|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
5 نتیجه برای معنایی
مریم مخلصین ، محمدرحیم شاه بداغی، بهروز محمودی بختیاری ، پیتر هاول ، سقراط فقیه زاده ، دوره 15، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که علت شناسی لکنت نخستین و اساسی ترین قدم در راه درمان این اختلال محسوب می شود و نیز به علت تحقیقات اندک انجام گرفته در راستای تعیین ارتباط لکنت با ساختارهای زبانشناختی در زبان فارسی ، مطالعه حاضر با هدف مقایسه ی نوع کلمات ناروان در زبان فارسی در کودکان و بزرگسالان مبتلا به لکنت تلاشی است در راستای پاسخگویی به برخی از ابهامات بی شماری که هنوز پیرامون لکنت وجود دارد. روش بررسی: جامعهی مورد بررسی در این تحقیق 50 فرد مبتلا به لکنت مراجعه کننده به مراکز درمانی و آموزشی خصوصی و دولتی شهر کرج در قالب 5 گروه سنی 10 نفره 6-3 ساله، 9-7 ساله، 12-10 ساله، 16-13 ساله و 17 سال به بالا می باشد. کوچکترین فرد این جامعه 3 سال و بزرگترین فرد 32 سال سن داشت و 42 نفر از این افراد مذکر بودند. ابتلای این افراد به لکنت توسط 2 آسیب شناس گفتار و زبان تأیید گردید و از هر فرد دست کم 5 دقیقه گفتار خودانگیخته ضبط گردید. بافتهای مختلفی که کلمات عملکردی و معنایی در کنار هم قرار می گرفتند مانند کلمه عملکردی-معنایی و کلمه عملکردی ـ عملکردی ـ برنامه معنایی تعیین گردید و درصد ناروانیهای موجود در آنها بر حسب نوع کلمات مشخص شد. سپس این داده ها توسط آزمونهای کروسکال والیس و منویتنی مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها : نتایج نشان میدهند که نوع کلمات لکنت شده در بافت کلمهی عملکردی-عملکردی-معنایی در کودکان زیر 13 سال اغلب کلمه عملکردی اول است، در حالیکه با افزایش سن از میزان ناروانی روی کلمه عملکردی اول کاسته می شود و لکنت روی کلمه معنایی و دومین کلمه عملکردی افزایش می یابد. نوع کلمات با لکنت بیان شده در بافت کلمه عملکردی-معنایی نیز در کودکان زیر 13 سال غالباً کلمات عملکردی است، در حالیکه با افزایش سن از میزان لکنت روی این کلمات کاسته شده و بر ناروانی روی کلمات معنایی افزوده میشود. یافته ها همچنین حاکی از وجود اختلاف معنی دار بین گروه سنی پنجم و سایر گروههای سنی در درصد لکنت روی کلمه عملکردی دوم در بافت کلمه عملکردی-عملکردی-معنایی است. همچنین نوع کلمه با لکنت بیان شده در بافت کلمه عملکردی ـ معنایی در هر دو گروه کلمات عملکردی و معنایی تفاوت معنی داری را بین گروه سنی اول با سایر گروهها نشان میدهد. نتیجهگیری: میتوان چنین نتیجه گرفت که افراد فارسی زبان مبتلا به لکنت، درگروههای سنی مختلف، الگوهای ناروانی متفاوتی را نشان میدهند کودکان مبتلا به لکنت غالباً روی کلمات عملکردی دچار ناروانی هستند و با افزایش سن تغییری در ناروانیها در جهت افزایش لکنت روی کلمات معنایی پدید می آید. از آنجا که بروز همزمان لکنت هم روی کلمه عملکردی و هم معنایی در بافتهای کلمه عملکردی ـ معنایی و کلمه عملکردی ـ عملکردی ـ معنایی در همه گروههای سنی نادر است ، این مورد تأییدی است بر این نظر که ناروانی روی کلمهی عملکردی در کودکان مبتلا به لکنت به منظور کسب زمان کافی جهت تکمیل برنامه ریزی زبانی کلمه معنایی متعاقب آن صورت می گیرد. این یافته ها بر اساس فرضیه EXPLAN به دست آمده است وبا مدل EXPLANکه این یافته ها را توجیه می کند، با نتایج بدست آمده در زبان انگلیسی ، اسپانیایی و آلمانی همسویی دارد.
