مقاله پژوهشی

 

اثربخشی تمرین رایانه‏ای شناختی بر عملکرد حافظۀ فعال کودکان نارساخوان

 

محسن شکوهی یکتا1، صلاح‏الدین لطفی1،2، رضا رستمی1،2، علی‏اکبر ارجمندنیا1، نگین معتمد یگانه1، علی شریفی1

1ـ گروه روان‏شناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکده روان‏شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایران

2ـ مرکز فوق تخصصی سلامت روان آتیه، تهران، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: یکی از مشکلات دانشآموزان نارساخوان ضعف آنها در پردازش شنیداری، دیداری و حافظۀ فعال آواشناختی و دیداری‏ـ‏فضایی است. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامۀ تمرین رایانه‏ای شناختی بر عملکرد حافظۀ فعال دانش‏آموزان نارساخوان بود.

روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مداخله‏ای و تجربی با دو گروه ناهمسان همراه پیش‏آزمون‏ـ‏پس‏آزمون با ‏گروه شاهد بود. نمونه‏گیری در دسترس شامل 25 دانش‏آموز نارساخوان دبستانی 12-7 سال که به‏صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری مورد، دریافت‏کنندۀ 30 جلسه تمرین‏های ناوابسته به زبان برنامۀ مداخلۀ BrainWare Safari و 10 نفری شاهد قرار گرفتند. مجموعه آزمون‏های حافظۀ فعال کودکان و آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) برای هر دو گروه در پیش‏آزمون‏ـ‏پس‏آزمون اجرا شد. روش تحلیل کواریانس چندمتغیری، تک‏متغیری و بررسی اندازۀ اثر در تحلیل داده‏ها مورد استفاده قرار گرفت.

یافته‏ها: نتایج بیانگر تفاوت گروه‏ها در حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی بود(001/0p<). همچنین تفاوت گروه‏ها در دو خرده‏آزمون یادآوری مستقیم مکعب‏ها و یادآوری معکوس مکعب‏ها معنی‏دار بود(01/0p<) و در حافظۀ مازها این تفاوت معنی‏دار نبود(01/0p>). نتایج آزمون خواندن و نارساخوانی نشان داد که تفاوت معنی‏داری در هیچ یک از خرده‏آزمون‏ها وجود ندارد(05/0p>)، اما نتایج بررسی اندازۀ اثر آنها بیانگر تأثیرات مداخله در شش مورد از خرده‏آزمون‏ها بود.

نتیجه‏گیری: برنامۀ تمرین رایانهای شناختی BrainWare Safari، موجب بهبودی عملکرد حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی دانش‏آموزان نارساخوان می‏شود و همچنین این برنامه بر برخی ویژگی‏های عملکرد خواندن تأثیر می‏گذارد.

واژگان کلیدی: تمرین شناختی، حافظۀ فعال، اختلال یادگیری، نارساخوانی

 

(دریافت مقاله: 1/4/92، پذیرش: 27/6/92)

 

مقدمه


یکی از عمدهترین دلایل شکست تحصیلی دانشآموزان، ناتوانی‏های یادگیری است. این ناتوانی‏ها گروه نامتجانسی از اختلالات هستند که مهمترین مشخصه‏های آنها دشواری در فراگیری و کارکرد خواندن، نوشتن و محاسبات است که روند تحولی داشته و از پیش از دبستان شروع و تا بزرگسالی ادامه پیدا میکنند(1). عمومیترین نوع این ناتوانيها، ناتواني در خواندن است که یادگیری تواناییهای خواندن، هجی کردن و زبان نوشتاری را تحت تأثیر قرار میدهد(2). در چند دهۀ اخیر تحقیقات بسیاری در زمینۀ علتشناسی این اختلال صورت گرفته است و نقش کمبودهای پردازش شنیداری و آواشناختی پررنگتر بوده است. پژوهشهای اخیر بر ارتباط بین ظرفیت حافظۀ فعال و ناتوانی در خواندن تأکید کردهاند و نشان دادهاند که کودکان نارساخوان نقايصی در حافظۀ فعال (working memory: WM) آواشناختی و دیداری‏ـ‏فضایی خود دارند که با ناتوانيهاي خواندن و نوشتن مرتبط است(3و4).

حافظۀ فعال یک سامانۀ ذهنی است که وظیفۀ نگهداری و پردازش موقتی اطلاعات برای انجام یک رشته تکالیف پیچیدۀ شناختی نظیر فهمیدن، استدلال کردن و یادگیری را بهعهده دارد و در تعریفی سنتی، Baddely (1992) آن‏ را بهعنوان یک نظام فعال حافظه که مسئول نگهداری گذرا و پردازش همزمان اطلاعات است، توصیف کرده است. وی حافظۀ فعال را دارای چهار مؤلفه، شامل 1) مجری مرکزی (central executive) 2) حلقۀ آواشناختی (phonological loop) 3) صفحۀ دیداری‏ـ‏فضایی (visual spatial sketchpad) و 4) انبارۀ رویدادی (episodical buffer) می‏داند(5). حافظۀ فعال از این نظر که در عین ذخیره کردن اطلاعات، عمل دستکاری و پردازش را نیز روی اطلاعات انجام میدهد با یادگیری و پیشرفت تحصیلی رابطه دارد و ضعف آن می‏تواند در ایجاد مشکلات یادگیری مؤثر باشد. مداخلاتی که به طور سنتی برای رفع مشکلات خواندن بهکار برده می‏شد، در اصل روی آگاهی آواشناختی (Phonological awareness) و فرایندهایش، و نه بر ظرفیت حافظۀ فعال، متمرکز بودند. در ابتدا مطالعات مبتنی بر تمرین غیررایانه‏ای با کودکان، که بهطور مستقیم روی حافظۀ فعال متمرکز بودند، نتایج متفاوتی به دست دادند، اما نشان دادند که پتانسیل‏هایی برای بهبودی در خواندن وجود دارد(6).

