Research Article
Improvement of speech perception in children with cochlear implant
Nasim Manouchehri1, Mansoureh Adel Ghahraman1, Farzad Mobedshahi2, Massud Motesadi Zarandi2, Belghis Rovshan3
1- Department of Audiology, Faculty of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
2- Otorhinolaryngology Research Center, Tehran University of Medical Sciences, Iran
3- Department of Linguistics and Foreign Languages, Payame Noor University, Tehran, Iran
Received: 30 October 2010, accepted: 28 April 2011
Abstract
Background and Aim: Although the ability of speech perception has been improved in implanted subjects with recent progress in technology, cochlear implantation alone is not enough and more aural rehabilitation is necessary. The aim of this study was to assess improvement of speech perception in children with cochlear implant.
Methods: Fourteen cochlear implanted children with a mean age of 5.5 years participated in this study. Auditory training was performed in 10 to 43 sessions. Speech recognition and perception were evaluated every 3 months. Third evaluation was done only for 4 patients.
Results: Mean total score of the first evaluation was 43.21%, of the second was 63.76%, and of the third evaluation was 78%. All children obtained complete score for sound awareness at the first evaluation. In environmental sounds discrimination, 71.3%, 84.36%, and 100% answered completely to the questions of three evaluations respectively. In speech sounds discrimination, 34.7% in the first, 57.04% in the second, and 85% in the third evaluation obtained the complete score, and in auditory memory, complete responses were 21% for the first, 57.12% for the second, and 83% for third evaluation. In story rephrasing and comprehension, no one answered to questions completely. However, 12.83% obtained the complete score in the second and third evaluations. There were statistically significant differences between the first and the second evaluation (p=0.002(.
Conclusion: Sound awareness ability seems to be achieved rapidly. Development of speech and environmental sound discrimination abilities, particularly speech comprehension which is the most important skill, need more impressive training.
Keywords: Auditory speech perception, cochlear implant, auditory training, sound discrimination, sound awareness, auditory memory
مقاله پژوهشي
بررسی روند پیشرفت درک گفتار در کودکان دارای کاشت حلزون
نسيم منوچهري1، منصوره عادل قهرمان1، فرزاد مؤبدشاهي2، مسعود متصدي زرندي2، بلقیس روشن3
1ـ گروه شنواییشناسی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ايران
2ـ مرکز تحقیقات گوش، گلو و بینی ـ جراحی سر و گردن، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
3ـ گروه زبانشناسی و زبانهای خارجی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده
زمينه و هدف: با آن که با پیشرفت فناوری کاشت حلزون، توانایی درک گفتار بیماران بهبود یافته است اما کاشت به تنهایی کافی نیست و بیمار به توانبخشی شنوایی نیاز دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روند پیشرفت درک گفتار کودکان دارای کاشت حلزون بود.
روش بررسی: در این پژوهش 14 کودک کاشت شده با میانگین سني 5/5 سال بین 10 تا 43 جلسه تربیت شنوایی شدند. تمایز و درک کودکان هر سه ماه یکبار ارزیابی شد. ارزیابی سوم تنها برای 4 نفر انجام شد.
یافتهها: میانگین امتیاز کلی ارزیابیهای اول 21/43 درصد، دوم 76/63 درصد و سوم 78 درصد بهدست آمد. کلیه کودکان از ارزیابی اول در توانایی آگاهی از صدا امتیاز کامل داشتند. در تمایز اصوات محیطی در ارزيابيهای اول 30/71 درصد، دوم 36/84 درصد و سوم 100 درصد کودکان به امتیاز کامل دست یافتند. در تمایز اصوات گفتاری، امتيازات كامل بهترتيب 70/34 درصد، 50/57 درصد و 71/85 درصد و در بررسی حافظه شنوایی، 21 درصد، 13/57 درصد و 2/83 درصد بود. در مهارت بازگویی داستان و درک در مرحله اول هیچ یک بهطور کامل پاسخ ندادند و در ارزیابیهای دوم و سوم 83/12 درصد و 83/12 درصد کودکان امتیاز کامل داشتند. مقایسۀ نتایج حاصله اختلاف معنیداری بین ارزیابی اول و دوم نشان داد(002/0=p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، آگاهی از صدا توانایی است که به سرعت شکل میگیرد. برای دستیابی به سایر قابلیتهای تمایز صدای گفتاری و غیرگفتاری بهویژه درک گفتار که آخرین و مهمترین توانایی برای برقراری ارتباط محسوب میشود نیاز به آموزشهای وسیعتری دارد.
