Research Article

 

 

Voice-based laryngeal manual therapy in treatment of hyperfunctional voice disorders: A preliminary study

 

 

Abolfazl Salehi1, Farzad Izadi2, Laya Gholami Tehrani1, Mehdi Rahgozar3

 

1- Department of Speech therapy, University of Social Welfare and Rehabilitation, Tehran, Iran

2- Ear, Nose, Throat, Head & Neck Research Center, Hazrate Rassul-e-Akram Hospital, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran

3- Department of Biostatistics, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, Iran

 

 

Received: 11 August 2012, accepted: 10 October 2012

 

Abstract

Background and Aim: An imbalance between phonatory subsystems may lead to disturbing phonatory muscular balance and consequently voice disorders. Based on theoretical issues, criterion-based laryngeal manual therapy, as a novel treatment method which is supported by classical laryngeal manual therapy, can improve voice quality using manual maneuvers combined with phonatory tasks. The present study aimed to report the treating effects of this method on hyperfunctional voice disorders.

Methods: Twenty adult participants with hyperfunctional voice disorders by the least three months history of voice disorder were selected. The participant’s voices were assessed multidimensionally using acoustic, audio-pecreptual and stroboscopic assessments before and after treatment.

Results: There were a decrease in jitter (p=0.003) and shimmer (p<0.001) and also, increase in harmonic-to-noise ratio (HNR) (p<0.001) of vowel /a/ after treatment. Besides, there was an increase in harmony to noise ratio (p=0.009) and decrease in jitter (p=0.020) of vowel /i/, too. There were not significant changes in shimmer amount of vowel /i/ (p=0.170) after treatment. There were highly significant changes in all aspects of audio-perceptual (p<0.001) and videostroboscopic (p<0.001) parameters.

Conclusion: Using voice-based laryngeal manual therapy can be a treatment method in handling hyperfunctional voice disorders.

Keywords: Criterion-based laryngeal manual therapy, hyperfunctional voice disorders, audio-perceptual assessment, acoustic, stroboscopy

 

Please cite this paper as: Salehi A, Izadi F, Gholami Tehrani L, Rahgozar M. Voice-based laryngeal manual therapy in treatment of hyperfunctional voice disorders: A preliminary study. Audiol. 2013;22(3):52-62. Persian.


مقاله پژوهشی

 

معرفی روش درمان دستی صدا‏ـ‏‏معیار و بررسی مقدماتی تأثیر آن بر اختلالات پرکاری صوتی بزرگسالان

 

ابوالفضل صالحی1، فرزاد ایزدی2، لعیا غلامی تهرانی1، مهدی رهگذر3

1ـ گروه گفتاردرمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران

2ـ مرکز تحقیقات گوش و حلق و بینی، سر و گردن، بیمارستان حضرت رسول اکرم، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران

3ـ گروه آمار حیاتی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: عدم توازن بین زیرساخت‏های دخیل در آواسازی می‏تواند منجر به برهم خوردن توازن عضلانی سازوکار آواسازی و در نهایت اختلال صوتی شود. روش درمان دستی صداـ‏معیار با الگو گرفتن از درمان‏های دستی متعارف و استفاده از صداسازی در راهبری فرایند درمان، به لحاظ نظری یکی از کوتاه‏ترین روش‏ها در کاهش یا از بین بردن تنش عضلانی اختلالات صوتی است. این پژوهش ضمن معرفی روش، به تعیین میزان تأثیر آن در مواجهه با اختلالات پرکاری صوتی پرداخته است.

روش بررسی: بیست بزرگسال دچار پرکاری صوتی به شیوۀ مداخله‏ای قبل و بعد، تحت 15 جلسه درمان دستی صداـ‏معیار قرار گرفتند. صدای بیماران از جنبه‏های آکوستیک، ادراکی شنیداری و استروبوسکوپی قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. تحلیل آماری داده‏ها با استفاده از آزمون‏های t زوجی و ویلکاکسون نشان‏دار صورت پذیرفت.

یافته‏ها: نتایج پژوهش تغییرات معنی‏داری را در بهبود پارامترهای آکوستیک پس از درمان نشان داد. تغییرات واکه /a/ شامل کاهش آشفتگی فرکانس(003/0p=) و آشفتگی شدت(001/0p=) و افزایش نسبت هارمونی به نویز(001/0p=) و تغییرات واکه /i/ شامل افزایش نسبت هارمونی به نویز(009/0p=) و کاهش آشفتگی فرکانس(020/0p=) بود. کاهش آشفتگی شدت واکه /i/ معنی‏دار نبود. تغییرات در پارامترهای ارزیابی‏های ادراکی(001/0p=) و استروبوسکوپی(001/0p=)، اختلاف معنی‏داری را در جهت بهبود آنها نشان داد.

نتیجه‏گیری: درمان دستی صداـ‏معیار به‏عنوان روشی جدید می‏تواند در درمان اختلالات پرکاری صوتی مورد استفاده قرار گیرد.

