Research Article
Stress coping strategies in hearing-impaired students
Bahman Akbari1, Zohreh Teymori1, Shahnam Abolghasemi2, Hamidreza Khorshidiyan2
1- Department of Psychology, Faculty of Psychology & Educational Sciences, University of Tehran, Iran
2- Department of Psychology, Faculty of Human Sciences, Islamic Azad University, Tonekabon Branch, Tonekabon, Iran
Received: 8 February 2012, accepted: 1 August 2012
Abstract
Background and Aim: The majority of people experience problems and stressors, such as job layoffs and illnesses during their lives. However, the way people cope with stress varies. According to previous research, use of effective coping strategies can significantly reduce stress and tension. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of stress coping strategies on hearing-impaired students.
Methods: This is a quasi-experimental study with pre-test, post-test, and control group. The sample consisted of 40 hearing-impaired male students of guidance and high schools of the city of Sari, Iran, in the years 2010 and 2011. They were randomly selected and assigned to two experimental and control groups (n=20). The data collection tool was the General Health Questionnaire-28. The experimental group was administered eight sessions of stress coping strategies based on cognitive-behavioral techniques two hours weekly. Data were analyzed using statistical indices including mean, standard deviation, and two-way analysis of variance.
Results: There was a significant difference between the pre-test and post-test scores in the subscales of somatic symptoms, anxiety and insomnia, depression, and social function (p<0.05). Moreover, after the eight sessions the rate of general health of the experimental group was higher than the control group.
Conclusion: Stress coping strategies based on cognitive-behavioral techniques increased the general health of hearing-impaired people. Therefore, stress management training should be developed and expanded as an appropriate intervention.
Keywords: Stress, general health, stress coping strategies, hearing disorder, hearing-impaired students
مقاله پژوهشی
بررسی اثر روش مقابله با استرس در دانشآموزان کمشنوا
بهمن اکبری1، زهره تیموری1، شهنام ابوالقاسمی2، حمیدرضا خورشیدیان2
1ـ گروه روانشناسی عمومی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایران
2ـ گروه روانشناسی عمومی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تنکابن، تنکابن، ایران
چکیده
زمینه و هدف: اکثر افراد مشکلات و عوامل استرسزایی چون بیکاری، بیماری و غیره را در زندگی تجربه میکنند اما اینکه افراد مختلف چگونه با این شرایط استرسزا مقابله میکنند از فردی به فرد دیگر متفاوت است. طبق پژوهشهای صورت گرفته استفاده از راهبردهای مقابلهای مؤثر در کاهش استرس و تنش افراد تأثیر بهسزایی دارد. اثربخشی روش مقابله با استرس در دانشآموزان کمشنوا هدف پژوهش حاضر بود.
روش بررسی: این پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمونـپسآزمون با گروه شاهد است. 40 دانشآموز کمشنوای در حد40 تا 120 دسیبل در مدارس ویژۀ شهر ساری مقاطع راهنمایی و دبیرستان، در سال تحصیلی 90-89 به روش نمونهگیری داوطلبانه در دسترس با گمارش تصادفی در گروهها انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه 20 نفره، مورد و شاهد، قرار گرفتند. ابزار اندازهگیری آزمون سلامت عمومی 28 سؤالی Goldberg بود. گروه مورد بهمدت هشت جلسه دو ساعته تحت آموزش روشهای مقابله با استرس مبتنی بر فنون شناختیـرفتاری قرار گرفتند. برای آنالیز دادهها از شاخصهای آماری میانگین، انحراف معیار و تحلیل آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد.
یافتهها: بین امتیازهای پیشآزمونـپسآزمون در خردهمقیاس علائم جسمانی، اضطراب و بیخوابی، کارکرد اجتماعی و افسردگی تفاوت معنیداری دیده شد(05/0p<). بهطوری که سلامت عمومی گروه مورد پس از خاتمۀ جلسات درمانی، بیشتر از گروه شاهد بود.
نتیجهگیری: راهبردهای مقابلۀ استرس مبتنی بر نظریۀ شناختیـرفتاری باعث افزایش سلامت عمومی افراد آسیبدیدۀ شنوایی میشد بنابراین لازم است آموزش کنترل استرس بهعنوان یک مداخلۀ مناسب گسترش یابد.
