Research Article

 

 

Stress coping strategies in hearing-impaired students

 

 

Bahman Akbari1, Zohreh Teymori1, Shahnam Abolghasemi2, Hamidreza Khorshidiyan2

 

1- Department of Psychology, Faculty of Psychology & Educational Sciences, University of Tehran, Iran

2- Department of Psychology, Faculty of Human Sciences, Islamic Azad University, Tonekabon Branch, Tonekabon, Iran

 

 

Received: 8 February 2012, accepted: 1 August 2012

 

Abstract

Background and Aim: The majority of people experience problems and stressors, such as job layoffs and illnesses during their lives. However, the way people cope with stress varies. According to previous research, use of effective coping strategies can significantly reduce stress and tension. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of stress coping strategies on hearing-impaired students.

Methods: This is a quasi-experimental study with pre-test, post-test, and control group. The sample consisted of 40 hearing-impaired male students of guidance and high schools of the city of Sari, Iran, in the years 2010 and 2011. They were randomly selected and assigned to two experimental and control groups (n=20). The data collection tool was the General Health Questionnaire-28. The experimental group was administered eight sessions of stress coping strategies based on cognitive-behavioral techniques two hours weekly. Data were analyzed using statistical indices including mean, standard deviation, and two-way analysis of variance.

Results: There was a significant difference between the pre-test and post-test scores in the subscales of somatic symptoms, anxiety and insomnia, depression, and social function (p<0.05). Moreover, after the eight sessions the rate of general health of the experimental group was higher than the control group.

Conclusion: Stress coping strategies based on cognitive-behavioral techniques increased the general health of hearing-impaired people. Therefore, stress management training should be developed and expanded as an appropriate intervention.

Keywords: Stress, general health, stress coping strategies, hearing disorder, hearing-impaired students

 


مقاله پژوهشی

 

بررسی اثر روش مقابله با استرس در دانش‏آموزان کم‏شنوا

 

بهمن اکبری1، زهره تیموری1، شهنام ابوالقاسمی2، حمیدرضا خورشیدیان2

1ـ گروه روان‏شناسی عمومی، دانشکدۀ روان‏شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایران

2ـ گروه روان‏شناسی عمومی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تنکابن، تنکابن، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: اکثر افراد مشکلات و عوامل استرسزایی چون بیکاری، بیماری و غیره را در زندگی تجربه میکنند اما اینکه افراد مختلف چگونه با این شرایط استرسزا مقابله میکنند از فردی به فرد دیگر متفاوت است. طبق پژوهش‏های صورت گرفته استفاده از راهبردهای مقابلهای مؤثر در کاهش استرس و تنش افراد تأثیر بهسزایی دارد. اثربخشی روش مقابله با استرس در دانشآموزان کمشنوا هدف پژوهش حاضر بود.

روش بررسی: این پژوهش از نوع نیمه‏تجربی با طرح پیشآزمون‏ـ‏پسآزمون با گروه شاهد است. 40 دانشآموز کم‌شنوای در حد40 تا 120 دسی‏بل در مدارس ویژۀ شهر ساری مقاطع راهنمایی و دبیرستان، در سال تحصیلی 90-89 به روش نمونهگیری داوطلبانه در دسترس با گمارش تصادفی در گروه‏ها انتخاب شدند و به‏صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره، مورد و شاهد، قرار گرفتند. ابزار اندازهگیری آزمون سلامت عمومی 28 سؤالی Goldberg بود. گروه مورد به‏مدت هشت جلسه دو ساعته تحت آموزش روش‏های مقابله با استرس مبتنی بر فنون شناختی‏ـ‏رفتاری قرار گرفتند. برای آنالیز داده‏ها از شاخص‏های آماری میانگین، انحراف معیار و تحلیل آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد.

یافته‏‏ها: بین امتیازهای پیش‏آزمون‏ـ‏پس‏آزمون در خرده‏مقیاس علائم جسمانی، اضطراب و بی‏خوابی، کارکرد اجتماعی و افسردگی تفاوت معنی‏داری دیده شد(05/0p<). به‌طوری که سلامت عمومی گروه مورد پس از خاتمۀ جلسات درمانی، بیشتر از گروه شاهد بود.

