21 نتیجه برای سلیمانی
یداله سلیمانی شایسته،
دوره 10، شماره 1 - ( 2-1376 )
چکیده
با توجه به اینکه، گونه های میکروبی خاصی بعنوان عوامل اتیولوژیک بیماریهای پریودنتال معرفی گردیده و از آنجا که درمان بعضی از اشکال بیماریهای پریودنتال با روشهای درمانی معمولی قادر به حذف اینگونه عوامل اتیولوژیک نبوده اند، لذا استفاده از مواد ضد میکروبی به عنوان بازوی کمکی در جهت عفونتهای بعد از عمل لازم و ضروری شناخته شده است، بر این اساس تحقیقی در مورد استفاده از ژل فنی توئین 10% به عنوان یک داروی آنتی میکروبیال به شکل موضعی در جراحیهای پرویودنتال انجام گرفته است. در این مطالعه 21 بیمار که از جهت بیماری پریودنتال در مرحله Advanced بوده انتخاب شدند. تمامی بیماران تقریبا از شرایط یکسانی برخوردار بودند. نمونه گیری در دو مرحله قبل و بعد از عمل انجام شد. مطالعه و مقایسه نمونه ها مشخص کرد که این دارو روی کوکسیهای گرم مثبت و گرم منفی و باسیلهای گرم مثبت و گرم منفی موجود در کشت تهیه شده از بیماران موثر بوده ولی غلظت مورد استفاده از آن برای گروهی از باسیلهای گرم منفی فرصت طلب کم بوده است.
یداله سلیمانی شایسته،
دوره 11، شماره 3 - ( 3-1377 )
چکیده
اکثر محققین و متخصصین رشته پریودنتولوژی معتقدند که در افراد دیابتیک که بیماری دیابت آنها بطور کامل تحت کنترل می باشد، نقش این بیماری به عنوان عامل تغییر دهنده و یا تشدید کننده عفونتهای دهانی تقریبا حذف می گردد. با توجه به تعداد زیاد افراد دیابتی در ایران که حدود 2 تا 3 میلیون نفر می باشد و با عنایت به این موضوع که کنترل بیماری دیابت و سایر عوارض آن و عفونتهای شایع در این بیماران از پیچیدگی خاصی برخوردار می باشد، بررسی و اتخاذ روشهای جدید کنترل دیابت و هیپرگلیسمی از اهداف مهم متخصصین و مراکز درمانی می باشد. در این رابطه و نیز با توجه به مشکلات استفاده از روشهای پاراکلینیکی و لابراتواری در تعیین کنترل و قند خون افراد دیابتیک، در این مقاله سعی بر معرفی و توصیه روش HbA1c - به عنوان آزمایشی که در تشخیص و کنترل افراد دیابتیک می تواند بسیار موثر واقع گردد - شده است. اساس آزمایش HbA1c بر اندازه گیری باند برگشت ناپذیر گلوکز خون با هموگلوبین (Hemoglobin Assay) می باشد.
یدالله سلیمانی شایسته،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1378 )
چکیده
در نتایج تحقیقات کشورهای جهان اول به این نکته اشاره کرده اند که با آموزش بهداشت می توان از 80% موارد بیماریهای دهان و دندان جلوگیری نمود. در مطالعه حاضر که به بررسی میزان آگاهی (Knowledge)، نگرش (Attitude) و عملکرد (Practice) دندانپزشکان شهرستان ارومیه پیرامون چگونگی ارائه بهداشت دهان و دندان پرداخته شده است، نتایجی بدین شرح حاصل شد: در این بررسی مشخص شد که میزان آگاهی و دانش دندانپزشکان از روشهای بهداشتی و روابط اتیولوژیک آنها با بیماریهای دهان و دندان حدود 95% می باشد. اما علی رغم این اطلاعات بالا، میزان نگرش آنها به مسائل بهداشت و اهمیت آن حدود 53.48% می باشد و عجیب تر این که میزان عملکرد دندانپزشکان مورد مطالعه در ارائه خدمات بهداشتی 66.17% می باشد که حدود 13% بیش از نگرش خود، عملکرد دارند. علت اختلاف نتایج فوق را می توان یا به علت عدم صداقت کامل در جوابگویی پرسشها از سوی عده ای از دندانپزشکان و یا به دلیل این که آگاهیهای تئوری دندانپزشکان در سطح بالایی می باشد، دانست که بطور غیرمستقیم با وجود کمبود نگرش و اعتقاد باطنی، بر روی عملکرد و کارهای کلینیکی دندانپزشکان مورد مطالعه اثر گذاشته و باعث شده است که عملکرد دندانپزشکان در حدود 13% بیشتر از نگرش آنها شود.