داود سبحانیراد، محمد رحیم شاهبداغی، بهروز محمودی بختیاری، سقراط فقیه زاده، دوره 16، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: برای تشریح مکانیسم عملکرد حافظه کوتاه مدت کلامی تاکنون مطالعات بسیاری صورت گرفته است. استفاده از راهبردها و تکنیکهایی که فرد زودتر و راحتتر به این خزانه دسترسی پیدا کند در علم گفتاردرمانی حائز اهمیت است. راهنما فرآیندی است جهت افزایش دسترسی به نوع خاصی از اطلاعات موجود در حافظه فرد، بواسطه ارائه محرکهایی که آن اطلاعات را فعال میکند. بنابراین راهنماها، لغاتی هستند که باعث تسهیل بازنمایی لغت هدف میشوند. پژوهش حاضر به مقایسه انواع راهنماهای معنایی و واجی در حافظه کوتاه مدت کلامی فرد میپردازد. روش بررسی: نمونه مورد بررسی در پژوهش حاضر، شامل 64 نفر از دانشجویان پسر 18 تا 25 ساله از دانشگاه علوم پزشکی تهران بودهاند. از آنجا که بعضی ازعوامل میتوانند اثر تخریبی بر سرعت واکنش فرد داشته باشند از این رو دقت زیادی در بررسی مواردی نظیر دوزبانگی، لکنت و مشکل تولید انجام گرفت. ابتدا از افراد حائز شرایط آزمون تمایز شنوایی وپمن گرفته شد و افراد دارای اشکال در تمایز شنوایی از روند تحقیق حذف شدند. آزمون مورد نظر از طریق نسخه دوم نرم افزار برنامهنویسی شده DMDX به افراد ارائه گردید و زمان واکنش ثبت گردید. یافتهها: یافتههای حاصل از این بررسی حاکی از آن بود که افراد در تکالیف معنایی سریعتر از سایر تکالیف به لغات دسترسی پیدا کردند و بعد از آن به راهنماهای همقافیه سریعتر پاسخ دادند. در مقایسه میانگین زمان واکنش، تکالیف معنایی و همقافیه تفاوت معنیداری را نشان دادند اما در دو متغیر نامرتبط و تجانس تفاوت معنیداری مشاهده نگردید. نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این بود که سطح معنایی از همه سطوح سریعتر بازیابی میشود و بلافاصله به دنبال آن سطح واجی فرد شروع به فعالیت مینماید. سطح تجانس دیرتر از سایر سطوح بازیابی میگردد و نتایج این قسمت از بررسی با نتایج بعضی از تحقیقات دیگر که به بررسی زمان واکنش در تکالیف واجی پرداختهاند، همسویی دارد.
آذر مهری، یونس جهانی، راضیه عالمی، الهام آرامی پور، دوره 16، شماره 2 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران آفازی روان و آلزایمر در جنبههای درک و نامیدن دچار اشکال میباشند. این تشابه در منطقه آسیب دو گروه بیمار فوق نیز وجود دارد، به طوری که در هر دو گروه مزبور، آسیب در لوب گیجگاهی و آهیانه دیده میشود. باتوجه به یکسان بودن منطقه آسیب و تشابه اختلال ارتباطی آنان، در این پژوهش تأثیر ارائه راهنمایی معنایی و آوایی در تسهیل فرآیند نامیدن بررسی میشود. روش بررسی: این مطالعه مقطعی توصیفی ـ تحلیلی روی 14 بیمار انجام شد. هفت بیمار آفازی روان با میانگین سنی 4/48 و هفت بیمار آلزایمر با میانگین سنی 71/69 سال و میانگین ارزیابی مختصر وضعیت شناختی بیمار مساوی 16 با استفاده از آزمون نامیدن فارسی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بیماران آفازی از مراکز و بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران و بیماران آلزایمر از انجمن آلزایمر ایران و بیمارستان روزبه انتخاب شدند. یافتهها: در بیماران آفازی روان، میانگین پاسخهای صحیح به راهنمایی معنایی 71/2 و به راهنمایی آوایی 29/12 بود که با p=0/01 بین دو نوع راهنمایی اختلاف معنیداری وجود داشت اما در بیماران آلزایمر بین میانگین پاسخهای صحیح به راهنمایی معـــنایی 29/8 و راهنمایی آوایـــی 43/3 با p>0/05 اختلاف معنیدار بدست نیامد. همچنین مهمترین یافته این پژوهش، تفاوت معنیدار بین راهنمایی آوایی و معنایی در دو گروه بیماران بود. نتیجهگیری: بیماران مورد مطالعه از هر دو راهنمایی در فرآیند نامیدن سود میبرند، به این صورت که پاسخهای صحیح در بیماران آفازی روان با ارائه راهنمایی آوایی افزایش مییابد ولی در گروه آلزایمر راهنمایی معنایی نقش اصلی را در تسهیل واژهیابی به عهده دارد.
