مقاله پژوهشی

 

اثربخشی آموزش مادران براساس مدل فرزندپروری مثبت بر میزان علائم اختلالات رفتاری دانش‏آموزان ناشنوا

 

محبوبه پاکزاد1، سالار فرامرزی2، امیر قمرانی2

1ـ گروه روان‏شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اصفهان، اصفهان، ایران

2ـ گروه روان‏شناسی و آموزش کودکان با نیازهای خاص، دانشکده روان‏شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: آسيب شنوايي سازگاري انسان با محيط را تحت تأثير قرار می‌دهد و ممکن است عوارض روانی نظیر اختلالات رفتاری به‏دنبال داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت رفتاری گروهی مادران براساس مدل فرزندپروری مثبت بر میزان اختلالات رفتاری دانش‌آموزان ناشنوای مقطع ابتدایی شهر اصفهان انجام گرفت.

روش بررسی: روش پژوهش نیمه‏تجربی با طرح پیش‌آزمون‏ـ‏پس‌آزمون و گروه شاهد بود. با استفاده از روش نمونه‌گیری چندمرحله‌ای تعداد 30 نفر از مادرانی که کودکان آن‌ها دارای علائم اختلالات رفتاری بودند، انتخاب و به تصادف در دو گروه مورد و شاهد گمارده شدند. برای گردآوری اطلاعات از سیاهه رفتاری کودک فرم والدین با روایی و پایایی تأیید شده استفاده شد. داده‌های به‌دست‌آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: یافتههای پژوهش نشان داد که بین عملکرد گروه‏های مورد و شاهد در کاهش نشانه‌های اختلالات رفتاری در مرحله پس‏آزمون تفاوت معنی‌داری وجود دارد(001/0p<).

نتیجه‌گیری: براساس یافته‏های پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که آموزش مادران براساس مدل فرزندپروری مثبت بر کاهش اختلالات رفتاری کودک ناشنوای آن‌ها تأثیر دارد و بنابراین می‌تواند به‌عنوان یک روش مداخله‌ای مؤثر به کار گرفته شود.

واژگان کلیدی: آموزش مادران، فرزندپروری مثبت، اختلالات رفتاری، ناشنوا

 

(دریافت مقاله: 9/9/92، پذیرش: 1/12/92)

 

مقدمه


آسیب شنوایی یکی از مهمترین آسیبهای مادرزادی و اکتسابی در کودکان است. کودکان ناشنوا در مقایسه با کودکان عادی، در معرض خطر بیشتری قرار دارند(1). مطالعات انجام شده در حوزۀ ناشنوایی حاکی از آن است که ناشنوایی الزاماً با مشکلات مربوط به سلامت روان همراه نیست، اما با این وجود ناشنوایی در ترکیب با مشکلات جسمی، ارتباطی و شرایط نامطلوب زندگی منجر به مشکلات خلقی، اضطرابی و رفتاری می‏شود(2).

پژوهشها نشان داده است که فرزندپروری برای هر دو والد با حدی از تنیدگی (stress) همراه است؛ و این تنیدگی در مادران به دلیل درگیری بیشتر آنها در امر مراقبت از کودک، بیشتر دیده می‏شود. کیفیت فرزندپروری که کودکان دریافت میکنند بر رشد و رفاه و فرصت‎‏های زندگیشان تأثیر بسیاری دارد(3). Coplan و همکاران (2009) نشان داده‏اند که رابطۀ والدین و كودك نقش مهمی در عملكرد كودكان دارد و شناخت او از محیط اطراف از طریق ارتباط اولیه با والدین به دست می‏آید(4). در پژوهش‏های زیادی، وجود اضطراب، افسردگی و احساس گناه در والدین کودکان ناشنوا، بهویژه در مادران، تأیید شده است. این عواطف منفی باعث ایجاد نوعی احساس تنیدگی در والدین و ایجاد ارتباط آشفتۀ والد‏ـ‏کودک میشود(5). تنیدگی والدین آثار منفی زیادی بر سلامت مادر و آثار مخربی بر کودک ناشنوا می‏گذارد که می‏تواند احتمال ابتلای کودکان ناشنوا به اختلالات رفتاری را افزایش دهد. اغلب والدین کودکان ناشنوا احساس میکنند که بسیاری از موقعیتهای زندگی کودک‏شان خارج از کنترل آنان است، در صورتیکه آنها با دریافت آموزش مناسب می‏توانند تربیت کودکان‏شان در موقعیت‏های مختلف زندگی را در دست گیرند، مهارتهای اجتماعی خود را افزایش دهند و آگاهی در روابط بین فردی خود را رشد دهند(6).