مژگان پاک نژاد، یداله سلیمانی شایسته، زهرا محمدزاده،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده
روش بازسازی توسط هدایت بافتی یا GTR) Guided Tissue regeneration) جدیدترین و رایجترین روش درمان ضایعات درجه II فورکا می باشد؛ اما به علت گران بودن غشا، کاربرد آن محدودیت دارد. از طرفی روش قرار دادن فلپ در موقعیت تاجی یا CPF) Coronally Position Flap) نیز با هدف دور ساختن سلولهای اپی تلیالی از ناحیه جراحی همان هدف را دنبال می کند. این مطالعه به منظور مقایسه درمان ضایعات درجه II فورکا با استفاده از دو روش GTR (همراه با غشای قابل جذب کلاژن Biomend) و CPF (همراه با اسید سیتریک) بر روی 9 بیمار انجام شد. ضایعات دو طرفه بودند که به طور تصادفی در یکی از دو گروه فوق قرار گرفتند. اندازه گیریهای پایه و شش ماه بعد از عمل براساس متغیرهای ذیل برای هر بیمار ثبت می شد. آزمون آماری مورد نظرpaired t بود. شش ماه بعد از عمل به ترتیب در گروههای GTR و CPF کاهش عمق پاکت 1.55 و 1.88 میلیمتر، کاهش عمق افقی فورکا در حالت بسته 3.33 و 2.66 میلیمتر، کاهش عمق افقی فورکا در حالت باز 1.55 و 2.11 میلیمتر، کاهش ارتفاع یا عمق عمودی فورکا 0.33 و 1.11 میلیمتر، کاهش عرض فورکا به طور مساوی در هر دو روش 0.22 میلیمتر، میزان پر شدن فورکا (Bone Fill) توسط استخوان 33% و 51% و چسبندگی نوین 0.77 و 1.67 میلیمتر محاسبه شد. تحلیل لثه در گروه GTR مشاهده نشد ولی در گروه CPF برابر 0.11 میلیمتر بود. کاهش عرض لثه چسبنده نیز 0.34 و 0.78 میلیمتر بود؛ بدین ترتیب مقایسه سایر متغیرها (روز صفر و 180) در هر گروه به تنهایی حاکی از موثر بودن روشهای مذکور جهت بازسازی فورکا بود؛ همچنین تجزیه وتحلیل آماری نتایج شش ماهه دو گروه با هم (به جز در مورد متغیر عمق افقی فورکا در حالت بسته که به نفع گروه CPF بود)، تفاوت معنی دار نداشت؛ بنابراین با توجه به این نتایج شاید بتوان روش CPF را که مستلزم صرف هزینه کمتر و عدم وابستگی به موارد خاصی مثل غشا می باشد، به عنوان جایگزینی مناسب برای روش GTR قلمداد کرد.
یداله سلیمانی شایسته، زهرا کمالی نیا،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
در طی حاملگی ممکن است صور مختلفی از بیماری پریودنتال از قبیل ژنژیویت حاملگی، تومور حاملگی، استئوماتیت حاملگی و ... بروز نمایند ولی نکته قابل توجه و مهم در این زمینه ابتلا بانوان باردار به این بیماری و اثر آن بر روی وضع حمل و وزن نوزادان تازه متولد می باشد. در بررسی آخرین تحقیقات انجام شده در این مورد و آمار این نتیجه به ذهن القا می شود که بیماری پریودنتال به عنوان یک عامل خطرزا در زایمان زودرس و یا تولد جنین نارس می باشد؛ از طرف دیگر بهداشت ضعیف در مادران باردار ناتوان و یا دارای ضعف عمومی به عنوان خطر دیگری در تولد جنین نارس محسوب می گردد؛ همچنین با یافتن مجموعه ای از نمونه های دهانی فوزوباکتریوم ها در مایع آمینوتیک مادران دارای تولد جنین نارس، احتمال وجود یک مسیر دهانی خونی که موجب چنین تولدهایی می گردد، بسیار بالا خواهد بود و ارتباط مستقیمی بین میزان پروستاگلاندین E2 در مایع لثه ای مادران باردار به عنوان شاخصی از فعالیت بیماری پریودنتال و کاهش وزن جنین در هنگام تولد مشاهده شده است. یافته های فوق دال بر آن است که چنانچه بانوان، متخصصان زنان و زایمان و دندانپزشکان دانش کافی و اطلاعات مناسب در زمینه های مربوط به این مساله داشته باشند، می توانند گامهای موثری برای جلوگیری از زایمان زودرس بردارند. بانوان باردار در دوران حاملگی به منظور پیشگیری از اثرات تغییرات هورمونی بر روی بافتهای پریودنتالی و بالعکس به منظور جلوگیری و کاهش اختلالات ناشی از بیماریهای لثه بر روی شرایط سیستمیک نیازمند مراقبتهای خاصی می باشند که در این مقاله سعی بر مرور آنها شده است.
کاظم آشفته یزدی، محمد اسلامی، علی سلیمانی، محمد سعید شیخرضایی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
بیان مسأله: پاکسازی و شکلدهی کانال یکی از گامهای مهم در درمان ریشه دندان میباشد. در این مورد هر روزه وسایل جدیدی توسط شرکتهای مختلف طراحی و وارد بازار میشوند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان کارایی روشهای چرخشی Profile، Protaper، Flex Master و دستی NiTi K-File در آمادهسازی کانال ریشه انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی 80 ریشه مزیال دندانهای مولر فک پایین انسان که تازه بیرون آورده شده بودند، انتخاب شدند. در هر ریشه یکی از کانالها به عنوان شاهد و کانال دیگر به عنوان مورد در نظر گرفته شد. این ریشهها به چهار گروه مساوی تقسیم شدند و هر یک از آنها توسط یکی از فایلهای Profile، Protaper، Flex Master و فایل دستی NiTi Kآماده شدند. پس از دکلسیفیکاسیون, مقاطع میکروسکوپی از ریشهها در فاصله 3 و 5 میلیمتری از انتهای اپکس تهیه شد و با استفاده از میکروسکوپ نوری ارزیابی شد. معیار ارزیابی بر اساس میزان دبری و پرهدنتین باقیمانده و میزان صاف شدن دیوارههای کانال بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری Kruskal- Wallis تحلیل گردید.
