مقاله پژوهشی

 

بررسي مقايسه‌‍‌اي ويژگي‌هاي اكوستيك و ادراكي صوت آموزگاران زن براساس ميزان شكايت‌هاي صوتي

 

مریم فغانی ابوخیلی1، سیده مریم خدامی1، شهره جلایی2

1ـ گروه گفتاردرمانی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران

2ـ گروه آمار زيستی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ايران

 

چکیده

زمینه و هدف: وجود عوامل خطر و مطالبات صوتی متفاوت در آموزگاران به‌عنوان بزرگ‌ترین کاربران حرفه‌‌ای صوت سبب بروز شکایت‌های صوتی متفاوت می‌شود. با توجه به ماهیت چندبعدی‌ صوت، هدف از این مطالعه ارزیابی اکوستیک و ادراکی صوت آموزگاران و مقایسۀ نتایج آن بین آموزگاران با شکایت‌های صوتی کم و زیاد بود.

روش بررسی: در این مطالعۀ مقطعی‏ـ‏مقایسهای، 60 آموزگار زن به‌صورت نمونۀ دردسترس از دبیرستان‌های دخترانه شهرستان ساری انتخاب و براساس امتیاز شکایت صوتی به دو گروه شکایت صوتی کم و زیاد تقسیم شدند. پرسش‏نامۀ خودارزیابی صوت در انتهای روز کاری توسط آموزگاران تکمیل شد. همچنین صدای آموزگاران در انتهای روز کاری در تکالیف کشش واکه، خواندن متن و گفتار محاوره‌ای ضبط و ارزیابی ادراکی با نیمرخ GRBAS توسط دو گفتاردرمانگر و ارزیابی اکوستیک با نرم‌افزار Praat روی شاخص‌های فرکانس پایه، شدت، آشفتگی فرکانس و آشفتگی شدت انجام شد. نتایج ارزیابی‌های اکوستیک و ادراکی بین دو گروه آموزگاران مقایسه شد.

یافته‌ها: فقط نتایج خودارزیابی صوت بین آموزگاران با شکایت‌های صوتی کم و زیاد تفاوت معنی‏دار داشت(05/0p<) اما نتایج ارزیابی اکوستیک و شنیداری‏ـ‏ادراکی بین دو گروه تفاوت معنی‏داری نشان نداد.

نتیجه‌گیری: با وجود شیوع بالای مشکلات صوت در آموزگاران، نمود آن برحسب میزان شکایات و شیوه‌های ارزیابی متفاوت است. با توجه به این‌که آموزگاران با شکایات صوتی زیاد تنها در ارزیابی‌های مراجع‌محور انحرافات معنی‏دار بیشتری را نسبت به گروه با شکایات کم نشان دادند احتمالاً علت این امر ادراک متفاوت دو گروه از ویژگی‌های صوتی خودشان ‌است. این نتایج از توجه به خودارزیابی‌ها در فرآیند بالینی مشکلات صوت حمایت می‏کند.

واژگان کلیدی: آموزگار، شکایت صوتی، خودارزیابی، اکوستیک، ادراکی

 

(دریافت مقاله: 15/9/91، پذیرش: 15/11/91)

 

مقدمه


میزان کاربرد و چگونگی استفاده از صوت در بین مشاغل مختلف متفاوت است. گروه‌های شغلی متنوعی همانند آموزگاران که گذران زندگی آنها به‌صورت جزئی یا کامل به توانایی و کیفیت تولید صوت وابسته است، کاربران حرفه‌ای صوت نامیده می‌شوند(1) که ابزار اصلی کارشان کیفیت صوتی جاذب و ثابت آنها است‏(2). یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های کاربران حرفه‌ای صوت، آموزگاران هستنند که تاکنون شیوع بالای مشکلات صوت در آنها، به‌ویژه در مقایسه با سایر گروه‌‌های شغلی، به اثبات رسیده است. به‌عنوان نمونه، Wingate و همکاران (2006) شیوع مشکلات صوتی آموزگاران را بین 38 تا 80 درصد گزارش کرده‌ است(3). با توجه به این‌که آموزگاران زمان زیادی از روز را به صحبت‌کردن، به‌ویژه با صدای بلند و در شرایط محیطی نه‌چندان مناسب می‌پردازند، فشار صوتی (vocal loading) که استفادۀ طولانی‌مدت از صوت تعریف شده است، عامل مهم دیگری است که به‌عنوان عامل خطرساز مشکلات صوت در آموزگاران معرفی شده است(4).

