Research Article

 

 

Employment status of the members of Tehran deaf community

 

 

Guita movallali1, Seyyed Majid mirkhani2, Shahrooz nemati3, Maryam mellali1

 

1- Department of Psychology and Education of Exceptional Children, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, Iran

2- Department of Rehabilitation Management, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, Iran

3- Department of Psychology and Education of Exceptional Children, University of Tehran, Iran

 

 

Received: 29 November 2010, accepted: 4 April 2011

 

Abstract

Background and Aim: Regarding the importance of employment in social and emotional status of individuals, it would be important for the deaf. The purpose of the present study was to assess the employment status of the members of Tehran deaf community.

Methods: This descriptive study was performed on all members of Tehran deaf community. A researchers-made questionnaire which had three parts (demographic information, employment status of the deaf members and their attitudes regarding employment) was used in this study. The obtained data were analyzed using descriptive methods.

Results: Majority of deaf community members were adult (ages ranging between 18 and 30). Sixty-eight of them (52.5%) were female and 53 (47.5%) were male, from our participants, 56.2% were unemployed and 43.8% were employed. Main problems were: having no access to facilities regarding their disability (14.5%), communication problems (9.4%), lower salaries because of their disability (12.4%), being far from the working place (15.4%), disproportion of working environment to their disability (11.4%), maltreatment of their coworkers (13.2%), maltreatment of their employer (12.5%) and discrimination because of their disability (11.2%), the attitudes of the deaf members were positive regarding the employment in all areas: 90% of them considered it as an essential part of life versus 10% of them mentioned not very important issue.

Conclusion: Our findings showed that most of the deaf were supported by their family members, but not by the social facilities or their past education. The social policies should be reformed to support employment of the deaf.

Keywords: Employment, deaf, deaf community

 

 

 

مقاله پژوهشي

 

بررسي وضعيت اشتغال اعضاي کانون ناشنوايان شهر تهران

 

گيتا موللي1، سيد مجيد ميرخاني2، شهروز نعمتي3، مريم مللي1

1ـ گروه روان‏شناسي و آموزش کودکان استثنايي، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، تهران، ایران

2ـ گروه مدیریت توانبخشی، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، تهران، ایران

3ـ گروه روان‏شناسي و آموزش کودکان استثنايي، دانشگاه تهران، ایران

 

چکيده

زمينه و هدف: شغل نقش مهم و ارزشمندي در امنيت رواني، فردي، اجتماعي و اقتصادي انسان دارد. وضعيت شغلي ناشنوايان مي‏تواند در ايجاد بهداشت فردي و اجتماعي اين گروه مفيد باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسي وضعيت اشتغال به کار ناشنوايان عضو کانون ناشنوايان انجام شد.

روش بررسي: پژوهش حاضر روي اعضاي کانون ناشنوايان شهر تهران با استفاده از پرسش‏نامه محقق‏ساخته در سه قسمت مجزا شامل داده‏هاي اوليه، ارزيابي وضعيت اشتغال و ارزيابي نگرش ناشنوايان مورد بررسي قرار گرفت. به‏منظور تحليل داده‏ها از روش‏هاي آمار توصيفي استفاده شد.

يافته‏ها: نتايج در سه بخش مجزا حاکي از آن است که بخش عمده‏اي از جامعه کانون ناشنوايان را جوانان تشکيل مي‏دهند که 68 نفر از آنها زن (5/52%) و 53 نفر از آنها مرد (5/47%) بودند؛ 2/56 درصد افراد بيکار و 8/43 درصد شاغل بودند و داراي مشکلاتي اعم از عدم ارائه تسهيلات مرتبط با معلوليت (5/14%)، مشکل در برقراري ارتباط در محيط کار (4/9%)، دستمزد کمتر از سايرين (افراد عادي) به‏دليل معلوليت (4/12%)، دوري مسافت (4/15)، تناسب محيط کار با ناشنوايي (4/11%)، رفتار نامناسب همکاران (2/13%)، رفتار نامناسب مدير (5/12%) و تبعيض به‏علت معلوليت (2/11%) بوده‏اند؛ نگرش ناشنوايان در تمام موارد مثبت و 90 درصد آنها شغل را یکی از ضروریات زندگی و در مقابل 10 درصد آن را غيرضروري دانسته‏اند.

نتيجه‏گيري: تعداد بسيار زيادي از ناشنوايان بيکار بودند، و لازم است در سياست‏هاي موجود براي تسهيل اشتغال به کار اين گروه بزرگ از معلولين تجديد نظري صورت گيرد.