واژگان کلیدی: درمان دستی صداـ‏معیار، اختلالات پرکاری صوتی، ارزیابی ادراکی شنیداری، آکوستیک، استروبوسکوپی

 

(دریافت مقاله: 21/5/91، پذیرش: 19/7/91)

 

مقدمه


صدا، به‏عنوان یکی از گونه‏های انرژی، طی فرایند آواسازی تولید می‏شود. در این فرایند انرژی آئرودینامیک، به عنوان منبع اصلی انرژی آواسازی، توسط نیروی عضلات حنجره و خاصیت ارتجاعی چین‏های صوتی تعدیل و هدایت و منجر به تولید انرژی آکوستیکی (صدای انسان) می‏شود. در حالت طبیعی وجود توازن میان این سه عامل باعث تولید صوت طبیعی می‏شود، در حالی که بر هم خوردن تعادل میان آنها باعث ایجاد انواع اختلالات صوتی عملکردی می‏شود، به نحوی که نیروی عضلات حنجره‏ای برای جبران ضعف نیروی آئرودینامیک مولد صدا جایگزین آن می‏شود(1). طبق اظهارات Verdolini و Ramig (1998) اختلالات صوتی با علائمی نظیر اختلال در کیفیت صدا یا زیروبمی و بلندی غیرطبیعی صدا در نتیجۀ آسیب مخاط حنجره، عدم هماهنگی تنفس و آواسازی یا بدعملکردی مجاری صوتی ایجاد می‏شود(2). با این همه، بنا بر اظهارات Aronson (2009) یافته‏های ادراکی صوتی به‏تنهایی نمی‏تواند اطلاعات کافی در زمینۀ ماهیت بیومکانیکی اختلال صوتی در اختیار ما قرار دهد(3). از این رو، نگاه بیومکانیکی به اختلالات صدا توجه زیادی را در این حیطه به خود جلب کرده است(4). اصطلاح دیسفونی تنش عضلانی (muscle tension dysphoinia: MTD) که نگاهی بیومکانیکی به اختلالات پرکاری صوتی است در همین خصوص به کار رفته است(5). از دیدگاه بیومکانیک وجود فشار نامتوازن عضلانی در اختلالات عملکردی صوتی ممکن است به تغییر جایگاه حنجره (غالباً به سمت بالا) یا کج شدن (inclination) ساختارهای غضروفی حنجره (لامی، تیروئید، انگشتری و هرمی) منجر شود(6). به این ترتیب، نیروی وارده بر محور و عملکرد عضلات داخلی حنجره تأثیر می‏گذارد و در نهایت منجر به افزایش سفتی (stiffness) و تنش (tension) چین‏های صوتی و در نتیجه اختلال صوتی می‏شود. برخی محققان بر هم خوردن توازن عضلانی را سبب بالا رفتن استخوان لامی و حنجره از جایگاه طبیعی خود دانسته‏اند. در عین حال، گروهی دیگر معتقدند عملکرد نامناسب توأمان عضلات فوق یا تحت لامی منجر به از بین رفتن این توازن می‏شود(10-7). به‏طور کلی، هدف از صدادرمانی کاهش اثرات اختلالات صوتی از طریق کاهش ضربات صوتی (phonotrauma) وارده به تارهای صوتی است که این کار معمولاً از طریق تمرین‏های عملکردی صوتی یا رعایت بهداشت صوتی انجام می‏شود(2). با توجه به نقش تأثیرگذار تنش و سفتی بیش از حد عضلات گردنی در اختلالات عملکردی صدا، رویکرد جدید درمان دستی مستقیم عضلات گردنی به‏منظور جبران سفتی بیش از حد عضلات این ناحیه به روش‏های صدادرمانی اضافه شده است(3،7،9و10). دو روش متداول درمان دستی در مواجهه با اختلالات عملکردی صدا، روش درمان دستی چرخشی عضلات پیرا حنجره‏ای (Circumlaryngeal Manual Therapy: CMT) و درمان دستی اختلالات صوتی (Laryngeal manual therapy: LMT) است(3و10). خلاصه‏ای از این روش‏ها و روش درمان دستی صداـ‏معیار معرفی شده در این پژوهش در پیوست 1 آمده است. علاوه بر درمان با استفاده از هر دو دست در روش درمان دستی و استفاده از دست برتر در درمان دستی چرخشی عضلات پیرا حنجره‏ای، تفاوت دیگر بین دو روش، صداسازی در روش درمان دستی چرخشی عضلات پیرا حنجره‏ای و عدم صداسازی در روش درمان دستی است. بر خلاف نظر Mathieson که معتقد است الگوهای غلط صوتی‏ـ‏عضلانی مانع از اثرگذاری تکنیک‏های جدید دستی بر بیمار می‏شوند، در روش درمان دستی صداـ‏معیار (Voice Based Laryngeal Manual Therapy: VBLMT) صداسازی به‏عنوان یک رفتار عادتی مورد توجه قرار می‏گیرد و هدف از تکالیف آواسازی توأم با درمان دستی، تغییر و تعدیل الگوهای رفتاری صوتی است که این کار توسط درمانگر و در حین اجرای درمان بر سازوکار صوتی بیمار اعمال می‏شود. شروع تکالیف از سطح تک‏کلمه (شمارش اعداد) است که این مسئله به درمانگر امکان می‏دهد تا تغییرات را در ساده‏ترین بافت کلامی بیمار اعمال کند. همچنین، به‏دلیل تجانس بیشتر شمارش اعداد با گفتار خودانگیخته (نسبت به کشیدن واکه) مسلماً تعمیم نتایج درمان به گفتار خودانگیختۀ بیمار از این طریق ساده‏تر و عملی‏تر خواهد بود. مزیت اجرای این روش نسبت به روش‏های متداول صدادرمانی نقش پررنگ‏تر درمانگر در آن و هدفمند بودن آن، در مقایسه با درمان‏های دستی رایج، است. در روش درمان دستی صداـ‏معیار علاوه بر استفاده از هر دو دست برای ایجاد تعادل و توازن عضلانی ساختارهای دوطرفۀ سازوکار آواسازی، از صداسازی به‏عنوان معیاری در جهت تنظیم میزان فشار وارد بر سازوکار آواسازی استفاده می‏شود. فرض اصلی در این روش بر این چارچوب نظری استوار است که با توجه به عملکرد طبیعی سازوکار آوسازی در حالت آناتومیک (وضعیتی متقارن و متعادل نسبت به خط وسط) هرگونه تنش در سازوکار آواسازی در نتیجۀ اختلالات پرکاری صوتی ممکن است به انحراف این سازوکار از وضعیت آناتومیک خود منجر شود. از سوی دیگر، هنگامی که سازوکار آوسازی با کمک دست‏های درمانگر به وضعیت طبیعی خود نزدیک‏تر می‏شود، کیفیت صدا نیز به حالت طبیعی نزدیک‏تر می‏شود. با این توصیف، صداسازی بیمار به‏عنوان معیاری برای جهت‏دهی به مسیر درمان به کار می‏رود.