آموزگاران شکایت‌های صوتی متنوعی به‌ویژه از نظر میزان و محتوا دارند. با توجه به این موضوع در برخی از مطالعات، تحلیل و تفسیر نتایج ارزیابی‌های صوت براساس شکایات صوتی آموزگاران انجام و نتیجه‌گیری شده است روند تغییرات صوت آموزگاران برحسب میزان شکایات آنها متفاوت است. در پژوهشی که در سال 2002 توسط Rantala و همکاران انجام شد، محققان به مقایسۀ تغییرات عینی و ادراکی صوت در دو گروه آموزگاران با شکایت صوتی کم و زیاد در طول روز کاری پرداختند و با مقایسۀ این تغییرات نتیجه‌گیری کردند میزان تغییرات اکوستیک صوت در آموزگارانی که شکایت صوتی کم‌تری دارند بیشتر است. آنها تعاملات جبرانی را علت تغییرات صوت ذکر کردند(5). در پژوهشی مشابه، Laukkanen و Kankare (2006) نیز دریافتند روند تغییرات صوت بین آموزگاران دارای شکایت صوتی کم و زیاد متفاوت است. آموزگارانی که شکایت صوتی زیادی داشتند، خستگی صوتی بیشتری را گزارش کردند، اما مقدار تغییرات اکوستیک صوت در گروه شکایت کم بیشتر از گروه دیگر بود. آنها نیز علت این تغییرات را تعاملات جبرانی گوینده‌ها مطرح کردند(6). Tavares و Martins (2007) نیز به این نتیجه دست یافتند که نتایج هر دو نوع ارزیابی‌ شنیداری‏ـ‏ادراکی و ویدئولارنگوسکوپی حنجره بین دو گروه آموزگاران با شکایت‌های صوتی و بدون شکایت‌های صوتی تفاوت معنی‏دار دارد و علت را تفاوت‌های موجود در ویژگی‌های انفرادی دو گروه دانستند(7). در نمونه‌ا‌ی دیگر، Lyberg Åhlander و همکاران (2012) به بررسی این موضوع پرداختند که آیا آموزگارانی که بنابر ابزارهای خودارزیابی صوت، به وجود مشکلات صوتی اشاره دارند از نظر ویژگی‌های صوتی با آموزگارانی که صوتشان را سالم می‌دانند تفاوت دارند؟ نتایج این محققان حاکی از آن بود که فقط شاخص معلولیت صوت بین دو گروه تفاوت معنی‏دار دارد. این محققان تفاوت در ادراک آموزگاران از مشکل صوتی خود را به‌عنوان علت بیان کردند(8). مجیری و همکاران (2011) ارتباط ميان شكايات صوتي آموزگاران و ويژگي آكوستيكي فركانس پايه را در آموزگاران مقطع ابتدايي شهر اصفهان بررسی کردند. نتیجۀ این مطالعه نشان داد همۀ شكايت‌هاي صوتي همبستگي معني‌داري با ویژگی‌های آكوستيك فركانس پايه دارند. این محققان خاطر نشان کردند که می‌توان شکایت‌های صوتی را مبنای قضاوت قرار داد. با این وجود آنها بر لزوم استفاده از سایر شیوه‌های ارزیابی برای تشخیص اختلال در فرکانس پایۀ صوت تأکید کردند(9).

شیوع بالای مشکلات صوتی آموزگاران و شناخته‌شدن عامل فشار صوتی به‌عنوان یکی از عوامل خطر مهم در بروز مشکلات صوت، ما را برآن داشت در این مطالعه ویژگی‌های صوتی بزرگ‌ترین گروه‌ کاربران حرفه‌ای صوت را در پایان روز کاری بررسی کنیم. به این منظور، با در نظر گرفتن ماهیت چندبعدی صوت از مجموع ارزیابی‌های متخصص­محور، شامل ارزیابی‌های اکوستیک و ادراکی و همچنین ارزیابی‌های مراجع‌محور (خود ارزیابی)، استفاده شد. با توجه به آن‌که شکایت‌های صوتی گزارش‌شده توسط بیماران نقطۀ آغاز فرایند بالینی بود و اطلاعات مفیدی را در اختیار متخصص قرار می‌دهد، نتایج ارزیابی‌های چندبعدی صوت بین دو گروه از آموزگاران که از نظر میزان شکایات صوتی تفاوت قابل‌توجهی با یکدیگر داشتند، مقایسه شد تا بتوان فرایندی که طی آن مشکلات صوت در آموزگاران و در اثر پدیدۀ فشار صوتی به‌وجود می‌آید را بهطور کامل‌تر و از ابعاد بیشتری بررسی کرد. نتایج حاصل از این مطالعه می‌تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار گفتاردرمانگر (آسیب‌شناسان گفتار و زبان) علاقمند به حوزۀ اختلالات صوت در کاربران حرفه‌ای صوت قرار دهد.

 

روش بررسی

پژوهش حاضر از نوع مقطعی‏ـ‏مقایسه‌ای بود. جمعیت مورد مطالعه 60 آموزگار زن مقطع دبیرستان بودند که دروس شیمی، زیست، ادبیات، عربی و دین و زندگی را تدریس می‌کردند. محدودۀ سنی آنها 54-33 سال (با میانگین 41 سال و انحراف‏معیار 4/4) و سابقۀ تدریس آنها 30-12 سال (با میانگین 19 سال و انحراف‏معیار 03/4) بود که به‌صورت نمونۀ در دسترس از دبیرستان‌های دخترانۀ ناحیۀ یک و دو شهرستان ساری انتخاب شدند. معیارهای ورود آموزگاران علاوه بر داشتن رضایت برای شرکت در پژوهش، تدریس حداقل سه و حداکثر پنج ساعت در طول یک روز کاری و عدم ابتلا به سرماخوردگی در زمان انجام مطالعه و یک هفته پیش از آن بود. علاوه بر این، علل عضوی عصب‌شناختی و آسیب ناشی از ضربه و جراحی به‌عنوان معیار‌های خروج از مطالعه در نظر گرفته ‌شدند. اما آموزگارانی که در زمان انجام مطالعه و یا پیش از آن سابقۀ ابتلا به آلرژی‌های تنفسی یا بیماری برگشت اسید معده داشتند بهدلیل شیوع بالای این اختلالات در جامعه و نمونه‌های مورد بررسی از مطالعه حذف نشدند. لازم به ذکر است که سابقۀ ابتلا به اختلالات غدۀ تیروئید و سندرم پیش از قاعدگی نیز بهعنوان معیارهای خروج از مطالعه در نظر گرفته نشدند.

