|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
6 نتیجه برای تعادل
فرزاد رحیمی، دوره 1، شماره 1 - ( 1-1371 )
چکیده
اولتراسیون تشخیصی تکنیک سودمندی است که شنوایی شناس بر اساس آموزش های لازمه می تواند آن را به کار بگیرد. اگرچه موانع زیادی در رابطه با اندازه پروب و وضوح تصاویر حاصله وجود دارد ، ولی به کمک آن می توان اطلاعاتی را کسب نمود که با استفاده از سایر روش ها غیر قابل ابتیاع است. توانایی تصویر سازی همزمان real time در روش های A و B، این دو شیوه را به وسایل سودمندی در زمینه مطالعه تغییرات ساختارهای گوش مبدل ساخته است. ارزیابی اولتراسیون در ارزیابی بیماران مبتلا به Dizziness به صورت بالقوه روش مفیدی است که میتوان از آن در کنار سایر آزمون های سیستم دهلیزی استفاده نمود.
زهرا جعفری، سعید ملایری، نیما رضازاده، فریده حاجی حیدری، دوره 20، شماره 2 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات انجام شده از دهه 1900، اختلاف کودکان کمشنوای شدید و عمیق با کودکان هنجار در طیف گستردهای از تمرینات حرکتی، بهویژه حفظ تعادل را نشان داده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی مهارتهای تعادلی ایستا و پویا در کودکان کمشنوای شدید تا عمیق مادرزاد و مقایسۀ آن با کودکان هنجار هم سن صورت گرفت. روش بررسی: بررسی مقطعی حاضر روی 30 کودک کمشنوای شدید تا عمیق و 40 کودک هنجار 10-6 ساله انجام شد. ارزیابی مهارتهای تعادلی با زیرآزمون تعادلی نه مرحلهای، نسخه دوم آزمون قابلیت حرکتی بروئینینکسـاوسرتسکی انجام شد. یافتهها: کودکان کمشنوا در هفت مرحله از آزمون، درصد ردی از 7/16 تا 0/100 درصد و گروه هنجار تنها در سه مرحله آزمون، درصد ردی از 5/2 تا 5/57 درصد داشتند که اختلاف آنها معنیدار بود(p<0/0001). بین دو گروه در دو مهارت ایستادن روی یک پا با چشمهای بسته روی زمین و سپس روی تخته تعادلی، تفاوت معنیداری مشاهده شد(p<0/0001). نتیجهگیری: به نظر میرسد رشد مهارتهای تعادلی ایستا نسبت به مهارتهای پویا، دیرتر به وقوع میپیوندد. از آنجا که کودکان کمشنوای شدید تا عمیق نسبت به کودکان هنجار، در هر دو مهارتهای تعادلی ایستا و پویا ضعیفتر عمل میکنند، ارزیابی رفتاری مهارتهای تعادلی میتواند به شناسایی اختلالات تعادلی کمک نماید.
نسترن قطبی، علیرضا حسنپور، دوره 21، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستم حسی پیکری یکی از مهمترین دستگاههای مؤثر در حفظ تعادل است. این سیستم از اجزاء محیطی و مرکزی تشکیل شده است. دانستن نقش هر یک از این اجزاء در کنترل تعادل، به طراحی پروتکلهای توانبخشی مؤثر کمک میکند. در برخی بیماریها اجزاء محیطی و در برخی دیگر اجزاء مرکزی، دچار اختلال میشود. این مقاله تأثیر اختلال عملکرد اجزاء محیطی سیستم حسی پیکری را در کنار اختلال عملکرد اجزاء مرکزی آن بر تعادل مرور میکند.
روش بررسی: در این مطالعه به بررسی مقالات مختلفی که از سال 1983 تا سال 2011 پیرامون اختلالات حس پیکری نوشته شده است، پرداخته میشود. از بانکهای اطلاعاتی pubmed، Scopus ProQuest، Magiran، Iran Doc، Iran Medex وGoogle Scholar استفاده شد. از واژههای Medical Subject Heading و کلمات کلیدی مرتبط با اختلال تعادل، حسی پیکری، فقدان حس پیکری و پردازش حسی در ترکیبات مختلف برای انجام جستجو استفاده شد.
نتیجهگیری: اختلالات سیستم حسی پیکری خواه با منشأ محیطی و یا مرکزی، سبب بروز مشکل در حفظ تعادل میشوند. با این وجود در برخی موارد این مسئله مورد توجه قرار نمیگیرد. توصیه میشود در این اختلالات؛ در کنار سایر درمانهای رایج استفاده از تمرینات تعادلی نیز حتماً در برنامههای توانبخشی بیماران گنجانده شود.
