25 نتیجه برای دهلیز
دکتر عبدالحمید حسین نیا،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1371 )
چکیده
سرگیجۀ دارویی نمودار آسیب آن دسته از داروهایی است که آثار سمی آنها متوجه دستگاه دهلیزی میباشد. آمینوگلیکوزیدها بیش از هر آنتیبیوتیک دیگری متهم به ایجاد مسمومیت گوش داخلی میباشند. تمام آمینوگلیکوزیدها تمایل به تخریب گوش داخلی با درجاتی از شدت و ضعف دارند. پارهای از آنها مسمومیت حلزونی (Cochleotoxicity) بیشتری میدهند و پارهای دیگر مسمومیت دهلیزی (Vestibulotoxicity) شدیدتری برجا میگذارند. شدت مسمومیت حلزونی با تعداد ریشههای آمین آزاد (NH2) آمینوگلیکوزید متناسب است در حالی که آمینوگلیکوزیدهایی که دارای ریشههای متیلن (NHCH3) میباشند روی قسمت دهلیزی کارگر میافتند.در میان آمینوگلیکوزیدها استرپتومایسین-جنتامایسین و توبرامایسین عمدتاً مسمومیت دهلیزی را سبب میشوند هر چند با افزایش مقدار مصرف، آثار سمیشان بهسوی دستگاه حلزونی نیز گرایش پیدا میکند. در عوض نئومایسین وکانامایسین مسمومیت حلزونی را سبب میشوند و آثار سمی دهلیزی در آنها نادر است.
فرزاد رحیمی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1372 )
چکیده
اولتراسیون تشخیصی تکنیک سودمندی است که شنوایی شناس بر اساس آموزش های لازمه می تواند آن را به کار بگیرد. اگرچه موانع زیادی در رابطه با اندازه پروب و وضوح تصاویر حاصله وجود دارد ، ولی به کمک آن می توان اطلاعاتی را کسب نمود که با استفاده از سایر روش ها غیر قابل ابتیاع است. توانایی تصویر سازی همزمان real time در روش های A و B، این دو شیوه را به وسایل سودمندی در زمینه مطالعه تغییرات ساختارهای گوش مبدل ساخته است. ارزیابی اولتراسیون در ارزیابی بیماران مبتلا به Dizzinessبه صورت بالقوه روش مفیدی است که میتوان از آن در کنار سایر آزمون های سیستم دهلیزی استفاده نمود.
لعیا پوست فروش باتقوی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1375 )
چکیده
صندلی نوسانگر بر مبنای (Rotatory chair) بارانی ساخته شده، اما معایب آن را ندارد. این معایب عبارتند از: عادتپذیری سیستم وستیبولر بعد از چند بار تکرار یکنواخت آزمایش و نیز ناخوشایند بودن آزمایش و عکس العملهای نوروژتاتیو شدید در شتابهای بالای تحریک، بهعلاوه صندلی نوسانگر، اطلاعات متعددی از عملکرد سیستم وستیبول محیطی و مرکزی میدهد که توسط تست بارانی امکانپذیر نیست.تکنیک آزمایش به این صورت است که صندلی در سطح افق حول محور عمودی، حرکات نوسانی به صورت رفت برگشت با شتابهای مختلف انجام میدهد. این تست را مانند آستانهگیری ادیومتری میتوان با روش (descending, ascending) انجام داد در روش (ascending) صندلی از شتاب صفر و سکون حرکت کرده و شتاب تا حد معینی رفته رفته افزایش مییابد در شیوۀ (descending) بالعکس از شتاب معین آغاز به حرکت کرده و به تدریج از شتاب و لذا سرعت و دامنۀ حرکت صندلی کاسته شده تا متوقف گردد.در شکل (1)، منحنی بالایی نمودار حرکت صندلی است، که به شکل سینوسی تحلیلرونده بوده ودر هر لحظه میتوان با استفاده از منحنی حرکت صندلی شتاب حرکت را معین نمود.اولین استفادهای که از این تست میشود اندازهگیری آستانه تحریک سیستم وستیبولر است، که در اشخاص عادی o/sec2 2-1 میباشد. لازم به ذکر است که بر خلاف شیوۀ آستانهگیری شنوایی، در آستانهگیری وستیبولر متد (ascending) آستانۀ پایینتری ارائه میدهد.
