جستجو در مقالات منتشر شده


93 نتیجه برای بیمار

حسین ابراهیمی، حسین نامدار ارشتناب، محمد اصغری جعفرآبادی، مریم وحیدی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ایجاد و حفظ محیط ایمن، یک بخش مهم از مراقبت در بخش­های روان‌پزشکی است. نتایج مطالعات قبلی نشان می­دهد که برخی ویژگی­های محیط فیزیکی، ایمنی بخش را تسهیل می­کند. تجارب افرادی که بیش‌ترین حضور در این محیط­ها را دارند، می­تواند بهترین منبع جهت شناسایی این ویژگی­ها ­باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تبیین درک بیماران و کارکنان از ویژگی­های محیط فیزیکی ایمن در بخش­های روان‌پزشکی انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی توصیفی اکتشافی، هفت نفر از بیماران در حال ترخیص و نوزده نفر از کارکنان شاغل در بخش­های روان‌پزشکی مورد مصاحبه قرار گرفتند و همچنین 84 ساعت مشاهده در عرصه صورت گرفت. داده­ها با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای کیفی با روش Graneheim و Lundman تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که محیط فیزیکی ایمن در بخش­های روان‌پزشکی به معنای «داشتن محیط زندگی عاری از حوادث» است. این درون‌مایه، انتزاعی شده دو طبقه اصلی شامل «داشتن طرح پیشگیری­کننده از حوادث» و «داشتن محیط زندگی طبیعی (نرمال)» است. «حذف یا تعدیل اسباب حادثه آفرین»، «بخش­های متناسب با ویژگی­ بیماران» و «شرایط تسهیل‌کننده عملکرد کارکنان» زیرطبقات طبقه داشتن طرح پیشگیری­کننده از حوادث و «فعالیت­های هدفمند و معنادار»، «شرایط سالم و خوشایند» و «تأمین حریم بیمار» زیرطبقات طبقه «داشتن محیط زندگی طبیعی (نرمال)» است.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، جهت پیشگیری از آسیب روانی و جسمی به بیماران و کارکنان در بخش­های روان‌پزشکی ضروری است تا یک محیط فیزیکی ایجاد شود که عاری از امکان وقوع حوادث باشد و در عین حال نیازهای روزمره بیماران تأمین شود.
 
زهرا سیدقلعه، مرضیه پازکیان،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: موفقیت چک لیست جراحی ایمن در کاهش مرگ و میر و عوارض جراحی، به طور گسترده‌ای وابسته به میزان انطباق با چک لیست و اجرای صحیح اجزای آن توسط تیم جراحی می‌باشد. هدف از این مطالعه تعیین چالش‌های موجود در اجرای مؤثر چک لیست جراحی ایمن و ارایه راهکارهایی برای اجرای مؤثرتر آن است.
روش بررسی: در مرور سیستماتیک حاضر کلیه مقاله‌های کیفی مرتبط با اهداف مطالعه، چاپ شده از سال 2010 تا اکتبر 2018 بررسی شد. جستجو در پایگاه SID، Iran Medex، Iran doc، Magiran، PubMed/Medline، Web of Science، Scopus، ProQuest، Google Scholar، Cochrane library، Embase با کلید واژه‌های ایمنی بیمار، فرآیند جراحی، چک لیست، سازمان جهانی سلامت، علم اجرا، پژوهش کیفی، Patient safety، Operative، Surgical Procedures، Checklist، World Health Organization، Implementation Science، Qualitative Research انجام یافت. معیارهای ورود، مقاله‌های به زبان انگلیسی یا فارسی، مقالات کیفی و مرتبط با اهداف مطالعه بود. معیارهای خروج، مقاله‌های مروری، پوستر، سخن‌رانی، نامه به سردبیر و مطالعات کمی بود.
یافته‌ها: یافته‌های حاصل از بررسی 14 مطالعه کیفی نشان داد که مهم‌ترین چالش‌های اجرای مؤثر چک لیست جراحی ایمن مربوط به اولویت‌های غیرقابل پیش‌بینی، عدم همکاری و هماهنگی اعضای تیم جراحی، عدم تطبیق چک لیست با زمینه هر بیمارستان، عدم مشارکت بیمار و فقدان رویکرد برنامه‌ریزی شده در اجرای چک لیست بوده است. همچنین راهکارهای بهبود اجرای چک لیست جراحی ایمن، عبارت است از بومی‌سازی چک لیست، بهبود همکاری و هماهنگی تمامی اعضای تیم، آموزش و تمرین، مشارکت دادن بیمار و رهبری سازمانی فعال.
نتیجه‌گیری: معرفی چک لیست جراحی ایمن در بخش مراقبت‌های سلامت یک چالش دایمی است و نیازمند ارزیابی­های مستمر و ادغام آن با جریان­های کاری موجود در بیمارستان، رهبری فعال و مؤثر، توضیح چرایی و چگونگی استفاده از آن توسط مدیران و حمایت از جانب سازمان است. آموزش مداوم، ارزیابی عملکرد و مشارکت دادن تمامی اعضای تیم جراحی در اجرای چک لیست، عوامل کلیدی در اجرای مؤثر آن است.
 