برای انجام پژوهش ابتدا دو پرسشنامۀ مشخصات انفرادی و شکایت‌های صوتی توسط آموزگاران تکمیل شد. پرسشنامۀ مشخصات انفرادی شامل پرسش در مورد پیشینۀ شغلی آموزگاران، ویژگی‌های محل کار و تاریخچۀ ابتلا به بیماری بود. پرسش‌نامۀ شکایت صوتی که با هدف بررسی دقیق‌تر نوع و میزان شکایات صوتی متداول در شرکت‌کنندگان استفاده شد، شامل 9 پرسش چهار گزینه‌ای و برگرفته از مطالعۀ Rantala و همکاران (2002) بود. باتوجه به امتیاز این پرسشنامه‌، آموزگاران مورد بررسی به دو گروه آموزگاران با شکایت صوتی کم و زیاد تقسیم شدند. براساس دستورالعمل این پرسشنامه، آموزگارانی که امتیاز آنها صفر تا 12 باشد، در گروه شکایت کم و آموزگارانی که امتیاز آنها 66-12 باشد، در گروه شکایت زیاد قرار می‌گیرند(5). در مرحلۀ بعد، نمونۀ صدای آموزگاران ضبط شد. نمونۀ صدای آموزگاران در تکالیف کشش واکه (/a/ و /i/)، خواندن متن (متن رنگین کمان) و گفتار پیوسته (با موضوع معرفی خود) با استفاده از دستگاه ضبط صوت 312 ICD-PX ساخت شرکت Sony کشور چین ضبط و کلیۀ نمونه‌های صوتی در انتهای روز کاری آموزگاران جمع‌آوری شد. با توجه به آن که محل ضبط نمونه‌‌های صوتی، مدرسه و میزان نویز محیط زیاد بود، با ایجاد تغییراتی در اتاق، کلیۀ نمونه‌های صوتی در شرایطی ضبط شدند که نویز محیط حداکثر40 دسی‏بل باشد و این امر هر بار قبل از ضبط نمونه‌های صوتی بررسی می‏شد. برای اطمینان، نمونه‌های صوتی پس از جمع‌آوری توسط متخصص آواشناسی بررسی شدند. سپس نمونه‌های تأیید شده به دو شیوۀ اکوستیک و ادراکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای ارزیابی اکوستیک، از نرم‌افزار Praat 5.3 استفاده شد و شاخص‌های اکوستیک فرکانس پایه و شدت صوت در کلیۀ تکالیف و شاخص‌های آشفتگی فرکانس (jitter) و آشفتگی شدت (shimmer) آشفتگی شدت در تکالیف کشش واکه‌ها محاسبه شدند. از نیم‌رخ GRBAS نیز برای ارزیابی شنیداری-ادراکی صوت آموزگاران استفاده شد. دو آسیب‌شناس گفتار و زبان براساس دستورالعمل این نیم‌رخ، شاخص‌های شدت اختلال، خشونت ‌صوت، نفس‌آلودگی، ضعف صوت و تلاش و تقلا را با استفاده از رتبه‌بندی 4 نقطه‌ای (صفر=بهنجار، یک=اختلال صوتی خفیف، دو=اختلال صوتی متوسط، سه=اختلال صوتی شدید) ارزیابی کردند.

علاوه بر ارزیابی‌های اکوستیک و ادراکی صوت که توسط متخصص انجام گرفت، پرسشنامۀ خودارزیابی صوت برگرفته از مطالعۀ Laukkanen و Ilomaki (2006) نیز در پایان روز کاری در اختیار آموزگاران قرار گرفت تا دیدگاه خود افراد نسبت به وضعیت صوتی‌شان استخراج شود. این پرسشنامه حاوی پرسش در مورد چگونگی تولید صوت، ارزیابی کیفیت صوت و خستگی گلو بود که آموزگاران می‌بایست نتایج ارزیابی خود را در ارتباط با سه مؤلفۀ فوق روی مقیاس‌های خطی دیداری اعلام می‌کردند. برای ارزیابی نحوۀ تولید صوت از یک خط 200 میلی‌متری استفاده شد که در آن نقطۀ عددی صفر به معنای تولید آسان، نقطۀ 100 به‌‏ معنای تولید معمولی و نقطۀ 200 به‏ معنای تولید بسیار دشوار بود. مشابه این مقیاس برای ارزیابی کیفیت صوت استفاده شد (صفر= کیفیت ضعیف، نقطۀ 100= کیفیت معمولی و نقطۀ 200=


Text Box: جدول 1ـ صوت آموزگاران زن مقطع دبیرستان به‏تفکیک تکالیف در انتهای روز کاری بین دو گروه آموزگاران با شکایت صوتی کم و زیاد (60n=)

		میانگین (انحراف معیار) در گروه‏ها	
تکلیف		شکایت صوتی کم	شکایت صوتی زیاد	p
خواندن متن	فرکانس پایه (هرتز)	(44/21) 39/206	(25/18) 52/209	554/0
	شدت صوت (دسی‏بل)	(81/5) 94/71	(37/5) 21/72	858/0
گفتار پیوسته	فرکانس پایه (هرتز)	(27/20) 14/211	(70/21) 51/207	530/0
	شدت صوت (دسی‏بل)	(86/6) 44/70	(90/5)40/70	980/0
کشش واکه /a/	فرکانس پایه (هرتز)	(82/21) 59/194	(70/21) 81/202	170/0
	شدت صوت (دسی‏بل)	(74/5) 59/73	(62/5) 80/75	156/0
	آشفتگی فرکانس	(18/0) 479/0	(19/0) 384/0	071/0
	آشفتگی شدت	(08/2) 865/3	(04/1) 014/3	041/0
کشش واکه /i/	فرکانس پایه (هرتز)	(87/21) 08/203	(52/25) 24/208	437/0
	شدت صوت (دسی‏بل)	(85/4) 12/70	(32/5) 92/71	203/0
	آشفتگی فرکانس	(16/0) 423/0	(15/0) 365/0	197/0
	آشفتگی شدت	(92/0) 357/2	(42/1) 519/2	640/0


کیفیت بسیار خوب). برای توصیف خستگی گلو از یک مقیاس بینایی 100 میلی‌متری استفاده شد که در آن نقطۀ صفر بیانگر خستگی گلوی کم و نقطۀ 100 در انتهای خط به‏ معنای خستگی گلوی زیاد بود(6).

