Research Article
Needs assessment training; Rehabilitation of hearing damaged children’s parents in Khorasan Razavi province, Iran
Seyed Mohsen Asghari Nekah, Somaye Bahmanabadi, Sedighe Kazemi
Received: 5 April 2012, accepted: 21 October 2012
Abstract
Background and Aim: Developing appropriate curriculum for the education of deaf children depends on identifying the needs of this group. We aimed to examine educational rehabilitating needs of hearing-impaired children from the point of view of their parents.
Methods: In this descriptive survey study, data gathering tool was a researcher-made questionnaire completed by 64 parents of deaf children.
Results: Parents expressed that fitness of training with the students in school, willingness to participate in the program, and the use of auditory-verbal therapy as a good way were the main notification preferences to families of hearing-impaired children, exceptional centers, and advertisements. They emphesied that lack of appropriate facilities, children's pertinacity, and their lack of cooperation prevented the implementation of training programs and curriculum in educational centers and home. Good verbal communication and speech was as the parents' first priority expectation of their child at the end of course. There was a significant difference between parents' opinions about the educational needs and rehabilitation (p<0.05). No significant difference was seen between the parents' suggestions about educational problems of hearing-impaired children (p>0.05). Also, there was no significantly association between the gender of child or the educational level of parents with the parents' view.
Conclusion: It seems that parents should be supported by training workshops and consulting. Also, most of the children in this study were trained auditory-verbally and the results do not mean that other educational and rehabilitation methods have not the discussed characteristics.
Keywords: Hearing-impaired children, parents, need assessment, auditory-verbal therapy approach
Please cite this paper as: Asghari Nekah SM, Bahmanabadi S, Kazemi S. Needs assessment training; Rehabilitation of hearing damaged children’s parents in Khorasan Razavi province, Iran. Audiol. 2013;22(3):63-73. Persian.
مقاله پژوهشی
نیازسنجی آموزشیـتوانبخشی خانوادههای کودکان آسيبديده شنوايي خراسان رضوی
سيد محسن اصغري نكاح، سميه بهمنآبادي، صديقه كاظمي
گروه علوم تربیتی، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه فردوسي مشهد، مشهد، ايران
چکیده
زمينه و هدف: آموزش و توانبخشی مناسب برای کودکان کمشنوا، مستلزم سنجش نیازها است، هدف پژوهش حاضر بررسی نيازهای آموزشيـتوانبخشي کودکان آسيبديدۀ شنوايي از منظر والدین بهعنوان یکی از منابع اطلاعاتی بود.
روش بررسي: روش این پژوهش توصیفیـپیمایشی بود. دادهها توسط پرسشنامه محققساخته و با مشارکت 64 نفر از والدین کودکان کمشنوای مراکز آموزشی خراسان رضوی گردآوری شد.
يافتهها: نتایج نشان داد از نظر والدین اجرای برنامۀ متناسب با ویژگیهای فرزندان، تمایل به مشارکت بیشتر در برنامه و استفاده از آموزش شنیداری/کلامی بهعنوان یکی از روشهای مناسب مهمترین نیازهای آموزشی، توانبخشی و مراجع آگاهیدهنده به خانوادهها، مراکز استثنایی و تبلیغات بوده و عدم برخورداری از امکانات مناسب، لجبازی فرزندان و عدم همکاری آنها مهمترین مانع اجرای برنامهها در مرکز و منزل و نیز برقراری ارتباط کلامی و گفتار خوب، اولویت اول انتظارات والدین از برنامۀ آموزشی توانبخشی بود. توسط آزمون کای دو از بين تمامي نظرات والدين دربارۀ نيازهاي آموزشي و توانبخشي پاسخي كه بهطور معنيداري با بقيه تفاوت داشت، مشخص شد(05/0p<). بين پيشنهادات والدين دربارۀ رفع مشكلات آموزشي كودكان كمشنوا تفاوت معنيداري مشاهده نشد همچنین جنس کودک و سطح تحصيلات والدین تأثير معنيداري بر نظرات آنها نداشت(05/0p>).
نتيجهگيري: لازم است نیازهای والدین در قالب کارگاههای آموزشی و مشاورهای بیشتر مدنظر قرار گیرد. تصریح میشود اغلب این کودکان با روش شنیداریـکلامی آموزش ديدهاند و نتايج اين مطالعه به اين معني نيست كه روشهاي آموزشی و توانبخشي ديگر، فاقد ويژگيهای مورد بررسی هستند.
