33 نتیجه برای درمان
امیر هوشنگ احسانی، مصطفی میر شمس شهشهانی، زهرا حلاجی، پدرام نورمحمدپور،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سومین تومور شایع در میان مراجعان به متخصصان پوست اکتینیک کراتوزیس می باشد. درمیان شایع ترین درمانهای دردسترس درمانهای موضعی شامل 5-فلوئورویوراسیل (5FU) قرار دارند. با توجه به عوارض جانبی ناشی از فلوئورویوراسیل موضعی، هدف این مطالعه مقایسه دو روش استفاده موضعی از فلوئورویوراسیل از نظر پاسخ به درمان و عوارض جانبی است.
روش اجرا: بیماران مبتلا به اکتینیک کراتوز تایید شده از سوی پاتولوژی که با معیارهای ورود به مطالعه مطابقت داشتند انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه فلوئورویوراسیل موضعی را به صورت روزانه و گروه دیگر به صورت یک روز درمیان مورد استفاده قرار دادند. دو هفته بعد از پایان دوره درمان یک ماهه، میزان کاهش، در ضایعات و درد ناشی از درمان توسط دو درماتولوژیست عضو هیئت علمی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: 38 بیمار، شامل 23 مرد و 15 زن، مورد بررسی قرار گرفتند. در گروهی که یک روز درمیان مورد درمان قرار گرفتند میزان عوارض جانبی به صورت معنیداری کمتر بود، اما اثر درمانی در دو گروه تقریبا در یک حد قرار داشت.
نتیجهگیری: استفاده یک روز درمیان از فلوئورویوراسیل یک جایگزین قابل قبول برای استفاده روزانه از آن است بدون این که اثر درمان را بهصورت معنیداری مورد تغییر قرار دهد.
بیژن دولتی، علی کازرونی تیمسار،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
برای درمان ملانوم بدخیم روشهای جراحی مختلفی وجود دارد. این روشها غالباً با محدودیتهایی در بهدست آوردن حاشیه غیردرگیر در عین دستیابی به نتیجهای مناسب از نظر زیبایی همراهاند. این مقاله، مروری کوتاه بر استفاده از تکنیکهای ساده و همچنین روش میکروگرافیک Mohs در درمان جراحی ملانوم بدخیم است.
افسانه علوی، گری سیبالد، مریم صرافیزدی، علی کازرونیتیمسار،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
ماستوسیتوز بهصورت شایعی در پوست تظاهر میکند و بههمین دلیل غالباً در ابتدا توسط متخصصین پوست تشخیص داده میشود. ظن بالینی زیاد به تشخیص زودرس بیماری کمک میکند. ماستوسیتوز پوستی افزایش ماستسلهای پوست بدون بیماری زمینهای یا ارتشاح التهابی است. در تمام بیماران دارای ضایعات پوستی مشخص باید نمونهبرداری پوست با رنگآمیزی اختصاصی ماستسلها (تولوئیدین بلو، رایت ـ گیمسا) و آنالیز ایمونوهیستوشیمی تریپتاز انجام شود. هیچ شیوه درمانی برای درمان قطعی و دایم ماستوسیتوز پوستی وجود ندارد و دغدغه اصلی در درمان، کیفیت زندگی بیمار است. اگرچه ماستوسیتوز سیستمیک در بیش از 25 درصد موارد ماستوسیتوز پوستی بالغین رخ میدهد، شواهد اندکی درباره اثر درمان علامتی بر تغییر قابلتوجه سیر بیماری وجود دارد. تقریباً تمام بیماران مبتلا به ماستوسیتوز پوستی در طبقهبندی بازیبنیشده ماستوسیتوز در گروه بیماران با سیر آهسته میگنجند و پیشآگهی خوبی دارند. این مقاله به معرفی بهترین توصیههای درمانی براساس دیدگاه مبتنی بر شواهد میپردازد.
علی خامسیپور، علیرضا خاتمی، ایرج شریفی، مهدیه بهرامی، امیر جوادی، سیدابراهیم اسکندری، علیرضا فیروز، علیرضا فکری، محمدرضا افلاطونیان،
دوره 1، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان سالک خصوصاً با عامل
Leishmania tropica یکی از چالشهای مهم بهداشتی است. ترکیبات آنتیموان بهعنوان تنها درمان استاندارد نیاز به تزریق مکرر دارد. در این مطالعه میزان اثربخشی تزریق داخل ضایعهای گلوکانتیم هفتهای یکبار با تزریق هفتهای دو بار در بیماران مبتلا به سالک نوع شهری، مقایسه شده است.