در نهایت، مجموع داده‌های اکوستیک و ادراکی صوت از دیدگاه متخصص همراه با نتایج خودارزیابی صوت از دیدگاه آزمودنی‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخۀ 18 تجزیه و تحلیل شد. برای مقایسۀ داده‌ها بین دو گروه آموزگاران با شکایت صوتی کم و زیاد از آزمون‌ t مستقل (داده‌های کمی با توزیع نرمال) و من‌ویتنی (داده‌های کیفی و داده‌های کمی با توزیع غیرنرمال) استفاده شد.

 

یافته‌ها

براساس نتایج پرسشنامه شکایت‌‌های صوتی از میان 60 آموزگار زن، 39 نفر با میانگین امتیاز 14/6 در گروه شکایت‌های صوتی کم (حداقل صفر و حداکثر 11 امتیاز) و 21 نفر با میانگین امتیاز 97/26 در گروه شکایت‌های صوتی زیاد (حداقل 13 و حداکثر 52 امتیاز) قرار گرفتند. آموزگاران گروه شکایت صوتی کم، میانگین سن 41 سال و میانگین سابقۀ تدریس 19 سال داشتند و میانگین تعداد دانش‏آموزان آنها در هر کلاس 18 نفر بود. گروه شکایت صوتی زیاد میانگین سن 40 سال و میانگین سابقۀ تدریس 18 سال داشتند و میانگین تعداد دانشآموزان آنها در هر کلاس 18 نفر بود. بهاین ‌ترتیب، آموزگاران دو گروه از نظر مشخصات سنی، سابقۀ تدریس و تعداد دانش‌آموزان کلاس تفاوتی با یکدیگر نداشتند. جدول 1 نتایج ارزیابی اکوستیک را در هر یک از تکالیف کشش واکه، خواندن متن و گفتار پیوسته به تفکیک در دو گروه
Text Box: جدول 2ـ مقایسۀ شاخص‌های GRBAS آموزگاران زن مقطع دبیرستان در انتهای روز کاری بین دو گروه آموزگاران با شکایت صوتی کم و زیاد (60n=)

	تعداد (درصد) اختلال در شکایت صوتی کم		تعداد (درصد) اختلال در شکایت صوتی زیاد	
شاخص‏ها	هنجار	خفیف	متوسط		هنجار	خفیف	متوسط	p
شدت اختلال (G)	(19) 4	(1/57) 12	(8/23) 5		(1/23) 9	(5/65) 24	(4/15) 6	474/0
خشونت صوت (R)	(1/38) 8	(1/38) 8	(8/23) 5		(2/28) 1	(59) 23	(8/12) 5	959/0
نفس‌آلودگی (B)	(7/66) 14	(8/23) 5	(5/9) 2		(59) 23	(3/33) 13	(7/7) 3	639/0
ضعف (A)	(1/38) 8	(4/52) 11	(5/9) 2		(7/48) 19	(7/48) 19	(6/2) 1	318/0
تلاش و تقلا (S)	(4/52) 11	(3/33) 7	(5/9) 2		(2/69) 27	(6/25) 10	(1/5) 2	332/0



آموزگاران با شکایت صوتی کم و زیاد نشان می‌دهد. نتایج ارزیابی اکوستیک حاکی از آن است که مقادیر فرکانس پایه و شدت صوت در تکالیف کشش واکه‌‌های /a/ و /i/ و خواندن متن در گروه شکایت صوتی زیاد بیشتر از گروه شکایت صوتی کم بود. آشفتگی فرکانس در تکالیف کشش واکه‌‌های /a/ و /i/ و آشفتگی شدت کشش واکۀ /a/ در گروه شکایت صوتی کم بالاتر از گروه شکایت صوتی زیاد بود. نتایج جدول بیانگر آن است که تفاوت‌ داده‌های اکوستیک بین دو گروه از نظر آماری معنی‏دار نیست و تنها میانگین آشفتگی شدت کشش واکۀ /a/ به‌طور معنی‏دار در گروه شکایت صوتی کم بالاتر از گروه شکایت صوتی زیاد بود(04/0p=).