واژگان کلیدی: کودکان کمشنوا، والدین، نیازسنجی، رویکرد شنیداریـکلامی
(دریافت مقاله: 17/1/91، پذیرش: 30/7/91)
مقدمه
تدوین برنامۀ آموزشیـتوانبخشی مناسب برای کودکان کمشنوا مستلزم شناسایی نیازهای این گروه است. والدین کودکان کمشنوا یکی از منابع نیازسنجی هستند. پژوهشهای مرتبط با والدین داراي كودك کمشنوا نشان میدهد که بیشتر والدین نیاز مبرمی به کسب اطلاعات دربارۀ کمشنوایی فرزندانشان ابراز میکنند(1). همچنین یکی از عواملی که در نیازسنجی از برنامهها باید به آن توجه شود روشهای آموزش است. امروزه برای آموزش و توانبخشی کودکان کمشنوا روشهای متعددی وجود دارد که بحث دربارۀ کارآیی هریک از آنها از دیرباز مطرح بوده است(2). رویکرد شنیداریـکلامی auditory-verbal)) یکی از روشهایی است که در دو دهۀه گذشته مورد توجه بوده(3) و در مراکز آموزش و پرورش کودکان استثنایی ایران نیز در سالهای اخیر به آن توجه شده است. هدف این رویکرد ایجاد توانایی گوش کردن در کودکان کمشنوا بهمنظور رشد زبان گفتاری آنها و آماده کردن آنها برای توانایی زندگی در محیط عادی یادگیری است(4). این رویکرد برای والدین این کودکان آموزش لازم را فراهم میکند تا بتوانند به فرزندانشان در استفادۀ هرچه بیشتر از باقیماندۀ شنوایی خود کمک کنند(5و6). سطح، کمیت و کیفیت مشارکت والدین و مدت زمانی که خدمات مراقبتی برای كودكان ارائه میشود از موارد اثرگذار بر رشد روانی و آموزشی و در نهایت کیفیت زندگی آنهاست(7). تسهیل ارتباط خانواده و مراكز آموزشيـتوانبخشي و فراهم آوردن فرصت مشارکت در آموزش و توانبخشي برای والدین، سرمایهگذاری مهمي در جهت رشد گفتاری کودکان کمشنوا است، زیرا آگاهی والدین از رشد فرزندانشان به آنان اجازه میدهد تا به مشکلات رشد فرزندانشان بیشتر توجه کنند و به آنان در خانه کمک کنند(8). در پژوهش Yucel و همکاران (2008) اکثر والدین، موارد زیر را بهعنوان مشکلات خود چنین برشمردهاند: مشکلات رفت و آمد، عدم حمایت روزانه و مناسب از کودکان، ناتوانایی در برقراری ارتباط خوب با کودک، و ناتوانی در کنار آمدن با مشکل شنوایی کودک. همچنین این پژوهش اثر مثبت درمان شنیداریـکلامی و فراهم کردن خدمات مشاوره برای والدین را در بهبود شنوایی کودکان نشان داد(9). Wu و Brown (2002) ابراز داشتهاند که عواملی همچون سن کودکان، تشخیص زودهنگام و انتظار والدین و معلمان کودک از برنامههای شنیداریـکلامی در رشد گفتاری کودکان سهم دارد(5). پژوهش Glover (2003) نشان داد نیازهاي کودکان کمشنوا در زمینههای ارتباطی، تحصیلی و بسیاری مسائل دیگر یکسان نیست(10). Ingber و Dromi (2010) ضمن اشاره به رشد فزایندۀ رویکرد خانوادهمحور در برنامههای مداخلۀ زودهنگام برای کودکان کمشنوا پیشنهاد میکنند که انگیزۀ والدین برای مشارکت در برنامه با ارائۀ خدمات به آنها افزایش یابد(6). همچنین پژوهش Sirimanna (2001)، و Lim و Simser (2005) نشان داد که تشخیص زودهنگام، ارائۀ مشاوره و مشارکت خانوادهها در آموزش و توانبخشی موجب بهبود سریعتر زبان گفتاری کودکان و تسهیل آموزش آنها میشود(4و11). Dornan و همکاران (2010) در يك بررسی طولی دو گروه نسبتاً همگن از کودکان کمشنوا، اثربخشي رويكرد شنيداريـكلامي را پاسخدهي به نيازهاي تحصيلي، و بهبود گفتار و اعتماد به نفس ايشان گزارش کردند(12). با توجه به اینکه آموزش و توانبخشی مبتنی بر رویکرد شنیداریـکلامی در سالهای اخیر در مرکز توجه بوده است و آموزش و پرورش کودکان استثنایی در ایران نیز در حال تجربۀ مقدماتی این روش است، این مطالعه با هدف تعیین مهمترين موانع و مشكلات آموزشي كودكان كمشنوا، مهمترين دلايل عدم موفقيت اجرای برنامههاي درسی و آموزشی در منزل و دریافت مهمترین پیشنهادات برای رفع این مشکلات و موارد مرتبط با این محورها از نظر والدين انجام شد.
