Research Article
The effect of duration of multiple sclerosis and expanded disability status scale on P300
Parisa Rasoulifard1, Ghasem Mohammadkhani1, Saeed Farahani1, Mohammadali Sahraiyan2, Shohreh Jalaie3, sahar Shomeil Shushtary4
1- Department of Audiology, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
2- Department of Neurology, School of Medicine, Tehran University of Medical Sciences, Iran
3- Department of Biostatistics, School of Rehabilitation, Tehran University of Medical Sciences, Iran
4- Department of Audiology, School of Rehabilitation, Jondishapour University of Medical Sciences, Ahwaz, Iran
Received: 10 January 2012, accepted: 5 September 2012
Abstract
Background and Aim: Multiple sclerosis (MS) is characterized with inflammation, demyelization and gliosis. It may be relapsing, remitting, or progressive. Cognitive impairment is relatively prevalent in patients with multiple sclerosis and as duration of disease is longer as cognition impairment is more. To understand the cognitive impairment, event related potential can be considered as a valuable tool. This study aimed to investigate the influence of duration of disease and expanded disability status scale (EDSS) on the amplitude and latency of the event related potentials of P300 in patients with multiple sclerosis.
Methods: In this cross-sectional and non-intervention study, 21 patients with multiple sclerosis with mean age of 27.8 with SD 7.1 years (between 18 to 50 years) were enrolled. The patients were selected randomly. The correlation of P300 event-related potential and oddball paradigm was assessed, using two 1000 and 2000 Hz tone burst stimulus.
Results: There was a significant correlation between the latency of P300 wave and duration of disease and expanded disability status scale (p<0.05); there was high correlation in both electrode sites (r>0.50). The correlation of amplitude of P300 and duration of disease and expanded disability status scale was not significant (p>0.05).
Conclusion: Significant correlation between the latency of P300 and the duration of multiple sclerosis and expanded disability status scale can be a sign of central nervous system changes. Besides, there is a relation between physical disability and cognitive impairments.
Keywords: Multiple sclerosis, event related potential, tone burst stimulation, expanded disability status scale
مقاله پژوهشی
اثر طول مدت اسکلروز متعدد و میزان ناتوانی گسترده بر P300
پریسا رسولی فرد1، قاسم محمدخانی1، سعید فراهانی1، محمدعلی صحراییان2، شهره جلایی3، سحر شمیل شوشتری4
1ـ گروه شنواییشناسی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
2ـ گروه نورولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
3ـ گروه آمار زیستی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
4ـ گروه شنواییشناسی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، ایران
چکیده
زمینه و هدف: اسكلروز متعدد با ويژگيهاي سهگانه التهاب، ميلينزدايي، و اسكارگذاري مشخص ميشود. سير اين بيماري ممكن است بهصورت عودكننده بهبودیابنده و يا پیشرونده باشد. اختلالات شناختی در افراد مبتلا به بيماري اسکلروز متعدد نسبتاً شايع است و هر چه از طول مدت بیماری میگذرد میزان اختلال بیشتر میشود. برای آگاهی از اختلالات شناختی، پتانسیلهای وابسته به رخداد ابزار مناسبی هستند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر طول مدت بیماری و مقیاس حالت ناتوانی گسترده بر دامنه و زمان نهفتگی پتانسیل وابسته به رخداد P300 شنوایی در افراد مبتلا به بيماري اسکلروز متعدد میپردازد.
روش بررسی: در اين پژوهش مقطعي و غيرمداخلهاي، P300 شنوایی به روش تحریک متفاوت با استفاده از دو محرک تنبرست 1000 هرتز و 2000 هرتز روی 21 فرد مبتلا به اسکلروز متعدد با میانگین سنی 8/27 سال و انحراف معیار 1/7 سال در محدودۀ سنی 50-18 سال انجام شد. افراد مورد مطالعه بهصورت تصادفی ساده انتخاب شدند.