ارزیابی شنیداری‏ـ‏ادراکی صوت آموزگاران با استفاده از نیمرخ GRBAS توسط دو آسیب‌شناس گفتار و زبان انجام شد که ضریب توافق بین فردی برای شاخص‏های‌ شدت اختلال، خشونت صوت، نفس‌آلودگی، ضعف و تلاش و تقلا به‏ترتیب 8/0، 79/0، 75/0، 83/0 و 81/0 بود. لازم به ذکر است که به‌دلیل اتفاق ‌نظر دو آسیب‌شناس گفتار و زبان در مورد یکسان ‌بودن شاخص‌های صوت آموزگاران در هر سه تکلیف، برای کلیۀ تکالیف تنها یک نیمرخ GRBAS تکمیل شد. علاوه بر این، هیچ یک از شاخص‌ها رتبۀ شدید را کسب نکردند. از این‏رو، در جدول 2 فقط رتبه‌های بههنجار، خفیف و متوسط گزارش شده‌اند. نتایج ارزیابی ادراکی نشان داد در شاخص شدت اختلال بیش از 75 درصد آموزگاران در هر دو گروه اختلال دارند، اما نتایج ارزیابی ادراکی به تفکیک سایر شاخص‌های مورد بررسی بین دو گروه اندکی متفاوت بود. در شاخص خشونت صوت بیش از 60 درصد آموزگاران گروه شکایت کم و بیش از 70 درصد آموزگاران گروه شکایت زیاد، در شاخص نفس‌آلودگی بیش از 30 درصد آموزگاران گروه شکایت کم و بیش از 40 درصد آموزگاران گروه شکایت زیاد، در شاخص ضعف بیش از 60 درصد آموزگاران گروه شکایت کم و بیش از 50 درصد آموزگاران گروه شکایت زیاد و در شاخص تلاش و تقلا بیش از 40 درصد آموزگاران گروه شکایت کم و 30 درصد آموزگاران گروه شکایت زیاد اختلال داشتند که تفاوت بین دو گروه از نظر عدم یا وجود اختلال از نظر آماری معنی‏دار نبود‏(‏05/0p>). بررسی نتایج ارزیابی ادراکی بر حسب رتبۀ اختلال نشان داد که آموزگاران هر دو گروه در کلیۀ شاخص‌های نیمرخ GRBAS بیشتر رتبۀ اختلال خفیف داشتند. علاوه بر این، رتبۀ خفیف در شاخص‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های ضعف و تلاش و تقلا بیشتر متعلق به آموزگاران گروه شکایت صوتی کم بود، اما در شاخص‌های شدت اختلال، خشونت صوت و نفس‌آلودگی، رتبۀ خفیف بیشتر در آموزگاران گروه شکایت صوتی زیاد ثبت شد. در همۀ شاخص‌های مورد بررسی تعداد افرادی که
Text Box: جدول 3ـ مقایسۀ شاخص‌های پرسش‏نامه خودارزیابی صوت در آموزگاران زن مقطع دبیرستان در انتهای روز کاری بین دو گروه آموزگاران با شکایت صوتی کم و زیاد (60n=)

	میانگین (انحراف معیار) شاخص	
شاخص	شکایت صوتی کم	شکایت صوتی زیاد	p
تولید صوت	(05/45) 71/96	(64/52) 10/129	015/0
کیفیت صوت	(36/30) 10/103	(87/44) 10/62	025/0
خستگی گلو	(10/33) 48/55	(85/24) 41/73	000/0



رتبۀ متوسط را کسب کردند، بیشتر متعلق به آموزگارانی بود که شکایت صوتی کم‌تری داشتند (جدول ‏2). با این‌حال، مقایسۀ نتایج ارزیابی ادراکی حاکی از آن بود که تفاوت‌های ذکر شده در رتبۀ شاخص‌های GRBAS بین دو گروه از نظر آماری معنی‏دار(05/0p>) نیست (جدول ‏2).

ارزیابی صوت از دیدگاه آموزگاران نشان داد که آموزگاران گروه شکایت صوتی زیاد در انتهای روز کاری تولید صوت دشوارتر، کیفیت صوت بدتر و خستگی گلوی بیشتری را در مقایسه با گروه شکایت صوتی کم گزارش داده‌اند و نتایج این خودارزیابی صوت بین دو گروه شکایت صوتی کم و زیاد تفاوت آماری معنی‏دار‏(05/0‏p<) داشت (جدول 3).

 

بحث

یافته‌های پژوهش نشان داد نتایج ارزیابی‌های صوتی متخصص‌محور و همچنین مراجع‌محور بین دو گروه آموزگاران دارای شکایت صوتی کم و زیاد متفاوت است، به این شکل که در بیشتر ارزیابی‌های انجام شده انحرافات بیشتری در آموزگارانی که شکایات صوتی بیشتری داشتند، ثبت شد. هرچند تفاوت دیده شده بین دو گروه از ابعاد مختلف مورد بررسی معنی‏دار نبود، اما مؤید این مطلب است که ویژگی‌های صوتی آموزگاران در انتهای روز کاری برحسب میزان شکایت‌های صوتی آنها متفاوت است. آموزگارانی که شکایت صوتی بیشتری داشتند، فقط براساس نتایج ارزیابی ادراکی مراجع‌محور مشکلات صوتی معنی‏داری را در پایان
روز کاری گزارش کردند. اما برخلاف نتایج ارزیابی ادراکی مراجع‌محور، مجموع ارزیابی‌های اکوستیک و ادراکی که توسط متخصص‌ انجام شد، تفاوت قابل‌ توجهی بین دو گروه آموزگاران نشان نداد. به‌نظر می‌رسد علت متفاوت‌بودن ادراک متخصص و ادراک آموزگاران از مشکل صوتی باشد. به این معنی که هرچند از نظر متخصص، مشکل صوتی حادی در آموزگاران، حتی گروهی که شکایات صوتی بسیاری را گزارش می‌کردند، ثبت نشد، اما میزان مشکلی که آنها گزارش کردند متفاوت از نظر متخصص و تکمیل
کنندۀ ارزیابی‌های متخصص‏محور بود.