برنامۀ فرزندپروری مثبت، یکی از انواع برنامههای آموزش مدیریت کودکان است که برای والدین اجرا میشود. این برنامۀ چندسطحی توسط Sanders (2012) براساس جهت‏گیری پیشگیرانه و در راستای راهبردهای حمایت از خانواده ایجاد شده است. والديني كه آموزش مديريت والدين (Parent management training: PMT) به آنها ارائه می‏شود خودكفايي بيشتري احساس می‏کنند و بهروش مناسب‏تري دستور ميدهند و توانايي اطاعتپذيري كودك را بهصورت پايدار تقويت ميكنند. كاربرد PMT باعث کاهش رفتارهاي پرخاشگرانه، مقابله‏جويانه و پرفعاليتی كودك، و باعث بهبودی رفتارهاي والدين و کاهش فشار بر آنها می‏شود(7).

اثر آموزش والدین در درمان مشکلات رفتاری موضوع بررسی تحقیقات گوناگونی بوده است. یافتههای حاصل از مطالعات انجام شده در این زمینه حاکی از آن است که آموزش والدین براساس مدل فرزندپروری مثبت باعث کاهش مشکلات رفتاری در کودکان میشود(11-8). براین اساس، مسئلۀ اساسی پژوهش حاضر این است که آیا آموزش مدیریت رفتاری به مادران بر کاهش میزان اختلالات رفتاری ناشنوایان مؤثر است؟

 