مریم عمادی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1378 )
چکیده
گزارشاتی مبنی بر آسیب سیستم دهلیزی در اثر قرار گرفتن در معرض نویز، در حیوانات آزمایشگاهی وجود دارد. یافتههای بالینی نیز نتایجی در رابطه با اختلالات سیستم دهلیزی در افراد دچار افت شنوایی ناشی از نویز و کارگران محیطهای صنعتی و افرادی که در معرض انفجار بودهاند، نشان دادهاند. بررسیهای انجام شده روی حیوانات آزمایشگاهی نشان داد که در اثر نویز، کریستای آمپولا دچار بیشترین آسیب میشود، اما تغییراتی نیز در ماکولای اتریکول و ساکول مشاهده شده است. این تغییرات در اثر فشار اکوستیکی روی لابیرنت دهلیزی ایجاد شدهاند. نتایج آزمونهای ارزیابی عملکرد دهلیز در افراد دچار افت شنوایی ناشی از نویز، کاهش مهمی را در رفلکس چشمی دهلیزی نشان داد (p=0/05).همچنین نتایج، کاهش جبران مرکزی متقارن را نشان میداد که با افت شنوایی متقارن در گروه مورد مطالعه مرتبط بود.ارتباطات آماری معنیداری در بین میانگین کمشنوایی ناشی از نویز، کاهش رفلکس چشمی دهلیزی و ضعف طرفی کالریک مشاهده شد (P=0/01) این ارتباطات ممکن است وجود یک مکانیسم مشترک برای ضایعات ناشی از نویز حلزون و دهلیز را نشان دهد.
معصومه روزبهانی، اکرم کثیری قهی،
دوره 11، شماره 1 - ( 2-1381 )
چکیده
نوروفیبروماتوزیس II(NF2) احتمالاً اولین بار توسط ویس هارت در 1820 توصیف شد. گر چه گزارشات بعدی در مورد بیماران مبتلا به نوروفیبروماتوزیس نوع I توسط فون رکلینهازن
1 داده شد ولی گزارشات متفاوتی از موارد NF2 در خلال این قرن موجب گردید که این ضایعه بهعنوان قسمتی از بیماری رکلین هازن تلقی گردد. هر چند بسیاری از گزارشات روی فقدان تومورهای پوستی یا لکههای شیر قهوهای در بیماران و خانوادههای مبتلا به شوانومای وستیبولار دو طرفی تأکید دارد. (یانگ و همکاران 1971؛ گاردنروفرزیر 1930) اما جداسازی نهایی NF1 و NF2 در 1978 صورت گرفت. در این سال جایگاه ژن NF1 روی کروموزوم 17 و جایگاه ژن NF2 روی کروموزوم 22 شناسایی شد که اینکار با بررسی ارتباط بین ژنها در روی یک کروموزوم صورت گرفت. چنین نتایجی همراه با افزایش شواهد بالینی حاکی از این است که این دو ضایعه به دو بیماری مشخص دلالت میکند.
نیما رضازاده، معصومه روزبهانی، مهدی اکبری، محمد کمالی، مهین صدایی،
دوره 16، شماره 2 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: پتانسیلهای عضلانی برانگیخته از دهلیز یکی از ابزارهای جدید برای بررسی عملکرد دهلیزی میباشد. این پاسخ پس از ارائه تحریک صوتی با شدت بالا از سطح عضلۀ جناغی ـ چنبری ـ ماستوئیدی ثبت شده و از ساکول منشأ میگیرد. هدف از این مطالعه، مقایسه پاسخهای عضلانی برانگیخته از دهلیز با استفاده از کلیک و تنبرست 500 هرتز در افراد هنجار میباشد.
روش بررسی: در این مطالعۀ مقطعی 30 فرد هنجار (15 مرد، 15 زن) با طیف سنی 30-18 سال شرکت کردند. از آنها خواسته شد روی صندلی نشسته و بهمنظور انقباض عضلۀ جناغی ـ چنبری ـ ماستوئیدی هر طرف، سر خود را 30 درجه به جلو خم کرده و به سمت مخالف آن عضله بچرخانند. پاسخ با استفاده از کلیک و تنبرست 500 هرتز ثبت گردید. زمان نهفتگی امواج 13p و 23n، دامنۀ قله به قعر، نسبت دامنهای و آستانۀ پاسخها با هر محرک تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: پاسخها در تمامی افراد با تنبرست ثبت شد ولی با کلیک در یکی از نمونهها پاسخی بهدست نیامد. زمان نهفتگی امواج با تنبرست، طولانیتر و دامنۀ امواج بزرگتر بود(p<0/05). همچنین آستانۀ پاسخ به تنبرست کمتر از کلیک بهدست آمد (p<0/05). هیچ تفاوت معنیداری بین پاسخ دو گوش و دو جنس مشاهده نشد.
نتیجهگیری: محرکهای مختلف بر پارامترهای پاسخهای عضلانی برانگیخته از دهلیز تأثیر دارند. از این رو، به دست آوردن مقادیر هنجار جهت ارزیابیهای بالینی الزامی است. با توجه به مقادیر به دست آمده در مطالعۀ حاضر، پیشنهاد میشود از تنبرست 500 هرتز در مقایسه با کلیک برای ارزیابیهای بالینی استفاده گردد.
