Research Article

 

 

Phonological processing skills in 6 year old blind and sighted Persian speakers

 

 

Maryam Sadat Momen Vaghefi1, Laya Gholomi Tehrani1, Tahereh Sima Shirazi1, Mohammad Rezaei1, Mahdi Rahgozar2

 

1 -Department of Speech therapy, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, Iran

2- Department of Statistic, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, Iran

 

 

Received: 1 January 2012, accepted: 1 August 2012

 

Abstract

Background and Aim: Phonological processing skills include the abilities to restore, retrieve and use memorized phonological codes. The purpose of this research is to compare and evaluate phonological processing skills in 6-7 year old blind and sighted Persian speakers in Tehran, Iran.

Methods: This research is an analysis-comparison study. The subjects were 24 blind and 24 sighted children. The evaluation test of reading and writing disorders in primary school students, linguistic and cognitive abilities test, and the naming subtest of the aphasia evaluation test were used as research tools.

Results: Sighted children were found to perform better on phoneme recognition of nonwords and flower naming subtests; and the difference was significant (p<0.001). Blind children performed better in words and sentence memory; the difference was significant (p<0.001). There were no significant differences in other subtests.

Conclusion: Blind children’s better performance in memory tasks is due to the fact that they have powerful auditory memory.

Keywords: Blindness, phonological processing, auditory memory, phonological awareness, naming, auditory discrimination

 


مقاله پژوهشی

 

بررسی و مقایسۀ مهارت‏های پردازش واجی در کودکان شش سالۀ بینا و نابینای فارسی‏زبان

 

مریم سادات مومن واقفی1، لعیا غلامی تهرانی1، طاهره‏سیما شیرازی1، محمد رضایی1، مهدی رهگذر2

1ـ گروه گفتاردرمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران

2ـ گروه آمار، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: مهارت‏های پردازش واجی شامل توانایی ذخیره‏سازی، بازیابی و استفاده از رمزهای واج‏شناختی در حافظه است. این پژوهش با هدف بررسی و مقایسۀ این مهارت‏ها در کودکان شش سالۀ نابینا و بینا صورت گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعۀ مقطعی بوده است. آزمودنی‏ها شامل 24 کودک نابینا و 24 بینای شش تا هفت ساله بود. ابزار پژوهش عبارت بود از آزمون ارزیابی اختلالات خواندن و نوشتن در دانش‏آموزان دبستانی، مهارت‏های زبانی و شناختی و خرده‏آزمون نامیدن آزمون ارزیابی آفازی.

یافته‏ها: یافته‏های این پژوهش نشان می‏دهد که در میانگین درصد پاسخ‏های درست خرده‏آزمون بازشناسی صدا در ناکلمه و خرده‏آزمون نامیدن گل‏ها، گروه بینا عملکرد بالاتری داشتند و تفاوت معنی‏دار بود(001/0>p). در میانگین درصد پاسخ‏های درست خرده‏آزمون حافظۀ کلمات و جملات، گروه نابینا عملکرد بالاتری داشت و تفاوت معنی‏دار بود(001/0>p) و در بقیه خرده‏آزمون‏ها تفاوت مشاهده شده معنی‏دار نبود.

نتیجه‏گیری: کودکان نابینا در آیتم‏های مربوط به حافظه، عملکرد بهتری را داشتند که این مسئله ناشی از حافظۀ شنیداری قوی‏تر بود.

واژگان کلیدی: نابینایی، پردازش واجی، حافظه شنیداری، آگاهی واجی، نامیدن، تمایز شنیداری

 

(دریافت مقاله: 11/10/90، پذیرش: 11/5/91)

 

مقدمه


از میان حواس پنجگانه‏ای که هر فرد داراست، بینایی نقش برجسته‏تری در یادگیری و آموزش دارد و نقص آن موجب کاهش یا قطع ارتباط می‏شود(1). برخی از محققان همچون Mills (1989)، Piasta و Wagner (2010) مطرح می‏کنند که در نتیجۀ فقدان بینایی، انتظار می‏رود که کودک در درک مفاهیم و برقراری ارتباط بین آنها و تعمیم مطالب زبانی دچار اشکال شود(2و3).