واژگان كليدي: درك شنوايي گفتار، كاشت حلزون، تربيت شنوايي، تمايز اصوات، مهارت آگاهي از اصوات، حافظه شنوایی
(دریافت مقاله: 8/8/89، پذیرش: 8/2/90)
مقدمه
همانطور که علم و فناوری کاشت حلزون در طی سالیان گذشته پیشرفت بسیاری کرده است، توانایی درک گفتار استفادهکنندگان از کاشت حلزون نیز بهبود یافته است(1). وجود فناوریهای پیشرفته و استراتژیهای پردازش گفتار سبب شده است بيماران از كاشت حلزون بسيار بهرهمند شوند و قادر به مکالمه با دوستان و افراد خانواده حتی با تلفن نیز باشند، اگرچه تعداد کمی از افراد، حتی با وجود سالها استفاده از دستگاه کاشت، از فواید کمتری بهرهمند ميشوند(2). با این وجود، حتی بهترین استفادهکنندگان از کاشت حلزون نیز در شرایط سخت گفتاری نظير نویز زمینه و درک موسیقی دچار مشکل هستند. براساس مطالعات گذشته كه توسط Fu و Galvin 3rd (2008) انجام شد، کاشت حلزون احتمالاً به تنهایی قادر به برآوردن نیاز بسیاری از بیماران نیست(1) و برای به حداکثر رساندن سودمندی کاشت به توانبخشی شنوایی بیشتری نیاز است(3). مطالعات اخیر نشان میدهند که تربیت شنوایی هدفمند بهطور قابل توجهی توانایی تشخیص گفتار را در بیماران افزایش میدهد. تربیت شنوایی هدفمند حتی در افرادی که از دستگاه جدید یا استراتژیهای جدید گفتار نیز استفاده میکنند مفيد است(2و3). Fu و Galvin 3rd (2008) ، George و همكاران (1995) و Leob و Kessler (1995) با انجام مطالعات طولي بیان کردهاند بهترین بهرۀ عملکردی در سه ماه اول استفاده از دستگاه کاشت اتفاق میافتد(1،4و5)، اگرچه ديده شده است كه در تعدادی از استفادهکنندگان از کاشت حلزون بهبود تشخیص گفتار در دورههای طولانیتری حاصل میشود و نيز در افرادي که از الگوهای تحریک الکتریکی جدید (از طریق پردازشگر، استراتژیهای پردازش و یا تغییر در پارامترهای پردازشگر گفتار) استفاده میکنند، بیشترین بهرهمندی در عملکرد در طول 6-3 ماه اول اتفاق میافتد(6و7). با توجه به تفاوتهايي كه در نتايج حاصل از مطالعات قبلي ديده ميشود، اين مطالعه با هدف بررسي روند پیشرفت درک گفتار در کودکان دارای کاشت حلزون انجام پذيرفت.