سمیرا اروجلو، وحید زمان‌زاده، لیلا ولی‌زاده،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مشارکت بیمار جزء مهم در رویکرد مراقبتی بیمار محور و بخشی از حقوق بیماران می‌باشد، که با پیامدهای مثبت در سیستم بهداشتی درمانی همراه است. این مطالعه با هدف تبیین تجارب پرستاران در مورد مشارکت بیماران در مراقبت‌های پرستاری و عوامل مربوط به آن انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با مشارکت 18 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان‌های آموزشی تبریز در سال 1398 انجام یافت. از نمونه‌گیری هدفمند طی مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته و جلسات گروه متمرکز و مصاحبه انفرادی برای جمع‌آوری داده‌ها بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها به روش تحلیل محتوای قراردادی انجام یافت. برای دستیابی به صحت و پایایی داده‌ها از معیارهای Lincoln و Guba استفاده شد.
یافته‌ها: تحلیل داده‌ها منجر به استخراج چهار طبقه اصلی ارایه اطلاعات، دخیل نمودن بیماران در تصمیم‌گیری، همکاری و احترام شد. مشارکت بیمار از دیدگاه پرستاران چنین بود: یک فرآیند تعاملی تصمیم‌گیری و همکاری بین پرستار و مددجو توأم با تبادل اطلاعات، احترام و کسب اجازه از بیمار. همچنین نتایچ شامل ملزومات و پیش‌آیندها، حیطه‌ها، پیامدها، موانع و راهکارهای مربوط به مشارکت بیمار در مراقبت‌های پرستاری بود.
نتیجه‌گیری: امروزه مشارکت بیمار به عنوان حق قانونی بیمار و نیز به عنوان استاندارد طلایی بین‌المللی سیستم‌های مراقبت سلامت در نظر گرفته می‌شود. بنابراین پرستاران، سیاست‌گذاران سیستم سلامت، بیماران و مراکز دانشگاهی می‌توانند از این نتایج در ارتقای مشارکت بیمار در مراقبت بهره جویند.
 
مینا حسن زاده، پروانه وصلی، فاطمه استبصاری، ملیحه نصیری،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت از کودکان مبتلا به بیماری مزمن با فشار مراقبتی برای خانواده‌ها همراه بوده و روی خودکارآمدی آن­ها تأثیر می­گذارد. مراقبت خانواده محور نیز می‌تواند با پیامدهای مثبت همراه باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط درک از مراقبت خانواده محور، خودکارآمدی و فشار مراقبتی در مادران کودکان مبتلا به بیماری مزمن انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، در سال 1398 در مورد 220 نفر از مادران کودکان مبتلا به بیماری مزمن بستری در بیمارستان‌های کودکان شهر تهران که به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های درک والدین از مراقبت خانواده محور، خودکارآمدی درک شده مادران در مادری کردن و مقیاس تأثیر بر خانواده جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 18 و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی مانند آزمون­های همبستگی پیرسون و رگرسیون در سطح معناداری 05/0p< انجام یافت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد درک از مراقبت خانواده محور با خودکارآمدی ارتباط مستقیم و با فشار مراقبتی ارتباط معکوس دارد (به ترتیب 001/0p< و 022/0=p)، به طوری که با افزایش 1 واحد در نمره درک از مراقبت خانواده محور، خودکارآمدی مادران به میزان 25/0 افزایش و فشار مراقبتی به میزان 23/0 کاهش می­یابد. ارتباط معناداری بین خودکارآمدی و فشار مراقبتی یافت نشد (962/0=p).
نتیجه‌گیری: با توجه به این که مراقبت خانواده محور منجر به افزایش خودکارآمدی و کاهش فشار مراقبتی می­شود، پرستاران می­توانند با تقویت اجرای مراقبت خانواده محور، زمینه بهبود خودکارآمدی مادران و کاهش فشار مراقبتی آن­ها را فراهم سازند.
 
لیلا نیک‌روز، فاطمه الحانی، عباس عبادی، انوشیروان کاظم‌نژاد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: خودکنترلی، سازمان‌دهی پاسخ‌های شناختی و احساسی به منظور ارایه رفتار مداوم و انطباقی با استانداردهای ایده‌آل در اهداف بلند مدت است. با توجه به بار مراقبتی بالای بیماران مزمن، مطالعه حاضر با هدف تبیین مفهوم توسعه یافته خودکنترلی مراقب عضو خانواده بیمار مزمن مبتنی بر الگوی توانمندسازی خانواده محور انجام یافته است.
روش بررسی: داده‌ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختار با 26 مشارکت‌کننده (19 مراقب عضو خانواده، چهار پرستار، سه بیمار مزمن) از خرداد 95 تا مرداد 96 در جنوب غربی ایران جمع‌آوری و با تحلیل محتوای هدایت شده تحلیل شد. ضبط مستندات، توصیف دقیق جزئیات، بـازنـگری مشارکت‌کنندگان و ناظران، حداکثر تنوع مشارکت‌کنندگان، به منظور صحت و دقت داده‌ها مورد توجه بود.
یافته‌ها: خودکنترلی تعالی بخش مراقب عضو خانواده در چهار بعد «بصیرت مراقب»، «اولویت‌گذاری ارزشی در مراقبت»، «پذیرش بار مراقبت» و «ارایه مراقبت متعهدانه» تبیین شد. مراقب با پیش‌بینی خطرات احتمالی ایفای نقش مراقبت و شناخت عمیق شرایط مراقبت ضمن توجه به نتیجه مراقبت و فضیلت آن، بار مراقبت را از طریق مثبت‌اندیشی و مصلحت‌اندیشی پذیرفته و متواضعانه ضمن برخورداری از تجربه مراقبتی با صلاحیت، «مراقبتی متعهدانه» را ارایه می‌نماید.
نتیجه‌گیری: تبیین مفهوم خودکنترلی مبتنی بر الگوی توانمندسازی خانواده محور در عرصه واقعی، سبب شناخت واضح این مفهوم شده و زمینه ساز انجام «مراقبت متعهدانه» توسط مراقبان عضو خانواده بیماران مزمن و در نتیجه کاهش بار کاری در بالین خواهد شد.
 