فرینوش فخارنیا، عبدالرضا شیبانی زاده، زهرا جعفری، فاطمه حسینی،
دوره 18، شماره 1 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال تعادل، یکی از تأثیرات غیرشنیداری نویز ناشی از محیطهای صنعتی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه، تأثیرات نویز بر دستگاه دهلیزی کارگران مبتلا به کمشنوایی ناشی از نویز با استفاده از دو آزمون پتانسیلهای برانگیخته دهلیزی و کالریک مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: آزمون پتانسیلهای عضلانی برانگیخته دهلیزی و آزمون کالریک روی 30 مرد مبتلا به کمشنوایی ناشی از نویز به عنوان گروه مورد و 30 مرد هنجار (شاهد) در محدوده سنی 30 تا 50 سال انجام شد. شاخصهای مورد بررسی شامل درصد ضعف طرفی، زمان نهفتگی امواج p13 و n23 و دامنه n23ـ p13بود. آزمون کالریک روی 20 فرد از گروه مورد انجام شد.
یافتهها: بین دو گروه، تفاوت معنیداری در درصد ضعف طرفی مشاهده نشد(p>0/05). میانگین زمان نهفتگی موج p13 در گوش راست با p=0/003 و در گوش چپ با p=0/01، بین دو گروه تفاوت معنیداری را نشان داد، در حالیکه تفاوت معنیدار زمان نهفتگی موج n23 تنها در گوش راست مشاهده گردید(p=0/03). تفاوت بارزی بین دامنه n23ـ p13میان دو گروه، وجود نداشت(p>0/05).
نتیجهگیری: احتمالاً در افراد مبتلا به کم شنوایی ناشی از نویز، بخش تحتانی گوش داخلی یکی از مناطق با آسیبپذیری بالا است. در کل در این افراد نتایج غیرطبیعی هر دو آزمون پتانسیلهای عضلانی برانگیخته دهلیزی و کالریک بسیار بیشتر از علائم عملکردی (وقوع سرگیجه) است که میتواند از جبران مرکزی و قرینه بودن اختلال ناشی شده باشد.
ماندانا زارعی، منصوره عادل قهرمان، احمد دانشی، حسام الدین امام جمعه، فرامرز معماری، مهدی اکبری، سقراط فقیه زاده،
دوره 18، شماره 1 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: پتانسیلهای عضلانی برانگیخته دهلیزی از ساکول و عصب دهلیزی تحتانی منشأ میگیرند. از آنجاییکه بیماری منیر عملکرد ساکول را تحت تأثیر قرار میدهد، این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه میزان درصد وقوع و زمان نهفتگی موج p13 و n23 در سه گروه مبتلابان به منیر باعلامت و بیعلامت و هنجار انجام شده است.
روش بررسی: این تحقیق روی ۴۲ نفر شامل 19 بیمار مبتلا به منیر باعلامت، 11 بیمار مبتلا به منیر بیعلامت و 12 فرد هنجار با میانگین سنی 48/40 سال انجام شد و امواج با ارائه محرک تنبرست 500 هرتز با شدت 120 دسیبل peSPLثبت شدند. سپس درصد وقوع و زمان نهفتگی امواج در سه گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: میزان درصد وقوع امواج بهطور معنیداری در مبتلایان به منیر باعلامت (6/52%) نسبت به مبتلایان به منیر بیعلامت (9/90%) و افراد هنجار (100%) کمتر بود(p<0/05). اختلافی بین مبتلایان به منیر بیعلامت و افراد هنجار مشاهده نشد. میانگین زمان نهفتگی امواج در بین سه گروه مورد بررسی اختلاف معنیداری نداشت(p>0/05).
نتیجهگیری: احتمالاً تأثیر روشهای درمانی اعمال شده در مبتلایان به منیر سبب بازگشت مجدد عملکرد طبیعی ساکول شده و پتانسیلهای دهلیزی حذف شده در مبتلایان به منیر پس از درمان، دوباره مشاهده میشود. به نظر میرسد بهدلیل درگیری گوش داخلی و سالم ماندن عصب در بیماری منیر زمان نهفتگی تغییر نمیکند. با توجه به نتایج حاصله میتوان از این پتانسیلها برای ارزیابی بیماران مبتلا به منیر و پایش روند درمانی آنها بهره گرفت.
مسعود متصدی زرندی، محمدتقی خرسندی، نیما رضازاده، نسرین یزدانی، فرهاد مختارینژاد، آرش بیات، معصومه روزبهانی،
دوره 19، شماره 2 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی در پاسخ به محرک کلیک یا تنبرست بهعنوان یک آزمون بالینی برای ارزیابی ساکول و عصب دهلیزی تحتانی مورد استفاده قرار میگیرد. مطالعات مختلف نشان میدهد کاشت حلزون میتواند تأثیر منفی بر ساختارهای دهلیزی داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی این پتانسیل در افرادی است که دارای حلزون کاشتشدۀ یکطرفه هستند.