نتیجهگیری: راهبردهای مقابلۀ استرس مبتنی بر نظریۀ شناختی‏ـ‏رفتاری باعث افزایش سلامت عمومی افراد آسیب‏دیدۀ‏ شنوایی میشد بنابراین لازم است آموزش کنترل استرس به‎‏عنوان یک مداخلۀ مناسب گسترش یابد.

واژگان کلیدی: استرس، راهبرد مقابله با استرس، سلامت عمومی، آسیب شنوایی، دانش‎آموز کمشنوا

 

(دریافت مقاله: 19/11/90، پذیرش: 11/5/91)

 

مقدمه


افزایش و ارتقای سلامت عمومی مستلزم آموزش روش دستيابي به سبک زندگي سالم، رفتارهاي مقابلهاي سازگارانه و نيز کمک به افراد در معرض خطر براي پرهيز از رفتارهاي پرخطر است(1). مطالعات نشان داده است افرادي که خود را به مجموعهاي از مهارتها و توانمنديهاي مقابلهاي تجهيز کردهاند در رويارويي با مشکلات موفق‏ترند. استفاده از پاسخ‏هاي مقابلهاي مؤثر، به آنها در غلبه بر مشکلات جسماني و رواني، روابط بين فردي، اجتماعي و تعارضات فردي کمک ميکند، درنتيجه اين افراد از کيفيت زندگي و سلامت روان بهتري برخوردارند. در مقابل، افرادی که از راهبردهای هیجانی یا اجتنابی استفاده میکنند بیشتر در معرض فرسودگی عاطفی، هیجانی و نگرشی‏ (دگرسان‏بینی خود) قرار میگیرند(2).

یکی از مهم‏ترین عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان سلامت جسماني و رواني آنان است، چنانچه يكي از حواس كودك، بنا به هر علتي، دچار نقص و اختلال شود، به‏تدريج افت تحصيلي در كودك نمايان ميشود و همراه با‏ آن ممكن است عوارض و مشكلات رواني ديگری مانند احساس حقارت‏،‏ خودكم‏بيني، ادراك خودمنفي و عدم اعتماد به نفس نيز به وجود آيد. از این رو با توجه به‏ اینکه عموماً محدوديت مانع بروز توانايي‏ها و شكوفايي استعداد انسان ميشود و آسيب شنوايي يا نقص شنوايي نيز به‏صورت مانع و محدوديتي بر سر راه افراد قرار ميگيرد، بايد اين مشكل را از بدو تولد به‏طور منطقی مديريت كرد، تا آثار سوء آن هرچه بيشتر كاهش يابد و فرد مبتلا به اين نقص بتواند در جامعه زندگي كند و عضو مفيدي براي اجتماع باشد(3).

نتايج پژوهش‏ها حاكي از آن است كه بسياري از كودكان آسيب‏ديدۀ‏ شنوايي كه در روابط اجتماعي داراي مشكل هستند و يا توسط همسالان عادي خود مورد پذيرش واقع نميشوند در معرض ابتلا به انواع ناهنجاريهاي رفتاري، عاطفي و تحصيلي قرار دارند(4). Lemos‏ (2002) معتقد است که موفق‏تر بودن عده‏ای از دانشآموزان و داشتن رفتار حفاظتی بیشتر نسبت به سایرین، مربوط به مسئلۀ تنظیم هیجانی در آنهاست. او نشان داده است که از طریق برنامۀ آموزشی خاصی میتوان به آن تنظیم هیجانی دست پیدا کرد(5).

Anderson و همکاران ‏(2000) پژوهشی دربارۀ وضعیت روانی کودکان آسیب‏دیدۀ شنوایی انجام دادند و نشان دادند که کودکان ناشنوا بیشتر از همسالان خود در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب هستند(6). آنها در یک بررسی دیگر، در ایالات متحده امتیازهای حالت اضطراب تعدادی از دانش‏آموزان دبیرستانی که آموزش آرامسازی رفتاری یا آرامسازی عضلانی تدریجی دیده بودند را با امتیازهای گروه شاهد مقایسه کردند. نتایج نشان داد که گروهی که آموزش آرامسازی دیده بودند اضطراب کمتری نسبت به دانش‏آموزان آموزش‏ندیده داشتند(7).

