۱۹ نتیجه برای اکبری
لیلا فرجی، عبدالله موسوی، مهدی اکبری، امید خجسته،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده
هدف: ارزیابی ادیولوژیک شیرخواران و کودکان مبتلا به بیماری مننژیت در مرحله حاد و در هنکام بهبودی از بیماری مننژیت ، به کمک آزمون های EOAE , ABR و آزمون های رفتاری شنوایی
مواد و روشها : تعداد نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش شامل ۴۰ نوزاد و کودک در محدوده سنی بدو تولد تا ۱۲ سال بودند. تمامی بیماران فوق در ۷۲-۲۴ ساعت پس از تشخیص قطعی ابتلاء به بیماری مننژیت ، از نظر وضعیت شنوایی به کمک آزمون ABR (باهدف ردیابی آستانه شنوایی) مورد بررسی قرار میگرفتند که در ۲۴ ساعت قبل از ترخیص از بیمارستان نیز مجدداً آزمون تکرار میشد. همچنین در ۱۴-۷ روز پس از بهبودی و ترخیص بیماران از بیمارستان ، تمام ۴۰ بیمار مورد مطالعه تحت آزمون های رفتاری شنوایی و آزمونهای EOAE قرار گرفتند تا علاوه بر تایید نتایج آزمون ABR ، عملکرد حلزون شنوایی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
نتایج: براساس نتایج آزمایش ABR در ابتدای مرحله حاد بیماری ، از ۴۰ بیمار مورد مطالعه ، ۴ بیمار (۱۰ درصد) مبتلا به کاهش شنوایی حسی ـ عصبی (SNHL)۳ شدید تا عمیق دوطرفه و ۱ بیمار (۵/۲ درصد) مبتلابه SNHL شدید تا عمیق یکطرفه شده بودند. در ۳۵ بیمار دیگر (۵/۸۷ درصد) عملکرد شنوایی کاملاً هنجار ملاحظه شد. نتایج فوق در آزمایش ABR در مرحله دوم ، که در ۲۴ ساعت قبل از ترخیص بیماران از بیمارستان صورت میپذیرفت و همچنین در آزمون های رفتاری شنوایی که در ۱۴-۷ روز پس از ترخیص از بیمارستان انجام میشد ، مجدداً ملاحظه شد (اصل کراس ـ چک). درخصوص آزمون EOAE در ۳۵ بیمار باشنوایی هنجار براساس آزمون ABR ، عملکرد حلزون شنوایی نیز هنجار بود.از ۵ بیمار مبتلا به SNHL در ۳ بیمار عملکرد ناهنجار حلزون شنوایی و در ۲ بیمار عملکرد هنجار حلزون شنوایی ملاحظه شد.
بحث: آسیب شنوایی ناشی از ابتلاء به بیماری مننژیت ، درصورت رخداد ، در مرحله حاد بیماری قابل نمایان بوده که در پژوهش حاضر ۵/۱۲ درصد از جمعیت مورد مطالعه را متأثر نموده است. همچنین میتوان عنوان نمود که در بیماری مننژیت علاوه بر احتمال آسیب به عصب شنوایی (و احتمالاً مسیر ساقه مغزی شنوایی ), آسیب به حلزون شنوایی نیز (در حضور و یا عدم حضور آسیب به مراکز عصبی شنوایی) محتمل است.
طاهره رهبر، هبت الدین برقعی، مهین صدایی، مهدی اکبری، مهندس پرویز کمالی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده
هدف: بررسی و مقایسه مشخصات فیزیکی گسیل های صوتی حاصل اعوجاج در گوش راست و چپ نوزادان ۵۹-۱روزه دارای شنوایی هنجار مراجعه کننده به بخش شنوایی شناسی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران (۱۳۸۱)
مواد و روشها: پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی روی ۱۰۲ نوزاد (۲۰۴ گوش) که به روش آسان انتخاب شده بودند ، انجام شده است. مراحل آزمایش عبارت بود از اتوسکوپی ، ادیومتری مشاهده رفتاری ، ادیومتری ایمیتانس ، DPOAEs و در صورت لزوم ABR ، در DPOAEs ، دامنه و فرکانس گسیل ۲f ـ ۱f۲ حاصل از تحریک دو صوت خالص با شدت dB SPL ۶۵-۱L و dB SPL ۵۰-۲L با نسبت ۲/۱=۱f/۲f بررسی گردید.
نتایج:
۱ـ نوزادان هنجار ، همگی دارای DPOAEs بودند.
۲- دامنه DPOAEs گوش راست به طور معنی داری بزرگتر از دامنه در گوش چپ است (۰۵/۰/P<).
۳- بین دامنه های حاصل از DPOAEs بر حسب نوزادان مورد مطالعه اختلاف معنی داری دیده نمیشود.
بحث و نتیجه گیری: DPOAEs میتواند جهت ارزیابی سریع ، غیر تهاجمی و به عنوان ابزاری عالی برای غربالگری افت شنوایی نوزاد بکار گرفته شود.
