|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
8 نتیجه برای شیرازی
فریبا یادگاری، طاهره سیما شیرازی، نیره مهدیپور شهریور، دوره 19، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: برای ردیابی اختلالات رشد درک شنیداریـکلامی، شناخت هنجارهای رشد درک کلامی ضروری است. بنابراین در تحقیق حاضر رشد درک شنیداری واژگان در کودکان فارسی زبان تهران بررسی شد. روش بررسی: در این تحقیق مقطعی توصیفیـتحلیلی، ابتدا درک کلامی 4 کودک بهنجار 2 تا 5 ساله مشاهده شد و مجموعهای از واژگان درک شده بهدست آمد که به اسم، فعل و صفت طبقهبندی شد. سپس آزمایه درک شنیداریـکلامی در دو بخش مصداقًهای عینی و مقولۀ معنایی واژهها تهیه گردید. آزمایه روی 30 نفر از کودکان بهنجار 2 تا 5 سال در مهدکودکهایی از مناطق جنوب، شمال و مرکز تهران، که بهًصورت تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا شد. میانگین پاسخهای صحیح آزمودنیها محاسبه و تحلیل آماری گردید. یافتهها: بین رشد درک شنیداریـکلامی و افزایش سن، همبستگی مثبت و بالایی وجود داشت(p=0/001، 804/0r=). درک مصداقهای عینی و مقوله معنایی کودکان 3-2 ساله نسبت به دو گروه 4-3 و 5-4 ساله پایینتر بود که این تفاوت، معنیدار محسوب میشد(p<0/05). مقایسۀ مقولههای اسم، صفت و فعل در گروههای سنی تفاوت معنیدار نشان نداد(p>0/05)، اما بین درک مصداقهای عینی و مقولۀ معنایی کلمات در تمام گروهها تفاوت معنیدار دیده شد(p<0/05). نتیجهگیری: در گروههای مختلف سنی کودکان طبیعی 2 تا 5 سال، تفاوت آشکاری بین رشد درک اسامی، صفات و افعال دیده نمیشود. رشد درک مقولههای معنایی کندتر از رشد درک مصداقهای عینی کلمات است.
مریم سادات مومن واقفی، لعیا غلامی تهرانی، طاهرهسیما شیرازی، محمد رضایی، مهدی رهگذر، دوره 22، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارتهای پردازش واجی شامل توانایی ذخیرهسازی، بازیابی و استفاده از رمزهای واجشناختی در حافظه است. این پژوهش با هدف بررسی و مقایسۀ این مهارتها در کودکان شش سالۀ نابینا و بینا صورت گرفته است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعۀ مقطعی بوده است. آزمودنیها شامل 24 کودک نابینا و 24 بینای شش تا هفت ساله بود. ابزار پژوهش عبارت بود از آزمون ارزیابی اختلالات خواندن و نوشتن در دانشآموزان دبستانی، مهارتهای زبانی و شناختی و خردهآزمون نامیدن آزمون ارزیابی آفازی. یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در میانگین درصد پاسخهای درست خردهآزمون بازشناسی صدا در ناکلمه و خردهآزمون نامیدن گلها، گروه بینا عملکرد بالاتری داشتند و تفاوت معنیدار بود(p<0/001). در میانگین درصد پاسخهای درست خردهآزمون حافظۀ کلمات و جملات، گروه نابینا عملکرد بالاتری داشت و تفاوت معنیدار بود(p<0/001) و در بقیه خردهآزمونها تفاوت مشاهده شده معنیدار نبود. نتیجهگیری: کودکان نابینا در آیتمهای مربوط به حافظه، عملکرد بهتری را داشتند که این مسئله ناشی از حافظۀ شنیداری قویتر بود.
سوسن صالحی، طاهره سیما شیرازی، اکبر دارویی، بهروز دولتشاهی، دوره 22، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: برنامههای درمانی محدودی در حوزۀ کاربردشناسی وجود دارند. این برنامههای درمانی مدون و مکتوب برای مراجع، تیم توانبخشی و درمانگران مفید هستند . پژوهش حاضر با هدف طراحی یک برنامۀ درمانی برای مهارتهای کاربردشناسی در چهار حوزه نوبتگیری، حفظ موضوع، درخواست رفع ابهام، و همچنین و پاسخ به درخواست رفع ابهام و بررسی روایی محتوایی و اثربخشی بالینی این برنامه انجام شد. روش بررسی: برنامۀ درمانی مهارتهای کاربردشناسی با انجام تحقیقات کتابخانهای طراحی شده و روایی محتوایی آن با نظرسنجی از کارشناسان بهدست آمد. برای تعیین اثربخشی بالینی برنامه ، طرح تکموردی با خط پایه چندگانه و پیگیری استفاده شد. پنج کودک آسیبدیدۀ شنوایی با روش نمونهگیری قضاوتی و به روش پلکانی وارد مطالعه شده و برنامه درمانی در ۱۶ جلسه برای آنها انجام شد. دادهها با استفاده از اندازۀ اثر و تحلیل چشمی نمودارها تحلیل شدند. یافتهها: برنامۀ درمانی از نظر کارشناسان دارای روایی محتوایی بود. تحلیل چشمی نمودارها نشان داد همه آزمودنیها در نوبتگیری، حفظ موضوع و پاسخ درخواست رفع ابهام، پیشرفت داشتند (اندازه اثر ≥۸/۰)، بهجز آزمودنیها ی ۱ و ۴ که اندازه اثر متوسط (۸/۰≥اندازه اثر≥۲/۰) دیده شد. در درخواست رفع ابهام، آزمودنیها ی ۲ و ۴ پیشرفتی نداشتند و اندازۀ اثر برای آنها تعریف نشده بود ولی آزمودنیهای دیگر پیشرفت نشان دادند (اندازه اثر ≥۸/۰). نتیجهگیری: برنامۀ درمانی مهارتهای کاربردشناسی روایی محتوایی داشته و روی مهارتهای کاربردشناسی آزمودنیها، اثربخش بود.
طاهرهسیما شیرازی، عبدالله موسوی، لعیا غلامی تهرانی، نیکتا حاتمیزاده، مهدی رهگذر، مریم غلمانیپور، دوره 23، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: نتایج بسیاری از مطالعات نشان میدهد که نارساخوانها نقصهایی در نامیدن سریع نشان می دهند. اما میزان این نقص و ارتباط آن با سطح خواندن آنها در زبانهای نوشتاری مختلف، متفاوت است. هدف این مطالعه بررسی سرعت نامیدن در کودکان نارساخوان فارسیزبان بود. روش بررسی: در این پژوهش، سرعت نامیدن ۱۹ کودک نارساخوان و ۳۱ کودک رساخوان با استفاده از تکلیف نامیدن خودکار سریع و درستی و سرعت خواندن آنها از طریق خواندن متن آزمون تشخیصی خواندن، خواندن کلمات پربسامد، کلمات کم بسامد و ناکلمهها، آزمون خواندن و نارساخوانی بررسی شد. آزمودنیها از بین دانش آموزان پایۀ دوم ابتدایی شهر تهران انتخاب شدند و همگی از هوش بهر عادی برخوردار بودند. رساخوانها در محدودۀ سنی ۷/۷ تا ۷/۸ با میانگین ۶/۷ سال و نارساخوانها در محدودۀ سنی ۸/۷ تا ۴/۹ سال با میانگین ۱/۸ بودند. یافتهها: نارساخوان ها نسبت به رساخوانها زمان بیشتری برای تکمیل هر یک از زیرآزمونهای نامیدن خودکار سریع اشیا(p<۰/۰۰۱)، اعداد(p=۰/۰۰۱) و حروف(p<۰/۰۰۱) صرف کردند. میانگین نمره z نارساخوانها در نامیدن سریع اشیا ۹۸/۱-، اعداد ۹۶/۱- و حروف ۳۵/۳- بود. ۴۲ درصد نارساخوانها هیچ نقصی در تکلیف نامیدن سریع نشان ندادند. تمام این خردهآزمون ها با متوسط سرعت خواندن همبستگی نشان دادند(p≤۰/۰۵)، اما بین خردهآزمونهای نامیدن سریع، فقط سرعت نامیدن حروف با درستی خواندن همبستگی داشت(p≤۰/۰۵). نتیجهگیری: بیش از نیمی از نارساخوانها در سرعت نامیدن بهویژه نامیدن سریع حروف مشکل داشتند. و به نظر میرسد بین سرعت نامیدن با درستی و سرعت خواندن همبستگی وجود دارد که این ارتباط با دومی چشمگیرتر است.
گلنوش گلمحمدی، طلیعه ظریفیان، عباس پورشهباز، طاهرهسیما شیرازی، اکبر بیگلریان، فرهاد سخایی، دوره 23، شماره 3 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوۀ ذخیرهسازی و سازماندهی کلمات از نظر واجی در دوران رشد تغییر میکند. از این رو، بیشتر پژوهشگران در رابطه با این مسئله که تواناییهای بازنمایی واجی در طی زمان تکامل مییابند، اتفاق نظر دارند. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت بازنماییهای واجی در دختران و پسران بهنجار فارسیزبان انجام شد. روش بررسی: در این پژوهش مقطعی توصیفیـتحلیلی، کیفیت بازنماییهای واجی ۲۴۰ کودک هنجار ۵۴ تا ۷۷ ماه بررسی شد. نمونههای مورد مطالعه به شیوۀ تصادفی ساده از مهدکودکها و مراکز پیشدبستانی شهر اراک انتخاب شدند. آزمون کیفیت بازنمایی واجی با استفاده از ابزار محققساخته انجام شد. یافتهها: بین امتیاز آزمون کیفیت بازنمایی واجی در گروههای سنی مختلف تفاوت معنیدار وجود داشت(p<۰/۰۱)، بهطوریکه آزمودنیهای ۵۴ تا ۵۹ ماهه و ۷۲ تا ۷۷ ماهه بهترتیب کمترین و بیشترین امتیاز را داشتند. تفاوت میانگین امتیاز آزمون در گروه ۵۴ تا ۵۹ ماهه با گروه ۶۶ تا ۷۱ ماهه و گروه ۶۶ تا ۷۱ ماهه با گروه ۷۲ تا ۷۷ ماهه تفاوت معنیدار نداشت و در بقیه گروهها تفاوت امتیاز آزمون معنیدار بود(p<۰/۰۰۱). در همه گروههای هجایی (کلمات دو، سه و چهار هجایی) کودکان بزرگتر عملکرد بهتری داشتند. میانگین امتیاز آزمون کیفیت بازنمایی واجی دو گروه پسر و دختر در هیچ یک از گروههای سنی تفاوت معنیداری با یکدیگر نداشت. نتیجهگیری: به نظر میرسد با افزایش سن عملکرد آزمونیها در آزمون کیفیت بازنمایی واجی بهتر میشود و جنس روی کیفیت بازنماییهای واجی تأثیری ندارد.
مریم ملکیان، طاهرهسیما شیرازی، طلیعه ظریفیان، پوریا رضاسلطانی، دوره 23، شماره 4 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تعریف واژه یکی از مهارتهای پیچیدۀ زبانی است که آگاهی فرازبانی و سواد، نقش مهمی در آن دارند. این پژوهش با هدف بررسی و مقایسۀ رشد جنبۀ محتوایی تعریف واژه در کودکان ۵/۴ تا ۵/۷ ساله انجام شد. روش بررسی: این پژوهش از نوع مقطعی و توصیفیـتحلیلی بود. آزمودنیها شامل ۱۰۷ دختر و پسر بودند که در ردههای سنی اول (۶۵-۵۴ ماه)، دوم (۷۷-۶۶ ماه) و سوم (۹۰-۷۸ ماه) به شیوۀ نمونهگیری چند مرحلهای، از مهدکودکها و مدارس مناطق ۱، ۷ و ۱۷ تهران انتخاب شدند. تکلیف تعریف واژه روی آنها انجام شد. پایایی تکلیف تعریف واژه به روش همبستگی نمرات دو ارزشیاب مستقل و روایی آن بهصورت محتوایی بررسی شده است. برای تحلیل از روشهای آماری کروسکال والیس و منویتنی یو استفاده شد. یافتهها: با افزایش سن، میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی تعریف واژه افزایش معنیداری پیدا کرد(p=۰/۰۰۱). البته افزایش میانگین نمرۀ جنبۀ محتوایی در گروه سنی دوم و سوم، اختلاف معنیداری نداشت. بیشترین پاسخ مورد استفاده در همۀ سنین، پاسخ عملکردی بود. همچنین با افزایش سن، میزان استفاده از پاسخ خطا(p=۰/۰۰۲) و عینی(p=۰/۰۰۳) بهطور معنیداری کاهش یافت و در مقابل، درصد استفاده از پاسخ ترکیبی نوع دوم افزایش معنیداری داشت(p<۰/۰۰۱). نتیجهگیری: با افزایش سن، کیفیت تعریفها از نظر محتوایی بهبود مییابد و تعریفها از پاسخهای عینی و عملکردی به سمت تعریفهای ترکیبی نوع دوم پیش میروند.
فاطمه حارثآبادی، طاهرهسیما شیرازی، دوره 23، شماره 5 - ( 9-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات بسیاری نشانگر ارتباط تنگاتنگ حافظۀ کاری و زبان در جمعیت کودکان عادی و جمعیتهای دچار اختلالات رشد زبان از جمله کودکان کاشت حلزون شده است. مروری بر این مطالعات از آن رو ضروری است که نه تنها روشنگر چگونگی چنین ارتباطی است، بلکه میتواند دیدگاه جامعتری در زمینۀ آموزش و درمان این افراد فراهم آورد. این مطالعه با هدف بررسی ویژگیهای حافظۀ کاری واجی و ارتباط آن با زبان در کودکان کاشت حلزون شده انجام شد. یافتههای اخیر: در این مقاله، پژوهشهایی که به بررسی ویژگیهای حافظۀ کاری واجی و ارتباط آن با توانمندیهای زبان کودکان کاشت حلزون شده پرداخته بودند، مرور شدند. پژوهشها نشان داده است که علاوه بر متغیرهای جمعیتشناختی، حافظۀ کاری واجی عامل دیگری است که بر پیامدهای زبانی کودکان کاشت حلزون شده تأثیر میگذارد. کودکان کاشت حلزون شده در مقایسه با کودکان طبیعی، فراخنای حافظۀ کوتاهتری دارند. نتیجهگیری: تصور میشود که ضعف در درونداد حسی شنیداری اولیه و تحریکات زبانی که منجر به مشکلاتی در پردازش و مرور ذهنی اطلاعات شنیداری در حافظۀ کاری واجی میشود، عامل اصلی فراخنای حافظۀ کوتاه در این کودکان باشد. از طرفی مشکلات حافظۀ کاری واجی میتواند تأثیرات نامطلوبی بر توانمندیهای زبانی کودکان کاشت حلزون شده داشته باشد. بنابراین بهمنظور ارائه روشهای درمانی جامع و مناسب به کودکان مبتلا به افت شنوایی، باید به وجود چنین ارتباط دوسویه ای بین زبان و حافظه توجه کرد.
فاطمه حارثآبادی، طاهرهسیما شیرازی، دوره 23، شماره 6 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از انواع اختلالات زبان در دوران رشد که در دهههای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است، آسیب ویژۀ زبانی است. پژوهشهای زیادی دربارۀ کودکان مبتلا به آسیب ویژۀ زبانی انجام شده است، ولی تاکنون دلیل مشخصی برای وجود نقایص زبانی در آنها مشخص نشده است. برخی از پژوهشها نقص در حافظۀ کاری واجی و سرعت پردازش شنیداری را علت بروز اختلال زبانی در این کودکان می دانند. بنابراین هدف این مطالعه مروری، جمع آوری نتایج مطالعاتی است که به بررسی این دو عامل در این کودکان پرداختهاند. یافتههای اخیر: پژوهشها نشان داده است که کودکان مبتلا به آسیب ویژۀ زبانی با محدودیت در ظرفیت حافظۀ کاری واجی مواجه هستند. این نقص حافظه میتواند یکی از دلایل احتمالی آسیبهای زبانی در کودکان مبتلا به آسیب ویژۀ زبانی باشد، همچنین در این کودکان، اختلال در سرعت پردازش اطلاعات، به ویژه از جنبۀ شنیداری دیده شده است. نتیجهگیری: با توجه به ارتباط حافظۀ کاری واجی و سرعت پردازش شنیداری با زبان، هنوز نیاز به پژوهشهای بسیاری است تا بتوان به درستی نوع و چگونگی این ارتباطات را توضیح داد. به هر حال با توجه به نقش حافظۀ واجی و سرعت پردازش شنیداری در فراگیری زبان، پیشنهاد می شود که در ارزیابی و درمان کودکان مبتلا به آسیب ویژۀ زبانی، باید روی ظرفیت حافظۀ کاری واجی و سرعت پردازش شنیداری نیز متمرکز شد.
|
|
|
|
| This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 3.0 Unported License which allows users to read, copy, distribute and make derivative works for non-commercial purposes from the material, as long as the author of the original work is cited properly. |
|
|
|