بر طبق مشاهدات، افراد نابینا از حس‏های مختلفی برای جبران نقص حس بینایی خود استفاده می‏کنند. طبق نظر Snowling (1996) از جمله مهم‏ترین حواس جایگزین، حس شنوایی و لامسه است(4). از میان این دو حس، حس شنوایی نقش مهم‏تری در خواندن و نوشتن دارد، و در این پژوهش سعی شد این حس در افراد نابینا بررسی شود. از جمله مهارت‏های شنیداری که نقش مهمی در خواندن و نوشتن دارد، پردازش واجی (phonological processing) است. پردازش واجی به دسته‏ای از مهارت‏ها اطلاق می‏شود که به کودک کمک می‏کند تا اطلاعات لازم در زمینۀ ساختار صداهای زبان شفاهی برای یادگیری چگونگی خواندن و نوشتن را به‏دست آورد(5).

دربارۀ این مهارت‏ها در افراد بینا هم در داخل و هم در خارج از کشور تحقیقات فراوانی صورت گرفته است. در نتیجۀ این تحقیقات مشخص شده است که در بیناها آگاهی واجی یک پیش‏بینی‏کنندۀ قوی برای پیشرفت بعدی کودک در خواندن و نوشتن است(4و5). اما دربارۀ نابینایان با وجود اهمیت مهارت‏های پردازش واجی در خواندن و نوشتن، تحقیق چندانی صورت نگرفته و تحقیقات انجام شده هم دارای نتایج متناقصی هستند. از جمله این پژوهش‏ها می‏توان به تحقیق Pring (1996 و 1984) و Brown-Barllow و Connelly (2002) اشاره کرد که در رابطه با اثر نابینایی بر آگاهی واجی و اینکه آیا قبل از آموزش رسمی بریل، این افراد نسبت به افراد عادی مهارت بهتری دارند یا خیر، نتایج آنها متناقض است(8-6). براساس مطالعۀ Greaney و Reason (1999) خواندن بریل نیاز به سطح بالاتری از آگاهی واجی دارد(9). در پژوهشی دیگر در زمینۀ نامیدن کودکان نابینا، Wakefield و همکاران (2006) نشان دادند که کودکان نابینا در تکالیف روانی واجی (phonemic fluency) عملکرد بهتری دارند و آیتم‏های بیشتری را نام می‏برند(10). همچنین در پژوهش Rokem و Ahissar (2009) روی حافظۀ کودکان نابینا، نابینایان در حافظۀ اعداد بهتر از بیناها عمل کردند(11). در ایران هم پژوهش‏های اندکی در زمینۀ مقایسۀ مهارت‏های کودکان بینا و نابینا انجام گرفته است. از جملۀ آنها پژوهشی است که توسط خاموشی و همکاران (1999) انجام شده و در آن به بررسی و مقایسۀ تشخیص شنیداری کودکان نابینا در مقایسه با کودکان بینا پرداخته است(12). به‏طور کلی، پژوهش‏های انجام شده روی این گروه از کودکان بسیار کم است و به مهارت‏های گوناگون به‏ویژه مهارت‏های پیش‏نیاز خواندن و نوشتن بسیار کم توجه شده است. با توجه به تناقض‏های موجود در تحقیقات و نیز اهمیت مؤلفه‏های پردازش واجی در رشد خواندن کودکان و نبود تحقیقات لازم در این زمینه، این پژوهش با هدف مقایسۀ این مؤلفه‏ها در پیش از دبستان بین دو گروه بینا و نابینا انجام شده است تا اهمیت این مؤلفه‏ها در این دانش‏آموزان مشخص گردد و نقاط قوت و ضعف آنها نسبت به گروه همسالان بینا مشخص شود.