مهدی اکبری، مریم صادقی جم، محمد رضا کیهانی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: بیلی روبین بالا یکی از بیماریهای شایع دوران نوزادی است و تقریباً در ۶۰ درصد نوزادان کامل و ۸۰ درصد نوزادان نارس دیده میشود و زمانی که غلظت بیلی روبین غیرمستقیم سرم خون بسیار بالا رود کم شنوایی مهمترین پیامد آن است. هدف از این مطالعه بررسی میزان تأثیر بیلی روبین بالا بر شنوایی نوزادان با استفاده از پاسخهای برانگیخته شنوایی ساقه مغز و گسیلهای صوتی گذرای گوش میباشد.
روش بررسی : در این مطالعه ۳۳ نوزاد و شیرخوار مبتلا به بیلی روبین بالا (بالای ۲۰میلی گرم در هر دسی لیتر) در محدوده سنی بدو تولد تا ۲ سال مورد ارزیابی قرار گرفتند. این بررسی مقطعی با نمونه گیری به طریق آسان انجام شد و مراجعه کنندگان به کلینیک شنوایی شناسی دانشکده علوم توانبخشی تحت ارزیابی شنوایی با دو آزمون پاسخ های برانگیخته شنوایی ساقه مغز و گسیل های صوتی گذرای گوش قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که ۲۱ درصد از بیماران مبتلا به کاهش شنوایی شدید تا عمیق بودند و ۹ درصد نیز مبتلا به کاهش شنوایی ملایم تا متوسط بودند. در ضمن ۱۵ درصد از کل بیماران هیچ گونه پاسخ گسیل های صوتی گذرای گوش یا پاسخ های برانگیخته شنوایی ساقه مغز نداشتند که مؤید ضایعه حلزونی و یا وراء حلزونی بوددرحالی که ۱۵ درصد دیگر تنها در آزمون پاسخهای برانگیخته شنوایی ناهنجاری داشتند که نشان از نوروپاتی شنوایی بود.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد که ارزیابی شنوایی بیماران مبتلا به بیلی روبین بالا به وسیله پاسخ گسیلهای صوتی گذرای گوش محدودیت دارند و برای شناسایی کمشنوایی باید از هر دو آزمون پاسخهای برانگیخته شنوایی ساقه مغز و پاسخ گسیل های صوتی گذرای گوش سود جست.
ملیحه مظاهری یزدی، عبداله موسوی، مهدی اکبری، هاشم فرهنگ دوست،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: نوروپاتی شنوایی گونه ای اختلال شنوایی است که در آن شنوایی محیطی هنجار است ولی عصب هشتم و ساقه مغز ناهنجار می باشند. از نظر بالینی، بیماران مبتلا به گسیل های صوتی هنجار دارند اما پتانسیل های شنوایی ساقه مغز وجود ندارند یا غیر طبیعی اند. نوروپاتی شنوایی اولین بار اواخر دهه ۱۹۷۰ گزارش شد. در آن زمان با استفاده از روش های مختلف توجیه نبود پتانسیل های شنوایی ساقه مغز در عین وجود آستانه های شنوایی امکان پذیر گردید. درک گفتار در این افراد به مراتب بدتر از میزان کم شنوایی است که ادیوگرام نشان می دهد. لازم به ذکر است که نوروپاتی شنوایی ممکن است عملکرد سیستم دهلیزی را نیز متاثر کند.
معرفی بیمار: در بررسی حاضر با استفاده از آزمون های الکتروفیزیولوژیک و رفتاری عملکرد سیستم شنوایی یک کودک مبتلا به نوروپاتی شنوایی در مدت ۵ سال مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته های ادیولوژیک پس از درمان های متعدد توانبخشی تغییرات قابل توجهی را نشان می دهد.
نتیجه گیری: نوروپاتی شنوایی عارضه ای است که می تواند اختلالی را در سلول های مویی داخلی که اطلاعات صوتی را از طریق سیستم عصبی به مغز منتقل می کنند ایجاد نماید. علل دیگر این عارضه، وجود نقص در ارتباط بین سلول های مویی داخلی با اعصابی که از گوش داخلی به مغز می روند یا وجود اختلال در خود عصب است. این افراد تقریبا همواره دارای گسیل های واضح صوتی گوش، حذف پتانسیل های شنوایی ساقه مغز و آستانه های رفتاری متفاوت می باشند که ممکن است این آستانه ها ثابت بوده، بدتر و یا حتی بهتر شود.
نیما رضازاده، معصومه روزبهانی، مهدی اکبری، محمد کمالی، مهین صدایی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: پتانسیلهای عضلانی برانگیخته از دهلیز یکی از ابزارهای جدید برای بررسی عملکرد دهلیزی میباشد. این پاسخ پس از ارائه تحریک صوتی با شدت بالا از سطح عضلۀ جناغی ـ چنبری ـ ماستوئیدی ثبت شده و از ساکول منشأ میگیرد. هدف از این مطالعه، مقایسه پاسخهای عضلانی برانگیخته از دهلیز با استفاده از کلیک و تنبرست ۵۰۰ هرتز در افراد هنجار میباشد.