روش بررسی

پژوهش حاضر از نوع نیمه‏تجربی است و در آن از طرح پیشآزمون‏ـ‏پسآزمون با گروه شاهد استفاده شده است. جامعۀ آماری پژوهش شامل مادران دارای فرزندان ناشنوای مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 92- 91 بود. مبنای انتخاب نمونه، مشکلات رفتاری کودک در سنين دبستان در نتیجۀ نارضایتی وی از ارتباط با والدین بود. به‏منظور بررسي تحولي اثربخشي آموزش فرزندپروری مثبت در سنين مختلف، نمونه از بين دانش‏آموزان مقاطع اول تا پنجم دبستان گزينش شد. از بین پنج مدرسۀ کودکان ناشنوا در سطح شهر اصفهان با روش نمونه‏گیری در دسترس تعداد 30 نفر دانشآموز ناشنوا با راهنمایی معلمین مدرسه و پس از کسب نمرۀ بالاتر از خط برش 50 درصدی در خرده‏مقیاس‏های تشخیصی پرخاشگری، نافرمانی مقابله‏ای، سلوک و بیشفعالی‏ـ‏کمبود توجه در فهرست رفتاری کودکان (Child Behavior Checklist: CBCL) که توسط والدین تکمیل شده بود و همچنین از طریق مصاحبه با مادران واجد ملاکهای تشخیصی اختلالات رفتاری (پرخاشگری، نافرمانی مقابلهای، سلوک و بیشفعالی‏ـ‏کمبود توجه) تشخیص داده شدند (پرخاشگری، رفتارهای بیرحمانه، تحریکپذیری، فحاشی، رفتارهای پرخطر، عدم احساس همدلی، تحمل کم در برابر ناکامی و غیره)، و برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. پرسش‏نامۀ CBCL که در این پژوهش به کار گرفته شد میزان اختلالات رفتاری کودکان را میسنجد. با توجه به متغیر پژوهش حاضر برای تشخیص اختلالات پرخاشگری، نافرمانی مقابله‏ای، سلوک و بیشفعالی از ابزار فهرست رفتاری کودک استفاده می‏شود. فرمهای نظام‏سنجی مبتنی بر تجربه Achenbach در حدود 20 الی 25 دقیقه تکمیل می‏شوند(12). براساس هنجاریابی مینایی (2006) در ایران، هم‏سانی درونی مقیاس‏های شایستگی نظام سنجشی مبتنی بر تجربۀ آشنباخ در سطح نسبتاً بالایی قرار دارد و دامنۀ آن از آلفای 65/0 تا 85/0 برای فهرست رفتاری کودک و 74/0 تا 88/0 برای فهرست خودگزارش‏دهی است(13). ضریب آلفای مقیاس کلی فرم گزارش معلم 83/0 است. ضرایب آلفای مقیاس‏های سندرمی مبتنی بر راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (The diagnostic and statistical manual of mental disorders: DSM) در سطح رضایت‏بخشی قرار دارد و دامنۀ آن از 67/0 تا 88/0 برای سیاهۀ رفتاری كودك (CBCL)، 65 /0 تا 87/0 برای پرسش‏نامۀ خودسنجی (Youth self- report: YSR) و 75/0 تا 95/0 برای فرم گزارش معلم (Teacher’s report form: TRF) گزارش شده است. پرسش‏های زیرمقیاس‏های این فرم بهصورت سه گزینه‏ای (کاملاً، معمولاً و اصلاً) است که به‏ترتیب نمرات 1، صفر و 2 را دریافت می‏کنند. این فهرست برای آزمودنی‏های 4 تا 18 سال کاربرد دارد. اعتبار آزمون براساس آزمون‏ـ‏بازآزمون با فاصلۀ زمانی یک هفته و نیز بین مصاحبهگران در نمرات فهرست رفتاری کودک برابر 90/0 بوده است(12و13).

پس از کسب موافقت کتبی مادران برای همکاری و شرکت در پژوهش، نمونۀ نهایی انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفرۀ مورد و شاهد گمارده شدند و برنامۀ آموزشی مورد نظر برای مادران گروه مورد اجرا شد، اما مادران گروه شاهد در معرض برنامۀ آموزشی مورد نظر قرار نگرفتند. در ادامه، برنامۀ فرزندپروری مثبت در طی هشت جلسه به‏صورت گروهی و به‏مدت دو ماه با عناوین زیر دربارۀ مادران در گروه مورد اجرا شد تقویت رابطۀ والد‏ـ‏کودک، چگونگی ارائۀ راهنما، روش‏های آموزش مهارت‏ها و رفتارهای جدید، انواع تقویت‏کنندهها، نحوۀ ارائۀ تحسین کلامی، اصول تهیۀ چارت رفتاری، کاهش رفتار نامطلوب خفیف، پیامدهای منطقی برای رفتارهای شدید، گامهای فعالیت‏های برنامه‏ریزی شده، میزان اثرگذاری تشویق و تنبیه در رفتار کودک. پس از مدتی دوباره پرسش‏نامۀ مذکور در اختیار والدین قرار گرفت تا میزان اثربخشی آموزش مشخص شود. پس از پايان مراحل پژوهشي بهمنظور رعايت اصول اخلاقي شرکتکنندگان پژوهش بدون ذکر نام و از طریق کدگذاری در پژوهش شرکت داده شدند و افرادي که در گروه شاهد قرار داشتند نيز بهمدت پنج جلسه تحت آموزش فرزندپروری مثبت قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها با روشهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخۀ 18 انجام گرفت. بهمنظور ارزيابي اثربخشي آموزش مادران براساس مدل فرزندپروری مثبت بر اختلالات رفتاری و کنترل اثر پيشآزمون از تحليل کواريانس چند متغیره استفاده شد. براي استفاده از اين آزمون پيش‏فرض هنجار بودن توزيع و تساوي واريانسها بررسي شد. نتايج آزمون شاپيروويک نشان داد نمرات در دو گروه داراي توزيع هنجار است(05/0p). همچنين آزمون لوين در بررسي برابري واريانسها نشان داد که تفاوت معنی‎داري بين واريانس‏ها وجود ندارد(05/0p). از ديگر پيش‏فرض‏هاي تحليل کواريانس، نیز همساني کواريانسها بود که از آزمون باکس براي اين بررسي استفاده شد و نتايج نشان داد که کواريانسها در دو گروه برابر هستند(05/0p). بنابراین استفاده از تحليل کواريانس بلامانع بود.