یافتهها: میزان دبری باقیمانده در مقطع 3 میلیمتری، در گروه Protaper، Flex Master به طور معنیداری کمتر بود (05/0P<) ولی در مقطع 5 میلیمتری اختلاف معنیداری مشاهده نشد. از نظر میزان پرهدنتین باقیمانده در مقاطع 3 و 5 میلیمتری اختلاف معنیداری مشاهده نشد. Protaper به طور معنیداری دیوارههای صافتری نسبت به گروههای دیگر در مقاطع 3 و 5 میلیمتری ایجاد نمود
(05/0P<).
نتیجهگیری: به نظر میرسد برای پاکسازی کانال ریشه استفاده از فایل Protaper، مناسبتر باشد.
افشین خورسند، یدالله سلیمانی شایسته، احمدرضا طلاییپور، امیرحسین نگارش،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
بیان مسأله: یکی از مشکلات درمان بیماریهای پریودنتال، گسترش بیماری به ناحیه انشعاب ریشهها میباشد. روشهای متعددی برای درمان این ضایعات مطرح گردیده است. این روشها شامل درمانهای Resective, Conservative و Regenerative میباشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه دو روش بازسازی شامل روش موقعیتدادن کرونالی فلپ و استفاده از ماده آلوگرفت Demineralized Bone Matrix (Dynagraft) به منظور بازسازی استخوان در درگیری فورکیشن درجه II فک پایین انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه Randomized Controlled Clinical Trial که به صورت دو سویهکور انجام شد, 12 نفر از مراجعهکنندگان به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران (9 زن و 3 مرد) که در محدوده سنی 25 تا 40 سال بودند, مورد بررسی قرار گرفتند؛ این افراد دارای درگیری فورکای درجه II مولرهای فک پایین (طبقهبندی Glickman) به صورت Bilateral بودند. مولرهای یک طرف توسط ماده پیوندی Dynagraft و طرف مقابل توسط روش موقعیت دادن کرونالی فلپ مورد درمان قرار گرفتند. متغیرهای عمق پاکت (PPD), سطح چسبندگی کلینیکی (CAL)، لثه کراتینیزه (KG) و عمق پروبینگ افقی (HPD) در زمان عمل, 3 و 6 ماه پس از جراحی اندازهگیری و ثبت شدند. همچنین به منظور بررسی تغییرات رادیوگرافیک استخوان و نیز تأیید یافتههای حاصل از اندازهگیریهای کلینیکی در مقاطع زمانی فوق, رادیوگرافی RVG نیز انجام شد. تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری Paired t انجام شد.
یافتهها: میانگین کاهش PPD 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 75/1 و 25/2 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 26/1 و 27/1 میلیمتر بود (005/0P<). میانگین Attachment Gain 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 1/1 و 5/1 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 2/0 میلیمتر و 3/0 میلیمتر بود. میانگین کاهش لثه کراتینیزه 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 5/0 و 6/0 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 1/1 میلیمتر و 1/1 میلیمتر بود (005/0P<). میانگین کاهش HPD 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 55/1 و 2 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 55/0 و 55/0 میلیمتر بود (01/0P<). رادیوگرافی RVG تهیه شده از نواحی فوق 3 و 6 ماه بعد از عمل نشانگر تأیید تغییرات ایجادشده طبق یافتههای حاصل از اندازهگیریهای کلینیکی بود؛ به گونهای که ترمیم استخوان (Bone Filling) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بهتر بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه, میتوان استفاده از ماده پیوندی (Dynagraft) DBM را به عنوان روشی مناسب برای درمان ضایعات درجه II مولرهای فک پایین توصیه نمود. به هر حال مطالعات بیشتر با حجم نمونه بالاتر، مشاهدات طولانی مدتتر و نیز بررسی بافتشناختی برای ارزیابی کامل این گونه روشهای بازسازی و پتانسیل آنها برای ترمیم درگیری فورکا مورد نیاز است.
یداله سلیمانی شایسته، علیرضا قنبری،
دوره 17، شماره 3 - ( 5-1383 )
چکیده
بیان مسأله: بیماران همودیالیز در طول مدت درمان در معرض ابتلا به بیماریهای پریودنتال میباشند, و در این زمینه هیچگونه اطلاعاتی در مورد نیازهای درمانی پریودنتال این بیماران وجود ندارد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان نیازهای درمانی پریودنتال بیماران همودیالیزی شهر تهران به منظور ارائه به دستاندرکاران و مسؤولین بهداشت و سلامت بیماران خاص انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی 75 بیمار به وسیله نمونهگیری چند مرحلهای متناسب با حجم بیماران دیالیزی شهر تهران و با استفاده از شاخص CPITN انتخاب شدند. پس از ارائه آموزشهای لازم و جلب همکاری بیماران، از میان آنها افراد واجد شرایط فوق انتخاب شدند و برای آنها پرسشنامهای که به این منظور تهیه شده بود، تکمیل گردید و با استفاده از وسایل حفاظت شخصی, شاخص CPITN با پروب مخصوص WHO در بیماران مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس کدهای صفر تا چهار تعیین شد.
یافتهها: در افراد مورد مطالعه، میزان نسبی سلامت لثه (کد صفر) 6/10%، خونریزی متعاقب پروبکردن (کد 1) 12%، جرم دندانی (کد2) 4/21%، پاکت کمعمق (کد 3) 32% و پاکت عمیق (کد 4) 24% بود؛ همچنین مشخص شد که 4/89% از افراد نیاز به آموزش بهداشت و 4/77% نیاز به جرمگیری و 24% از آنها نیازمند دریافت درمانهای پیشرفته بودند و فقط 6/10% از افراد نیازی به درمان نداشتند.
نتیجهگیری: در بررسیهای انجامشده بین وضعیت پریودنتال و عواملی نظیر سن، جنس، مدت دیالیز و میزان تحصیلات رابطه معنیداری مشاهده نشد.