واژگان کلیدی: استرس، راهبرد مقابله با استرس، سلامت عمومی، آسیب شنوایی، دانشآموز کمشنوا
(دریافت مقاله: 19/11/90، پذیرش: 11/5/91)
مقدمه
افزایش و ارتقای سلامت عمومی مستلزم آموزش روش دستيابي به سبک زندگي سالم، رفتارهاي مقابلهاي سازگارانه و نيز کمک به افراد در معرض خطر براي پرهيز از رفتارهاي پرخطر است(1). مطالعات نشان داده است افرادي که خود را به مجموعهاي از مهارتها و توانمنديهاي مقابلهاي تجهيز کردهاند در رويارويي با مشکلات موفقترند. استفاده از پاسخهاي مقابلهاي مؤثر، به آنها در غلبه بر مشکلات جسماني و رواني، روابط بين فردي، اجتماعي و تعارضات فردي کمک ميکند، درنتيجه اين افراد از کيفيت زندگي و سلامت روان بهتري برخوردارند. در مقابل، افرادی که از راهبردهای هیجانی یا اجتنابی استفاده میکنند بیشتر در معرض فرسودگی عاطفی، هیجانی و نگرشی (دگرسانبینی خود) قرار میگیرند(2).
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان سلامت جسماني و رواني آنان است، چنانچه يكي از حواس كودك، بنا به هر علتي، دچار نقص و اختلال شود، بهتدريج افت تحصيلي در كودك نمايان ميشود و همراه با آن ممكن است عوارض و مشكلات رواني ديگری مانند احساس حقارت، خودكمبيني، ادراك خودمنفي و عدم اعتماد به نفس نيز به وجود آيد. از این رو با توجه به اینکه عموماً محدوديت مانع بروز تواناييها و شكوفايي استعداد انسان ميشود و آسيب شنوايي يا نقص شنوايي نيز بهصورت مانع و محدوديتي بر سر راه افراد قرار ميگيرد، بايد اين مشكل را از بدو تولد بهطور منطقی مديريت كرد، تا آثار سوء آن هرچه بيشتر كاهش يابد و فرد مبتلا به اين نقص بتواند در جامعه زندگي كند و عضو مفيدي براي اجتماع باشد(3).
نتايج پژوهشها حاكي از آن است كه بسياري از كودكان آسيبديدۀ شنوايي كه در روابط اجتماعي داراي مشكل هستند و يا توسط همسالان عادي خود مورد پذيرش واقع نميشوند در معرض ابتلا به انواع ناهنجاريهاي رفتاري، عاطفي و تحصيلي قرار دارند(4). Lemos (2002) معتقد است که موفقتر بودن عدهای از دانشآموزان و داشتن رفتار حفاظتی بیشتر نسبت به سایرین، مربوط به مسئلۀ تنظیم هیجانی در آنهاست. او نشان داده است که از طریق برنامۀ آموزشی خاصی میتوان به آن تنظیم هیجانی دست پیدا کرد(5).
Anderson و همکاران (2000) پژوهشی دربارۀ وضعیت روانی کودکان آسیبدیدۀ شنوایی انجام دادند و نشان دادند که کودکان ناشنوا بیشتر از همسالان خود در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب هستند(6). آنها در یک بررسی دیگر، در ایالات متحده امتیازهای حالت اضطراب تعدادی از دانشآموزان دبیرستانی که آموزش آرامسازی رفتاری یا آرامسازی عضلانی تدریجی دیده بودند را با امتیازهای گروه شاهد مقایسه کردند. نتایج نشان داد که گروهی که آموزش آرامسازی دیده بودند اضطراب کمتری نسبت به دانشآموزان آموزشندیده داشتند(7).
تحول عاطفي و اجتماعي دانشآموزان آسیبدیدۀ شنوایی، ظرفيت آنها را براي تمركز بر فعاليتهاي تحصيلي، بهبود سلامت روانی و كاهش مشكلات رفتاري افزايش ميدهد(8). بنابراین سلامت روانی در یک تعامل دوطرفه، از سویی از نتایج انتخاب و استفاده از راهبردهای مقابلهای، مؤثر و متناسب با تغییر و تنش محسوب میشود و از سوی دیگر خود زمینهساز فضای روانی سالمی است که در پرتو آن شناخت و ارزیابی درست موقعیت تنشزا، برای انتخاب راهکار مقابلهای مؤثر، میسر میشود(9).