روش اجرا: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که در سالهای 1385 و 1386 در شهر بم انجام شد. تعداد 224 بیمار مشکوک به سالک موردمعاینه قرار گرفتند و تعداد 96 بیمار با ضایعهی سالک با عامل
لیشمانیا تروپیکا بعد از اخذ رضایت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. بیماران براساس توالی اعداد تصادفی تهیهشدهی رایانه بهطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و یک گروه تحت درمان تزریق داخل ضایعهای گلوکانتیم هفتهای یکبار و گروه دیگر تحت درمان تزریق داخل ضایعهای گلوکانتیم هفتهای دو بار قرار گرفتند. در بدو ورود به مطالعه و هر هفته مشخصات ضایعات در هر بیمار بررسی و اندازهی زخم و سفتی پوست (Induration) ثبت شد. بهبودی بهصورت راپیتلیازاسیون کامل و ازبینرفتن سفتی مدنظر قرار گرفت و در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از آزمونهای t، Chi
2 و برای مقایسهی طول زمان بهبودی از تحلیل بقا و آزمون Log-Rank استفاده شد. ارزش احتمالی کمتر از 0.05 معنیدار درنظر گرفته شد.
یافتهها: 48 بیمار با 58 ضایعه مطالعه را کامل کردند. در هفتهی دوازدهم مطالعه، بهبودی کامل در 24 ضایعه از 27 ضایعه (89%) که تحت درمان تزریق هفتهای یکبار قرار گرفته بودند، دیده شد. متوسط زمان بهبودی در این گروه 10±70 روز بود. بهبودی کامل در گروهی که با تزریق هفتهای دو بار درمان شده بودند در 24 ضایعه از 31 ضایعه (77%) مشاهده شد و متوسط زمان بهبودی در این گروه 5±58 روز بود. میزان بهبودی و زمان بهبودی اختلاف معنیداری بین دو گروه نشان نداد.
نتیجهگیری: اثربخشی تزریق داخل ضایعهای گلوکانتیم هفتهای یکبار با تزریق هفتهای دو بار برای درمان سالک با عامل
لیشمانیا تروپیکا یکسان میباشد.
علی خامسیپور، محمدحسین قورچی، علیرضا خاتمی، سیدابراهیم اسکندری، امیر جوادی، حامد زرتاب، مریم صرافیزدی، علیرضا فیروز،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سالک از مهمترین مشکلات بهداشتی ایران میباشد که در بیشتر مناطق ایران بهصورت بومی دیده میشود. عامل سالک در ایران در نوع شهری L. tropica و در نوع روستایی L. major است. درمان سالک خصوصاً نوع شهری یکی از چالشهای مهم بهداشتی جهان است. ترکیبات آنتیموان بهعنوان درمان استاندارد سالک نیاز به تزریق مکرر دارد و معمولاً تحمل بیماران پایین است. این مطالعه در شهر مشهد انجام گرفته است که در آن میزان اثربخشی تزریق داخل ضایعهای گلوکانتیم هفتهای یکبار با تزریق هفتهای دو بار در بیماران مبتلا به سالک نوع شهری، مقایسه شده است.
روش اجرا: این کارآزمایی بالینی در سالهای 1385 و 1386 در شهر مشهد انجام شد. بیماران بر اساس توالی اعداد تصادفی تهیه شده توسط رایانه بهطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و یک گروه تحت درمان تزریق داخل ضایعهای گلوکانتیم هفتهای یکبار و گروه دیگر تحت درمان تزریق داخل ضایعهای گلوکانتیم هفتهای دو بار قرار گرفتند. هر هفته از بدو ورود به مطالعه، مشخصات ضایعه در هر بیمار بررسی و اندازهی زخم و سفتی پوست (Induration) ثبت و میزان بهبودی مورد مقایسه قرار گرفت. بهبودی بهصورت راپیتلیازاسیون کامل و از بین رفتن سفتی مد نظر قرار گرفت.
یافتهها: 252 بیمار دارای 372 ضایعهی مشکوک به سالک معاینه شدند و 82 بیمار با 121 ضایعهی سالک با عامل L. tropica بعد از اخذ رضایت داوطلبانه وارد مطالعه شدند و 74 بیمار با 113 ضایعه مطالعه را کامل کردند. در هفتهی دوازدهم مطالعه، بهبودی کامل در 38 ضایعه از 44 ضایعه (86.4%) بیمارانی که تحت درمان تزریق داخل ضایعهای گلوکانتیم هفتهای یکبار قرار گرفته بودند، دیده شد. زمان بهبودی در این گروه (میانه [فاصلهی اطمینان 95%]) 36 (39.9-32.0) روز بود. بهبودی کامل در گروهی که تزریق داخل ضایعه گلوکانتیم هفتهای دو بار قرار گرفته بودند در 60 ضایعه از 69 ضایعه (86.9%) مشاهده شد و زمان بهبودی در این گروه (میانه [فاصلهی اطمینان 95%]) 25 (29.1-20.9) روز بود. در حالی که میزان بهبودی اختلاف معنیداری بین دو گروه نشان نداد (0.999=P)، زمان بهبودی اختلاف معنیداری بین دو گروه نشان داد (0.003=P).