روش بررسی
در مطالعۀ مقطعی حاضر 14 کودک (9 پسر و 5 دختر) با میانگین سنی 5/5 سال مورد بررسی قرار گرفتند. این بیماران از شهریور 1383 تا آبان 1385 در بیمارستان امیراعلم مورد کاشت قرار گرفته بودند. پروتز مورد استفاده برای کودکان کلاریون بود. کلیۀ کودکان بهجز سه نفر مبتلا به کاهش شنوایی مادرزادی بودند. دو نفر از 6 ماهگی و یک کودک از یک سالگی به کاهش شنوایی مبتلا شده بودند. متوسط زمان استفاده از سمعک در کلیۀ کودکان 9 ماه بود که بهطور متوسط قادر به بیان 5-3 کلمه بودند. والدین تمامی شرکتکنندگان از شنوایی هنجار برخوردار بودند. آستانۀ شنوایی نمونههای مورد مطالعه پیش از جراحی بهطور میانگین 100-95 دسیبل و پس از کاشت 40-25 دسیبل SPL بود. تعداد جلسات تربیت شنوایی این افراد 43-10 جلسه (میانگین 23جلسه با انحراف معیار 78/8) يك ساعته بود. آگاهی از صوت، تمایز و درک گفتار کودکان هر سه ماه یکبار پس از شروع کلاسها مورد ارزیابی قرار گرفت، و در مجموع سه دورۀ ارزيابي انجام شد. در ارزيابي دوم 13 نفر از كودكان شركت داشتند و ارزیابی سوم تاکنون تنها برای 4 نفر انجام شده است. ارزيابيها به شكل پرسشنامهاي انجام شد که شامل 25 سؤال بود و در 5 گروه دستهبندی شده بود. گروهها شامل موارد زیر بود: 1ـ آگاهی از صوت؛ 2ـ تمایز صداهای محیطی (بهعنوان مثال تمایز دیرشی، شدتی و فرکانسی صدا)؛ 3ـ تمایز صداهای گفتاری ( نظير تمايز كلمات مشابه، تمايز صداي پدر و مادر، تمايز آواز و آهنگ)؛ 4ـ حافظه شنوايي در مجموعههای باز و بستۀ دوتایی، سهتایی و چهارتایی؛ و 5ـ درک گفتار، شامل بازگویی داستان با تصویر و بدون تصویر و پاسخ به سؤالات مفهومی ساده و دشوار، درک و تشخیص گفتار در مجموعۀ باز و در حضور نویز.
براي تربيت شنوايي كودكان از روش تربيت شنوايي كلينيك Tracy John با متد Erber استفاده شد. برای بررسي آگاهي از صدا از وسايل صداساز نظير طبل و در تمايز اصوات محيطي كه شامل سه زيرآزمون بود، ابتدا از صداسازها و سپس از صداهاي زنده و ضبط شده نظير صداي حيوانات، آژير، سر و صدا، عطسه، سرفه و غیره، و براي تمايز ديرشي، شدتي و فركانسي صدا از صداسازهاي غيرگفتاري، واكههاي /ǎ/، /a/ و /e/ با ديرش كم و زياد در شدتهاي بالا و پايين استفاده شد. در مجموعۀ تمايز صداهاي گفتاري در زيرآزمون تمايز كلمات تثبيت شده از گروههاي مختلف نظير ميوهها، حيوانات، اسامي اطرافيان، افعال و صفتها استفاده شد، و سپس صداي پدر و مادر براي كودك ارائه ميشد تا عكسالعمل كودك مورد بررسي قرار گيرد. براي تمايز لحن صدا، كتابهاي آموزش مفاهيم به کار گرفته ميشد كه در ابتدا همراه با تصوير بود، بهعنوان مثال، به كودك گفته ميشد مادر ميخندد و كودك به تصوير مربوطه اشاره ميكرد و سپس در مراحل پيشرفتهتر از روي نحوۀ بيان جمله متوجه لحن صدا ميشد. براي تمايز كلمات مشابه از یکدیگر از كلماتي نظير چاقـچاه، كيفـقيف، ميخـميز استفاده شد، كه در هر گروه هجاها برابر