روش بررسی: در این مطالعۀ مقطعی 33 بیمار دارای کاشت حلزون یکطرفه با میانگین سنی 96/19 سال بهعنوان گروه مورد با 30 فرد هنجار با میانگین سنی 27/24 سال بهعنوان گروه شاهد شرکت داشتند. میانگین زمان نهفتگی و دامنۀ پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی در همۀ افرادها ثبت و مقایسه شد.
یافتهها: در هر دو گوش تمامی افراد گروه شاهد امواج هنجار ثبت شد. در 16 مورد (48/48 %) هیچ پاسخی در دو گوش دریافت نشد. در سه مورد (09/9 %) پاسخها در هر دو گوش ثبت شدند، ولی در اکثر موارد دامنۀ امواج در سمت دارای کاشت حلزون کاهش یافته بود. در 14 مورد (42/42 %) پاسخها تنها در گوش غیرکاشتشده ثبت شدند.
نتیجهگیری: پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی ابزاری ارزشمند برای بررسی عملکرد ساکول در افراد دارای کاشت حلزون است. آسیب به تیغۀ مارپیچی استخوانی و غشاء پایه بهدنبال کاشت حلزون میتواند باعث آسیب به اندامهای دهلیزی، بهخصوص ساکول، شود. به نظر میرسد ممکن است ساکول بهدنبال کاشت حلزون صدمه ببیند و منجر به حذف پتانسیل عضلانی یا کاهش دامنۀ آن شود.
ریحانه توفان، بهرام جلایی، شهریار نفیسی، عبدالرضا شیبانی زاده، محمدرضا کیهانی،
دوره 19، شماره 2 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: آزمون پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی ابزاری جدید برای بررسی عملکرد دهلیزی است. کاربرد بالینی این پتانسیلها در بسیاری از بیماریها بررسی شده است، اما نقش آنها در بیماریهای ساقۀ مغز و فرایند میلینزدای دستگاه عصبی مرکزی همچنان نامشخص است. هدف پژوهش حاضر مقایسۀ این پتانسیلها در بیماران اسکلروز متعدد و افراد هنجار بود.
روش بررسی: مطالعۀ مقطعی حاضر روی 21 بیمار مبتلا به اسکلروز متعدد، 15 زن و 6 مرد، و 20 فرد هنجار شامل 14 زن و 6 مرد، در محدودۀ سنی 50-17 سال انجام شد. پتانسیلهای عضلانی برانگیخته دهلیزی با استفاده از محرک تنبرست 500 هرتز ثبت شد. شاخصهای مورد بررسی شامل زمان نهفتگی قلههای p13 وn23 و دامنه قله به قله p13-n23 بود.
یافتهها: بین دو گروه از نظر میانگین زمان نهفتگی p13 و دامنۀ قله به قله p13-n23 در هر دو گوش تفاوت معنیداری مشاهده گردید(p<0/05). در دو بیمار اسکلروز متعدد پتانسیلهای عضلانی برانگیخته دهلیزی تنها در یکی از گوشها قابل ثبت بود. زمان نهفتگی قله p13 در 9 بیمار (14 گوش) افزایش نشان داد. بهطور کلی نتایج آزمون پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی در 6/47 درصد بیماران ناهنجار بود.
نتیجهگیری: آزمون پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی احتمالاً میتواند ابزاری جدید برای ارزیابی اختلالات عملکردی ساقۀ مغز در بیماری اسکلروز متعدد باشد. نتایج ناهنجار این آزمون در این بیماران ممکن است با نقص هدایت پیامهای عصبی در مسیر رفلکس وستیبولوکولیک در ارتباط باشد.
سحر شمیل شوشتری، منصوره عادل قهرمان، مهین صدایی، سعید طالبیان، شهره جلایی، مجتبی توکلی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: انجام آزمونهای تعادلی مرسومی مانند الکترونیستاگموگرافی و ویدئونیستاگموگرافی، بهعلت آنکه نیاز به بینایی دارد در نابینایان میسر نمیباشد. از آنجا که آزمون پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی، نیاز به بینایی ندارد به نظر میرسد آزمون مناسبی برای ارزیابی بخشی از سیستم دهلیزی این افراد باشد. این مطالعه با هدف بررسی میزان وقوع و زمان نهفتگی موج p13 و n23 در نابینایان مادرزادی و افراد بینا انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعیـمقایسهای، پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی با ارائه محرک تنبرست 500 هرتز با شدت 95 دسیبل nHL در 20 فرد بینا و 20 فرد نابینای مادرزاد در محدودۀ سنی 30-18 سال ثبت شد.
یافتهها: پاسخ پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی در تمامی افراد (100%) مشاهده گردید. میانگین زمان نهفتگی امواج p13 و n23، هر دو گوش، در دو گروه اختلاف آماری معنیداری را نشان نداد (p>0/05).