متأسفانه دربارۀ تأثیر این روش درمانی بر کیفیت صدای بیماران مطالعات اندکی صورت گرفته است. Roy و Lipper (1993) به بررسی تأثیر روش درمان دستی چرخشی، که قبلاً توسط Aronson (2009) ارائه شده بود، روی 17 بیمار دچار اختلالات عملکردی صدا پرداختند. یافته‏های ادراکی و آکوستیکی از صدای بیماران تغییرات معنی‏داری را در صدای اکثر شرکت‏کنندگان نشان داد(7). در مطالعه‏ای دیگر Roy و همکاران (1997) 25 بیمار را از نظر تأثیرات کوتاه و بلندمدت یک جلسۀ درمان دستی بررسی کردند. یافته‏های ادراکی و آکوستیکی از صدای بیماران تغییرات معنی‏داری را در صدای اکثر شرکت‏کنندگان نشان داد(11). Roy و Ferguson (2001) به بررسی تأثیر روش درمان دستی چرخشی بر 75 بیمار دچار اختلال پرکاری صوتی در کوتاه‏مدت و بلندمدت پرداختند. نتایج آکوستیکی مطالعه کاهش معنی‏دار در سه فورمنت اول واکه /a/ را نشان داد که این یافته مؤید فرض پژوهش آنها مبنی بر پایین آمدن حنجره پس از درمان در نتیجۀ آرامش یافتن فضای حلق و حنجرهاست(12). Van Lierde و همکاران (2004) با اجرای 25 جلسۀ درمان دستی روی چهار صداپیشه، اثرات کوتاه و بلندمدت درمان بر آنها را ثبت کردند. ابزار ارزیابی در آن مطالعه شامل ارزیابی استروبوسکوپیک، ارزیابی ادراکی، حداکثر زمان آواسازی، طیف زیر و بمی، ارزیابی آکوستیک و معیار شدت گرفتگی صدا بود. نتایج مطالعه تغییرات معنی‏دار به سمت بهبود را در سه مورد از چهار بیمار آنها نشان داد(13). در مطالعه‏ای دیگر از این دست، Mathieson و همکاران (2009) با اجرای برنامۀ درمان دستی روی 10 بیمار، نتایج حاصل از درمان را ثبت کردند. ارزیابی‏های مورد استفاده در آن پژوهش عبارت از ارزیابی آکوستیک، بررسی تغییرات فورمنت‏ها و ابزار معیار ناراحتی مجرای صوتی (Vocal tract discomfort: VTD) بود. نتایج حاصل از درمان تغییرات معنی‏داری در کاهش پارامترهای پاتولوژیک صوتی نشان داد(10). Van Lierde و همکاران (2010) به مقایسۀ دو روش درمانی صداسازی با پشتوانۀ تنفسی دیافراگمی و درمان دستی چرخشی در بین 10 بزرگسال 18 تا 65 ساله پرداختند. نتایج درمان نشان از تأثیرات معنی‏دار و مثبت روش درمان دستی چرخشی در مقایسه با صداسازی با پشتوانۀ تنفس دیافراگمی در پارامترهای آکوستیک و ادراک شنیداری داشت(14). با توجه به نوین بودن روش درمان دستی در داخل کشور هیچ پژوهشی از این دست در پیشینۀ مطالعات به‏دست نیامد. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی تأثیر روش درمان دستی صدا‏ـمعیار بر اختلالات پرکاری صوتی بزرگسالان بود.

 

روش بررسی

تعداد 20 بیمار دچار اختلال پرکاری صوتی (11 نفر زن و 9 نفر مرد) به شکل دیسفونی تنش عضلانی به شیوۀ در دسترس از میان مراجعه‏کنندگان به کلینیک اخوان وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی برای انجام پژوهش انتخاب شدند. مطالعه از نوع مداخله‏ای قبل و بعد بود. برای ورود کلیۀ افراد بزرگسال مایل به شرکت در پژوهش، دارا بودن شرایط به این شرح لازم بود تأیید مشکل پرکاری صوتی طی مشاهدات استروبوسکوپیک و ارجاع از سوی متخصص حنجره؛ قرار داشتن در محدودۀ سنی 20 تا 45 سال؛ عدم شرکت در برنامۀ درمان صوتی دیگر به‏طور هم‏زمان با پژوهش؛ وجود مشکل صوتی که بیش از سه ماه طول کشیده باشد؛ نداشتن لارینژیت با منشأ ویروسی یا باکتریایی (در این گونه موارد درمان دستی خطر تشدید عفونت را بیشتر می‏کند)؛ گلایۀ اصلی بیمار از مشکل صوتی باشد، و مشکل صوتی علامت بیماری دیگری نباشد؛ عدم ابتلا به مشکلات خاص پزشکی و بیماری‏های عاطفی و روانی.