و شبيه بودند و تنها در يك واكه يا همخوان تفاوت وجود داشت. در تمايز صداي گفتاري/غيرگفتاري از صداي حيوانات و اصوات ديگر در اصوات گفتاري از كلام و واكهها استفاده ميشد. در تشخيص جملات و عبارات آشنا براي كودك، جملاتی آشنا مانند مامان آب بده، كفشت قرمز است و غیره ارائه ميشد. در مجموعۀ حافظۀ شنوايي دوتايي، سهتايي و چهارتايي در مجموعههاي باز و بسته، در زيرآزمون حافظۀ شنوايي دوتايي در مجموعۀ بسته از چهار كارت تصوير استفاده ميشد. بهعنوان مثال، از بين چهار كارت ميوه اسامي دو ميوه به كودك گفته ميشد و كودك ميبايست آن دو كارت را جدا میكرد و به آزمايشگر میداد. براي زيرآزمون حافظۀ سهتايي در مجموعۀ بسته از 6 كارت و براي حافظۀ چهارتايي از 8 كارت استفاده ميشد و كودك مشابه آنچه پيشتر بيان شد عمل ميكرد و سپس تعداد كارتها افزايش داده ميشد تا در مجموعۀ باز بررسي شود. در تكرار جملات يك، دو، و سه قسمتي، جملات آشنا برای كودك ارائه ميشد. بهعنوان مثال، براي جملۀ يك قسمتي علي كفش ميپوشد؛ در جملۀ دو قسمتي، علي كفش ميپوشد و به مدرسه ميرود و درجملۀ سه قسمتي علی كفش ميپوشد، به مدرسه ميرود و درس ميخواند ارائه میشد و از كودك خواسته ميشد جملات را تكرار كند. در مجموعۀ درك گفتار در زيرآزمون بازگويي داستان از كتاب داستانهاي مختلفي مانند كتاب قصههاي تصويري استفاده ميشد. داستان براي كودك بيان ميشد و سپس كودك تصويرهاي مربوط را نشان ميداد و در مرحلۀ پيشرفتهتر خود كودك داستان را همراه با تصوير و يا بدون تصوير بازگو ميكرد. در زيرآزمون پاسخگويي به سؤالات مفهومي ساده و معماگونه ابتدا جملاتي كه پاسخ بلی/خير داشتند به كودك ارائه ميشد، نظير آيا اين سيب است؟ و سپس جملاتي كه پاسخ آنها در جمله نبود، مانند كفشت چه رنگي است؟ در تشخيص گفتار در مجموعۀ بسته و باز در حضور نويز نيز جملات هنگامي كه راديو روشن بود يا موسيقي پخش ميشد، ارائه ميشد و در تمام اين موارد براي پاسخگويي، كودك به تصوير اشاره ميكرد و يا اينكه از لگو استفاده ميشد.
پاسخ هر سؤال بهصورت بدون پاسخ برابر صفر، ضعیف یک، بیثبات دو، تقریباً کامل سه و کامل چهار ثبت میشد، و در نهایت امتیازها محاسبه میشد و با امتياز سه ماه قبل مقايسه ميگرديد تا روند پیشرفت آنها بهدست آيد. بهعنوان مثال، برای ارزیابی تمایز صدای گفتاری از غیرگفتاری در کودکان پس از ارائۀ صداي طبل و صداي مادر به کودکان از كودك خواسته ميشد اگر صداي طبل را شنيد لگوي سبز را داخل سبد بياندازد و هرگاه صداي مادرش را شنيد لگوي قرمز را داخل سبد بياندازد و بر این اساس به آنها از صفر تا 4 امتیاز داده میشد.
برای بررسي روند پيشرفت كلي درك گفتار در طي سه دورۀ ارزيابي از آزمون t و براي بهدست آوردن امتيازها در هر مرحلۀ ارزيابي از ميانگين و انحراف معيار و براي بررسي درصد افرادي كه به هر يك از سؤالها پاسخ كامل، تقريباً كامل، بيثبات و ضعيف دادند، از فراواني و ميانگين استفاده شد.
