|
|
|
![::](./templates/tmpl_yekta/images/cnt_bar_icon_rtl.gif) |
جستجو در مقالات منتشر شده |
![::](./templates/tmpl_yekta/images/cnt_bar_arrow_rtl.gif) |
|
4 نتیجه برای حسنزاده
رحیمه روح پرور، محمود بیجنخان، سعید حسنزاده، شهره جلایی، دوره 19، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: شنوایی نقش مهمی در تولید گفتار و ایجاد تمایز واجی و بهویژه تمایز واکداریـبیواکی دارد. متغیر زمان شروع واک مهمترین سرنخ آکوستیکی است که در ایجاد تمایز واکداریـبیواکی در همخوانهای انفجاری نقش دارد. هدف پژوهش حاضر اندازهگیری زمان شروع واک در کودکان کاشت حلزون شده فارسیزبان و مقایسه آن با کودکان شنوای همزبان است. روش بررسی: در این پژوهش مقطعی 20 کودک ناشنوای پیشزبانی که 5/4 سال از کاشت حلزون آنها میگذشت و 20 کودک با سنین مشابه با شنوایی هنجار مورد بررسی قرار گرفتند. مقدار زمان شروع واک در تولید همخوانهای انفجاری دهانی در دو گروه ارزیابی و مقایسه شد بهعلاوه تأثیر وضعیت شنوایی، واکداری و جنسیت بر متغیر زمان شروع واک سنجیده شد. یافتهها: در یافتههای این پژوهش مشخص شد که میانگین زمان شروع واک در تمامی دخترهای کاشت حلزون شده و شنوا، بیشتر از پسرهای دو گروه است و این اختلاف در همخوانهای بیواک بهطور معنیداری بیشتر از همخوانهای واکدار است(p<0/001). در هر دو گروه از کودکان، همخوانهای بیواک در زمرۀ آواهای دارای پساُفت بزرگ قرار داشتند و انفجاریهای واکدار دارای پساُفت کم بودند. نتیجهگیری: در هر دو گروه از کودکان، واکداری بر زمان شروع واک تأثیر معنیدار داشت. در رابطه با وضعیت شنوایی، زمان شروع واک در انفجاریهای بیواک بین دو گروه تفاوت معنیدار ایجاد نمیکرد، اما در انفجاریهای واکدار این تفاوت و در نتیجه تمایز واکداری، معنیدار بود. در انفجاریهای بیواک نیز در هر دو گروه، زمان شروع واک در دخترها بهطور معنیداری بیشتر از پسرها بود؛ در حالی که در انفجاریهای واکدار، زمان شروع واک دخترها و پسرها اختلاف معنیداری نداشت.
حجت پیرزادی، باقر غباری بناب، محسن شکوهییکتا، فریدون یاریاری، سعید حسنزاده، احمد شریفی، دوره 21، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه: آگاهی واجی یکی از مهمترین متغیرهای پیشبینیکننده مهارت خواندن است که با روشهای مختلفی آموزش داده میشود. یکی از روشهای آموزش آگاهی واجی استفاده از روش آموزش مستقیم است. پژوهش حاضر از اولین پژوهشهای آزمایشی است که با هدف بررسی تأثیر آموزش مستقیم آگاهی واجی بر پیشرفت مهارت خواندن دانشآموزان مبتلا به اختلال خواندن انجام شده است.
مورد: سه دانشآموز پسر با اختلال خواندن در پایه دوم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در منطقه شش آموزش و پرورش شهر تهران بهعنوان آزمودنیهای شرکتکننده در پژوهش انتخاب شدند. طرح پژوهش، تکآزمودنی از نوع طرح چند خط پایهای با آزمودنیهای مختلف بود. برای تشخیص اختلال خواندن، از آزمون خواندن و نارساخوانی و مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان و برای اندازهگیری پیشرفت مهارت خواندن، از آزمون محققساخته 100 کلمهای خواندن استفاده شد. دادههای مورد نیاز در شرایط مختلف خط پایه، مداخله، و پیگیری جمعآوری شد. در شرایط مداخله آزمایشی هر آزمودنی دستکم ده جلسه آموزش مستقیم آگاهی واجی به مدت 45-40 دقیقه دریافت کرد، اما در شرایط خط پایه و شرایط پیگیری هیچیک از آنها آموزش مستقیم آگاهی واجی را دریافت نکردند. مقایسه عملکرد آزمودنیها در شرایط خط پایه، مداخله و پیگیری نشان داد که آموزش مستقیم آگاهی واجی بر پیشرفت مهارت خواندن هر سه آزمودنی تأثیر مثبت داشته و این یادگیری در طول زمان پایدار مانده است.
نتیجهگیری: آموزش مستقیم آگاهی واجی بر مهارت خواندن دانشآموزان دارای اختلال خواندن در دوره ابتدایی تأثیر مثبت دارد و موجب افزایش مهارت خواندن در آنها میشود.
رحیمه روحپرور، محمود بیجنخان، سعید حسنزاده، شهره جلایی، دوره 22، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: فرکانس پایۀ آغازۀ واکداری بهعنوان سرنخ آکوستیکی با واکداریـبیواکی همخوانهای انفجاری مرتبط است. هدف پژوهش حاضر مطالعۀ آکوستیکی فرکانس پایۀ آغازۀ هجای همخوانهای انفجاری دهانی آغاز کلمه در کودکان کاشت حلزونشده و مقایسۀ آن با کودکان شنوا است. روش بررسی: در این مطالعه، مقدار فرکانس پایۀ آغازۀ هجا در تولید همخوانهای انفجاری دهانی آغاز هجا توسط ۴۷ کودک ناشنوای پیشزبانی که ۶۱ ماه (دامنۀ ۷۶-۴۷ ماه با انحراف معیار ۶/۸) از کاشت حلزون شنواییشان میگذشت اندازهگیری و با نتایج تولید ۶۰ کودک شنوا که ۶۰ ماه سن داشتند (دامنۀ ۷۳-۴۹ ماه با انحراف معیار ۵/۶ ماه) مقایسه شد. از آزمون آماری اندازهگیریهای مکرر و آزمون مقایسههای چندگانه بنفرونی برای انجام تحلیلهای آماری استفاده شد. یافتهها: در تمام محلهای تولید، مقدار فرکانس پایۀ آغازۀ هجای انفجاریهای بیواک بیشتر از انفجاریهای واکدار بود؛ که دلیل آن میتواند پایینتر بودن جایگاه حنجره و استخوان لامی در انفجاریهای واکدار باشد. از سوی دیگر، در بیشتر موارد فرکانس پایۀ آغازۀ هجای کودکان کاشت حلزونشده کمتر از کودکان شنوا بود و اینکه در انفجاریهای واکدار بین فرکانس پایۀ آغازۀ هجای کودکان کاشت حلزونی و شنوا تفاوت معنیدار مشاهده شد(p=۰/۰۰۵). نتیجهگیری: در تمام محلهای تولید، مقدار فرکانس پایۀ آغازۀ هجای همخوانهای انفجاری بیواک بیشتر از انفجاریهای واکدار بود. براساس جنسیت بین فرکانس پایۀ آغازۀ هجای دختران و پسران تفاوت معنیدار وجود نداشت. اما، در انفجاریهای واکدار بین فرکانس پایۀ آغازۀ هجای کودکان کاشت حلزونی و شنوا تفاوت معنیدار مشاهده شد.
علی رضایی میرحصاری، سعید حسنزاده، باقر غباری بناب، عباس شیخ محمدی، دوره 23، شماره 5 - ( 9-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: همدلی، ظرفیت بنیادین انسانها در برقراری ارتباط است که برای زندگی اجتماعی روزمره مهم است. با توجه به تأثیر نظریۀ ذهن بر همدلی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سازۀ شناختی نظریۀ ذهن در پیشبینی همدلی صورت گرفت. روش بررسی: د ر این مطالعه، که به روش تحلیلیـمقایسهای انجام شد، ۴۰ دانشآموز با آسیب شنوایی عمیق و ۴۰ دانشآموز بهنجار در محدودۀ سنی ۱۴-۸ سال انتخاب شدند. روش گردآوری دادهها از طریق انجام آزمون روی دانشآموزان و ابزار آن تکالیف باور کاذب و پرسشنامۀ همدلی بهر بود که پرسشنامه توسط والدین تکمیل شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چندمتغیره، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد که بین نمرۀ کلی تکالیف باور کاذب و نمرۀ همدلی دانشآموزان دچار آسیب شنوایی و بهنجار تفاوت معنیداری وجود دارد(p=۰/۰۰۱). رابطۀ معنیداری بین نظریۀ ذهن و همدلی در دو گروه وجود داشت(p=۰/۰۱). همچنین نظریۀ ذهن قادر به پیشبینی همدلی بود(p=۰/۰۰۱). نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده، عملکرد دانشآموزان با آسیب شنوایی در تکالیف نظریۀ ذهن و نیز نمرات همدلی به میزان قابلتوجهی پایینتر از نمرۀ دانشآموزان بهنجار بود. بنابراین، لازم است در آموزش مهارتهایی از قبیل مهارتهای اجتماعی به دانشآموزان با مشکلات شنوایی این مسئله را در نظر گرفت و مواد آموزشی را متناسب با درک شناختی آنان تنظیم کرد.
|
|
|
|
| This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 3.0 Unported License which allows users to read, copy, distribute and make derivative works for non-commercial purposes from the material, as long as the author of the original work is cited properly. |
|
|
|