با پیشرفت روزافزون فناوریهای رایانهای و دقت و سهولت استفاده از آنها، برنامههای رایانهای متنوعی در زمینههای مختلف آموزشی در جهت ارتقای توانمندی‏های شناختی و بهویژه حافظۀ فعال طراحی شده‏اند. در مقابل کاربرد رایانه برای بهبودی مشکلات شناختی، بسیاری از برنامههای سنتی بازتوانی شناختی نیازمند ارتباط چهره به چهره است و به‏کارگیری آنها نیازمند فراهم آوردن مکانی مناسب برای جلسه، برنامۀ مشارکتی و زمان نقل و انتقال است. بهعلاوه، برنامههای بازتوانی شناختی چهره به چهره هزینه‏بر است. به همین دلیل با گسترش کاربرد رایانه در این زمینه، پژوهشهایی نیز در جهت بررسی اثربخشی این برنامهها انجام شده است. در تحقیقاتی که Loosli و همکاران (2011) انجام دادهاند، تنها با دو هفته تمرین رایانهای اختصاصی متمرکز بر حافظۀ فعال که شامل تصاویری از حیوانات بود و در دو بخش پردازش/رمزگذاری و مرحلۀ یادآوری طراحی شده بود، در تکالیف شناختی و حافظۀ فعال، تفاوت معنی‎داری بین کودکان با مشکلات رشدی و کودکان گروه شاهد در عملکرد حافظۀ فعال و خواندن دیده شد(7). همچنین Dahlin (2011) در پژوهش خود دریافت که تمرین رایانهای حافظۀ فعال تحت عنوان Robo Memo که شامل تکالیف متمرکز بر حافظۀ فعال دیداری-فضایی و کلامی است، ممکن است مهارت‏های فهم خواندن را در کودکان با مشکلات خواندن بهبود دهد. این نتایج نقش اصلی حافظۀ فعال در فهم خواندن را نه‏تنها در جزء حلقۀ آواشناختی، بلکه در عامل مجری مرکزی و صفحۀ دیداری‏ـ‏فضایی نیز تأیید میکنند(8). بهعلاوه، نتایج یافتههای Shiran و Breznitz (2011) اهمیت رابطۀ بین ظرفیت حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی بزرگتر و ارتقای مهارت‏های خواندن را متذکر میشود. نتایج این مطالعه مشخص ساخته است که زیرسیستم‏های حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی و کلامی در میان افراد بزرگسال نارساخوان، دارای ظرفیت محدودی است و پیشنهاد میکند که هم فرایند آواشناختی و هم فرایند املانویسی دچار آسیب است. این پژوهشگران نقص حافظۀ فعال در میان افراد نارساخوان را مختص فرایند آواشناختی نمیدانند و بر نقص زیرسیستم حافظۀ فعال که مسئول پردازش دیداری‏ـ‏فضایی است تأکید میکنند(9).

با توجه به این یافتهها و از آنجاکه طبق یافتههای محققان تاکنون چنین رویکردی در جامعۀ کودکان نارساخوان ایرانی مدنظر قرار نگرفته است، بهنظر میرسد که تمرینهای رایانهای شناختی با تمرکز بر افزایش ظرفیت فراخنای حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی میتواند بهبود عملکرد خواندن در کودکان نارساخوان را، حتی اگر آموزش آواشناختی دریافت نکنند، به همراه داشته باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامۀ تمرین رایانهای شناختی بر عملکرد حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی و عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان ایرانی انجام شد.

 

روش بررسی

پژوهش حاضر از نوع مداخله‏ای و تجربی با گروه شاهد و از نوع دو گروهی ناهمسان با پیشآزمون و پسآزمون است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ کودکان دبستانی نارساخوان شهر تهران بود.


 

 

جدول 1ـ یافته‏های توصیفی سن و هوش آزمودنی‏ها

 

 

گروه مورد (تعداد=15)

 

گروه شاهد (تعداد=10)

متغیر

میانگین (انحراف معیار)

کمینه

بیشینه

 

میانگین (انحراف معیار)

کمینه

بیشینه

سن

(59/1) 8/1

6

11

 

(63/1) 7/7

6

11

هوش

(19/10) 94

81

119

 

(33/10) 96

81

119

 

 



گروه نمونه شامل 30 نفر از دانشآموزان دبستانی بود که برای درمان به مراکز اختلال یادگیری شعبه 1، 2 و یا 3 شهر تهران مراجعه کرده بودند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه‏گیری در دسترس انجام شد. نمرۀ هوشی مد نظر برای ورود دانشآموزان به پژوهش دامنۀ 90 تا 120در آزمون ماتریس‏های پیشروندۀ رنگی ریون بود. این آزمون، یکی از آزمونهای غیرکلامی هوش است. فرم رنگی این آزمون برای کودکان 5 تا 11 سال تدوین شده است. Sattler (به نقل از رجبی، 2009) دامنۀ ضرایب قابلیت اعتماد به روش بازآزمایی را 71/0 تا 92/0 بهدست آورده است. همچنین ریون ضرایب بازآزمایی آزمون تجدیدنظر شده ریون کودکان 5/6 و 5/9 سال را به فاصلۀ یک سال 60/0 و 80/0 گزارش کرد که حاکی از حساسیت آزمون به نوسان‏هایی در برون‏داد فعالیت‏های عقلی در اوایل دوران کودکی است(10). میانگین هوش آزمودنیهای گروه مورد 94 با انحرافمعیار 19/10 و کمینۀ 90 و بیشینۀ 119 و میانگین هوش گروه شاهد 96 با انحراف معیار 33/10 و کمینۀ 90 و بیشینۀ 119 بود. همچنین میانگین سن گروه مورد 1/8 سال با انحراف معیار 59/1 و کمینۀ 6 و بیشینۀ 11 و میانگین سن آزمودنی‏های گروه شاهد 7/7 سال با انحراف‏معیار 63/1 و کمینۀ 6 و بیشینۀ 11 بود (جدول 1). دانشآموزان به‎صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری مورد (13پسر و 2 دختر) و شاهد (11 پسر و 4دختر) تقسیم شدند. برنامۀ مداخله بهمدت 30 جلسۀ 50 تا 60 دقیقه‏ای در شش هفته و هر هفته پنج جلسه در مرکز فوق تخصصی سلامت روان آتیه از ساعت 10 صبح لغایت 5 بعدازظهر روی گروه مورد اجرا شد، درحالیکه گروه شاهد در لیست انتظار قرار گرفت. با توجه به طولانی شدن فرایند مداخلۀ درمانی، از تعداد 15 نفر از گروه شاهد که در تمامی آزمون‏های پیشآزمون شرکت کرده بودند، تنها 10 نفر (7 پسر و 3 دختر) در پس‏آزمون شرکت کردند. به این ترتیب، در نهایت تعداد 25 نفر از دانشآموزان نارساخوان در تمامی آزمونهای پیشآزمون و پسآزمون حضور یافتند. ملاحظات اخلاقی اجرای این پژوهش، به تأیید گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه تهران رسیده است.