 

روش بررسی

پژوهش حاضر مطالعه‏ای مقطعی است که در آن مهارت‏های پردازش واجی کودکان نابینا و بینا مورد ارزیابی قرار گرفته است و جامعۀ مورد مطالعۀ آن کودکان نابینا و بینای شش تا هفت سالۀ استان تهران بوده‏اند. در کل استان تهران چهار مدرسۀ  ویژۀ نابینایان وجود دارد که از این بین دو مدرسۀ استثنایی پسران و یک مدرسۀ استثنایی دختران در شهر تهران واقع است و یک مدرسه هم در شهرستان‏های استان تهران در مقطع دبستان وجود دارد که به‏دلیل تعداد کم دانش‏آموزان، از هر دو جنس در پیش‏دبستان و کلاس اول حضور داشت. به‏طور کلی از مجموع مدارس نابینایان جمعاً 24 آزمودنی در طیف سنی مورد نظر قرار داشتند و دارای معیارهای ورود به نمونه بودند. معیارهای ورود کودکان به مطالعه عبارت بود از دارا بودن سلامت جسمی و فیزیکی، برخورداری از هوش، شنوایی و تولید هنجار. کودکانی که دچار مشکلات روان‏پزشکی، مصرف داروهای خاص که بر توجه و تمرکز اثر داشته باشد، مشکلات رفتاری و عاطفی شدید، و مشکلات شدید خانوادگی بودند از مطالعه کنار گذاشته شدند. بررسی این موارد با استفاده از پروندۀ پزشکی و سلامت آزمودنی‏ها، مصاحبۀ آزاد حدود 15 دقیقه‏ای توسط گفتاردرمان‏گر، انجام آزمون فونتیک، پرسش از معلم کلاس و تکمیل فرم ارزیابی مشخصات و مشکلات اولیه توسط والدین هر کودک انجام شد. نمونه‏گیری گروه نابینا براساس نمونه‏گیری هدفمند مبتنی بر سرشماری بود. دانش‏آموزان بینا به‏طور تصادفی از شش منطقه (2، 5، 6، 9، 11 و 12) استان تهران انتخاب شدند. در این مناطق از پیش‏دبستان‏های دولتی جمعاً هشت مدرسه به‏طور تصادفي انتخاب شد و از تمام این پیش‏دبستانی‏ها تعداد 24 آزمودنی به‏صورت طبقه‏ای با توجه به معیارهای ورود انتخاب شدند. گروه آزمودنی‏های نابینا شامل 15 پسر و 9 دختر و گروه آزمودنی‏های بینا شامل 14 پسر و 10 دختر بود. برای انتخاب آزمودنی‏ها هم در مدارس بینا و هم در مدارس نابینا ابتدا فهرست کلاسی هر مدرسه گرفته شد و کودکانی که در طیف سنی شش تا هفت سال بودند علامت‏گذاری شدند. پس از اتمام نمونه‏گیری گروه نابینا، و با توجه به پرسش‏نامۀ دموگرافیک که از گروه نابینا گرفته شده بود و براساس موارد خودگزارشگری والدین در این پرسش‏نامه و مشخصات ذکر شده در آن، گروه بینا نمونه‏گیری شد. در انتخاب نمونه از مدارس کودکان بینا ابتدا پروندۀ آزمودنی‏ها بررسی شد و کودکانی که معیارهای ورود را داشتند انتخاب ‏شدند.

روش جمع‏آوری اطلاعات در این پژوهش شامل مصاحبه با مسئولان مدرسه، مصاحبه با کودک، پرسش از معلم و پر کردن پرسش‏نامه و همچنین مشاهدۀ کودک در حین اجرای آزمون بود. ابزار جمع‏آوری داده‏ها عبارت بود از پرسش‏نامۀ دموگرافیک محقق‏ساخته، آزمون فونتیک، بخش حافظه و تمایز شنیداری و آگاهی واجی آزمون ارزیابی اختلالات خواندن و نوشتن در دانش‏آموزان دبستانی با عنوان مهارت‏های زبانی و شناختی، توسط غلامی تهرانی (2001) که اعتبار و روایی آن روی 100 کودک عادی و 60 نارساخوان به‏دست آمده است و ضریب آلفای کرونباخ آن 64/0 است. در قسمت نامیدن هم از آزمون ارزیابی آفازی (نیلی‏پور، 1993) استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ آن 76/0 است و روایی محتوایی دو آزمون هم توسط متخصصان مختلف تأیید شده است(13و14).