در ارزیابی‌های اکوستیک، مقادیر فرکانس پایه و شدت صوت در اکثر تکالیف در آموزگارانی که شکایت صوتی زیاد داشتند، بیشتر از گروه شکایت صوتی کم بود، در حالی‌که مقادیر آشفتگی فرکانس و آشفتگی شدت در بیشتر تکالیف در گروه شکایت کم ثبت شد. براساس نتایج ارزیابی ادراکی نیمرخ GRBAS نیز اگرچه شدت اختلال صوت بین دو گروه چندان متفاوت نبود، اما در شاخص‌های ضعف و تلاش و تقلا تعداد بیشتری از آموزگارانی که شکایت صوتی زیاد داشتند، اختلال صوت نشان دادند و عکس این موضوع در مورد شاخص‌های خشونت صوت و نفس‌آلودگی ثبت شد. مقایسۀ نتایج ارزیابی ادراکی بار دیگر با توجه به شدت اختلال صوت بین دو گروه انجام گرفت و مشخص شد بیشتر آموزگاران دارای شکایت صوتی زیاد در شاخص‌های شدت اختلال، خشونت صوت و نفس‌آلودگی رتبۀ خفیف کسب کردند، درحالی‏که بیشتر آموزگاران با شکایات صوتی کم‌ در همۀ شاخص‌های این نیمرخ، رتبۀ اختلال متوسط به‌دست آوردند. ارزیابی ادراکی مراجع‏محور نشان داد گروه شکایت صوتی زیاد در انتهای روز کاری تولید صوت را دشوارتر، کیفیت صوت را بدتر و خستگی گلو را بیشتر از گروه شکایت صوتی کم گزارش کردند. به این ترتیب، در پژوهش حاضر علی‌رغم مشاهدۀ تفاوت‌های ذکر شده در ارزیابی‌های اکوستیک و ادراکی، فقط نتایج ارزیابی ادراکی مراجع‏محور بین دو گروه تفاوت معنی‏دار داشت. البته با توجه به این‌که در این مطالعه معاینۀ حنجره انجام نشده است، نمی‏توان راجع به یافته‌های حنجره در دو گروه مورد بررسی با قاطعیت اظهار نظر کرد.

نتایج پژوهش حاضر با یافته‌های پژوهش Rantala و همکاران (2002)، پژوهش Ahlander و همکاران (2011) و پژوهش Laukkanen و Kankare (2006) مطابقت دارد و با یافته‌های پژوهش Tavares و Martins (2006) مطابقت ندارد.

Rantala و همکاران در سال 2002 به بررسی تغییرات عینی و شکایت‌های ادراکی صوت آموزگاران در طول روز کاری پرداختند. آنها تغییرات اکوستیک صوت را در طول روز بین دو گروه آموزگاران با شکایت صوتی کم و زیاد مقایسه کردند. نتایج پژوهش آنها ضمن تأیید افزایش معنی‏دار فرکانس پایۀ صوت در طول روز کاری نشان داد میزان تغییرات بین دو گروه متفاوت است. با وجود بالاتر بودن فرکانس پایه و شدت صوت در گروه شکایت صوتی زیاد در انتهای روز کاری، تفاوت بین دو گروه از نظر آماری معنی‏دار نبود‏(5) که مطابق با یافته‌های اکوستیک پژوهش حاضر است. این محققان برای توجیه یافته‌های خود به نتایج بهدست ‌آمده از دو پژوهش Stemple و همکاران (1995) و Vilkman و همکاران (1999) اشاره کردند(9و10). Stemple و همکاران (1995) که تغییر فرکانس پایه را در افراد سالم بعد از چند ساعت استفاده از صوت بررسی و افزایش فرکانس پایه صوت را ثبت کردند، علت این امر را خستگی و شل‌شدن عضلۀ درقی‏ـ‏هرمی (thyroarythnoid) و در نتیجه شل‌شدن لایه‌های پوششی و انتقالی چین‌های صوتی و به‌دنبال آن افزایش سرعت ارتعاش چین‌های صوتی ذکر کردند(10). در پژوهشی مشابه اما این‌بار در آموزگاران، Vilkman و همکاران (1999) تغییرات اکوستیک صوت را پس از چهار ساعت تدریس بررسی کردند و آنها نیز ضمن ثبت افزایش فرکانس پایۀ صوت، تعاملات جبرانی را به‌عنوان علت مطرح کردند(11) به‌عبارت روشن‌تر، این محققان خاطرنشان کردند که آموزگاران برای جبران تغییرات فیزیولوژیک از جمله تغییرات مخاطی، فرکانس ارتعاش چین‌های صوتی را افزایش می‌دهند. Rantala و همکاران (2002) ضمن اشاره به نتایج دو مطالعۀ فوق، تعاملات جبرانی گوینده‌ها را علت این امر و پیامد طبیعی استفادۀ طولانی مدت از صوت معرفی کردند، زیرا در گروه شکایت صوتی زیاد آنها تغییرات صوتی در طول روز کم‌تر بوده است. آنها این‌طور نتیجه‌گیری کردند که چون برخلاف انتظار، گروه شکایت صوتی کم تغییرات صوتی بیشتری را در طول روز نشان دادند در واقع از مکانیسم‌های جبرانی بیشتری استفاده کرده‌اند و در نتیجه فرضیۀ تعاملات جبرانی بهتر از ضعف عضلانی این پدیده را توجیه می‌کند(5).

Lyberg Åhlander و همکاران (2012) در پژوهش خود روی آموزگاران، نتایج خودارزیابی، ارزیابی اکوستیک و استروبوسکوپی را بین دو گروه آموزگاران با شکایت صوتی و بدون شکایت که از نظر ویژگی‌های انفرادی همگن شده بودند مقایسه کردند و به این نتیجه دست یافتند که در پرسشنامۀ شاخص معلولیت صوت، که یک پرسشنامۀ خودارزیابی در اختلالات صوت است، آموزگاران با شکایت صوتی به‌طور معنی‏دار امتیاز بالاتری را، در مقایسه با آموزگاران بدون شکایت صوتی، کسب کردند. هرچند در ارزیابی اکوستیک، فرکانس پایۀ گفتار پیوسته در گروه با شکایت صوتی بالاتر از گروه بدون شکایت بود، اما تفاوت‌ها از نظر آماری معنی‏دار نبود. نتایج ارزیابی استروبوسکوپی بین دو گروه نیز تقریباً مشابه بود. آنها در توجیه نتایج خود خاطرنشان کردند از آنجایی که نتایج ارزیابی‌های متخصص‌محور بین دو گروه تقریباً مشابه بود، علت گزارش مشکلات صوت در گروه آموزگاران با شکایت صوتی در دستگاه صوتی فرد نیست بلکه ادراک آنها از مشکل صوتی براساس ترکیبی از تعداد نشانه‌ها و رخداد آنها است. این پژوهشگران بر اهمیت خودارزیابی صوت در فرایند بالینی افراد دچار مشکلات صوت تأکید کردند‏(8).