علی محمد مصدق‌راد، مریم تاجور، قاسم جان‌بابایی، محبوبه پارساییان، فرح بابایی، لیلی اسلامبولچی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: شاخص سزارین در ایران 56% در سال 1392 بوده که از میزان 10 تا 15 درصدی پیشنهادی سازمان بهداشت جهانی بسیار بیش‌تر است. برنامه ترویج زایمان طبیعی طرح تحول نظام سلامت با هدف کاهش سزارین‌های غیرضروری و ارتقای سلامت مادران و نوزادان از اردیبهشت 1393 در کشور اجرا می‌شود. این پژوهش به بررسی تأثیر برنامه ترویج زایمان طبیعی بر میزان سزارین کشور پرداخته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی و طولی است. شاخص سزارین ماهیانه بیمارستان‌های کشور از اول فروردین 1392 تا شهریور 1397 استخراج و روند تغییرات آن، قبل و بعد از اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی با استفاده از روش سری زمانی منقطع تحلیل شد.
یافته‌ها: شاخص سزارین در ایران بلافاصله پس از اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی 6% کاهش یافت و سپس، در همین سطح ثابت ماند. این برنامه در کاهش سزارین بیمارستان‌های آموزشی (5/9%)، غیرآموزشی (7/11%)، خصوصی (1/18%)، خیریه (1/27%) و دانشگاه آزاد اسلامی (31%) مؤثر بوده، اما تأثیر افزایشی بر سزارین بیمارستان‌های تأمین اجتماعی (7%) و وابسته به سایر سازمان‌ها (7/15%) داشته است. در صورت عدم اجرای برنامه، سزارین کشور به 5/58% در شهریور 1397 می‌رسید.
نتیجه‌گیری: اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی تاحدی در کاهش سزارین در ایران مؤثر بوده است. ارتقای این برنامه از طریق تدوین و اجرای راهبردهای جامع مرتبط با حوزه‌های حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تجهیزات، اطلاعات و ارایه خدمات، با توجه به علل افزایش سزارین غیرضروری در سطوح وزارت بهداشت (متا)، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی (ماکرو)، بیمارستان (مزو) و تیم زایمان (میکرو) برای دستیابی به اهداف ملی تعیین شده ضروری است.
 
شهناز طبیعی، سید علی معزی، غلامرضا شریف‌زاده، بهاره زارعی، فاطمه کبری شفیعی،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های قلبی و عروقی به خصوص انسداد عروق کرونر از شایع‌ترین بیماری‌های منجر به مرگ در سطح جهان است. اخیراً برای درمان، از مداخله کرونر از طریق پوست، استفاده می‌شود که باعث کاهش قابل توجه در میزان مرگ و میر شده است. برای کاهش عوارض آنژیوپلاستی رفتارهای مراقبتی پرستاران اهمیت خاصی دارد. هدف این مطالعه تعیین تأثیر اجرای روش مراقبت پرستاری اولیه بر درک بیماران از رفتارهای مراقبتی پرستاران بعد از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه مداخله­ای­ تصادفی شاهددار، تعداد 60 نفر بیمار که پس از آنژیوپلاستی در بخش مراقبت­های ویژه قلبی بیمارستان رازی شهر بیرجند از اسفند 1397 لغایت اردیبهشت 1398 بستری شده بودند، به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه 30 نفره تخصیص یافتند. برای بیماران گروه کنترل مراقبت­های معمول بخش به روش موردی و برای بیماران گروه مداخله مراقبت­های پرستاری اولیه براساس فرآیند پرستاری اجرا گردید. در زمان ترخیص، پرسشنامه استاندارد درک از رفتار مراقبتی پرستاران برای همه بیماران به روش مصاحبه تکمیل شد. داده­های جمع­آوری شده با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین نمره کلی درک از رفتار مراقبتی و همچنین ابعاد «احترام» و «اطمینان از حضور انسانی» در گروه مداخله به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بوده است (05/0p<). اما در ابعاد «گرایش و ارتباط مثبت»، «داﻧﺶ و ﻣﻬﺎرتﺣﺮﻓﻪای» و «توجه به تجارب دیگری» تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0p>).
نتیجه‌گیری: ارایه مراقبت پرستاری به روش اولیه منجر به افزایش درک بیمار از رفتار مراقبتی پرستاران و افزایش حس احترام و اطمینان از حضور انسانی پرستار می‌شود. لذا به کارگیری این روش مراقبتی در بخش مراقبت­های ویژه قلبی توصیه می­گردد.
 