روش بررسی: در این مطالعۀ مقطعی ۳۰ فرد هنجار (۱۵ مرد، ۱۵ زن) با طیف سنی ۳۰-۱۸ سال شرکت کردند. از آنها خواسته شد روی صندلی نشسته و بهمنظور انقباض عضلۀ جناغی ـ چنبری ـ ماستوئیدی هر طرف، سر خود را ۳۰ درجه به جلو خم کرده و به سمت مخالف آن عضله بچرخانند. پاسخ با استفاده از کلیک و تنبرست ۵۰۰ هرتز ثبت گردید. زمان نهفتگی امواج ۱۳p و ۲۳n، دامنۀ قله به قعر، نسبت دامنهای و آستانۀ پاسخها با هر محرک تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: پاسخها در تمامی افراد با تنبرست ثبت شد ولی با کلیک در یکی از نمونهها پاسخی بهدست نیامد. زمان نهفتگی امواج با تنبرست، طولانیتر و دامنۀ امواج بزرگتر بود(p<۰/۰۵). همچنین آستانۀ پاسخ به تنبرست کمتر از کلیک بهدست آمد (p<۰/۰۵). هیچ تفاوت معنیداری بین پاسخ دو گوش و دو جنس مشاهده نشد.
نتیجهگیری: محرکهای مختلف بر پارامترهای پاسخهای عضلانی برانگیخته از دهلیز تأثیر دارند. از این رو، به دست آوردن مقادیر هنجار جهت ارزیابیهای بالینی الزامی است. با توجه به مقادیر به دست آمده در مطالعۀ حاضر، پیشنهاد میشود از تنبرست ۵۰۰ هرتز در مقایسه با کلیک برای ارزیابیهای بالینی استفاده گردد.
ماندانا زارعی، منصوره عادل قهرمان، احمد دانشی، حسام الدین امام جمعه، فرامرز معماری، مهدی اکبری، سقراط فقیه زاده،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: پتانسیلهای عضلانی برانگیخته دهلیزی از ساکول و عصب دهلیزی تحتانی منشأ میگیرند. از آنجاییکه بیماری منیر عملکرد ساکول را تحت تأثیر قرار میدهد، این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه میزان درصد وقوع و زمان نهفتگی موج p۱۳ و n۲۳ در سه گروه مبتلابان به منیر باعلامت و بیعلامت و هنجار انجام شده است.
روش بررسی: این تحقیق روی ۴۲ نفر شامل ۱۹ بیمار مبتلا به منیر باعلامت، ۱۱ بیمار مبتلا به منیر بیعلامت و ۱۲ فرد هنجار با میانگین سنی ۴۸/۴۰ سال انجام شد و امواج با ارائه محرک تنبرست ۵۰۰ هرتز با شدت ۱۲۰ دسیبل peSPLثبت شدند. سپس درصد وقوع و زمان نهفتگی امواج در سه گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: میزان درصد وقوع امواج بهطور معنیداری در مبتلایان به منیر باعلامت (۶/۵۲%) نسبت به مبتلایان به منیر بیعلامت (۹/۹۰%) و افراد هنجار (۱۰۰%) کمتر بود(p<۰/۰۵). اختلافی بین مبتلایان به منیر بیعلامت و افراد هنجار مشاهده نشد. میانگین زمان نهفتگی امواج در بین سه گروه مورد بررسی اختلاف معنیداری نداشت(p>۰/۰۵).
نتیجهگیری: احتمالاً تأثیر روشهای درمانی اعمال شده در مبتلایان به منیر سبب بازگشت مجدد عملکرد طبیعی ساکول شده و پتانسیلهای دهلیزی حذف شده در مبتلایان به منیر پس از درمان، دوباره مشاهده میشود. به نظر میرسد بهدلیل درگیری گوش داخلی و سالم ماندن عصب در بیماری منیر زمان نهفتگی تغییر نمیکند. با توجه به نتایج حاصله میتوان از این پتانسیلها برای ارزیابی بیماران مبتلا به منیر و پایش روند درمانی آنها بهره گرفت.
سعید طالبیان، آزاده شادمهر، محمد اکبری، سیده مریم خدامی، سحر موسوی قمی، مرضیه نجفی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: عضلات شرکتکننده در تولید صدا از مهمترین اعضای دستاندرکار در تکلم هستند. ثبت الکترومیوگرافی فعالیتهای عضلات با استفاده از الکترودهای سوزنی مشکل است و نیاز به آرامش بیمار و مهارت فرد معاینهکننده دارد. هدف از این تحقیق رسیدن به راهی جدید برای ارزیابی فعالیت عضلات با استفاده از الکترودهای سطحی است.
روش بررسی: در این پژوهش ۳۴ زن و ۳۴ مرد هنجار شرکت کردند. افراد بهصورت نشسته روی صندلی قرار میگرفتند. الکترودهای ثبات بر روی عضلات ناحیۀ قدام گلو، شامل تیروییدی هرمی و انگشتری تیروییدی، در دو سمت چپ و راست قرار داده میشدند. تولید همخوانهای سایشی واکدار /z/ و /ž/ و بیواک /s/ و /š/ بهمدت ۱۰ ثانیه و استراحت بینابینی ۱۰ ثانیهای به تعداد ۵ تکرار انجام میگرفت. اطلاعات بهدست آمده در حوزۀ زمان و فرکانس مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: در ثبت الکترومیوگرافی عضلات مسئول تولید همخوانهای سایشی واکدار، میزان فعالیت و میانه طیف فرکانس بهطور معنیداری در مردان بیشتر از زنان بود(p<۰/۰۵)، ولی این مقادیر در هر دو گروه، در همخوانهای سایشی واکدار بیشتر از حالت استراحت بود(p<۰/۰۰۱).
