مقاله پژوهشی
تأثير روش درمانی آواز آهنگين بر فرکانس پايه و شدت گفتار کودکان اوتیستیک فارسيزبان
ندا فردوسي1، حسن عشايري2، يحيي مدرسي3، بلقيس روشن1
1ـ گروه زبانشناسي و زبانهای خارجی، دانشگاه پيام نور، تهران، ایران
2ـ گروه علوم پایۀ توانبخشی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
3ـ گروه زبانشناسي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، تهران، ايران
چکيده
زمينه و هدف: اوتیسم، یکی از بیماریهای طیف اختلال نافذ رشد است که شامل نقائص متعدد گفتاری از جمله مشکلات نوایی و کاربردشناختی میباشد. روش گفتاردرمانی آواز آهنگين با اقتباس از مدل Albert و همکاران در سال 1973، روش توانبخشی گفتار براساس عناصر نوایی زبان است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر این روش بر نوای گفتار کودکان اوتیستیک فارسیزبان است.
روش بررسي: ابتدا یک مدل کاربردی و آسان توسط محققان برای آواز آهنگین براساس زبان فارسی، طراحی و پس از مطالعۀ آزمایشی یک ماهۀ موفقیتآمیز روی یک پسر اوتیستیک ده ساله، تعداد 13 کودک اوتیستیک پسر 10-7 سالة فارسیزبان از مرکز اوتيسم اصفهان انتخاب شدند. اطلاعات زمينهاي توسط پرسشنامه از والدین گردآوری شد و برای ارزیابی، شاخصهاي آکوستيکي شدت و فرکانس پايۀ واکههاي گفتار و جملات خبری و پرسشی، با استفاده از نرمافزار آواشناسي Praat 5.3 مورد بررسي قرار گرفتند. همة شاخصها دو بار در پيشآزمون و پسآزمون، بعد از اجرای 48 جلسۀ آواز آهنگین بهمدت چهار ماه بررسي شدند. سپس دادهها با نرمافزار SPSS مورد تحليل آماري قرار گرفتند.
يافتهها: شدت صوت در جملات خبری و پرسشی و همة واکههای فارسي پس از اجراي روش آواز آهنگين بهصورت معنيداري افزايش يافت. فرکانس پايه در جملات خبری و پرسشی و همة واکههای فارسی بهجز /æ/ و /a/ بهصورت معنيداري افزايش يافت(05/0>p).
نتيجهگيري: نتایج تحقیقات قبلی مبنی بر اختلالات نوای گفتار در کودکان اوتیستیک در این پژوهش نیز به اثبات رسید و ضمناً تأثیر مثبت روش آواز آهنگين بر مشخصات نوایی آواهاي گفتاري و آهنگ جملات کودکان اوتيستيک مشخص شد.
واژگان کليدي: اوتيسم، روش گفتاردرمانی آواز آهنگين، مشخصههاي نوايي، واکههای فارسی
(دریافت مقاله: 7/12/91، پذیرش: 31/2/92)
مقدمه
براساس تحقیقات Wan و همکاران (2011) بيش از 25 درصد کودکان اوتیستیک بيکلام هستند و با مشکلاتی در نوای گفتار مواجهند(1). بررسي نواي گفتار کودکان اوتیستیک از نظر باليني بسيار اهميت دارد، زیرا طبق پژوهشهاي McCann و همکاران (2007) تولید مشخصههای نوایی از جمله وزن یا ریتم، تکیه و آهنگ ارتباط تنگاتنگی با تواناییهای کاربردشناختی و دستوری زبان دارد و نقص آن باعث اختلالات ارتباطيـاجتماعي اين کودکان ميشود. آنها بیشتر با آهنگ یکنواخت، خشن و بریده بریده یا بهعبارتی آهنگ روباتیک صحبت میکنند و اختلالاتی همانند تکیههای واژگانی نابجا، کندی در جملهسازی، کیفیت نامناسب طنین جملات در آنها دیده میشود و توانایی کمتری در بهکارگیری عناصر نوایی زبان برای حل ابهامات نحوی و از جمله نقایصی در بیان آهنگ جمله دارند. برای مثال، بین آهنگ جملة خبری و پرسشی آنها تفاوتی وجود ندارد، یا در تشخیص درنگ یا مکث در مرز واژه مشکلاتی دارند که باعث ابهام واژگانی یا ساختاری میشود. این اختلال در زبانهایی مشابه فارسی که آهنگ در محور همنشینی عمل میکند و باعث تغییرات نحوی و معنایی میشود سبب ابهام میشود، زیرا تنها با ایجاد زیر و بمی متفاوت و بدون تغییر عناصر نحوی جمله میتوان معانی دستوری متفاوت خبری، پرسشی یا تعجبی را بیانکرد(2).