 

يافتهها

شرکتکنندگان در اين پژوهش از هر دو جنس پسر (60 درصد) و دختر (40 درصد) بودند و میانگین سنی گروه مورد 13 سال و 7 ماه و گروه شاهد 60/11 بود. همۀ مادران حداقل مدرک ديپلم (5/72%) و يا تحصيلات دانشگاهي (فوق ديپلم (10%)، کارشناس (5/14%) و کارشناس ارشد (3%) داشتند.

میانگین و انحرافمعیار نمرات اختلالات رفتاری دانشآموزان ناشنوا به‏تفکیک گروهها و مراحل آن در جدول 1 نشان ‏داده شده است. از آنجا که نمرۀ بیشتر در این اختلال­ها نشان از شدت اختلال دارد، میانگین نمرات گروه مداخله در پس‏آزمون نسبت به گروه شاهد کاهش معنی‎داری داشت. نتايج تحليل کواريانس نشان داد اثربخشي آموزش مادران براساس مدل فرزندپروری مثبت بر علائم بیشفعالی معنی‎دار است و ميزان اين تأثير در میزان بیشفعالی در پسآزمون 57 درصد با مقدار80/32=F و در ميزان مشکلات سلوک 51 درصد با مقدار 27/25=F است. همچنين ميزان تأثير اين آموزش بر میزان پرخاشگری شرکتکنندگان در پسآزمون 57 درصد با مقدار 41/32=F و بر ميزان علائم رفتار مقابلهای شرکتکنندگان گروه مورد 47 درصد با مقدار 24/21=F بود. اين نتايج نشان داد که تفاوت دیده شده بين ميانگين نمرات اختلال‏های رفتاری شرکتکنندگان بر حسب عضويت گروهي در مرحلۀ پس‏آزمون
Text Box: جدول 1ـ ميانگين و انحراف معيار نمرات متغیرهای پژوهشی

	میانگین (انحراف معیار) در گروه مورد		میانگین (انحراف معیار) در گروه شاهد
متغیرها	پیش‏آزمون	پس‏آزمون		پیش‏آزمون	پس‏آزمون
بیش فعالی	(62/3) 87/12	(77/3) 67/7		(31/4) 93/12	(70/3) 14
سلوک	(93/2) 80/6	(50/2) 4		(28/3) 67/7	(61/3) 27/7
پرخاشگری	(75/1) 73/4	(88/1) 53/2		(54/1) 39/7	(35/1) 06/8
رفتار مقابله ای	(99/1) 53/4	(02/2) 33/2		(15/2) 27/4	(50/2) 60/4

معنيدار است(05/0p≤). بنابراين آموزش مادران براساس مدل فرزندپروری مثبت در بهبود ميزان علائم اختلال‏های رفتاری دانش‏آموزان ناشنوا در مرحلۀ پس‏آزمون گروه مورد تأثير داشته است. توان آماري بالاي 8/0 نيز حاکي از دقت آماري قابل قبول است.