در کل با توجه به پژوهشهای صورت گرفته و نیز نقش بهسزای راهبردهای مقابلهای بر سلامت عمومی، انتخاب جمعیت هدف و نحوۀ برنامهریزی درست متناسب با ویژگیهای آنها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. نتایج بررسیها نشان میدهد ناشنوایی شایعترین نقص حسیعصبی در انسان است و از هر 1000 کودک یک کودک با کمشنوایی شدید تا عمیق بهدنیا میآید. از سویی علل محیطی و ژنتیکی هر کدام سهمی حدود 50 درصد در ناشنوایی دارند(10) نتایج یک بررسی در ایران نشان داده است 70 درصد علل ناشنوایی در ایران غیرژنتیکی است(11). هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی روش مقابله با استرس بر سلامت عمومی دانشآموزان آسیبدیدۀ شنوایی مدارس ویژۀ ساری بود.
روش بررسی
این پژوهش از نوع نیمهتجربی و به همراه طرح پیشآزمونـپسآزمون بود. نمونۀ پژوهش شامل 40 دانشآموز پسر 14 تا 17 ساله در مقاطع راهنمایی و دبیرستان با میزان کمشنوایی 40 تا 120 دسی بل و فاقد دیگر معلولیتها مانند نابینایی، کمتوانی ذهنی، اختلال یادگیری، گفتاری و زبانی، بیشفعالی/نقص توجه و اوتیسم بود که بهصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه 20 نفره جایگزین شدند. ابزار اندازهگیری برای بررسی سلامت عمومی افراد پرسشنامه 28 سؤالی Goldberg General Health Questionnaire: GHQ-28)) بود(12).
GHQ اولین بار توسط Goldberg و Hillier (1979) در طیف لیکرت طراحی شده است و چهار
خردهمقیاس علائم جسمانی، اضطراب، افسردگی و اختلال در عملکرد
اجتماعی را بررسی میکند. در این پرسشنامه، هر مقیاس دارای
هفت پرسش و هر پرسش دارای چهار گزینه است. پرسشهایی از
قبیل: آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس ضعف و سستی
کردهاید؟
مربوط به خردهمقیاس علائم جسمانی، آیا از یک ماه گذشته تا به امروز عصبانی و بدخلق شدهاید؟ مربوط به خردهمقیاس اضطراب، آیا از یک ماه گذشته تا به امروز از نحوۀ انجام کارهایتان احساس رضایت کردهاید؟ مربوط به خردهمقیاس اختلال در کارکرد اجتماعی و آیا از یک ماه گذشته تا کنون احساس کردهاید که زندگی کاملاً ناامیدکننده است؟ مربوط به خردهمقیاس افسردگی است. حداقل امتیاز در این مقیاس 28 و حداکثر آن 112 است. امتیازهای بیشتر حاکی از مشکلات بیشتر در سلامت عمومی افراد است. از 28 عبارت پرسشنامه موارد یک الی هفت مربوط به خردهمقیاس علائم جسمانی است. موارد 8 الی 14 علائم اضطراب و اختلال خواب را بررسی میکنند و موارد 15 الی 21 مربوط به ارزیابی علائم کارکرد اجتماعی هستند، و نهایتاً موارد 22 الی 28 علائم افسردگی را میسنجند(12).
حساسیت و ویژگی این آزمون در پژوهش نوربالا و همکاران (2009) بهترتیب برابر 7/84 و 7/93 بود. بررسی اعتبار همزمان این پرسشنامه با چک لیست 90 سؤالی علائم مرضی، نشان داد که همبستگی معنیداری بین امتیازهای افراد در مقیاسهای فرعی دو آزمون وجود دارد(13).
آزمودنیهای گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت آموزش روشهای مقابله با استرس مبتنی بر فنون شناختیـرفتاری قرار گرفتند. محتوای این جلسات برگرفته از منابع مرتبط و با پشتوانۀ پژوهشی بود(14). جدول 1 محتوای جلسات آموزش را نشان میدهد.