یداله سلیمانی شایسته، علیاکبر خوشخونژاد،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
بیان مسأله: اختلال متابولیسم چربیها به عنوان عامل خطر احتمالی در زمینه بیماریهای پریودنتال و سایر بیماریهای عفونی مطرح شده است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سطح چربیهای خون و بیماریهای پریودنتال در بیماران قلبی- عروقی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 45 بیمار بستری در بیمارستان قلب شهید رجایی، در دوگروه مورد (27نفر) و شاهد (18نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. در هر دو گروه میزان چربیهای خون شامل تری گلیسیرید، LDL و کلسترول تام از طریق آزمایشات لابراتواری و وضعیت پریودنتال با استفاده از شاخص CPITN ارزیابی گردید؛ سپس نتایج با استفاده از آزمون Mann Whitney U و ضریب همبستگی اسپرمن مورد تحلیل آماری قرارگرفت.
یافتهها: CPITN در گروه High Lipid بالاتر بود و ضریب همبستگی اسپیرمن بین تریگلیسیرید و CPITN 283/0، بین کلسترول و CPITN 372/0 و بین LDL و CPITN 280/0 حاصل شد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، میتوان اظهار داشت که رابطه مشخصی بین وجود بیماری پریودنتال و سطح لیپیدهای سرمی در بیماران قلبی- عروقی وجود دارد.
یداله سلیمانیشایسته، سید حسین محسنیصالحیمنفرد، سولماز اسکندریون،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای درمانی رژنریتیو یکی از راههای درمانی ضایعات پریودنتال میباشند که سعی در بازسازی کامل انساج ازدست رفته در اثر بیماریهای پریودنتال را دارند. استفاده از فرآوردههای ماتریکس مینا (Emdogain) امروزه به واسطه تواناییهای خاص این ماده، در بین روشهای رژنریتیو از توجه خاصی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر فرآوردههای ماتریکس مینا و دبریدمان ساده در درمان ضایعات استخوانی دو و سه دیواره پریودنتال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی (Clinical Trial)، 24 ضایعه استخوانی دو و سه دیواره پریودنتال مشابه با عمق پاکت 5 میلیمتر یا بیشتر و حد چسبندگی کلینیکی 6 میلیمتر یا بیشتر و عمق ضایعه استخوانی 3 میلیمتر یا بیشتر، مورد بررسی قرار گرفت. ضایعات به صورت تصادفی به دو گروه تست و کنترل تقسیم شدند. قبل از درمان، بیماران گروه تست و کنترل از لحاظ Plaque Index، Gingival Index و متغیرهای عمق پاکت، حد چسبندگی کلینیکی و بازسازی استخوانی (Bone level) تفاوت معنیداری نشان ندادند. در گروه کنترل ضایعات با روش دبریدمان ساده و در گروه تست با استفاده از EDTA و فرآوردههای ماتریکس مینا (Emdogain) درمان شدند. یافتههای به دست آمده از اندازهگیریهای متغیرها قبل و بعد از درمان در دو گروه با استفاده از آزمون آماری Greenhouse-Geisser از گروه General Linear Model ارزیابی و میزان تأثیر دو روش با هم مقایسه گردید. 05/0P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: متوسط تغیرات حاصل در سه متغیر، عمق پاکت (Probing Pocket Depth)، سطح چسبندگی کلینیکی (Clinical Attachment Level) و بازسازی استخوان (Bone Level) در ارزیابیهای 3 و 6 ماه پس از جراحی در گروه تست به صورت معنیداری از گروه کنترل مطلوبتر بود.
نتیجهگیری: استفاده از فرآوردههای ماتریکس مینا به عنوان یک روش مطلوب در درمان ضایعات استخوانی دو و سه دیواره پریودنتال پیشنهاد میشود.
سعید بیات موحد، یدالله سلیمانی شایسته، هومن مهریزی، شرمین رضایی، منصوره محمدی، کبری بامداد مهربانی، معصومه کوهکن، بنفشه گلستان،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: چیکونگ از ورزشهای باستانی چینی است که شامل مدیتیشن، حرکات آرام بدنی و تنفس میشود. از طرفی بزاق به عنوان یکی از مایعات ترشحی بدن، علاوه بر آن که از سدهای دفاعی بدن به شمار رفته و دارای ترکیبات دفاعی مؤثری میباشد، برای حفظ سلامت ساختارهای مختلف داخل دهان و کاهش پوسیدگیها ضروری است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر انجام حرکات چیکونگ بر میزان ترشح بزاق، pH بزاق و SIgA آن انجام شد.
روش بررسی: 23 نفر انسان سالم 20- 24 سال در این مطالعه مداخلهای قبل و بعد شرکت کردند. این افراد با هدف افزایش انرژی ششها و کلیهها به دت 6 ماه از ابتدای پاییز 1383 تا انتهای زمستان 1384 تحت نظر مربی مجرب به انجام حرکات چیکونگ به مدت 30 دقیقه در روز پرداختند. بزاق غیرتحریکی افراد در 2 مرحله، یکی قبل از شروع انجام حرکات (بهار 1383) و دیگری بعد از انجام حرکات (بهار 1384) هر هفته در روزهای سهشنبه جمعآوری شد. همچنین pH بزاق هر هفته همزمان با اندازهگیری مقدار بزاق غیرتحریکی، اندازهگیری شد. مقدار SIgA بزاق نیز براساس اندازهگیری مقدار آن در آخرین مرحله جمعآوری بزاق غیرتحریکی با استفاده از روش Elisa در انتهای هر دو بهار سنجیده شد.