نتیجهگیری: به نظر میرسد میزان اثربخشی تزریق داخل ضایعهای گلوکانتیم هفتهای دو بار در مقایسه با تزریق داخل ضایعهای هفتهای یکبار این دارو برای درمان سالک با عامل L. tropica یکسان بوده ولی در عین حال باعث بهبودی سریعتر ضایعات میشود.
پروین منصوری، سهیلا حصوری، علیرضا فیروز، علیرضا خاتمی، حامد زرتاب، عسل عطارد، رضا چلنگری، کاتالین چلنگری، فریبرز صادقی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: درماتیت روش اصلی آتوپیک یک بیماری خارشدار، مزمن و عودکننده است که در نوزدان و کودکان شایعتر است. درمان بیماری، مصرف نرمکنندهها و کورتیکوستروییدهای موضعی و همچنین اجتناب و پرهیز از محرکهاست، اما عوارض جانبی ناشی ازکورتیکوستروییدهای موضعی مصرف آنها را محدود کرده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی بیخطری و تأثیر پماد تاکرولیموس 03/0% در درمان این بیماری بود.
روش اجرا: در این کارآزمایی بالینی تصادفیشده و دوسویه کور، 76 بیمار مبتلا به درماتیتآتوپیک با سن بیشتر از 2 سال در دو گروه مساوی تحت درمان با پماد تاکرولیموس 03/0% (داروسازی ابوریحان، ایران) یا پلاسبو 2 بار در روز و به مدت 6 هفته قرار گرفتند. پاسخ به درمان هر 2 هفته یکبار با مقیاس SCORAD در 2 گروه بررسی و مقایسه گردید.
یافتهها: 29 نفر در گروه تاکرولیموس و 26 نفر در گروه دارونما، مطالعه را به پایان رساندند. کاهش میانگین SCORAD پس از 2 و 4 هفته در گروه تاکرولیموس بهصورت معنیداری بیشتر از گروه دارونما بود (05/0. از نظر عوارض جانبی خارش و سوزش، اختلاف معنیداری بین دو گروه وجود نداشت، اما عارضهی جانبی قرمزی در گروه دارونما بهصورت معنیداری بیشتر مشاهده شد .
نتیجهگیری: پماد تاکرولیموس 03/0% در درمان درماتیت آتوپیک مؤثرتر از دارونما است.
اکرم انصار، ولی الله حسین پور، عباس زمانیان، محمود فرشچیان،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: (CRP) C-reactive protein یک بیومارکر التهابی است که سطح آن در بیماری پسوریازیس بالا میرود. همچنین میزان آن با نمرهی (PASI) Psoriasis Area and Sevirity Index ارتباط مستقیم دارد.
روش اجرا: سطح سرمی CRP قبل و بعد از درمان با فتوتراپی با narrow-band ultraviolet B (NB-UVB) اندازهگیری و نتایج با توجه به بهبودی در نمرهی PASI تحلیل شد.
یافتهها: سطح CRP اولیه در بیماران مبتلا به پسوریازیس بالا بود و این مقدار بهطور معنیداری بعد از درمان کاهش یافت. بیمارانی که در ابتدای مطالعه CRP بالایی داشتند، درگیری وسیعتر و شدیدتر پوستی داشتند. بیشترین کاهش مقدار CRP نیز در افرادی دیده شد که پاسخ بهتری به درمان دادند و 75% PASI بالاتری دارند. یک همراهی بین نمرهی PASI اولیه و CRP پایه نیز وجود داشت.
نتیجهگیری: بیمارانی که مبتلا به پسوریازیس پلاکی متوسط تا شدید بودند التهاب سیستمیک نیز داشتند که این التهاب با سطح بالای CRP آنها نشان داده شد. فعالیت بیماری پوستی، همراهی معنیداری با بالارفتن CRP داشت. فتوتراپی که باعث بهبود ضایعات پوستی پسوریازیسی میشد سبب کاهش التهاب و در نتیجه پایینآمدن سطح CRP میشد.
امیرهوشنگ احسانی، محبوبه ساداتحسینی، زهرا حلاجی، امیررضا حنیفنیا، معصومه روحانینسب،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پوستولوز کف دست و پا بیماری پوستی پوستولی مزمن و محدود به کف دست و پا میباشد که مشخصهی آن مقاومت به درمان و میزان بالای عود است. درمانهای مختلفی با اثربخشی متفاوت در درمان این بیماری بهکار رفته است. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی bath PUVA بهعنوان یک روش درمانی کمعارضه در کنترل پوستولوز کف دست و پا است.