نتیجهگیری: ثبت سطحی از عضلات تیروییدی هرمی و انگشتری تیروییدی در زنان بسیار سختتر از مردان است. این امر میتواند بهدلیل تفاوتهای آناتومیکی نظیر اندازۀ طول و عرض گردن در زنان باشد.
واژگان کلیدی: الکترومیوگرافی سطحی، عضلۀ تیروییدی هرمی، عضلۀ انگشتری تیروییدی
مهناز علیاکبری دهکردی، علیاصغر کاکوجویباری، طیبه محتشمی، سرور یکتاخواه،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: استرس با رضایت از زندگی و بیماریهای جسمانی مرتبط است. یکی از عوامل استرس، تولد کودک مبتلا به ناتوانی است. کودکانی که از نظر ذهنی یا جسمی ناتوان هستند، بهخصوص کودک ناشنوا یا کمشنوا استرس خاصی را بر والدین بهویژه مادر تحمیل میکنند. هدف این پژوهش مقایسه میزان استرس در مادران دارای کودک کمشنوا با سایر مادران دارای کودک کمتوان ذهنی، کمبینا و عادی میباشد.
روش بررسی: در این پژوهش مقایسهای ۱۲۰ مادر در چهار گروه دارای فرزند کمتوان ذهنی، کمبینا، کمشنوا و عادی، و بهروش تصادفی خوشهای در شهرستان کرج انتخاب شدند. جهت تعیین میزان استرس از پرسشنامه رویدادها و تغییرات زندگی Mc Cubbin و همکاران بهعنوان ابزار پژوهش استفاده گردید.
یافتهها: نتایج بیانگر آن بود که میزان استرس مادران دارای کودک کمشنوا با دیگر مادران کودکان استثنایی و کودکان عادی، در کل و در خردهمقیاسهای فشارهای درونخانوادگی، مالی و تجاری، ناشی از تغییر شغل، بیماری و پرستاری و کم و زیاد شدن اعضای خانواده دارای تفاوت معنیداری بود(p<۰/۰۵). در دیگر خردهمقیاسها تفاوت معنیداری بین گروهها دیده نشد.
نتیجهگیری: از آنجایی که ناشنوایی یک معلولیت پنهان است، کودک کمشنوا مجموعهای از مشکلات آموزشی و اجتماعی را با خود بههمراه دارد که برای والدین بهویژه مادر استرس زیادی ایجاد میکند. برای کاهش استرس مادران راهکارهایی چون مشاورههای خانوادگی، آموزش مهارتهای مقابلهای مناسب در برابر استرس، حمایت اجتماعی کافی، ایجاد کلاسهای آموزشی مخصوص والدین ضروری انگاشته میشود.
نگین صالحی، مهدی اکبری، مسعود کاشانی، حمید حقانی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از آلایندههای شیمیایی که بههمراه نویز به وفور در صنعت یافت میشود، مونواکسیدکربن میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر حفاظتی آنتی اکسیدان ان استیل سیستئین بر عملکرد سلولهای مویی خارجی خرگوشهای در معرض همزمان نویز و مونواکسیدکربن انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای، ۲۴ خرگوش نر انتخاب گردیده و پس از ارزیابی مقدماتی گسیلهای صوتی حاصل اعوجاج گوش، بهطور تصادفی در چهار گروه مجزا قرار گرفتند. گروهها شامل مواجهه با نویز و دریافت سرم نمکی، مواجهه با نویز و مونواکسیدکربن و دریافت سرم نمکی، مواجهه با نویز و دریافت ان استیل سیستئین، و مواجهه با نویز و مونواکسیدکربن و دریافت ان استیل سیستئین بودند.
سپس در دو مرحله، دو ساعت و یک هفته پس از پایان مواجهه، مورد ارزیابی مجدد گسیلهای صوتی حاصل اعوجاج گوش قرار گرفتند. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای آماری t مستقل و t زوجی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: مواجهه با نویز، مواجهه همزمان با نویز و مونواکسیدکربن، و همچنین استفاده از ان استیل سیستئین در هر دو گروه تغییر معنیداری را در دامنه گسیلهای صوتی حاصل اعوجاج گوش ایجاد کرد (p<۰/۰۰۵).
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق حاکی از آن است که مواجهه همزمان با نویز و مونواکسیدکربن موجب تشدید کمشنوایی ناشی از نویز میگردد و بهکارگیری ان استیل سیستئین میتواند از کمشنوایی ناشی از نویز و تشدید آن توسط مونواکسیدکربن جلوگیری کند.
نیما رضازاده، مهدی اکبری، محسن احدی، حسین کریمی، فرانک علیآبادی، محمد کمالی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: بروز بالای اختلالات گفتاری در کودکان مبتلا به فلج مغزی ممکن است با نقص در پردازش محرک شنوایی در ارتباط باشد. از این رو ضروری است تا با استفاده از آزمونهای الکتروفیزیولوژیک و رفتاری شنوایی، وجود هرگونه آسیب محیطی و مرکزی سیستم شنوایی مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، ۱۵ کودک مبتلا به دایپلژی اسپاستیک با میانگین سنی ۷۷/۵ و انحراف معیار ۲۶/۲ سال و ۱۵ کودک هنجار با میانگین سنی ۳۳/۵ و انحراف معیار ۸۰/۱ سال، تحت آزمونهای ادیومتری تن خالص، ایمیتانس و پاسخهای شنوایی ساقه مغز قرار گرفتند و نتایج دو گروه با یکدیگر مقایسه گردید.