یافتهها: براساس نتایج مطالعه حاضر، اختلاف معنیدار بین مقدار بزاق و مقدار SIgA بزاق در قبل و بعد از انجام حرکات چیکونگ دیده شد (01/0P<)، ولی بین مقدار pH بزاق در قبل و بعد از انجام حرکات چیکونگ اختلاف معنیدار نبود.
نتیجهگیری: این نتایج نشان داد که انجام حرکات چیکونگ به مدت 6 ماه موجب افزایش مقدار بزاق غیرتحریکی و مقدار SIgA بزاق میشود.
یدالله سلیمانی شایسته، افشین خورسند، بهروز حبیبی،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از چالشهای علم پریودنتیکس زیبایی و به خصوص بازسازی پاپیلای بین دندانی از دست رفته میباشد. تاکنون تکنیکهای متفاوتی جهت بازسازی پاپیلا ابداع و تجربه شده است که از نظر ثبات نتایج بدست آمده، به طور کامل قابل پیشبینی نیستند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه امکان بازسازی پاپیلای بین دندانی توسط پیوند بافت همبند با و بدون استفاده از ماده Emdogain در بیماران مبتلا به این عارضه انجام شد.روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 40 پاپی تحلیل رفتهClass II (طبقهبندی (Nordland Tarnowدر 18 بیمار (14زن و 4مرد) مورد مطالعه قرار گرفتند. پاپیها به طور تصادفی به دو گروه درمانی تقسیم شدند. گروه تست بوسیله پیوند بافت همبند و Emdogain و گروه کنترل به وسیله پیوند بافت همبند به تنهایی، تحت درمان قرار گرفتند. شاخصهای پریودنتال شامل ارتفاع پاپیلا (فاصله عمودی رأس پاپیلا تا سمت اپیکال نقطه تماس بین دندانی یا (PH)، عمق پاکت پریودنتال (PPD) و سطح چسبندگی بالینی (CAL) قبل از درمان و 3 و 6 ماه بعد از درمان اندازهگیری شدند. در روز دهم و ماه اول پس از درمان فقط ارتفاع پاپیلا اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها از آزمون اندازههای تکراری (repeated measures) با 05/0P< به عنوان سطح معنیداری استفاده شد.
یافتهها: در گروه کنترل میانگین ارتفاع پاپیلا از 89/0 38/3 به 93/0 85/2 در ماه سوم و 95/0 90/2 در ماه ششم رسید. میانگین PPD از 68/0 8/2 به 70/0 55/2 در ماه سوم و 25/1 06/3 در ماه ششم رسید. میانگین CAL از 29/1 88/3 به 25/1 79/3 در ماه سوم و 44/1 11/4 در ماه ششم رسید. در گروه با emdogain میانگین ارتفاع پاپیلا از 91/0 98/2 به 55/1 45/2 در ماه سوم و 48/1 55/2 در ماه ششم رسید. میانگین PPD از 49/1 75/2 به 38/1 63/2 در ماه سوم و 39/1 88/2 در ماه ششم رسید. میانگین CAL از 24/1 75/3 به 45/1 01/4 در ماه سوم و 63/1 28/4 در ماه ششم رسید. آزمون اندازههای تکراری تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه درمانی از نظر مقادیر ارتفاع پاپیلا، PPD و CAL نشان نداد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، کاربرد پیوند آزاد بافت همبندی با یا بدون emdogain در بازسازی ارتفاع پاپیلای بین دندانی، کاهش PPD و بهبود CAL تفاوت معنیداری با هم ندارند و افزایش ارتفاع ایجاد شده در پاپیلا در هر دو گروه از نظر کلینیکی به حدی نبود که رضایت بیمار را جلب نماید.
مسعود ساعتچی، فرزانه مساوات، فرنوش رزم آرا، بهرام سلیمانی،
دوره 22، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: دردهای پس از درمان ریشه از جمله مشکلاتی است که هنوز بیماران از آن رنج میبرند. داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی، متداولترین گروه دارویی برای کنترل این دردها میباشند. هدف از این پژوهش، بررسی مقایسهای تأثیر دو داروی ایبوپروفن و دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش در کاهش دردهای پس از درمان ریشه بود.
روش بررسی: در این مطالعه تصادفی کلینیکی، تعداد 90 بیمار که دارای دندان مولر فک پایین دچار پالپیت و نیازمند به درمان ریشه بودند، انتخاب شدند. بیماران به سه گروه (ایبوپروفن، دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش و پلاسبو) تقسیم شدند. هر بیمار پس از تکمیل فرم رضایتنامه، یکی از سه دارو را به صورت خوراکی دریافت کرد. پس از انجام بلاک عصبی اینفراآلوئولر و تهیه حفره دسترسی، پاکسازی کانالها به روش Passive stepback انجام گردید. کانالها خشک شده و پانسمان موقت انجام شد. سپس فرم سنجش درد (Visual Analog Scale) به بیمار توضیح و تحویل داده شد. اطلاعات بدست آمده براساس آزمونهای آماری Kruskal-Wallis, Repeated Measurement ANOVA و آزمون Mann-whitney U بررسی گردید.
یافتهها: میانگین شدت درد در گروه دیکلوفناک پیوسته رهش برابر 95/0 87/0و در گروه ایبوپروفن برابر 10/1 17/1 و در گروه پلاسبو برابر 70/1 14/2 بود. این اختلاف در هر سه گروه از نظر آماری معنیدار بود (001/0>P). 2 ساعت پس از درمان، شدت درد در گروه ایبوپروفن کمتر از گروه دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش بود (01/0=P). ولی در زمان های 10، 18 و 36 ساعت پس از درمان، شدت درد در گروه دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش کمتر از گروه ایبوپروفن بود (001/0>P).
