مقاله پژوهشی
بررسي مقدماتي تأثیر آموزش درک شنيداري بر توانايي خواندن دانشآموزان دختر 9-8 سالۀ نارساخوان
نفيسه وطندوست، احمد يارمحمديان، احمد عابدی، نجمه قاضيعسگر، منصوره مقتدايي
گروه روانشناسی کودکان با نیازهای خاص، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ايران
چکيده
زمینه و هدف: اختلال خواندن شایعترین نوع اختلال یادگیری است. یکی از عوامل اصلی که در این اختلال نقش دارد نقص درک شنیداری است که باعث مشکلات زیادی در زمینۀ تحصیل آنها میشود. این پژوهش بهمنظور بررسي اثربخشي آموزش درک شنيداري بر توانايي خواندن کودکان نارساخوان سوم ابتدايي انجام گرفت.
روش بررسی: سی و هشت دانشآموز دختر پایۀ سوم ابتدايي از مدارس خمينيشهر به شيوۀ نمونهگيري تصادفي خوشهای چندمرحلهاي انتخاب، سپس آزمون خواندن و آزمون وکسلر روی هر دو گروه اجرا شد، 20 نفر از آنها که شرایط نارساخوانی داشتند از طریق گمارش تصادفی ساده به دو گروه 10 نفري مداخله و شاهد تقسیم شدند. دانشآموزان گروه مداخله طي 10 جلسه تحت آموزش درك شنيداري قرار گرفتند. اما گروه شاهد هيچگونه مداخلهاي دریافت نکردند. پس از پايان آموزش، از هر دو گروه مداخله و شاهد، آزمون خواندن گرفته شد. دادهها با روش آماري تحلیل کوواریانس مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافتهها: آموزش درك شنيداري حدود 81 درصد از توانايي خواندن گروه مداخله را که تحت آموزش درک شنيداري قرار گرفتند تحت تأثير قرار داد(0001/0p<)؛ بهطوري که بهجز خردهآزمون دو جزء کردن کلمات پيچيده، ديگر خردهآزمونها معنیدار شد.
نتيجهگيري: یافتهها، فرضیۀ تأثیر آموزش درک شنیداری بر خواندن دانشآموزان را تأیید کرد. بنابراین، به نظر میرسد نارساخوانان نيازمند برنامۀ مداخلهاي آموزش درك شنيداري براي رفع مشكلات خواندن هستند.
واژگان کلیدی: آموزش درک شنیداری، توانايي خواندن، دانشآموز، نارساخوان، دختر
(دریافت مقاله: 2/2/91، پذیرش: 19/9/91)
مقدمه
مهارت خواندن یکی از مهارتهای اساسی است که ما را در دریافت و درک اطلاعات و مفاهیم جدید یاری میدهد و نمایندۀ بسیاری از فرایندهای دیگر در شناخت آدمی است(1). با اينحال بسياري از کودکان هنگام ورود به مدرسه در اين زمينه مشکل دارند و دچار نارساخواني هستند. نارساخواني حالتي است که در آن پيشرفت کودک در خواندن، بر حسب هوش و آموزش و سن، کندتر از حد انتظار است. اين اختلال بهطور قابل ملاحظهاي بر پيشرفت تحصيلي يا فعاليتهاي روزانه که مستلزم مهارتهاي خواندن است تأثير ميگذارد(2). میتوان گفت نارساخوانی يک اختلال زبان تحولي است که 10 تا 15 درصد از کودکان سن مدرسه را درگیر میکند(3). عمدهترين مشکلات کودکان مبتلا به ناتواني خواندن شامل مواردی نظیر حذف کردن کلمه يا صدا، تحريف و اشتباه خواندن صداها يا کلمات، جانشينسازي صدا يا کلمه، ناتواني در درک معني کلمات، عدم يادآوري کلمههاي استثنا، دشواري در تشخيص جزء از کل و بیمیلی به خواندن است(4). در تحقيقات مربوط به نارساخواني دلايل زيادي در زمینۀ علت نارساخواني ذکر شده است. يکي از دلايل ذکر شده كه محققان زيادي بر آن تأكيد دارند نقص درک شنيداري است(1). درک شنيداري توانايي بازشناسي يا تفسير چيزي است که شنيده ميشود، و بهعنوان يک مهارت در فرايند يادگيري تعريف ميشود(4). طی 20 سال اخير شواهد گستردهاي فراهم آمده است که نشان میدهد بيشتر کودکان با نارساخواني تحولي، مشکلات درک شنيداري دارند(5). درک شنيداري خود از چند خردهمهارت ديگر نظير آگاهی از واجهای زبان، تميز شنيداري، حافظۀ شنيداري، توالي شنيداري، دقت شنيداري، تشخيص شنيداري و ترکيب شنيداري تشکيل شده است(4).