یافتهها
بهطور میانگین برای هر کودک 64/6 ماه تربیت شنوایی ارائه شد. در پاسخ به سؤال اول که آگاهی از وجود صدا را مورد بررسی قرار میداد، تمامی کودکان در هر سه مرحلۀ ارزیابی، امتیاز 4 را کسب کردند. در پاسخ به مجموعۀ سؤالات گروه دوم که شامل اصوات محیطی بود، در زيرآزمون تمايز اصوات محيطي مختلف، كليۀ كودكان در هر سه دورۀ ارزيابي امتياز كامل داشتند. در زيرآزمون تمايز ديرشي، شدتي و فركانسي صدا در ارزيابي اول 3/92 درصد كودكان امتياز كامل كسب كردند و تنها يكي از كودكان امتياز تقريباً كامل بهدست آورد و در مرحلۀ سوم تمامي كودكان امتياز كامل بهدست آوردند. در زيرآزمون تمايز صداي حيوانات در مرحلۀ اول 4/21 درصد، مرحلۀ دوم 8/30 درصد و در مرحلۀ سوم 50 درصد امتياز كامل داشتند.
درصد كودكاني كه امتياز كامل را در هر سه دورۀ ارزيابي در زيرمجموعههاي تمايز اصوات گفتاري كسب كردند در جدول 1 نشان داده شده است.
در بررسی حافظۀ شنوايي، حافظه دوتایی، سهتایی و چهارتایی در مجموعههای باز و بسته مورد ارزیابی قرار گرفت که نتایج هر یک از ارزیابیها در نمودار 1 نشان داده شده است. در بخش تکرار جملات یک، دو، و سه قسمتی امتیازهایی به شرح
زیر بهدست آمد: در ارزیابی اول تنها یک کودک امتیاز تقريباً کامل و يك نفر امتياز بيثبات داشت و 12 نفر قادر به پاسخگويي نبودند. در ارزيابي دوم، یک كودك امتياز کامل، 3 نفر بيثبات، 3 نفر ضعيف را كسب كردند و سه كودك به سؤالها پاسخي ندادند. در مرحلۀ سوم از 4 كودك 3 نفر(75%) امتياز كامل و يك نفر امتياز بيثبات داشتند. در بررسی درک گفتار در کودکان که پیشتر ذکر شد، در بازگویی داستان در مرحلۀ اول، 1/7 درصد در زيرآزمون بازگويي همراه با تصوير و نيز ضبط شده امتياز تقريباً كامل و 1/7 درصد امتياز بيثبات و در بازگويي بدون تصوير 1/7 درصد امتياز بيثبات داشتند و هيچ كودكي امتياز كامل بهدست نياورد. اما در مرحلۀ دوم 4/15 درصد در زيرآزمون همراه با تصوير و 7/7 درصد در زيرآزمون بازگويي ضبط شده امتياز كامل داشتند و در زيرآزمون بدون تصوير امتياز كامل نبود و 4/15 درصد امتياز تقريباً كامل را بهدست آوردند. در مرحلۀ سوم 25 درصد در زيرآزمون بازگويي بدون تصوير امتياز ضعيف داشتند.
روند پيشرفت بازگويي داستان طي سه دوره ارزيابي به این شرح است: در ارزيابي اول هيچ كودكي قادر به بازگويي داستان بهطور كامل نبود و در ارزيابي دوم و سوم 83/12 درصد كودكان قادر به پاسخگويي بهطور كامل بودند. در پاسخ به سؤالهای مفهومی ساده و دشوار (معماگونه) در ارزیابی اول نتایج مشابه نتایج بازگویی داستان بدون استفاده از تصویر حاصل شد، در ارزیابی دوم تنها یک کودک امتیاز تقریباً کامل، 3 کودک امتیاز بیثبات را کسب کردند و بقيه به سؤالها پاسخ ندادند. در مرحلۀ سوم ارزیابی از 4 کودک 3 نفر (75%) امتیاز تقریباً کامل را بهدست آوردند. یافتهها نشان میدهد که کودکان در آزمون تشخیص گفتار با مجموعۀ بسته و باز در حضور نویز تنها یکی از کودکان امتیاز بیثبات را در ارزیابی اول کسب کرد و در ارزیابی دوم 2 نفر از کودکان قادر به کسب امتیاز تقریباً کامل بودند و در ارزیابی سوم فقط 2 کودک از 4 کودک امتیاز تقريباً كامل را بهدست آوردند.