نتیجهگیری: به نظر میرسد شکلگیری مسیر عصبی و قوس رفلکسی پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی در افراد نابینا مشابه افراد بینا بوده و رشد این مسیر مستقل از سیستم بینایی صورت میگیرد. از اینرو آزمون پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی میتواند آزمون مفیدی در ارزیابی عملکرد بخشی از سیستم دهلیزی نابینایان باشد.
مرضیه معلمی، فهیمه حاجی ابوالحسن، جمیله فتاحی، رویا ابوالفضلی، شهره جلایی، فاطمه خمسه،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران مبتلا به میگرن بهطور شایع شکایات دهلیزی را گزارش مینمایند. گاهی حتی در نبود اینگونه شکایات، آزمونهای نورواتولوژیک در فواصل بین حملات، سردرد نابهنجاری را نشان میدهند که نشانگر اختلال عملکرد دهلیزی تحت بالینی در این بیماران است. جهت ارزیابی بخشی از سیستم دهلیزی در این بیماران، در مطالعۀ حاضر پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی در افراد مبتلا به میگرن و افراد هنجار مقایسه شده است.
روش بررسی: افراد مورد مطالعه شامل 25 فرد دچار میگرن و 26 فرد داوطلب هنجار با محدودۀ سنی 53-20 سال بود. پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی با ارائه محرک تنبرست 500 هرتز با شدت 95 دسیبل nHL به ثبت رسید.
یافتهها: میانگین دامنه و زمان نهفتگی قله p13 در مبتلایان به میگرن بهترتیب کمتر و بیشتر از افراد هنجار بهدست آمد که این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار بود. بهطوری که برای دامنه، در گوش راست و چپ p=0/001 و برای زمان نهفتگی p13 ، در گوش راست p=0/004و در گوش چپ p=0/02 بهدست آمد. تفاوتی بین میانگین زمان نهفتگی قله n23 و نسبت دامنه در دو گروه مشاهده نگردید(p>0/05).
نتیجهگیری: با توجه به مشاهدۀ زمان نهفتگی تأخیر یافته در پاسخ بیماران دچار میگرن، احتمال درگیری نوار دهلیزیـنخاعی در ساقه مغز وجود دارد. با این وجود، بهعلت محدود بودن تعداد نمونههای مورد بررسی، جهت تعمیم نتایج به کل بیماران دچار میگرن نیاز به تحقیقات گستردهتری میباشد.
زهرا جعفری، سعید ملایری، نیما رضازاده، فریده حاجی حیدری،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی و پاسخ منفی با زمان نهفتگی کوتاه برانگیختۀ صوتی دو پاسخ غیرحلزونی با منشاء احتمالی ساکول است. مطالعۀ حاضر با هدف تعیین درصد وجود دو پاسخ و بررسی ارتباط آنها در کودکان کمشنوا انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه روی 30 کودک کمشنوای حسی عصبی عمیق مادرزاد انجام شد. پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی با ارائۀ محرک تنبرست و پاسخ منفی با زمان نهفتگی کوتاه برانگیختۀ صوتی با ارائۀ محرک کلیک ثبت گردید. هر دو پاسخ در سطح شدت آستانۀ راه هوایی بهصورت یک گوشی از طریق رسیور داخلی ثبت شدند.
یافتهها: پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی در 3/53 درصد کودکان و پاسخ منفی با زمان نهفتگی کوتاه برانگیختۀ صوتی در 40 درصد کودکان بهدست آمد. بین درصد ثبت این دو پاسخ، ارتباط معنیداری وجود داشت(p=0/005). جنسیت و گوش مورد بررسی بر نتایج آزمونها تأثیری نداشت.
نتیجهگیری: در نزدیک به نیمی از کودکان کمشنوا، هر دو پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی و پاسخ منفی با زمان نهفتگی کوتاه برانگیخته صوتی ثبت گردید. این یافته از یک سو به عدم تأثیر کمشنوایی بر عملکرد ساختارهای اتولیتی در برخی از کودکان و از سوی دیگر به احتمال وجود نقص دهلیزی به همراه کمشنوایی عمیق در گروه دیگر اشاره دارد. این امر بر ضرورت بررسی عملکرد دستگاه دهلیزی در کنار سایر ارزیابیها برای اطلاع از عملکرد این دستگاه تأکید دارد.
سیده نازنین حجاری، عبدالرضا شیبانیزاده، اکرم پوربخت، هما زرینکوب، محمد کمالی، مریم رمضانی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: در پاسخهای شنوایی ساقۀ مغز افراد کمشنوای عمیق با تحریک صوتی شدید، انحرافی منفی با زمان نهفتگی سه تا چهار میلی ثانیه مشاهده میشود که پاسخ منفی برانگیخته صوتی با زمان نهفتگی کوتاه نام گرفته و تصور شده است که پتانسیل برانگیختۀ دهلیزی، بهویژه ساکولی باشد. از آنجایی که پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی نیز منشأ ساکولی دارند، هدف از مطالعۀ حاضر بررسی ارتباط بین این دو آزمون در بزرگسالان کمشنوای عمیق بود.