برای جلوگیری از ایجاد تورش در پژوهش، متغیرهای مخدوش‏گر به‏عنوان معیارهای خروج از پژوهش در سه حیطۀ متغیرهای تأثیرگذار پزشکی، رفتاری و روان‏شناختی کنترل شدند. مهمترین متغیرهای پزشکی تأثیرگذار عبارت بودند از مشکلات جدی در وضعیت سلامت عمومی بدن فرد، سابقه یا وجود بیماری‏های گوناگون سیستمیک، وجود بیماری موضعی در زمان اجرای پژوهش یا لارینژیت عفونی، سابقه یا مصرف داروهای خاص در زمان اجرای پژوهش، وجود مشکلات هنگام بلع، تنفس یا بیماری‏های ریوی، سابقۀ هرگونه لوله‏گذاری و اعمال جراحی در ناحیۀ سر و گردن، حلق یا حنجره. کنترل متغیرهای روان‏شناختی از طریق بررسی سابقۀ اختلالات و بیماری‏های روانی از نوع روان‏پریشی یا روان‏رنجوری صورت پذیرفت. کنترل متغیرهای رفتاری نیز از طریق بررسی رفتارهای شغلی مانند کارکردن در محیط‏های حاوی آلاینده‏های شیمیایی یا مواردی از این دست بود.

ارزیابی بیماران پیش از مداخله شامل ارزیابی‏های آکوستیک با استفاده از نرم‏افزار praat 5.0.32، ادراکی‏ـ‏شنیداری با استفاده از نیمرخ ارزیابی توافقی ادراک شنیداری (Consensus Auditory-Perceptual Evaluation of Voice: CAPE-V) و ارزیابی فیزیولوژیک قابل مشاهده با استفاده از تصاویر استروبوسکوپی 70 درجه دستگاه Xion و تفسیر آن با استفاده از فرم پیشنهادی Colton و همکاران (2006) صورت گرفت(15). تکالیف بیماران در ارزیابی آکوستیک شامل کشیدن واکۀ /a/ و /i/ و در ارزیابی ادراکی علاوه بر کشیدن واکه‏های /a/ و /i/ شامل روخوانی از متن و گفتار خودانگیخته بود. پارامترهای مورد استفاده در ارزیابی استروبوسکوپیک به‏ترتیب عبارت بودند از میزان بسته شدن چاکنای، الگوی بسته شدن چاکنای، انقباض قدامی خلفی ساختارهای فوق چاکنایی، انقباض طرفی ساختارهای فوق چاکنایی، وضعیت لبۀ چین صوتی راست، وضعیت لبۀ چین صوتی چپ، موج مخاطی چین صوتی راست، و موج مخاطی چین صوتی چپ. طول درمان برای بیماران 15 جلسۀ نیم ساعته بود که در طی چهار هفته به‏مدت یک ماه صورت پذیرفت. جلسات درمانی به این ترتیب بود که پنج جلسه در هفتۀ اول، چهار جلسه در هفتۀ دوم و سه جلسه در هر یک از هفته‏های سوم و چهارم. تفسیر ارزیابی‏های ادراک شنیداری توسط دو گفتاردرمانگر با حداقل 10 فعالیت بالینی در حیطۀ اختلالات صدا به‏صورت دوسوکور، و استروبوسکوپی توسط یک گفتاردرمانگر و یک متخصص گوش و حلق و بینی با حداقل 15 سال سابقه در زمینۀ اختلالات صدا صورت پذیرفت. بررسی همبستگی بین قضاوت‏های آزمونگران ادراکی شنیداری و استروبوسکوپی با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن صورت گرفت. بررسی طبیعی بودن متغیرهای کمی با استفاده از آزمون آماری کولموگروف‏‏ـ‏‏اسمیرنوف و تحلیل مقایسه میانگین متغیرهای کمی با استفاده از آزمون آماری t زوجی و متغیرهای کیفی با استفاده از آزمون رتبه‏های نشان‏دار ویلکاکسون صورت پذیرفت. کلیۀ تحلیل‏های آماری با نرم‏افزار آماری SPSS نسخۀ 12 انجام شد.

 

یافته‏ها

بررسی ویژگی‏های صوتی و حنجره‏ای بیماران (9 مرد و 11 زن با متوسط شش ماه و حداقل سه ماه سابقۀ اختلال صوتی) در هر سه زمینۀ ارزیابی ادراک شنیداری، آکوستیک و ویدئواستروبوسکوپی، قبل و بعد از درمان صورت پذیرفت. با توجه به نتایج به‏دست آمده از ارزیابی‏های سه‏گانه و توصیف شدت اختلال صوتی براساس نتایج ارزیابی‏ها، شدت اختلال صوتی شرکت‏کنندگان پیش از اجرای برنامۀ درمانی در هشت نفر در وضعیت متوسط، ده نفر در وضعیت شدید و دو نفر نیز در وضعیت خفیف قرار داشت. بررسی نتایج ارزیابی‏ها پس از درمان نشان‏دهندۀ پیشرفت قابل ملاحظه در پارامترهای مورد ارزیابی در کلیۀ بیماران، به‏ویژه بیماران دچار مشکلات شدیدتر بود. از لحاظ ادراک شنیداری پیش از آغاز درمان 40 درصد افراد شرکت‏کننده (8 نفر) دچار مشکلات شدید در پارامترهای شدت اختلال صدا، خشونت صدا و تلاش و تقلا به‏شکل دائمی بودند و 60 درصد دیگر دچار همین وضعیت اما به‏شکل گذرا بودند. از سوی دیگر پارامتر تلاش و تقلا تقریباً به‏عنوان گلایۀ اصلی 14 نفر (70%) از شرکت‏کنندگان پیش از مطالعه وجود داشت. براساس اظهارات بیماران، تغییرات به‏وجود آمده در نتیجۀ درمان در ابتدا با کاهش میزان تلاش و تقلای عضلانی بیماران و سپس با بهبود کیفیت صدای بیماران نمود پیدا کرد. در ارزیابی آکوستیک، پارامترهای آشفتگی فرکانس (jitter) و آشفتگی شدت (shimmer) پیش از آغاز درمان در هر دو واکۀ /a/ و /i/ در 70 درصد بیماران دارای