امتیازهای حاصل در 5 گروه بهطور کلی در نمودار 2 نمایش داده شده است.
میانگین امتیازهای ارزیابیها در هر سه مرحله بهطور کلی چنین است: امتیاز ارزیابی اول 21/43، ارزیابی دوم 76/63 و ارزیابی سوم 78 درصد (نمودار 2).
در نهایت ارزیابی کلی انجام شده روی تمامی کودکان نشاندهندۀ یک روند صعودی است و اختلاف معنیداری بین
ارزیابیهای اول و دوم با 002/0=p و ضریب اطمینان 98 درصد نشان ميدهد.
بحث
مطالعات گذشته بیان میکنند که ساختپذیری عصبی قابل توجهی در استفادهکنندگان از کاشت حلزون مشاهده میشود(1). به علت این که الگوهای گفتاری از نظر طیفی در کاشت حلزون کاهش مییابند، آموزش غیرفعال (passive) از طریق استفادۀ طولانی مدت از پروتز، ممکن است بهطور کامل توانایی آموختن الگوهای تحریکی جدید را فراهم نکند. در مقابل تربیت شنوایی فعال (active) احتمالاً برای ایجاد ساختپذیری عصبی قابل توجه در بیماران مورد نیاز است و یادگیری الگوهای گفتاری تحریک شده به صورت الکتریکی را آسانتر میکند(3-1). گروهی از مطالعات اولیه، سودمندی تربیت شنوایی را در بیمارانی که عملکرد ضعیف داشتند مورد بررسی قرار دادهاند. Busby و همکاران (1991) مشاهده کردند که تنها تغییرات اندکی در عملکرد گفتار پس از 10 جلسۀ یک ساعته در این افراد ایجاد شد، و بیان کردند که فردی که بیشترین بهبودی را داشت کمسنترین بیمار آنها بود که دورۀ ناشنوایی کوتاهتری داشت(8). Clark و Dawson (1997) نتایج بهتری برای 10 جلسۀ 50 دقیقهای آموزش تشخیص واکهها در استفادهکنندگان از کاشت حلزون ذکر کردند. 4 نفر از 5 بیمار، بهبود قابل توجهی در تشخیص واکهها
نشان دادند و این بهبودها تا سه هفته پس از توقف تربیت شنوایی ادامه داشت(9).
در مطالعۀ حاضر تنها با سه ماه تربیت شنوایی، افراد قادر به کسب مهارتهای تمایز، تشخیص و درک نبودند و پس از ارزیابی دوم (6 ماه پس از تربیت شنوایی) به میزان قابل توجهی در توانایی تمایز و تشخیص بهبود حاصل شد، ولی رسیدن به توانایی درک نیاز به زمان بیشتری داشت. بنابراین توجه بهمدت زمان مورد نیاز به آموزش برای رسیدن به حداکثر کارایی و سودمندی مهم است. برای درک این که تربیت شنوایی چه مدت یا چگونه باید انجام شود تا حداکثر عملکرد بهدست آید میتوان به مطالعات الکتروفیزیولوژیک که در گذشته انجام شده رجوع کرد(1). Wright و Sabin (2007) به این موضوع پی بردند که برای تمایز فرکانسی نسبت به تمایز فواصل زمانی آموزش بیشتری لازم است، و بیان میدارند که تعدادی از عملکردهای درکی به دورۀ آموزش طولانیتری نیاز دارند(10). Nogaki و همکاران (2007) مطالعهای را روي افراد دارای شنوایی هنجار انجام دادند. در این مطالعه، افراد به تحریکات گفتاری که از نظر طیفی فشرده و تغییریافته بود و با استفاده از پروتز کاشت حلزون ارائه میشد، گوش میکردند. اين افراد در طي 5 جلسۀ یک ساعتۀ تربيت شنوايي كه یک، سه يا پنج نوبت در هفته برگزار ميشد، شركت كردند. آنها به اين نتيجه رسيدند كه تعداد کلی جلسات تربیت شنوایی در مقابل فرکانس و تكرار جلسات در هفته از اهمیت بیشتری برخوردار است. به نظر ميرسد تكرار تربيت شنوايي در هفته فوايد كمتري دارد و هيچ اختلاف معنيداري بين سه نوع تعداد تكرار وجود ندارد(11). تداوم پژوهشها به رشد و توسعه پروتکلهای آموزشی مؤثر و کارا کمک خواهد کرد.