نتیجهگیری: استفاده از دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش بصورت تک دوز قبل از درمان ریشه در مقایسه ایبوپروفن میتواند در مدت زمان طولانیتری دردهای پس از درمان ریشه را کاهش دهد.
یدالله سلیمانی شایسته، افشین خورسند، سمانه مهویدی زاده، مجید نصیری،
دوره 23، شماره 3 - ( 9-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: ضایعات استخوانی اینترابونی (Intra bony) یکی از مشکلات مهم بیماریهای پریودنتال میباشد. در چند سال اخیر مواد رژنراتیوسنتتیک ازجمله Cerasorb به عنوان عامل احتمالی افزایش بازسازی پریودنتال جهت درمان این ضایعات مورد توجه قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی درمان ضایعات استخوانی دو به سه دیواره پریودنتال بااستفاده از Cerasorb (بتا- تری کلسیم فسفات خالص) درمقایسه با Bone Graft Autogenous (A.B.G)
(به عنوان استاندارد طلایی) بود.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مداخلهای (Interventional) یا کارآزمایی بالینی (Randomized Clinical Trial) میباشد. 24 ضایعه استخوانی دو به سه دیواره پریودنتال به طریقه Double blind انتخاب شدند. ضایعات به طور تصادفی با انداختن سکه به دو گروه (تست و کنترل) تقسیم شدند. در گروه کنترل ضایعات با روش Bone Graft Autogenous و در گروه تست با استفاده از Cerasorb درمان شدند. در زمان جراحی و 3 ماه، 6 ماه و یک سال بعد پیگیری انجام گرفت و ارزیابی کلینیکی و رادیوگرافیک انجام شد. به وسیله آزمون آماری Paired t-test تفاوت اندازهگیریهای قبل و بعد از عمل و توسط آزمون t مستقل تغییرات پارامتریک اندازهگیری شده بین دو گروه مقایسه شدند. متغیرهای غیر پارامتریک توسط آزمون Wilcoxon و Mann- Whitenyمورد بررسی قرارگرفتند. 05/0>P به عنوان سطح معنیداری درنظر گرفته شد.
یافتهها: متوسط تغییرات حاصل در چهار متغیر عمق پاکت (PPD)، سطح چسبندگی کلینیکی (PAL)، ارتفاع کرست استخوان از CEJ (Bone level) و دانستیه استخوان (Bone Density) در ارزیابیهای 3 ماه و 6 ماه و یک سال پس از جراحی درگروه تست و کنترل اختلاف معنیداری نشان نداد (05/0P>). همچنین در هر گروه اختلاف معنیداری قبل و بعد از جراحی در 4 پارامتر مشاهده شد (05/0P<).
نتیجهگیری: از آنجا که نتایج حاصل از درمان با Cerasorb در تمام پارامترهای بررسی شده مشابه با A.B.G میباشد در نتیجه میتوان استفاده از Cerasorb را به عنوان یکی از روشهای مناسب جهت درمان ضایعات دو به سه دیواره پریودنتال پیشنهاد نمود.
علی اصغر سلیمانی، زهرا بحرالعلومی، سمیه پرکم،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی سطح عاج با انواع موادی که در دندانپزشکی کودکان مورد استفاده قرار میگیرد، بر روی استحکام باند مواد چسبنده مؤثر است. هدف از این مطالعه آزمایشگاهی بررسی اثر ZOE و فرموکروزول بر استحکام باند برشی کامپوزیت به عاج دندانهای شیری بود.
روش بررسی: تعداد 72 دندان مولر دوم شیری کشیده شده انتخاب و در رزین آکریلی مانت شدند. سپس مینای سطوح انتخاب شده (باکال یا لینگوال) تا اکسپوز شدن عاج برداشته شد و سطوح توسط کاغذ سیلیکون grit 320، صاف و یکنواخت شدند. تعداد کل سطوح به 4 گروه 18 تایی به صورت تصادفی تقسیم شدند: گروه A، گروه کنترل و فاقد پیش درمانی بود. گروه B، سطوح عاجی توسط ZOE (زولیران) پوشیده شدند. گروه C، سطوح عاجی توسط ZOE (Kemdent) پوشیده شدند. گروه D، سطوح عاجی در مجاورت پنبه آغشته به فرموکروزول قرار گرفتند. تمام نمونهها توسط فویل آلومینیومی پوشیده شده و به مدت 7 روز در آب مقطر 0C37 نگهداری شدند. پس از 7 روز پانسمانها برداشته شدند. سپس هر سطح عاجی توسط اسید فسفریک 35% (ESPE/USA) 3M به مدت 15 ثانیه اِچ شد. پس از شستشو و خشک کردن از اَدهزیو Single bond (ESPE/USA) 3M طبق دستور روی سطوح عاجی استفاده شد و به مدت 20 ثانیه نوردهی انجام شد. سپس استوانههایی از کامپوزیت P60 با قطر داخلی 4 و ارتفاع 3 میلیمتر بر روی سطح آماده شده قرار گرفت و از هر طرف به مدت 40 ثانیه نوردهی به کامپوزیت انجام شد. بعد از 24 ساعت نمونهها تحت نیروی برشی و با سرعت 5/0 میلیمتر/ دقیقه تا نقطه شکست بارگذاری شدند. مقایسه استحکام باند برشی محاسبه و دادهها توسط نرمافزار آماری SPSS و آزمون ANOVA و Tukey آنالیز شدند.