روش بررسی: مطالعۀ مقطعی حاضر روی 20 فرد (39 گوش) بزرگسال کمشنوای عمیق، در محدودۀ سنی 40-18 سال، به شیوه نمونهگیری غیراحتمالی از بین ناشنوایان بزرگسال در دسترس شهر تهران انجام شد. برای همۀ داوطلبان پاسخهای شنوایی ساقۀ مغز با تنبرست 1000 هرتز در سطوح شدتی 100-70 دسیبل nHL و آزمون پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی ثبت شد.
یافتهها: در مجموع از 39 گوش، 34 گوش دارای امواج p13 و n23 طبیعی بود که در 27 گوش (41/79 درصد) پاسخ منفی ثبت شد؛ در هفت گوش علیرغم ثبت امواج p13 و n23 طبیعی، پاسخ منفی بهدست نیامد. در صورتی که در سه گوش علیرغم نبود امواج p13 و n23 طبیعی، پاسخ منفی مشاهده شد. در دو گوش هیچ پاسخی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به میزان بروز بالای پاسخ منفی در گوشهای کمشنوای عمیق دارای امواج p13 و n23 طبیعی، میتوان نتیجه گرفت که پاسخ منفی میتواند در مواردی که به هر دلیلی ثبت پتانسیل عضلانی امکانپذیر نیست، مورد استفاده قرار گیرد و بهعنوان یک آزمون جدید در مجموعه آزمونهای دهلیزی مورد توجه باشد.
مریم رمضانی، عبدالرضا شیبانیزاده، اکرم پوربخت، هما زرینکوب، محمد کمالی، سیده نازنین حجاری،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آزمون پتانسیلهای عضلانی برانگیخته دهلیزی چشمی ابزار جدیدی برای بررسی عملکرد دهلیزی است. این پاسخ با زمان نهفتگی کوتاه را میتوان با تحریک صوتی با شدت بالا، از عضلات چشمی منقبض شده ثبت کرد، و بهعنوان ابزار تشخیصی برای ارزیابی رفلکس دهلیزی چشمی طرف مقابل استفاده کرد. هدف مطالعۀ حاضر بررسی و مقایسۀ دامنه، زمان نهفتگی، نسبت اختلاف دامنۀ دو طرف و میزان وقوع پتانسیلهای عضلانی برانگیخته دهلیزی چشمی (n10) و گردنی (p13) در افراد هنجار بود.
روش بررسی: مطالعۀ مقطعی حاضر روی 20 فرد با میانگین سنی 18/22 و انحراف معیار 19/2 سال و حساسیت شنوایی هنجار و عدم سابقه اختلالات دهلیزی انجام شد. امواج p13 و n10 با استفاده از محرک تنبرست 500 هرتز راه هوایی در سطح شدت 95 دسیبل nHL و با استفاده از گوشی داخلی ثبت و مقایسه شدند.
یافتهها: موج p13 در همۀ افراد مورد مطالعه ثبت شد، ولی در دو مورد موج n10 ثبت نشد. دامنۀ مطلق و زمان نهفتگی بهترتیب 77/140 میکروولت و 56/15 میلیثانیه برای پتانسیل گردنی و 18/3 میکروولت و 32/9 میلیثانیه برای پتانسیل چشمی بهدست آمد. تفاوت معنیداری در دامنۀ دو پتانسیل مشاهده شد.(p=0/000)
نتیجهگیری: در مطالعۀ حاضر شاخصههای این دو آزمون نشان داد که دامنه و درصد وقوع پاسخ در پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی چشمی کمتر از پتانسیل دهلیزی گردنی بود. از آنجایی این دو پاسخ احتمالأ از دو بخش متفاوت عصب دهلیزی منشأ میگیرند، میتوان بهعنوان دو آزمون مکمل در نظر گرفت و بهعنوان ابزاری برای ارزیابی اختلالات دهلیزی استفاده کرد.
مرضیه معلمی، فهیمه حاجی ابوالحسن، جمیله فتاحی، منصوره تقاء، رویا ابوالفضلی، شهره جلایی، فاطمه خمسه،
دوره 21، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: در بسیاری از مبتلایان به میگرن، مصرف داروهای پیشگیریکننده در کاهش حملات و علائم بیماری از جمله شکایات دهلیزی مؤثر است. با توجه به بهبود شکایات، احتمال تأثیرپذیری ساختارهای عصبی مسئول، به دنبال مصرف داروها وجود دارد. بنابراین هدف مطالعۀ حاضر، مقایسۀ پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی در مبتلایان به میگرن با و بدون درمان با داروهای پیشگیریکننده بود.