تحقيقات زيادي در زمينۀ درك شنيداري و نارساخواني انجام شده است؛ از جمله پژوهش Horns و Milles (1980) که در مدارسی که همگي از نوع رويکرد آوايي استفاده ميکردند سه رويكرد آوايي كودكان نارساخوان مقايسه شده است. يعني بر صداها و حروف تأکيد ميکردند. پيشرفت کودکان در تمام برنامهها منطقی بود که نشان ميدهد اين روش با وجود تغييرات جزئي در اجزاي آن اثربخش است(6). Tallal و همکاران (1997) با استفاده از پرسشنامۀ Tallal مطالعهاي در زمینۀ میزان اختلال کودکان نارساخوان در پردازش شنیداری، بهویژه در حافظۀ کوتاهمدت شنيداري، انجام دادند. در این تحقیق 61 درصد از کودکان نارساخوان دچار اختلال پردازش شنيداري تشخيص داده شدند. اين نتايج نشان ميدهد که کودکان نارساخوان دچار نقص پردازش شنيداري هستند و چندين دليل از نظر عصبشناسي مطرح است دال بر این که در نارساخواني نقص درک شنيداري وجود دارد(7). پیرزادی و همکاران (2012) تأثیر آموزش مستقیم آگاهی واجی بر پیشرفت مهارت خواندن دانشآموزان مبتلا به اختلال خواندن را روی سه پسر با اختلال خواندن در پایۀ دوم ابتدایی مطالعه کردند. نتایج مداخله و پیگیری آنها نشان داد که آموزش مستقیم آگاهی واجی بر پیشرفت مهارت خواندن هر سه آزمودنی تأثیر مثبت داشته و این یادگیری در طول زمان پایدار مانده است(8). با در نظر گرفتن اين موضوع بعضی پژوهشگران همچون Hutzler و همکاران (2005) معتقدند که بیش از 25 درصد از افت تحصیلی کودکان دبستانی از نارسایی خواندن سرچشمه میگیرد و افراد نارساخوان بهدلیل داشتن اختلال خواندن در اغلب دروس خود با مشکل روبرو میشوند و این موضوع باعث میشود با دشواری به تحصیل ادامه دهند، یا ترک تحصیل کنند(9). قابل ذکر است که تعداد زیادی از کودکان دچار اختلال خواندن بهدلیل ناتوانی در رمزگذاری و پردازش اطلاعات شنوایی با مشکل در یادگیری مواجه میشوند و متأسفانه زمانی مشکل این افراد تشخیص داده میشود که وارد مدرسه شدهاند و دوران بحرانی آموزش رمزگذاری و پردازش اطلاعات شنیداری در آنها به پایان رسیده است، و به همین دلیل نسبت به همسالان خود تأخیر خواهند داشت(10). روش مداخلهاي که در اين پژوهش برای بهبود درک شنيداري کودکان با اختلال خواندن استفاده شد از آن جهت مورد توجه است که تا کنون با همۀ زیرمقیاسهای درک شنیداری از جمله تمرکز، توجه، دقت، تشخیص، حافظه و توالی حافظۀ شنیداری روي کودکان دچار اختلال خواندن اجرا نشده است. با توجه به اهمیت درک شنیداری در خواندن، و نقش بالقوۀ نقص آن در اختلال خواندن و از آنجا که در پژوهشهاي داخل کشور، به اين موضوع بهصورت آکادميک و علمي بسيار کم پرداخته شده است، موضوع پژوهش حاضر اهمیت مییابد. این روش مداخلهای برگرفته از روشهای درمانی محققساخته است که با استناد به متون ناتوانیهای یادگیری Learner در سال 1997(4)، و بر مبناي پژوهشها و بررسيهاي نظري، بررسي اثربخشي آموزش درک شنيداري بر توانايي خواندن کودکان نارساخوان سوم ابتدايي ساخته شده است.