براي سنجش نارساخواني از آزمون خواندن و نارساخواني نما استفاده شد. آزمون نما ابزاري براي بررسي توانايي خواندن دانشآموزان عادي دختر و پسر در پنج پايۀ دبستان و نيز تشخيص كودكان مبتلا به مشكلات خواندن و نارساخواني است که توسط کرمی نوری و همکاران (2008) روی 1614 نفر هنجاریابی شده است. این آزمون شامل 10 خردهآزمون است که عبارتند از خواندن کلمات، زنجیرۀ کلمات، قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات (کلمات بدون معنی)، نشانه‏های حرف و نشانههای مقوله. قابلیت اعتماد آزمون خواندن و نارساخوانی با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شده که مقادیر آن برای خرده‏آزمون‏های مختلف بین43/0 تا 98/0 به‏دست آمده است(11). میانگین آزمون خواندن و نارساخوانی 100 و انحرافمعیار این آزمون برابر با 15 است. در پژوهش حاضر دانشآموزانی که عملکردشان در این آزمون 2 انحرافمعیار پایینتر از میانگین بود به شرط داشتن هوشبهر طبیعی و ارزیابی توسط روانشناس متخصص بهعنوان دانشآموز با مشکلات خواندن شناخت شده و در گروه مورد قرار گرفتند. برای سنجش حافظۀ فعال از مجموعه آزمون حافظۀ فعال کودکان (Working Memory Test Battery for Children: WMTB-C) استفاده شد. این مجموعه آزمون توسط Pickering و Gathercole در سال 2001 (به نقل از ارجمندنیا و سیف نراقی 2009) برای سنجش حافظۀ فعال افراد 5 تا 15 ساله و براساس مدل سه مؤلفه‏ای حافظۀ فعال Baddeley و Hitch طراحی شده است(12). مؤلفه‏های WMTB-C دربرگیرندۀ موارد زیر است: الف) مجری مرکزی، ب) حلقۀ واج‏شناختی و ج) صفحۀ دیداری‏ـ‏فضایی. با توجه به سنجش توانمندیهای دیداری‏ـ‏فضایی، در این پژوهش تنها از سه خرده‏آزمون یادآوری مستقیم مکعب‏ها و یادآوری معکوس مکعبها و حافظۀ مازها استفاده شد. اجرای تمامی آزمونهای پیش‏آزمون‏ـ‏پس‏آزمون توسط سه نفر روانسنج با تخصص کارشناسی ارشد روانشناسی صورت پذیرفت.

آزمودنی‏ها با برنامۀ BrainWare Safari، که یک برنامۀ تمرین رایانهای برای رشد مهارتهای شناختی در قالب بازی ویدیویی است، آموزش دیدند. این برنامه در سال 2005 توسط شرکت ارتقای یادگیری در ایالت ایلینوی آمریکا برای کودکان 6 تا 15 سال و با هدف رشد جامع 41 مهارت شناختی طراحی شده است و شامل حوزههای اصلی پردازش شنیداری، پردازش دیداری، حافظه، توجه، یک‏پارچگی حسی و توانایی استدلال‏یابی است که در قالب 20 تمرین به کودک ارائه می‏شود. از مجموع 20 تمرین این برنامه شش تمرین با عنوان‏های هزارتوی جنگل، کوهستان حافظه، رنگ‏های طوطی، درخت تیک‏ تاک تو، الگوهای آتشفشانی و بافتن تار انتخاب شدند. دلیل انتخاب و اجرای این تمرین‏ها آن است که که به‏طور اختصاصی به تقویت عملکرد حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی میپرداختند و برای ارتقای عملکرد حافظۀ دیداری‏ـ‏فضایی طراحی شدهاند. علاوه بر بازیهای گفته شده در بالا، در حین اجرای تمرینهای رایانهای شناختی، برای تنوع بیشتر و رفع خستگی کودک علاوه بر اجرای این شش تکلیف اختصاصی به آنها اجازه داده میشد بهمدت دو الی سه دقیقه سایر بازی‏ها را نیز تمرین کنند که نقشی تقویت‏کننده‏ در حین مداخله داشت و تمرین رایانهای گروه هدف نبود و هرکدام از آنها بر سایر توانمندی‏های شناختی مانند هماهنگی چشم و دست، تمرکز پایدار، یکپارچگی حسی، تمرکز تقسیم شده، استدلالیابی ذهنی اثرگذار بود. ازآنجاکه این شش تمرین انتخاب شده بر پایۀ مهارت‏های دیداری‏ـ‏فضایی محتواگذاری شده‏اند، نیازمند مهارت‏های زبانی خاصی نبوده و بیشتر براساس تصاویر، رنگ‏ها، اشکال مختلف و نحوۀ به یادسپاری آنها طراحی شده‏اند. با این وجود، شیوۀ اجرای هر کدام از این تکالیف توسط درمانگران به‏دقت مطالعه و به زبان ساده و قابل فهم برای کودکان توضیح داده میشد. همچنین، محققان پژوهش حاضر درحال رایزنی با شرکت آمریکایی هستند که در صورت امکان نسخۀ کاملاً فارسی از نرمافزار آماده شود و در اختیار دانشآموزان ایرانی قرار گیرد. همچنین، سه نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی که پیشتر بر راهنماهای اجرای نرمافزار تسلط یافته بودند برای آزمودنی‏ها برنامۀ مداخله را انجام دادند.