نسرین گله‌دار، مرضیه حسن‌پور، اشرف کاظمی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: طراحی فضاهای درمانی و امکانات فیزیکی نیازمند شناسایی نیازهای خانواده بیمار و از مؤلفه­های مهم در نظریه­های پرستاری است. هدف از این مطالعه تبیین نیازهای مراقبان خانوادگی بیماران تحت عمل جراحی زنان به امکانات و تجهیزات فیزیکی در بیمارستان می­باشد.
روش بررسی: این مطالعه‌ برگرفته از نتایج بخش کیفی مطالعه بزرگ ترکیبی در خصوص تدوین و اجرای برنامه ارایه خدمت مبتنی بر نیاز به مراقبان بیماران تحت عمل جراحی زنان در سال 1396 می‌باشد. انتخاب مشارکت‌کنندگان به صورت هدفمند و با حداکثر تنوع انجام یافت. داده­های مطالعه با استفاده از 31 (16 مراقب، 6 پرستار، 4 پزشک، 3 بیمار و 2 نیروی خدماتی) مصاحبه‌ عمیق و مشاهده، جمع‌آوری و به روش تحلیل محتوای کیفی متعارف با رویکرد Zhang و Wildemuth مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: تحلیل داده­ها منجر به توسعه درون­مایه «نیاز به امکانات فیزیکی» شد که از دو طبقه «نیاز به ساختار فیزیکی مناسب در بیمارستان» با زیرطبقات «نیاز مراقب به امکانات استراحتی در پشت درب اتاق‌عمل»، «نیاز به تأمین امکانات رفاهی در بیمارستان برای مراقب»، «نیاز به امکانات رفاهی در بخش جراحی»، «ضرورت تخصیص اتاق به بیماران مشابه» و طبقه «نیاز به امکانات و تجهیزات بیمارستانی مناسب» با زیرطبقات «نیاز مراقب به امکانات و وسایل رفاهی مراقب»، «نیاز مراقب به امکانات و وسایل رفاهی برای راحتی بیمار خود» شکل گرفت.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان­دهنده اهمیت وجود ساختار فیزیکی متناسب با نیازهای مراقبان خانوادگی به همراه وجود امکانات و تجهیزات مناسب در بیمارستان زنان است. از محدودیت­های مطالعه منع ملاقات مردان در بیمارستان زنان بود. توصیه می­شود مطالعه­ای در خصوص نیازهای همراهان مرد و ضرورت حضور آنان با توجه به بافت فرهنگی انجام گیرد. همچنین طراحی معماری جدید جهت ایجاد محیط درمانی مناسب و تأثیر مثبت آن بر بهبود بیماران و افزایش رضایتمندی بیمار و خانواده پیشنهاد می‌شود.
 
روح‌انگیز نوروزی‌نیا، عباس عبادی، محمدحسین یارمحمدیان، سعید چیان، مریم آقابراری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی به عنوان اولین گروه حاضر در صحنه حوادث و بلایا، باید توانایی مقابله و همچنین حفظ سلامت جسمی و روانی خود را داشته باشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط تاب­آوری و خودکارآمدی کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی با کیفیت زندگی حرفه­ای آنان انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی است که به صورت مقطعی در سال 1398 انجام یافته است. 200 نفر از کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز به روش نمونه­گیری نسبتی و در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه جمعیت‌شناختی و سه پرسشنامه استاندارد شده تاب­آوری کارکنان پیش بیمارستانی، خودکارآمدی Schwartz و Jerusalem، و کیفیت زندگی حرفه­ای Stamm بود. داده­ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 20 و آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی (همبستگی اسپیرمن، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندگانه) در سطح معناداری 05/0p تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار خودکارآمدی 82/5±67/29 تاب‌آوری 07/17±14/123، رضایت از شفقت 09/8±81/39، فرسودگی 76/4±06/12، و استرس تروماتیک ثانویه 27/7±61/23، بود. همبستگی معناداری بین خودکارآمدی با سه مؤلفه کیفیت زندگی حرفه‌ای وجود داشت (05/0>p). خودکارآمدی با رضایت از شفقت رابطه مثبت و با فرسودگی و استرس تروماتیک ثانویه رابطه منفی داشت. همچنین خودکارآمدی و تاب‌آوری پیش‌بینی‌کننده رضایت از شفقت، و فرسودگی بودند (05/0>p). جهت تأثیر خودکارآمدی و تاب‌آوری بر رضایت از شفقت مثبت بود. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه گام به گام نشان داد که 5 مؤلفه تاب‌آوری شامل خودمدیریتی، نتایج استرس، چالش‌های ارتباطی، حفظ آرامش و انگیزه شغلی بر رضایت از شفقت تأثیر داشته‌اند (05/0>p). جهت تأثیر تمامی مؤلفه‌های تاب‌آوری بر رضایت از شفقت مثبت بود.
نتیجه‌گیری: کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز از نظر میزان تاب­آوری، خودکارآمدی و کیفیت زندگی حرفه­ای در سطح قابل قبولی قرار داشتند.
 
مریم محمدی صادق، علی نویدیان، مهناز قلجه، نسرین رضائی،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فوریت‌های پیش بیمارستانی یکی از پر استرس‌ترین حرفه‌های پزشکی است. مشاغل پر استرس بر تاب‌آوری و توانایی کنترل خشم کارکنان تأثیر می‌گذارند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش روانی بر میزان خشم و تاب‌آوری کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه ­تجربی تعداد 120 نفر از کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی شهر زاهدان شرکت نمودند. افراد واجد شرایط در پایگاه‌های شهری و جاده‌ای حوزه شهر زاهدان به شیوه در دسترس وارد مطالعه شدند. برای تعیین گروه مداخله و کنترل از میان 24 پایگاه موجود به شیوه تصادفی 12 پایگاه در گروه مداخله و 12 پایگاه در گروه کنترل قرار گرفتند. ابتدا فرم اطلاعات فردی و پرسشنامه‌های خشم و تاب‌آوری توسط هر دو گروه به صورت خودگزارش‌دهی تکمیل شد. سپس گروه مداخله به صورت گروه‌های 12-8 نفری در 5 جلسه آموزش روانی شرکت کردند. پرسشنامه‌ها دو ماه بعد از مداخله در هر دو گروه دوباره تکمیل شد. تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون­های کای‌دو، تی‌مستقل، تی‌زوجی) انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج آزمون تی‌مستقل نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمره تاب‌آوری کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی در بین دو گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله تفاوت معنادار نداشته است (492/0=p) ولی پس از مداخله تفاوت معنادار مشاهده شده است (009/0=p). همچنین نتایج آزمون تی‌مستقل نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمره کنترل خشم کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی دو گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله تفاوت معناداری با هم نداشته است (672/0=p) ولی پس از مداخله میزان آن در گروه مداخله به طور معناداری از گروه کنترل بیش‌تر بود (001/0p<).
نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر نشان داد آموزش روانی، تاب‌آوری کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی را ارتقا داده است و با ارتقای آن کارکنان توانسته‌اند خشم خود را کنترل نمایند. پیشنهاد می‌شود در برنامه‌های آموزش ضمن خدمت کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی، برنامه آموزش روانی برای ارتقای تاب‌آوری و کنترل خشم آنان که در با موقعیت‌های پر تنش فراوانی رو به رو می‌شوند لحاظ شود.
 