روش بررسی
روش بررسی
در اين پژوهش از
نوع مداخلهايـتجربي
بود و با
استفاده از
طرح پيشآزمونـپسآزمون و با
جامعۀ آماري
شامل كليۀ
دانشآموزان
دختر سوم
ابتدايي در
محدودۀ سني 8
تا 9 سال که
مبتلا به
اختلال
خواندن بودند
انجام شد. بهدليل كنترل
متغیر سن و
جنس، تنها
دختران 8 تا 9 سال
(با ميانگين
سني 5/8 سالگي)
انتخاب شدند.
معیارهاي
گزینش نمونه
علاوه بر
متغيرهاي
کنترل، براساس
پروندۀ
بهداشتی و
شناسنامۀ
سلامت
دانشآموزان
در مدرسه وجود
اختلال
نارساخواني و هوشبهر
طبیعی و نداشتن
اختلال ديگر
از
جمله لکنت و
دارا بودن
سلامت شنوایی
و بینایی بود. نمونهگيري بهصورت
تصادفي خوشهای
چندمرحلهاي
بود؛ به این
ترتیب که از
سه شهر
شهرستان خمینیشهر، یک شهر
انتخاب و از
ميان 16 مدرسۀ
ابتدایی دخترانۀ
آن شهر نه
مدرسه بهطور تصادفی
برگزیده شد.
سپس با معلمان
کلاسهای سوم
اين مدارس
مصاحبه بهعمل
آمد و 38 دانشآموز از سوی
معلم بهعنوان
نارساخوان
معرفی شدند.
برای تشخیص
اختلال
خواندن از
آنها آزمون
تشخیص خواندن
(پيشآزمون)
گرفته شد.
برای اطمينان
از طبیعی بودن
هوش آنها از
فرم کوتاه
آزمون هوشی
وکسلر کودکان
استفاده شد.
در پژوهش حاضر
ملاک طبیعی
بودن هوشبهر
آزمودنیها،
کسب امتیاز
هوشبهر 90
و بالاتر بود.
از 38 دانش آموز 28
نفر براساس
دو آزمون
انجام شده
نارساخوان
تشخیص داده
شدند که از
طريق گمارش
تصادفی به دو
گروه 14 نفري
مداخله و شاهد
تقسيم شدند. دانشآموزان
گروه مداخله
در مدرسه در
یک کلاس خالی
بهصورت
گروهی تحت
آموزش قرار
گرفتند.
جلسات آموزشي
با توجه به
محتوای بستۀ
آموزشی محققساخته
در 10 جلسۀ 45
دقيقهاي
مطابق با جدول
سرفصل محتوای
جلسات آموزشی طراحی
و اجرا شد
(جدول 1). در هر
جلسه يکي از
خردهمهارتهاي درک
شنيداري آموزش
داده ميشد.
برای تثبیت
آموختهها در جلسۀ
بعدی
تمریناتی
برای یادآوری
تمرینات جلسۀ
قبل انجام ميشد و یک خردهمهارت
جديد نيز
آموزش داده ميشد. در جلسه
آخر نيز به
مرور و
يادآوري همۀ
جلسات گذشته
پرداخته شد.