داده‏ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم‏افزار SPSS نسخۀ 18 و در سطح معنی‎داری(05/0p<) تجزیه و تحلیل شد. برای نشان دادن این موضوع که آیا مداخله به تغییر معنی‎دار میانگین زیرمقياس‏هاي آزمون خواندن و نارساخوانی و آزمون حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی در مرحلۀ پس‏آزمون منجر میشود، از مدل تحلیل کواریانس چندمتغیری و تک‏متغیری استفاده شد. همچنین علاوه بر تحلیل ذکر شده، اندازۀ اثر ایجاد شده توسط مداخلۀ درمانی تبیین و روند معنی‏داری بالینی در تبیین یافتهها بررسی شد. قبل از انجام تحلیل کوواریانس چندمتغیری، برقراری پیش‏شرطهای آن با آزمون ام باکس برای بررسی فرض هم‏سانی ماتریسهای کواریانس و آزمون لوین برای بررسی فرض هم‏سانی واریانس خطای نمرههای وابسته بررسی شد.

 

یافتهها

یافتههای ارائه شده در جدول 2 حاکی از آن است که میانگین هر سه خرده‏مقیاس یادآوری مستقیم مکعبها، یادآوری معکوس مکعبها، حافظۀ مازها و نمرۀ کلی آزمون حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی در گروه مورد پس از مداخله افزایش داشت، درحالیکه گروه شاهد، در مقایسۀ میانگینهای خرده‏مقیاسها و
Text Box: جدول 2ـ مقایسه نمرات خرده‏آزمون‏های حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی و اندازۀ اثر به‏دست آمده از آزمون مانکوا

	میانگین (انحراف معیار) گروه مورد		میانگین (انحراف معیار) گروه شاهد			
خرده مقیاس	پیش‏آزمون	پس‏آزمون		پیش‏آزمون	پس‏آزمون	p	d	اندازۀ اثر
یادآوری مستقیم مکعب‏ها	(58/3) 53/23	(93/2) 26/29		(83/4) 00/24	(45/5) 20/22	001/0	86/0	43/0
یادآوری معکوس مکعب‏ها	(80/3) 93/19	(84/3) 93/23		(91/6) 00/21	(77/4) 80/19	01/0	57/0	25/0
حافظۀ مازها	(31/6) 60/11	(17/5) 30/15		(46/6) 00/9	(47/4) 04/11	90/0	27/0	07/0
نمرۀ کلی آزمون دیداری‏ـ‏فضایی	(75/11) 06/55	(37/8) 53/68		(49/16) 00/54	(13/12) 04/53	032/0	48/0	19/0



نمرۀ کلی در پیشآزمون‏ًـ‏پسآزمون، افزایش چندانی نداشته است.

نتیجۀ تحلیل کواریانس تک‏متغیری روی نمرۀ کلی آزمون حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی حاکی از این است که گروه مورد، در مقایسه با گروه شاهد، پس از شرکت در مداخله، در نمرۀ کلی آزمون حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی از نظر آماری تفاوت معنی‏داری داشته است (مجذور اتا=19/0، 032/0p=) و اندازۀ اثر آن، مطابق مطالعۀ Kirk (1982) بزرگ است. همچنین، از طریق تبدیل مجذور اتا به نمرۀ d کوهن، میزان تغییرات واریانس مداخلۀ پژوهش بر متغیر وابسته محاسبه و سهم واریانس متغیر وابسته که توسط متغیر مداخله تغییر یافته است، تبیین شده است. بر همین اساس، پس از تبدیل نمرۀ مجذور اتای نمرۀ کلی آزمون حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی (19/0) به نمرۀ d کوهن، نمرۀ 48/0 به‎دست آمد (این نمره از طریق نرمافزار آماری G*Power 3.1 محاسبه شد). طبق مطالعۀ کوهن (گزارش شده در نرمافزار G*Power 3.1) این اندازۀ اثر بزرگ است. نتایج آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری برای خرده‏آزمونهای آزمون حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی پس از حذف اثر پیشآزمون (مجذور اتا=505/0 و 005/0p=) نشان داد در حداقل یکی از متغیرهای وابستۀ پژوهش (یادآوری مستقیم مکعبها، یادآوری معکوس مکعبها و حافظۀ مازها)، تفاوت معنی‏دار وجود دارد(01/0p<). پس از معنی‏دار شدن آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، آزمون اثر بین گروهی مورد تحلیل قرار گرفت. انجام آزمون اثر بین گروهی نشان داد که بین عملکرد گروه مورد نسبت به گروه شاهد، در دو خرده‏مقیاس یادآوری مستقیم مکعبها و یادآوری معکوس مکعبها تفاوت معنی‏دار وجود دارد(01/0p<) اما در خرده‏مقیاس حافظۀ مازها این تفاوت معنی‏دار نیست (275/0=توان، 01/0p>)، هرچند که میانگین خرده‏آزمون حافظۀ مازها در پس‏آزمون بیشتر از پیش‏آزمون بود. این یافته گویای این واقعیت است که گروه مورد پس از تجربۀ مداخله، در مقایسه با گروه شاهد، از لحاظ آماری تفاوت داشته است. در هر سه خرده­مقیاس نیز اندازۀ اثر به‏ترتیب برابر با 43/0، 25/0 و 07/0 بود که مطابق مطالعۀ Kirk (1982)، این اندازۀ اثر در دو خرده‏آزمون اول و دوم بزرگ و در خرده‏آزمون سوم متوسط است(13). همچنین، در راستای تبدیل مجذور اتا به نمرۀ d کوهن، نمرۀ هر یک از خرده‏آزمونها بهترتیب برابر است با 86/0، 57/0 و 27/0 که نشانگر اندازۀ اثر بزرگ در دو خرده‏آزمون اول و اندازۀ اثر متوسط در خرده‏آزمون سوم آزمون حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی است (جدول 2).