یافتهها: میانگین استحکام باند برشی در گروه A: 3±52/17، در گروه B: 3/3±41/15، در گروه C: 2/3±63/15، در گروه D: 8/3±57/18 مگاپاسکال بود. اختلاف آماری معنیداری بین گروه A و B، A و C، A و D وجود نداشت (05/0P<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از ZOE زولیران و Kemdent، همچنین استفاده از فرموکرزول کاهش چندانی در استحکام پیوند برشی کامپوزیت به عاج ایجاد نمیکند.
افسانه پاکدامن، یداله سلیمانی شایسته، محمد جواد خرازی فرد، رقیه کابوسی،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزشیابی یک فرآیند مستمر میباشد که به منظور ارتقاﺀ یادگیری دانشجویان و برنامه ریزی تغییرات لازم برای دستیابی به اهداف آموزشی ضروری میباشد. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان دستیابی به اهداف آموزشی دو گروه آموزشی سلامت دهان و پریودنتیکس بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی با استفاده از پرسشنامه بر اساس الگوی ارزشیابی سیپ (CIPP) انجام شد و در چهار حیطه (محتوا، درون داد، فرآیند و برون داد) در مورد دو گروه آموزشی سلامت دهان و پریودنتیکس در دانشجویان دو سال آخر در دانشکده دندانپزشکی علوم پزشکی تهران صورت گرفت. مقایسه دو گروه آموزشی با آزمون غیر پارامتریک من ویتنی با استفاده از نرمافزارSPSS انجام شد.
یافتهها: میزان درصد پاسخ دهی دانشجویان سال ششم، 7/67% و دانشجویان سال پنجم، 5/87 % بود. در حیطه محتوا دانشجویان از درس پریودنتولوژی نسبت به درس سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی رضایت بیشتری ابراز نمودند. در حیطه درون داد دانشجویان انگیزه و مهارت مدرسین واحد پریودنتولوژی را کافی ندانستند. در حیطه فرآیند در مجموع 67% دانشجویان در رابطه با تدریس مدرسین گروه پریودنتیکس کاملاً یا تاحدودی دچار مشکل شده بودند. از نظر حیطه محتوا 018/0P= و فرآیند 04/0P= بین دو گروه آموزشی تفاوت آماری معنی دار مشاهده شد. در حیطه برون داد دانشجویان توانایی تئوری و عملی مرتبط با آموزش گروه پریودنتولوژی را در مورد عناوینی مانند اسپلینت، ایمپلنت، کنترل ژنژیویت حاد و الکتروسرجری "ضعیف" و در مورد سایرعناوین، "خوب" ارزیابی کردند. در درس سلامت دهان اغلب دانشجویان آگاهی خود در زمینه سرفصل "دندانپزشکی مبتنی بر شواهد" و توانایی عملی کاربرد آن جهت پاسخگویی به مسائل کلینیکی را در حد "متوسط" ارزیابی نمودند.
نتیجهگیری: ارزیابی میزان دستیابی به اهداف آموزشی دو گروه سلامت دهان و پریودنتولوژی با استفاده از الگوی سیپ نشان داد که در دو حیطه محتوا و فرآیند بین دو گروه آموزشی تفاوت آماری معنی داری وجود دارد. بازنگری عناوین فرعی در حیطههای مذکور که میزان دستیابی به آنها ضعیف بوده است در ارتقا برنامه آموزشی توصیه میشود.
زهرا بحرالعلومی، علی اصغر سلیمانی، پریسا نمیرانیان،
دوره 24، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از سمانهای گلاس آینومر در دندانپزشکی کودکان در حال افزایش است و اطلاعات محدودی در مورد اثر آلودگی با بزاق بر روی استحکام باند گلاس آینومر به عاج دندانهای شیری وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر آلودگی با بزاق بر روی استحکام باند برشی 2 نوع گلاس آینومر (معمولی و نوری) به عاج مولرهای شیری بود.
روش بررسی: در این مطالعه 36 دندان مولر شیری انسانی مورد استفاده قرار گرفت. نمونهها بر حسب نوع ماده به 2 گروه اصلی و هر گروه به 3 زیر گروه تقسیم شدند، گروه 1: عاج غیر آلوده، گروه 2: عاج به بزاق آلوده شده، گروه 3: عاج به بزاق آلوده شده، شسته و خشک شده در زیر گروه 1 و 2 و 3 نمونهها به گلاس آینومر معمولی و در زیر گروه 4 و 5 و 6 به گلاس آینومر نوری باند شدند. سپس استحکام باند برشی نمونههای فوق، توسط دستگاه اینسترون با سرعت 1 میلیمتر در دقیقه اندازهگیری شد. از آنالیزهای آماری ANOVA و Tukey جهت تحلیل و تجزیه دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج آزمون آماری نشان داد که بین دو گروه 4 و 5 تفاوت معنیداری وجود دارد (05/0=P)، اما تفاوت آماری معنیداری بین گروه 1 و 2 (16/0=P)،
1 و 3 (93/0=P) و همچنین گروه 4 و 6 (98/0=P) وجود نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که آلودگی با بزاق می تواند بر روی استحکام باند برشی گلاس آینومر نوری در عاج مولرهای شیری اثر گذاشته و آن را کاهش دهد.