گروه شاهد در
اين مدت هيچگونه
آموزشي
دریافت نکرد.
پس از پایان
آموزش از دو
گروه مداخله و
شاهد آزمون
خواندن (پسآزمون)
گرفته شد. پيش
از اجرا با
خانوادۀ دانشآموزان
برای اجراي
اين برنامه و
زمان آن هماهنگي
شد و رضايت
آنان براي
شركت در پژوهش
جلب شد. لازم
به ذکر است بهدليل عدم
شرکت چهار نفر
از
دانشآموزان
در جلسات
مداخله و
امتناع از
ادامه، تعداد
نمونه در گروه
مداخله به 10
نفر رسيد که
با توجه به اين
امر نتايج پيشآزمون چهار
نفر از اعضاي
گروه شاهد بهطور تصادفي
از پژوهش حذف
شد. در نتيجه،
نمونهها
به دو گروه 10
نفري مداخله و
شاهد تبديل شد که با
توجه به نتايج
آماري و توان
آماري کل، حجم
نمونه کافي
بود. ابزارهاي
مورد استفاده
در پژوهش
عبارت بودند
از 1ـ
آزمون
هوشي وکسلر
کودکان. اين
آزمون که در
سال 1969 توسط
ديويد وكسلر
برای سنجش هوش
كودكان تهيه
شده است داراي
شش مقياس
كلامي شامل
اطلاعات عمومي،
حافظۀ عددي،
گنجينۀ لغات،
حساب، درك
مطلب و شباهتها
و شش مقياس
عملي شامل
تكميل
تصاوير،
تنظیم
تصاویر،
الحاق قطعات،
طراحي با مكعبها،
رمزگشایي و
مازها است.
براي برآورد
هوشبهر با صرف
وقت كم انواع
متعدد فرمهاي
كوتاه آزمون
وكسلر كودكان
تدوين شده است
كه بهترين فرم
كوتاه متشكل
از چهار خردهآزمون
لغات، حساب،
طراحي
مكعبها، و
تنظيم تصاوير
است و همبستگي
آن با كل
مقياس در
آزمون وكسلر
كودكان 95/0 است.
چهار خردهآزمون
بالا معمولاً
براي كشف
كاركرد
شناختي ناهنجار
بسيار مناسب
است(11)؛ 2ـ آزمون
تشخيص
نارساخواني.
این آزمون
براساس فرم
ارزیابی همارز تهيه و
توسط عزیزیان
و عابدی (2006) روی
دانشآموزان
اعتباريابي
شده است،
و پايايي آن
براي دانشآموزان
کلاس سوم
دبستان با
ميانگين سني 9
سال برابر با 92/0
برآورد شده است. همچنين
ضريب همبستگي
اين آزمون با
درس قرائت
فارسي براي
دانشآموزان
سوم دبستان 67/0 بوده
است. این
آزمون بهمنظور تهيۀ
اطلاعاتي در
مداخلۀ مهارتهاي مخصوص
خواندن طرح
شده است و
مهارتهايي
را ميسنجد که
بهطور
مستقيم با
آموزش کلاس
درس در ارتباط
است و در
برگيرندۀ
متداولترين
مشکلاتي است
که دانشآموزان
در برنامۀ
خواندن با
آنها مواجهاند.
اين آزمون
داراي هشت
خردهآزمون
است که در آن
براي خردهآزمونهاي
یک تا شش هر
کدام 10 امتیاز
در نظر گرفته
شده است و
براي خردهآزمونهاي
هفت و هشت هر
کدام 20 امتیاز
در نظر گرفته
شده است که در
مجموع 100
امتیاز ميشود. در واقع
اين آزمون
داراي 100
امتیاز
جداگانه است
که بهازاي
هر خطا يک
امتیاز از
آزمودني کسر
ميشود. از
این رو، نقطۀ
برش براي اين
آزمون 48 است؛
يعني هر دانشآموز که 48
خطا يا بيشتر داشته باشد بهعنوان دانشآموز نارساخوان تشخيص داده ميشود. همچنین برای خردهآزمونهای یک تا شش، نقطۀ برش شش خطا یا بیشتر و برای خردهآزمونهای هفت و هشت نقطۀ برش 14 خطا یا بیشتر بود. در تحليل اين پژوهش از امتیازهای خطا استفاده شده است(12).
براي تجزيه و تحليل دادهها از نسخۀ 16 نرمافزار SPSS و شاخصهاي آماري توصيفي شامل ميانگين و انحرافمعيار، و در سطح آمار استنباطي از آنالیز واريانس دوطرفه استفاده شده است.
يافتهها
میانگین و انحرافمعیار هوش دو گروه شاهد و مداخله در جدول 2 آمده است که نشان میدهد از لحاظ بهرۀ هوشی همتاسازی شدهاند. براي بررسي تأثیر آموزش درک شنیداری بر عملکرد خواندن دانشآموزان از تحليل کوواريانس استفاده شده است. همانطور که در جدول 3 دیده میشود، ميانگين امتیازهای خطاهای گروه مداخله پس از اعمال متغير مستقل (آموزش درک شنيداري) کاهش يافته است که نشاندهندۀ مؤثر بودن اين برنامۀ آموزشی است. همچنين در پيشآزمون تفاوت معنیداري بين ميانگين دو گروه مداخله و شاهد ديده نشد.
نتایج
آزمون خواندن
و نیز آموزش
درک شنیداری در
سطح 0001/0p< معنیدار بود (جدول
4). بهعبارت
ديگر، طرح
مداخلۀ ادراك
شنيداري توانسته
است حدود 81/0
توانايي
خواندن گروه
مداخله را که
تحت آموزش درک
شنيداري قرار
گرفتند تحت تأثير
قرار دهد.
براساس اين
نتايج بين
ميانگين
امتیازها در
مرحلۀ پسآزمون
دو گروه
مداخله و شاهد
پس از آموزش
درک شنيداري تفاوت
معنیدار
دیده شد. برای
بررسي تأثير
خردهآزمونها
بر عملکرد
خواندن
کودکان
نارساخوان،
در تحليل
جداگانه دادههاي
هر خردهآزمون از روش آماري کوواريانس استفاده شد. همانطور که در جدول 5 نشان داده شده است آموزش خردهآزمونهاي شناسايي حروف، شناسايي صدا، بخش کردن کلمات، صداکشي کلمات، درک کلمه يا خواندن کلمه، درک مطلب يا عبارت و خواندن متن بر عملکرد خواندن مؤثر واقع شده است، ولي با توجه به نتايج جدول در خردهآزمون دو جزء کردن کلمات از لحاظ آماري تأثير بهسزايي نداشته است.
بحث
پژوهش
حاضر برای
بررسي ميزان
تأثير آموزش
ادراك
شنيداري بر
بهبود عملکرد
خواندن دانشآموزان
نارساخوان
انجام شد.
نتايج نشانداد آموزش
درک شنيداري
باعث بهبود
عملکرد دانشآموزان
در خواندن ميشود. این
یافتهها
با یافتههای Dehirech و همکاران
(1971)، Gittelman و Feingold (1983)، Strehlow و همکاران
(2006) و پیرزادی و
همکاران (2012)
مطابقت دارد.
نارساخواني
يک مشکل زباني
است و بسياري
از کساني که
در خواندن
ضعيفاند
دچار مشکلات
شنيداريـزباني
و آواشناسي
هستند(4،6و8).
بنابراین یکی
از پیشنیازهای
خواندن، درک
شنیداری است
که نقش مهمی
در خواندن
ایفا میکند. بیشتر
تحقیقاتی که
در زمینۀ
نارساخوانی انجام
شده نشاندهندۀ نقص
درک شنیداری و
اثر آن بر
خواندن است. Gittelman و Feingold (1983) دو گروه
از کودکان
ضعيف در خواندن
را با يکديگر
مقايسه کردند.
گروه مداخله
در طول چهار
ماه تحت يک
برنامۀ آوايي
منظم قرار
گرفت. در
پايان برنامۀ
مداخله، سن
خواندن در
گروه مداخله
تقريباً 12 ماه
از گروه شاهد
بيشتر بود. بهعلاوه در
ارزيابيهاي پيگيري
که دو تا شش
ماه پس از
پايان برنامۀ مداخله
انجام شد،
بهبود بهدست
آمده هنوز حفظ
شده بود که
اين
نشاندهندۀ
اثر پايدار
برنامه بر
توانايي
خواندن
کودکان است(6).
نتايج پژوهش Joly-pottuz و همكاران
(2008) نشان داد كه
آموزش
تمرينات
شنيداري
پيشرفت قابل
توجهی در
کلمات نوشته
شدني، خوانده
نشدني و تشخيص
واجي دانشآموزان بهوجود میآورد(13).
پژوهش Elbro
و همکاران (1998)
نشان داد
کودکانی
که در سیستم
پردازش
واجشناختی
نقص دارند،
بازنماییهای
واجشناختی
در حافظۀ آنها
بهخوبی انجام
نمیگیرد. این
امر، یادگیری
اصل الفبایی
(تداعی واجـنویسه)
را برای آنها
دشوار
میکند(14). نتایج
پژوهش حاضر با
یافتۀ Bretherton و Holmes (2003) مغایرت
دارد. آنها به
بررسی رابطۀ
بين پردازش
شنيداري
صداهاي
غيرکلامي و توانايي
آواشناسي در
کودکان با
ناتواني خواندن
در سن 8 تا 12 سال
پرداختند.
براساس یافتههای تحقیق
آنها وجود نقص
توالي صدا به
عملکرد در
پردازش
صداهاي کلامي
براي آگاهي
آواشناسي
ضعيفتر
با مشکلات
خواندن
شديدتر مربوط
نميشود،
بهویژه هيچ
دليلي براي
فاصلۀ بين واکنش
و تحريک داخلي
وجود ندارد.
بنابراين
حمايت کمي
براي مشکل
پردازش
شنيداري
بهعنوان مشکل
اساسي در
نارساخوانان
وجود دارد(15).
در عین حال
سياهکلرودي و
همکاران (2009) به
نقل از Dehirech و Burt (1971) طي
پژوهشي به
بازپروري
مهارت درک
شنيداري
دانشآموزان
نارساخوان
پرداختند، و
نتايج پژوهش
آنها نشان داد
برنامۀ
بازپروري درک
شنيداري دانشآموزان
نارساخوان باعث
بهبود عملکرد
خواندن، درک و
فهم مطلب و
بازشناسي لغت
و متن و در کل
يادگيري دانشآموزان
نارساخوان ميشود.
نتایج این
پژوهش نقش
بسیار مهم
مشاوران و
متخصصان
بالینی را در
شناسایی و
آموزش
کودکانی که
دچار نقص درک شنیداری
هستند، روشن میسازد و
همچنین اهمیت
شناسایی و
آموزش زودهنگام
دانشآموزان
دچار
نارساخوانی
که در درک
شنیداری دچار
مشکل هستند را
نشان میدهد.
بهطور کلی، نتایج
تحلیل
جدولها نشان
میدهد که
آموزش درک
شنیداری توانسته
است مهارت
خواندن دانشآموزان
نارساخوان را
افزایش دهد و
بهنظر
میرسد تأثیر
آموزش درک
شنیداری و
خردهمقیاسهای
آن بر مهارت
خواندن مثبت
است و در طول
زمان پایدار
میماند.