تحول عاطفي و اجتماعي دانش‌آموزان آسیب‏دیدۀ‏ شنوایی، ظرفيت آنها را براي تمركز بر فعاليت‏هاي تحصيلي، بهبود سلامت روانی و كاهش مشكلات رفتاري افزايش ميدهد(8). بنابراین سلامت روانی در یک تعامل دوطرفه، از سویی از نتایج انتخاب و استفاده از راهبردهای مقابلهای، مؤثر و متناسب با تغییر و تنش محسوب می‏شود و از سوی دیگر خود زمینهساز فضای روانی سالمی است که در پرتو آن شناخت و ارزیابی درست موقعیت تنشزا، برای انتخاب راهکار مقابله‏ای مؤثر، میسر میشود(9).

در کل با توجه به پژوهش‏های صورت گرفته و نیز نقش به‏سزای راهبردهای مقابلهای بر سلامت عمومی، انتخاب جمعیت هدف و نحوۀ برنامهریزی درست متناسب با ویژگی‏های آنها از اهمیت فوق‏العادهای برخوردار است. نتایج بررسی‏ها نشان میدهد ناشنوایی شایع‏ترین نقص حسی‏عصبی در انسان است و از هر 1000 کودک یک کودک با کمشنوایی شدید تا عمیق بهدنیا میآید. از سویی علل محیطی و ژنتیکی هر کدام سهمی حدود 50 درصد در ناشنوایی دارند(10) نتایج یک بررسی در ایران نشان داده است 70 درصد علل ناشنوایی در ایران غیرژنتیکی است(11). هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی روش مقابله با استرس بر سلامت عمومی دانشآموزان آسیبدیدۀ‏ شنوایی مدارس ویژۀ ساری بود.

 

روش بررسی

این پژوهش از نوع نیمه‏تجربی و به همراه طرح پیشآزمون‏ـ‏پسآزمون بود. نمونۀ پژوهش شامل 40 دانش‏آموز پسر 14 تا 17 ساله در مقاطع راهنمایی و دبیرستان با میزان کمشنوایی 40 تا 120 دسی بل و فاقد دیگر معلولیت‏ها مانند نابینایی، کم‏توانی ذهنی، اختلال یادگیری، گفتاری و زبانی، بیش‏فعالی/نقص توجه و اوتیسم بود که به‏صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه 20 نفره جایگزین شدند. ابزار اندازهگیری برای بررسی سلامت عمومی افراد پرسش‏نامه 28 سؤالی Goldberg General Health Questionnaire: GHQ-28)) بود(12).

GHQ اولین بار توسط Goldberg و Hillier‏ (1979) در طیف لیکرت طراحی شده‏ است و چهار خرده‏مقیاس علائم جسمانی، اضطراب، افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی را بررسی میکند. در این پرسش‏نامه، هر مقیاس دارای هفت پرسش و هر پرسش دارای چهار گزینه است. پرسش‏هایی از قبیل: آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس ضعف و سستی کردهاید؟
Text Box: جدول 1ـ محتوای جلسات آموزشی

جلسه	موضوعات	عناوین محتوای آموزشی
1	ارزیابی اولیه و مصاحبه بالینی	آشنایی با اعضای گروه و سعی در برقراری حسن رابطه با آنها، معرفی روش با تأکید بر تأثیر عوامل روان‏شناختی بر وضعیت جسمانی
2	حل مسئله	آشنایی با مفهوم حل مسئله، انواع مقابله‏هاي مسئله‏مدار و هيجان‏مدار، مقابله‏هاي هيجان‏مدار سازگارانه و ناسازگارانه، پيش‏فرض‏هاي مقابله مسئله‏مدار سازنده، گام‏هاي مقابله مسئله‏مدار
3	مديريت خشم	تعريف خشم، سبک‏هاي برقراري ارتباط، تفاوت خشم و پرخاشگري، شناخت علايم در هنگام خشم، موقعيت‏ها، شرايط و افراد خشم‏برانگيز، روش‏هاي مديريت خشم
4-5	تنيدگی و مقابله‏هاي سازگارانه	شناسایی نشانه‏ها و عوامل تنیدگی، عواطف و افکار منفی خودکار، راه‏های مقابله با تنیدگی، آرام‏سازی و تصویرسازی ذهنی هدایت شده، مراقبه
6	مقابله با هيجانات منفي و بازسازي شناختي	مفهوم خلق منفي، نام‏گذاري احساسات، شناسايي رابطه بين افکار و احساسات، شناسايي خطاهاي شناختي، تکنيک‏هاي چالش با افکار منفي
7	شيوه‏هاي برقراري ارتباط مؤثر	آموزش قاطعیت در رفتار، پی بردن به اختلاف رفتار قاطع، تهاجمی و انفعالی، ارائه سبک‏های برقراری ارتباط و انتخاب بهترین سبک
8	مرور جلسات، تعمیم آموخته‏ها	مرور جلسات، تأکید بر استفاده از آموخته‏هاي جلسات آموزشي براي مقابله سازگارانه، بررسي افکار منفي و نحوه چالش با آنها، بررسي دستاوردهاي شخصي خود