Text Box: جدول 1ـ اختلاف میانگین پارامترهای اکوستیکی واکه‏های /a/ و /i/

		حدود اطمینان 95%	
مقایسه قبل و بعد پارامترها	اختلاف میانگین (انحراف معیار)	پایین	بالا	p
آشفتگی فرکانس/a/	(28/0) 21/0	08/0	35/0	003/0
آشفتگی شدت /a/	(76/1) 04/2	19/1	87/2	000/0
هارمونی به نویز /a/	(22/3) 28/3-	79/4-	77/1-	000/0
آشفتگی فرکانس /i/	(35/0) 20/0	03/0	36/0	020/0
آشفتگی شدت /i/	(90/2) 92/0	43/0-	28/2	170/0
هارمونی به نویز /i/	(29/3) 15/2-	94/3-	60/0-	009/0


مقادیر بسیار بالایی بود. آشفتگی فرکانس در کل بیش از یک درصد بود و میانگین آن 41/1 درصد با انحراف معیار 4/0 درصد به‏دست آمد. آشفتگی شدت در کل بیش از 3 درصد بود و میانگین آن 12/4 درصد با انحراف معیار 12/1 درصد به‏دست آمد. این میزان در پایان دوره به کمتر از 5/0 درصد برای آشفتگی فرکانس و کمتر از 1 درصد برای آشفتگی شدت رسید و میانگین آشفتگی فرکانس 33/0 (انحراف معیار 1/0%) و میانگین آشفتگی شدت 84 درصد (انحراف معیار 23/0%) شد. نتایج ارزیابی استروبوسکوپی در ابتدای مطالعه، بیش از همه؛ اختلالات شدیدی در موج مخاطی چین‏های صوتی را تقریباً در 18 نفر از 20 نفر بیماران نشان می‏داد. پارمترهای دیگر که دارای شدت زیادی در بین مراجعان بود (رتبۀ متوسط تا شدید) عبارت بود از میزان بسته شدن چاکنای و انقباضات فوق چاکنایی. براساس نتایج به‏دست آمده از فرم تحلیل تصاویر استروبوسکوپی مورد استفاده در پژوهش، مواردی مانند الگوی بسته شدن چاکنای، وضعیت لبۀ چاکنای که پیش از درمان در ده نفر در وضعیت متوسط و در چهار نفر در وضعیت خفیف بود، پس از طی دورۀ درمانی به بهبود کامل در هشت نفر و بهبود وضعیت تا حد مشکل خفیف در شش نفر دیگر کاهش یافت.

نتایج ارزیابی آکوستیک با تکالیف کشیدن واکۀ /a/ و /i/ تغییرات معنی‏داری در واکۀ /a/ و در سه متغیر آشفتگی فرکانس(003/0p=)، آشفتگی شدت(000/0p=) و نسبت هارمونی به نویز(000/0p=) نشان داد، هرچند معنی‏داری پارامترهای مختلف آکوستیک قبل و بعد از مداخله در مورد واکۀ /i/ به اندازۀ واکۀ /a/ نبود (جدول 1). نتایج مطالعه نشان داد تغییرات کیفیت صدا در واکۀ /i/ در پارامتر آشفتگی فرکانس(020/0p=) و نسبت هارمونی به نویز(009/0p=) معنی‏دار است، اما تغییرات صدا در پارامتر آشفتگی شدت(170/0p=) قبل و بعد از مداخله معنی‏دار نبود (جدول 1). نتایج ارزیابی ادراک شنیداری با استفاده از نیمرخ ارزیابی توافقی ادراک شنیداری (CAPE-V) اختلاف معنی‏داری را در هر شش پارامتر مورد ارزیابی در آزمون (در تمام موارد 000/0p=) نشان داد. این پارامترها به‏ترتیب عبارت بودند از: شدت کلی اختلال صوتی، خشونت صدا، نفس آلودگی، تلاش و تقلا، زیر و بمی صدا و بلندی صدا. میزان همبستگی بین نظرات آزمونگران پروفایل ادراک شنیداری نیز در تمامی موارد، به استثنای نظر آزمونگران دربارۀ وضعیت زیر و بمی صدای بیماران پس از مداخله، معنی‏دار بود (جدول 2). نتایج ارزیابی فیزیولوژیک قابل مشاهده با استفاده از تصاویر استروبوسکوپی اختلاف معنی‏داری در کلیۀ پارامترهای ارزیابی بینایی نشان داد (برای میزان بسته شدن چاکنای 001/0p= و برای بقیۀ شاخص‏ها 000/0p=). میزان همبستگی بین نظرات قضاوت‏کنندگان دربارۀ تصاویر

Text Box: جدول 2ـ ضرایب همبستگی و مقدار p بین نظرات آزمونگران در ارزیابی ادراک شنیداری (20n=)

	قبل		بعد
پرسش‏ها	ضرایب همبستگی اسپیرمن	p		ضرایب همبستگی اسپیرمن	p
یک	823/0	000/0		841/0	000/0
دو	725/0	000/0		776/0	000/0
سه	889/0	000/0		910/0	000/0
چهار	878/0	000/0		771/0	000/0
پنج	841/0	000/0		370/0	109/0
شش	841/0	000/0		867/0	000/0


استروبوسکوپی نیز در تمامی موارد معنی‏دار بود (جدول 3).