خرده‏آزمون‏هایی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از 1ـ آزمون تمایز شنیداری، که دارای سه قسمت بازشناسی صدا در کلمه، تشخیص جفت کلمات یکسان و تطابق شنوایی‏ـ‏کلامی است؛ 2ـ آگاهی واجی، که دارای سه قسمت ترکیب واجی، حذف واجی و تجزیۀ واجی است؛ 3ـ حافظۀ کلامی،که دارای چهار قسمت حافظۀ کلامی صداها، حافظۀ کلامی صداها به عکس، حافظۀ کلامی کلمات، و حافظۀ کلامی جملات است؛ و 4ـ نامیدن، که دارای 4 قسمت نامیدن حیوانات، نامیدن میوه‏ها، نامیدن گل‏ها، و نامیدن کلماتی است که با حرف /b/ آغاز می‏شوند.

برای انجام آزمون از والدین آزمودنی‏ها اجازۀ شفاهی گرفته شد. پرسش‏نامه‏ها بدون نام پر می‏شد و فقط اطلاعات ضروری نظیر سن و جنس آزمودنی‏ها ثبت می‏شد. در صورت پرسش والدین دربارۀ چگونگی وضعیت کودکشان نسبت به گروه همسالان، اطلاعات او پس از تحلیل به‏صورت محرمانه در اختیار خانوادۀ کودک قرار می‏گرفت. در صورت درخواست مدرسه نتیجۀ آزمون برای اطلاع و ثبت در پرونده به اولیای مدرسه داده می‏شد. اگر کودکی در آزمون اولیه نیاز به توانبخشی داشت و نمی‏توانست در نمونه قرار گیرد، برای دریافت خدمات توانبخشی به مراکز مربوط با مشکل وی ارجاع داده می‏شد.

برای تحلیل اطلاعات از نسخۀ 15 نرم‏افزار SPSS و برای بررسی توزیع هنجار داده‏ها از آزمون کولموگروف ـ اسمیرنوف استفاده شد. متغیرهای ترکیب واجی، حذف واجی، حافظۀ صدا، حافظۀ صدا به عکس، حافظۀ کلمات و نامیدن میوه‏ها دارای توزیع هنجار نبودند، بنابراین از من‏ـ‏ویتنی یو استفاده شد. بقیۀ خرده‏آزمون‏ها، شامل بازشناسی صدا در کلمه، تشخیص جفت کلمات یکسان، تطابق شنوایی‏ـ‏کلامی، تجزیۀ واجی حافظۀ کلامی جملات، نامیدن حیوانات، نامیدن گل‏ها، و نامیدن کلماتی که با حرف /b/ آغاز می‏شوند در دو گروه دارای توزیع هنجار بود که برای مقایسۀ آنها از t مستقل استفاده شد.

 

یافته‏ها

آزمودنی‏های این پژوهش شامل 24 کودک بینا و 24 کودک نابینا در طیف سنی شش تا هفت ساله با میانگین سنی 72 ماه و انحراف معیار 41/2 (حداقل 71 ماه و حداکثر 74 ماه) بودند و تفاوت میان میانگین سنی دو گروه معنی‏دار نبود(15/0p=).

جدول 1 مقایسۀ خرده‏آزمون تمایز شنیداری بین دو گروه بینا با میانگین90/60 و انحراف معیار 54/12 و نابینا با میانگین 62/49 و انحراف معیار 1/12 نشان می‏دهد که در زیرآزمون بازشناسی صدا در کلمه تفاوت بین دو گروه معنی‏دار است(00/0p=) و با توجه به میانگین‏ها، گروه بینا عملکرد بهتری داشته است. اما در خرده‏آزمون‏های تطابق شنوایی‏ـ‏کلامی و تشخیص جفت کلمات یکسان بین دو گروه تفاوت مشاهده شده معنی‏دار نبود (به‏ترتیب 84/0p= و 58/0=p). خرده‏آزمون بازشناسی صدا در کلمه، دارای دو بخش بازشناسی صدا در کلمه و ناکلمه بود. هر يك از اين دو بخش به صورت جداگانه در دو گروه مقايسه شد. مقایسۀ دو گروه نشان‏دهندۀ این است که گروه بینا در
Text Box: جدول 1ـ مقایسه میانگین درصد پاسخ‏های درست در خرده‏آزمون‏ها بین دو گروه بینا و نابینا