یافتهها: آستانههای شنوایی و وضعیت گوش میانی در افراد مورد مطالعه در محدودۀ هنجار قرار داشت. اما در غالب موارد، هنگام ثبت رفلکس دگرسویی، آستانهها افزایش نشان داد. مقایسه زمان نهفتگی مطلق و بینموجی پاسخهای شنوایی ساقه مغز در دو گروه مورد و شاهد، حاکی از افزایش معنیدار زمان نهفتگی امواج انتهایی، بهویژه موج V بود(p=۰/۰۴) که در نتیجه آن، فاصله بین موجی III-V(p=۰/۰۲) نیز افزایش چشمگیری نسبت به گروه شاهد نشان داد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد اختلالات عصبی بهخصوص در مسیر پلیـمشبکیـنخاعی و هستههای پلیـمشبکی و قسمتهای بالایی پل که مجاور با هستههای شنوایی نوار جانبی و برجستگی تحتانی قرار دارند موجب بههمریختگی همزمانی عصبی و افزایش زمان نهفتگی امواج انتهایی پاسخهای برانگیختۀ شنوایی میشود. همچنین نقص عملکرد در مراکز مولد امواج پاسخهای برانگیختۀ شنوایی در این کودکان نیز میتواند در این امر دخیل باشد.
سید علی موسوی نجارکلا، علی خوانین، رمضان میرزائی، مژده صالحنیا، مهدی اکبری، حسن اصیلیان،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: کمشنوایی ناشی از نویز، شایعترین بیماری شغلی در بسیاری از صنایع است. هدف مطالعۀ حاضر، تعیین تأثیر مواجهه با نویز شدید بر مشخصههای قابل اندازهگیری گسیلهای صوتی حاصل اعوجاج گوش در خرگوش بود.
روش بررسی: تحقیق حاضر روی ۱۲ خرگوش نر سفید سالم بالغ نیوزیلندی در دو گروه شاهد، بدون مواجهه با نویز، و گروه مورد، در معرض نویز سفید با پهنای باند ۸۰۰۰-۵۰۰ هرتز و با سطح فشار صوتی ۱۰۰ دسیبل A بهمدت هشت ساعت در روز طی پنج روز متوالی، انجام شد. تغییرات شنوایی حیوانات با آزمون گسیلهای صوتی حاصل اعوجاج گوش در روزهای صفر (قبل از مواجهه)، هشتم (یک ساعت پس از آخرین مواجهه)، و دهم (۴۸ ساعت پس از آخرین مواجهه) سنجش و نتایج مقایسه شدند.
یافتهها: بیشترین میانگین دامنه گسیلهای صوتی در گروه در معرض نویز در روزهای هشتم و دهم، بهترتیب مربوط به فرکانسهای ۵/۵۸۸۸، ۵/۸۱۶۶، ۹۸۵۵، ۳۹۵۶، و ۵/۳۰۹۸ هرتز و کمترین مقدار آن مربوط به فرکانس ۵۸۸ هرتز بود(p=۰/۰۰۱).
نتیجهگیری: تغییرات دامنۀ پاسخ آزمون گسیلهای صوتی حاصل اعوجاج گوش ناشی از مواجهه با نویز، ابتدا در فرکانسهای بالا و سپس در فرکانسهای میانه رخ میدهد. همچنین مواجهه با نویز شدید میتواند سبب کاهش در دامنۀ این گسیلها شود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت آزمون گسیلهای صوتی حاصل اعوجاج گوش، آزمون معتبری برای ردیابی استعداد فردی به کمشنوایی ناشی از نویز باشد.
آزاده ایمانی، اکرم پوربخت، مهدی اکبری، مسعود مطلبی کاشانی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: آمادهسازی صوتی ارائه یک محرک بیخطر، با شدت متوسط است که مقاومت گوش را در برابر صدای شدید بعدی افزایش میدهد. ازاین رو در این مطالعه ضمن بررسی تأثیر آمادهسازی صوتی بر تغییر آستانه پاسخهای برانگیختۀ شنوایی ساقۀ مغز با محرک کلیک، به بررسی تأثیر فرکانس آمادهسازی بر حفاظت شنوایی در خوکچههای هندی نیز پرداخته شد.
روش بررسی: پانزده خوکچه هندی بهصورت تصادفی به سه گروه مساوی تقسیم شدند. گروههای آمادهسازی ۶ ساعت در روز بهمدت ۵ روز، بهترتیب در معرض ۱ و ۴ کیلوهرتز نویز اکتاو باند با شدت ۸۵ دسیبل SPL قرار گرفته و در روز ششم در معرض نویز شدید، ۴ کیلوهرتز و ۱۰۵ دسیبل SPL، بهمدت چهار ساعت قرار گرفتند. گروه شاهد فقط در معرض نویز شدید، ۴ کیلوهرتز و ۱۰۵ دسیبل SPL، بهمدت چهار ساعت قرار گرفت. آستانهگیری با آزمون پاسخهای برانگیختۀ شنوایی ساقۀ مغز با محرک کلیک، یک ساعت پس از پایان مواجهه با نویز شدید و سپس هفت روز بعد انجام شد.