واژگان کليدي: اشتغال، ناشنوايان، کانون ناشنوايان

 

(دریافت مقاله: 8/9/89، پذیرش: 15/1/90)

 

مقدمه


براساس آمار جهاني ميزان شيوع ناشنوايي مادرزادي، یک تا سه مورد در هر هزار نوزاد است(1). اگر بروز کم‏شنوايي اکتسابي در سال‏هاي پس از تولد را هم در نظر بگيريم، اين آمار افزایش می‏یابد(2). با توجه به اين که ناشنوايي در درجۀ نخست قدرت ارتباطي فرد ناشنوا را متأثر مي‏کند، اشتغال به کار و جستجوي کار را براي ناشنوايان بسيار مشکل مي‏سازد(3).

موضوع اشتغال همواره به‏عنوان يکي از مهم‏ترين شاخص‏هاي توسعۀ اقتصادي ملت‏ها بوده است(4و5)، به‏ويژه در کشور ما که گروه عظيمي از جمعيت را جوانان تشکيل مي‏دهند، گسترش فرصت‏هاي شغلي از حساسيت و اهمیت خاصي برخوردار است. به‏دلیل محدودیت توانمندی‏های معلولان، مسئله بیکاری آنها به‏صورت حادتری مطرح است(6)، به‏طوری که حتي در پيشرفته‏ترين کشورها معلوليت همواره به‏عنوان سدي جدي در برابر اشتغال خودنمايي مي‏کند. از سوی دیگر، اهمیت موضوع اشتغال تا آن حد است که از شاخص‏های کیفیت زندگی به شمار می‏رود(7و8)

برنامۀ جهاني سازمان ملل متحد براي هماهنگي برنامه‏هاي مربوط به ناتواني سه هدف اصلي را تعيين کرده است:

پيشگيري از ناتواني، توانبخشي، و مشارکت کامل افراد ناتوان در زندگي و فرايند رشد و توسعۀ کشور همانند ساير افراد جامعه(8).

ناگفته پيداست که برابرسازي فرصت‏ها از طريق هماهنگي برنامه‏ريزان کشور ممکن خواهد بود، تا به این طریق امکانات عمومي جامعه، مانند محيط فيزيکي و فرهنگي، وسايل حمل و نقل، خدمات بهداشتي، فرهنگي و آموزشي براي همۀ افراد قابل دسترس باشد(9).

با توجه به نقش بسيار مهمی که حرفه يا شغل در امنيت رواني، فردي، اجتماعي، و اقتصادي انسان دارد، مي‏توان پي برد داشتن اطلاعات دقيق علمي در زمینۀ وضعيت شغلي ناشنوايان و استفاده از آن اطلاعات در برنامه‏ریزی برای بهبود وضعیت اشتغال آنان تا چه حد مي‏تواند در ايجاد بهداشت فردي و اجتماعي اين گروه از معلولان مفید باشد(9).

اشتغال معلولان باعث مي‏شود که آنها بهتر مورد پذيرش جامعه قرار گیرند و از جايگاه بهتری در جامعه برخوردار باشند و بتوانند ارتباطات خود را گسترده‏تر کنند(10). ذکر این نکته لازم است که افراد ناشنوايي که به خوبي قادر به برقراري ارتباط باشند مي‏توانند براي احراز تعداد نامحدودي از حرفه‏ها، البته به‏جز آن حرفه‏هايي که به دلايل ايمني مستلزم داشتن قدرت شنوايي عادي است، درنظر گرفته شوند. ناشنوايان ديگر را که قادر به ایجاد ارتباط در سطح مطلوب نیستند مي‏توان براي اشتغال در حرفه‏هايي در نظر گرفت که مستلزم ايجاد ارتباط مکرر با ديگران نباشد(11). اگرچه اين موضوع از اهميت زيادي برخوردار است، با این حال متأسفانه با وجود جستجوي بسيار هيچ‏گونه مقاله يا پژوهشي که در ايران صرفاً به موضوع اشتغال پرداخته باشد یافت نشد، و دسترسي محققان به مقالات خارجي نيز در اين زمينه بسيار محدود بوده است. با توجه به اهميت اشتغال ناشنوايان و نبود گزارشي کامل دربارۀ وضعيت اشتغال اين گروه، در اين پژوهش به بررسي توصيفي وضعيت اشتغال به کار اعضاي کانون ناشنوايان
شهر تهران، به‏عنوان نمونه‏اي قابل دسترس از اين گروه پرداختيم.

 

روش بررسي

پژوهش حاضر از نوع توصيفي است و جامعۀ آماري آن را اعضاي کانون ناشنوايان شهر تهران تشکيل مي‏دهند. از آنجا که در نمونه‏گيري تمام اعضاي کانون ناشنوايان مورد بررسي قرار گرفتند، نمونه‏گيري صورت نگرفت و کل جامعۀ آماري به‏صورت تمام شماري مورد مطالعه قرار گرفت که شامل 200 نفر اعضاي کانون ناشنوايان شهر تهران بودند. 21 نفر آنها مايل به شرکت در پژوهش نبودند، 58 نفر پرسش‏نامه را خالي يا ناقص تحويل دادند. از اين رو تجزيه و تحليل داده‏ها روي 121 نفر از اعضا صورت گرفت.