روش بررسی: افراد مطالعه شامل 46 فرد مبتلا به میگرن در دو گروه بیماران تحت درمان با داروهای پیشگیریکننده 21 نفر و گروه بدون درمان 25 نفر بودند. محدودۀ سنی بیماران 60-20 سال بود. پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی با ارائۀ محرک تنبرست 500 هرتز با شدت 95 دسیبل nHL ثبت شد.
یافتهها: میانگین نسبت دامنهای با p=0/02 و زمان نهفتگی بین قلهای در گوش راست با p=0/03 و در گوش چپ با p=0/001در گروه تحت درمان بیشتر از گروه بدون درمان بهدست آمد که این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار بود. تفاوتی بین میانگین زمان نهفتگی قله p13، n23 و دامنۀ مطلق در دو گروه مشاهده نشد(p>0/05).
نتیجهگیری: داروهای پیشگیریکنندۀ میگرن، احتمالاً در بهبود میانگین پارامترهای اصلی پاسخ در گروه بیماران تحت درمان نقش دارند.
رقیه فرهادی، فهیمه حاجی ابوالحسن، معصومه اخلاقی، شهره جلایی، محمود اکبریان،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات شنوایی و تعادل در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوی سیستمیک ممکن است بهعنوان پیامد آسیب ایمنی گوش داخلی رخ دهد. آزمون پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی ابزاری جدید در بررسی مسیر دهلیزیـنخاعی است. در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتو، اختلالات تعادلی از جمله هیدروپس آندولنف ممکن است در نتیجۀ رسوب کمپلکسهای ایمنی در اطراف ساکول رخ دهد. گرچه وجود ناهنجاری در سیستم دهلیزی این بیماران اثبات شده، تاکنون عملکرد بخشی از سیستم دهلیزی شامل مسیر دهلیزیـنخاعی در این بیماران بررسی نشده است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف مقایسۀ این پتانسیل ها بین بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتو و افراد هنجار انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعۀ مقطعیـمقایسهای، پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی با ارائۀ محرک تنبرست 500 هرتز با شدت 95 دسیبل nHL در 26 فرد هنجار و 20 بیمار مبتلا به لوپوس در مرحلۀ غیرفعال بیماری در محدودۀ سنی 50-20 سال ثبت شد.
یافتهها: پتانسیلها در 100درصد نمونهها مشاهده شد. میانگین دامنۀ قله به قله و نسبت عدم تقارن بین دو گروه اختلاف آماری معنیداری را نشان نداد. میانگین زمان نهفتگی قلههای p13 و n23 در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتو به صورت معنیداری نسبت به افراد هنجار بیشتر بود(p <0/05). مدت زمان بیماری تأثیری بر پارامترهای آزمون نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به مشاهدۀ تأخیر زمان نهفتگی در پاسخ بیماران، احتمال وجود ضایعه در ورای لابیرنت به ویژه در مسیر دهلیزیـنخاعی وجود دارد. بهعلت محدود بودن تعداد نمونههای مورد بررسی، امکان تعمیم نتایج به کل بیماران لوپوس اریتماتوی سیستمیک نیست.
بهنوش کمالی، فهیمه حاجی ابوالحسن، جمیله فتاحی، انسیه نسلی اصفهانی، جواد صرافزاده، سقراط فقیهزاده،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران دچار دیابت نوع Ι بهطور شایع از سرگیجه، احساس شناوربودن، وزوز، ضعف و عرقکردن شکایت دارند. مطالعۀ حاضر با هدف مقایسۀ پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی در افراد مبتلا به دیابت نوع Ι و افراد هنجار انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه روی 24 فرد مبتلا به دیابت نوع Ι و 24 فرد داوطلب هنجار در محدودۀ سنی 40-15 سال صورت گرفت. پتانسیل عضلانی برانگیختۀ دهلیزی گردنی با ارائۀ محرک تنبرست 500 هرتز با شدت 95 دسیبل nHL به ثبت رسید. برای مقایسۀ نتایج بین دو گروه از آزمون t مستقل و بررسی اثر هموگلوبین گلیکهشده بر پارامترهای پتانسیلهای عضلانی برانگیختۀ دهلیزی گردنی از آنالیز همبستگی استفاده شد.
یافتهها: میانگین زمان نهفتگی p13 و زمان نهفتگی n23 در مبتلایان به دیابت نوع Ι بیشتر از افراد هنجار بهدست آمد که این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار بود . برای زمان نهفتگی p13 ، در گوش راست p=0/013 و در گوش چپ p=0/01 و برای زمان نهفتگی n23 ، در گوش راست p<0/001 و در گوش چپ p=0/005 به دست آمد. تفاوتی بین میانگین دامنۀ مطلق و نسبت عدم تقارن و درصد وقوع پتانسیلها در دو گروه مشاهده نشد. هموگلوبین گلیکهشده نیز بر هیچیک از پارامترهای پاسخ در مبتلایان تأثیرگذار نبود(p>0/05).