همچنین نتایج این
پژوهش اهمیت
آموزش خردهمقیاسهای
درک شنیداری را
نشان داد،
زیرا تکنیک
آموزش خردهمقیاسهای
درک شنیداری
با ویژگیهای
کودکان مبتلا
به اختلال
خواندن منطبق
است و کاربرد این
روش را در
توانبخشی
آنها اثربخش
میسازد(9). در پژوهش
حاضر نیز جلسات
آموزشی روی
گروه مداخله
در زمینۀ تمرکز
شنیداری،
حافظۀ
شنیداری،
توالی
شنیداری، ثبات
شنیداری، دقت
شنیداری،
اکمال
شنیداری و
پیوند شنیداری
صدا در زمینه
بود که باعث
افزایش توانایی
دانشآموزان
مورد مطالعه
میشود.
این افزایش
توانایی در
سطح 0001/0p<
بود که از نظر
آماری معنیدار
بود. یعنی
تکنیکهای
آموزش داده
شده به اندازۀ
81 درصد باعث
افزایش توانایی
خواندن دانشآموزان
نارساخوان
گروه مداخله
شده است.
بهاینترتیب
دانشآموزان
با آموختن
تکنیکهای ذکر
شده و کاربرد
آنها در زمینۀ
درک شنيداري،
خواندن و ديگر
مواردي که
احتياج به درک
شنيداري دارد
به احساس
بهبود دست
يافتند. در
کنار
مزیتهای
ذکر شده در
بالا، این
پژوهش با
محدودیتهایی
نیز مواجه
بود. با توجه
به اینکه گروه
مورد مطالعه
به دانشآموزان
دختر مبتلا به
اختلال
خواندن محدود
است، نتایج
بهدست آمده
را نمیتوان
به گروههای دیگر
تعمیم داد.
پیشنهاد
میشود تأثیر
آموزش درک
شنیداری در
دیگر گروهها
مانند
دانشآموزان
مبتلا به
اختلال
ریاضیات،
اختلال نوشتن و
نیز در
گروههای سنی
و پایههای
دیگر و نیز از
نظر جنس بررسی
شود. همچنین، این
پژوهش بهعلت
محدود بودن
حجم نمونه
نتایج قابل
تعمیم نیست و
توصیه میشود
پژوهشهای
آتی در گروههای
با حجم بیشتر
انجام گیرد تا
امکان تعمیم نتایج
فراهم شود.
افزون بر این،
با توجه به
نتايج مطالعۀ
حاضر،
اقدامات آموزشي
مناسب در جهت
بهبود
توجه، تمرکز، دقت و حافظۀ شنيداري و در کل در درک شنيداري و عملکرد خواندن انجام شود.
نتيجهگيري
يافتۀ اصلي پژوهش حاضر نشان داد آموزش درک شنيداري مهارت خواندن دانشآموزان مبتلا به اختلال خواندن را افزایش میدهد. بنابراین میتوان گفت در بهبود توانایی خواندن دانشآموزان نارساخوان تأثیر مثبت دارد. با توجه به این مسئله، لزوم توجه معلمان دورۀ ابتدایی به این امر در فرایند تدریس خواندن حائز اهمیت است. متخصصان بالینی و درمانگران نیز میتوانند از نتایج پژوهش حاضر در توانبخشی مشکلات خواندن دانشآموزان دچار اختلال خواندن استفاده و مشکلات خواندن این گروه را اصلاح کنند.
سپاسگزاری
از مسئولان محترم دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، و مديران محترم و همچنین از سرکار خانم شاهین و سایر معلمان عزیز که در انجام این طرح از هیچگونه همکاری دریغ نفرمودند کمال تشکر را داریم.
REFERENCES
1. Ministry of Education. Literature review: an international perspective on dyslexia New Zealand Government; 2007. (GS)
2. Kaplan E, Sadock B. Synopsis of psychiatry: psychiatry behavioral sciences. 10th ed. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2007.
3. Vellutino FR, Fletcher JM, Snowling MJ, Scanlon DM. Specific reading disability (dyslexia): What have we learned in the past four decades? J Child Psychol Psychiatry. 2004;45(1):2-40.