در اين پژوهش برای ارزيابي افراد ناشنوا و گردآوري داده‏ها از يک پرسش‏نامۀ ساختۀ محقق استفاده شد که شامل سه قسمت مجزا به‏ترتیب زير بود:

1ـ داده‏هاي اوليه (شامل سن، ميزان تحصيلات، ميزان کم‏شنوايي و غیره)؛

2ـ داده‏هايي برای ارزيابي وضعيت اشتغال؛

3ـ داده‏هايي برای ارزيابي نگرش ناشنوايان نسبت به اشتغال؛

برای اطمینان از روایی، پرسش‏نامه مورد بررسی شش نفر از متخصصان و استادان حيطه معلوليت و اشتغال قرار گرفت و مشخص شد که از روایی مناسبی (89/0) برخوردار است. پايايي پرسش‏نامه از طريق آزمون مجدد 88/0 و پايايي سؤالات از 45/0 تا 95/0 به دست آمد. اعتبار پرسش‏نامه با استفاده از يک نمونه (پايلوت 15 فوتي) و ضريب آلفاي کرونباخ محاسبه گرديد و 70/0 به‏دست آمد. سپس پرسش‏نامه روي تمام اعضاي کانون اجرا شد. برای تحليل داده‏ها و بررسي آماري از نرم‏افزار آماري SPSS نسخۀ 5/11 استفاده شد.

 

يافته‏ها

با توجه به اين که در اين پژوهش برای ارزيابي وضعيت
اشتغال ناشنوايان و گردآوري داده‏ها از يک پرسش‏نامه محقق‏ساختۀ سه بخشي استفاده شد، يافته‏ها نيز در سه بخش مجزا ارائه مي‏شود.

در بررسي بخش اول که شامل داده‏های اولیه بود جمعاً 121 نفر از اعضاي کانون مورد بررسي قرار گرفتند. ترکيب سني و جنسيت نشان داد که 68 نفر از زنان (5/52%) و 53 نفر از مردان (5/47%) در 7 گروه سني از 18 سال تا 60 سال و بيشتر در اين بررسي شرکت کرده‏اند. از این بین 65 درصد متأهل و 32 درصد مجرد بودند. بي‏همسران بر اثر فوت همسر و یا طلاق نيز جمعاً 3 درصد را تشکيل مي‏دادند.

بررسی وضعيت تحصيلي جامعۀ آماری حاکي از آن بود که 3/98 درصد افراد باسواد، 5 درصد بي‏سواد و 7/5 درصد نيز وضعيت تحصيلي‏شان را اظهار نکرده‏اند. از بین باسوادان 1/42 درصد داراي ديپلم، 4/7 درصد فوق ديپلم، 6/11 درصد کارشناسي و 8/0 درصد کارشناسي ارشد بودند و وضعيت تحصيلي 1/38 درصد باقی‏مانده نيز سيکل يا دورۀ ابتدايي بود. همچنين، 6/74 درصد ناشنوايان از مدارس استثنايي و 4/25 درصد از مدارس عادي فارغ‏التحصيل شده بودند.

بررسي وضعيت شنوايي حاکي از آن بود که 43 درصد اعضا خود را نيمه‏شنوا (کم‏شنوايي شديد و کمتر) و 57 درصد خود را ناشنوا (کم‏شنواي عميق) مي‏دانند، و 7/54 درصد نیز علت ناشنوايي خود را مادرزادي يا ژنتيکي، 8/38 درصد بيماري و 5/6 درصد حوادث مختلف اعلام کردند. 7/75 درصد افراد از سمعک استفاده مي‏کردند و 3/24 درصد نيز عدم استفاده از سمعک را اظهار نمودند.

بررسي وضعيت اشتغال که بخش دوم پرسش‏نامه را تشکیل می‏داد، نشان داد که ميزان بيکاران جوياي کار 4/12 درصد بيش از افراد شاغل است. 2/56 درصد افراد بيکار و 8/43 درصد شاغل بودند. براي آنکه از وضعيت بيکاران جوياي کار مطلع شويم، آنان را در سه گروه مورد مطالعه به این شرح قرار داديم: زنان خانه‏دار 7/62 درصد، در حال تحصیل 7/13، و افراد دارای درآمد بدون کار 6/23 درصد.

در زمینۀ ارتباط شغل فعلي ناشنوایان شاغل با آموزش دریافتی آنها قبل از احراز شغل، قبل از احراز شغل، نتايج نشان داد که 3/28 درصد شغل فعلي خود را مرتبط با آموزش‏هاي قبل، 7/34 درصد آن را دارای ارتباط کم، و 37 درصد بی‏ارتباط می‏دانند.