		میانگین (انحراف معیار) درصد پاسخ‏های درست
آزمون	خرده‏آزمون	بینا	نابینا	p
تمایز شنیداری	بازشناسی صدا در کلمه	(54/12) 90/60	(1/12) 62/49	001/0
	تشخیص جفت کلمات یکسان	(92/13) 75/68	(27/17) 25/71	58/0
	تطابق شنوایی کلامی	(60/18) 75/83	(45/23) 50/82	84/0
آگاهی واجی	ترکیب واجی	(40/24) 92/12	(50/10) 33/13	09/0
	حذف واجی	(33/12) 58/9	(12/13) 75/13	3/0
	تجزیه واجی	(09/20) 54/19	(06/13) 62/14	3/0
حافظه کلامی	صداها	(93/0) 58/3	(12/1) 96/3	2/0
	صداها به عکس	(08/1) 96/0	(07/1) 87/0	79/0
	کلمات	(55/0) 00/4	(00/1) 83/4	001/0
	جملات	(76/1) 63/8	(65/2) 42/10	001/0
نامیدن	میوه‏ها	(00/2) 62/6	(25/2) 75/6	67/0
	حیوانات	(97/1) 83/6	(82/2) 96/5	22/0
	گل‏ها	(45/1) 87/2	(39/1) 87/1	01/0
	کلمات*	(39/1) 12/1	(44/1) 5/1	26/0
* کلماتی که با /b/ آغاز می‏شوند



قسمت بازشناسی صدا در ناکلمه‏ها عملکرد بهتری داشته(00/0=pاما در کلمه تفاوتی بین دو گروه نبود(96/0=p)

با توجه به جدول 1، میانگین درصد پاسخ‏های درست هیچ‏یک از خرده‏آزمون‏های آگاهی واجی شامل ترکیب واجی، حذف واجی و تجزیه واجی بین دو گروه اختلاف معنی‏داری نداشت (به‏ترتیب 09/0p=، 3/0p= و 3/0p=).

آزمون حافظۀ کلامی شامل چهار خرده‏آزمون حافظۀ صداها، حافظۀ صداها به عکس، حافظۀ کلمات و حافظۀ جملات است. براساس میانگین درصد پاسخ‏های درست در حافظۀ کلامی صداها با 2/0p= و حافظۀ کلامی صداها به عکس با 79/0p= تفاوت بین بیناها و نابیناها از نظر آماری معنی‏دار نبود. اما در خرده‏آزمون حافظۀ کلامی کلمات تفاوت بین بیناها (میانگین 4 و انحراف معیار 55/0) و نابیناها (میانگین 83/4 و انحراف معیار 1) و 001/0p< و در حافظۀ کلامی جملات، تفاوت بین بیناها ( میانگین 63/8 و انحراف معیار 76/1) و نابیناها (میانگین 42/10 و انحراف معیار 65/2) معنی‏دار بود(001/0p<) که با توجه به میانگین‏ها گروه نابینا عملکرد بهتری داشتند (جدول 1).

در خرده‏آزمون‏های نامیدن، تفاوت مشاهده شده در نامیدن
میوه‏ها،
نامیدن حیوانات نامیدن کلماتی که با صدای /b/ آغاز می‏شوند معنی‏دار نبود(5/0p>). اما در خرده‏آزمون نامیدن گل‏ها تفاوت بین بیناها با میانگین 87/2 و انحراف معیار 45/1 و نابیناها با میانگین 87/1 و انحراف معیار 39/1 معنی‏دار بود(01/0=p) که با توجه به میانگین‏ها گروه بینا در مقایسه با گروه نابینا عملکرد بهتری داشته‏اند.

 