 

بحث

اختلال پرکاری صوتی به‏عنوان عارضه‏ای که در نتیجۀ استفاده زیاد و پرفشار از سازوکار صوتی بروز می‏کند شناخته می‏شود. در کنار روش‏های متعارف صدادرمانی، رویکرد جدیدتری تحت عنوان روش درمان دستی در مواجهه با این گروه از اختلالات ارائه شده است. هدف از درمان دستی تغییر وضعیت عضلات سفت و غیرمنعطف سازوکار آواسازی و افزایش دامنۀ حرکتی مفاصل بین غضروف‏های سازوکار آواسازی است، اما کاهش تنش عضلات درگیر در فرایند آواسازی به تنهایی و به‏خودی‏خود امکان بهبود کیفیت صدای تولید شده را فراهم نمی‏آورد. هماهنگی عضلات دخیل در سازوکار آواسازی نقش به‏سزایی در نزدیک شدن مطلوب چین‏های صوتی به سمت یکدیگر ایفا می‏کنند. این مهم، وجه تمایز مطالعۀ کنونی در معرفی روش درمان دستی صداـ‏معیار از سایر روش‏های درمان دستی متداول است. در روش درمان دستی صداـ‏معیار، کاهش تنش عضلات به‏عنوان شرط لازم و نه کافی در بهبود فرایند صداسازی مورد توجه قرار می‏گیرد. مسلماً شرط کافی، هماهنگی و تنظیم عملکرد عضلات دخیل در فرایند آواسازی است که با کمک دست‏های درمانگر و با تکنیک‏های دستی بر سازوکار صوتی بیمار اعمال می‏شود. تا کنون در زمینۀ درمان دستی روش‏های مختلفی از جمله کشش بافت‏های نرم (soft tissue stretch)، حرکت دادن مفاصل حنجره‏ای (articulation of joints) و تقویت عضلات ضعیف ارائه شده است. در مقایسه با روش‏های متداول صدادرمانی، استفاده از بازخورد حس عمقی در این روش اهمیت بیشتری نسبت به بازخورد شنیداری دارد. تغییرات آکوستیکی صدای بیماران حول سه متغیر آشفتگی فرکانس، آشفتگی شدت، نسبت هارمونیک به نویز صورت پذیرفت. کاهش معنی‏دار درصد آشفتگی فرکانس در دو واکۀ /a/ و /i/ نشان‏دهندۀ بهبود کیفیت صدای بیماران پس از اجرای روش درمانی است. نتایج این مطالعه با مطالعۀ Roy و Leeper (1993) در کاهش معنی‏دار آشفتگی فرکانس و آشفتگی شدت و افزایش نسبت هارمونیک به نویز همخوانی دارد(7). با توجه به استفادۀ صرف از واکۀ /a/ در مطالعۀ آنها، معنی‏داری این متغیرها در مطالعۀ فعلی در هر دو واکۀ /a/ و /i/ نشان از سطح بالای بهبود افراد در این مطالعه دارد. از سوی دیگر این مطالعه در همخوانی با مطالعۀ Roy و همکاران در سال 1997 در کاهش معنی‏دار متغیرهای اکوستیک در واکه‏های /a/، /i/ و /او/ است(11). نتیجۀ مطالعۀ Roy و Ferguson در سال 2001 در زمینۀ کاهش سه فورمنت اول در واکۀ /a/ نشان‏دهندۀ Text Box: جدول 3ـ ضرایب همبستگی و مقدار p بین نظرات قضاوت‏کنندگان درباره تصاویر استروبوسکوپی (20n=)

	قبل		بعد
پرسش‏ها	ضرایب همبستگی اسپیرمن	p		ضرایب همبستگی اسپیرمن	p
یک	748/0	000/0		525/0	017/0
دو	835/0	000/0		613/0	004/0
سه	752/0	000/0		693/0	001/0
چهار	882/0	000/0		764/0	000/0
پنج	756/0	000/0		401/0	080/0
شش	772/0	000/0		443/0	050/0
هفت	832/0	000/0		905/0	000/0
هشت	800/0	000/0		731/0	000/0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