مربوط به خرده‏مقیاس علائم جسمانی، آیا از یک ماه گذشته تا به امروز عصبانی و بدخلق شدهاید؟ مربوط به خرده‏مقیاس اضطراب، آیا از یک ماه گذشته تا به امروز از نحوۀ انجام کارهایتان احساس رضایت کردهاید؟ مربوط به خرده‏مقیاس اختلال در کارکرد اجتماعی و آیا از یک ماه گذشته تا کنون احساس کردهاید که زندگی کاملاً نا‏امید‏کنندهاست؟ مربوط به خرده‏مقیاس افسردگی است. حداقل امتیاز در این مقیاس 28 و حداکثر آن 112 است. امتیازهای بیشتر حاکی از مشکلات بیشتر در سلامت عمومی افراد است. از 28 عبارت پرسش‏نامه موارد یک الی هفت مربوط به خرده‏مقیاس علائم جسمانی است. موارد 8 الی 14 علائم اضطراب و اختلال خواب را بررسی می‏کنند و موارد 15 الی 21 مربوط به ارزیابی علائم کارکرد اجتماعی هستند، و نهایتاً موارد 22 الی 28 علائم افسردگی را میسنجند(12).

حساسیت و ویژگی این آزمون در پژوهش نوربالا و همکاران ‏(2009) به‏ترتیب برابر 7/84 و 7/93 بود. بررسی اعتبار همزمان این پرسش‏نامه با چک لیست 90 سؤالی علائم مرضی، نشان داد که همبستگی معنی‏داری بین امتیازهای افراد در مقیاس‏های فرعی دو آزمون وجود دارد(13).

آزمودنیهای گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت آموزش روش‏های مقابله با استرس مبتنی بر فنون شناختی‏ـ‏رفتاری قرار گرفتند. محتوای این جلسات برگرفته از منابع مرتبط و با پشتوانۀ پژوهشی بود(14). ‏جدول 1 محتوای جلسات آموزش را نشان میدهد.

قبل از بررسي تحليلي نتايج، در رابطه با پيشفرض‏هاي لازم براي استفاده از مدل آماري آنالیز واریانس دوطرفه اطمينان حاصل شد. با استفاده از آزمون لوين، واريانس گروه مورد و شاهد در متغیر سلامت عمومی و کلیۀ زیرمقیاسهای آن در سطح 05/0 معنیدار نبود، بنابراین استفاده از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه مشكلي نداشت.

تحلیل دادهها بر اساس امتیازهای پیش‏آزمون‏ـ‏پس‏آزمون
Text Box: جدول 2ـ میانگین و انحراف معیار امتیاز خرده‏مقیاس‏ها در دو گروه قبل و بعد از مداخله و میزان تغییرات ایجاد شده

	میانگین (انحراف معیار) امتیاز گروه مورد		میانگین (انحراف معیار) امتیاز گروه شاهد
خرده‏مقیاس	قبل	بعد	میزان تغییرات		قبل	بعد	میزان تغییرات
جسمانی سازی	(42/2) 08/30	(49/2) 46/24	(17/7) 83/8-		(84/2) 83/26	(84/2) 02/24	(25/4) 35/0-
اضطراب	(11/3)41/34	(17/2) 25	(80/9) 76/10-		(01/3) 02/32	(08/3) 05/31	(50/5) 95/2-
افسردگی	(806/2) 66/89	(18/3) 16/84	(63/9) 82/10-		(14/3) 41/89	(13/3) 89	(23/8) 35/2-
بدکارکردی اجتماعی	(507/1) 5/22	(11/1) 83/18	(15/5) 53/5-		(44/1) 5/22	(85/1) 16/22	(43/5) 80/4-



دربارۀ کلیۀ متغیرهای پژوهش صورت گرفت. از محاسبۀ شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) برای ارائۀ اطلاعات توصیفی استفاده شد. سپس با استفاده از روش‏های آماری استنباطی (آنالیز واریانس دوطرفه) تفاوتهای موجود بین دو گروه پژوهش بررسی شد. براي مقايسۀ ميانگين امتیازهای دو گروه مورد و شاهد، قبل و بعد از مداخله، از آزمون معني‏داري تفاوت‏(F  اثرات بین گروهی) استفاده شد.