جدول 3 میانگین دو گروه مورد و شاهد در خرده‏مقیاسهای آزمون خواندن و نارساخوانی را نشان می‏دهد که حاکی از افزایش میانگین اکثر خرده‏مقیاس‏های گروه مورد بهجز خرده‏آزمونهای نامیدن تصاویر و حذف آواها پس از مداخله است. بهعبارت دیگر، شرکتکنندگان گروه مورد پس از مداخله، از نظر وضعیت مشکلات خواندن در موارد خواندن کلمات، زنجیرۀ کلمات، قافیه، درک کلمات، خواندن ناکلمات (کلمات بدون معنی)، نشانههای حرف و نشانههای مقوله در سطح مطلوبتری قرار گرفتهاند و در خرده‏آزمون حذف آواها و نامیدن تصاویر تفاوتی
Text Box: جدول 3ـ نتایج آزمون خواندن و نارساخوانی به‏تفکیک خرده مقیاس‏ها و اندازۀ اثر به‏دست آمده از آزمون مانکوا

	میانگین (انحراف معیار) گروه مورد		میانگین (انحراف معیار) گروه شاهد			
خرده مقیاس	پیش‏آزمون	پس‏آزمون		پیش‏آزمون	پس‏آزمون	p	d	اندازۀ اثر
خواندن کلمات	(35/71) 6/63	(41/39) 4/65		(64/33) 9/75	(17/30) 1/77	85/0	00/0	00/0
زنجیرۀ کلمات	(99/16) 86/16	(19/19) 80/24		(39/16) 5/25	(53/16) 80/26	09/0	48/0	19/0
قافیه	(17/3) 33/6	(09/2) 60/6		(64/1) 40/5	(28/4) 10/6	99/0	00/0	00/0
نامیدن تصاویر	(17/3) 93/34	(14/5) 20/33		(44/2) 20/35	(85/1) 90/35	17/0	36/0	12/0
درک کلمات	(82/5) 73/15	(23/7) 20/16		(90/5) 00/17	(30/5) 90/17	73/0	00/0	00/0
حذف آواها	(06/5) 33/8	(39/4) 00/8		(29/4) 40/7	(65/4) 90/6	11/0	45/0	17/0
خواندن ناکلمات	(19/11) 86/19	(18/11) 93/21		(83/11) 80/25	(56/13) 30/22	26/0	31/0	08/0
نشانه‏های حرف	(06/6) 06/11	(86/7) 66/12		(76/4) 00/13	(15/6) 90/13	46/0	19/0	038/0
نشانه‏های مقوله	(13/24) 20/39	(30/26) 00/44		(55/35) 50/39	(73/32) 50/35	16/0	38/0	13/0
نمرۀ کلی آزمون	(28/86) 86/220	(75/100) 20/228		(94/88) 70/240	(95/88) 30/246	91/0	10/0	01/0



نشان نمی‏دهند. میانگین گروه شاهد در پسآزمون، تنها در خرده‏مقیاسهای نشانههای مقوله و خواندن ناکلمات اندکی کاهش داشته و در سایر خرده‏مقیاس‏ها افزایش یافته است. همچنین، در نمرۀ کلی آزمون میانگین عملکرد خواندن گروه مورد افزایش قابل توجهی در پس‏آزمون نسبت به پیش‏آزمون به‏دست آمده است، هرچند که این افزایش عملکرد، در نمرات دانشآموزان گروه شاهد نیز در پس‏آزمون نسبت به پیش‏آزمون دیده شد، اما این میزان پیشرفت نسبت به گروه مورد کمتر بود. یافتههای آزمون خواندن و نارساخوانی از طریق روش تحلیل کواریانس پس از حذف اثر پیشآزمون، بررسی شد. نتیجۀ تحلیل کواریانس تکمتغیری روی نمرۀ کلی آزمون خواندن و نارساخوانی حاکی از این است که بین گروه مورد و شاهد پس از شرکت در مداخله، در نمرۀ کلی خواندن از نظر آماری تفاوت معنی‏داری وجود نداشته (مجذور اتا=01/0، توان=501/0 و916/0p=) و اندازۀ اثر فوق، مطابق مطالعۀ Kirk (1982) کوچک بوده است(13). همچنین در راستای بررسی اندازۀ اثر گزارش شده توسط kirk، با تبدیل مجذور اتا به نمرۀ d کوهن، نمرۀ 10/0 به‏دست آمد که نشانگر اندازۀ اثر کوچک خرده‏آزمونهای آزمون خواندن و نارساخوانی بر متغیر وابسته است.

برای بررسی اثر هر یک از خرده‏آزمون‏های آزمون خواندن و نارساخوانی، آزمون اثر بین گروهی تحلیل شد. آزمون اثر بین گروهی پس از حذف اثر پیش‏آزمون و برای مشخص شدن اثر متغیر مستقل بر خرده‏مقیاسهای هر دو گروه، انجام شد. انجام آزمون اثر بین گروهی نشان داد بین گروه مورد و شاهد در هیچ یک از خرده‏مقیاسها تفاوت معنی‎داری وجود ندارد(05/0p>)، هرچند که میانگین تمامی خرده‏آزمونها در پس‏آزمون بیشتر از پیش‏آزمون بود. این یافته گویای این است که گروه مورد پس از تجربۀ مداخله‏درمانی، در مقایسه با گروه شاهد، تفاوت قابل توجهی از لحاظ آماری نداشته است. همچنین، در خرده‏آزمون‏های زنجیرۀ کلمات، نامیدن تصویر، حذف آواها و نشانههای مقوله، اندازۀ اثر بهترتیب برابر 19/0، 12/0، 17/0 و 13/0 بوده که براساس مطالعۀ Kirk (1982) اندازههای اثر بزرگ هستند و اندازۀ اثر خرده‏آزمون‏های خواندن ناکلمات و نشانه‏های حرف بهترتیب 088/0 و 038/0 بود که متوسط است. در راستای بررسی اندازۀ اثر گزارش شده توسط Kirk، با تبدیل مجذور اتا به نمرۀ d کوهن، نمرۀ چهار خرده‏آزمون زنجیرۀ کلمات، نامیدن تصویر، حذف آواها و نشانههای مقوله به‏ترتیب برابر است با 48/0، 36/0، 45/0 و 38/0 که نشانگر اندازۀ اثر بزرگ در این چهار خرده‏آزمون بود و نمرۀ خرده‏آزمون خواندن ناکلمات و نشانههای حرف به‏ترتیب برابر است با 31/0 و 19/0 که اندازۀ اثر این دو خرده‏آزمون متوسط بود (جدول 3).