یافتهها: پاسخهای برانگیختۀ شنوایی ساقۀ مغز، تغییرات کمتر آستانۀ گروههای آمادهسازی صوتی را نسبت به گروه شاهد نشان داد(۰۰۱/۰p≤). در مقایسۀ آستانههای کلیک در دو گروه آمادهسازی صوتی ۱ و ۴ کیلوهرتز، تغییر آستانه در گروه آمادهسازی ۴ کیلوهرتز کمتر بود اما این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: نتایج الکتروفیزیولوژیک مطالعه حاضر تأکید کرد که آمادهسازی صوتی تأثیر حفاظتی در برابر نویز شدید ایجاد کرده و فرکانس آمادهسازی تأثیر معنیداری در تغییر آستانۀ پاسخهای برانگیختۀ شنوایی ساقۀ مغز با محرک کلیک ندارد.
عبداله قاسم پور، ابراهیم اکبری، مریم تقیپور، زینب عظیمی، ابراهیم رفاقت،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: خانوادههای دارای کودکانی دچار نقص شنوایی، با چالشهای متفاوتی روبهرو میشوند، و در این بین مادران به علت نقش سنتی مراقب، مسئولیتهای بیشتری در قبال این کودکان دارند و در نتیجه، با مشکلات روانشناختی بیشتری مواجه میشوند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسۀ بهزیستی روانشناختی و سبکهای مقابلهای در مادران کودکان ناشنوا و عادی بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع علّیمقایسهای، پسرویدادی و گروه نمونه این پژوهش ۳۰ نفر از مادران دانشآموزان ناشنوا و ۳۰ نفر از مادران دانشآموزان عادی مدارس ابتدایی شهرستان اردبیل بودند که بهصورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹) و سبکهای مقابلهای بیلینگر و موس (۱۹۸۱) استفاده شد. از روش آماری آنالیز واریانس دوطرفه جهت تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن در مادران کودکان ناشنوا بهطور معنیداری پایینتر از مادران کودکان عادی بود (بهترتیب p<۰/۰۱؛ p<۰/۰۵) و همچنین از لحاظ سبک مقابلهای شناختی تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود داشت(p<۰/۰۱)؛ بهطوری که مادران کودکان ناشنوا کمتر از سبک مقابلهای شناختی استفاده میکردند.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد که فقدان حس شنوایی کودکان بر بهزیستی روانشناختی و سبکهای مقابلهای مادرانشان تأثیر گذاشته، و تأثیر آن میتواند بهصورت مشکلات روانشناختی و استفاده کمتر از سبکهای مقابلهای سازگارانه قابل مشاهده باشد.
بهمن اکبری، زهره تیموری، شهنام ابوالقاسمی، حمیدرضا خورشیدیان،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اکثر افراد مشکلات و عوامل استرسزایی چون بیکاری، بیماری و غیره را در زندگی تجربه میکنند اما اینکه افراد مختلف چگونه با این شرایط استرسزا مقابله میکنند از فردی به فرد دیگر متفاوت است. طبق پژوهشهای صورت گرفته استفاده از راهبردهای مقابلهای مؤثر در کاهش استرس و تنش افراد تأثیر بهسزایی دارد. اثربخشی روش مقابله با استرس در دانشآموزان کمشنوا هدف پژوهش حاضر بود.
روش بررسی: این پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمونـپسآزمون با گروه شاهد است. ۴۰ دانشآموز کمشنوای در حد۴۰ تا ۱۲۰ دسیبل در مدارس ویژۀ شهر ساری مقاطع راهنمایی و دبیرستان، در سال تحصیلی ۹۰-۸۹ به روش نمونهگیری داوطلبانه در دسترس با گمارش تصادفی در گروهها انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه ۲۰ نفره، مورد و شاهد، قرار گرفتند. ابزار اندازهگیری آزمون سلامت عمومی ۲۸ سؤالی Goldberg بود. گروه مورد بهمدت هشت جلسه دو ساعته تحت آموزش روشهای مقابله با استرس مبتنی بر فنون شناختیـرفتاری قرار گرفتند. برای آنالیز دادهها از شاخصهای آماری میانگین، انحراف معیار و تحلیل آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد.
یافتهها: بین امتیازهای پیشآزمونـپسآزمون در خردهمقیاس علائم جسمانی، اضطراب و بیخوابی، کارکرد اجتماعی و افسردگی تفاوت معنیداری دیده شد(p<۰/۰۵). بهطوری که سلامت عمومی گروه مورد پس از خاتمۀ جلسات درمانی، بیشتر از گروه شاهد بود.
نتیجهگیری: راهبردهای مقابلۀ استرس مبتنی بر نظریۀ شناختیـرفتاری باعث افزایش سلامت عمومی افراد آسیبدیدۀ شنوایی میشد بنابراین لازم است آموزش کنترل استرس بهعنوان یک مداخلۀ مناسب گسترش یابد.