روش اجرا: در این مطالعهی گذشتهنگر، بیماران پوستولوز کف دست و پا مراجعهکننده به کلینیک اشعهی بیمارستان رازی طی سالهای 1384 تا 1388 که تحت درمان با bath PUVA local قرار گرفته بودند ازنظر میزان بهبودی بررسی شدند. یافتهها با آزمونهای آماری مربع کای و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 95 بیمار با میانگین سنی 44.17 بررسی شدند. از کل بیماران 49.5% مرد و 50.5% زن بودند. میانگین تعداد جلسات درمان 20.9±42.5 جلسه و میانگین (±انحراف معیار) مقدار تجمعی اشعه J/cm24/203± 8/251 بود که 16.8% پاسخ درمانی بسیارخوب، 35.8% پاسخ درمانی خوب، 29.5% پاسخ درمانی متوسط، 9.5% بیماران پاسخ به درمان ضعیف و در 8.4% بیماران شکست کامل درمان مشاهده شد. مقدار تجمعی اشعه در بیمارانی با پاسخ درمانی بسیار خوب بهطور معنیداری بیش از سایر بیماران بود (P=0.016). تعداد جلسات درمانی نیز در این افراد بهطور معنیداری بیش از سایر بیماران بود (P<0.05)بیستدرصد بیماران بهعلت عوارض درمان از مطالعه خارج شدند که در همه موارد با قطع درمان عوارض بهبود یافتند و عارضهی طولانیمدت مشاهده نشد.
نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهد local bath PUVA در درمان پوستولوز کف دست و پا روش مؤثر و کمعارضهای میباشد.
روحالله فدایی، علیرضا فیروز،
دوره 3، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
راهنماهای بالینی درمان مهمترین و معتبرترین دستورالعمل در درمان بیماریها میباشند که بر اساس بالاترین سطح شواهد (مرور نظاممند، متاآنالیز یا کارآزماییهای بالینی تصادفیشده) و با اتفاق نظر خبرگان موضوع تهیه میشوند. در این مقاله، جدیدترین راهنمای بالینی درمان بیماری ویتیلیگو که توسط انجمن درماتولوژی اروپا (European Dermatology Forum [EDF]) تدوین شده است، به اختصار مرور میشود.
اکرم انصار، مریم تمیمی، لیلا موسوی، سعادت ترابیان،
دوره 3، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: کارسینوم سلول بازال شایعترین سرطان است. شیوع این تومور طی دهههای اخیر افزایش یافته است. برداشت کامل درمان استاندارد آن است، هرچند که همچنان احتمال عود براساس خصوصیات بالینی تومور وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی توزیع دموگرافیک و فراوانی آزادبودن بافتشناسی حاشیهی برداشت جراحی کارسینوم سلول بازال بود.
روش اجرا: در ضایعات مشکوک به کارسینوم سلول بازال که در اتاق عمل پوست بیمارستان فرشچیان همدان به صورت جراحی الیپتیکال با حاشیهی 5 میلیمتری از پوست سالم برداشته شدند،متغیرهای زیر بررسی شد: سن، جنس، محل آناتومیک، دورهی بیماری، تشخیص اولیهی بالینی، نوع بافتشناسی و درگیربودن حاشیهی جراحی با سلولهای تومورال.
یافتهها: در مجموع 125 ضایعه در 115 بیمار بررسی شدند که 70 نفر از آنان مرد و 45 نفر زن بودند. دامنهی سنی بیماران از 32 تا 93 سال با میانگین 64.4 سال بود. بیش از 96% ضایعات برروی سر و گردن قرار داشتند. نوع بافتشناسی ندولر در 61% ضایعات دیده شد. در کل 20% ضایعات بهطور ناکامل برداشته شده بود. عوامل مؤثر برروی برداشت ناکامل شامل سن بالا و محل آناتومیک (گوشها و اطراف چشم) بود، اما جنس، نوع بافتشناسی، تشخیص اولیهی بالینی و طول بیماری رابطهی معناداری با برداشت ناکامل نداشت. تشخیص بالینی تقریباً همیشه با بررسی بافتشناسی مطابقت داشت.
نتیجهگیری: برای اجتناب از جراحیهای مکرر و احتمال ناکاملبودن جراحی در مناطق پرخطر به ویژه در سالمندان لازم است کارسینوم سلول بازال با حاشیهی وسیع یا به روش Mohs برداشته شود.
مهناز بنیهاشمی، یلدا ناهیدی، محمدجواد یزدانپناه ، حبیبالله اسماعیلی، سمیه خطیبزاده،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پمفیگوس از بیماریهای شایع خودایمنی تاولی است که نیازمند درمان با سرکوبکنندهی ایمنی سیستمیک میباشد. سرکوبکنندههای ایمنی پیشآگهی بیماران پمفیگوس را در دههی اخیر تغییر داده، اما استفادهی طولانیمدت آنها همراه با عوارض قابل توجهی میباشد. امروزه سعی بر استفاده از داروهایی جدیدتر با عوارض جانبی کمتر در این بیماری میباشد. یکی از این داروها مایکوفنولات موفتیل میباشد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات درمانی این دارو در بیماران مبتلا به پمفیگوس ولگاریس مقاوم به درمان میباشد.