یافتهها: بین زمان نهفتگی موج P300 با طول مدت بیماری و مقیاس حالت ناتوانی گسترده همبستگی وجود داشت(05/0>p). نتایج نشاندهندۀ میزان بالای همبستگی زمان نهفتگی موج P300 در هر دو جایگاه الکترودی بود(50/0<r) اما بین دامنۀ موج P300 با طول مدت بیماری و میانگین مقیاس حالت ناتوانی گسترده همبستگی وجود نداشت(05/0<p).
نتیجهگیری: ارتباط معنیدار بین زمان نهفتگی P300 و ناتوانی فیزیکی بیمار میتواند حاکی از آن باشد که تغییراتی که در اسکلروز متعدد اتفاق میافتد ناشی از تغییر در سیستم عصبی مرکزی است. همچنین بین طول مدت بیماری با اختلالات شناختی ارتباط وجود دارد.
واژگان کلیدی: اسکلروز متعدد، پتانسیل وابسته به رخداد، محرک تنبرست، مقیاس حالت ناتوانی گسترده
(دریافت مقاله: 20/10/90، پذیرش: 15/6/91)
مقدمه
اسكلروز متعدد (Multiple Sclerosis: MS) با ويژگيهاي سهگانه التهاب، ميلينزدايي، و اسكارگذاري مشخص ميشود(1). فرایند دميلينيزاسيون منجر به ايجاد پلاكهاي اسكلروتيك در مناطق ميلنيزه سيستم عصبي مركزي (Central Nervous System: CNS) ميشود(2). اختلال MS بهطور تيپيك از نظر زماني و موقعيت منتشر است. در جوامع غربي، MS بهعنوان عامل ناتواني نورولوژيك در اوايل تا اواسط بزرگسالی پس از ضربه (تروما) در رتبۀ دوم قرار دارد. تظاهرات MS از يك بيماري خوشخيم تا بيماري بهسرعت پیشرونده و ناتوانكننده كه تغيير قابل توجه روش زندگي را در پی دارد متغير است. علت بيماري مشخص نيست و دربارۀ بیماریزایی آن اختلاف نظر زيادی وجود دارد. این بیماری زیرگروههای گوناگون دارد و یکی از زیرگروههای آن، نوع عودکنندهـبهبودیابنده (relapsing-remitting: RR) است. در این نوع، بیماری دورههاي حملهاي حادي دارد كه در این دورهها، نشانهها تشديد مييابند و پس از اتمام دوره معمولاً کاهش مییابند. این بیماری در زنان شایعتر از مردان است و در حال حاضر تصویربرداری تشدید مغناطیسی (Magnetic Resonance Imaging: MRI) بهترين راه تشخيص این بیماری است(3).
مطالعات نشان ميدهد كه اختلالات شناختی در اين افراد نسبتاً شايع است، و با استفاده از آزمونهاي شنوايي مناسب میتوان آنها را تشخيص داد(4). برای کسب آگاهی از فرایند عملکرد قشری و بررسی اختلالات شناختی، پتانسیلهای وابسته به رخداد ERPs):(Event Related Potential بسیار مناسباند. موج P300 از جمله پاسخهای وابسته به رخداد شنوایی است که اعتبار و پایایی بالایی دارد(5).
روش معمول ثبت این پاسخ روش تحریک متفاوت است که با ارائۀ دو نوع تحریک، یکی محرک غالب یا استاندارد که پاسخ دیررس شنوایی (P3a) بهصورت انفعالی با زمان نهفته حدود 250 میلیثانیه تولید میکند و دیگری محرک نادر یا هدف که بهطور تصادفی ارائه میشود و موج مثبت (P3b) با زمان نهفتگی در محدودۀ 300 میلیثانیه تولید میکند و نیازمند توجه فرد به این محرک است. موج P3b معمولاً P300 یا P3 نامیده میشود(5).