الهام شکیبازاده، فهیمه طاهرخانی، میر سعید یکانی‌نژاد، داود شجاعی‌زاده، مریم تاجور،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر، رفتار نامحترمانه مادری به عنوان یک مشکل قابل توجه در جهان مطرح شده است. این مطالعه با هدف تعیین شیوع رفتارهای نامحترمانه با مادران در لیبر و زایمان و تعیین عوامل مرتبط با آن طراحی و اجرا شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه مقطعی در سال 1398 در مورد 357 نفر از مادرانی که در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران زایمان طبیعی داشتند، انجام گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌ای حاوی ویژگی‌های فردی مادران و همچنین پرسشنامه اندازه‌گیری شیوع حیطه‌های مختلف سوء رفتار بود که به روش مصاحبه با مادران تکمیل شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های توصیفی و آزمون کای‌دو و رگرسیون لجستیک چندگانه در نرم‌افزار SPSS نسخه 24 انجام گرفت.
یافته‌ها: همه مادران شرکت‌کننده در این مطالعه حداقل یک نوع سوء رفتار را تجربه کرده بودند که بیش‌ترین آن در حیطه «عدم اجازه برای تحرک، مایعات و داشتن همراه» (7/99%) و کم‌ترین آن در حیطه «انگ زدن و تبعیض» (5/4%) بود. تحلیل آماری رابطه معناداری بین افزایش سن، اقلیت قومیتی، زایمان بار اول، وضعیت اقتصادی بالاتر، زمان زایمان (شب، روز) و داشتن سابقه بیماری با تجربه بیش‌تری از انواع حیطه‌های مختلف سوء رفتار را نشان داد.
نتیجه‌گیری: این مطالعه مؤید شیوع نسبتاً بالای رفتارهای نامحترمانه با مادران در بیمارستان‌ها، براساس استانداردهای جهانی است که توجه جدی و سریع مسؤولان را می‌طلبد، تا با انجام مداخلاتی در جهت رفع یا کاهش این نوع رفتارها اقدام کنند.
 
فهیمه ثابتی، معصومه صفرخانلو، رضا عباس‌زاده، شیما حقانی، محبوبه علی‌اکبری،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت از کودکان مبتلا به بیماری مادرزادی قلب برای والدین بسیار چالش برانگیز است و مادران این کودکان کیفیت زندگی پایینی دارند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر اجرای طرح ترخیص بر کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به بیماری مادرزادی قلب تحت عمل جراحی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 72 مادر کودک مبتلا به بیماری مادرزادی قلب مراجعه‌کننده به مرکز قلب و عروق شهید رجایی تهران در سال 1398 به روش نمونه‌گیری مستمر و تخصیص غیرتصادفی در گروه مداخله و کنترل (36 نفر در هر گروه) وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه جمعیت‌شناختی و کیفیت زندگی SF-36 بود که قبل و 2 ماه بعد از مداخله تکمیل شد. مداخله طی 6 جلسه سی دقیقه‌ای آموزش در زمان پذیرش، حین بستری و ترخیص در بخش اجرا شد و پیگیری تا 2 ماه بعد از ترخیص ادامه یافت. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 20 و آزمون‌های آماری کای‌دو، تی‌مستقل و آزمون دقیق فیشر تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمره کیفیت زندگی قبل از مداخله در گروه آزمون 35/19±93/58 و کنترل 78/16±93/64 بود که تفاوت معنادار بین گروه‌ها وجود نداشت (165/0=p). دو ماه پس از مداخله میانگین کیفیت زندگی در گروه آزمون 81/17±44/73 و کنترل 49/16±67/73 بود که بین گروه‌ها تفاوت معنادار آماری وجود نداشت (956/0=p).
نتیجه‌گیری: اجرای طرح ترخیص طراحی شده سبب بهبود کیفیت زندگی مادران نشد. پیشنهاد می‌شود در اجرای طرح ترخیص علاوه بر آموزش مراقبت­ صحیح از کودک مبتلا، حمایت روانی از مادران نیز به عمل آید.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180501039489N3
 