Ladefoged (1982) مشخصههاي آوايي نوایی را بهطور سنتي ناظر بر سه مشخصۀ فرکانس پايه (Fundamental Frequency: F0) شدت (Intensity) و ديرش Duration)) میداند که بهترتيب بهصورت زير و بمي (Pitch)، بلندی (Loudness) و کشش Length)) شنيده ميشوند و براي تعيين جنبههاي اصلي نواي گفتار يک فرد مانند آهنگ جمله بهکار ميروند. تکیه برای تأکید بیشتر بر قلة هجا یعنی واکهها اعمال ميشود و با تغييرات مشخصات آکوستيکي F0 بهعنوان زیر و بمی تقویتشده و افزایش شدت یا بلندی نمايان ميشود(3).
روش آواز آهنگين (Melodic intonation therapy: MIT) اولينبار در سال 1973 توسط Albert و همکاران برای درمان بيماران زبانپريش بروکا ابداع شد. این روش مبتنی بر نظريۀ منطقهبندي پوياي Luria است یعنی با استفاده از تواناييهاي كاركردي عصبي يك نظام شناختي سالم يا كمتر آسيبديدۀ مغز، مانند نواي گفتار و يا موسيقي، باعث تجديد سازمان فرايندهاي بين نيمكرهها و فعالسازي نيمكرۀ غيرغالب زبان یا نيمكرۀ راست و بازتواني عصبي يك نظام شناختي ديگر مانند زبان ميشود. در این روش، همزمان با اداي جملات آهنگين طبقهبندی شده براساس سطوح مختلف آموزش زبان، ضربهزدن با دست چپ در بیماران راستدست انجام میشود(4).
محققان دیگری با ایجاد تغییراتی در مدل اولیه، این روش را بهصورت پژوهشهای موردی در بیماران زبانپریش بروکاي انگليسيزبان بهکار بردهاند. اين روش، به غیر از زبان انگليسي، در زبانهاي ديگر از جمله فرانسوی، رومانيايي، ژاپني، آلماني و فارسي نيز اجرا شده است (به نقل از فردوسی و همکاران، 2007). Miller و Toca (1979) تأثير آن در توانبخشي به یک کودک اوتيستيک را نیز بررسی کردهاند(6).
براساس تحقیقات اخیر، به نظر میرسد وجود اختلال در سیستم نورون آیینهای mirror neuron system: MNS)) مغز، مانعی در برقراری ارتباط و توانایی تقلید درکودکان اوتیستیک باشد و تحریک موسیقایی مغز ممکن است باعث برانگیختگی این سیستم و در نهایت روانسازی زبان و ارتباط شود. تحقیقات Cohen-Baron (1989) نمایانگر نقش این سیستم در تقلید، همدلی و همدردی و نظریۀ ذهن است(7) که اختلال در آن باعث مشکلاتی در درک و توليد جنبههاي عاطفي گفتار فرد اوتیستیک میشود و هر روش درمانی، از جمله موسیقیدرمانی که باعث تقویت این سیستم شود، در بهبود آن مؤثر خواهد بود(2). روش آواز آهنگين این سیستم را فعال میکند. همچنين موسيقي، آواز و کلام آهنگين باعث ميشود کودک اوتيستيک به ديگران توجه کند و وزن لغات را تقليد کند(1).