پایین آمدن جایگاه حنجره از وضعیت پرتنش خود در بیماران بود. مطالعۀ فعلی ارزیابی در زمینۀ بررسی وضعیت فورمنت‏ها نداشته است، اما با این وجود افزایش معنی‏دار نسبت هارمونیک به نویز در بیماران نشان‏دهندۀ بهبود وضعیت مجرای تشدید در این گروه از بیماران بود(12). نتیجۀ مطالعۀ Van Lierde و همکاران در سال 2004 نشان‏دهندۀ بهبود وضعیت عملکرد حنجره در تصاویر استروبوسکوپیک بود(13)، هر چند این بهبود در سطح معنی‏داری نبود. این مورد در مطالعۀ حاضر در سطح معنی‏داری بالایی  بود که وجه تمایز این مطالعه با مطالعۀ Van Lierde و همکاران (2004) است. از سوی دیگر، نتایج ارزیابی ادراکی در مطالعۀ آنها نشان‏دهندۀ تغییرات مثبت در صدای بیماران بود، هر چند که این تغییرات به آستانۀ میزان طبیعی نرسید. با این وجود، در این مطالعه تغییرات مثبت و معنی‏دار در محدودۀ صدای طبیعی برای گروه بیماران به دست آمد. همین وضعیت در مورد پارامترهای آکوستیکی صدا در مطالعۀ Van Lierde و همکاران نیز صادق است. در بررسی حاضر میزان بهبود پارامترهای آکوستیکی در محدودۀ طبیعی و تغییرات آن نیز معنی‏دار بود. در مطالعه‏ای دیگر از این دست Mathieson و همکاران در سال 2009 با اجرای روش درمان دستی به شیوۀ کلاسیک به آنالیز آکوستیک صدای بیماران و بررسی وضعیت فورمنت‏ها در بیماران پس از یک جلسه برنامۀ درمانی پرداختند که نتیجۀ مطالعۀ آنها تغییرات معنی‏دار در زمینۀ کاهش پارامترهای ناهنجار آکوستیک صوتی و عدم تغییر در فورمنت فرکانس‏ها را نشان داد(10). نتیجۀ مطالعۀ Mathieson و همکاران با نتایج مطالعۀ حاضر در زمینۀ کاهش معنی‏دار پارامترهای ناهنجار آکوستیک همخوانی دارد. در آخرین مطالعه Van Lierde و همکاران در سال 2010 به مقایسۀ تأثیرات دو روش درمان دستی و استفاده از پشتوانۀ تنفس دیافراگمی در بیماران دچار اختلال پرکاری صوتی پرداختند(14). نتایج مطالعۀ آنها تغییرات معنی‏دار در پارامترهای آشفتگی شدت و نسبت هارمونی به نویز را درگروه مداخلۀ درمان دستی نشان داد. مطالعۀ حاضر نیز مؤید مطالعۀ Van Lierde و همکاران است، با این تفاوت که اختلاف در پارامترهای آکوستیک درهر سه پارامتر آشفتگی فرکانس، آشفتگی شدت و نسبت هارمونی به نویز بوده و این تغییرات به لحاظ آماری معنی‏دار بودند. با توجه به معنی‏داری و چندبعدی بودن نتایج (پاراکلینیکی و آماری) ایجاد شده در بیماران شرکت‏کننده در این پژوهش، به‏نظر می‏رسد این روش به لحاظ کفایت بالینی از جایگاه ویژه‏ای برخوردار باشد.

اجرای این پژوهش محدودیت‏هایی به همراه داشت که مهم‏ترین آنها عدم امکان ارائه خدمت به بیمارانی بود که امکان اقامت به‏مدت 15 جلسه برای اجرای برنامۀ درمانی در تهران را نداشتند.

 

نتیجه‏گیری

در بین مطالعات صورت گرفته در زمینۀ میزان تأثیر استفاده از مداخلۀ درمان دستی هیچ‏یک از مطالعات به بررسی چند بعدی ویژگی‏های صوتی و حنجره‏ای در بیماران دچار دیسفونی تنش عضلانی نپرداخته‏اند. تعداد بالای شرکت‏کنندگان در این مطالعه و تحلیل هم‏زمان و فراگیر چندبعدی از جمله آکوستیک، ادراکی شنیداری و استروبوسکوپی نتایج مطالعۀ حاضر را در سطح اطمینان قابل قبولی قرار می‏دهد. ارائۀ روش درمان دستی صداـ‏معیار به‏عنوان روشی جدید و معرفی آن به شکل مجموعه‏ای منسجم این امکان را به آسیب‏شناسان گفتار می‏دهد تا در مواجهه با بیماران دچار اختلالات پرکاری صوتی با رویکردی جدید عمل کنند.

 

سپاسگزاری

این مقاله برگرفته از تحقیق رسالۀ دکترای گفتاردرمانی نویسندۀ اول از گروه گفتاردرمانی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بوده که با حمایت دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی صورت گرفته است.


 

REFERENCES


1.             Koufman JA, Blalock PD, Vocal fatigue and dysphonia in the professional voice user: Bogart-Bacall syndrome. Laryngoscope. 1988;98(5):493-8.

2.             Ramig L, Verdolini K. Treatment efficacy: voice disorders. J Speech Lang Hear Res. 1998;41(1):S101-16.

3.              Aronson AE, Bless D. Clinical voice disorders. 4th ed. New York, NY: Thieme; 2009.

4.             Isshiki N. Mechanical and dynamic aspects of voice production as related to voice therapy and phonosurgery. J Voice. 1998;12(2):125-37.

5.             Altman KW, Atkinson C, Lazarus C. Current and emerging concepts in muscle tension dysphonia: a 30-month review. J Voice. 2005;19(2):261-7.

6.             Rubin JS, Lieberman J, Harris TM. Laryngeal manipulation. Otolaryngol Clin North Am. 2000;33(5):1017-34.

7.             Roy N, Leeper HA. Effects of the manual laryngeal musculoskeletal tension reduction technique as a treatment for functional voice disorders: perceptual and acoustic measures. J Voice. 1993;7(3):242-9.

8.             Angsuwarangsee T, Morrison M. Extrinsic laryngeal muscular tension in patients with voice disorders. J Voice. 2002;16(3):333-43.