قبل از بررسي تحليلي نتايج، در رابطه با پيشفرضهاي لازم براي استفاده از مدل آماري آنالیز واریانس دوطرفه اطمينان حاصل شد. با استفاده از آزمون لوين، واريانس گروه مورد و شاهد در متغیر سلامت عمومی و کلیۀ زیرمقیاسهای آن در سطح 05/0 معنیدار نبود، بنابراین استفاده از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه مشكلي نداشت.
تحلیل
دادهها بر اساس امتیازهای
پیشآزمونـپسآزمون
دربارۀ کلیۀ متغیرهای پژوهش صورت گرفت. از محاسبۀ شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) برای ارائۀ اطلاعات توصیفی استفاده شد. سپس با استفاده از روشهای آماری استنباطی (آنالیز واریانس دوطرفه) تفاوتهای موجود بین دو گروه پژوهش بررسی شد. براي مقايسۀ ميانگين امتیازهای دو گروه مورد و شاهد، قبل و بعد از مداخله، از آزمون معنيداري تفاوت(F اثرات بین گروهی) استفاده شد.
یافتهها
کلیۀ دانشآموزان شرکتکننده در این پژوهش پسر بودند، و 8/59 درصد نمونهها در گروه سنی 16 و 17 سال و مابقی در گروه سنی 14 و 15 سال قرار داشتند. 72 درصد آنان ساکن شهر، سطح تحصیلات 28 درصد پدران لیسانس و بالاتر و سطح سواد مادران سیکل و زیر دیپلم (3/45 درصد) بود.
جدول 2 شاخصهای توصیفی، شامل میانگین و انحراف معیار خردهمقیاسهای سلامت عمومی در دو گروه مورد و شاهد را نشان میدهد. همانگونه که در جدول مشاهده میشود در کلیۀ متغیرها گروه مورد بالاترین میانگین امتیاز تفاوت (تفاوت امتیازهای پیشآزمونـپسآزمون) را دارا بود. امتیازهای پایینتر نشاندهندۀ وضعیت سلامتی بهتر و امتیازهای بالاتر نشاندهندۀ وضعیت سلامتی بدتر در آزمودنیهاست. در شاخصها بهترتیب جسمانیسازی، با میانگین امتیاز تفاوت در گروه مورد 83/8- و گروه شاهد 35/0-، اضطراب با میانگین امتیاز تفاوت گروه مورد 76/10- و گروه شاهد 95/2-، افسردگی با میانگین امتیاز تفاوت در گروه مورد 82/10- و گروه شاهد 30/2- و در نهایت میانگین امتیاز تفاوت کارکرد نادرست اجتماعی در گروه مورد 53/5- و گروه شاهد 80/4- بود. میانگین شاخص کلی برای گروه مورد 65/18- با انحراف معیار 75/18 و برای گروه شاهد 51/0- با انحراف معیار 56/3 بود.
نتایج آزمون آنالیز واریانس دوطرفه در جدول3 ارائه شده است. همانگونه که ملاحظه میشود اثربخشی روش مقابله با استرس بر ارتقاء سلامت عمومی افراد 62/0 است که مربوط به عضویت گروهی و یا تأثیر مداخلۀ گروه است. توان آماری برابر 95/0 است که مطلوب بوده و نشان میدهد دقت آزمون آماری در کشف تفاوتهای موجود 95 درصد است. همچنین تأثیر معنیداری در تمام زیرمقیاسهای سلامت عمومی وجود داشت، بهعبارتی دیگر درمان موجب بهبود افسردگی، اضطراب، کارکرد نادرست اجتماعی و جسمانیسازی در دانشآموزان کمشنوا شده است.