رضوان اکبری منیع، ناهید جلیلهوند، علی قربانی، محمد کمالی، محمدرضا رضوی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات نشان دادهاند اکثر کودکان قبل از چهار سالگی توانایی درک و بیان سؤألات پرسشواژهای مانند /what/، /where/ و /who/ را کسب میکنند. یک پژوهش موردی در زبان فارسی، این نتایج را تأیید میکند. هدف این مطالعه بررسی توانایی درک و بیان سؤالات پرسشواژهای در کودکان ۶-۴ ساله بود.
روش بررسی: در پژوهش حاضر ۷۲ کودک ۶-۴ سالۀ فارسیزبان بهطور تصادفی انتخاب شدند. پرسشواژهها شامل /či/، /koja/، /ki/، /čera/ و /key/ بود. دو تصویر برای درک و چهار تصویر برای بیان استفاده شد. در قسمت درک، آزمودنیها باید به سؤالاتی در مورد تصاویر پاسخ میدادند و در قسمت بیان پس از ارائۀ جملات انگیزشی توسط عروسک سخنگو باید سؤال میپرسیدند. برای بررسی نتایج این پژوهش از آمار توصیفی و t مستقل استفاده شد.
یافتهها: در قسمت درک، آزمودنیها در همۀ پرسشواژهها میانگین دو با انحراف معیار صفر بهدست آوردند، بهجز کودکان ۵-۴ ساله که برای پرسشواژه /key/ میانگین ۸۹/۱ با انحراف معیار ۳۲/۰ را کسب کردند. در قسمت بیان بالاترین میانگین ۵۲/۳ با انحراف معیار ۸۴/۰ برای پرسشواژه /ki/ بود؛ بین آزمودنیهای ۶-۵ ساله و ۵-۴ ساله در پرسشواژههای /key/ با p<۰/۰۰۱، /ki/ با p=۰/۰۱۲، /koja/ با p=۰/۰۰۳ و /či/ با p=۰/۰۰۵ اختلاف معنیداری مشاهده شد. بیشترین خطاها نیز در کاربرد پرسشواژه /key/ بود.
نتیجهگیری: آزمودنیهای این مطالعه توانایی درک و بیان پرسشواژهها را داشتند. درک پرسشواژههای /koja/či/key/čera/ki/ برای کودکان ۶-۴ ساله ساده است و میتوانند از این واژهها در جملات پرسشی استفاده کنند، اما خطاهای کاربردی نیز در بیان آنها وجود داشت.
رقیه فرهادی، فهیمه حاجی ابوالحسن، معصومه اخلاقی، شهره جلایی، محمود اکبریان،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات شنوایی و تعادل در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوی سیستمیک ممکن است بهعنوان پیامد آسیب ایمنی گوش داخلی رخ دهد. آزمون پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی ابزاری جدید در بررسی مسیر دهلیزیـنخاعی است. در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتو، اختلالات تعادلی از جمله هیدروپس آندولنف ممکن است در نتیجۀ رسوب کمپلکسهای ایمنی در اطراف ساکول رخ دهد. گرچه وجود ناهنجاری در سیستم دهلیزی این بیماران اثبات شده، تاکنون عملکرد بخشی از سیستم دهلیزی شامل مسیر دهلیزیـنخاعی در این بیماران بررسی نشده است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف مقایسۀ این پتانسیل ها بین بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتو و افراد هنجار انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعۀ مقطعیـمقایسهای، پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی با ارائۀ محرک تنبرست ۵۰۰ هرتز با شدت ۹۵ دسیبل nHL در ۲۶ فرد هنجار و ۲۰ بیمار مبتلا به لوپوس در مرحلۀ غیرفعال بیماری در محدودۀ سنی ۵۰-۲۰ سال ثبت شد.
یافتهها: پتانسیلها در ۱۰۰درصد نمونهها مشاهده شد. میانگین دامنۀ قله به قله و نسبت عدم تقارن بین دو گروه اختلاف آماری معنیداری را نشان نداد. میانگین زمان نهفتگی قلههای p۱۳ و n۲۳ در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتو به صورت معنیداری نسبت به افراد هنجار بیشتر بود(p <۰/۰۵). مدت زمان بیماری تأثیری بر پارامترهای آزمون نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به مشاهدۀ تأخیر زمان نهفتگی در پاسخ بیماران، احتمال وجود ضایعه در ورای لابیرنت به ویژه در مسیر دهلیزیـنخاعی وجود دارد. بهعلت محدود بودن تعداد نمونههای مورد بررسی، امکان تعمیم نتایج به کل بیماران لوپوس اریتماتوی سیستمیک نیست.
صوفیا نقدی، مائده خلیفهلو، نورالدین نخستین انصاری، محمد اکبری، شهره جلایی، داود جنت،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه: اختلالات تعادلی از جمله مشکلات شایع بیماران پس از سکتۀ مغزی است. برای درمان نقصهای تعادلی، روشهای مختلفی بهکار گرفته میشوند که یکی از آنها استفاده از ارتعاش است. تاکنون اثرات ارتعاش موضعی بر اختلالات تعادلی متعاقب سکتۀ مغزی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از این گزارش مورد، ارائۀ اثرات استفادۀ موضعی ارتعاش کف پا بر تعادل یک بیمار مبتلا به سکتۀ مغزی بود.