 

بحث

برخی والدین کودکان ناشنوا در مقایسه با مادران دارای کودک شنوا علاوه بر گزارش وجود اختلالات رفتاری بیشتر در کودکان ناشنوایشان، استرس‏های فرزندپروری بیشتری نیز گزارش کردند. با توجه به اهمیت محیط خانواده و تأثیرات متقابل والد و کودک در شکل‏گیری مشکلات اخلاقی و رفتاری، در سالهای اخیر به خانواده‌هایی که با این مشکلات مواجه بودهاند برنامههای فرزندپروری در محیطهای گوناگون ارائه شده است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامۀ آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش علائم اختلالات رفتاری دانشآموزان دبستانی شهر اصفهان بود که نتایج حاصل از آن نشان داد که برنامۀ فرزندپروری مثبت بر کاهش علائم اختلالات رفتاری (پرخاشگری، نافرمانی مقابلهای، سلوک و بیشفعالی‏ـ‏کمبود توجه) کودکان ناشنوا مؤثر است.

یافتههای این تحقیق با نتایج به‏دست آمده از پژوهش‏های انجام شده در این زمینه هم‏خوان و همسوست. در این راستا تحقیقات انجام شده نشان داده‏اند که آموزش فرزندپروری به والدین دارای کودکان دشوار، شایستگیهای والدی آنها را افزایش می‏دهد، و تمایل آنها به استفاده از تنبیهات نابجا را کاهش می‏دهد، و باعث بهبود ارتباط والدین با یکدیگر و کاهش تنیدگی آنها می‏شود. برای مثال، Sanders و Pickering (2013) در مطالعۀ خود تأثیر آموزش فرزندپروری مثبت در بهبود ارتباط والد‏ـ‏کودک و کاهش تنش و درگیری‏های لفظی و فیزیکی بین آنان را گزارش کردند(10). Lui و همکاران (2013) نیز از اثرگذاری آموزش فرزندپروری مثبت بر تخفیف قابل توجه علائم بیش‏فعالی در کودکان سنین دبستان گزارش کردند(11).

همانطورکه اشاره شد ناشنوایی در کودکان با بروز اختلالات رفتاری در آنان همبستگی مثبت و معنی‏دار دارد. از طرفی، سوء مدیریت رفتار والدین و اعمال فشار و مقابله به مثل با کودک نتیجۀ عکس دارد و مشکلات رفتاری کودک را تشدید میکند(14). بهعبارت دیگر، سبکهای فرزندپروری نامناسب، درجهای از اختلالات رفتاری را بر کودکان آسیب‏دیدۀ شنوایی تحمیل می‏کند. والدینی که گرایش به سخت‏گیری انضباطی شدیدتری دارند اغلب دارای کودک ناشنوای‏ جنگ‏ طلب‏تر و متمایل‏تر به بی‎اعتنایی و رفتار ناسازگارانه هستند. Gent (2012) نشان داد که ناشنوایی نه به‏خودی خود، بلکه در ترکیب با مشکلات جسمی، ارتباطی و شرایط نامطلوب زندگی، منجر به مشکلات سلامت روان خواهد شد(2). برنامۀ آموزش فرزندپروری مثبت با مد نظر قرار دادن تأثیر مواردی هم‏چون پاداش‏های اتفاقی به رفتارهای منفی، نادیده گرفتن رفتارهای مطلوب، الگو گرفتن، نحوۀ ارائۀ راهنماها، پیغامهای هیجانی، و استفاده غیرمؤثر از تنبیه که به‏طور ناخواسته از سوی والدین اعمال میشود چرخۀ معیوب رفتار مقابلهای والدین را که منجر به سرپیچی و نافرمانی در کودک میشود اصلاح می‏کند. والدین مبتلا به مشکلات رفتاری، رفتارهای امری بیشتری دارند، بیشتر مخالفت میکنند، پاداش‏های کمتری به کودک مطیع می‏دهند و پاداشهای ارائه شدۀ آنها بیشتر جنبۀ اتفاقی دارد. به این ترتیب کاهش اختلال‏های رفتاری و رفتارهای مقابله‏ای در اثر آموزش نحوۀ درست و مؤثر والدگری قابل تبیین خواهد بود. از سوی دیگر با توجه به نیاز خاص کودکان ناشنوا به توجه و پذیرش مثبت و حمایت از سوی والدین، برنامۀ فرزندپروری مثبت با ایجاد محیط مثبت یادگیری و آموزش به والدین برای داشتن توقعات منطقی از کودک ناشنوا، مطابقت کودک با آرمان‏های والدین را افزایش می‏دهد و از طریق آموزش والدین برای صرف وقت کافی و داشتن روابط صمیمی با کودک و توجه و تقویت رفتارهای مثبت کودک و نه صرفاً توجه و تنبیه رفتارهای منفی کودک، باعث تقویت رابطۀ والد و کودک می‏شود و از این طریق باعث کاهش تنیدگی کودک و بهبود علائم نامناسب رفتاری در وی می‏شود.

