تعریف‌های ارائه شده در سنین مختلف، تفاوت‌های کیفی وجود دارد. کودکان کم سنتر از تعریف‌های توصیفی، عملکردی و تکرار و غیره استفاده می‌کنند، در حالیکه کودکان 9 سال و بالاتر، تعریف‌های انتزاعی‌تری ارائه می‌دهند که شامل نام طبقۀ واژۀ مورد سؤال می‌شود(8). To و همکاران (2013) در مطالعه‌ای تعریف واژۀ گویندگان چینی از سن 10/4 تا 01/12 ساله را بررسی کردند. نتایج نشان داد که با افزایش سن، استفاده از مشخصات اصلی از جمله نام طبقه که باعث ایجاد تعریف‌های رسمی می‌شوند، افزایش می‌یابد(7). محمدی و همکاران (2011) در پژوهشی تعریف واژۀ کودکان فارسی زبان مبتلا به اختلال ویژۀ زبانی (Specific language impairment: SLI) را در دو جنبۀ محتوایی و ساختاری با همتایان سنی هنجار در مقطع اول تا سوم دبستان مقایسه کرد. یافته‌ها نشان داد که تفاوت معنی‎داری در میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی و ساختاری تعریف واژه بین دو گروه وجود داشته است و کودکان با آسیب ویژۀ زبان در هر دو جنبه، نمرۀ پایین‌تری از همتایان هنجار خود گرفتند(9).

در ایران پژوهش جامعی در مورد روند رشد تعریف واژه در کودکان فارسیزبان طبیعی صورت نگرفته است و انجام پژوهشی در این حیطه ضروری بهنظر می‌رسد. در این پژوهش قصد بر آن است که رشد جنبۀ محتوایی تعریف واژه در کودکان چهار و نیم تا هفت و نیم سالۀ فارسی‌زبان بررسی و مقایسه شود و به این پرسش پاسخ داده شود که با افزایش سن، تعریف واژۀ کودک فارسیزبان چگونه تغییر می‌کند.

 

روش بررسی

این پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی- تحلیلی است که طی آن 107 کودک (54 دختر و 53 پسر) از سه گروه سنی انتخاب شده‌اند. در هر یک از گروه‏های سنی اول که شامل کودکان 65-54 ماهه و گروه سنی سوم که شامل کودکان 90-78 ماهه ‌بود، 18 دختر و 18 پسر و در گروه سنی دوم 18 دختر و 17 پسر از کودکان 77-66 ماهه شرکت داشتند. برای انتخاب شرکتکنندگان، از شیوۀ نمونه‏گیری چند مرحله‌ای استفاده شد. بهمنظور نمونهگیری از جامعۀ آماری، از طرح تقسیمبندی مناطق تهران استفاده شد. براساس این مطالعه، مناطق 22 گانۀ شهر تهران از نظر توسعۀ اجتماعی، اقتصادی به سه پهنۀ توسعه‌ای پایین، متوسط و بالا تقسیم شده‌اند(10). ابتدا مناطقی که در هر پهنه قرار می‌گرفتند، تعیین شد. سپس از هر پهنه، یک منطقه بهصورت تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب شد و در هر منطقه از بین فهرست مهدکودک‌ها و مدارس ابتدایی بهصورت تصادفی ساده، 2 مهدکودک و 1 مدرسۀ دخترانه و 1 مدرسۀ پسرانه انتخاب شد. پس از بررسی معیارهای ورود و خروج، از بین کودکانی که معیارها را داشتند، در هر منطقه و هر ردۀ سنی 6 دختر و 6 پسر بهصورت تصادفی ساده انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند. معیارهای ورود و خروج آزمودنی‌ها و نحوۀ اعمال آن‌ها به این صورت بود که تمام آزمودنی‌ها باید فارسیزبان و تکزبانه باشند. آزمودنی‌ها نباید هیچ‌گونه اختلال بارز بینایی، شنوایی، صدمات نورولوژیک، بیماری‌های شدید جسمانی که منجر به کاهش تعاملات کودک با دیگران شود، تأخیر در رشد روانی حرکتی، تأخیر در رشد گفتار و زبان و مشکلات عاطفی، روانی داشته باشند.

ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامۀ اطلاعات زمینه‌ای و تکلیف تعریف واژه بود. پرسشنامۀ اطلاعات زمینه‌ای، پرسشنامه‌ای محقق ساخته بود که برای دریافت اطلاعات دموگرافیک و بررسی تمامی معیارهای ورود و خروج کودکان طراحی شد. این پرسش‌نامه به‌همراه فرم رضایتنامۀ کتبی در اختیار والدین کودکانی قرار می‌گرفت که طبق اظهارات مسئولان مهد کودک و مدرسه دارای معیارهای ورود و خروج بودند. برای بررسی معیارهای ورود و خروج، علاوه بر اطلاعات پرسش‏نامه، از پروندۀ سلامت کودک نیز استفاده می‌شد.

تکلیف تعریف واژه در سال 2011 توسط محمدی و همکاران طراحی شده است. این تکلیف شامل 14 واژه از هفت مقولۀ وسیلۀ غذاخوری، حیوانات، حمل و نقل، اعضاء بدن، شغل و سمت، میوه و مکان بود. واژه‌های این تکلیف شامل قاشق، لیوان، کلاغ، اسب، قطار، هواپیما، دست، پا، معلم، دکتر، سیب، انار، مدرسه و مسجد بود. این تکلیف برای مقاطع اول تا سوم ابتدایی ساخته شده است و اعتبار این تکلیف در جنبۀ محتوایی از طریق محاسبۀ همبستگی نمرات دو ارزشیاب مستقل (Interjudge agreement) به‎دست آمده است. برای جنبۀ محتوایی در اجرای اول، پایایی 71 درصد و در اجرای دوم پایایی 82 درصد به‌دست آمده است(9). شیوۀ امتیازبندی این تکلیف از مطالعۀ Marinellie و Johnson (2002) اقتباس شده است(4).

از آنجایی که جامعۀ هدف پژوهش حاضر شامل کودکان 5/7-5/4 ساله بود، پایایی این تکلیف در این گروه‌های سنی دوباره مورد بررسی قرار گرفت. در راستای تعیین توانایی کودکان در تعریف واژه‎ها، این تکلیف روی 10 کودک (65-54 ماهه) اجرا شد و مشخص شد که کودکان این ردۀ سنی این واژگان را می‌شناسند و قادر به تعریف آن‌ها هستند. پایایی تکلیف به روش پایایی بین دو ارزیاب (Interrater reliability) به‎دست آمد. از هر ردۀ سنی 10 کودک به‎صورت تصادفی انتخاب شد، با جمع‎آوری تعریف‎های ارائه شده از 14 واژۀ موجود در تکلیف توسط 30 کودک، مجموعاً 420 پاسخ (14×30) وجود داشت که هر یک از دو ارزیاب به‎صورت جداگانه براساس مقیاس نمره‎دهی Marinellie و Johnson به این تعریف‎ها نمره دادند. همبستگی نمرات با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن به‎دست آمد. شاخص ضریب همبستگی اسپیرمن برای جنبۀ محتوایی 93/0.بود. بنابراین، این تکلیف برای گروه‌های سنی این مطالعه نیز پایا بوده و در این ردۀ سنی هم از این تکلیف استفاده شد.

در اجرای تکلیف، ابتدا برای آمادهسازی ذهنی کودک، کلیپ عروسکی به کودک نشان داده می‌شد. در این کلیپ، محقق با استفاده از پاپت، انواع مختلف تعریف برای واژۀ پرتقال را به کودک ارائه می‌داد. سپس از کودک خواسته می‌شد تا مانند عروسک پاپت، هر واژه‌ای که از او پرسیده می‌شود را تعریف کند. در مورد هر واژۀ ارائه شده، آزمونگر می‌پرسید: معنای واژه چیست؟ برای مثال « سیب چیه؟». هر بار اجرای تکلیف، بهطور معمول 15 دقیقه طول می‌کشید. بعد از اتمام تکلیف، تعریف‌های ضبط شدۀ کودکان یادداشت می‌شد و هر واژه مطابق با شیوۀ نمره‏دهی محتوا مورد بررسی قرار گرفته و نمره به آن تعلق می‌گرفت. از بین تعریفهای موجود برای هر واژه، به بهترین پاسخ ارائه شده نمره تعلق می‌گرفت. سیستم نمرهگذاری این تکلیف شامل یک طیف 6 نمره‏ای است که مطابق با آنچه آزمودنی در محتوای تعریف خود بهکار ببرد، از صفر تا پنج تغییر می‌کند. کم‌ترین نمره متعلق به پاسخ‌های خطا است که صفر و بیش‌ترین نمره متعلق به پاسخ‌های سطح بالاست که پنج است. بنابر این حداکثر نمره‏ای که هر آزمودنی به ازاء تعریف 14 واژه می‌تواند به‎دست بیاورد 70 نمره و حداقل آن صفر است. از آنجاییکه تعداد واژه‌های تکلیف 14 واژه بوده و شرکتکنندگان از هر جنس و هر گروه سنی 18 نفر بودند، به استثنای تعداد پسران شرکت‌کننده در گروه سنی دوم که 17 نفر بودند، بنابراین در مجموع در هر ردۀ سنی 490 یا 504 پاسخ داشتیم. برای محاسبۀ درصد انواع پاسخ‌های جنبۀ محتوایی، مجموع هر یک از انواع پاسخ‌ها را بر کل تعداد پاسخ‌ها (504 یا 490) تقسیم و در عدد 100 ضرب می‏شد. سپس با استفاده از آزمون کای اسکوئر به بررسی معنی‏داری روند تغییرات در مورد هر یک از پاسخ‌ها پرداخته می‏شد.

برای تحلیل آماری داده‌ها از نرمافزار آماری SPSS نسخۀ 16 در سطح معنیداری 05/0p< استفاده شد. برای بررسی هنجار بودن متغیرها از آزمون شپیروـ‏‏ویلک استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرها دارای توزیع هنجار نبودند و از آزمون‌های آماری نا پارامتریک استفاده شد. برای بررسی وجود تفاوت در میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی در گروه‌های سنی مختلف از آزمون آماری کروسکال والیس استفاده شد و برای مقایسۀ دو به دو میانگینها از آزمون مقایسۀ چندگانه استفاده شد.

 

یافته‌ها

تعریف‌های هر یک از آزمودنی‌ها با یکی از سطوح مربوط به جنبۀ محتوایی تعریف واژه (پیوست 1) انطباق داده شد و درصد انواع پاسخ‌های جنبۀ محتوایی مشخص شد. در نمودار 1، توزیع انواع پاسخ‌های جنبۀ محتوایی تعریف واژه در کودکان 5/4 تا 5/7 ساله نشان داده شده است.

همان‌طورکه در نمودار 1 و مشخص است، در تمام گروه‌های سنی، پاسخ عملکردی بیش‌ترین فراوانی را دارد. بعد از آن در گروه سنی اول، پاسخ عینی و در گروه سنی دوم و سوم، پاسخ ترکیبی نوع دوم، بیش‌ترین فراوانی را بهخود اختصاص داده است. با افزایش سن، درصد استفاده از پاسخ‌های خطا، عینی و عملکردی کاهش یافته و در مقابل درصد استفاده از پاسخ ترکیبی نوع اول و نوع دوم افزایش یافته است. درصد استفاده از مقولۀ کلی و مقولۀ اختصاصی در کودکان گروه سنی دوم نسبت به کودکان گروه سنی اول افزایش یافته و در گروه سنی سوم درصد استفاده از این دو پاسخ رو به کاهش گذاشته است. در مقابل درصد استفاده از پاسخ ترکیبی نوع اول و نوع دوم افزایش یافته است. هیچ کدام از شرکتکنندگان سه گروه سنی، از پاسخ مترادف استفاده نکرده‏اند و درصد استفاده از پاسخ تداعی و تشبیهی نیز کم‌تر از دو درصد بوده است.

با افزایش سن میزان استفاده از پاسخ خطا(002/0p=) و عینی(003/0p=) بهطور معنی‎داری کاهش پیدا کرد و میزان استفاده از پاسخ ترکیبی نوع دوم افزایش معنی‎داری(001/0>p) داشت. در مورد سایر پاسخ‌ها هر چند تغییراتی وجود داشت اما معنی‎دار نبودند.

نتایج پژوهش نشان داد که بین نمرۀ جنبۀ محتوایی در سه گروه سنی تفاوت معنی‎دار وجود دارد(001/0p=)، بهگونه‌ای که با افزایش سن میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی تعریف واژه افزایش یافته است. برای بررسی اینکه دقیقاً تفاوت نمرۀ جنبۀ محتوایی در کدام یک از گروه‌های سنی معنی‎دار است، از شیوۀ مقایسههای چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون تکمیلی در مقایسۀ میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی بین گروه‌های سه‌گانه نشان داد که در سطح معنی‏داری(05/0=p) میانگین جنبۀ محتوایی تعریف واژه فقط در گروه سنی اول و دوم و گروه سنی اول و سوم اختلاف معنی‏داری دارد(05/0p<) اما بین دو گروه سنی دوم و سوم، اختلاف میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی تعریف واژه معنی‏دار نیست.

 

بحث

در بررسی درصد انواع پاسخ‌های جنبۀ محتوایی تعریف واژه می‌توان گفت با افزایش سن درصد استفاده از پاسخ خطا کاهش یافته است. ارائۀ پاسخ خطا شاید نشاندهندۀ این است که کودک هنوز در حال گذراندن روند تنظیم و تکمیل فرایند دستیابی به تعریفی از واژه (slow mapping) است و دانش او از واژه هنوز کامل نشده است. این روند، طولانی است که در آن کودک بهطور دائم در حال فرضیهسازی دربارۀ معنای واژۀ جدید است. در این روند، فرد همیشه در حال اصلاح و به‏روز کردن بازنمایی‌های معنایی و مفاهیم مرتبط با آن واژه است تا زمانی که دانش کاملی از واژه کسب شود(11). با افزایش سن، میزان استفاده از پاسخ خطا کاهش معنی‏داری پیدا کرده است و این کاهش می‌تواند نشان‏دهندۀ این باشد که دانش کودکان در مورد معنای واژگان کامل‌تر شده است. برای مثال زمانی که کودک در تعریف واژه هیچ پاسخی ارائه ندهد، می‌تواند نشاندهندۀ این باشد که کودک دانش کاملی در مورد معنای واژه ندارد. هنگامی که کودک در تعریف واژه پاسخ نادرست می‌دهد، برای مثال، در تعریف مدرسه می‌گوید: «در مدرسه بازی می‌کنیم»، این پاسخ مشابه تعریفی است که برای واژۀ پارک ارائه می‌شود. مطابق با نتایج همین پژوهش، ما از کودک پنج ساله انتظار داریم که در تعریف اسم عینی از پاسخ عملکردی استفاده کند اما این پاسخ که «در مدرسه بازی می‌کنیم» عملکرد مدرسه را تعیین نمی‌کند. وجود چنین پاسخی نشان‏دهندۀ این است که کودک هنوز از عملکرد اصلی مدرسه آگاهی ندارد و باید دانشش در مورد معنای مدرسه تکمیل شود.