 

یافتهها

کلیۀ دانش‏آموزان شرکتکننده در این پژوهش پسر بودند، و 8/59 درصد نمونهها در گروه سنی 16 و 17 سال و  مابقی در گروه سنی 14 و 15 سال قرار داشتند. 72 درصد آنان ساکن شهر، سطح تحصیلات 28 درصد پدران لیسانس و بالاتر و سطح سواد مادران سیکل و زیر دیپلم ‏(3/45 درصد) بود.

جدول 2 شاخصهای توصیفی، شامل میانگین و انحراف معیار خرده‏مقیاسهای سلامت عمومی در دو گروه مورد و شاهد را نشان میدهد. همانگونه که در جدول مشاهده میشود در کلیۀ متغیرها گروه مورد بالاترین میانگین امتیاز تفاوت (تفاوت امتیازهای پیش‏آزمون‏ـ‏پسآزمون) را دارا بود. امتیازهای پایینتر نشاندهندۀ وضعیت سلامتی بهتر و امتیازهای بالاتر نشاندهندۀ وضعیت سلامتی بدتر در آزمودنیهاست. در شاخص‏ها به‏ترتیب جسمانی‏سازی، با میانگین امتیاز تفاوت در گروه مورد 83/8- و گروه شاهد 35/0-، اضطراب با میانگین امتیاز تفاوت گروه مورد 76/10- و گروه شاهد 95/2-، افسردگی با میانگین امتیاز تفاوت در گروه مورد 82/10- و گروه شاهد 30/2- و در نهایت میانگین امتیاز تفاوت کارکرد نادرست اجتماعی در گروه مورد 53/5- و گروه شاهد 80/4- بود. میانگین شاخص کلی برای گروه مورد 65/18- با انحراف معیار 75/18 و برای گروه شاهد 51/0- با انحراف معیار 56/3 بود.

نتایج آزمون آنالیز واریانس دوطرفه در جدول3 ارائه شده است. همان‏گونه که ملاحظه میشود اثربخشی روش مقابله با استرس بر ارتقاء سلامت عمومی افراد 62/0 است که مربوط به عضویت گروهی و یا تأثیر مداخلۀ گروه است. توان آماری برابر 95/0  است که مطلوب بوده و نشان میدهد دقت آزمون آماری در کشف تفاوتهای موجود 95 درصد است. همچنین تأثیر معنی‏داری در تمام زیرمقیاسهای سلامت عمومی وجود داشت، به‏عبارتی دیگر درمان موجب بهبود افسردگی، اضطراب، کارکرد نادرست اجتماعی و جسمانیسازی در دانشآموزان کمشنوا شده است.

 

بحث

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش مقابله با استرس بر سلامت عمومی دانش‏آموزان آسیب‏دیدۀ‏ شنوایی در مدارس ویژه صورت گرفته است. بررسی نتایج پژوهش حاضر
Text Box: جدول 3ـ نتایج آنالیز واریانس دوطرفه دو گروه در متغیر سلامت عمومی و زیرمقیاس‏های آن

متغیرها	منبع تغییر	F	p	مجذور اتا	توان آزمون
جسمانی‏سازی	پیش‏آزمون	81/34	001/0	63/0	1
	گروه	004/10	03/0	35/0	88/0
اضطراب	پیش‏آزمون	18/23	001/0	29/0	88/0
	گروه	145/13	001/0	56/0	89/0
افسردگی	پیش‏آزمون	26/47	001/0	70/0	1
	گروه	23/20	001/0	53/0	99/0
بدکارکردی اجتماعی	پیش‏آزمون	78/20	001/0	51/0	99/0
	گروه	04/7	001/0	26/0	71/0
سلامت عمومی	پیش‏آزمون	50/26	001/0	57/0	99/0
	گروه	145/13	002/0	62/0	95/0