از امتيازات پژوهش حاضر نوآوري و ابتکار آن است. اين پژوهش اولين پژوهشي است که اثر مدل آموزش فرزندپروری مثبت به والدین بر ميزان اختلال‏های رفتاری کودکان ناشنوا را بررسي کرده است.

از آنجا که اين پژوهش روي نمونه‏‏هاي محدودی از دانشآموزان ناشنوای شهر اصفهان انجام شده است، و فقط در مورد دانش‏آموزان دبستانی و چند مورد از اختلالات رفتاری آنان اجرا شده است بنابراين بايد در تعميم‏دهي نتايج به ساير افراد احتياط شود. پژوهش‏هاي بعدي با بررسي اثربخشي برنامۀ آموزشی فرزندپروری مثبت در مورد ساير اختلالات رفتاري در جمعيت گسترده‏تر و در مقاطع سنی دیگر، می‏توانند کمک شاياني براي درمان مشکلات و اختلالات رفتاري کودکان فراهم کنند. به‏علاوه، تمرکز آموزش بر مادران که تعمیم نتایج به پدران را دشوار می‏سازد و نداشتن مرحلۀ پیگیری به‏علت محدودیت زمانی در پژوهش از دیگر محدودیت‏های این پژوهش محسوب می‏شود و برای آگاهی کاملتر از تأثیر آموزش، انجام پیگیری در پژوهش‏های آتی توصیه می‏شود. از آنجاکه در اين پژوهش از روش آموزش گروهي استفاده شد، پیشنهاد مي‏شود آموزش فردي نيز بررسي شود و نتايج با يکديگر مقايسه گردد.

 

نتیجهگیری

به‏طور کلي با توجه به نتايج اين مطالعه و پژوهش‏هاي هم‌سو با آن و وجود مشکلات خلقی و رفتاری در کودکان مبتلا به مشکلات شنوایی، برنامۀ آموزشی فرزندپروری مثبت مي‏تواند به‏عنوان شيوۀ درماني انتخابي در جهت کاهش مشکلات رفتاری در اين کودکان بهکار گرفته شود.

 

سپاسگزاری

اين مطالعه برپایۀ یافته‏های نهایی پایان‏نامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اصفهان نگاشته شده است و موضوع آن با منافع شخصي نويسندگان ارتباطي نداشته است. نویسندگان بر خود لازم میدانند از مسئولان مرکز تحقیقات معلمان اصفهان به‏ویژه جناب آقای قاسمی و مدیران آموزشگاه‏هایی که در این پژوهش همکاری داشتند و نیز از مادرانی که صبورانه و با علاقمندی در جلسات آموزشی شرکت داشتند، تقدیر و تشکر نمایند.

 

REFERENCES


1.             Kvam MH, Loeb M, Tambs K. Mental health in deaf adults: symptoms of anxiety and depression among hearing and deaf individuals. J Deaf Stud Deaf Educ. 2007;12(1):1-7.

2.             Lieu JEC, TyeMurray N, Fu Q. Longitudinal study of children with unilateral hearing loss. Laryngoscope. 2012;122(9):2088-95.

3.             Self-Brown S, Frederick K, Binder S, Whitaker D, Lutzker J, Edwards A, et al. Examining the need for cultural adaptations to an evidence-based parent training program targeting the prevention of child maltreatment. Child Youth Serv Rev. 2011:33(7):1166 -72.