اخیراً Wan و همکاران (2011) طي بررسي نحوة اجرا و اثربخشي MIT، مدل اصلاح شدهای از آن را با نام آموزش انطباق شنواييـحرکتي (auditory-motor mapping training) ارائه دادند که روي شش کودک اوتيستيک بيکلام اجرا شد و نتايج ارزندهاي بهدست آمد. آنها اذعان داشتند اين روش، که شامل آواز آهنگین و ضربه زدن روي يک طبل یا تمبک است، يک شبکه از مناطق مغزي را بهکار ميگيرد که ميتوانند با نمايشهاي بينايي، شنوايي و حرکتي فعال شوند. اين شبکه نهتنها قطعة گيجگاهي مغز بلکه نواحي خلفيـتحتاني و مياني قطعۀ پيشاني را که با سيستم نورونهاي آيينهاي مغز نيز همپوشاني دارد درگير ميکند؛ چنانکه با fMRI مشخص شد که مناطق حرکتي آهيانهايـپيشاني نه تنها حين انجام يک عمل حرکتي فعال ميشوند بلکه حتی وقتي شخص ديگران را در حال انجام آن فعاليت ميبيند يا صداي آنها را ميشنود نيز فعال ميشود. نواختن آلات موسيقي يا آواز خواندن ميتواند باعث ايجاد تغييرات از نوع انعطافپذيري در کارکرد مغز شود. يکي از مثالهاي اين تطابق، افزايش رشتههاي راه کماني (arcuate fasciculus) در نيمکرة راست، که مسئول پردازش جنبههاي کاربردشناختي و آهنگ کلام است، بعد از MIT است. اين رشتهها ناحيۀ شنوايي را به حرکتي متصل ميکنند.(1).
هدف این پژوهش بررسی تأثیر روش گفتاردرمانی آواز آهنگين بر شاخصهاي آکوستيکي شدت و 0F واکهها و جملات خبری و پرسشی کودکان اوتیستیک در جهت اصلاح آهنگ کلام و تسهيل ارتباطات زباني و تعاملات اجتماعي آنان است. این روش براساس ویژگیهای نوايي زبان فارسي در سه سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته توسط محققان این پژوهش طراحی شده است.
روش بررسي
اين مطالعه بهصورت نيمهتجربي، و بهصورت انتخاب نمونه در دسترس در مرکز اوتيسم اصفهان روي 13 پسر اوتيستيک هفت تا ده ساله انجام شد. هر آزمودني قبل و بعد از دورة آواز آهنگين تحت بررسي قرار گرفت و روش آواز آهنگين به مدت 48 جلسه، بهصورت هفتهاي سه جلسۀ 20 تا 30 دقيقهاي، در طول چهار ماه انجام شد. شرایط ورود به مطالعه برای کودکان اوتیستیک عبارت بود از: پسران هفت تا ده سالۀ دچار اوتیسم با تشخيص متخصصان روانپزشکي، تکزبانة فارسي، راستدست، بدون مشکلات شنوايي و بيماريهاي زمينهاي. از آنجا که این تحقیق نيمهتجربي است و این نوع تحقیق معمولاً در شرايط واقعي و حقيقي اجتماعي بهكار ميرود، امكان كنترل همۀ متغيرهاي موجود در حوزة تجربي وجود ندارد و احتمالاً محقق فقط ميتواند بعضي از آنها را كنترل كند. از اینرو، بهمنظور بهحداقل رساندن عوامل ناخواستة تداخلکننده در پژوهش، در حد امکان کودکانی انتخاب شدند که داروی خاصی مصرف نمیکردند و داروی جدیدی را شروع نکرده بودند. محل تحقیق و شرایط نمونهگیری برای همة آزمودنيها مشابه بود.
پس از کسب مجوز انجام تحقيق از مرکز اوتيسم اصفهان، اطلاعات اولية کودکان از طريق پرسشنامه از والدين و مربيان جمعآوري شد و پس از انجام يک پژوهش پايلوت روي يک پسر ده سالة اوتيستيک به مدت چهار هفته و با مشاهدة نتايج مثبت، نمونههاي ديگر (13 مورد) انتخاب و بررسي شد. مشخصات کودکان شرکتکننده در روش آواز آهنگين در جدول 1 نشان داده شده است.
قبل از درمان، نُه نفر از کودکان بیکلام بودند و چهار نفر توانایی اندکی در ادای جملات کوتاه تککلمهای و حداکثر سه کلمهای داشتند.