روش بررسی
این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفیـپیمایشی است. جامعۀ پژوهش کلیۀ والدین کودکان کمشنوای استان خراسان رضوی بودند که در سال 90-89 در مراکز آموزش و پرورش استثنایی خراسان رضوی در مقطع مهد مشغول به آموزش بودهاند. از آنجا که تعداد کودکان کمشنوای زیر چهار سال تحت پوشش مدیریت استثنایی خراسان رضوی محدود بود، تمامی جامعه به شیوۀ سرشماری نظرسنجی شدند، که در نهایت 64 مورد پرسشنامه از والدينی كه كودكان كمشنواي آنها در مراكز آموزشي خراسان رضوي به روش شنيداريـكلامي آموزش ميديدند، گردآوري شد. در اجرای بررسی میدانی، پرسشنامهها با همکاری کارشناس آموزش کودکان کمشنوای ادارۀ آموزش و پرروش استثنایی خراسان رضوی برای مراکز تحت پوشش آن اداره ارسال شد و با نظارت مدیر یا مشاور آن مراکز به والدین ارائه شد. پرسشنامهها پس از تکمیل و عودت به کارشناسی مزبور، در اختیار پژوهشگر قرار گرفت. مشخصات جمعیتشناختی والدین و كودكان مورد بررسی در جدول 1 آمده است.
برای
جمعآوری
دادهها از
پرسشنامۀ
محققساخته
استفاده شد.
پرسشهای این
پرسشنامه از
دو قسمت بستهپاسخ
و بازپاسخ
تشکیل شده
بود. تعداد
پرسشهای
بستهپاسخ 16 مورد
بود و در
مقیاس لیکرت از خیلی کم(1) تا خیلی زیاد (5) ارزشگذاری میشد و نظرات والدین را دربارۀ مهمترین نیازهای آموزشی و توانبخشی کودکان کمشنوا میسنجید. تعداد پرسشهای بازپاسخ 8 مورد بود که هدف از آن شناسایی نیازهای آموزشی و توانبخشی کودکان کمشنوا از نظر والدین و دریافت پیشنهادات آنها برای رفع این نیازها بود. برای احراز روایی محتوایی، این پرسشنامه در اختیار شش تن از متخصصان رشتۀ کودکان استثنایی و برنامۀ درسی قرار گرفت. از آنها خواسته شد تا دربارۀ میزان تناسب هر آیتم در سه طیف (مناسب است، مناسب نیست و اصلاح شود) قضاوت کنند. روایی پرسشنامه با توجه به اتفاق نظر آنها (89/0) بهدست آمد.
برای تعیین پایایی درونی پرسشهای بستهپاسخ از روش دو نیمه کردن پرسشهای آزمون استفاده شد؛ بهطوری که پرسشهای فرد و زوج پرسشنامه جدا شد و ضریب همبستگی بین دو نیمه پرسشهای آزمون 72/0 مثبت و معنیدار بود. همچنین ضریب آلفای کرونباخ پرسشهای بستهپاسخ 75/0 بود که نشان دهندۀ پایایی درونی مناسب آن بود.