مصطفی روشن‌زاده، مجید شیرانی، علی تاج‌آبادی، مینا شیروانی، سمیه محمدی،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تغییرات شاخص­های همودینامیک می­تواند حاکی از وضعیت سلامتی افراد باشد و اقدامات درمانی، باعث تغییراتی در شاخص­های همودینامیک شده و بر روند درمان بیماران تأثیر می­گذارد. روش­های مختلف انحراف فکر می­تواند تأثیرات متفاوتی بگذارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر روش­ انحراف فکر دیداری (تماشای فیلم) و شنیداری (شنیدن موسیقی) بر شاخص­های همودینامیک بیماران تحت سنگ شکنی برون اندامی صورت گرفته است.
روش بررسی: مطالعه نیمه تجربی حاضر با طرح سه گروهی قبل و بعد در مورد ۹۰ بیمار تحت سنگ شکنی برون اندامی در واحد سنگ شکنی بیمارستان آیت‌الله کاشانی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در سال ۱۳۹6 انجام گرفته است. بیماران با استفاده از روش نمونه­گیری دردسترس انتخاب و در سه گروه تخصیص تصادفی یافتند. مداخله شامل روش انحراف فکر دیداری و شنیداری بود. داده­ها قبل و بعد از مداخله توسط پرسشنامه ویژگی‌های فردی و بیماری، دستگاه فشارخون جیوه­ای و پالس‌اکسی‌متری که کالیبره شده بودند، جمع­آوری و در نرم­افزار آماری SPSS نسخه ۱۶ و با استفاده از آمارهای توصیفی (میانگین و انحراف معیار و درصد و فراوانی) و تحلیلی (زوج، آزمون تی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: آزمون آنالیز واریانس نشان داد که میانگین متغیرهای فشارخون سیستول، دیاستول، نبض و درصد اشباع اکسیژن در گروه­های شنیداری، دیداری و کنترل قبل از مداخله تفاوت معنادار نداشته است (0۵/0<p). همچنین میانگین این متغیرها در گروه­های شنیداری، دیداری و کنترل بعد از مداخله نیز تفاوت معناداری نداشته است (0۵/0<p). آزمون تی‌زوج نیز نشان داد که میانگین نبض (۱۳۳/0=p)، فشارخون سیستولیک (159/0=p) و دیاستولیک (۴۱۳/0=p) و درصد اشباع اکسیژن (۰۸۳/0=p) بیماران بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله برحسب گروه­های مختلف معنادار نبوده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، موسیقی و تماشای فیلم بر شاخص­های همودینامیک بیماران تحت سنگ شکنی تأثیر معناداری نداشته است. در این زمینه با توجه به کمبود مطالعات تأییدکننده، انجام مطالعات بیش‌تر در مورد بیماران سنگ شکنی بایستی مدنظر قرار بگیرد.
 
سودابه لطفی پلنگی، فاطمه غفاری، زهرا فتوکیان، علی ذبیحی،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت‌های پرستاری ارتقای سلامت در سالمندان مبتلا به COPD در ساختارهای بهداشتی- درمانی متفاوت است و بررسی در این زمینه می‌تواند به شناخت شکاف دانشی موجود کمک نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین فعالیت‌های پرستاری ارتقا دهنده سلامت در سالمندان مبتلا به COPD انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1399 انجام یافت. 180 پرستار شاغل در بیمارستان‌های آموزشی وابسته به دانشگاه‌های علوم پزشکی مازندران و بابل در مطالعه شرکت کردند. نمونه‌گیری به روش در دسترس انجام گرفت. ابزارهای جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسشنامه مشخصات فردی و حرفه‌ای و پرسشنامه محقق ساخته فعالیت‌های پرستاری ارتقا دهنده سلامت برای سالمندان مبتلا به COPD بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 و آزمون‌های تی‌تست، آنوا و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین سنی پرستاران شرکت‌کننده در مطالعه 05/8±58/34 سال بود. 4/84% نمونه‌ها زن و 6/70% متأهل بودند. میانگین و انحراف معیار نمره فعالیت‌های پرستاری ارتقا دهنده سلامت 90/37±10/197 محاسبه شد. در بین ابعاد مربوط به فعالیت‌های ارتقا دهنده سلامت، کم‌ترین فراوانی مربوط به ابعاد «ترک سیگار/مواد مخدر» (4/34%) و «خودتوانمندسازی» (8/32%) بود. بین فعالیت‌های ارتقا دهنده سلامت با محل اشتغال (034/0=p)، سن (001/0p<)، جنس (022/0=p) و وضعیت تأهل پرستاران (014/0=p) ارتباط معناداری مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: فعالیت‌های ارتقا دهنده سلامت برای سالمندان مبتلا به COPD، بالاتر از سطح متوسط بوده است. با این حال نیاز است برنامه‌های آموزش ضمن خدمت و کنفرانس‌های داخل بخشی به منظور ارتقای صلاحیت حرفه‌ای پرستاران به ویژه در بعد رفتارهای مشاوره‌ای و ترک سیگار صورت گیرد.
 
ام لیلا جعفربگلو، زهرا کاشانی‌نیا، نعیمه سیدفاطمی، حمید حقانی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به این که آسایش هدف نهایی کلیه فرآیندهای پرستاری است، مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت آسایش مددجویان بستری با اختلال روان‌پزشکی انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی است که با شرکت 275 مددجوی بستری در بخش‌های روان‌پزشکی بیمارستان شهید دکتر لواسانی در سال 99 در تهران انجام گرفته است. نمونه‌گیری به صورت مستمر بود. مددجویان پرسشنامه‌های جمعیت‌شناختی و ابزار آسایش افراد بستری در بخش روان‌پزشکی را تکمیل نمودند. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، آزمون‌های آماری تی‌مستقل، آنالیز واریانس و آزمون تعیینی شفه در نرم‌افزار SPSS نسخه 24 در سطح معناداری 05/0p< تحلیل شد.
یافته‌ها: 9/66% (184 نفر) بیماران مرد بودند. نمره آسایش کلی مددجویان 76/128 بود که براساس امتیازبندی از عدد 38 تا 190 میزان آسایش بیش‌تر از میانه بود. بیش‌ترین امتیاز در ابعاد آسایش به ترتیب حیطه فرهنگی‌اجتماعی (55/91±20/65حیطه روانی معنوی (50/31±19/64)، حیطه فیزیکی (06/37±22/58) و حیطه محیطی (39/22±19/49) بوده است. آزمون تعیینی شفه نشان داد که نمره آسایش در مددجویانی که میزان درآمدشان کفایت می‌کند به طور معناداری (001/0p<) بالاتر بوده است. همچنین مددجویانی که شغل آن‌ها کارمند است نمره آسایش بیش‌تری نسبت به سایرین کسب نموده‌اند (017/0=p).
نتیجه‌گیری: مددجویان کم‌ترین آسایش را در حیطه محیطی و بالاترین آسایش را در حیطه فرهنگی- ‌اجتماعی کسب کردند بنابراین توصیه می‌شود که برنامه‌ریزی و اجرای کلیه مداخلات پرستاری با هدف حفظ و بهبود آسایش در حیطه محیطی بخش‌های روان‌پزشکی انجام گیرد.