مجموعهای از پاسخهای شناختی ممکن است در تولید پاسخ P300 مشارکت داشته باشند که از میان آنها تمایز خصوصیات صدا، پردازش زمانی، توجه و حافظه را میتوان نام برد. مناطق مختلفی از مغز، شامل ساختارهای زیر قشری ( برای مثال هیپوکامپوس، سیستم لیمبیک و تالاموس ) و نواحی قشری شنوایی و لوب پیشانی در تولید این پاسخ شرکت میکنند. با توجه به ماهيت غير تهاجمي و دامنۀ زیاد این آزمون، سرعت و دقت بالای آن در ارزيابي ساختارهای قشری شنوایی و همچنین عینی بودن آن باعث شده است که پژوهشگران به تحقيق روي جنبههاي مختلف استفاده از آن بپردازند. در سالهای اخیر مطالعات بسیاری دربارۀ P300 در زمینۀ اختلالات شناختی و MS صورت گرفتهاست(5).
شواهدی از جمله مطالعۀ Comi (1997) و Adamaszek و همكاران (2006) نشان میدهد که اختلالات شناختي در بيماران مبتلا به MS شایع است(6و7). مطالعات Gil و همكاران (1993)، Ellger و همکاران (2002) و Newton و همکاران (1989) نشان داده است که بین طول مدت بیماری و مقیاس حالت ناتوانی گسترده (Expanded Disability Status Scale: EDSS) با دامنه و زمان نهفتگی پتانسیل وابسته به رخداد P300 شنوایی در افراد مبتلا به بيماري MS ارتباط وجود دارد. به این معنا که هر چه از مدت زمان بیماری میگذرد و هر چه بیمار از لحاظ فیریکی ناتوانتر میشود، دامنۀ P300 کوچکتر میشود و زمان نهفتگی آن افزایش مییابد(10-8). درهمین راستا بعضی از محققان از جمله Triantafyllou (1992) وجود هر گونه ارتباط بین طول مدت بیماری و پارامترهای موج را نفی کردهاند و از نظر آنها بین طول مدت بیماری و میزان ناتوانی فیزیکی بیمار ارتباطی وجود ندارد(11).
با توجه به امکان تشخیص اختلالات شناختی با استفاده از پتانسيلهاي وابسته به رخداد نظیر P300 در کنار آزمونهای نوروسایکولوژیک، و همچنین امکان بهرهگیری از P300 در پایش و کارآمدی درمان(12)، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر طول مدت بیماری و EDSS بر دامنه و زمان نهفتگی P300 در افراد مبتلا به MS و اختصاصاً از نوع عودکنندهـبهبودیابنده انجام شد.
روش بررسی
این مطالعه از نوع غیر مداخلهای و مقطعي است. 21 فرد مبتلا به MS قطعي (11 مرد و 10 زن) از نوع عودکننده – بهبودیابنده در محدودۀ سنی 50-18 سال با میانگین سنی 8/27 سال و انحراف معیار 1/7 سال، دارای شنوايي هنجار، از انجمن MS انتخاب شدند. معيار قطعي بودن MS، نظر متخصص مغز و اعصاب بوده است.
طول مدت بیماری فرد با توجه به تاریخچۀ پزشکی فرد و براساس فاصلۀ زمانی از سالی که MS تشخیص دادهشده تا روز آزمون بر حسب سال محاسبه شده است. EDSS، اندازهگیری مقیاس حالت ناتوانی گسترده در فرد مبتلا به MS است که از
صفر تا ده توسط متخصص مغز و اعصاب محاسبه میشود. بهاینصورت که متخصص مغز و اعصاب ناتوانیهای فیزیکی فرد را از جنبههای مختلف بررسی میکند و امتیاز بین صفر تا 10 از لحاظ ناتوانیهای فیزیکی به فرد میدهد. برای مثال، فردی که EDSS مساوی صفر دارد از لحاظ فیزیکی هنوز ناتوان نشده است و فردی که 6EDSS= دارد برای راه رفتن احتیاج به عصا دارد و فردی که 7EDSS= دارد روی ویلچر است.
افراد مورد مطالعه بهصورت تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات و اندازهگیریهای مورد نیاز با استفاده از بررسی پروندۀ پزشکی موجود در انجمن MS، تاريخچهگيري و پر كردن پرسشنامه، معاينۀ اتوسكپي، ارزيابي آستانههاي تنخالص، ادیومتری گفتاری و اديومتري ايميتانس، اندازهگیری دامنه و زمان نهفتگی P300 بهدست آمد. پس از تأييد سلامت شنواييمحيطي، انجام آزمایش شروع میشد و نتایج در فرمهاي مخصوص درج میشد. EDSS فرد توسط متخصص مغز و اعصاب گزارش میشد.
پس از معاينۀ اتوسكپي در صورت نداشتن جسم خارجي در مجرای گوش و داشتن پردة تمپان هنجار، برای رد اختلالات گوش میانی، آزمون تمپانومتری و رفلکس اکوستیک در هر دو گوش با استفاده از دستگاه اديومتر ايميتانس مدل Zodiac 901 ساخت شركت Madsen دانمارک انجام میشد. سپس آستانههاي هوايي در فركانسهاي 250 تا 8000 هرتز با استفاده از دستگاه اديومتر دو كاناله مدل AC40 ساخت شركت Interaucostic کشور دانمارک تعيين شد. ملاك شنوايي هنجار آستانۀ شنوايي كمتر يا مساوي20 دسیبل HL در محدودۀ فركانسي 8000-250 و برخورداري از تمپانوگرام طبيعي (استاتیک کامپیلیانس 6/1-3/0 سانتیمتر مکعب و فشار گوش مياني 100– تا100+ داپا) بود(13). در صورت كسب آستانههاي متقارن بهتر از 20 دسيبل و تمپانومتري نوع An در هر دو گوش و رفلکس آکوستیک طبیعی، فرد آزمایششونده برای آشنایی با چگونگی روند آزمون و نحوۀ همکاری آمادهسازی و توجیه میشد. سپس جایگاه الکترودها با مادۀ پاککنندۀ تمیز میشد و الکترودها در مواضع سر و ماستوئید قرار میگرفت. نحوۀ قرارگیری الکترودها به این ترتیب بود که دو الکترود فعال در ناحیۀ Fz (پیشانی) Cz (ورتکس) و دو الکترود معکوس در ناحیۀ ماستوئید دو گوش بهصورت متصل شده (linked) و یک الکترود مشترک در ناحیۀ Fpz (پایین پیشانی، بین دو ابرو) قرار میگرفت. در صورتی که امپدانس الکترودها کمتر از پنج کیلو اهم و تفاوت امپدانس بین الکترودی کمتر از دو کیلو اهم بود، آزمون P300 با استفاده از دو محرک تنبرست استاندارد 1000 و محرک هدف 2000 هرتز با استفاده از الگوی تحریک متفاوت و با تعداد 200 محرک (160 محرک استاندارد و 40 محرک هدف) و با احتمال وقوع محرک استاندارد 80 درصد و محرک هدف 20 درصد و از طریق دوگوشی با شدت 70 دسیبل nHL و با دستگاه پتانسیل برانگیخته مدل ICS Chartr EP ساخت شركت GN Otometric آمريكا انجام میشد. ملاک تعیین پاسخ P300، حداقل دوبار تکرار پاسخ بود و در صورت پایایی آن، بهعنوان پاسخ در نظر گرفته میشد. كليۀ آزمايشها درکلینیک شنواييشناسي دانشكدۀ توانبخشي دانشگاه علوم پزشكي تهران از 1/11/1389 تا 20/4/1390 انجام شد.
با توجه بهاينكه در پژوهش حاضر از روشهاي آزمايشي غير تهاجمي استفاده شدهاست، هيچگونه آسيبي به فرد آزمايششونده وارد نمیشد و از نظر اخلاقي مشكلي وجود نداشت. با اينحال پيش از انجام آزمونها، دربارۀ روند انجام آزمايش و اهداف آن براي هريك از مراجعهكنندگان توضيحات لازم ارائه میشد. به این ترتیب، افراد با آگاهی کامل از چگونگی آزمایشها، بهطور داوطلبانه و با امضای رضایتنامۀ كتبي در پژوهش شركت میكردند.
براي تحليل دادهها و بررسي فرضيات از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. کلیۀ دادههای این پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS نسخۀ 16 محاسبه شده و 05/0p< بهعنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شده است.
یافتهها
میانگین سنی افراد مبتلا به MS 8/27 با انحراف معیار 1/7 بود. همگی افراد راستدست بودند. طول مدت بیماری افراد مورد مطالعه، از 5/1 تا 20 سال با میانگین 3/6 (شش سال و سه ماه) و انحراف معیار 02/4 بود و EDSS بیماران در محدودۀ صفر تا شش با میانگین 2/3 و انحراف معیار 9/1 بود.
یافتههای حاصل از این مطالعه حاکی از آن بود که بین دامنه موج P3 و طول مدت بیماری در هیچیک از جایگاههای الکترودی همبستگی وجود نداشت. برای جایگاه الکترودی Cz، 23/0-r= و 3/0p= و برای جایگاه الکترودی Fz، 09/0r= و 69/0p= بهدست آمد.
بین زمان نهفتگی موج P3 با طول مدت بیماری همبستگی وجود داشت و این نتیجه در هر دو جایگاه الکترودی بهدست آمد(000/0p=). نتایج نشاندهندۀ میزان بالای همبستگی زمان نهفتگی موج P3 در هر دو جایگاه الکترودی بود (نمودار 1 و 2).
بین دامنۀ موج P3 و EDSS در هر دو جایگاه الکترودی Cz و Fz همبستگی وجود نداشت (در Cz، 29/0r= و 19/0p= و در Fz، 22/0-r= و 33/0p=). ولی بین زمان نهفتگی موج P3 با EDSS همبستگی وجود داشت(05/0p<) و نتایج نشاندهندۀ میزان متوسط همبستگی زمان نهفتگی موج P3 در هر دو جایگاه الکترودی بود (نمودار 3 و 4).
بحث
در این مطالعه به
بررسی
رابطۀ
طول مدت بیماری در افراد مبتلا به MS با دامنه و زمان نهفتگی موج پرداخته شد. نتایج نشانداد بین
دامنۀ موج P300 و طول مدت بیماری همبستگی وجود ندارد و
این نتیجه در هر دو جایگاه الکترودی بهدستآمد.
بین زمان
نهفتگی
موج P300 و
طول مدت بیماری همبستگی وجود داشت و این نتیجه در
هر دو جایگاه
الکترودی بهدستآمد. نتایج
نشاندهندۀ میزان بالای همبستگی زمان نهفتگی موج P300 در هر دو
جایگاه الکترودی بود؛ بهاینمعنی که هر چه طول مدت
بیماری بیشتر میشود، زمان نهفتگی موج P300
افزایش مییابد. این
یافته با نتایج مطالعۀ Gil و همکاران (1993) و Ellger و همکاران (2002) Newton و همکاران (1989) مطابقت دارد(10-8). در این مطالعات هم بین زمان نهفتگی موج P300 و طول مدت
بیماری همبستگی وجود داشت. نتیجۀ این قسمت با
مطالعۀ Triantafyllou و همکاران (1992) مطابقت ندارد. در مطالعۀ آنها بین طول مدت
بیماری و پارامترهای موج ارتباطی وجود نداشت و این
ارتباط تنها با EDSS بود(11). این احتمال وجود دارد که آسیب در عملکرد شناختی
ناشی از یک آسیب منتشر باشد که عملکردهای عمومی
مغز را تحت تأثیر قرار میدهد. این پدیده ممکن است بهعلت
قطع ارتباط نواحی لیمبیک
و قشر ارتباطی باشد و هرچه از مدت بیماری بگذرد، میلین
بیشتری تخریب میشود و هدایت عصبی
کمتری صورت میگیرد و از همگسیختگی
نواحی لیمبیک و زیرقشری و قشر ارتباطی
بیشتر میشود و در نتیجه زمان نهفتگی موج P300 با
افزایش طول مدت بیماری، طولانیتر میشود. عدم
همبستگی دامنۀ P300 با طول مدت
بیماری با یافتههای مطالعۀ Ellger و همکاران (2002)مطابقت دارد(9). فعالیت همزمان و
جهتگیری فضایی رشتههای عصبی،
تعیینکنندۀ دامنه است. هرچه فیبرهای بیشتری بهصورت همزمان فعال شوند، دامنه
بزرگتر خواهد شد و چون در MS بهدلیل از دست رفتن میلین همزمانی
کمتری وجود دارد، دامنه کوچکتر میشود، ولی این کوچکشدن دامنه با
افزایش طول مدت بیماری به شاخص معنیداری
نمیرسد. دامنۀ P300 نمایانگر فعالیت مولدهای P300 است و عدم
معنیداری همبستگی دامنه و طول مدت بیماری ممکن است
به این علت باشد که احتمالاً با افزایش طول مدت بیماری،
پلاکهای
اسكلروتیک
بیشتری در مناطق مولد P300 تشکیل نمیشود(14).