بحث
این
پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش مقابله با استرس بر سلامت عمومی
دانشآموزان آسیبدیدۀ شنوایی در مدارس ویژه
صورت گرفته است. بررسی نتایج پژوهش حاضر
نشان داد که تفاوت معنیداری بین امتیازهای پیشآزمونـپسآزمون دو گروه مورد و شاهد در خردهمقیاسهای علائم جسمانی، اضطراب، کارکرد اجتماعی و افسردگی و در کل سلامت عمومی دانشآموزان کمشنوا پس از اجرای مداخلات شناختیـرفتاری وجود دارد. بررسی و مقایسۀ نتایج بهدستآمده از این پژوهش با مطالعات گذشته نشان میدهد که استفاده از سبکهای مقابلهای سازگارانه از قبیل مدیریت استرس مبتنی بر نظریۀ شناختیـرفتاری در برابر عوامل استرسزا و هیجانات منفی عامل مهمی در شکلگیری سلامت روانی و جسمانی افراد است(1). یافتههای حاصل از این پژوهش در راستای پژوهشهای قبلی بوده و با نتایج آن مطابقت دارد. Halamandaris و Power در سال 1999 در بررسی خود امتیازهای اضطراب دانشآموزان دبیرستانی را که آموزش آرامسازی رفتاری یا آرامسازی عضلانی تدریجی دریافت کرده بودند، با امتیازهای گروه شاهد مقایسه کردند و نتایج نشان داد گروهی که آموزش آرامسازی دیده بودند، در مقایسه با دانشآموزان آموزش ندیده اضطراب کمتری داشتند(7). بررسی Lemos در سال 2002 نشان داد که از طریق برنامههای آموزشی خاص میتوان مسائل تنظیم هیجانی را به دانشآموزان یاد داد، و Gresham درسال 1981 به این نتیجه رسید که تحول عاطفي و اجتماعي دانشآموزان آسیبدیدۀ شنوایی، در بهبود سلامت روانشناختي و كاهش مشكلات رفتاري آنان اثرگذار است(5و8).
استرس یک واکنش فیزیولوژیکی به استرسزاهای محیطی است. عامل ایجاد فشار، باعث برانگیختن پاسخ میشود. انسانها برای مقابلۀ سازگارانه با موقعیتهای تنشزا و کشمکشهای زندگی نیاز به آموختن برخی مهارتها دارند. دیدگاه روانشناسان شناختی به ويژه Lazarus و Folkman (1984) در مورد استرس و سلامت روانی این است که فشارهای روانی به شناخت فرد از خود و محیط بستگی پیدا میکند. در نظریۀ آنان فشار روانی هنگامی حاصل میشود که فرد دریابد که شرایط طوری است که بر او فشار بیش از حد وارد میکند و ممکن است سلامت روانی را در معرض خطر قرار دهد. آنها راهبردهای مقابله با استرس را در دو طبقۀ کلی به این شرح تقسیمبندی کردهاند راهبرد مقابلۀ مسئلهمدار (اداره کردن) که بهموجب آن افراد دقیقاً به رویداد استرسزا توجه میکنند و میکوشند اقدامات مؤثری انجام دهند، و دیگری روش مقابلۀ هیجانمدار (کماثر کردن) که بهموجب آن افراد سعی میکنند واکنش هیجانی خود را ضعیف کنند. گفته میشود که راهبردهای مسئلهمدار مؤثرترند(15).
پژوهشها نشان داده است که افزايش استفاده از پاسخهاي مقابلهاي هيجانمدار با افزايش اضطراب، آسيب جسماني و خلق افسرده و کاهش استفاده از پاسخهاي مقابلهاي مسئلهمدار با افزايش اختلال در عملکرد اجتماعي مطابقت دارد(1).
براساس یافتههای پژوهش حاضر دانشآموزان آسیبدیدۀ شنوایی که از فنون شناختیـرفتاری استفاده میکنند از سلامت روانی بالاتری برخوردار خواهند بود. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که میزان سلامت عمومی دانشآموزان بعد از خاتمۀ جلسات آموزشی افزایش مییابد. برنامۀ روشهای مهارت مقابله و کنترل استرس شامل برقراری روابط بین فردی مناسب و مؤثر، کنترل هیجانات، مدیریت داشتن بر شرایط تنشزا و حلکردن هرچه بهتر مسائل و مشکلات میتواند در دانشآموزان آسیبدیدۀ شنوایی مؤثر باشد. در سایۀ تأمین چنین هدفی توانایی روانی اجتماعی افراد دچار افت شنوایی افزایش پیدا میکند. با ارتقای تواناییهای روانی، اجتماعی میتوان سطح بهداشت روان در این گروه را بالا برد و از بروز آسیب اجتماعی پیشگیری کرد. از طرفی برخی از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد تواناییهای لازم هستند و همین امر باعث آسیبپذیری آنان میشود. به نظر میرسد از عواملی که باعث موفقتر بودن عدهای از دانشآموزان و داشتن رفتار حفاظتی بیشتر نسبت به سایرین میشود کنترل استرس در این افراد باشد(6).