 
سولماز موسوی، مهرزاد سلوکی، احسان شمسی گوشکی، علیرضا پارساپور،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: اعتباربخشی بیمارستان‌ها نقش به سزایی در ارتقای کیفیت، ایمنی و اثربخشی خدمات درمانی ارایه ‌شده و افزایش کارایی بیمارستان‌ها دارد. اثربخشی سیستم اعتباربخشی به کیفیت استانداردهای اعتباربخشی، هماهنگی و جامعیت روش اعتباربخشی و کمیت و کیفیت ارزیابان اعتباربخشی بستگی دارد. لزوم وجود سنجه‌های مناسب برای بررسی و ارزیابی اجرای منشور حقوق بیمار در اعتباربخشی بیمارستان‌ها حایز اهمیت است. این مطالعه با هدف تبیین چالش‌های حقوق بیمار در نظام اعتباربخشی بیمارستان‌های ایران انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوی قراردادی در سال 1399 با مشارکت 13 فرد ذی‌ربط و آگاه، براساس معیارهای ورود انجام یافت. به موازات انجام مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته با هدف بررسی جامعیت، پوشش مؤلفه‌های حقوق بیمار توسط سنجه‌های اعتباربخشی در 4 جلسه بررسی شد. روند تحلیل داده‌ها براساس روش Graneheim و Lundman انجام گرفت.
یافته‌ها: چالش‌های حقوق بیمار در نظام اعتباربخشی با دو درونمایه «نقصانهای محتوایی استانداردهای اعتباربخشی بیمارستانها» و «چالش‌های مدیریتی نظام اعتباربخشی» تبیین شد.
نتیجه‌گیری: اعتباربخشی نقش مؤثر و جدی در ارتقا و بهبود خدمات بیمارستانی داشته و می‌تواند به ‌خوبی ناظر بر رعایت حقوق‌گیرنده خدمات و همچنین منشور حقوق بیماران باشد. این پژوهش اطلاعات مفیدی را در زمینه نقصان‌های محتوایی استانداردهای اعتباربخشی کشور در حیطه حقوق‌گیرنده خدمت و چالش‌های اجرایی آن در اختیار می‌گذارد که می‌تواند مورد استفاده سیاست‌گذاران مربوط واقع شود.

 
الهام نیکخواه بیدختی، کوکب بصیری مقدم، موسی سجادی، مهدی بصیری مقدم،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتارهای مرتبط با سلامتی افراد مبتلا به آنفارکتوس میوکارد به شدت تحت تأثیر درک از بیماری آن‌ها قرار دارد و آموزش یکی از روش‌های افزایش درک از بیماری به شمار می‌رود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه آموزش چند رسانه‌ای با آموزش تلفنی بر درک از بیماری در مبتلایان به آنفارکتوس میوکارد انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در مورد 32 بیمار مبتلا به آنفارکتوس میوکارد مرخص شده در سال 1399-1398 در شهر گناباد و مشهد انجام گرفت. نمونه‌ها به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه چند رسانه‌ای و تلفنی قرار گرفتند. محتوای مداخله شامل روند بیماری، علایم، پیشگیری و درمان و مراقبت­های بعد از ترخیص بود. محتوای آموزشی یکسان بود و در گروه تلفنی به­صورت مکالمه و در گروه چند رسانه­ای به­صورت فیلم، صدا و تصویر ارایه شد. پرسشنامه کوتاه درک از بیماری (Brief IPQ) در روز اول و هفته ششم بعد از ترخیص تکمیل شد. تحلیل داده­ها در نرمافزار SPSS نسخه 20 و با آزمون‌های Kolmogorov–Smirnov، مجذور کای، دقیق فیشر، تیمستقل، تیزوجی و آزمون Levene در سطح معناداری کمتر از 050/0 انجام یافت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین نمره مؤلفه‌های درک از بیماری بعد از مداخله نسبت به قبل در بیماران هر دو گروه آموزش چند رسانه‌ای و تلفنی افزایش معناداری داشته است (050/0>p)، ولی در مقایسه بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (050/0<p).
نتیجه‌گیری: هر دو روش آموزشی چند رسانه‌ای و آموزش تلفنی باعث ارتقای درک از بیماری در بیماران مبتلا به آنفارکتوس میوکارد می‌شود. لذا پیشنهاد میشود آموزشدهنده متناسب با تفاوتهای فردی و امکانات آموزش‌گیرنده، نوع آموزش را انتخاب و مدیران سلامت، سیاست‌های مناسب را برای بهرهمندی بیماران از مراقبت‌های پرستاری از راه دور پس از ترخیص اعمال کنند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190607043834N1