روش اجرا: پروندهی 300 بیمار مبتلا به پمفیگوس ولگاریس مرور شد و از میان آنها 28 پرونده که به دلیل مقاومت به درمان، داروی مایکوفنولات موفتیل دریافت کرده بودند وارد مطالعه شدند. اطلاعات با استفاده از پروندهها در پرسشنامهای جمعآوری و سپس با استفاده از آزمون همبستگی Kendall's tau-c، آزمون Mann-Whitney و تحلیل واریانس تحلیل آماری دادهها انجام شد.
یافتهها: نسبت مرد به زن 1.8:1 بود. میانگین سنی بیماران 13.6±43.3 سال بود. بیماران تحت درمان با مایکوفنولات (2gr/day) همراه پردنیزولون (1mg/kg/day) قرار داشتند. هفده بیمار (10 مرد و 7 زن) بهبودی کامل داشتند، ارتباط معناداری بین پاسخ به درمان و جنسیت بیماران وجود نداشت (P=0.58). اختلاف معناداری بین میانگین سنی بیماران بهبودیافته و مقاوم به درمان وجود نداشت (P=0.77). ارتباط معناداری بین پاسخ به درمان با شدت درگیری مخاطی (P=0.80) و شدت درگیری پوستی (P=0.80) وجود نداشت. 10 بیمار که مایکوفنولات را بیش از 12 ماه دریافت کرده بودند پاسخ درمانی مناسب داشتند و طی دورهی پیگیری بدون نیاز به مکمل دیگر هیچ عودی نداشتند.
نتیجهگیری: شروع اثر مایکوفنولات موفتیل آهسته است، اما مکملی مفید و با عوارض جانبی کم در درمان بیماران پمفیگوس ولگاریس، خصوصاً بیماران مقاوم به درمان، میباشد.
دکتر امیرهوشنگ احسانی، دکتر پدرام نورمحمدپور، آسیه شکیب، دکتر فاطمه غلامعلی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: گزانتلاسما از ضایعات خوشخیم پلک میباشد که عمدتاً از لحاظ زیبایی اهمیت دارد هرچند بهندرت میتواند با بالابودن سطح چربی خون همراه باشد. با توجه به احتمال پدیدآمدن اسکار و تغییر رنگ محل بعد از درمانهای تخریبی مانند کرایوتراپی و الکتروکوتر، یافتن روشی غیرتهاجمی برای درمان این عارضه لازم بهنظر میرسد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر لیزر PDL در درمان گزانتلاسما است.
روش اجرا: مبتلایان به گزانتلاسمای پلک دوطرفه که پروفایل چربی خون طبیعی داشتند در صورت تمایل به شرکت در این پژوهش و نداشتن سابقه بیماریهای کلاژن واسکولار یا پدیدهی کوبنر وارد مطالعه شدند. برای تمام بیماران دو جلسه لیزر PDL به فاصله 4 هفته انجام شد. قبل و بعد از انجام لیزر از بیماران عکسبرداری شد. برای تعیین میزان بهبودی از دو نفر از اعضای هیأت علمی که در این پژوهش شرکت نداشتند، درخواست شد تا بهطور جداگانه با بررسی تصاویر نظر خود را در مورد میزان بهبودی اعلام دارند. میانگین میزان بهبودی اعلام شده بهعنوان ملاک نهایی مد نظر قرار گرفت. برای سنجش میزان بهبودی از معیار (VAS (visual analogue scale استفاده شد.
یافتهها: نُه بیمار با میانگین سنی (±انحراف معیار) (2.9±) 38.0 سال وارد مطالعه شدند. همه بیماران شرکتکننده زن بودند. شایعترین محل ضایعات روی پلک فوقانی بود. میزان میانگین بهبودی نهایی در همه موارد کمتر یا مساوی 25% بود. تحلیل نمرات اختصاص یافته از سوی داوران به عکسها تفاوت معنیداری میان نگرش دو داور نشان نداد. بیماران بعد از انجام لیزر هیچگونه عوارض جانبی را نشان ندادند.
نتیجهگیری: بر خلاف مطالعات قبلی، مطالعهی حاضر نتوانست تأثیر لیزر PDL را در درمان گزانتلاسما نشان دهد. این امر احتمالا به محدودیتهای آن مانند حجم نمونهی کوچک و تعداد جلسات کم لیزر باز میگردد. انجام مطالعات تکمیلی با حجم نمونهی بزرگتر و تعداد جلسات درمان بیشتر توصیه میشود.