4. Learner J. Learning disabilities: theories, diagnosis and strategies. 7th ed. Houghton, Mifflin- Company; San Diego: 1997
5. Wagner RK, Torgosen JK, Rashotte CA. Developmental of reading-related phonological processing abilities: new evidence of bidirectional causality from a latent variable longitudinal study. Developmental Psychology. 1994;30(1):73-87.
6. Dockrell J, McShane J. Children's learning difficulties: A cognitive approach. 1st ed. Oxford: Blackwell Publishing Ltd; 1993.
7. Tallal P, Merzenich MM, Miller S, Jenkins W. Language learning impairments: Integrating basic science, technology, and remediation. Exp Brain Res. 1998;123(1-2):210-9.
8. Pirzadi H, Ghobari-Bonab B, Shokoohi-Yekta M, Yaryari F, Hasanzadeh S, Sharifi A. Case report :the impact of teaching phonemic awareness by means of direct instruction on reading achievement of students with reading disorder. Audiol. 2012;21(1):83-93. Persian.
9. Same Siahkalroodi L, Alizadeh H, kooshesh M. The impact of visual perception skills training on reading performance in students with dyslexia. Adv Cogn Sci. 2009;11(2),63-72. Persian.
10. Wible B, Nicol T, Kraus N. Atypical brainstem representation of onset and formant structure of speech sound in children with language-based learning problems. Biol Psychol. 2004;67(3):299-317.
11. Groth-Marnat G. Handbook of psycological assessment. 4th ed. New Jersey: John Wiley & Sons; 2003.
12. Azizian M, Abedi MR. Construction and standardization of reading level diagnostic test for third grade primary school children. IJPCP. 2006;11(4):379-87.
13. Joly-Pottuz B, Mercier M, Leynaud A, Habib M. Combined auditory and articulatory training improves phonological deficit in children with dyslexia. Neuropsychol Rehabil. 2008;18(4):402-29.
14. Elbro C, When reading is "readn" or somthn. Distinctness of phonological representations of lexical items in normal and disabled readers. Scand J Psychol. 1998;39(3):149-53
15. Bretherton L, Holmes VM. The relationship between auditory temporal processing, phonemic awareness, and reading disability. J Exp Child Psychol. 2003;84(3):218-43.
Research Article
The effect of auditory perception training on reading performance of the 8-9-year old female students with dyslexia: A preliminary study
Nafiseh Vatandoost, Ahmad Yarmohammadian, Ahmad Abedi, Najme Ghaziasgar, Mansoureh Moghtadaie
Department of Psychology and Education of Exceptional Children, Faculty of Psychology and Educational Sciences, University of Isfahan, Isfahan, Iran
Received: 21 April 2012, accepted: 9 December 2012
Abstract
Background and Aim: Dyslexia is the most common learning disability. One of the main factors have role in this disability is auditory perception imperfection that cause a lot of problems in education. We aimed to study the effect of auditory perception training on reading performance of female students with dyslexia at the third grade of elementary school.
Methods: Thirty-eight female students at the third grade of elementary schools of Khomeinishahr City, Iran, were selected by multistage cluster random sampling of them, 20 students which were diagnosed dyslexic by Reading test and Wechsler test, devided randomly to two equal groups of experimental and control. For experimental group, during ten 45-minute sessions, auditory perception training were conducted, but no intervention was done for control group. An participants were re-assessed by Reading test after the intervention (pre- and post- test method). Data were analyed by covariance test.
Results: The effect of auditory perception training on reading performance (81%) was significant (p<0.0001) for all subtests execpt the separate compound word test.
Conclusion: Findings of our study confirm the hypothesis that auditory perception training effects on students' functional reading. So, auditory perception training seems to be necessary for the students with dyslexia.
Keywords: Auditory perception, reading practice, dyslexic
Please cite this paper as: Vatandoost N, Yarmohammadian A, Abedi A, Ghaziasgar N, Moghtadaie M. The effect of auditory perception training on reading performance of the 8-9-year old female students with dyslexia: A preliminary study. Audiol. 2013;22(4):60-8. Persian.