زمینه و هدف: برای ردیابی اختلالات رشد درک شنیداریـکلامی، شناخت هنجارهای رشد درک کلامی ضروری است. بنابراین در تحقیق حاضر رشد درک شنیداری واژگان در کودکان فارسی زبان تهران بررسی شد.
روش بررسی: در این تحقیق مقطعی توصیفیـتحلیلی، ابتدا درک کلامی ۴ کودک بهنجار ۲ تا ۵ ساله مشاهده شد و مجموعهای از واژگان درک شده بهدست آمد که به اسم، فعل و صفت طبقهبندی شد. سپس آزمایه درک شنیداریـکلامی در دو بخش مصداقًهای عینی و مقولۀ معنایی واژهها تهیه گردید. آزمایه روی ۳۰ نفر از کودکان بهنجار ۲ تا ۵ سال در مهدکودکهایی از مناطق جنوب، شمال و مرکز تهران، که بهًصورت تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا شد. میانگین پاسخهای صحیح آزمودنیها محاسبه و تحلیل آماری گردید.
یافتهها: بین رشد درک شنیداریـکلامی و افزایش سن، همبستگی مثبت و بالایی وجود داشت(p=۰/۰۰۱، ۸۰۴/۰r=). درک مصداقهای عینی و مقوله معنایی کودکان ۳-۲ ساله نسبت به دو گروه ۴-۳ و ۵-۴ ساله پایینتر بود که این تفاوت، معنیدار محسوب میشد(p<۰/۰۵). مقایسۀ مقولههای اسم، صفت و فعل در گروههای سنی تفاوت معنیدار نشان نداد(p>۰/۰۵)، اما بین درک مصداقهای عینی و مقولۀ معنایی کلمات در تمام گروهها تفاوت معنیدار دیده شد(p<۰/۰۵).
نتیجهگیری: در گروههای مختلف سنی کودکان طبیعی ۲ تا ۵ سال، تفاوت آشکاری بین رشد درک اسامی، صفات و افعال دیده نمیشود. رشد درک مقولههای معنایی کندتر از رشد درک مصداقهای عینی کلمات است.