نشان داد که تفاوت معنی‏داری بین امتیازهای پیشآزمون‏ـ‏پسآزمون دو گروه مورد و شاهد در خرده‏مقیاسهای علائم جسمانی، اضطراب، کارکرد اجتماعی و افسردگی و در کل سلامت عمومی دانشآموزان کمشنوا پس از اجرای مداخلات شناختی‏ـ‏رفتاری وجود دارد. بررسی و مقایسۀ نتایج به‏دست‏آمده از این پژوهش با مطالعات گذشته نشان می‏‎دهد که استفاده از سبکهای مقابلهای سازگارانه از قبیل مدیریت استرس مبتنی بر نظریۀ شناختی‏ـ‏رفتاری در برابر عوامل استرس‏زا و هیجانات منفی عامل مهمی در شکلگیری سلامت روانی و جسمانی افراد است(1). یافتههای حاصل از این پژوهش در راستای پژوهشهای قبلی بوده و با نتایج آن مطابقت دارد. Halamandaris و Power در سال 1999 در بررسی خود امتیازهای اضطراب دانشآموزان دبیرستانی را که آموزش آرامسازی رفتاری یا آرامسازی عضلانی تدریجی دریافت کرده بودند، با امتیازهای گروه شاهد مقایسه کردند و نتایج نشان داد گروهی که آموزش آرامسازی دیده بودند، در مقایسه با دانشآموزان آموزش ندیده اضطراب کمتری داشتند(7). بررسی Lemos در سال 2002 نشان داد که از طریق برنامههای آموزشی خاص میتوان مسائل تنظیم هیجانی را به دانشآموزان یاد داد، و Gresham درسال 1981 به این نتیجه رسید که تحول عاطفي و اجتماعي دانش‏آموزان آسیبدیدۀ‏ شنوایی، در بهبود سلامت روانشناختي و كاهش مشكلات رفتاري آنان اثرگذار است(5و8).

استرس یک واکنش فیزیولوژیکی به استرس‏ز‌اهای محیطی است. عامل ایجاد فشار، باعث برانگیختن پاسخ میشود. انسانها برای مقابلۀ سازگارانه با موقعیتهای تنشزا و کشمکشهای زندگی نیاز به آموختن برخی مهارتها دارند. دیدگاه روان‏شناسان شناختی به ويژه Lazarus و Folkman ‏(1984) در مورد استرس و سلامت روانی این است که فشارهای روانی به شناخت فرد از خود و محیط بستگی پیدا میکند. در نظریۀ آنان فشار روانی هنگامی حاصل میشود که فرد دریابد که شرایط طوری است که بر او فشار بیش از حد وارد میکند و ممکن است سلامت روانی را در معرض خطر قرار دهد. آنها راهبردهای مقابله با استرس را در دو طبقۀ کلی به این شرح تقسیم‏بندی کردهاند راهبرد مقابلۀ مسئلهمدار (اداره کردن) که به‏موجب آن افراد دقیقاً به رویداد استرسزا توجه میکنند و میکوشند اقدامات مؤثری انجام دهند، و دیگری روش مقابلۀ هیجان‏مدار (کم‏اثر ‏کردن) که به‏موجب آن افراد سعی میکنند واکنش هیجانی خود را ضعیف کنند. گفته میشود که راهبردهای مسئله‏مدار مؤثرترند(15).

پژوهش‎ها نشان داده است که افزايش استفاده از پاسخ‏هاي مقابله‎اي هيجان‏مدار با افزايش اضطراب، آسيب جسماني و خلق افسرده و کاهش استفاده از پاسخ‏هاي مقابله‎اي مسئله‏مدار با افزايش اختلال در عملکرد اجتماعي مطابقت دارد(1).

براساس یافتههای پژوهش حاضر دانشآموزان آسیب‏دیدۀ ‏شنوایی که از فنون شناختی‏ـ‏رفتاری استفاده میکنند از سلامت روانی بالاتری برخوردار خواهند بود. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که میزان سلامت عمومی دانشآموزان بعد از خاتمۀ جلسات آموزشی افزایش مییابد. برنامۀ روشهای مهارت مقابله و کنترل استرس شامل برقراری روابط بین فردی مناسب و مؤثر، کنترل هیجانات، مدیریت داشتن بر شرایط تنشزا و حل‏کردن هرچه بهتر مسائل و مشکلات میتواند در دانش‏آموزان آسیب‏دیدۀ‏ شنوایی مؤثر باشد. در سایۀ تأمین چنین هدفی توانایی روانی اجتماعی افراد دچار افت شنوایی افزایش پیدا میکند. با ارتقای تواناییهای روانی، اجتماعی میتوان سطح بهداشت روان در این گروه را بالا برد و از بروز آسیب اجتماعی پیشگیری کرد. از طرفی برخی از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد تواناییهای لازم هستند و همین امر باعث آسیب‏پذیری آنان میشود. به نظر میرسد از عواملی که باعث موفق‏تر بودن عدهای از دانشآموزان و داشتن رفتار حفاظتی بیشتر نسبت به سایرین میشود کنترل استرس در این افراد باشد(6).