4.             Coplan RJ, Reichel M, Rowan K. Exploring the associations between maternal personality, child temperament, and parenting: a focus on emotions. Pers Individ Dif. 2009;46(2):241-6.

5.             Beazley S, Moore MC. Deaf children, their families and professionals: dismantling barriers. London: David Fulton; 1995.

6.             de Graaf I, Speetjens P, Smit F, de Wolff M, Tavecchio L. Effectiveness of the triple p positive parenting program on behavioral problems in children: a meta-analysis. Behav Modif. 2008;32(5):714-35.

7.             Sanders MR. Development, evaluation, and multinational dissemination of the Triple P-Positive Parenting Program. Annu Rev Clin Psychol. 2012;8:345-79.

8.             Waller R, Gardner F, Hyde LW, Shaw DS, Dishion TJ, Wilson MN. Do harsh and positive parenting predict parent reports of deceitful-callous behavior in early childhood? J Child Psychol Psychiatry. 2012;53(9):946-53.

9.             Phaneuf L, McIntyre LL. The application of a three-tier model of intervention to parent training. J Posit Behav Interv. 2011;13(4):198-207.

10.         Pickering JA, Sanders MR. Enhancing communities through the design, development and dissemination of positive parenting interventions. J Appl Res Child. 2013;4(2):1-16.

11.         Lui JH, Johnston C, Lee CM, Lee-Flynn SC. Parental ADHD symptoms and self-reports of positive parenting. J Consult Clin Psychol. 2013;81(6):988-98.

12.         Achenbach TM. Integrative guide for the 1991 CBCL/4-18, YSR, and TRF profiles.1st ed. Burlington, VT: Department of Psychiatry, University of Vermont; 1991.

13.         Minaei A. Adaption and standardization of Achenbach children behavioral checklist. Research on Exeptionsl Children. 2006;6(1):539-58.

14.         Marschark M, Hauser PC. Deaf cognition: foundations and outcomes. 1st ed. New York: Oxford University Press; 2008.

15.         Boeldt DL, Rhee SH, Dilalla LF, Mullineaux PY, Schulz-Heik RJ, Corley RP, et al. The association between positive parenting and externalizing behavior. Infant Child Dev. 2012;21(1):85-106.


 

 

Research Article

 

 

The effectiveness of mother training based on the model of positive parenting on the rate of behavioral disorders symptoms in deaf students

 

 

Mahboobeh Pakzad1, Salar Faramarzi2, Amir Ghamarani2

 

1- Department of Psychology, Islamic Azad University Sciences and Researches Isfahan Branch, Isfahan, Iran

2- Department of Psychology and Education of Children with Exceptional Needs, University of Isfahan, Isfahan, Iran

 

 

Received: 30 November 2013, accepted: 20 February 2014

 

Abstract

Background and Aim: Hearing loss affects human adjustment with environment and may be followed by mental complications such as behavioral problems. This study was conducted to investigate the effectiveness of group behavioral management training of mothers based on the model of positive parenting on the rate of behavioral disorders of primary school deaf students in Isfahan.

Methods: The research method was semi-experimental with pre and post-test plan and control group. Using multi-stage sampling method, 30 mothers whose children demonstrated behavioral disorders symptoms were chosen and randomly assigned into two experimental and control groups. Data gathering was by parents’ form of child behavior checklist with confirmed validity and reliability. The obtained data was analyzed using covariance analysis method.

Results: The results showed that there is significant difference between performance of experimental and control groups on the reduction of behavioral disorders symptoms in the post-test (p<0.001).

Conclusion: It could be concluded that mother training based on the positive parenting model is effective on reducing behavioral disorders of their deaf child, and thus can be applied as an effective intervention method.

Keywords: Mothers training, positive parenting, behavioral disorders, the deaf

 

Please cite this paper as: Pakzad M, Faramarzi S, Ghamarani A. The effectiveness of mother training based on the model of positive parenting on the rate of behavioral disorders symptoms in deaf students. Audiol. 2014;23(4):77-83. Persian.