قبل و بعد از درمان، نمونة صدای متوالی کودکان از تولید واکهها به مدت سه ثانیه (تولید شش واکة زبان فارسی) گرفته شد. برای این کار از هر آزمودنی خواسته شد که طوری روی صندلی بنشیند که گردن به راست یا چپ، جلو یا عقب منحرف نشود. علیرغم اینکه حفظ کودکان اوتیستیک در چنین موقعیتی و با این کشش واکهای بسیار دشوار است، با تمهیداتی این امر تا حدودی محقق شد. میکروفن در فاصلۀ 15 سانتیمتری از دهان آزمودنی تنظیم میشد، و صدا از طریق رایانۀ مجهز به ضبط صوت و میکروفن مدل Sony-ECM-C115 ساخت کشور ژاپن ضبط میشد. نمونههای صوتی با فرمت bit mono 16 و44100 هرتز ضبط شدند و سپس برای آنالیز به محیط نرمافزار آواشناسی آکوستیکی Praat 5.3 (Boersma و Weenink، 2002) ساخت کشور سوئد انتقال داده شدند. سپس فرکانس پايه و شدت واکهها مشخص شد. نمونهها در اتاقهای تک نفره به ابعاد دو متر در یک متر مخصوص کودکان اوتیستیک، با حضور محقق و کودک، و بدون وجود صداهای اضافی گرفته شد. نیم ثانیة اول هر ضبط برای کالیبره کردن دستگاه حذف شد. برای بررسی تغییرات آهنگ جملات پرسشی و خبری، توانایی تکرار یک جملة خبری و یک جملة پرسشی توسط کودکان، پیش و پس از روش درمانی بررسی شد. جملة خبری (من 20 تا طوطی دیدم) و جملة پرسشی (تو 20 تا طوطی دیدی؟) با توجه به مشکلات کودکان اوتیستیک در بیان ضمیر«من» و «تو» و براساس انتخاب واجهای سادهتر مطابق با رشد زبانی کودک انتخاب شد. در این بررسی سعی شد واجهای دولبی و دندانی انتخاب شوند و همچنین تعداد واکهها نیز در این دو جمله از تنوع بالایی برخوردار بود.
mæn
bistâ tuti didæm//، to bistâ tuti didi?//.
همزمان تصاویر بزرگ و رنگی طوطیها مقابل کودک نمایش داده میشد. لازم به ذکر است که آواز آهنگين فارسي که داراي چهار سطح است(5) با ايجاد تغييراتي براي کاربرد کودکان در سه سطح طراحي شد. كليۀ مواد زباني اين پژوهش با توجه به تفاوتهاي زبان فارسي با نمونۀ انگليسي اوليۀ اين روش، ارائه شده توسط Albert و همكاران (1973) تنظيم شده است؛ از جمله توجه به سطح دشواري آوايي، واژههاي پربسامد، سطح دشواري جمله و سطح کاربردي جمله و ويژگيهاي نوايي گفتار فارسي و وزن شعر فارسي و نيز موسيقيشناسي قومشناختی که بهصورت قالبهاي جملات کاربردي با دشواريهاي نوايي مختلف ارائه شد(3و4).
در
انتهاي هر
هفته پيشرفت
بيماران با
جدول امتيازدهي
آواز آهنگين
بررسي شد و در
صورت کسب امتياز
مناسب (90%) به سطح
بعدي وارد
شدند(5) و سپس در پايان
دورة
چهارماهه، در
شاخصهاي
آکوستيکي
مذکور و با
همان روش مورد
بررسي دوباره
قرار گرفتند.
در نهایت، دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخۀ 20 مورد تحلیل آماری قرار گرقتند. برای بررسی معنیداری تفاوت متغیرها در ارزیابی پیش از درمان و پس از درمان با آواز آهنگین، بهدلیل آنکه توزیع متغیرها طبیعی نبود، از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون استفاده شد (با فرض 05/0>p).