در این مطالعه، همۀ افراد صرفنظر از سن تمایل زیادی به استفاده از پاسخ عملکردی نشان دادند. البته با افزایش سن میزان استفاده از پاسخ عملکردی و عینی کمتر شده است. با وجود چنین کاهشی باز هم در گروه سنی دوم و سوم بیش‌تر پاسخ‌ها از نوع عملکردی بود و کاهش استفاده از پاسخ عملکردی معنی‎دار نبود. کاهش استفاده از پاسخ عملکردی و عینی با توجه به روند رشد معنای کلمه قابل پیشبینی است. طبق روند رشد و دیدگاه Vygotsky (1978) انتظار می‌رود با رسش بیش‌تر، آگاهی کودکان از معنای کلمات بهبود یابد و کودک فراتر از ویژگی‌های عینی و عملکردی واژه، کلمه را وارد نظامی از تقابل‌ها کند، هر واژه را در طبقه‌ای قرار دهد و تعریفهایی را ارائه دهد که شامل نام طبقۀ واژۀ مورد سؤال شوند(2و12). افزایش استفاده از مقولۀ اختصاصی و مقولۀ کلی در گروه کودکان پیشدبستانی (گروه سنی دوم) هم به همین علت است. درصد استفاده از این دو پاسخ هم با افزایش سن، کاهش می‌یابد. بهنظر می‌رسد تعریفهای مقولۀ کلی و مقولۀ اختصاصی در سنین بالاتر، تبدیل به پاسخ‌های ترکیبی نوع اول و دوم شده‌اند. ارائۀ تعریفها نیازمند تمرین روی فرم مطلوب است تا به روانی و ثبات برسد(13) و آموزش رسمی و مدرسه، فرصت مناسبی برای این تمرین فراهم می‌کند. چهبسا مدرسه نیز به کودکان کمک کرده باشد تا از تعریف ترکیبی نوع اول و نوع دوم بیش‌تر استفاده کنند.

آن چه در سال‌های اولیه به کودکان در کشف محیطشان کمک می‌کند، دستورزی اشیاء و بررسی کاربرد آن‌هاست. بنابراین، عملکرد، اصلی‌ترین مختصۀ اشیا در سال‌های اولیه است و نقش مهم‌تری از مختصههای زبانی در شکلگیری مفاهیم کودک دارد(14). احتمالاً بهعلت همین اهمیت مختصۀ عملکرد در شکلگیری مفاهیم است که کاهش استفاده از پاسخ عملکردی در طی روند رشد معنی‎دار نبوده است و در هر ردۀ سنی کودکان باز هم تمایل به استفاده از پاسخ عملکردی داشته‌اند. دلیل استفاده نکردن کودکان از پاسخ مترادف، احتمالاً مربوط به واژه‌های آزمون است که همگی عینی بوده‌اند. چون برای اکثر واژههای عینی نمی‌توان مترادفی در نظر گرفت.

بهنظر می‌رسد علت معنی‏دار نبودن تغییرات در میزان استفاده از پاسخ‌های عملکردی، تداعی، تشبیهی، مترادف، مقولۀ کلی، مقولۀ اختصاصی و ترکیبی نوع اول این باشد که تعریف واژه بهکندی رشد می‌کند و در رده‌های سنی نزدیک بههم انتظار تفاوت معنی‎دار را نداریم(5). با انجام پژوهش‌هایی در رده‌های سنی بالاتر احتمالاً شاهد تغییرات معنی‎داری خواهیم بود.

افزایش در میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی به این معناست که کودکان بهمیزان بیش‌تری از تعریفهای با کیفیت بالاتر (تعریفهایی که طبق پیوست 1 نمرات بالاتری می‌گیرند)، استفاده می‌کنند. این افزایش، از یکسو بهعلت تغییراتی است که در روند رشد، در سازماندهی واژگان در واژگان ذهنی رخ داده است، به این معنا که فرد به سیستم مفهومی که بهصورت سلسله مراتبی سازماندهی شده، رسیده است و انتظار می‌رود که میزان استفاده از مقولۀ اختصاصی در تعریفهای او افزایش یابد. طی روند رشد، کودک به سلسله مراتبی برای مفاهیم دسترسی پیدا میکند که به اصطلاح Vygotsky (1978) دارای درازای معینی است، به این معنا که حرکت در آن از سطوح مقدماتی به سطوح پیچیدهتر رخ میدهد. این سلسله مراتب پهنای معینی نیز دارد، زیرا هم شامل مواد مبتنی بر خواص ملموس و هم مواردی مثل نام طبقه یا مقولۀ فراگیر می‏شود که کودک هیچوقت آنها را تجربه نکرده است. برای مثال در این سلسله مراتب برای واژۀ اسب هم ویژگیهای ملموس از جملۀ سریع دویدن، داشتن یال و غیره وجود دارد، هم نام طبقۀ واژه یا حیوان قرار دارد و هم مقولۀ فراگیر جانوران قرار دارد(2). در هنگام تعریف واژه کودک میتواند در این سلسله مراتب از یک سطح به سطح دیگر حرکت کند، اگر کودک برای تعریف واژۀ اسب بگوید «سریع میدود» سطوح پایین سلسله مراتب را بیان کرده است، در حالیکه اگر بگوید اسب حیوان است، به سطوح بالاتری از این سلسله مراتب رسیده است. از سوی دیگر آگاهی فرازبانی کودک نیز بهبود پیدا کرده است و ورود به مدرسه این امکان را برای او فراهم کرده است تا روی شکل مطلوب تعریف واژه تمرین کند، بنابراین او می‌تواند از ساختارهای زبانی مناسب برای بیان محتوای معنایی خود استفاده کند(13). همچنین با افزایش سن، کودک به این آگاهی می‌رسد که طبقات به‏طور معمول در تعریف‏ها مطرح می‌شوند و او نیز باید در تعریف‌هایش طبقات را بیان کند(15)