بحث

 با توجه به یافته‏های این پژوهش در خرده‏آزمون بازشناسی صدا در کلمه تفاوت مشاهده شده بین دو گروه معنی‏دار بود و کودکان بینا عملکرد بهتری داشته‏اند. با وجود محدودیت‏های پژوهش حاضر و با توجه به زیر‏آزمون‏های این خرده‏آزمون (که شامل 20 کلمه و 20 ناکلمه بود) کودکان بینا در زیرآزمون‏های ناکلمه عملکرد بهتری داشتند که علت آن را می‏توان کم‏تعداد بودن ناکلمه‏ها در گفتار محاوره یا این واقعیت ذکر کرد که کودکان نابینا به بافت کل کلمه بیشتر متکی هستند و به اجزای کلمات شنیده شده کمتر توجه می‏کنند و بیشتر متوجه کل بافت گفتار هستند. در خرده‏آزمون تشخیص جفت کلمات یکسان تفاوت بین دو گروه معنی‏دار نبود. خاموشی و همکاران (2000) به نتیجه‏ای متناقض با نتیجۀ بالا دست یافته‏اند. در تحقيق آنها کودکان نابینا در آزمون تمایز شنیداری وپمن دارای عملکرد بهتری بودند(12). با توجه به اینکه ابزارهای ارزیابی این دو پژوهش با هم متفاوت بود، به نظر می‏رسد که نمی‏توان نتایج دو آزمون را با هم مقایسه کرد. اما این نکته حائز اهمیت است که هر دو گروه حداقل مهارت‏های شنیداری لازم برای انجام آزمون را دارا بوده‏اند و سایر مهارت‏های کودک در این آزمون دخیل نبوده است. بنابراین در این باره می‏توان این استدلال را مطرح کرد که کودکان نابینا در سن هفت سالگی به توانایی تمایز تفاوت و تشابه بین کلمات رسیده‏ًاند و در این تشخیص حس بینایی نقش فعالی نداشته است. در خرده‏آزمون تطابق شنوایی‏ـ‏کلامی تفاوت بین دو گروه معنی‏دار نبود. پژوهش Pring (1996) و (1984) و Barlow و Connelly (2002) نیز نتایج این پژوهش را تأیید می‏کند(8-6). با توجه به این خرده‏آزمون، به‏نظر می‏رسد که هماهنگی شنوایی‏ـ‏کلامی در کودکان نابینا وجود دارد و آن تأخیری که در ابتدای رشد تولید در این کودکان توسط Mills )1989) گزارش شده در این سن جبران شده است(2). این امر نقش سلامت پردازش شنیداری را در انجام آزمون‏های شنوایی‏ـ‏کلامی نشان می‏دهد، زیرا در تحقیقاتی که در بین ناشنوایان انجام گرفته است علی‏رغم داشتن مهارت‏های خواندن و نوشتن در سنین بالاتر همواره تفاوت چشم‏گیری در پاسخ‏گویی به آزمون‏های شنوایی‏ـ‏کلامی این کودکان نسبت به کودکان عادی دیده شده است. در خرده‏آزمون حافظۀ شنیداری، در زیرآزمون حافظۀ صداها و حافظۀ صدا به عکس تفاوت بین گروه بینا و نابینا معنی‏دار نبود. این تشابه می‏تواند به‏دلیل تمرکز کمتر گفتار محاوره روی حروف و توجه بیشتر به بافت کلمه باشد. در آزمون حافظۀ کلمات، تفاوت بین دو گروه معنی‏دار بود. مقایسۀ میانگین درصد پاسخ‏های درست دو گروه حاکی از این است که درصد پاسخ‏های درست گروه نابینا نسبت به گروه بینا در این زیرآزمون بیشتر است و این بدان معنی است که گروه نابینا از حافظۀ کلمات بهتری نسبت به گروه بینا برخوردار بوده­اند. به‏نظر می‏رسد این تفاوت به‏دلیل توانایی کودکان نابینا در نگه داشتن حجم بیشتر کلمات در حافظه باشد. در آزمون حافظۀ جملات تفاوت مشاهده شده بین دو گروه معنی‏دار بود. مقایسۀ میانگین دو گروه حاکی از این است که درصد پاسخ‏های درست گروه نابینا نسبت به گروه بینا در این زیرآزمون بیشتر بوده است که به این معنی است که گروه نابینا از حافظۀ جملات بهتری نسبت به گروه بینا برخوردارند. برطبق نظر Rokem و Ahissar (2009) کودکان نابینا تعداد کلمات بیشتری را در ذهن نگه می‏دارند و با توجه به اینکه سرعت پردازش زبان شفاهی آنها بیشتر از بیناهاست، می‏توان انتظار داشت که آنها قادر به نگهداری جملات طولانی‏تری در ذهن خود باشند(11).