نتایج پژوهش حاجلو و انصاری (2011) در بررسی میزان شیوع اختلال ناشنوایی و علل مرتبط با آن نشان داد که شیوع این اختلال با میزان درآمد خانواده، تحصیلات والدین، محل سکونت فرد و تجربۀ حادثه (ضربه یا تصادف) ارتباط دارد(10). همچنین محرومیتهای بهداشتی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی از مهمترین علل شیوع اختلال شنوایی در مطالعۀ آنان بود. با توجه به اثرپذیری سلامت عمومی افراد بهویژه افراد آسیبدیدۀ شنوایی از موارد مذکور، شاید بتوان از طریق ارائۀ برنامههای آموزشی خاص به دانشآموزان، کاهش عوامل استرسزا و تنشهای محیطی و عوارض حاصل از مسئلۀ استرس، شرایط بهبود عملکرد تحصیلی و اجتماعی آنان را فراهم کرد.
محرومیت از یک کنش مهم و حیاتی شناختیـروانی مثل شنیدن، ناگزیر مشکلات خاص شناختی و روانی و اجتماعی را بهدنبال خواهد داشت. برخلاف حس بینایی که همواره با دو مانع جدی حائل و تاریکی مواجه است، گسترۀ کنشهای صوتی جامع و فراگیر است و برای شنیدن نه تاریکی و نه حائل نمیتواند مانع باشد. بنابراین برای جبران چنین کمبود بزرگی در این افراد و تأمین نیاز اساسی روانی آنها مانع جدی وجود ندارد و میتوان با ارتباط مستمر عاطفی، تقویت اعتماد به نفس، ایجاد نشاط درونی، تنظیم برنامههای جامع آموزشی، فرهنگی و اجتماعی مبتنی بر ویژگیها و نیازهای روانی آنان زمینههای استرس، اضطراب و افسردگی را در آنان کاهش داد و احساس توانمندی آنها را مضاعف کرد. در نتیجه دانشآموز کمشنوا میتواند اهداف منطقیتر و مثبتتری را برگزیند و اگر در مسیر تحقق این اهداف با مسئلهای روبرو شود، بیآنکه دچار ناراحتی روانی شود با آن کنار آید. آموزش کنترل استرس میتواند باعث کاهش اضطراب و افسردگی و نیز کاهش افت تحصیلی شده و در نهایت منجر به کاهش مشکلات روانی، تقویت ارتباط بین فردی و رفتارهای سالم شود(9).
با توجه به کمبود نمونههای دختر، جامعۀ آماری مورد مطالعۀ این پژوهش دانشآموزان پسر با میزان کمشنوایی40 تا 120 دسی بل در مدارس ویژۀ راهنمایی و دبیرستان شهر ساری بود و به همین دلیل تعمیم آن به سایر جوامع آماری منطقی به نظر نمیرسد. از دیگر محدودیتهای این پژوهش نبود مکان مناسب برای برگزاری جلسات آموزشی بود.
در راستای این پژوهش و به منظور افزایش اعتبار بیرونی و محدودیتهای ذکر شده پیشنهاد میشود نمونۀ مورد مطالعه در پژوهشهای آتی از هر دو جنس انتخاب شود. همچنین نظر به اینکه استفاده از پرسشنامههای خودسنجی دارای سوگیری یادآوری و حافظه است، استفاده از سنجشهای رفتاری علاوه بر خودگزارشدهی (پرسشنامه)، میتواند منجر به اعتماد بیشتر به نتایج پژوهش شود. با توجه به دامنۀ تعمیمپذیری محدود نتایج، بر اهمیت انجام مطالعات تکمیلی تأکید میشود. در مجموع، از آنجاییکه ضرورت حفظ و ارتقای بهداشت روان در دانشآموزان آسیبدیدۀ شنوایی مدارس ویژه به علت شرایط سنی و حساسیتهای دوران رشد به ویژه در شرایط خوابگاهی احساس میشود. برنامهریزی بیشتر در این زمینه، برگزاری جلسات آموزشی برای والدین این دانشآموزان و توسعۀ مراکز مشاوره و استفاده از افراد متخصص برای راهنمایی و کمک به حل مشکلات و مسائل روانی دانشآموزان کمشنوا و خانوادههای درگیر در مدارس ویژه پیشنهاد میشود.
نتیجهگیری
با توجه به نتایج بهدستآمده از این پژوهش تفاوت معنیداری بین امتیازهای پیشآزمونـپسآزمون گروه آزمایش در خردهمقیاسهای علائم جسمانی، اضطراب، کارکرد اجتماعی و افسردگی و در کل سلامت عمومی دانشآموزان کمشنوا نسبت به گروه شاهد پس از اجرای مداخلات شناختی رفتاری وجود داشت. بنابراین راهبردهای مقابلهای استرس مبتنی بر نظریۀ شناختیـرفتاری باعث افزایش سلامت عمومی افراد آسیبدیدۀ شنوایی میشود و باید آموزش کنترل استرس به عنوان یک مداخلۀ مناسب توسعه و گسترش داده شود.
سپاسگزاری
از جناب آقای عبداللهیفر و سایر همکاران محترم مدارس پسرانۀ راهنمایی و متوسطۀ امام صادق(ع) در شهرستان ساری و نیز کلیۀ دانشآموزان شرکتکننده در این پژوهش تشکر و قدردانی میشود.
REFERENCES
1. Jane-Llopis E, Anderson P. Mental health promotion and mental disorder prevention across European member states: a collection of country stories. 2nd ed. Luxembourg: European Communities; 2006.
2. Cavanagh K, Shapiro DA. Computer treatment for common mental health problems. J Clin Psychol. 2004;60(3):239-51.
3. Farajullahi M, Sarmadi MR, Taghdiri nooshabadi A. Academic achievement and behavioral difficulties in male students. Research on Exceptional Children. 2009;9(3):273-81. Persian.
4. Eron LD. The development of aggressive behavior from the perspective of a developing behaviorism. Am Psychol. 1987;42(5): 435-42.
5. Lemos MS. Social and emotional processes in the classroom setting: a goal approach. Anxiety Stress Coping. 2002;15(4):383-400.
6. Anderson G, Olsson E, Rydell AM, Larsen HC. Social competence and behavioral problems in children with hearing impairment. Audiology. 2000;39(2):88-92.
7. Halamandaris KF, Power KG. Individual differences, social support and coping with the examination stress: a study of the psychosocial and academic adjustment of first year home students. Pers Individ Dif. 1999;26(4):665-85.
8. Gresham FM. Social skills training with handicapped children: a review. Rev Educ Res. 1981;51(1):139-76.
9.
Carver
CS, Pozo C, Harris SD, Noriega V, Scheier MF, Robinson DS, et al. How coping
mediates the effect of optimism and distress: a study of women with early stage
breast cancer. J Pers Soc Psychol. 1993;65(2):375-
90.
10. Hajloo N, Ansari S. Prevalence and causes of hearing handicap in Ardabil province, Western Iran. Audiol. 2011;20(1):116-27. Persian.
11. Daneshmandan N, Atar H, Rahgozar M. The cause of sensorineural hearing loss in children 0 to 16 years old. Iran J Otorhinolaryngol. 2001;13(3-4):12-8. Persian.
12. Goldberg DP, Hillier VF. A scaled version of the General Health Questionnaire. Psychol Med. 1979;9(1):139-145.
13. Noorbala AA, Bagheri yazdi SA, Mohammad K. The validation of general health questionnaire- 28 as a psychiatric screening tool. Hakim Res J. 2009;11(4):47-53. Persian.
14. World Health Organization. Prevention and promotion in mental health. Geneva: Department of Mental Health and Substance Dependence; 2002.
15. Lazarus RS, Folkman S. Stress, appraisal and coping. New York: Springer; 1984.