برای تجزیه و تحلیل دادههای مربوط به پرسشهای بستهپاسخ، از آمار توصيفي (فراواني، درصد و ميانگين نظرات) و براي پاسخ به پرسشهای تحليلي پژوهش از روش تحليل محتوا (content analysis) و برای تعيین پاسخهايي كه بهطور معنيداری بيشترين فراواني را دارند، از آزمون کایدو در آزمودن فرض صفر تطابق پاسخها با توزيع يكنواخت استفاده شد. براي اين منظور، در پاسخهاي والدين به پرسشهای پرسشنامه، واحد زمينه، جمله و واحد ثبت، مضمون در نظر گرفته شد و تعداد فراواني پاسخها و درصد آنها گزارش شد. برای مطالعۀ پایایی در شیوۀ تصحیح پرسشهای باز، از شیوۀ پایایی تصحیحکنندگان (کدگذاران) بهرهگیری شد. در این راستا از هر قسمت پرسشنامه يك پرسش برحسب تصادف انتخاب و هر يك از پژوهشگران بهطور جداگانه، اقدام به كدگذاري دادهها بر حسب واحد ثبت مضمون کردند که ميزان توافق محاسبه شده برابر 79/0 مشاهده شد.
یافتهها
نظرات والدين در مورد مهمترين نيازهاي آموزشي و توانبخشي كودكان كمشنوا نشان داد كه آنها برقراري ارتباط كلامي و گفتار خوب را در اولويت انتظارات قرار دادهاند(000/0p<) که در جدول 2 و 3 نشان داده شده است.
نظرات والدين در مورد مهمترین مرجع آگاهیدهنده به خانوادههای کودکان کمشنوا نشان داد كه آنها مربي را مهمترین مرجع آگاهیدهنده به خانواده دانستهاند(005/0p=). میزان فراوانی و درصد نظرات به ترتیب نزولی عبارت است از مربی 40 (04/37%)، گفتاردرمانگر 31 (70/28%)، شنواییشناس 19 (59/17%)، مشاور 10 (26/9%) و مدیر 8 (41/7%).
نظرات
والدين در
مورد مهمترين
کسانی که در
معرفی آنها به
آموزشگاه کمشنوایان
نقش داشتهاند،
نشان داد كه
آنها معتقدند
بهزيستي مهمترین
نهادي است كه
در معرفي آنها
به مراكز آموزشي
توانبخشي کمشنوایان
نقش داشته است(001/0p=).
میزان فراوانی و درصد نظرات به ترتیب نزولی عبارت است از بهزیستی 19 (26/37%)، دوستان و آشنایان 15 (41/29%)، کارکنان مراکز 9 (65/17%)، آموزش و پرورش استثنایی 5 (80/9%) و گفتاردرمانگر 3 (88/5%).
نظرات والدين در مورد مهمترین موانع و مشکلات آموزشی کودکان کمشنوایشان نشان داد که از نظر آنها عدم برخورداری از امکانات مناسب مهمترين موانع و مشکلات آموزشی کودکان کمشنوایشان است(000/0p=)، (جدول 4).
نظرات والدين در مورد مهمترین دلایل عدم موفقیت اجرای برنامههای آموزشي و توانبخشي در منزل نشان داد که لجبازی فرزندان و عدم همکاری آنها مهمترین دلیل عدم موفقیت اجرای برنامههای آموزشي و توانبخشي در منزل است(000/0p=)، (جدول 5). و نیز در مورد مهمترین پيشنهادات دربارۀ رفع مشکلات آموزشی کودکان کمشنوا نشان داد که بين پيشنهادات والدين ترجيحي وجود ندارد (991/0p=)، (جدول 6).
برای بررسی تأثیر جنس کودک کمشنوا بر نظرات و نيازهاي آموزشيـتوانبخشي والدین تفاوت دو گروه با آزمون کایدو پيگیری شد. نتایج نشان داد که مقدارp آزمون کایدو در تمامی گویهها بیشتر از 05/0 است. بنابراین بین نظرات والدین دربارۀ نیازهای آموزشی و توانبخشی در دو گروه والدین دارای فرزندان دختر و پسر کمشنوا تفاوت معنیداری دیده نشد.
برای بررسی تأثیر تحصیلات مادر بر نظرات والدین در مورد نیازهای آموزشی توانبخشی کودکان کمشنوا، یافتهها نشان داد که فقط در گویۀ حضور مادر همراه با کودک کمشنوا در جلسات آموزشی بین والدینی که تحصیلات متفاوت دارند، تفاوت معنیدار وجود دارد(05/0p<). در مورد این گویه تبدیل فراوانیها به درصد نشان میدهد 09/9 درصد مادران دارای وضعیت تحصیلی کمسواد گزینۀ کم را برگزیدهاند و این نشان میدهد این گروه بهطور معنیداری نسبت به مشارکت نظر متفاوتی دارند و در مقایسه با مادران دارای تحصیلات راهنمايي و ديپلم نیاز کمتری به مشاركت در آموزش احساس میکنند.