9.             Lieberman J. Principles and techniques of manual therapy: application in the management of dysphonia. In: Harris T, Harris S, Rubin JS, Howard DM, editors. The voice clinic handbook. 1st ed. London, UK: Whurr Publishers; 1998. p. 91-138.

10.         Mathieson L, Hirani SP, Epstein R, Baken RJ, Wood G, Rubin JS. Laryngeal manual therapy: a preliminary study to examine its treatment effects in the management of muscle tension dysphonia. J Voice. 2009;23(3):353-66.

11.         Roy N, Bless DM, Heisey D, Ford CN. Manual circumlaryngeal therapy for functional dysphonia: an evaluation of short- and long-term treatment outcomes. J Voice. 1997;11(3):321-31.

12.         Roy N, Ferguson N. Formant frequency changes following manual circumlaryngeal therapy for functional dysphonia: evidence of laryngeal lowering? J Med Speech Lang Pathol. 2001;9:169-175.

13.         Van Lierde KM, De Ley S, Clement G, De Bodt M, Van Cauwenberge P. Outcome of laryngeal manual therapy in four Dutch adults with persistent moderate-to-severe vocal hyperfunction: a pilot study. J Voice. 2004;18(4):467-74.

14.         Van Lierde KM, De Bodt M, Dhaeseleer E, Wuyts F, Claeys S. The treatment of muscle tension dysphonia: a comparison of two treatment techniques by means of an objective multiparameter approach. J Voice. 2010;24(3):294-301.

15.         Colton RH, Casper JK, Leonard R. Understanding voice problems: a physiological perspective for diagnosis and treatment. 3rd ed. Baltimore: Lippincott Williams & Wilkins; 2006.


 

 

 

 

 

 


 

 

Text Box: پیوست 1ـ روش درمان دستی صداـ‏معیار
در روش CMT که معمولاً با دست برتر و با کمک انگشتان شست و اشاره در حالی که درمانگر در کنار بیمار نشسته اجرا می‏شود، مداخلۀ دستی از نواحی دارای کمترین تنش به سمت نواحی دارای بیشترین تنش صورت می‏گیرد. همچنین نواحی هدف در انجام مداخلات دستی عبارتند از: استخوان هایوئید، فضای تایروهایوئید، حنجره و قسمت‏های میانی و طرفی نواحی فوق لامی. در این روش در حالی که درمانگر با استفاده از ماساژهای چرخشی نواحی اطراف استخوان هایوئید را ماساژ می‏دهد از بیمار می‏خواهد که صداسازی کند. در عین حال فرایند صداسازی از کشیدن واکه‏ها تا بیان هجاها، کلمات و عبارات ادامه می‏یابد و درمانگر مسیر تغییر کیفیت صدا در این فرایند را رصد می‏کند. از سوی دیگر، در روش LMT که با یک یا هر دو دست و با کمک نرمی انگشتان شست، اشاره و انگشت سوم انجام می‏شود، در حالی که درمانگر در پشت سر بیمار ایستاده، مداخلۀ دستی از نواحی دارای کمترین تنش به سمت نواحی دارای بیشترین تنش صورت می‏گیرد. نواحی هدف در انجام مداخلات دستی عبارتند از: عضلات استرنوکلوئیدوماستوئید، نواحی حنجره‏ای فوق لامی، استخوان هایوئید و حنجره. در این روش پس از ماساژ عضلات استرنوکلوئیدوماستوئید هر دو طرف، درمانگر به ماساژ استخوان هایوئید، فشار دوطرفه و متقارن حنجره به سمت پایین و حرکت دادن حنجره به سمت طرفین اقدام می‏کند. در این روش، صداسازی از بیمار خواسته نمی‏شود. ارائه‏دهندگان این روش عدم درخواست از بیمار برای صداسازی را این‏گونه توضیح می‏دهند که با در نظر گرفتن اینکه بیمار الگوی رفتار غلط عضلانی‏ـ‏صوتی را در هنگام آواسازی به‏کار می‏برد، باید با پرهیز از صداسازی سعی در دوری از الگوهای غلط بیمار کرد. این نقطه دقیقاً نقطۀ انفصال و جداسازی روش درمان دستی صداـ‏معیار (: CBLMT معرفی شده در این پژوهش) از روش درمان دستی معمولی است. در این روش فرایند درمان با استفاده از روش درمان دستی صورت می‏گیرد و هدایت روش با کمک تکالیف صداسازی صورت می‏پذیرد. در روش CBLMT درمانگر با قرار گرفتن پشت سر بیمار و با استفاده از هر دو دست، در مرحلۀ اول سعی می‏کند اسپاسم کلی عضلات درگیر در فرایند آواسازی (عضلات تحت و فوق لامی) و سایر عضلات مرتبط با فرایند آوسازی مانند عضلۀ استرنوکلوئیدو ماستوئید را کاهش دهد. پس از تنش‏زدایی عمومی، درمانگر سعی می¬کند با کمک دست وضعیت عضلات منحرف شده را به سمت موقعیت‏های آناتومیک، که در آنها کمترین فشار به عضلات در وضعیت استراحت وارد می‏شود، اصلاح کند. در ادامه و با درخواست صداسازی از بیمار سعی درمانگر بر آن است تا با کمک دست‏ها وضعیت عضلات حنجره‏ای را در موقعیت جدید و درست خود تثبیت کند. در عین حال، درمانگر از بیمار می‏خواهد تا با درک وضعیت سازوکار آواسازی خود در حالت جدید و با کمک حس عمقی از گردن خود، سعی کند الگوی آوسازی جدید را در سایر موقعیت‏ها حفظ کند.