يافتهها
قبل از درمان با آواز آهنگین، نُه نفر از کودکان اوتیستیک بیکلام بودند و چهار نفر توانایی اندکی در ادای جملات کوتاه تککلمهای و حداکثر سه کلمهای داشتند. پس از درمان، کودکان بیکلام به توانایی بیان جملات از تک کلمه تا سه کلمهای (جملات تلگرافی) دست یافتند و همچنین کودکان باکلام به توانایی بیان جملات چندکلمهای (بیش از سه کلمه) دست یافتند.
یادآوری میشود که بيشتر آزمودنيها در پيشآزمون بيکلام بودند و فقط در تلفظ واکههاي افتاده /a/ و /æ/ توانايي بهتري داشتند.
پس از تحليلهاي آماري(05/0>p) نتایج زیر در سطح مشاهدهای بهدست آمد.
تفاوت F0 در جملات خبری و پرسشی و همۀ واکهها، غير از /æ/ و /a/، پیش و پس از MIT معنيدار بود (جدول 2) که نشاندهندة تأثير روش MIT بر فرکانس پايۀ واکههاي /e/ و /o/ و /u/ و /i/ است. اما براي واکۀ /æ/ سطح معنيداري 279/0 و براي واکۀ /a/ سطح معنيداري 972/0 مشخص شد که نشاندهندۀ عدم تأثير روش آواز آهنگین بر F0 واکههاي افتاده است که پیش از درمان در محدودۀ طبیعی بودند (جدول 2).
تفاوت میانگین شدت صوت در جملات خبری و پرسشی و هر شش واکۀ فارسي، پیش و پس از درمان معنيدار بود (جدول 3) که نشانگر تأثير روش آواز آهنگين بر شدت صوت جملات خبری و پرسشی و هر شش واکۀ گفتار کودکان اوتيستيک است.
لازم
به ذکر است که
دو ماه پس از
اتمام دورۀ چهارماهۀ
آواز آهنگین،
کلیۀ متغیرها
در همۀ
آزمودنیها
دوباره بررسی
شد و ثبات
نتایج بهدست
آمده پس از
گذشت دو ماه
بدون درمان نیز
تأیید شد.
بحث
زيروبمي صوت به ميزان ارتعاش تارآواها بستگی دارد. در يک سطح مقدماتي زيروبمي صوت را ميتوان معادل F0 در نظر گرفت. مقدار آن در مردان80 تا 200 هرتز و در زنان تا400 هرتز ميرسد. طبق گزارش Lee و همکاران (1999) در کودکان بيشتر از زنان و در زنان بيشتر از مردان است و هرچه کودکان بزرگتر ميشوند F0 کمتر شده و به ميزان بزرگسالی نزديک ميشود. گفته میشود که در حالت طبیعی، واکههاي افراشته F0 بيشتري از واکههاي افتاده دارند(8).
شدت صوت
عبارت است از
مقدار انرژي آکوستيکي
موجود در صوت.
همان طور که
فرکانس، يک
اندازۀ
آکوستيکي در
ارتباط با
زيروبمي است،
شدت صوت نيز
با بلندي
مرتبط است و
با دسيبل
اندازهگيري
ميشود(3).
شدت گفتار
عادي
بزرگسالان در
مکالمۀ طبیعی
حدود 50 تا 70
دسيبل و در
هنگام فرياد
حدود70 تا 80
دسيبل گزارش
شده است(9).
در تحقيق Schriberg و همکاران (2001) کاهش فرکانس پايه و شدت و کشش در کودکان اوتیستیک گزارش شده است(10) البته تعداد موارد آزمودني در اين نوع، تحقيقات درباره اوتیسم، اندک است و نياز است پژوهشهاي بيشتري انجام شود تا نتايج قابل استنادتري بهدست آيد(2) از این رو در پژوهش حاضر مقدار این شاخصها در پیش از MIT (T¹) و پس از اجرای MIT (T²) بررسی و مشخص شد که یافتههای این تحقیق در قبل از آواز آهنگین، یافتههای تحقیقات Schriberg و همکاران مبنی بر پایینتر از حد طبیعی بودن F0 و شدت در کودکان اوتیستیک مورد بررسی را تأیید میکند(10).
در
این پژوهش،
آواز آهنگین
بر F0 و
شدت جملات
خبری و پرسشی
و همة
واکههای
فارسی تأثیر
داشته است و
باعث افزایش
معنيدار آنها
در
پسآزمون شده
است.