بحث
این
مطالعه در
راستای طراحی
و تدوین
برنامۀ
آموزشی و
توانبخشی
کودکان کمشنوای
زیر چهار سال و با
هدف بررسی
نظرات و
ديدگاه
والدین دارای
کودک کمشنوا
در زمینۀ
نیازها،
موانع
و مشکلات
آموزشیـتوانبخشی
فرزندانشان در
استان خراسان
رضوی انجام
شد. برای
این منظور،
پرسشنامهای
در اختیار
آنها قرار
داده شد. همان
گونه که نتایج
منعکس شده در
جدول 2 نشان میدهد،
والدین
در
پاسخ به این پرسش
که مهمترین
نیازهای
آموزشی
کودکان کمشنوا
در برنامۀ
فعلی از نظر
شما چیست،
تناسب برنامههاي
آموزشي و
توانبخشي با
ویژگیهای
کودک، پررنگ
شدن نقش و
مشاركت
خانواده در برنامۀ
آموزشی
فرزندان،
افزایش
اعتماد خانواده
به برنامههای
آموزشي و
توانبخشي،
حضور مادر
همراه با کودک
کمشنوا در
جلسات آموزشي
و توانبخشي
(آموزش و توانبخشي
والدمحور)،
همکاری کارکنان
مراكز برای
درک بهتر
فرزندان،
استفاده از
رویکرد
شنیداریـکلامی
بهعنوان یکی
از روشهای
مناسب در
آموزش کمشنوایان،
استفاده از
تمایل
خانوادهها
برای کمک به
مربی در
آموزش، و
برخورداری آموزشگاهها
از برنامۀ
آموزشی مناسب
را از نیازهای
شدید هرگونه
برنامهریزی
برای
فرزندانشان
برشمردهاند.
تمایل والدین
برای مشارکت
بیشتر در
فرایند آموزش
فرزندانشان
با یافتههای Harr (2000) مبنی بر
افزایش علاقۀ
والدین برای
مشارکت
در برنامههای
مدرسهای و
آموزشی
فرزندان و با
ديدگاه صاحبنظران
در توجه
ملاحظات روانشناختي
خدمات
مراقبتي همسو
است(7و8).
مطابق جدول 3، انتظارات
والدین از
دورۀ مهد (زیر 4
سال) کودکان
کمشنوا این
بود که در
درجۀ اول
فرزندشان بعد
از پایان این
دوره بتواند
مانند کودکان
معمولی،
گفتار خوبی
داشته باشد.
شايان ذكر است
هرچند در مورد
والدين كودك
کمشنوا اين
يك انتظار
بديهي بهنظر
ميرسد، اما
اين يافته ضمن
مستند کردن
چنين انتظاري،
آن را در قالب
پرسش باز و در
مقايسه با اولويتهاي
بعدي بهصورت
معنیداري
ترسيم کرده
است و از طرفي
از آنجا که
والدین
مشارکتکننده
در این پژوهش
در حال دریافت
آموزش و توانبخشی
مبتنی بر
رویکرد شنیداریـکلامی
بودند ممكن
است اين
انتظار بستر
آگاهیهای
ناشي از آن
باشد. این
یافتهها با
نتايج پژوهش Dornan و همکاران(2010)
همخوان بود(12).
توجه به
نیازهای توانبخشی
والدین شامل
نیاز والدین
به باور دربارۀ
توانایی کودک
برای یادگیری
برقراری ارتباط
به شیوۀ کلامی،
و پذیرفته شدن
معلولیت کودک
توسط اعضای خانواده
جزء ضرورتهای
برنامههای
توانبخشی است. از
جمعبندي
نظرات
والدين میتوان به این نتیجه دست یافت که آنها در اغلب مسائل آموزشي و توانبخشي براي كودكان کمشنواي خويش جوياي اطلاعات هستند و خواهان تسهيل در دسترسي به خدمات و گسترش فضاي همراهي با برنامههاي آموزشيـتوانبخشي و بهطور كلي آمادۀ تعامل با متخصصان هستند. به نظر ميرسد افزایش مشارکت والدین در جریان آموزش و توانبخشی با تمرکز بر مشارکت و آموزش مادران و مناسبسازی آن با ویژگیهای والدین، و زمینهسازی براي جلب اعتماد به برنامه ضمن تأمین نظرات و افزایش رضایتمندی والدین از جمله ضرورتهايي است كه میتواند موجبات بهرهوری بیشتر برنامههای آموزشی و توانبخشی را فراهم آورد.
در مورد این پرسش که مهمترین مراجع آگاهیدهنده به خانوادههای کودکان کمشنوا چه کسانی هستند، همان گونه که در جدول 5 و 6 نشان داده شده است، والدین اعتقاد داشتند که در سطح افراد، مربی اساسیترین نقش را در برنامۀ آموزشیـتوانبخشي فرزند کمشنوای آنها داشته است، و در سطح سازماني نيز از نظر والدین، سازمان بهزیستی نقش مؤثری در آشنایی آنها با مراکز آموزشی ویژۀ کودکان کمشنوا بر عهده داشته است. از آنجا كه حضور و بروز در رسانههاي عمومي و تبلیغات در رسانههاي عمومي مهمترین عامل آگاهیدهنده در این باره به شمار میرود، شايد تعامل و استفادۀ مناسب سازمان بهزيستي از رسانۀ ملي، در مقايسه با آموزش و پرورش استثنايي، در شكلدهي به اين نظر والدين بیتأثير نبوده است. این یافته با پژوهش Yucel و همکاران (2008) که به ضرورت آگاهیدهی و اطلاعرسانی بیشتر به والدین در زمینۀ كمشنوایی و منابع آموزشی اشاره دارد، همسو بود(9). بنابراین در این راستا لازم است برای افزایش مشارکت و آگاهی والدین، راههای اطلاعرسانی به آنها در حدی فراتر از نقش مربیان گسترش یابد و اطلاعرسانی سازمانی در زمینۀ خدمات توانبخشی و آموزشی برای کودکان کمشنوا و خانوادههای آنها مورد توجه قرارگیرد. ديدگاه و نظر منعكس شده توسط والدين در اثرپذيري از نقش و جايگاه مربيان، ضرورت توانمندسازي و تداوم آموزش آنها را گوشزد ميکند.
یافتههای مربوط به بررسی این پرسش پژوهش که مهمترین موانع و مشکلات آموزشی کودکان کمشنوا از منظر والدین چیست، مطابق با جدول 6، نشان داد که این موانع و مشکلات از نظر والدین بهترتیب اهمیت عبارتند از عدم برخورداری از امکانات مناسب، لجبازی فرزندان و عدم همکاری آنها، و عدم همکاری یک یا هر دو والد. باید توجه داشت که والدین اغلب مشکلات مربوط به محیط و همکاری کودک و والدین را اهم مشکلات پیش روی آموزش فرزندشان تلقی کردهاند و مسائل و مشکلات آموزشگاه یا کلاس یا برنامۀ درسی و عناصر و مؤلفههای آن را کمتر حائز اهمیت دانستهاند. همچنین والدین مهمترین دلایل عدم موفقیت اجرای برنامههای آموزشی و توانبخشی در منزل را عدم همکاری فرزندشان دانستهاند. این یافته با پژوهشهای Yucel و همکاران (2008) همسوست که در آن اکثر والدین مشکلات رفت و آمد، عدم حمایت روزانۀ مناسب کودکان، عدم توانایی در برقراری ارتباط خوب با کودک کمشنوا، عدم کنار آمدن با مشکل شنوایی کودک را بهعنوان مشکلات خود ابراز کردند(9). نیازهای ابراز شدۀ والدین بهنوعي حکایت از نگراني و دغدغههاي آنها در زمینۀ مشکلات رفتاری کودکان کمشنوا دارد و اين مسئله ميتواند دلالت بر آن داشته باشد كه تلفیق خدمات مشاورهای و روانشناسی با خدمات توانبخشی و آموزش کودکان کمشنوا امري ضروري و همسو با نيازهاي والدين است. همچنین آنچه والدین بهعنوان لجبازی و عدم همراهی کودک از آن یادکردهاند، نشان میدهد که در طراحی و اجرای برنامههای آموزشی و توانبخشی برای کودکان خردسال کمشنوا لازم است آموزش مدیریت رفتاری به والدین و مربیان نیز مدنظر قرار گیرد.
در پاسخ به این پرسش که پیشنهادات والدین برای رفع مشکلات آموزشی فرزندان کمشنوا چیست؟ در اختیار گذاشتن امکانات و برگزاری جلسات خانوادگی برای آگاه کردن و آموزش والدین در زمینۀ نحوۀ برخورد با فرزند کمشنوا بهعنوان پیشنهاداتی برای رفع مشکلات آموزشی فرزندان کمشنوا مطرح شده است. این یافته همسو با پژوهش Yucel و همکاران (2008) كه تأثیر فراهم کردن خدمات مشاوره برای والدین را در بهبود شنوایی کودکان نشان داده استا(9) و همچنین با پژوهش Sirimanna (2001)، Lim و Simser (2005) که به این نتیجه رسیدند که ارائۀ خدمات مشاورهاي و همکاری و مشارکت خانوادهها در برنامۀ آموزش کودکان باعث بهبود سریعتر زبان گفتاری کودکان و تسهیل آموزش آنها میشود(4و11) و با يافتههاي پژوهش Ingber و Dromi (2010) در زمينۀ آمادگي و انگیزۀ والدین برای مشارکت در جريان ارائۀ خدمات تخصصي به آنها(6)، و با پژوهش Harrigan و Nikolopoulos (2002) که اشاره کردهاند مشاوره و مداخله و سایر حمایتهای اجتماعی و تخصصی مناسب سبب کاهش استرس، اضطراب و افسردگی و دیگر اختلالات روانشناختی در والدین پس از شناسایی کمشنوایی فرزندانشان میشود و به آنها در پرورش فرزندانشان بسیار کمک میکند(13) همخوانی دارد.
در بررسی تأثیر عواملي نظير جنسیت، سن کودک، سن تشخیص کمشنوایی و سن استفاده از سمعک بر نيازها و نظرات والدین در حيطههاي آموزشی و توانبخشی، هر یک از متغیرها به تفكيك پيگيري شد و نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بین هیچیک از این متغیرها با نظرات والدین دربارۀ نیازهای آموزشی و توانبخشی وجود ندارد. این یافته با پژوهش Yucel و همکاران (2008) که در آن هیچ نوع همبستگی بین نوع و مقدار نیازهای والدین با وجود اختلال شنوایی و میزان آن مشاهده نشده بود(9) همخوانی دارد. فقط در يك آيتم، در زمينۀ تحصیلات مادر و نیاز حضور مادر همراه با کودک کمشنوا در جلسات آموزشی تأثیر معنیدار مشاهده شد، به نحوی که مادران دارای سطح تحصیلات پایین (کمسواد)، در مقایسه با مادران دارای سطح تحصیلات بالاتر، احساس نیاز کمتری برای مشارکت در آموزش فرزند خود داشتند، و این نشاندهندۀ این امر است که لازم است در برنامۀ آموزشی و توانبخشی برای والدین دارای سطح تحصیلات پایین دورههای توجیهی برای افزایش مشارکت و همکاری تدوین و ارائه شود. از طرفی، این یافته نشان میدهد والدین دارای وضعیت تحصیلی سیکل و دیپلم به بالا از آمادگی و انگیزۀ کافی برای مشارکت برخوردارند و برنامۀ آموزشی و توانبخشی باید از این ظرفیت بهعنوان یک فرصت مثبت استفاده کند و میزان مشارکت را افزایش دهد. اين مسئله مستلزم دقت نظر و حساسيت متخصصان و برنامهريزان آموزشي و توانبخشي است، چرا كه والدين كمسواد نسبت به والدين داراي سطح تحصيلي متوسط و بالا داراي نيازهاي آموزشي بيشتري هستند، هرچند انفعال و بیتفاوتی آنها ممکن است ناشی از ناتواني آنها در برقراري ارتباط با دستاندركاران آموزشي و توانبخشي، عدم توانايي در درك حساسيت استفاده از فرصتها، عدم اشراف به وظايف و نقش خود در توانبخشي و آموزش فرزندان باشد. بنابراین ایجاد تدابير ويژه براي برقراري ارتباط با والدين كمسواد، ايجاد و افزايش احساس مسئوليت و همراهي آنها با برنامههاي تخصصي فرزندانشان از دیگر مسائل پیش روی برنامهریزان است تا از انفعال اين گروه از والدين و در نتيجه از كاهش بهرهوری برنامۀ توانبخشي و آموزشي فرزندان آنها پيشگيري شود.
نتیجهگیری
بهدلیل نقش مهم والدین و بهویژه مادران در شناسایی، رفع یا کاهش مسائل و مشکلات آموزشی و توانبخشی کودکان کمشنوای زیر چهار سال، لازم است در طراحی و تدوین برنامههای آموزشی و توانبخشی اثربخش، نیازها و نظرات والدین در کنار سایر عوامل دستاندرکار در نظر گرفته شود. در راستای این هدف، در این مطالعه از والدین به عنوان یکی از منابع اطلاعاتی برای تدوین برنامه نظرخواهی شد. نتایج این نظرسنجی در جامعهای از مشارکتکنندگان حاصل شده است که فرزندان کمشنوایشان، آموزش و توانبخشی با جهتگیری شنیداریـکلامی را تجربه کردهاند. چنانچه امکان مواجهۀ والدین با معایب و مزایای روشهای دیگر آموزش و توانبخشی خاص کودکان کمشنوا مهیا شود، امکان مقایسۀ نیازهای مبتنی بر رویکردهای آموزشی و توانبخشی مختلف وجود خواهد داشت. بنابراین، نتایج و یافتههای این بررسی بهدلیل تجربۀ یک رویکرد آموزشی و توانبخشی، قابل تعمیم به روشهای دیگر یا نافی سودمندی روشهای دیگر نیست.
سپاسگزاری
از مدیریت محترم آموزش و پرورش استثنایی استان خراسان رضوی، بهویژه از جناب آقای رضازاده کارشناس محترم کودکان کمشنوا و خانم دلارامی، مدیر محترم مهد کودک ناشنوایان امام رضا(ع) و کلیۀ همکاران این مرکز و تمامی والدینی که این مطالعه با توجه، همراهی و حمایت آنان به انجام رسید، قدردانی میشود.
REFERENCES
1. Young A, Carr G, Hunt R, McCracken W, Skipp A, Tattersall H. Informed choice and deaf children: underpinning concepts and enduring challenges. J Deaf Stud Deaf Educ. 2006;11(3):322-36.
2. Easterbrooks SR, O'Rourke CM, Todd NW. Child and family factors associated with deaf children’s success in auditory-verbal therapy. Am J Otol. 2000;21(3):341-4.
3. Rhoades EA. Research outcomes of auditory-verbal intervention: is the approach justified? Deafness Educ Int. 2006.8(3):125–43.
4. Lim SY, Simser J. Auditory-verbal therapy for children with hearing impairment. Ann Acad Med Singapore. 2005;34(4):307-12.
5. Wu CJD, Brown M. Parents‘ and teachers‘ expectations of auditory-verbal therapy. The Volta review. 2004;104(1).5-20.
6. Ingber S, Dromi E. Actual versus desired family-centered practice in early intervention for children with hearing loss. J Deaf Stud Deaf Educ. 2010;15(1):59-71.
7. Dworkin PH. Detection of behavioral, developmental, and psychosocial problems in pediatric primary care practice. Curr Opin Pediatr. 1993;5(5):531-6.
8. Harr JJ. Relationships between parents of hearing-impaired children and teachers of the deaf. Deafness Educ Int. 2000; 2(1):12-25.
9. Yucel E, Derim D, Celik D. The needs of hearing impaired children’s parents who attend to auditory verbal therapy-counseling program. Int J Pediatr Otorhinolaryngol. 2008;72(7):1097-111.
10. Glover DM. The deaf child--challenges in management: a parent's perspective. Int J Pediatr Otorhinolaryngol. 2003;67 Suppl 1:S197-200.
11. Sirimanna KS. Management of the hearing impaired infant. Semin Neonatol. 2001;6(6):511-9.
12. Dornan D, Hickson L, Murdoch B, Houston T, Constantinescu G. Is auditory-verbal therapy effective for children with hearing loss? The Volta Review. 2010;110(3):361–87.
13. Harrigan S, Nikolopoulos TP. Parent interaction course in order to enhance communication skills between parents and children following pediatric cochlear implantation. Int J Pediatr Otorhinolaryngol. 2002;66(2):161-6.