نتایج پژوهش حاجلو و انصاری ‏(2011) در بررسی میزان شیوع اختلال ناشنوایی و علل مرتبط با آن نشان داد که شیوع این اختلال با میزان درآمد خانواده، تحصیلات والدین، محل سکونت فرد و تجربۀ حادثه (‏ضربه یا تصادف) ارتباط دارد(10). همچنین محرومیتهای بهداشتی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی از مهمترین علل شیوع اختلال شنوایی در مطالعۀ آنان بود. با توجه به اثرپذیری سلامت عمومی افراد به‏ویژه افراد آسیبدیدۀ ‏شنوایی از موارد مذکور، شاید بتوان از طریق ارائۀ برنامه‏های آموزشی خاص به دانشآموزان، کاهش عوامل استرسزا و تنشهای محیطی و عوارض حاصل از مسئلۀ استرس، شرایط بهبود عملکرد تحصیلی و اجتماعی آنان را فراهم کرد.

محرومیت از یک کنش مهم و حیاتی شناختی‏ـ‏روانی مثل شنیدن، ناگزیر مشکلات خاص شناختی و روانی و اجتماعی را به‏دنبال خواهد داشت.  برخلاف حس بینایی که همواره با دو مانع جدی حائل و تاریکی مواجه است، گسترۀ کنش‏های صوتی جامع و فراگیر است و برای شنیدن نه تاریکی و نه حائل نمیتواند مانع باشد. بنابراین برای جبران چنین کمبود بزرگی در این افراد و تأمین نیاز اساسی روانی آنها مانع جدی وجود ندارد و میتوان با ارتباط مستمر عاطفی، تقویت اعتماد به نفس، ایجاد نشاط درونی، تنظیم برنامههای جامع آموزشی، فرهنگی و اجتماعی مبتنی بر ویژگی‏ها و نیازهای روانی آنان زمینههای استرس، اضطراب و افسردگی را در آنان کاهش داد و احساس توانمندی آنها را مضاعف کرد. در نتیجه دانشآموز کمشنوا میتواند اهداف منطقیتر و مثبتتری را برگزیند و اگر در مسیر تحقق این اهداف با مسئلهای روبرو شود، بی‏آنکه دچار ناراحتی روانی شود با آن کنار آید. آموزش کنترل استرس میتواند باعث کاهش اضطراب و افسردگی و نیز کاهش افت تحصیلی شده و در نهایت منجر به کاهش مشکلات روانی، تقویت ارتباط بین فردی و رفتارهای سالم شود(9).

با توجه به کمبود نمونه‏های دختر، جامعۀ آماری مورد مطالعۀ این پژوهش دانشآموزان پسر با میزان کم‏شنوایی40 تا 120 دسی بل در مدارس ویژۀ راهنمایی و دبیرستان شهر ساری بود و به همین دلیل تعمیم آن به سایر جوامع آماری منطقی به نظر نمیرسد. از دیگر محدودیت‌های این پژوهش نبود مکان مناسب برای برگزاری جلسات آموزشی بود.