نود درصد ناشنوایان شاغل شغل خود را به طریقی غیر از سازمان بهزیستی و وزارت کار (خود، خانواده، دوستان، و آشنایان) پیدا کرده‏اند و فقط در 10 درصد این شاغلان شغل‏یابی از طریق سازمان بهزیستی و وزارت کار بوده است.

بررسي ميزان درآمد ناشي از شغل نشان داد که میزان درآمد نزديک به يک چهارم افراد داراي شغل (5/24%) از حداقل دستمزد مصوب (120هزار تومان) کمتر بوده است؛ 66 درصد درآمدي متوسط (121 تا 200 هزار تومان) داشته‏اند؛ و 7/5 درصد دارای درآمد مکفي (201 تا 280 هزار تومان) و 8/3 درصد دارای درآمد زياد (بيش از 280 هزار تومان) بوده‏اند. در مورد مکفي بودن يا نبودن درآمد، 68 درصد درآمد ناشي از شغل‏شان را غيرمکفي و 32 درصد درآمدشان را مکفي اعلام کردند. آنهایی که درآمدشان را غيرمکفي اعلام کردند برای گذران امور زندگي خود از منابع کمکي مختلفي استفاده مي‏کردند، به‏عنوان مثال 2/13 درصد از منابع کمکي خانواده، 9/0 درصد دوستان، 1/4 درصد مؤسسات دولتي، 6/1 درصد مؤسسات خيريه استفاده مي‏کردند، و 2/80 درصد نيز از هيچ کمکي استفاده نمي‏کردند. موارد عمدۀ هزينۀ درآمد ناشی از کار عبارت بودند از: مسکن، خوراک، پوشاک، تفريح و امور فرهنگي، امور بهداشتي و درماني و آموزش. ترتیب سهم این هزينه‏های عمده از بیشترین به کمترین عبارت است از: خوراک (7/39%)، مسکن (6/24%)، آموزش (1/17%)، پوشاک (1/11%)، بهداشت و درمان (5%)، و تفريح و سرگرمي (5/2%).

وضعيت پس‏انداز ناشنوايان نشان داد فقط 7/18 درصد داراي پس‏انداز و 3/81 درصد بدون پس‏انداز هستند.

در بین ناشنوايان 8/29 درصد داراي خانه شخصي بودند. 7/28 درصد نيز در مسکن همسر يا والدين خود و 5/41 درصد در منازل اجاره‏اي يا رهني زندگي مي‏کردند.



در مورد مدت حضور در شغل، 6/44 درصد کمتر از شش ماه، 8/5 درصد بين شش ماه تا يک سال و 6/49 درصد بيش از يک سال سابقۀ حضور در يک شغل داشتند. مدت انتظار جهت شروع مجدد کار براي آنهايي که بيکار مي‏شدند به این ترتیب بود: 7/20 درصد بلافاصله يا در کمتر از شش ماه شغل ديگري مي‏يافتند، براي 5/22 درصد آنها اين مدت بين شش ماه تا يک سال بود، و 8/56 درصد بيش از يک سال بيکار و جوياي کار بودند.

دربارۀ وضعيت پايداري در مشاغل 3/5 درصد دو بار، 1/4 درصد از افراد بيش از دوبار و 1/17 درصد نيز تنها يک بار تغيير شغل داده بودند و البته 5/73 درصد چيزي اظهار ننموده‏اند. از ديگر مقوله‏هاي مربوط به اشتغال نزد ناشنوايان وضعيت بيمه آنهاست. 5/73 درصد ناشنوايان شاغل تحت پوشش يکي از دو بيمۀ تامين اجتماعي یا خدمات درماني قرار داشتند. 5/24 درصد تحت هيچ‏گونه بيمه‏اي نبودند و تنها 7/1 درصد آنان تحت پوشش بيمۀ بيکاري قرار داشتند.

همچنين، جامعۀ ناشنواي عضو کانون به تعدادي از مشکلات در زمینۀ اشتغال اشاره داشتند که در نمودار 1 آمده و به قرار زير است: عدم ارائۀ تسهيلات مرتبط با معلوليت (5/14%)، مشکل در برقراري ارتباط در محيط کار (4/9%)، دستمزد کمتر از افراد عادي به‏دليل معلوليت (4/12%)، دوري مسافت (4/15%)، عدم تناسب محيط کار با شنوايي (4/11%)، رفتار نامناسب همکاران (2/13%)، رفتار نامناسب مدير (5/12%) و تبعيض به علت معلوليت (2/11%).

در مباحث عمدۀ توانبخشي همواره ضروري است تا رفتارها و رخدادها از منظر نوع نگرش فرد داراي محدوديت مورد بررسي قرار گيرد. به همين منظور نوع نگرش ناشنوايان نسبت به اشتغال نيز به‏عنوان بخش سوم پرسش‏نامه مورد بررسي قرار گرفت.