زهره بختیاری، دکتر محمدرضا رادان،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
پوست یکی از قسمتهای حساس بدن بوده و نگهداری از آن در زیبایی انسان مؤثر است. فرآوردههای گیاهی نسبت به مواد شیمیایی عوارض کمی داشته و اثرات فارماکولوژیک مؤثری بر پوست دارند و از آنها در تهیه فرآوردههای دارویی و آرایشی استفاده میشود.
کتابها، مقالات و پایگاههای دادهای الکترونیکی Magiran ،PubMed ،ISI Web of Science و IranMedex برای تعیین گیاهان دارویی با اثرات مثبت بر پوست، بدون در نظر گرفتن اثرات ناسازگار و متقابل آنها، جستجو شدند.
تعدادی از گیاهان که در درمان بیماریهای پوستی نقش داشته و اثرات آنها اثبات شده بود،
از جمله آووکادو، آویشن، آلوورا (صبر زرد)، بابونه، بادام، شیرین بیان، همیشهبهار، زیتون، هوفاریقون، دم اسب، اکالیپتوس، هاماملیس، برنجاسف، کتان، چای و به انتخاب و مرور شدند.
گیاهان دارویی زیادی میتوانند در پیشگیری و درمان بیماریهای پوستی نقش داشته و استفاده از آنها چه بهصورت سنتی و چه در تهیه فرآوردههای دارویی و آرایشی مورد استفاده قرار گیرد. بهدنبال تحقیقات مختلف روی گیاهان متعدد، اثرات تعداد زیادی از آنها از نظر علمی اثبات شده که میتوان از این اطلاعات جهت تولید فرآوردههای دارویی و آرایشی استفاده کرد.
مسعود گلپور ، مهرداد تقیپور، فریبرز عزیزی، لطفالله داوودی،
دوره 5، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده
پسوریازیس یک بیماری مزمن التهابی است که در دوران کودکی شایع میباشد و درصد قابلتوجهی از افراد، در سنین کمتر از 18 سال به این بیماری مبتلا میشوند. پسوریازیس در اطفال با تظاهرات گوناگونی نمایان میگردد. تشخیص این بیماری در سنین پایینتر بهدلیل آتیپیکبودن ضایعات دشوار است. شایعترین فرم بیماری در اطفال نوع پلاکمانند آن میباشد. درمانهای متفاوتی ازقبیل فتوتراپی و درمان سیستمیک پیشنهاد شدهاند ولی استفاده از هر یک از آنها عوارض جدی را در اطفال بهدنبال دارد. تشخیص بهموقع و برخورد صحیح با آن، میتواند بخش اعظم درمان بیماری را شامل شود. در این مقاله سعی شده تا مروری در رابطه با کلیات بیماری، اپیدمیولوژی، پاتوژنز، تظاهرات بالینی و درمان پسوریازیس در اطفال ارائه گردد و آخرین اطلاعات و مطالب در این زمینه بررسی شوند.
طاهره سوری ، نفسیه اسماعیلی، مصطفی میرشمسشهشهانی، محمدرضا پورساداتی، عباس کریمی،
دوره 5، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان معمول برای مبتلایان به پمفیگوس استفاده از
کورتیکواستروئیدها به همراه یک یاور (adjuvant) میباشد. مطالعات قبلی نشان
دادهاند که درمان با کورتیکواستروئیدها باعث تغییر پروفایل چربیهای سرم خصوصاً
کاهش شاخص آتروژنیک میگردد. به همین خاطر مطالعهای جهت بررسی تغییرات پروفایل
چربی در مبتلایان به پمفیگوس تحت درمان با کورتیکواستروئید همراه با یا بدون
یاور انجام شد.
روش اجرا: در این مطالعهی مقطعی گذشتهنگر، پروندهی پزشکی 148 بیمار مبتلا
به پمفیگوس بستری در بیمارستات رازی تهران، ازنظر سطح سرمی چربیها در بدو
مراجعه و تا 3 هفته بعد از شروع درمان مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: 58% بیماران زن و میانگین سنی بیماران 1/47 سال بود. 3/79%
بیماران تحت درمان پردنیزولون همراه با آزاتیوپرین، 3/13% تحت درمان
با پردنیزولون بهتنهایی بودند و بقیه، پردنیزولون همراه سایر داروها دریافت میکردند.