در این مطالعه به
بررسی رابطۀ EDSS با پارامترهای موج P300 در افراد مبتلا به MS پرداخته
شد. نتایج نشان داد
بین دامنۀ موج P300 و EDSS همبستگی وجود ندارد و این نتیجه در هر دو جایگاه الکترودی بهدستآمد. نتايج اين قسمت از
مطالعه
نشان میدهد که ناهنجاريهاي شناختي خاص در MS سببشناسي چندعاملي دارد و
آسيبشناسي نشان داده شده در MRI یا میزان ناتوانی فیریکی که
با امتیاز EDSS نشان
داده میشود نمیتواند توضيح كاملي براي آن باشد. بهعبارت ديگر، در MS
آسيبهاي مغزي ميكروسكوپي و ماكروسكوپي گسترده در تعيين نقصهاي خاص از حوزههاي
شناختي، نسبت
به در نظر گرفتن بيماري بهصورت موضعي، از اهميت
بيشتري برخوردار است(14).
بین زمان نهفتگی موج P300 با EDSS همبستگی وجود دارد. این نتیجه در هر دو جایگاه الکترودی به دست آمده است. به این معنا که هرچه EDSS بیشتر میشود، زمان نهفتگی موج P300 افزایش مییابد. نتایج این قسمت با نتایج مطالعۀ Gil و همکاران (1993)، Ellger و همکاران (2002) و Newton و همکاران (1989) مطابقت دارد(10-8).
همبستگی معنیدار بین زمان نهفتگی موج P300 با EDSS احتمالاً نشاندهندۀ این واقعیت است که شاید اختلالات فیزیکی و شناختی با نسبت برابر حرکت میکنند. یعنی یک بیمار با اختلالات فیزیکی شدید احتمالأ به همان نسبت دچار اختلالات شناختی است. بهنظر میرسد که مشکلات شناختی در MS در همۀ مراحل بیماری و با شدتهای متفاوت اتفاق میافتد و تشخیص بهموقع آن در برنامهریزی برای مداخلات درمانی و توانبخشی ضروری است.
از جمله مشكلات و محدوديتهاي پژوهش، این است که در آن بعضي افراد مورد بررسي بهدليل مشكلات گوش خارجي، مياني یا داشتن مشکل در سیستم محیطی شنوایی از مطالعه حذف شدند. در طول انجام آزمون خستگی احتمالی بیمار ممکن بود روی نتایج اثرگذار باشد. در آن حالت به بیمار استراحت داده میشد و قطع مصرف داروها از 48 ساعت قبل از انجام آزمون برای بیماران دشوار بود.
برای انجام تحقیقات بعدی، موارد به این شرح پیشنهاد میشود انجام P300 با استفاده از توزیع جمجمهای در افراد مبتلا به MS، با نمونۀ آماری بیشتر و در زیرگروههای دیگر آن همچنین برای پایش اثرات توانبخشی و درمانی و نیز انجام توأم آزمونهای عملکردی مانند MRI و P300.
نتیجهگیری
زمان نهفتگی موج P300 بیانگر سرعت شناخت، زمان واکنش و بهعبارتی سرعت پردازش اطلاعات و طبقهبندی آنهاست. افزایش معنیدار زمان نهفتگی نشانۀ کاهش سرعت پردازش اطلاعات است و ارتباط معنیداری که بین زمان نهفتگی P300 و طول مدت بیماری به دست آمد ممکن است حاکی از این مسئله باشد که تغییراتی که در MS اتفاق میافتد ناشی از تغییر در CNS است و همراستا با اختلالات شناختی است و هرچه از مدت بیماری میگذرد اختلالات شناختی بیشتر میشود. همچنین میتوان مطرح کرد که بین ناتوانی فیزیکی و اختلالات شناختی رابطه وجود دارد. P300 نهتنها یک ابزار ارزشمند در پایش اختلالات شناختی در افراد ناتوان است، به این دلیل که ثبت آن وابسته به فعالیت حرکتی نیست، بلکه یک ابزار ارزشمند در ارزیابی پاسخ به درمان است.
سپاسگزاری
از مساعدتهای مسئول بخش پژوهشی انجمن MS سرکار خانم دوست الهی و بیماران عزیز کمال تشکر را داریم.
REFERENCES
1. Kuhlmann T, Lingfeld G, Bitsch A, Schuchardt J. Acute axonal damage in multiple sclerosis is most extensive in early disease stages and decreases over time. Brain. 2002;125(10): 2202-12.
2. Miller JR. The importance of early diagnosis of multiple sclerosis. J Manag Care Pharm. 2004; 10(3): 4-11.
3. Kenealy SJ, Pericak Vance MA, Haines JL. The genetic epidemiology of multiple sclerosis. J Neuroimmunol. 2003;143(1-2):7-12.
4. Musiek FE, Chermak GD, Weihing J, Zappulla M, Nagle S. Diagnostic accuracy of established central auditory processing test batteries in patients with documented brain lesions. J Am Acad Audiol. 2011;22(6):342-58.
5. Hall JW. New handbook of auditory evoked responses. 1st ed. Boston: Pearson Education Inc; 2007.
6. Comi G. Electrophysiological correlates of cognitive dysfunction in multiple sclerosis. Electroencephalogr Clin Neurophysiol. 1997;103(1):53.
7. Adamaszek M, Krüger S, Dressel, A, Kessler C, Hamm A. Affective impairments in multiple sclerosis proved by event-related potentials andneuropsychology. Clin Neurophysiol. 2006;117(1):121-336.
8. Gil R, Zai L, Neau P, Jonveaux T, Agbo C, Rosolacci T, et al. Event-related auditory evoked potentials and multiple sclerosis. Electroencephalogr Clin Neurophysiol. 1993;88(3):182-7.
9. Ellger T, Bethke F, Frese A, Luettmann RJ, Buchheister A, Ringelstein EB, et al. Event-related potentials in different subtypes of multiple sclerosis-a cross-sectional study. J Neurol Sci. 2002;205(1):35-40.
10. Newton MR, Barrett G, Callanan MM. Cognitive event-related potentials in multiple sclerosis. Brain. 1989;112(6):1637-60.
11. Triantafyllou N, Voumvourakis K, Zalonis I, Sfagos K, Mantouvalos V, Malliara S, et al. Cognition in relapsing-remitting multiple sclerosis: a multichannel event-related potential (P300) study. Acta Neurol Scand. 1992;85(1):10-3.
12. Pokryszko-Dragan AP, Zagrajek M, Slotwinski K, Gruszka E, Bilinska M, Podemski R. Neuropsychological testing and event-related potentials in the assessment of cognitive performance in the patients with multiple sclerosis- a pilot study. Clin Neurol Neurosurg . 2009;111(6):503-6.
13. Margolis RH, Hunter LL. Aucoustic immitance measurments. In: Rosser RJ, Valente M, Hosford-Dunn H, editors. Audiology diagnosis. 2nd ed. New York: Thieme; 2007. p. 381-424.
14. Burkard RF,Eggermont JJ. Electric and magnetic fields of synchronous neural activity. In: Burkard RF, editor. Auditory evoked potentials. 1st ed. Baltimore: William & Wilkins; 2007. p. 2-22.