نود درصد ناشنوايان اشتغال را يک ضرورت، و 10 درصد آن را غيرضروري می‏دانستند. 8/91 درصد آن را با اهميت تلقي کرده‏اند، و 2/8 درصد نيز براي آن اهميت قايل نبودند.


Text Box: جدول 1ـ ارتباط وضعیت اشتغال ناشنوا و رفتار خانواده و دوستان و اعضای جامعه

	رفتار بهتر شده است		رفتار تغییر نکرده یا بدتر شده
ارتباط وضعیت اشتغال و رفتار گروه‏ها	فراوانی	درصد		فراوانی	درصد
خانواده	85	3/70		36	7/29
دوستان	102	9/83		19	1/16
اعضاي جامعه	94	9/77		27	1/22


در مورد اهميت درآمد (ناشي از کار و شغل) در گذران زندگي 1/95 درصد اين مقوله را بااهميت و 9/4 درصد آن را حائز اهميت ذکر نکرده‏اند. پاسخ ناشنوايان در مورد ارتباط شغل با عدم وابستگي به خانواده و ديگران گوياي آن است که 93 درصد آن را مرتبط و تنها 7 درصد آن را بي‏ارتباط دانسته‏اند.

بررسي رابطۀ بين شغل با افزايش مشارکت اجتماعي نشان داد ناشنوايان جامعۀ مورد پژوهش با ميزان 1/85 درصد اين رابطه را تأييد، و فقط 7/1 درصد آن را نفی کرده‏اند و 2/13 درصد نظري ارائه نداده‏اند.

رابطۀ شغل با علاقۀ فرد نيز نشان داد که ناشنوايان با ميزان 3/60 درصد اين بستگي را تأييد و 8/5 درصد آنان آن را تأييد نکرده‏اند، و 9/33 درصد نیز از اظهار نظر خودداري کرده‏اند.

در خصوص ارتباط بين اشتغال و حس بهتر فرد ناشنوا 2/95 درصد از ناشنوايان اين حس بهتر را تأييد و 8/4 درصد آن را تأييد نکرده‏اند.

در ادامه با اتکا به نظريه‏هاي توانبخشي مبتني بر جامعه، نگرش فرد ناشنوا در مورد تغيير رفتار خانواده و دوستان و اطرافيان و اعضای جامعه، در صورت شاغل شدن فرد ناشنوا جويا شديم. بيش از نيمي از ناشنوايان جامعۀ مورد پژوهش (3/70%) اظهار کرده‏اند که رفتار اعضای خانواده با آنها پس از آن که شغلي يافته‏اند بهتر شده است، 7/29 درصد از آنها اظهار کرده‏اند نشانه‏ای از تغيير رفتار مثبت اعضای خانواده را احساس نکرده‏اند. نتايج همين مقوله در ارتباط با دوستان و اطرافيان نشان داد 9/83 درصد رفتار بهتري را مشاهده کرده‏اند و 1/16 درصد تغييري در رفتار دوستان مشاهده نکرده‏اند. در مورد رفتار اعضای جامعه نيز 9/77 درصد رفتار بهتري مشاهده کرده‏اند، در حالي که 1/22 درصد تغيير رفتار بهتري مشاهده نکرده‏اند. ارتباط وضعيت اشتغال ناشنوايان و رفتار خانواده، دوستان و اعضاي جامعه در جدول 1 ارائه شده است.

در اين بررسي، از اعضاي کانون ناشنوايان پرسیدیم:

«به نظر شما مسئولان چه کارهايي بايد انجام دهند تا وضعيت اشتغال و زندگي ناشنوايان بهتر شود؟»

برخي از ناشنوايان نظر خاصي ابراز نکردند و تعدادي نيز از يک تا پنج پيشنهاد ابراز داشتند. نظرات و پيشنهادها دسته‏بندي شد و در يک فهرست با يازده عنوان به‏ترتيب فراواني تدوين شد که به‏ترتيب زير است:

1ـ ايجاد شرايط براي استخدام 46 مورد؛ 2ـ ارائۀ تسهيلات بانکي 23 مورد؛ 3ـ ارائۀ تسهيلات مسکن 21 مورد؛ 4ـ ارائۀ تسهيلات فرهنگي و اجتماعي 21 مورد؛ 5ـ فراهم آوردن مکانيزم‏هاي ارتباط با جامعه 21 مورد؛ 6ـ کمک به ايجاد امکانات و تسهيلات آموزشي 13 مورد؛ 7ـ ايجاد تسهيلات براي ازدواج 13 مورد؛ 8ـ برقراري زيرنويس براي فيلم‏هاي تلويزيوني 12 مورد؛ 9ـ استفاده از مشاورۀ حقوقي و خانوادگي 7 مورد؛ 10ـ ايجاد امکان استفاده از رابط ناشنوايان 4 مورد؛ 11ـ تسهيلات براي ارائۀ کمک 3 مورد.