 

بحث

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی تمرین رایانهای شناختی بر عملکرد حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی دانشآموزان نارساخوان صورت گرفت. یافتهها نشان داد که دانشآموزان گروه مورد در نمرۀ کلی آزمون حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی، نسبت به دانشآموزان گروه شاهد، عملکرد بهتری داشتهاند.

نتایج حاصل از این پژوهش در یادآوری مکعبها و حافظۀ مازها نیز نشان داد که حداقل بین میانگین یکی از نمرههای خرده‏آزمونهای آزمون حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی گروه مورد و شاهد تفاوت قابل ملاحظهای ایجاد شده است. اندازۀ اثر به‎دست آمده از عملکرد دانشآموزان در این خرده‏آزمونها بیانگر اندازۀ اثر بزرگ مداخلۀ پژوهش در پسآزمون بود. از این رو میتوان این‏چنین بیان کرد که تمرین رایانهای شناختی متمرکز بر حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی، 42 درصد از تغییرات واریانس در خرده‏آزمون یادآوری مستقیم مکعبها و 30 در صد از تغییرات واریانس در خرده‏آزمون یادآوری معکوس مکعبها را تبیین کرده است. این نتایج با نتایج پژوهشهای Dahlin (2011)، Loosli و همکاران (2011)، Klingberg و همکاران (2005) هم‏راستا بود(7،8و14).

همچنین Shiran و Breznitz (2011) نیز در پژوهش خود به نتایج مشابه با نتایج پژوهش حاضر در زمینۀ حافظه اشاره کرده‌اند. آنها در پژوهش خود نشان دادند که پس از تمرین رایانه‏ای حافظۀ فعال، توانایی ذخیرهسازی اطلاعات کلامی و دیداری‏ـ‏فضایی در حافظۀ فعال و رمزگشایی افزایش یافته است(9).

با این وجود، دانشآموزان در نمرۀ خرده‏آزمون حافظۀ مازها عملکرد متفاوت چشمگیری نسبت به گروه شاهد نداشتند. هرچند که میانگین خرده‏آزمون حافظۀ مازها در گروه مورد نسبت به گروه شاهد در پس‏آزمون بیشتر از پیشآزمون بود، اما این تفاوت قابل ملاحظهای نیست. با این وجود، بررسی اندازۀ اثر در این خرده‏آزمون گویای این واقعیت است که مداخله بر متغیر وابسته اثر داشته است، اما این تأثیر متوسط است. نتیجۀ به‎دست آمده از این خرده‏آزمون با نتایج به‎دست آمده در پژوهشهای سایر محققان از جمله Dahlin (2011)، Loosli و همکاران (2011) و Shiran و Breznitz (2011) هم‏راستا نیست(9-7). همچنین، نتایج پژوهش در زمینۀ بررسی عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان در نمرۀ کلی آزمون خواندن و نارساخوانی نشان داد که بین میانگین نمرۀ کلی آزمون خواندن و نارساخوانی گروه مورد و شاهد تفاوت قابل ملاحظهای وجود ندارد. هر چندکه دانشآموزان گروه مورد در میانگین نمرۀ کلی آزمون خواندن و نارساخوانی نسبت به دانشآموزان گروه شاهد در پسآزمون عملکرد بهتری به‎دست آوردند. نتایج در زمینۀ بررسی اثربخشی تمرین رایانهای شناختی بر ارتقای عملکرد دانشآموزان در خرده‏آزمون‏های خواندن و نارساخوانی نشان میدهد که بین میانگین هیچ کدام از نمرههای خرده‏آزمونهای آزمون خواندن و نارساخوانی گروه مورد و شاهد، پس از حذف اثر پیشآزمون، تفاوت معنی‏دار وجود ندارد. هرچند که میانگین اکثر خرده‏آزمون‏ها (خواندن کلمات، زنجیرۀ کلمات، قافیه، درک کلمات، خواندن ناکلمات، نشانه‏های حرف و نشانه‏های مقوله) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد، در پسآزمون بیشتر از پیش‏آزمون بود، اما این تفاوت قابل ملاحظه نبود. البته اندازۀ اثر خرده‏آزمون‏های زنجیرۀ کلمات، نامیدن تصویر، حذف آواها و نشانه‏های مقولۀ بزرگ و اندازۀ اثر خرده‏آزمون‏های خواندن کلمات و نشانه‏های حرف متوسط است. از این رو می‏توان بیان کرد که مداخلۀ پژوهش به‏ترتیب 19، 12، 17 و 13 درصد از واریانس خرده‏آزمون‏های زنجیرۀ کلمات، نامیدن تصویر، حذف آواها و نشانههای مقوله را تبیین می‏کند و برای خرده‏آزمونهای خواندن ناکلمات و نشانه‏های حرف این میزان به‏ترتیب 8 و 3 درصد است.