نتایج مطرح شده با نتایج مطالعات صورت گرفته در زمینۀ تعریف واژه در زبان‌های مختلف تطابق دارد. از جمله To و همکاران (2013) روند رشد تعریف اسامی عینی را در کودکان چینی بررسی کردند. نتایج نشان داد که پیشدبستانی‌ها تمایل دارند که بیشتر، مشخصات عینی و عملکردی را در تعریفهایشان بیان کنند. در سن هفت سالگی تعریف‌ها بهگونه‌ای است که ماهیت سلسله مراتبی اسامی را نشان می‌دهد. در واقع استفاده از نام طبقات در این سن شروع می‌شود. در سن 9 سالگی درصد بیش‌تری از تعریفها شامل نام طبقه می‌شوند و در سن 11 سالگی است که تعریفها کاملاً مشابه بزرگسالان می‌شود(7).

تعریف واژه به‏‏کندی رشد می‌کند، بهگونه‌ای که معمولاً انتظار می‌رود بین دو ردۀ سنی نزدیک به هم تفاوتی وجود نداشته باشد(5). بنابراین باید نمرۀ جنبۀ محتوایی در بین کودکان مهد کودکی و پیش‏دبستانی‌ها و کودکان پیشدبستانی با کودکان مقطع اول دبستان تفاوت معنی‏داری نداشته باشد. علت اینکه بین کودکان مهد کودکی و پیشدبستانی این تفاوت معنی‎دار بوده است، می‌تواند ناشی از آموزش‌هایی باشد که کودکان در مقطع پیشدبستانی می‌بینند و در این مقطع بر طبقهبندی واژگانی آن‌ها کار می‌شود. از سوی دیگر ممکن است والدین کودکان پیشدبستانی نیز در راستای آموزش‌های پیش‏دبستانی، بیان طبقۀ واژه‌های مختلف را به کودکان‏شان آموزش داده باشند.

با توجه به محدودیت زمانی که در این پژوهش وجود داشت، تعریف واژۀ کودکان 5/7 ساله به بالاتر مورد بررسی قرار نگرفت. از آنجاییکه نتایج تحقیقات دیگر نشان داده است که کودکان در سن 11 سالگی می‌توانند تعریفهای مشابه بزرگسالان را بسازند، بنابراین لازم است در آینده مطالعاتی صورت گیرد که تعریف واژۀ کودکان ردۀ سنی 12-4 سال را مورد بررسی قرار دهد. محدودیت دیگر موجود در این پژوهش واژه‌های تکلیف تعریف واژه بود که فقط شامل اسامی عینی می‌شد. پیشنهاد می‌شود تعریف واژۀ کودکان در طبقات واژگانی دیگر از جمله اسامی انتزاعی، افعال و صفات مورد بررسی قرار گیرد.