تغییرات سطوح سرمی لیپوپروتئین با تراکم کم (low-density lipoprotein [LDL])،
لیپوپروتئین با تراکم زیاد (high-density
lipoprotein [HDL])، کلسترول تام (total cholesterol [TC]) و تریگلیسرید (triglyceride [TG]) 3 هفته
بعد از آغاز درمان نسبت به بدو مراجعه با افزایش معنیداری همراه بود (05/0>.(P سه هفته پس از آغاز درمان، بهجز مقادیر بالاتر تریگلیسرید در زنان، سایر مقادیر ارتباط معناداری
با جنس، سن، شدت بیماری، گروههای دارویی و مصرف استاتینها نشان نداد (05/0<.(P
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، گرچه با درمان متداول
پمفیگوس سطوح سرمی اجزای پروفایل چربی در بیماران ایرانی تغییر میکند، ولی به
نظر میرسد این تغییر با اثر نامطلوبی در شاخص آتروژنیک بیماران همراه نیست.
|
زهرا حلاجی، علیرضا خاتمی، رضا رباطی، حسن صیرفی، علیرضا فیروز، وحیده لاجوردی، زهره مظفری، پروین منصوری، پدرام مهریان، منصور نصیریکاشانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1394 )
چکیده
کهیر از بیماریهای شایع و چالشبرانگیزی است که تشخیص و درمان آن تنها به رشتهی تخصصی بیماریهای پوست محدود نمیشود. پزشکان عمومی، متخصصان آلرژی و ایمونولوژی بالینی نیز بهطور شایعی با موارد این بیماری مواجه شده و درگیر تشخیص، درمان و پیشگیری از عود آن میشوند. با توجه به رسالت انجمن متخصصین پوست ایران در ارائهی راهبردهایی برای ادارهی هرچه بهتر بیماران مبتلا به بیماریهای پوستی، این انجمن با تشکیل کارگروهی نسبت به بررسی شواهد و دستورالعملهای موجود مرتبط و بهدنبال آن تدوین راهنمای بالینی عملی تشخیص و درمان کهیر در ایران اقدام کرد.
محمد ساعتچی، حمید صالحینیا، سلمان خزایی، مهدی محمدیان، عبدالله محمدیانهفشجانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی پیامد مختلف درمان مبتلایان به بیماری سالک در سطح کشور ایران در سال 1393 میباشد.
روش اجرا: مطالعهی حاضر، مطالعهای مقطعی است که در آن اطلاعات مربوط به 3684 نفر از مبتلایان به سالک که در نیمهی اول سال 1393 به مرکز مدیریت بیماریهای وزرات بهداشت گزارش شده را مورد بررسی قرار داده است.
یافتهها: از 3684 بیمار واردشده به مطالعه (1/55%) مرد و میانگین سنی بیماران 1827 سال بود. بیش از 34% بیماران با استفاده از تزریق داخل ضایعهی مگلومین آنتیمونات و حدود 25% بیماران با تزریق داخل عضلهی این دارو تحت درمان قرار گرفتند. بین اندازه، تعداد و همچنین شکل ضایعه با انتخاب رژیم درمانی، رابطهای معنادار مشاهده شد (001/0P). قریب 35% از بیماران بین 7 تا 10 روز تحت درمان با تزریق عضلانی بوده و 3/43% از بیماران بین 5 تا 8 هفته به تزریق داخل ضایعه درمان شدند.
نتیجهگیری: بیش از 99% بیماران بهطور کامل و بدون عارضه یا شکستِ درمان، بهبود یافتند. بهنظر میرسد بیماران ایرانی کمتر به ضایعات وخیم دچار میشوند.
مرجان انتظامی، بهاره ملکافضلی، رقیه جبرئیلی، بیتا شهباززادگان،
دوره 7، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتیلیگو یک اختلال تولید رنگدانه است که در آن ملانوسیتها در پوست تخریب میشوند. درمان ویتیلیگو به وسعت بیماری و الگوی توزیع آن بستگی دارد. هدف از این مطالعه مقایسهی اثربخشی پرتوفرابنفش B با دامنهی باریک
(narrow band ultraviolet B [NBUVB]) با پسورالن همراه با پرتو فرابنفش A (psoralen-ultraviolet A [PUVA]) در درمان مبتلایان به ویتیلیگو بود.
روش اجرا: این کارآزمایی بالینی روی 60 بیمار مبتلا به ویتیلیگو که طی سال 1392 به بیمارستان بوعلی و مرکز لیزر مهرگان شهر تهران مراجعه کرده و تحت درمان با NBUVB و یا PUVA قرار گرفتند، انجام شد. تعداد بیماران در هر گروه 30 نفر بود. گروهی که تحت درمان با PUVA بودند 3 ساعت قبل از فوتوتراپی، قرصهای حاوی 8 ـ متوکسی پسورالن مصرف کرده و دو بار در هفته تحت فوتوتراپی قرار گرفتند. گروه دوم دوبار در هفته تحت تابش اشعهی NBUVB قرار گرفتند.
یافتهها: در بیماران تحت درمان با PUVA، 40% و در گروه بیماران تحت درمان با NBUVB 3/43% بیماران مرد بودند. در بیماران تحت درمان با PUVA، نوع ویتیلیگو در 7/56% موارد ژنرالیزه، در 30% موارد سگمنتال و در 3/13% فوکال بود. در بیماران تحت درمان با NBUVB در 7/56% موارد بیماری ژنرالیزه، در 3/33% سگمنتال و در 10% فوکال بود. سه ماه و 6 ماه پس از آغاز درمان، بهطور معنیداری، بازگشت مجدد رنگ پوست (رپیگمانتاسیون) در بیماران تحت درمان با NBUVB بیش از گروه تحت درمان با PUVA بود (05/0>P).