Laukkanen و Kankare در سال 2006 تغییرات صوت مرتبط با فشار صوتی را در آموزگاران مرد قبل و بعد از روز کاری بررسی و نتایج را بین دو گروه شکایت صوتی کم و زیاد مقایسه کردند. ارزیابی‌های آنها شامل ارزیابی اکوستیک و خودارزیابی بود. نتایج مطالعه بیانگر آن بود که فرکانس پایه در انتهای روز کاری در هر دو گروه به‌صورت معنی‏دار افزایش می‌یابد و آموزگارانی که در گروه شکایت صوتی زیاد بودند، در انتهای روز کاری خستگی گلوی بیشتری را در مقایسه با گروه شکایت صوتی کم گزارش کردند که این یافته با مطالعۀ حاضر مطابقت دارد. اما در این پژوهش بر خلاف پژوهش‌های انجامشده در آموزگاران زن، ضمن این‏‌که تغییرات صوت در طی روز کاری در گروه شکایت صوتی زیاد بیشتر از گروه شکایت صوتی کم بود، مقادیر فرکانس پایه و شدت صوت نیز در انتهای روز کاری در آموزگاران دارای شکایت صوتی کم بیشتر از گروه شکایت زیاد بود(6) اما در مطالعه اشاره‌ای به سطح معنی‏داری بین دو گروه نشده بود. از آنجایی که پژوهش حاضر و سایر مطالعاتی که بر آموزگاران زن انجام شده نتایج مشابهی به‌دست آورده‌اند که با نتایج مطالعۀ Laukkanen و Kankare که بر روی آموزگاران مرد انجام شده است تفاوت دارند شاید علت تفاوت‌های موجود را بتوان تفاوت در عملکرد چین‌های صوتی زنان و مردان ذکر کرد. به‌نظر می‌رسد چگونگی تعاملات جبرانی برای غلبه بر پدیدۀ فشار صوتی میان مردان و زنان متفاوت باشد.

نتایج پژوهش حاضر با یافته‌های Tavares و Martins (2007) مطابقت ندارد. آنها نتایج ارزیابی ‌ادراکی نیمرخ GRBAS و همچنین ارزیابی ویدئولارنگوسکوپی را بین دو گروه آموزگاران با شکایت‌های صوتی و بدون شکایت‌های صوتی مقایسه و نتیجه‌گیری کردند که نتایج هر دو نوع ارزیابی بین دو گروه مورد بررسی تفاوت‌ معنی‏دار دارد. در همۀ شاخص‌های GRBAS تعداد بیشتری از آموزگاران گروه بدون شکایت صوتی رتبۀ هنجار کسب کرده بودند و تفاوت بین دو گروه در شاخص‌های شدت اختلال، خشونت صوت و نفس‌آلودگی از نظر آماری معنی‏دار بود. براساس ارزیابی ویدئولارنگوسکوپی نیز تعداد بیشتری از آموزگاران بدون شکایت صوتی سالم بودند. در توجیه نتایج این مطالعه می‌توان اشاره کرد که در وهلۀ نخست ماهیت دو گروه مورد بررسی (با و بدون شکایت) با ماهیت گروه‌های مورد مطالعه در پژوهش حاضر تفاوت داشت. از سوی دیگر، آموزگاران دو گروه تفاوت‌های معنی‏داری از جنبه‌های مختلف مانند میزان ساعات کاری در طول روز و هفته، سابقۀ تدریس و تعداد دانش‌آموزان کلاس داشتند. آموزگارانی که شکایت‌های صوتی داشتند، در کلاس‌های بزرگ‌تر با تعداد دانش‌آموزان بیشتر تدریس می‌کردند و ساعات کاری و سابقۀ تدریس آنها بیشتر از گروه آموزگاران بدون شکایت‌های صوتی بود‏(7)، در حالی‌که در پژوهش حاضر، همان‌گونه که در بخش یافته‌ها گزارش شد، آموزگارانی که در دو گروه شکایت صوتی کم و زیاد بودند صرفاً از نظر امتیاز شکایت صوتی با یکدیگر تفاوت داشتند و از نظر سایر ویژگی‌ها، همچون مدت‏زمان تدریس در طول روز، نوع دروسی که تدریس می‌کردند، تعداد دانش‌آموزان کلاس و شرایط محیطی همسان شده بودند.

 

نتیجه‌گیری

نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با وجود شیوع بالای مشکلات صوت در آموزگاران، نمود مشکلات صوت در این جمعیت بر حسب میزان شکایت صوتی در شیوه‌های گوناگون ارزیابی متفاوت است. با این‌که انتظار می‌رفت ویژگی‎های اکوستیک و ادراکی صوت در انتهای روز کاری بین دو گروه که شکایت‌های صوتی کم و زیاد داشتند، متفاوت باشد و در گروه شکایت صوتی زیاد به‌طور معنی‏دار نابهنجاری‌های بیشتری دیده شود اما تفاوت قابل توجهی بین دو گروه دیده نشد و تنها نتایج خود‌ارزیابی‌های صوت بین دو گروه برجسته بود. هرچند در این مطالعه ساختار و کارکرد حنجرۀ آموزگاران بررسی نشد، بهنظر می‌رسد احتمالاً علت این امر نمی‌تواند تفاوت در ساختار و عملکرد چین‌های صوتی بین دو گروه مورد مطالعه باشد، بلکه ادراک آموزگاران از ویژگی‌های صوتی خودشان متفاوت است. بدون تردید، مطالعات بعدی که در کنار ارزیابی‎های فوق مبتنی بر معاینات حنجره نیز باشند می‌توانند در این رابطه پاسخ قانع‌کننده‌تری ارائه کنند. در نهایت، توصیه می‌شود صوت‌درمان‌گران در فرایند ارزیابی و طراحی درمان آموزگاران به شکایات صوتی و نیز برداشت آنها از مشکلات صوتی‌شان توجه ویژه کنند و تصمیم‌گیری بالینی خود را فقط براساس نتایج ارزیابی‌های متخصص­محور اتخاذ نکنند.