 

نتیجه‏گیری

نتایج پژوهش حاضر نشان می‌دهد که روند رشد تعریف واژه بهکندی پیش میرود. با افزایش سن، بهتدریج میزان استفاده از پاسخ‌های خطا و عینی و عملکردی کاهش می‏یابد، هر چند که باز هم بیشترین پاسخ مورد استفاده در همۀ ردههای سنی پاسخ عملکردی است و در مقابل درصد استفاده از پاسخ ترکیبی نوع دوم که شامل نام طبقۀ واژۀ مورد سؤال می‌شود افزایش یابد. بهنظر میرسد ورود به مدرسه و آموزش رسمی یکی از عوامل اثرگذار در افزایش استفاده از پاسخ‏های ترکیبی نوع دوم باشد. این روند رشد در این ردۀ سنی متوقف نمیشود و انتظار میرود که این روند برای اسامی عینی تا سن دوازده سالگی ادامه داشته باشد. این نتایج دیدگاه Vygotsky (1978) در مورد روند رشد معنای کلمات را تأیید می‌کند.

از آن جایی‏که در مورد تغییراتی که طی روند رشد در زبان فارسی در این تکلیف اتفاق میافتد، هیچ اطلاعاتی در دست نیست و آزمون استانداردی در این زمینه در زبان فارسی موجود نیست، میتوان تا زمان ساخت آزمون و به‎دست آوردن نمرات استاندارد، از نتایج این پژوهش بهعنوان یک بررسی ابتدایی جهت ارزیابی تعریف واژۀ کودکان دچار مشکلات زبانی و ارائۀ راهکارهای آموزشی و درمانی به این کودکان استفاده کرد.

 

سپاسگزاری

این مقاله از پایان‏نامۀ کارشناسی ارشد رشتۀ گفتاردرمانی استخراج شده است و بهعنوان طرح تحقیقاتی شمارۀ 1117 توسط معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تصویب شده است؛ از این رو از معاون محترم پژوهش و نیز از جناب آقای دکتر مهدی دستجردی کاظمی بهدلیل راهنمایی‌های ارزشمندشان و سرکار خانم معصومه باسی بهجهت کمک شایان در انجام پایایی تکلیف مورد استفاده در این پژوهش کمال قدرانی و تشکر را داریم. از همۀ کودکان و والدینشان که ما را در به ثمر رساندن این پژوهش یاری کردند، سپاسگزاریم.


 

REFERENCES


1.             Astell AJ, Harley TA. Accessing semantic knowledge in dementia: evidence from a word definition task. Brain Lang. 2002;82(3):312-26.

2.             Luria AR. Language and cognition. 1st ed. New York: Wiley; 1982.

3.             Marinellie SA, Johnson CJ. Adjective definitions and the influence of word frequency. J Speech Lang Hear Res. 2003;46(5):1061-76.

4.             Marinellie SA, Johnson CJ. Definitional skill in school-age children with specific language impairment. J Commun Disord. 2002;35(3):241-59.

5.             Nippold MA. School-age children and adolescents: norms for word definition. Lang Speech Hear Serv Sch. 1995;26(4):320-5.

6.             Skwarchuk SL, Anglin JM. Expression of superordinates in children's word definitions. J Educ Psychol. 1997;89(2):298-308.

7.             To CK, Stokes S, Man Y, T'sou B. An analysis of noun definition in Cantonese. Lang Speech. 2013;56(Pt 1):105-24.

8.             Kikas E. The development of word definitions in children. J Russ East Eur Psychol. 1993;31(2):40-54.

9.             Mohammadi M, Nilipoor R, Shirazi TS, Rahgozar M. Semantic Differences of definitional skills between persian speaking children with specific language impairment and normal language developing children. Journal of Rehabilitation. 2011;12(2):48-55. Persian.

10.         Firouzabadi SA, Imani Jajarmi H. Social capital and socio-economic development in Tehran's 22 municipal districts. Soc Welfare. 2007;6(23):197-224.

11.         Chan YL, Marinellie SA. Definitions of idioms in preadolescents, adolescents, and adults. J Psycholinguist Res. 2008;37(1):1-20.

12.         Benelli B, Belacchi C, Gini G, Lucangeli D. 'To define means to say what you know about things': the development of definitional skills as metalinguistic acquisition. J Child Lang. 2006;33(1):71-97.