نتیجهگیری: استفاده از روش درمانی NBUVB در ویتیلیگو با توجه به عوارض کمتر برای بیمار و میزان بهبودی قابل قبول نسبت به PUVA ارجح است.
امیرهوشنگ احسانی، مریم نسیمی، پدرام نورمحمدپور، ارغوان عزیزپور، فاطمه گلپایگانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه سرطان سلول سنگفرشیsquamous cell carcinoma (SCC) در جامعه از شیوع و مرگومیر بالایی برخوردار است و ما در کشور آمار دقیقی از پروگنوز، مرگ و عود بیماران در دست نداریم، هدف از این مطالعه بررسی وضعیت بیماران مبتلا به SCC لب تحتانی در ایران میباشد تا با یافتن اطلاعات جامع در مورد SCC لب تحتانی در مورد تغییر در پیگیری و درمان این بیماران اقدام کنیم.
روش اجرا: با مراجعه به پرونده بیماران مبتلا به SCC لب تحتانی که طی 5 سال (88 تا 93) در بیمارستان رازی تهران بستری و تحت درمان قرار گرفته بودند، اطلاعات بیماران با تجسس داخل پروندهی آنها و درصورت فقدان اطلاعات با برقراری تماس تلفنی جمعآوری و دادههای بهدستآمده توسط نرمافزار SPSS تحلیل گردید.
یافتهها: در انتهای مطالعه تعداد 69 بیمار (11 زن، 58 مرد با نسبت 1 به 5) با میانگین سنی 1/64 سال وارد مطالعه شدند. بیشترین دههی سنی بیماران دههی هشتم بوده است. ازنظر مصرف دخانیات (سیگار) 36 مورد (1/62%) سابقه مصرف دخانیات را داشتند، 46 بیمار (7/66%) سابقهی تماس طولانیمدت با نور خورشید داشتند. ازنظر امید به زندگی 66 بیمار در دورهی 5 سال اول پس از شروع درمان بقا داشتند و تنها 3 بیمار (35/4%) فوت شدند که 1 مورد از موارد فوت بهعلت کهولت سن بود و 2 مورد فوت بهعلت بیماری داشتند. ازلحاظ میزان عود و ظهور مجدد بیماری بعد از درمان دورهی اول، 17 بیمار (6/24%) سابقهی عود مثبت و 52 بیمار (4/75%) سابقهی عود منفی داشتند.
نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد SCC لب تحتانی در دههی هفتم زندگی و در مردان نسبت به زنان از شیوع بیشتری برخوردار میباشد. همچنین با توجه به میزان عود کم، شانس بقای بالا و با توجه به نتایج سایر مطالعات متد درمانی جراحی برای بیماران مبتلا به SCC لب تحتانی بسیار مؤثر است.
سارا شریفیپور، محمدحسن دوازدهامامی، مریم بختیاری، ابوالفضل محمدی، محسن صابری،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده
روش اجرا: در این پژوهش با روش نمونهگیری در دسترس 6 نفر انتخاب شدند و از پرسشنامههای علائم کندن مو MGH-HPS، افسردگی، اضطراب، استرس DASS-21، کیفیت زندگی WHOQOL-26 و دشواری در تنظیم هیجان DERS استفاده شد. پروتکل 8 جلسهای درمان تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بهصورت هفتگی (هر جلسه 90 دقیقه) برای هر شرکتکننده بهصورت انفرادی اجرا شد. دادهها ازطریق تحلیل چشمی، درصد بهبودی، آزمون ناپارامتری فریدمن و آزمون مقایسههای جفتی ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد.
زمینه و هدف: اختلال کندن مو اختلال مزمنی است که مشخصهی آن کندن مکرر مو است که کمابیش سبب ازدستدادن مو میشود. این اختلال با وجود داشتن عوارض متعدد جسمانی، اقتصادی و اجتماعی کمتر مورد تشخیص و درمان قرار گرفته است. در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان تنظیم هیجانی بر شدت علائم موکنی، اضطراب، افسردگی، استرس و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به اختلال کندن مو میپردازیم.
یافتهها: درمان تنظیم هیجان در کاهش علائم اختلال کندن مو، افسردگی، اضطراب، استرس، دشواری در تنظیم هیجان و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال کندن مو مؤثر است.
نتیجهگیری: درمان تنظیم هیجان بهطور معناداری مشکلات هیجانی و علائم کندن مو را در افراد مبتلا به وسواس کندن مو بهبود میبخشد، درنتیجه درمانگران میتوانند از این درمان بهعنوان یک درمان مؤثر برای اختلال کندن مو استفاده کنند.