البته از آنجا
که بیشتر این
کودکان در
پیشآزمون
توانایی
بهتری در ادای
واکههای افتادة
/æ/ و /a/
داشتهاند،
آواز آهنگین
باعث تغییرات
معنیدار در
F0 این
آواها نشد و
تنها آواهایی
که اختلال
داشتند اصلاح
شدند.
یافتههای این پژوهش با نتايج تحقيقات دیگر، از جمله Miller و Toca (1979) و Wan و همکاران (2011)، هماهنگي دارد که همگی تأثیر این روش را بر شاخصهای مختلف گفتار این کودکان مثبت ارزیابی کردند(1و6). البته تعداد آزمودنیها در آن تحقیقات، اندک و بیشتر در حد مطالعۀ موردی از یک تا شش نفر و بدون پایلوت و متغیرهای متفاوت بودند و هیچکدام تغییرات عناصر نوایی که باعث اصلاح آهنگ کلام میشود را بررسی و حتی از يک روش واحد استفاده نکردهاند و به همین دلیل مقایسة دادهها ممکن نیست. برای مثال، افزایش توانایی نامیدن در تحقیق Miller و Toca (1979) از 20 تا50 درصد و افزایش توانایی تولید توالیهای واکهـهمخوان (cv) بهصورت توانایی تقلید شفاهی چند واژه از 8 تا 71 درصد Wan و همکاران (2011) بعد از MIT گزارش شده است. با وجود متفاوت بودن، کاملتر و زمانبَر بودن استخراج متغیرهای تحقیق حاضر و با توجه به ماندگاری نتایج در فاصلۀ دو ماه پس از پایان دورۀ درمانی، بهنظر میرسد که نتایج موجود در این پژوهش، مستدلتر باشد.
اثرگذاری آواز آهنگین در انعطافپذیری کارکردی مغز به این دلیل است که وزن (ریتم) با نیمکرة چپ مغز و آهنگ (ملودی) با نیمکرة راست مغز پردازش میشوند. همچنین، همراهی آواز با ضربة دست چپ در بیماران راستدست نیز باعث فعالسازی نیمکرة راست میشود. از این رو این روش با مشارکت بین نیمکرهها، و بیشتر نیمکرة راست، باعث بهبود بیماران میشود(11و12). در پژوهش حاضر، کودکان اوتیستیک قبل از درمان اختلالات واضحی در تولید شاخصهای آکوستیکی F0 و شدت داشتند و پس از درمان با آواز آهنگین تغییرات مشخصی در نوای گفتار، از جمله آهنگ جملات خبری و پرسشی و زیروبمی و بلندی واکهها رخ داد و این نتایج با گذشت دو ماه پس از دورۀ درمان همچنان پایدار ماند.
نتیجهگیری
اجراي روش آواز آهنگين درکودکان اوتیستیک فارسيزبان تأثيرات مشخصي بر شاخصهاي آکوستيکي اعم از F0 و شدت جملات خبری و پرسشی و واکههای مستقل آزمودنیها دارد که نهایتاً باعث تغییرات مثبت در آهنگ جملات و بهبود جنبههای کاربردشناختی کلام آنها و توانایی ارتباطی میشود.
پيشنهاد ميشود با توجه به طیفی بودن اوتیسم تحقيقات ديگري در اين زمينه با تعداد بيشتر آزمودنيها و با mrif صورت گيرد تا نتايج قابل استنادتري بهدست آيد.
سپاسگزاری
از مدیریت محترم مرکز اوتيسم اصفهان جناب آقای دکتر حسین سعیدی و مسئولان و مربيان محترم که در معرفي بيماران و در اختيار گذاشتن محل تحقيق همکاري کردند تشکر و قدرداني مينمايیم.
REFERENCES
1. Wan CY, Bazen L, Baars R, Zipse L , Norton A, Schlaug G. Auditory-motor mapping training (AMMT) as an intervention to facilitate speech output in non-verbal children with autism: a proof of concept study. PLoS One. 2011;6(9):1-7.