در خرده‏آزمون نامیدن، در زیرآزمون‏های نامیدن میوه‏ها، حیوانات و کلمات تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. تنها تفاوت در نامیدن گل‏ها بود که گروه بینا عملکرد بهتری داشتند. با توجه به اینکه کودکان نابینا معمولاً مواجهۀ کمتری با گل‏ها دارند، میانگین پایین آنها در این خرده‏آزمون توجیه‏پذیر است. نتیجۀ این پژوهش با تحقیق Wakefield و همکاران (2006) که روی نامیدن کودکان نابینا انجام شده است در تناقض است(10). این تفاوت هم به‏دلیل سن متفاوت آزمودنی‏هاست که در پژوهش آنها روی بزرگسالان انجام شده است و شاید بتوان این احتمال را مطرح کرد که نابینایان در بزرگسالی به‏دلیل افزایش میزان تجربیات حسی می‏توانند تأخیر ابتدایی در دوران کودکی را جبران کنند.

 

نتیجه‏گیری

با توجه به یافته‏های این پژوهش به‏نظر می‏رسد که در خرده‏آزمون‏های پردازش واجی عملکرد دو گروه تقریباً مشابه بوده است. تفاوت بیشتر در خرده‏آزمون حافظه بوده است که آن هم به‏دلیل تمرکز بیشتر گروه نابینا روی حس شنوایی است و این کودکان از حافظۀ شنیداری قوی‏تری برخوردارند و تفاوت در بازشناسی صدا در ناکلمه هم به‏دلیل تمرکز بیشتر نابینایان بر بافت جمله است.

 

سپاسگزاری

در پایان از تمامی مسئولان مدارس نابینایان نرجس، خزائلی، محبی و شهر ری و مدیران مدارس مناطق 2، 5، 6، 9، 11 و 12 آقایان لواسانی، محمدبیگی و نصیری و خانم‏ها جعفری و ناطقی که در اجرای آزمون همکاری داشتند، قدردانی می‏کنیم. همچنین از والدین این کودکان صمیمانه سپاسگزاریم.


 

REFERENCES


1.             Hallahan DP, Kaufman JM. Exceptional children: introduction to special education. 4th ed. Englewood Cliffs, NJ: Prentice-Hall. 1988.

2.             Mills AE. Acquisition of speech sounds in the visually-handicapped child. In: AE Mills, editor. Language acquisition in the blind child: normal and deficient. Kent: Croom Helm; 1983. p. 45-56.

3.             Piasta SB, Wagner RK. Developing early literacy skills: a meta-analysis of alphabet learning and instruction. Read Res Q. 2010;45(1):8-38.

4.             Snowling MJ. Phonological processing and developmental dyslexia. J Res Read. 1995;18(2):132-38.

5.             Pouretemad HR, Khatibi A, Zarei M, Stein J. Manifestations of developmental dyslexia in monolingual Persian speaking students. Arch Iran Med. 2011;14(4):259-65.

6.             Pring L. Touch and go: learning to read Braille. J Read Res Q. 1994;29(1):66-74.

7.             Pring L. A comparison of the word recognition processes of blind and sighted children. Child Dev. 1984;55(5):1865-77.

8.             Barlow-Brown F, Connelly V. The role of letter knowledge and phonological awareness in young Braille readers. J Res Read. 2002;25(3):259-70.

9.             Greaney J, Reason R. Phonological processing in Braille. Dyslexia. 1999;5(4):215-26.

10.         Wakefield CE, Homewood J, Taylor AJ. Early blindness may be associated with changes in performance on verbal fluency tasks. J Vis Impair Blind. 2006;100(5):306-10.

11.         Rokem A, Ahissar M. Interactions of cognitive and auditory abilities in congenitally blind individuals. Neuropsychologia. 2009;47(3):843-8.

12.         Khamooshi H, Abassi E, Kakojoibari AA, Keyhani M, Ashayeri H. The comparing auditory discrimination in blind and sighted subjects. Audiol. 2000;8(1-2):8-12. Persian.

13.         Gholami Tehrani L. Evaluation of linguistic
and cognitive abilities test.
[Ph.D. dissertation]. London: UCL University; 2001.

14.         Nilipour R. Farsi Aphasia Test. 1st ed. Tehran: Iran University of Medical Sciences Press; 1993.