فریبا یادگاری، طاهره سیما شیرازی، نیره مهدیپور شهریور، دوره 19، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: برای ردیابی اختلالات رشد درک شنیداریـکلامی، شناخت هنجارهای رشد درک کلامی ضروری است. بنابراین در تحقیق حاضر رشد درک شنیداری واژگان در کودکان فارسی زبان تهران بررسی شد. روش بررسی: در این تحقیق مقطعی توصیفیـتحلیلی، ابتدا درک کلامی 4 کودک بهنجار 2 تا 5 ساله مشاهده شد و مجموعهای از واژگان درک شده بهدست آمد که به اسم، فعل و صفت طبقهبندی شد. سپس آزمایه درک شنیداریـکلامی در دو بخش مصداقًهای عینی و مقولۀ معنایی واژهها تهیه گردید. آزمایه روی 30 نفر از کودکان بهنجار 2 تا 5 سال در مهدکودکهایی از مناطق جنوب، شمال و مرکز تهران، که بهًصورت تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا شد. میانگین پاسخهای صحیح آزمودنیها محاسبه و تحلیل آماری گردید. یافتهها: بین رشد درک شنیداریـکلامی و افزایش سن، همبستگی مثبت و بالایی وجود داشت(p=0/001، 804/0r=). درک مصداقهای عینی و مقوله معنایی کودکان 3-2 ساله نسبت به دو گروه 4-3 و 5-4 ساله پایینتر بود که این تفاوت، معنیدار محسوب میشد(p<0/05). مقایسۀ مقولههای اسم، صفت و فعل در گروههای سنی تفاوت معنیدار نشان نداد(p>0/05)، اما بین درک مصداقهای عینی و مقولۀ معنایی کلمات در تمام گروهها تفاوت معنیدار دیده شد(p<0/05). نتیجهگیری: در گروههای مختلف سنی کودکان طبیعی 2 تا 5 سال، تفاوت آشکاری بین رشد درک اسامی، صفات و افعال دیده نمیشود. رشد درک مقولههای معنایی کندتر از رشد درک مصداقهای عینی کلمات است.
هوشنگ دادگر، سعید شاه بیگی، داریوش نیکبخت، فرزانه مالمیر، زهرا اکرمی، دوره 23، شماره 2 - ( 3-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: نقص در توانایی تولید محتوا ی زبان و مشکلات حافظۀ بلندمدت و کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به پارکینسون در مطالعات مختلفی گزارش شده است. شناسایی این اختلالات در برنامهریزی برای مداخلات اولیه مؤثر است . این پژوهش با هدف بررسی س اخت خوشه و تعداد انتقال در این گروه از بیماران انجام شد. روش بررسی: در این پژوهش ۳۰ بیمار مبتلا به پارکینسون و ۳۰ فرد سالم که از نظر سن، جنس و میزان تحصیلات با هم مطابق بودند مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین ساخت خوشه و تعداد انتقال با استفاده از روش Troyer در بین دو گروه مقایسه شد. دادههای بهدست آمده با استفاده از آزمون آماری غیرپارامتری منویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: مقایسۀ بین میانگین ساخت خوشه در بیماران مبتلا به پارکینسون و افراد سالم تفاوت معنیداری را نشان داد(p=۰/۰۰۵). همچنین بین میانگین تعداد انتقالها در بین دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده شد(p=۰/۰۰۸). در هر دو گروه مورد مطالعه، سن ارتباط معنیدار و معکوسی با عملکردهای ساخت خوشه و انتقال داشت(p<۰/۰۰۱). نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که فرایند انتقال از یک زیرمجموعۀ معنایی یا واجی به یک زیرمجموعۀ معنایی یا واجی دیگر و نیز ساخت خوشه در بیماران مبتلا به پارکینسون آسیب میبیند.
|
|
|
|
| This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 3.0 Unported License which allows users to read, copy, distribute and make derivative works for non-commercial purposes from the material, as long as the author of the original work is cited properly. |
|
|
|