2. McCann J ,Peppe S ,Gibbon FE ,O’Hare A , Rutherford M. Prosody and its relationship to language in school-aged children with high-functioning autism. Int J Lang Commun Disord. 2007;42(6):682-702.
3. Ladefoged P. A Course in Phonetics. 2nd ed. Boston: Thomson/Wadsworth; 1982.
4. Albert ML, Sparks RW, Helm NA. Melodic intonation therapy for aphasia. Arch Neurol. 1973;29(2):130-1.
5. Ferdosi N, Ashayeri H, Nilipur R. Melodic intonation therapy in Persian aphasia. J Language Brain. 2007;1(1)81-92.
6. Miller SB, Toca JM. Adapted melodic intonation therapy: a case study of an experimental language program for an autistic child. J Clin Psychiatry. 1979;40(4):201-13.
7. Cohen-Baron S. The autistic child’s theory of mind, a case of specific developmental delay. J Child Psychol Psychiatry. 1989;30(2):285-9.
8. Lee S, Potamianos A, Narayanan S. Acoustics of children’s speech: developmental changes of temporal and spectral parameters. J Acoust Soc of Am. 1999;105(3):1455-68.
9. Koishi HU, Tsuji DH, Imamura R, Sennes LU. Vocal intensity variation; a study of vocal folds vibration in humans with videokymography. Rev Bras Otorrinolaringol. 2003;69(4):464-70.
10. Shriberg LD1, Paul R, McSweeny JL, Klin AM, Cohen DJ, Volkmar FR. Speech and prosody characteristics of adolescents and adults with high-functioning autism and Asperger syndrome. J Speech Lang Hear Res. 2001;44(5):1097-115.
11.
Sparks
RW, Holland A. Melodic intonation therapy in Helm-Estabrooks. In:
Albert ML, editor. Manual of aphasia therapy. Austin,
TX: Pro-ED Publisher; 1991. p. 703-17.
12. Sparks RW, Helm N, Albert M. Aphasia rehabilitation resulting from melodic intonation therapy. Cortex. 1974;10(4):303-16.
Research Article
The effectiveness of melodic intonation therapy on fundamental frequency and intensity in Persian autistic children’s speech
Neda Ferdosi¹, Hassan Ashayeri², Yahya Modarresi³, Belghis Rovshan¹
1- Department of Linguistics & Foreign Languages, Payame Noor University, Tehran, Iran
2- Department of Rehabilitation Basic Sciences, Faculty of Rehabilitation Sciences, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
3- Department of Linguistics, Institute for Humanities & Cultural Studies, Tehran, Iran
Received: 25 February 2013, accepted: 21 May 2013
Abstract
Background and Aim: Autism is a pervasive developmental disorder with several speech disorders such as prosodic and pragmatic impairments. Melodic intonation therapy (MIT) based on Albert et al. model (1973) is a rehabilitation method, developed on prosodic features. The aim of this study was to investigate the effects of MIT on Persian autistic children’s prosody.
Methods: An easy version of MIT, adopted for Persian language was designed by researchers. Then, after a successful pilot study on a 10-years-old boy for one month, 13 subjects were selected for the main study. All the subjects were autistic, male, right-handed, 7-10-years-old Persian children studied for 48 sessions (16 weeks). Background information gathered from the parents by a questionnaire. As pre- and post-test, some assessments about children’s fundamental frequency (Fº) and intensity of the Persian vowel sounds and declarative and interrogative sentences were accomplished. The data analysis was done using Praat and SPSS softwares.
Results: There was a statistically significant increase in acoustic features, such as intensity, and fundamental frequency of declarative and interrogative sentences; also all six vowels of Persian, excluding /â/ and /æ/ (p<0.05 for all).
Conclusion: The widely reported unusual prosody in autistic children was quantified by this study, too. In addition, there was convincing evidence of the positive effects of melodic intonation therapy on acoustic features in Persian autistic children.
Keywords: Autism, melodic intonation therapy, prosody, Persian vowels
Please cite this paper as: Ferdosi N, Ashayeri H, Modarresi Y, Rovshan B. The effectiveness of melodic intonation therapy on fundamental frequency and intensity in Persian autistic children’s speech. Audiol. 2014;23(2):74-82. Persian.