نتیجهگیری
با توجه به نتایج، آگاهی از صدا قابلیتی است که به سرعت شکل میگیرد. برای دستیابی به سایر قابلیتهای تمایز صدای گفتاری و غیرگفتاری به آموزشهای وسیعتری نیاز است. درک گفتار آخرین و در واقع مهمترین توانایی برای برقراری ارتباط محسوب میشود که با این مدت توانبخشی قابل دستیابی نیست و باید به والدین متذکر شد برای ادامۀ توانبخشی همکاری بیشتری داشته باشند.
سپاسگزاری
از مركز كاشت حلزون بيمارستان اميراعلم وابسته به دانشگاه علوم پزشكي تهران که مساعدت و یاری شایان توجهی در انجام این پژوهش داشتند کمال تشکر را داریم.
REFERENCES
1. Fu QJ, Galvin JJ 3rd. Maximizing cochlear implant patients' performance with advanced speech training procedures. Hear Res. 2008;242(1-2):198-208.
2. Eisenberg LS. Perceptual capabilities with the cochlear implant: implications for aural rehabilitation. Ear Hear. 1985;6(3 Suppl):60S-69S.
3. Fu QJ, Galvin JJ 3rd. Perceptual learning and auditory training in cochlear implant recipients. Trends Amplif. 2007;11(3):193-205.
4. George CR, Cafarelli Dees D, Sheridan C, Haacke N. Preliminaryfindings of the new spectra 22 speech processor with first-time cochlear implant users. Ann Otol Rhinol Laryngol Suppl. 1995;166:272-5.
5. Loeb GE, Kessler DK. Speech recognition performance over time with the clarion cochlear prosthesis. Ann Otol Rhinol Laryngol Suppl. 1995;166:290-2.
6. Dorman MF, Loizou PC. Changes in speech intelligibility as a function of time and signal processing strategy for an Ineraid patient fitted with continuous interleaved sampling (CIS) processors. Ear Hear. 1997;18(2):147-55.
7. Pelizzone M, Cosendai G, Tinembart J. Within-patient longitudinal speech reception measures with continuous interleaved sampling processors for Ineraid implanted subjects. Ear Hear. 1999;20(3):228-37.
8. Busby PA, Roberts SA, Tong YC, Clark GM. Results of speech perception and speech production training for three prelingually deaf patients using a multiple-electrode cochlear implant. Br J Audiol. 1991;25(5):291-302.
9. Dawson PW, Clark GM. Changes in synthetic and natural vowel perception after specific training for congenitally deafened patients using a multichannel cochlear implant. Ear Hear. 1997;18(6):488-501.
10. Wright BA, Sabin AT. Perceptual learning: how much daily training is enough? Exp Brain Res. 2007;180(4):727-36.
11. Nogaki G, Fu QJ, Galvin JJ 3rd. Effect of training rate on recognition of spectrally shifted speech. Ear Hear. 2007;28(2):132-40.