جلیل مدرسی، مهدی دستورانی، فضلالله سلیمانی نجفآبادی، فاطمه عزالدینی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی رادیوگرافیک یک مرحله ضروری در تشخیص شکستگیهای افقی ریشه میباشد. هدف از این مطالعه تعیین حساسیت و ویژگی یک رادیوگرافی پریآپیکال واحد در تشخیص شکستگی افقی ریشه بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی از 30 دندان قدامی تازه کشیده شده انسان استفاده شد. دندانها با استفاده از چکش و گیره به طور تصادفی به دو قطعه تقسیم شدند. سپس دو قطعه با چسب سیانوآکریلات به هم چسبانده شد. در مرحله بعدی دو رادیوگرافی یکی از دندان به تنهایی و یکی از دندان به همراه یک قطعه استخوان مندیبل انسانی به عمل آمد. رادیوگرافها توسط سه دندانپزشک متخصص با استفاده از یک دستگاه نمایش اسلاید خوانده شد. پس از جمعآوری اطلاعات، آنالیز دادهها توسط آزمون قطعی فیشر انجام شد.
یافتهها: حساسیت و ویژگی تشخیصی یک فیلم رادیوگرافی پریآپیکال واحد در تشخیص شکستگی افقی ریشه در رادیوگرافیهایی که از دندان به تنهایی به عمل آمده بود 100% بود و در رادیوگرافیهایی که از دندان همراه با استخوان به عمل آمده بود به ترتیب 7/82% و 100% بود.
نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه، در اکثر موارد با استفاده از یک فیلم رادیوگرافی پریآپیکال واحد میتوان شکستگی افقی ریشه را تشخیص داد.
لیلا صدیقپور، هوشنگ دادگر، مژگان ناصح، زهرا سلیمانی، سمیه الهیاری،
دوره 25، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: حدود 5% از سرطانها به حفره دهان مربوط میباشند. جهت درمان، برداشت قسمتی از کام (جراحی ماگزیلکتومی) ممکن است انجام شود.
ماگزیلکتومی معمولاً منجر به ایجاد ناتوانیهای فانکشنال چشمگیر شامل مشکلات مضغ، بلع و اختلال در تکلم همراه با ایجاد اثر منفی بر روان و زندگی اجتماعی بیماران میشود. پروتز Obturator یک درمان پروتزی جهت جداسازی حفره بینی و دهان و بازیابی فانکشنهای ذکر شده میباشد. ارزیابی گفتار جهت بررسی فانکشن گفتار بازیابی شده توسط درمان، انجام میشود. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی گفتار بیمارانی بود که ماگزیلکتومی شده و توسط پروتز Obturator در بخش پروتز دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران درمان شدهاند. این ارزیابی با استفاده از نرمافزار کامپیوتری به صورت تست جملات قابل فهم (Sentence intelligibility test) صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی بر روی 10 بیمار (66-23 سال) ارجاع داده شده به بخش پروتز دانشکده دندانپزشکی جهت دریافت پروتز Obturator انجام شد. بعد از ارزیابی اولیه پروتز، تستهای گفتاری در یک اتاق اکوستیک و بدون صدا زیر نظر یک متخصص گفتار انجام شد و توسط وی آنالیز شد. همچنین قابلیت فهم گفتار (SI) توسط شنوندگان غیرمتخصص با و بدون استفاده بیمار از پروتز ارزیابی شد. آنالیز آماری توسط تستهای
Weighted kappa و Wilcoxon-sign Rank Test انجام شد.
یافتهها: قابلیت فهم گفتار (SI) در بیماران با و بدون استفاده از پروتز اختلاف معنیدار داشت (001/0>P). در دو بیمار از ده بیمار هنگام استفاده از پروتز نیز خطاهای گفتاری مشاهده شد.
نتیجهگیری: با وجود محدودیتهای مطالعه حاضر، پروتز Obturator اثر به سزایی در پیشرفت گفتار، در بیماران مورد مطالعه داشت. بهبود کیفیت زندگی بیماران قابل پیشبینی خواهد بود.
مژگان پاکنژاد، یداله سلیمانی شایسته، زهرا نصر اصفهانی، نینا رزومه، محدثه حیدری، علی مهرفرد،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش روزافزون موارد درمانهای پیچیده ایمپلنت دندانی، توجه محققان را به سمت استفاده از موادی معطوف داشته که قادر به تحریک بازسازی استخوان میباشند. تکنیک حفظ ساکت دندانی و استفاده از گرفت استخوان جهت به حداقل رساندن تحلیل پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه ارزیابی نوعی ماده پیوند استخوان زنوگرفت کلاژنه به نام Osteo biol gen_oss در بازسازی ساکت دندان کشیده شده بود.
روش بررسی: این مطالعه نوعی کارآزمایی بالینی تصادفی شده است که در 12 نمونه (6 عدد در گروه کنترل و 6 عدد در گروه تست) انجام شد. هر فرد 2 دندان Hopeless داشت که پس از کشیدن دندانها در گروه تست گرفت قرار داده شد اما گروه کنترل به روند طبیعی ترمیم شد. پس از 3 ماه از هر دو ناحیه نمونه تهیه و جهت بررسی بافتشناسی و هیستومورفومتریک به پاتولوژیست ارجاع داده شد. در این مطالعه آزمونهای Mc Nemar و Wilcoxan sigh rank استفاده شد.
یافتهها: هیچ تفاوت آماری بین دو گروه از لحاظ واکنش جسم خارجی، التهاب، وایتالیتی و درصد استخوان ساخته شده دیده نشد. میانگین درصد بیومتریال باقیمانده 43/1 ± 37/6 بود.
نتیجهگیری: زنوگرفت Osteobiol gen_oss یک Deantigenized collagenic porcine bone substitute میباشد. این ماده یک گرفت با خاصیت سازگاری زیستی بالا و استئوکانداکتیو است که پس از قرار گرفتن در ساکت دندان کشیده شده در 3 ماه منجر به ح فظ ساکت دندانی در انسان میشود.