 

سپاسگزاری

این مقاله حاصل بخشی از پایان‌نامۀ مقطع کارشناسی ارشد در سال 91 است که با حمایت دانشگاه علوم پزشکی و تهران اجرا شده است. در پایان از سرکار خانم دکتر ماندانا نوربخش که با دقت نظر خود ما را در بررسی شرایط مناسب برای ضبط نمونه‌های صوتی و تجزیه و تحلیل اکوستیک یاری کردند و سرکار خانم مریم ترامشلو که در ارزیابی ادراکی نمونه‌های صوتی همکاری صمیمانه داشتند، کمال تشکر را داریم. همچنین از آموزگارانی که با صبر و حوصلۀ فراوان در اجرای پژوهش همکاری لازم را با ما داشتند سپاسگزاریم.


 

REFERENCES


1.             Wingate J, Brown W, Shrivastav R, Davenport P, Sapienza Ch. Treatment outcomes for professional voice users. J Voice. 2007;21(4):433-49.

2.             Hazlett E, Duffy M, Moorhead A. Review of the impact of voice training on the vocal quality of professional voice users: implications for vocal health and recommendations for further research. J Voice. 2011;25(2):181-91.

3.             Bovo R, Galceran M, Petruccelli J, Hatzopoulos S. Vocal problem among teachers: evaluation of  preventive voice program. J Voice. 2007;12(6):705-22.

4.             Chen Sh, Chiang SC, Chung YM, Hsiao LC, Hsiao TY. Risk factor and effect of voice problems for teachers. J Voice. 2010;24(2):183-90.

5.             Rantala R, Vilkman E, Bloigu R. Voice change during work: subjective complaints and objective measurements for female primary and secondary school teacher. J Voice. 2002;16(3):344-55.

6.             Laukkanen A, Kankare E. Vocal loading-related changes in male teachers voices investigated before and after a working day. Folia Phoniatr Logop. 2006;58(3):229-39.

7.             Tavares E, Martins RH. Vocal evaluation in teachers with or without symptoms. J Voice. 2007;21(4):407-14.

8.             Lyberg Åhlander V, Rydell R, Löfqvist A. How do teachers with self-reported voice problems differ from their peers with self-reported voice health? J Voice. 2012; 26(4):e149-61.

9.             Mogjiri F, Azamiyan F, Salehi A. Relationship between subjective voice complaints and acoustic assessment of fundamental frequency in elementary school teachers of Isfahan. J Res Rehab Sci. 2011;7(3):311-19.

10.         Stemple JC, Stanley J, Lee L. Objective measures of voice production in normal subjects following prolonged voice use. J Voice. 1995;9(4):127-33.

11.         Vilkman E, Lauri ER, Alku P, Sala E, Sihvo M. Effects of prolonged reading on F0, SPL, subglottal pressure and amplitude characteristics of glottal flow waveforms. J Voice. 1999;13(7):303-15.


 


Research Article

 

 

Comparing acoustic and perceptual voice parameters in female teachers based on voice complaints

 

 

Maryam Faghani Abukeili1, Seyyedeh Maryam Khoddami1, Shohreh Jalaie2

 

1- Department of Speech therapy, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran

2- Department of Biostatistics, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran

 

 

Received: 5 December 2012, accepted: 3 February 2013

 

Abstract

Background and Aim: Teachers are a large group of professional voice users that several risk factors and voice demands causes various voice complaints among them. As the voice is multidimensional, the aim of this study was acoustic and perceptual measurement of teachers’ voice and comparing the findings between two groups with many and few voice complaints.

Methods: Sixty female teachers of high school in Sari, north of Iran, were chosen by available sampling to participate in this cross-sectional study. According to a voice complaints questionnaire, 21 subjects located in few voice complaints and 31 in many voice complaints group. After a working day, subjects completed a voice self-assessment questionnaire. Also, teachers’voice were recorded during three tasks including sustained vowels /a/ and /i/, text reading and conversational speech. Acoustic parameters were analyzed by Praat software and 2 speech-language pathalogists performed auditory-perceptual assessment by GRBAS (Grade, Roughness, Breathiness, Asthenia, Strain) scale.

Results: Comparing of the voice self-assessment between the two groups demonstrated statistically significant difference (p<0.05); however results of the acoustic and auditory-perceptual measurement did not show significant diffrence.

Conclusion: Despite prevalent voice problems in teachers, there are various conditions in terms of complaints and assessments methods. In this study, only a remarkable deviation documented in the client-based assessments in many voice compliants group in comparison with few voice compliants, which would be probably related to different individual’s perception of voice problem between two groups. These results support paying attention to self-assessments in clinical process of voice problems.

Keywords: Teacher, voice complaint, self assessment, acoustic, perceptual

 

Please cite this paper as: Faghani Abukeili M, Khoddami SM, Jalaie S. Comparing acoustic and perceptual voice parameters in female teachers based on voice complaints. Audiol. 2014;23(1):40-9.