در راستای این پژوهش و به منظور افزایش اعتبار بیرونی و محدودیتهای ذکر شده پیشنهاد میشود نمونۀ مورد مطالعه در پژوهش‏های آتی از هر دو جنس انتخاب شود. همچنین نظر به اینکه استفاده از پرسش‏نامههای خودسنجی دارای سوگیری یادآوری و حافظه است، استفاده از سنجش‌های رفتاری علاوه بر خودگزارشدهی (پرسش‏نامه)، میتواند منجر به اعتماد بیشتر به نتایج پژوهش شود. با توجه به دامنۀ تعمیمپذیری محدود نتایج، بر اهمیت انجام مطالعات تکمیلی تأکید میشود. در مجموع، از آنجایی‏که ضرورت حفظ و ارتقای بهداشت روان در دانشآموزان آسیبدیدۀ ‏شنوایی مدارس ویژه به علت شرایط سنی و حساسیتهای دوران رشد به ویژه در شرایط خوابگاهی احساس میشود. برنامهریزی بیشتر در این زمینه، برگزاری جلسات آموزشی برای والدین این دانشآموزان و توسعۀ مراکز مشاوره و استفاده از افراد متخصص برای راهنمایی و کمک به حل مشکلات و مسائل روانی دانشآموزان کم‏شنوا و خانوادههای درگیر در مدارس ویژه پیشنهاد میشود.

 

نتیجهگیری

با توجه به نتایج به‏دستآمده از این پژوهش تفاوت معنیداری بین امتیازهای پیشآزمون‏ـ‏پسآزمون گروه آزمایش در خرده‏مقیاسهای علائم جسمانی، اضطراب، کارکرد اجتماعی و افسردگی و در کل سلامت عمومی دانشآموزان کمشنوا نسبت به گروه شاهد پس از اجرای مداخلات شناختی رفتاری وجود داشت. بنابراین راهبردهای مقابلهای استرس مبتنی بر نظریۀ شناختی‏ـ‏رفتاری باعث افزایش سلامت عمومی افراد آسیبدیدۀ‏ شنوایی میشود و باید آموزش کنترل استرس به عنوان یک مداخلۀ مناسب توسعه و گسترش داده شود.

 

سپاسگزاری

از جناب آقای عبداللهیفر و سایر همکاران محترم مدارس پسرانۀ راهنمایی و متوسطۀ امام صادق(ع) در شهرستان ساری و نیز کلیۀ دانشآموزان شرکتکننده در این پژوهش تشکر و قدردانی می‏شود.


 

REFERENCES


1.             Jane-Llopis E, Anderson P. Mental health promotion and mental disorder prevention across European member states: a collection of country stories. 2nd ed. Luxembourg: European Communities; 2006.

2.             Cavanagh K, Shapiro DA. Computer treatment for common mental health problems. J Clin Psychol. 2004;60(3):239-51.

3.             Farajullahi M, Sarmadi MR, Taghdiri nooshabadi A. Academic achievement and behavioral difficulties in male students. Research on Exceptional Children. 2009;9(3):273-81. Persian.

4.             Eron LD. The development of aggressive behavior from the perspective of a developing behaviorism. Am Psychol. 1987;42(5): 435-42.

5.             Lemos MS. Social and emotional processes in the classroom setting: a goal approach. Anxiety Stress Coping. 2002;15(4):383-400.

6.             Anderson G, Olsson E, Rydell AM, Larsen HC. Social competence and behavioral problems in children with hearing impairment. Audiology. 2000;39(2):88-92.

7.             Halamandaris KF, Power KG. Individual differences, social support and coping with the examination stress: a study of the psychosocial and academic adjustment of first year home students. Pers Individ Dif. 1999;26(4):665-85.

8.             Gresham FM. Social skills training with handicapped children: a review. Rev Educ Res. 1981;51(1):139-76.

9.             Carver CS, Pozo C, Harris SD, Noriega V, Scheier MF, Robinson DS, et al. How coping mediates the effect of optimism and distress: a study of women with early stage breast cancer. J Pers Soc Psychol. 1993;65(2):375-
90.

10.         Hajloo N, Ansari S. Prevalence and causes of hearing handicap in Ardabil province, Western Iran. Audiol. 2011;20(1):116-27. Persian.

11.         Daneshmandan N, Atar H, Rahgozar M. The cause of sensorineural hearing loss in children 0 to 16 years old. Iran J Otorhinolaryngol. 2001;13(3-4):12-8. Persian.

12.         Goldberg DP, Hillier VF. A scaled version of the General Health Questionnaire. Psychol Med. 1979;9(1):139-145.

13.         Noorbala AA, Bagheri yazdi SA, Mohammad K. The validation of general health questionnaire- 28 as a psychiatric screening tool. Hakim Res J. 2009;11(4):47-53. Persian.

14.         World Health Organization. Prevention and promotion in mental health. Geneva: Department of Mental Health and Substance Dependence; 2002.

15.         Lazarus RS, Folkman S. Stress, appraisal and coping. New York: Springer; 1984.