علیرغم یافتههای پژوهش حاضر مبنی بر عدم تأثیر چشمگیر تمرین رایانهای شناختی بر بهبود مهارت‏های خواندن، یافته‏های سایر پژوهشها در این زمینه دال بر اثربخشی اینگونه تمرینها بر بهبود کیفیت خواندن است. برای مثال، میتوان به پژوهش Shiran و Breznitz (2011) اشاره کرد که در پی پاسخ به این پرسش بودند که آیا فراخنای یادآوری (span recall) و سرعت پردازش حافظۀ فعال (working memory processing speed) در افراد با مشکلات خواندن قابل افزایش است یا خیر و اینکه آیا این افزایش موجب بهبودی و ارتقای کیفیت خواندن آزمودنیها خواهد شد یا خیر. یافتههای پژوهش آنها نشان داد که پس از تمرین رایانهای حافظۀ فعال، توانایی ذخیرهسازی کلامی و دیداری‏ـ‏فضایی اطلاعات در حافظۀ فعال، رمزگشایی، نرخ خواندن و نمرۀ درک و فهم خواندن در دو گروه مورد نسبت به دو گروه شاهد افزایش یافت، درحالی‏که تفاوت موجود بین نمرات خواندن و حافظۀ فعال بین افراد با مشکلات خواندن و عادی همچنان وجود داشت(9). در راستای تبیین چنین پژوهش‏هایی و ارتباط آنها با یافته‏های این پژوهش، می‏توان اینچنین استدلال کرد که مداخلۀ تمرین رایانه‏ای شناختی متمرکز بر حافظۀ فعال توانسته است تأثیر مثبتی بر ویژگیهای عملکرد خواندن ایجاد کند، اما احتمالاً بهدلیل نابرابر بودن افراد گروه مورد و شاهد تعداد محدود آزمودنیهای دو گروه و حساسیت آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری نسبت به دو عامل قبلی ذکرشده، این تفاوت چشمگیر نبوده و از لحاظ آماری معنی‎دار نیست. طبق پژوهشهای Shiran و Breznitz (2011) و Dahlin (2011) حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی ارتباط معنی‎داری با برخی ویژگیهای خواندن مانند فراخنای یادآوری کلمات، پیگیری جملات، رمزگذاری کلمات و فهم خواندن دارد. بههمین دلیل شش خرده‏آزمون زنجیرۀ کلمات، نامیدن تصویر، حذف آواها، نشانههای مقوله، خواندن کلمات و نشانههای حرف از تمرین رایانه‏ای شناختی این پژوهش اثر پذیرفته‏اند(8و9). همچنین یکی دیگر از عوامل تفاوت نتایج این پژوهش با پژوهش Dahlin را میتوان اینچنین درنظر گرفت که در پژوهش او تکالیف و تمرینهای شناختی هم در حوزۀ حافظۀ فعال شنیداری و کلامی بودند و هم در حوزۀ حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی، اما دراین پژوهش تنها تکالیف حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی به آزمودنیها ارائه شده است. به این ترتیب ممکن است بتوان نقش حافظۀ فعال شنیداری و کلامی در مشکلات خواندن را پررنگتر از نقص دیداری‏ـ‏فضایی در این کودکان در نظر گرفت. به همین جهت پیشنهاد می‏شود که در پژوهشهای بعدی تمرین رایانهای شناختی با تمرکز بر تکالیف حافظۀ فعال شنیداری و کلامی و با تعداد نمونههای بیشتری صورت گیرد تا میزان اثربخشی این برنامه بر مشکلات خواندن مشخص شود. از طرف دیگر میتوان عدم اثربخشی تمرین رایانهای شناختی بر مشکلات خواندن را براساس نظر Avzton (2012) این گونه تبیین کرد که تمرین رایانهای شناختی موجب تغییرات نوروپلاستیسیتی مغزی می‏شود و رسیدن به توان بالفعل این تغییرات نیازمند گذشت زمان است. وی همچنین اظهار میدارد که بهبودی عملکرد تحصیلی را باید سه تا شش ماه پس از تمرین رایانهای شناختی انتظار داشت، چرا که در طی این زمان دانش‏آموزان فرصت کافی خواهند داشت از افزایش عملکرد به‎دست آمده در زمینۀ توانمندی‏های شناختی به نحو کامل استفاده کنند. نتایج این یافته‏ها از مفهوم پلاستیسیتی سیستم عصبی حافظۀ فعال حمایت می‏کند و اهمیت رابطۀ بین ظرفیت حافظۀ فعال بزرگتر و ارتقای مهارت‏های خواندن را متذکر می‏شود. از این رو با توجه به بهبودی عملکرد حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی دانشآموزان این پژوهش، میتوان چنین انتظار داشت که عملکرد خواندن آنها نیز در طی سه الی شش ماه پس از مداخله به بهبودی متناسبی فایق آید.

در هر پژوهش به موازات دستاوردهای تحقیق محدودیت‏هایی نیز وجود دارد که این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نیست. از آن جمله میتوان به انتخاب نمونۀ در دسترس اشاره کرد که یکی از محدودیت‏های پژوهش حاضر بود و این موضوع میتواند یادگیری و شرکت فعال دانش‏آموزان را بهدنبال داشته باشد و این احتمال وجود دارد که در نمونۀ تصادفی به نتایج حاضر دست پیدا نکنیم. علاوه بر این، ابزار مورد استفاده در این پژوهش (WMTB-C) در سطح ملی هنجار نشده است و پژوهشگر از نمرههای خام ابزار استفاده کرده است. همچنین این مطالعه از نوع طرحهای شبه‏تجربی است و امکان انتساب تصادفی افراد در گروه مورد و شاهد، به سبکی که در پژوهشهای آزمایشی حقیقی امکان دارد، محقق نشد. از این رو با قاطعیت نمیتوان حکمی در مورد نتایج حاصل از این پژوهش داد و در انتها باید به این نکته اشاره کرد که این پژوهش تنها در محدودۀ شهر تهران انجام پذیرفته است و تفاوت‏های جغرافیایی و فرهنگی، تعمیم یافته‏ها به سایر مناطق کشور را محدود می‏کند.

 

نتیجه‏گیری

با توجه به یافتههای پژوهش حاضر می‏توان این چنین استدلال کرد که برنامۀ تمرین رایانهای شناختی متمرکز بر حافظۀ فعال دیداری‏ـ‏فضایی منجر به ارتقای معنی‎دار عملکرد حافظۀ فعال دیداری‏ـ‎فضایی دانشآموزان نارساخوان خواهد شد؛ اگرچه صرف انجام تکالیف دیداری‏ـ‏فضایی نمی‏تواند بهطور معنی‎دار مشکلات خواندن کودکان نارساخوان را بهتنهایی رفع کند.