پروین راجی، دوره 21، شماره 4 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: تمامی فعالیتهای روزمره زندگی نیاز به کنترل تعادل در حالت سکون و جابهجایی دارند. طی سالهای اخیر افزایش چشمگیری در شکلگیری ابزارهای ارزیابی عملکردی تعادل دیده میشود. آزمونهای عملکردی تعادل بر حفظ تعادل ایستا، تعادل در هنگام انتقال وزن یا حرکات ارادی (تعادل پویا)، پاسخهای تعادلی هنگام بههم خوردن تعادل، و تحرک عملکردی تأکید دارند. این آزمونها، استاندارد و در دسترس هستند که عملکرد را مورد ارزیابی قرار میدهند و نیاز به کمترین ابزار دارند و یا بدون تجهیزات انجام میشوند و زمان کمی برای اجرا نیاز دارند. تعادل عملکردی برای انجام بسیاری از فعالیتهای ایستا و پویا که در زندگی روزمره دیده میشود پیشنیاز محسوب میشود و لازمه آن تعامل مناسب بین سیستمهای حسی و حرکتی است. با توجه به نقش حیاتی تعادل در زندگی روزمره و کاربرد فراوان آزمونهای عملکردی تعادل در تشخیص و ارزیابی بیماران، مروری بر این آزمونهای عملکردی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه بانکهای اطلاعاتی موجود و در دسترس نظر Google Sholar، Pubmed، Science Direct، Scopus، Magiran، Iran Medex، Iran Doc جستجو شد و آزمونهایی معرفی شدند که علاوه بر بررسی روایی و پایایی آنها در مطالعات مختلف، توسط محققان ایرانی بیشترین مورد استفاده را داشتند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد آزمون Berg بیش از بقیۀ آزمونها توسط محققان داخل و خارج مورد بررسی قرار گرفته است و در سالمندی و اکثر بیماریهای نورولوژیک از روایی و پایایی بالایی برخوردارند.
آزاده شادمهر، دوره 22، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی ارتعاش عمومی بدن بر کنترل پوسچر بود. مرور مقالات در ده سال گذشته به دو منظور انجام شد 1ـ آیا در مقالات اخیر شواهدی مبنی بر وجود یک ارتباط مشخص بین ارتعاش عمومی بدن و اختلالات تعادل وجود دارد؟ و 2ـ آیا در مقالات اخیر شواهدی دال بر پاسخهای وابسته به دوز بین ارتعاش عمومی بدن و اختلالات تعادلی وجود دارد؟
روش بررسی: جستجوی مقالات در موتورهای جستجوی Pubmed، CINAHL، ISI web of scienceو Magiran بین سالهای 2002 تا 2012 صورت گرفت.
نتیجهگیری: مطالعات متعدد بالینی تصادفی همراه با گروه شاهد با کیفیت بالا تا متوسط نشانگر بهبودی مشابه در کنترل پوسچر پس از یک دوره اعمال ارتعاش عمومی بدن بودند. علیرغم فقدان شواهد مشخص، ما دلایل کافی مبنی بر کاربرد ارتعاش عمومی بدن در اختلالات تعادلی بهدست آوردیم. تحقیقات دیگری در این حیطه باید صورت پذیرد تا دوز موثر ارتعاش عمومی بدن نیز مشخص شود.
صوفیا نقدی، مائده خلیفهلو، نورالدین نخستین انصاری، محمد اکبری، شهره جلایی، داود جنت، دوره 22، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه: اختلالات تعادلی از جمله مشکلات شایع بیماران پس از سکتۀ مغزی است. برای درمان نقصهای تعادلی، روشهای مختلفی بهکار گرفته میشوند که یکی از آنها استفاده از ارتعاش است. تاکنون اثرات ارتعاش موضعی بر اختلالات تعادلی متعاقب سکتۀ مغزی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از این گزارش مورد، ارائۀ اثرات استفادۀ موضعی ارتعاش کف پا بر تعادل یک بیمار مبتلا به سکتۀ مغزی بود.
معرفی بیمار: بیمار مردی 72 ساله با همیپلژی سمت راست بود که پس از درمان با مداخلات توانبخشی استاندارد بهدلیل عدم بهبود تعادل، تحت درمان با ارتعاش قرار گرفت. وی علیرغم توانایی راه رفتن مستقل، از مشکلات تعادلی شکایت داشت. پیامدهای اصلی مورد مطالعه، آزمون بالینی برخاستن و راه رفتن زمانبندی شده و شاخصهای پوسچروگرافی بود. همچنین حس کف پا، شدت اسپاستیسیته عضلات خمکنندۀ مچ به سمت کف پا و دامنۀ حرکتی غیرفعال خم شدن مچ به سمت پشت پا، در سمت مبتلا مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از ارزیابی اولیه، ارتعاش با فرکانس 100 هرتز بهمدت پنج دقیقه به کف پای مبتلای بیمار اعمال شد و بلافاصله پس از آن کلیۀ ارزیابیها دوباره انجام شد. پس از اعمال مداخله، آزمونها در مقایسه با قبل بهبودی نشان داد.
نتیجهگیری: نتیجه این مطالعۀ مورد نشان داد که اعمال ارتعاش به کف پا میتواند در بهبود اختلال تعادل بیمار سکتۀ مغزی مؤثر باشد.
|
|
|
|
| This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 3.0 Unported License which allows users to read, copy, distribute and make derivative works for non-commercial purposes from the material, as long as the author of the original work is cited properly. |
|
|
|