آنچه که اين فهرست را قابل توجه مي‏سازد اين است که:

1ـ يک سوم اعضاي کانون داراي عقيده و نظر بودند و آن را ابراز کردند؛

2ـ 46 مورد (38%) پيشنهادها و نظرها حول محور اشتغال و فراهم کردن تسهيلاتي از جانب مسئولان ابراز شد. اين مقوله نشان مي‏دهد که اشتغال به‏عنوان محوري‏ترين مسئله‏اي است که ذهن ناشنوايان را به خود معطوف داشته و به زبان ساده کار و اشتغال مسئلۀ اول ناشنوايان است؛

3ـ 23 مورد (19%) پيشنهادها و نظرها در ارتباط با کوشش مسئولان جهت ايجاد و ارائۀ تسهيلات بانکي براي اشتغال بهتر و مفيدتر يا زندگي بهتر بوده است؛

4ـ 21 مورد (18%) پيشنهادها و نظرها به سه موضوع تسهيلات مسکن، تسهيلات فرهنگي و اجتماعي، و فراهم آوردن مکانيزم‏هايي براي ارتباط با جامعه اختصاص يافته است؛

5ـ 13 مورد (17%) پيشنهادها دربارۀ فراهم کردن و ايجاد تسهيلات براي دو موضوع کمک به ايجاد امکانات و تسهيلات آموزشي و همچنين ازدواج بوده است؛

6ـ 12 مورد (5/16%) پيشنهادها ناظر به برقراري زيرنويس براي فيلم‏ها و برنامه‏هاي تلويزيوني بوده است؛

7ـ از 7 مورد تا 3 مورد نيز ناظر به اقدام مسئولان براي ايجاد و فراهم کردن تسهيلات در مقوله‏هاي مشاورۀ حقوقي و خانوادگي، برقراري رابط ناشنوايان و تسهيلات براي ارائه کمک بوده است.

 

بحث

متأسفانه در زمینۀ اشتغال معلولان، به‏ویژه ناشنوایان، پژوهش‏های بسیار اندکی صورت گرفته است. از این رو ما تنها به بحث پیرامون یافته‏های حاضر می‏پردازیم. اين پژوهش نشان داد گروه‏هاي سني اعضاي کانون را گروه‏هاي جوان تشکيل مي‏دهند، به‏طوري که 75 درصد اعضا را 18 تا 45 ساله‏ها و 25 درصد اعضا را 46 تا بيش از 60 ساله‏ها تشکیل می‏دهند.

بنابراين نتايج پژوهش حاکي از اين است که:

الف‏ـ جمعيت داراي کار و عضو کانون بيشتر در سنين جواني قرار دارند؛

ب‏ـ زنان به اندازه مردان به عضويت کانون درآمده‏اند و علاقه به مشارکت و همبستگي دارند؛

ج‏ـ ناشنوايان عضو کانون در سنين 50 سالگي به بعد کمتر داراي شغل و علاقه به ادامۀ اشتغال هستند، يا حداقل ميزان مشارکت آنان در اين جمـع و محيط اجتماعي رو به کاهش مي‏نهد.

وضعيت سطح سواد حاکي از آن است که این مقوله می‏تواند گرايش مثبتي در ناشنوايان برای مشارکت در يک مجموعۀ متعلق به خود فراهم کند و به‏عنوان يک عامل مثبت در گردهم‏آيي آنان در يک مجموعۀ تشکيلاتي که مسائل خاص ناشنوايان را پيگيري مي‏کنند عمل کند. بنابراين مي‏توان اميد داشت که هر چه وضعيت تحصيلي ناشنوايان بالاتر رود و بي‏سوادي کاهش يابد، مشارکت آنان در حل مسائل مربوط به خود بيشتر شود، و با توجه به علاقمندي ناشنوايان مي‏توان اميدوار بود که اگر شرايط مثبت براي ادامۀ تحصيل آنان، چه به لحاظ روش تحصيل و چه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، فراهم شود آنان ميل بيشتري به ادامۀ تحصيل خواهند يافت. نبايد فراموش کرد که ناشنوايان همچنان با شرايط احراز عادي به ميدان تحصيلات عالي وارد مي‏شوند و اين براي آنان با دشواري‏هايي همراه است.

همچنين، افراد عضو کانون ناشنوايان از وضعيت شنوايي خود اطلاع دارند و با آگاهي به دسته‏بندي شنوايي خود پاسخ دادند. اين آگاهي نشان‏دهندۀ آن است که سرمايه‏گذاري طي چهار دهه در جامعه بر روي مدل‏هاي بالینی پاسخ داده و از اين لحاظ افراد ناشنوا به وضعيت ناشنوايي خويش آگاه شده‏اند.