معرفی بیمار: بیمار مردی ۷۲ ساله با همیپلژی سمت راست بود که پس از درمان با مداخلات توانبخشی استاندارد بهدلیل عدم بهبود تعادل، تحت درمان با ارتعاش قرار گرفت. وی علیرغم توانایی راه رفتن مستقل، از مشکلات تعادلی شکایت داشت. پیامدهای اصلی مورد مطالعه، آزمون بالینی برخاستن و راه رفتن زمانبندی شده و شاخصهای پوسچروگرافی بود. همچنین حس کف پا، شدت اسپاستیسیته عضلات خمکنندۀ مچ به سمت کف پا و دامنۀ حرکتی غیرفعال خم شدن مچ به سمت پشت پا، در سمت مبتلا مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از ارزیابی اولیه، ارتعاش با فرکانس ۱۰۰ هرتز بهمدت پنج دقیقه به کف پای مبتلای بیمار اعمال شد و بلافاصله پس از آن کلیۀ ارزیابیها دوباره انجام شد. پس از اعمال مداخله، آزمونها در مقایسه با قبل بهبودی نشان داد.
نتیجهگیری: نتیجه این مطالعۀ مورد نشان داد که اعمال ارتعاش به کف پا میتواند در بهبود اختلال تعادل بیمار سکتۀ مغزی مؤثر باشد.
روناک زینالعابدینی، مهدی اکبری، بیژن فروغ، محمد کمالی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت شیرین یک بیماری متابولیک پیشرونده است. وجود تناقض بین نتایج بررسی ارتباط بین آسیب شنوایی و بیماری دیابت حاکی از واکنش پیچیدۀ بیماری بر مسیر شنوایی است. در این مطالعه ویژگی شنوایی مبتلایان به دیابت شیرین نوع II با استفاده ازآزمونهای رفتاری و الکتروفیزیولوژیک مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعۀ مقطعی ۳۰ فرد مبتلا به دیابت شیرین نوع II در محدودۀ سنی ۴۵-۴۰ سال با میانگین سنی ۷/۴۳ و انحراف معیار ۳/۱ و ۳۰ فرد سالم همتا با میانگین سنی ۵/۴۱ و انحراف معیار ۵/۱ سال با آزمونهای پاسخ شنوایی ساقۀ مغز و ادیومتری تن خالص ارزیابی و نتایج در دو گروه مقایسه شد.
یافتهها: آستانۀ شنوایی افراد دیابتی در محدودۀ هنجار بهدستآمد. اما بین گروه دیابتی و هنجار، تفاوت آماری معنیداری در زمان نهفتگی مطلق امواج III، I و V و نیز زمان نهفتگی بین قلهای امواج III-V ،III-I و I-V مشاهده شد(p<۰/۰۵).
نتیجهگیری: افزایش زمان نهفتگی امواج پاسخهای شنوایی ساقۀ مغز نشاندهندۀ کاهش سرعت انتقال عصب شنوایی در بیماران دیابتی است و از آنجا که این ناهنجاری میتواند قبل از بروز کمشنوایی رخ دهد، استفاده از پاسخهای شنوایی ساقۀ مغز میتواند به عنوان یکی از ابزارهای بررسی تأثیر دیابت بر سیستم عصبی شنوایی قبل از بروز کمشنوایی، سودمند باشد.
مهناز علیاکبری دهکردی، علیاصغر کاکو جویباری، طیبه محتشمی، نرگس یکدلهپور،
دوره ۲۳، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات، آسیب شنوایی را پراسترسترین معلولیت میداند. استرس والدین نیز میتواند به عملکرد بد نظام خانواده و فرزندپروری نامتناسب منتهی شود. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامۀ فرزندپروری مثبت بر تنیدگی والدینی مادران کودکان دچار آسیب شنوایی بود.
روش بررسی: جامعۀ آماری شامل کلیه مادران کودکان ۷ تا ۱۲ ساله آسیبدیدۀ شنوایی در شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ۲۴ نفر به عنوان نمونۀ مورد پژوهش انتخاب و به تصادف در دو گروه مورد و شاهد جای داده شدند. به گروه مورد برنامۀ فرزندپروری مثبت بر مبنای برنامه Sanders (۱۹۹۳) در طول هشت جلسه آموزش داده شد. از پرسش نامۀ تنیدگی والدین Abidin بهعنوان ابزار سنجش استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات در قلمرو والد و قلمرو کودک در گروه مورد نسبت به گروه شاهد در پیشآزمون نسبت به پسآزمون با توجه به هدف پژوهش کاهش بیشتری یافته است. همچنین نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاکی از این بود که آموزش روش فرزندپروری مثبت در کاهش نمرات تنیدگی والدینی در قلمرو کودک و مؤلفههای تقویتگری و خلق کودک و در قلمرو والد و مؤلفههای آن احساس صلاحیت، روابط با همسر و محدودیت نقش مؤثر بوده است(p<۰/۰۵).
نتیجهگیری: با توجه به مزیتهای آموزش والدین در کاهش تنیدگی والدینی مادران کودکان آسیبدیدۀ شنوایی، آموزش این روش به مادران این کودکان در کلیه مراکز آموزشی ناشنوایان توصیه میشود.