در انتها پیشنهاد می‌شود که با توجه به آموزش سادۀ اجرای این قبیل برنامههای رایانهای و لزوم نیازمندی کودکان سالم به ارتقای عملکردهای شناختی در مدارس، مسئولان مدارس اجرای این برنامه‏های رایانهای را در برنامۀ اوقات فراغت دانشآموزان سالم و سایر دانشآموزان در مدارس قرار دهند. همچنین، به سایر پژوهشگران علاقهمند به‏کار در این حوزه پیشنهاد میشود که این مداخله را برای سایر گروه‏های استثنایی مانند کودکان با اختلال یادگیری، مشکلات ریاضی و مشکلات نوشتن نیز اجرا کنند و نیز علاوهبر آزمون‏های استاندارد، از سایر روشهای ارزیابی مانند مصاحبه و مشاهدۀ سیستماتیک نیز در گردآوری دادهها استفاده کنند و در نهایت پس از پایان دورۀ مداخله، مشکلات و مسائل افراد شرکتکننده را در فواصل زمانی مختلف بررسی و ارزیابی کنند تا اثربخشی این روش درمانی در بلندمدت نیز مشخص شود.

 

سپاسگزاری

پژوهش حاضر برگرفته از پایان‏نامۀ کارشناسی ارشد است. نویسندگان بر خود لازم میدانند از همکاران مرکز آتیه، سرکار خانم مریم صالحی آذری، جناب آقای یوسف خدابنده‏لو و تمامی آزمودنیها و خانوادههایشان برای همکاریهای بی‏دریغ تقدیر و تشکر به عمل آورند.


 

REFERENCES


1.             Shaywitz, S. Overcoming dyslexia: a new and complete science-based program for reading problems at any level. 1st ed. New York: Knopf Doubleday Publishing Group; 2003.

2.             Gathercole SE, Adams AM. Children’s phonological working memory: contributions of long-term knowledge and rehearsal. J Mem Lang. 1994;33(5):672-88.

3.             Swanson HL. Short-term memory and working memory: do both contribute to our understanding of academic achievement in children and adults with learning disabilities? J Learn Disabil. 1994;27(1):34-50.

4.             Pennington BF. Diagnosing learning disorders: a neuropsychological framework. 2nd ed. New York: The Guilford Press; 2009.

5.             Baddeley A. Working memory. Science. 1992;255(5044):556-9

6.             Hulme C, MacKenzie S. Working memory and severe learning difficulties. 1st ed. New Jersey: Psychology Press; 1992.

7.             Loosli, SV, Buschkuehl M, Perrig WJ, Jaeggi SM. Working memory training improves reading processes in typically developing children. Child Neuropsychol. 2012;18(1):62-78.

8.             Dahlin, KIE. Effects of working memory training on reading in children with special needs. Read Writ. 2011;24(4):479-91.

9.             Shiran A, Breznitz Z. The effect of cognitive training on recall range and speed of information processing in the working memory of dyslexic and skilled readers. J Neurolinguistics. 2011;24(5):524-37.

10.         Rajabi G. Normalizing the Raven coloure progressive matrices test on students of city Ahvaz. Contemporary Psychology. 2008;3(1):23-32. Persian.

11.         Pirzadi H, Ghobari-Bonab B, Shokoohi-Yekta M, Yaryari F, Hasanzadeh S, Sharifi A. The impact of teaching phonemic awareness by means of direct instruction on reading achievement of students with reading disorder. Audiol. 2012;21(1):83-93. Persian.

12.         Arjmandnia A, Seifenaraghi M. Effect of rehearsal on working memory performance in dyslexic students. Journal of Behavioral
Sciences. 2009;3(3):173-8. Persian.

13.         Kirk RE. Experimental design: procedures for the behavioral sciences. 2nd ed. California: Brooks/ Cole; 1982.

14.         Klingberg T, Fernell E, Olesen PJ, Johnson M, Gustafsson P, Dahlstrӧm K, et al. Computerized training of working memory in children with ADHD--a randomized, controlled trial. J Am Acad Child Adolesc Psychiatry. 2005;44(2):177-86.

15.         Avtzon SA. Effect of neuroscience based cognitive skill training on growth of cognitive deficits associated with learning disabilities in children grades. 2-4. [PhD thesis]. Minneapolis: College of Education, Walden University; 2012.



Research article

 

 

The effectiveness of computerized cognitive training on the working memory performance of children with dyslexia

 

 

Mohsen Shokoohi-Yekta1, Salahadin Lotfi1,2, Reza Rostami1,2, Ali Akbar Arjmandnia1, Negin Motamed-Yeganeh1, Ali Sharifi1

 

1- Department of Psychology and Education of Exceptional Children, Faculty of Psychology and Educational Sciences, University of Tehran, Iran

2- Atieh Neuroscience Center, Tehran, Iran

 

 

Received: 22 June 2013, accepted: 18 September 2013

 

Abstract

Background and Aim: Auditory and visual processing along with phonological and visual spatial working memory are the problems that patients with dyslexia struggle with. So, the aim of this project was to investigate the effectiveness of computerized cognitive training on the working memory performance of children with dyslexia.

Methods: The study conducted under the quasi-experimental method with pre- and post-test along with the control group. 25 children with dyslexia aged 7 to 12 years in grades 1-5 assigned to the experimental (15) and control (10) groups; the experimental group received 30 sessions of the Brain Ware Safari intervention program. NAMA scale and Working Memory Test Battery for Children (WMTB-C) were conducted to assess reading and working memory performance of the subjects. MANCOVA, ANCOVA and effect sizes were utilized to analyze the data.

Results: There were significant differences between pre- and post-tests of the experimental and control groups on the forward and backward block recall subtests of WMTB-C and not the mazes memory. Regarding the subscales of NAMA scale, we found no significant differences in the reading performance; but analysis of effect sizes showed positive effects at least on the 6 subscales.

Conclusion: The Brain Ware Safari computerized cognitive training can improve visual spatial working memory of children with dyslexia and probably may affect the reading performance.

Keywords: Cognitive training, working memory, learning disorder, dyslexia

 

Please cite this paper as: Shokoohi-Yekta M, Lotfi S, Rostami R, Arjmandnia AA, Negin Motamed-Yeganeh N, Sharifi A. The effectiveness of computerized cognitive training on the working memory performance of children with dyslexia. Audiol. 2014;23(3):46-56. Persian.