يکي از مهم‏ترين عوامل اشتغال ناشنوایان که در بسیاری از جوامع وجود دارد وجود سازمان‏هايي است که واسطۀ ايجاد شغل براي ناشنوايان مي‏شوند، زيرا جامعه کمتر مي‏تواند مستقیماً با افراد ناشنوا ارتباط برقرار کند و ناشنوايان نيز در اين زمينه مشکلات بسيار دارند. گرچه انجام يک کار را عمدتاً سازمان‏ها يا نهادهايي به عهده مي‏گيرند و براي شغل‏يابي تسهيلاتي را فراهم مي‏کنند. آخرين مرحله‏اي که در برنامۀ توانبخشي انجام مي‏گيرد و از حساسيت ويژه‏اي نيز برخوردار است، توانبخشي حرفه‏اي است که در آن با ارائۀ آموزش حرفه‏اي مناسب، ارزشيابي حرفه‏اي، راهنمايي حرفه‏اي و کاريابي و اشتغال براي معلولان سعي می‏شود به جامعه بازگردانده شوند(4). يکي از مقوله‏هاي اساسي در توانبخشي حرفه‏اي که بايد مورد توجه قرار گيرد آگاه‏سازي جامعه از توانايي‏هاي معلولان است، زيرا جامعه‏اي که در آن این باور وجود دارد که فرد معلول اساساً قادر به انجام کاری نیست هيچ‏گاه برنامۀ توانبخشي حرفه‏اي اجرا نخواهد شد(12). متأسفانه بسيار ديده مي‏شود که افرادي عادي به معلولان موفق به‏عنوان موجودي خارق‏العاده نگاه مي‏کنند. مبناي اين قضاوت‏ها، تصوير عمومي جامعه از معلولان است که آنها را افرادي مفلوک، درمانده و قابل ترحم مجسم مي‏کند(9). در اين رابطه افزايش دانش تخصصي در آموزش حرفه‏اي، همراه با ارايۀ آموزش‏هايي که توان افراد معلول را در مديريت تجاري براي امکان رقابت در بازار کار افزايش مي‏دهد، همچنين تقويت اعتماد به نفس، ايجاد حس مسئوليت، انگيزۀ کاري و آگاه‏سازي جامعه در جهت تغيير نگرش و باور آنان در مورد افراد معلول، از مواردي است که مي‏تواند موانع اشتغال را کاهش دهد(13).

یک مقولۀ مهم ديگر در امر اشتغال افراد معلول، از جمله ناشنوايان، ميزان تسهيلاتي است که فرد در شروع و ادامۀ کار لازم دارد و این که حمایت‏های اصلی برای اشتغال به کار فرد ناشنوا از سوی چه مرجعی فراهم می‏شود و چه افراد یا سازمان‏هایی برای ادامۀ کار از او حمایت می‏کنند. از آنجا که بنگاه‏هاي عمومي، اعم از دولتي يا بخش خصوصي، عموماً با ناشنوايان متعدد جوياي کار بیگانه‏اند، محمل تسهيلات به امری بسيار جدي تبديل می‏شود. وقتي همين موضوع را در تحقيق حاضر مورد توجه قرار دهيم درمي‏يابيم که چرا و چگونه اين مقولۀ مهم در جامعۀ ما بي‏پايگاه است و همچنان تسهيلات خانواده براي شروع کار معلولان يک عنصر مهم تلقي مي‏شود. اکثر افراد ناشنوا با کمک و همراهی خانواده وارد بازار کار می‏شوند و جايگاه نهادهاي عمومي و اجتماعي، به‏ويژه سازمان‏هاي مسئول و حمايتگر افراد معلول، به میزانی نزديک به يک چهارم تنزل مي‏يابد. حال آن که این موضوع در همۀ انواع معلولیت‏ها از اهمیت بسیاری برخوردار است(13و14). ضروری است توجه به امر اشتغال ناشنوایان امری جدی تلقی شود و ارگان‏های مسئول با اندیشیدن تدبیر این گروه از معلولان خاموش را تحت حمایت‏های خود قرار دهند و تسهیلاتی جهت کاریابی آنان فراهم آورند.

ميزان درآمدها نيز حاکي از رابطه بيروني در فضاي اقتصاد کار و مرتبط با فضاي دروني مشاغل حاکم در جامعه به تناسب دستمزدهاي اتصال شده است. اين ميزان‏ها نشان داد که احتمالاً کمبود درآمد ناشي از شغل با کاهش ضريب پس‏انداز رابطه دارد. اين مفهوم در جامعۀ مورد بررسي اين احتمال را نيز به ذهن متبادر مي‏سازد که ناشنوايان در مقابل هزينه‏هاي اجتناب‏ناپذيري که متحمل مي‏شوند تا چه حد بدون حامي هستند و نسبت پايداري‏شان در مقابل حوادث عملاً سبب کاهش اعتماد به نفس آنان مي‏شود.