نتیجهگیری: با توجه به مشاهدۀ زمان نهفتگی تأخیریافته در پاسخ بیماران دیابتی نوع Ι، احتمال ضایعه در ورای لابیرنت بهویژه در نوار دهلیزیـنخاعی ساقۀ مغز وجود دارد. با این وجود، به علت محدود بودن تعداد نمونههای مورد بررسی، نیاز به تحقیقات گستردهتری در این مورد است.
الهام توانای، فهیمه حاجی ابوالحسن،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرگیجۀ گردنی سرگیجهای است که بهدنبال وضعیت خاص گردن ایجاد میشود و جاذبۀ زمین در برانگیختن آن بیتأثیر است. شیوع دقیق سرگیجه گردنی مشخص نیست ولی ۵۸-۲۰ درصد بیماران در پی ضربۀ ناگهانی به سر، علائم آن را تجربه میکنند. در این مقاله علل، تشخیص و درمان سرگیجه گردنی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
روش بررسی: در ابتدا مقالات مربوط به سرگیجۀ گردنی از بانکهای اطلاعاتی Google scholar ،PubMed ،Scopus ،Ovid و CINAHL از سال ۱۹۸۷ تا سال ۲۰۱۲ مورد جستجو قرار گرفتند. سپس مقالاتی که در آنها اختلالات گردن با سرگیجه و عدم تعادل همراه بود جستجو شدند.
نتیجهگیری: مقالات با عنوان خاص سرگیجۀ گردنی محدود بود. مطالعات بالینی در مورد سرگیجۀ گردنی تا به الان بر چند نکته دلالت دارند. همه آنها دال بر این هستند که هنوز قادر به تشخیص قطعی آن نیستیم و آزمون منفرد ویژهای برای تشخیص آن هنوز مطرح نشده است. تشخیص آن مبتنی بر رد گزینههای دیگر است . اخیراً آزمون تعقیب آرام با چرخش گردن برای تشخیص سرگیجۀ گردنی ارا ئ ه شده که هنوز کاملاً معتبر نشده است. پروتکلی برای تشخیص سرگیجۀ گردنی وجود ندارد و اکثر تشخیصها براساس تجارب بالینی محدود پزشکان است. فیزیوتراپی، دارودرمانی و درمانهای دستی گزینههایی برای درمان هستند ولی درمان مشخص مؤثری هنوز برای آن وجود ندارد و تنها در یک مطالعۀ ترکیبی از درمانها برای سرگیجه گردنی بهعنوان پروتکل مطرح شده است.
فاطمه السادات قاهری، منصوره عادل قهرمان، فرنوش جاراللهی، شهره جلایی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: اطلاعات جهتیابی در مناطق مختلف مغز از جمله هیپوکامپ ذخیره و پردازش میشود. بهدلیل ارتباطات آناتومیک متعدد بین هستههای دهلیزی و هیپوکامپ و نقایص شناختی بهویژه در حافظۀ فضایی متعاقب اختلالات دهلیزی، میتوان فرض کرد تحریک سیستم دهلیزی منجر به بهتر شدن حافظۀ فضایی خواهد شد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر تحریک گالوانیک دهلیزی بر حافظۀ فضایی افراد هنجار بود.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهایـتجربی، ۶۰ زن ۳۰-۱۸ ساله بهطور تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. به گروه مداخله تحریک دهلیزی گالوانیک دوقطبی، دوطرفه و زیر سطح آستانۀ الکتریکی و به گروه شاهد، تحریک کاذب ارائه شد. مدت تحریک ۱۵ دقیقه بود. تغییرات امتیازهای آزمون حافظۀ فضایی Corsi Block آنها قبل و بعد از تحریک در هر گروه و بین دو گروه مقایسه شد.
یافتهها: میانگین امتیاز تمام پارامترهای آزمون قبل از تحریک بین دو گروه برابر بود(p>۰/۰۵). در گروه مداخله، امتیاز ظرفیت یادآوری توالی، امتیاز کل و امتیاز یادگیری افزایش معنیداری داشتند(p<۰/۰۵) و امتیاز یادآوری تأخیری تغییر نداشت(p=۰/۶). در گروه شاهد، امتیاز یادگیری بهتر(p=۰/۰۰۳) و امتیاز یادآوری تأخیری بعد از تحریک کاذب بدتر شد(p=۰/۰۱). درصد اختلاف امتیازهای ظرفیت یادآوری توالی و کل بین دو گروه اختلاف معنیداری داشتند(p<۰/۰۵).
نتیجهگیری: تحریک دهلیزی گالوانیک بر حافظههای کوتاهمدت و بلندمدت فضایی اثر تقویتکنندگی دارد. به نظر میرسد اثر یادگیری بهطور ذاتی در این آزمون وجود دارد و از تحریک تأثیر نمیپذیرد.