13.         Snow CE. The development of definitional skill. J Child Lang. 1990;17(3):697-710.

14.         Nelson K. Concept, word, and sentence: Interrelations in acquisition and development. Psychol Rev. 1974;81(4):267-85.

15.         Marinellie SA. The content of children's definitions: the oral-written distinction. Child Lang Teach Ther. 2009;25(1):89-102.

 

 


Text Box: پیوست 1ـ طبقه‎بندی پاسخ‌ها و نمرات مربوط به جنبۀ محتوایی تعریف واژه(9)

ردیف	انواع پاسخ‌ها	نمره	مثال
1	خطا (تعریف نادرست، بدون پاسخ، ایما و اشاره کردن)	0	اسب چیه؟: مثل اسب
مدادچیه؟: نشان دادن حالت نوشتن
2	عملکردی (بیان عملکرد یا چگونگی استفاده از شیء)	1	کتاب چیه؟: آن را می‌خوانیم.
اسب چیه؟: سریع می‌دود.
3	عینی (بیان اجزاء، رنگ، شکل، مکان و ...)	1	سیب چیه؟: قرمز و گرد است.
بچه چیه؟: کوچولو
4	تداعی	1	مداد چیه؟: کاغذ
5	تشبیهی (قیاس معنایی)	2	اسب چیه؟: مثل گاو
قطار چیه؟: مثل ماشین
6	مقولۀ کلی	2	قطار چیه؟: یک نوع ماشین
7	مقولۀ اختصاصی	3	اسب چیه؟: یک حیوان است.
سیب چیه؟: یک میوه است.
8	مترادف	3	کتاب چیه؟ : نوشته
9	ترکیبی نوع اول (هر ترکیبی از عملکردی، عینی، تشبیهی، تداعی و مقولۀ کلی)	4	سیب چیه؟ یک نوع خوراکیه که رنگ آن قرمز است.
10	ترکیبی نوع 2 (نام بردن نام مقوله خاص یا نام مترادف به همراه حداقل یک مختصۀ دیگر)	5	قطار چیه؟: یک وسیلۀ حمل و نقل است و روی ریل‌ها حرکت می‌کند.
کتاب چیه؟: نوشته‏ای است که اطلاعات زیادی دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Research Article

 

 

Review and comparison of content growth in word definition of Persian speaking children with 4.5 to 7.5 years of age

 

 

Maryam Malekian1, Tahereh Sima Shirazi1, Talieh Zarifian1, Pouria Rezasoltani2

 

1- Department of Speech therapy, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, Iran

2- Department of statistics, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, Iran

 

 

Received: 5 November 2013, accepted: 30 December 2013

 

Abstract

Background and Aim: Word definition is one of the complicated language skills that require education and linguistic awareness. In this study, comparison was made in word definition ability of children between ages of 4.5 to 7.5 years.

Methods: This study was cross-sectional and descriptive-analytical in nature. Participants included 107 girls and boys who where in age group 1 (54-65 months), age group 2 (66-77 months), and age group 3 (78-90 months). They were selected by multistage sampling method and recruited from nurseries and primary schools in 1, 7, and 17 municipal districts of Tehran. Word definition task was performed on each subject. The reliability was assessed by two independent values and the validity was determined by the content. Kruskal-Wallis and Mann-Whitney U statistical methods were used for analysis.

Results: Mean score of the content in word definition was significantly increased by age (p=0.001). In the second and third age groups there was no significant difference in the content of word definition. The most response that used in all ages was the functional response. With increasing age, error rate (p=0.002) and identical (p=0.003) responses significantly decreased; however, percentage use of combination II (p<0.001) responses significantly increased.

Conclusion: By increasing age, quality of definitions in terms of content is improved and definitions change from functional and concrete responses to combination II definitions.

Keywords: Development, word definition, children, Persian language

 

Please cite this paper as: Malekian M, Shirazi TS, Zarifian T, Rezasoltani P. Review and comparison of content growth in word definition of Persian speaking children with 4.5 to 7.5 years of age. Audiol. 2014;23(4):21-30. Persian.