در مورد رتبۀ هزينه‏هاي ذکر شده هزينه‏هاي مربوط به مسکن از عمده مشکلات افراد جامعه از جمله ناشنوايان است.

با توجه به اين که در شرايط کنوني از جمله مسائلي که به‏طور کلي در حوزۀ اشتغال، و به‏طور اخص در مورد ناشنوايان داراي اهميت است عبارت است از پايداري و مقيم بودن در شغل و تکرار موارد در تغيير شغل، چون اقامت در شغل نشان‏َدهنده تثبيت وضعيت اشتغال در جامعه است.

در مورد اهميت درآمد از نظر ناشنوايان اين مقوله حاکي از نگرش واقع بينانه‏اي است که ناشنوايان از عنصر استقلال در زندگي دارند و درآمد را به مثابه زيربناي آن تلقي کرده‏اند. همچنين ناشنوايان شغل را در عدم وابستگي به ديگران حائز اهميت دانسته و آن را عاملي در عدم وابستگي و استقلال فردي و اجتماعي دانسته‏اند، ولی متأسفانه ناشنوايان به‏دلیل مشکل ارتباطي غالباً مجبور مي‏شوند که شغلي را بدون ارتباط با علاقۀ خود انتخاب کنند.

 

نتيجه‏گيري

نتايج پژوهش نشان داد که مؤسسات دولتي يا نهادها کمتر توانسته‏اند محمل يا ميانجي باشند، به گونه‏اي که بيشترين ميزان شغل‏يابي را خود ناشنوايان به عهده داشته‏اند و کمتر از 10 درصد اين بار را سازمان بهزيستي به‏عنوان حامي و يا ميانجي عهده‏دار بوده است. اين مقوله حاکي از عدم توجه سازمان‏هاي مسئول در مقولۀ اشتغال معلولان از جمله ناشنوايان است.

 

سپاسگزاري

از آقاي دکتر احمد فتوحي، جامعه‏شناس و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، که با نظرات کارشناسي خود ما را در قسمت بحث ياري نمودند، و همچنين، از سرکار خانم مهشيد فروغان و خانم آذر پت‏رامي، آزيتا پارسانژاد، محبوبه خورشيدي، اعضای گروه ناشنوايان و گروه مديريت توانبخشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، کمال تشکر را داريم.


 

REFERENCES


1.             Kozak AT, Grundfast KM. Hearing loss. Otolaryngol Clin North Am. 2009;42(1):79-85.

2.             Smith RJH, Bale JF, White KR. Sensorineural hearing loss in children. Lancet. 2005;365(9462):879-90.

3.             McConkey R, Mezza F. Employment aspirations of people with learning disabilities attending day centres. J Intellect Disabil. 2001;5(4):309-18.

4.             Lindsay S. Employment status and work characteristics among adolescents with disabilities. Disabil Rehabil. 2011;33(10):843-54.

5.             Robinson JE. Access to employment for people with disabilities: findings of a consumer-led project. Disabil Rehabil. 2000;22(5):246-53.

6.             Arora S. Department of International Economic and Social Affairs. Disability: Situation, Strategies and policies: United nations decade of disabled persons, part 64. New York: Department of International Economic and Social Affairs. 1986.

7.             Garci LJ, Laroche C, Barrette J. Work integration issues go beyond the nature of the communication disorder. J Commun Disord. 2002;35(2):187-211.

8.             Loprest P, Maag E. Issues in job search and work accommodations for adults with disabilities. RES SOC SCI DISABI. 2003;3:87-108.

9.             Woodhams C, Corby S. Then and now: disability legislation and employers' practices in the UK. Br J Ind Relat. 2007;45(3):556-80.

10.         Feldman DC. The role of physical disabilities in early career: vocational choice, the school-to-work transition and becoming established. HUM RESOUR MANAGE R. 2004;14(3):247-74.

11.         Duff A, Ferguson J, Gilmore K. Issues concerning the employment and employability of disabled people in UK accounting firms: An analysis of the views of human resource managers as employment gatekeepers. BRIT ACCOUNT REV. 2007;39(1):15-38.

12.         Kramer SE. Hearing impairment, work, and vocational enablement. Int J Audiol. 2008;47 Suppl 2:124-30.

13.         Bonds BG. School-to-work experiences: curriculum as a bridge. Am Ann Deaf. 2003;148(1):38-48.

14.         Castellanos P, Septeowski D. Career development for persons with learning disabilities. Adv Spec Educ. 2005;16:157-81.