 
سمیرا ختار، لیلا میرهادیان، هما مصفا خمامی، احسان کاظم‌نژاد لیلی،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل زیادی می­توانند بر کیفیت زندگی مبتلایان به پر­فشاری خون تأثیر بگذارند. شناسایی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی می­تواند به ارتقای آن در مبتلایان به پر­فشاری خون کمک کند. این مطالعه با هدف تعیین نقش پیش­بینیکننده پذیرش بیماری و عوامل فردی- اجتماعی بر کیفیت زندگی مبتلایان به پرفشاری خون انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از­ نوع همبستگی و به­صورت مقطعی در سال 1400-1399 در مورد 245 نفر از مبتلایان به پر­فشاری خون مراجعه­کننده به کلینیک فشار­خون بیمارستان دکتر پیروز لاهیجان که به روش نمونه­گیری در­ دسترس وارد مطالعه شدند، انجام گرفت. داده­ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت­شناختی، پرسشنامه پذیرش بیماری و نسخه خلاصه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت گردآوری و با استفاده از رگرسیون خطی چند­گانه در سطح اطمینان 95% در نرم­افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره کیفیت زندگی 18/12±32/65 (دامنه 100-0) و میانگین و انحراف معیار نمره پذیرش بیماری 98/4±83/31 (دامنه 40-8) بود. متغیر­های جنس، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل، درآمد ­ماهیانه، شرایط زندگی با­خانواده، سن و پذیرش بیماری، به­عنوان عوامل پیش­بینیکننده کیفیت زندگی در مبتلایان به پر­فشاری خون شناخته شدند (001/0p<). با ­توجه به ­مقدار ضریب تعیین (401/0=R2)، حدود 40% تغییرات کیفیت زندگی، توسط متغیر­های مدل نهایی رگرسیون خطی چند­گانه تبیین می­شود.
نتیجه‌گیری: از ­آن­جا که پذیرش بیماری و برخی متغیر­های فردی- اجتماعی از عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی مبتلایان به پر­فشاری خون هستند، لذا تمرکز بر ارتقای ­پذیرش بیماری و توجه به مؤلفه­های فردی- اجتماعی می­تواند به بهبود کیفیت زندگی در مبتلایان به پر­فشاری خون کمک کند.

 
محمود نکویی مقدم، محمد حسین مهرالحسنی، روحانه رحیمی‌صادق، اعظم پرواز،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بخش اورژانس در ارایه خدمات سریع و با کیفیت، امروزه بر مدیریت ناب برای کاهش اقدامات بی­فایده و بدون ارزش افزوده در یک فرایند تأکید می­شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین­ فرایند گردش بیمار و شناسایی فرصت­های بهبود و ارتقای آن با به­کارگیری روش شش سیگما به عنوان یکی از مهمترین زیرسیستم­های مدیریت ناب، در اورژانس بیمارستان آموزشی منتخب کرمان انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعه ترکیبی متوالی است که به­صورت کمی و کیفی در چهار ماه پایانی سال 1400 و در اورژانس تخصصی قلب و اعصاب کرمان انجام گرفت. در این مطالعه جهت کاربرد مدیریت ناب از روش شش سیگما با رویکرد DMAIC در چهار گام و اسپاگتی چارت استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران اورژانس به تعداد 180 نفر بود. داده­ها در این مطالعه با استفاده از فرم­های محقق ساخته گردآوری و جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم­افزار Excel نسخه 2013 استفاده گردید.
یافته‌ها: با بررسی فرایندها و نیز استفاده از نمودار اسپاگتی چارت، عمده­ترین مشکلات طولانی شدن مدت زمان پذیرش بیمار در بخش اورژانس قلب و اعصاب شناسایی شد. در صورت اجرایی شدن راهکار حضور نیروی پذیرش در تریاژ برای پذیرش بیماران سطح 1تا3، مسافت و زمان اضافی برای پذیرش بیمار حذف خواهد شد.
نتیجه‌گیری: استفاده از تفکر ناب در بخش اورژانس با به‌کارگیری شش سیگمای ناب و اسپاگتی چارت با کوتاه­سازی فرایند ارایه خدمات، موجب بهبود جریان فعالیت بیماران، ارایه خدمات با کیفیت در اسرع وقت، کاهش زمان ارایه خدمات و در نتیجه افزایش رضایت آن­ها خواهد شد.

 
خدایار عشوندی، آرمین محمدی‌پارسا، زهرا خلیلی، لیلی تاپاک، مسعود غیاثیان،
دوره 30، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: افت فشارخون از عوارض شایع پلاسمافرزیس است. بالابردن پاها و استفاده از جوراب الاستیک از جمله اقدامات پرستاری در پیشگیری از کاهش فشارخون است. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر جوراب الاستیک و بالا بردن اندام تحتانی بر پیشگیری از کاهش فشارخون ناشی از انجام پلاسمافرز بوده است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی متقاطع تصادفی در مورد 35 بیمار تحت پلاسمافرز در بیمارستان­ بهشتی شهر همدان در سال 1400-1399 انجام گرفت. بیماران به صورت در دسترس انتخاب و سپس با استفاده از بلوک­های جایگشتی تصادفی در طی 4 جلسه به چهار روش جوراب الاستیک (A)، بالا بردن اندام تحتانی (B)، جوراب الاستیک به همراه بالا بردن اندام تحتانی (C) و کنترل (D) تخصیص یافتند. در زمان­های قبل، حین (به فاصله هر نیم ساعت) و نیم ساعت پس از پایان پلاسمافرز، فشارخون کنترل شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از SPSS نسخه 24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه­گیری­های مکرر در سطح معناداری 05/0 انجام یافت.
یافته‌ها: در حین پلاسمافرز، در هر 4 روش­، فشارخون سیستولیک بیماران در طی زمان روند کاهشی داشت (001/0>p). فشارخون بیماران در روش­های مداخله A، B و C بالاتر از روش کنترل بود (001/0>p). در بین روش­های مداخله، فشارخون در روش C بالاتر از روش­های A و B، و روش B بالاتر از روش A بود (001/0>p).
نتیجه‌گیری: استفاده از جوراب الاستیک به همراه بالا بردن اندام تحتانی جهت جلوگیری از افت فشارخون مؤثرتر است. بنابراین، به عنوان روشی آسان و کم هزینه برای جلوگیری از افت فشارخون به بیماران تحت پلاسمافرز و پرستاران توصیه می­شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20191020045166N1

 

صفحه 4 از 5     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb