جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای صراف

نصرت‌اله عشقیار، نوشین جلایر نادری، پگاه صراف،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

بیان مسأله: ادونتوژنیک کراتوسیست یکی از مهمترین کیست‌های ادونتوژن با منشأ رشدی- تکاملی محسوب می‌شود؛ اهمیت بالقوه این کیست در عودهای مکرر آن و تخریب استخوان می‌باشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین ابتلای سنی، جنسی و مکانی ضایعات ادونتوژنیک کراتوسیست در بیماران مراجعه‌کننده به بخش آسیب شناسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال 1350 تا 1381 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی متغیرهای سن، جنس و محل ضایعات ادونتوژنیک کراتوسیست با استفاده از پرونده‌های موجود در بایگانی بخش آسیب‌شناسی دهان و فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال 1350-1381 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: از مجموع کیست‌های ادونتوژن رشدی- تکاملی، 264 مورد (36%) از نوع ادونتوژنیک کراتوسیست بود. 66% از کراتوسیست‌ها در مردان و 34% در زنان روی داده بودند. از نظر محل وقوع ضایعه 68% از نمونه‌ها در فک پایین و 32% در فک بالا گزارش شده بود؛ در فک پایین 48% از نمونه‌ها در ناحیه مولر، 28% در ناحیه پره‌مولر و 24% در ناحیه قدامی ایجاد شده بودند؛ در فک بالا نیز، 42% از نمونه‌ها در ناحیه قدامی، 39% در ناحیه پره‌مولر و 31% در ناحیه مولر ایجاد شده بودند. طیف سنی مبتلایان از دهه اول تا هشتم زندگی بود و در این میان شایعترین دهه ابتلا به ادونتوژنیک کراتوسیست دهه سوم با فراوانی 27% بود.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میزان وقوع ادونتوژنیک کراتوسیست در مردان، در فک پایین و دهه سوم سنی بیشتر بود. در این میان میزان وقوع ضایعات در ناحیه خلفی فک پایین و بخش قدامی فک بالا بیشتر بود.


فرحناز نجاتی دانش، امید صوابی، بابک صراف‎پور، داریوش میرابی،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده

 زمینه و هدف: طراحی پروتزهای پارسیل متحرک وظیفه دندانپزشک می‌باشد، با این حال بسیاری از دندانپزشکان به علت عدم تجربه کافی و یا کمبود وقت، این وظیفه را به تکنیسین واگذار می‌کنند. جهت طراحی این پروتزها، برای سهولت و تسریع در ارائه طرح درمان و نیز آموزش دانشجویان دندانپزشکی می‌توان از رایانه استفاده کرد. مطالعه حاضر به عنوان گام اول برای یافتن قوانین مورد توافق متخصصین پروتز صورت پذیرفت تا در مرحله بعدی مطالعه یک نرم‎افزار جهت ارائه طرح درمان پروتزهای پارسیل متحرک طراحی ‌شود.
روش بررسی: برای 41 نفر از اعضای هیئت علمی متخصص پروتزهای دندانی هفت دانشکده دندانپزشکی در سطح ایران، پرسشنامه‏ای مشتمل بر 121 قانون طراحی پروتز پارسیل ارسال شد. برای تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات به دست آمده از نسبت درصد استفاده شد.
یافته‏ها: از میان 120 قانون مطرح شده، 92 قانون (2/76%) مورد توافق بیش از 60% دندانپزشکان بود که این قوانین به تفکیک شامل، قوانین سدل 80%، قوانین رست 2/76%، قوانین کلاسپ 4/78%، قوانین اتصال دهنده اصلی فک بالا و پایین به ترتیب 6/63% و 9/80% بود.
نتیجه‌گیری: متخصصین پروتز عضو هیئت علمی در ایران در مورد 2/76% از قوانین مورد پرسش موافق بودند. کمترین توافق در قوانین مربوط به اتصال دهنده‎های اصلی فک بالا بود که می‌تواند مربوط به تفاوت کتب مرجع و ایده‌های طراحی متخصصین ‌باشد.


فرحناز نجاتی دانش، امید صوابی، بابک صراف پور، داریوش میرابی،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

یکی از مشکلات اصلی درمان با پروتزهای پارسیل متحرک طرح درمان می‎باشد. جهت سرعت، سهولت و دقت بیشتر در طراحی پروتزهای پارسیل متحرک می‌توان از رایانه استفاده کرد. مطالعه حاضر با هدف تهیه یک نرم‏افزار جهت طراحی پروتزهای پارسیل متحرک انجام شد. جهت تهیه این نرم‎افزار از نتایج پرسشنامه (بخش اول) و کتب مرجع پروتزهای پارسیل متحرک، نرم‏‎افزار Visual C++ و برنامه‏ فارسی نویس مریم استفاده شد. جهت استفاده از این نرم افزار با مشخص کردن دندان‌های غایب و اطلاعاتی در مورد دندان‌های پایه، طرح درمان نهایی به صورت نوشتاری و تصاویر گرافیکی توسط رایانه و به صورت هوشمند ارائه می‎شود. نرم‏افزار فوق هوشمند و کم حجم است. از این سیستم قدم به قدم در آموزش طراحی پروتزهای پارسیل متحرک می‌توان سود جست، ضمن این که به عنوان کمک به کلینیسین در تصمیم‌گیری در طراحی پروتز پارسیل مفید است. به علاوه این سیستم قابلیت تبدیل به نرم‏افزاری کاملتر را دارد.


مهرداد پنج‌نوش، زهرا غنچه، امیر صراف‌زاده،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از روش‌های مشاهده واضح‌تر تغییرات جزیی استخوانی استفاده از تکنیک Digital Subtraction Radiography (DSR) می‌باشد. باوجود تحقیقات بسیار در زمینه کاربرد DSR در دندانپزشکی مطالعات زیادی درباره استفاده از این روش برای بررسی تغییرات استخوانی سرکندیل مفصل گیجگاهی فکی انجام نشده است. هدف از این مطالعه مقایسه رادیوگرافی پانورامیک و رادیوگرافی Panoramic Digital Subtraction در تشخیص ضایعات شبیه‌سازی شده کندیل مندیبل بود.

روش بررسی: این یک مطالعه بررسی فرآیند است که در آن دو عدد اسکال خشک انسان بدون هیچگونه ضایعه مشخص انتخاب شدند. دو نوع تغییرات افزایش و کاهش دانسیته استخوانی در سرکندیل این جمجمه‌ها مورد بررسی قرار گرفتند. افزایش دانسیته با اضافه کردن سه عدد Bone chip با سه سایز متفاوت (5/1- 1- 5/0 میلی‌‌متر) در دو موقعیت Antromedial و Superolateral سرکندیل و کاهش دانسیته استخوانی با ایجاد دو عدد Hole (سوراخ) 1 و 2 میلی‌متری در Antrocenral و Lateral pole کندیل انجام شد. رادیوگرافی‌های پانورامیک با و بدون حضور ضایعه تهیه شدند سپس دیجیتال شده و Digital subtraction بر روی آنها انجام گردید. 8 مشاهده‌گر 155 شکل بدست آمده از دو تکنیک را بررسی کرده و نظرات خود را در پرسشنامه تهیه شده وارد نمودند. این‌مطالعه‌از نوع ‌بررسی ‌فرآیند Process research می‌باشد. حساسیت، ویژگی، تکرارپذیری و توافق پاسخ‌ها توسط آزمون کاپا و جداول تقاطعی مناسب و بررسی ارتباط بین متغیرهای کیفی بوسیله آزمون‌های مجذور کای و یا آزمون دقیق فیشر انجام شد.

یافته‌ها: ویژگی دو روش پانورامیک و DSR برای تشخیص عدم وجود ضایعه به ترتیب 4/15% و 7/66 % بود و حساسیت در تشخیص ضایعات استیوفیتیک در دو روش پانورامیک و DSR به ترتیب 1/61% و 6/80% و در تشخیص ضایعات استیولیتیک 5/37% و 3/83% بود. بطور کلی در روش پانورامیک 9/41% و در روش DSR 6/82% تصاویر بطور صحیح تشخیص داده شدند که اختلاف بین دو روش بطور قابل‌‌ملاحظه‌ای معنی‌دار بود (0001/0>p). آزمون دقیق فیشر نشان داد که اختلاف دو روش در تشخیص ضایعات 1 و 2 میلی‌متری معنی‌دار (به ترتیب 023/0=p و 002/0=p) و در ضایعات 5/0 و 5/1 میلی‌متری معنی‌دار نبود. برتری روش DSR نسبت به روش پانورامیک در تشخیص درست وجود ضایعه در محل‌های lateral، central و medial معنی‌دار بود. متوسط مقدار Kappa در میان مشاهده‌‌گرها در روش پانورامیک برابر با 177/0 و در روش DSR برابر 693/0 بود. میزان توافق پاسخ‌های مرحله اول و دوم مشاهده برای هر مشاهده‌‌گر در روش پانورامیک برابر 45/0 و در روش DSR برابر 94/0 بدست آمد.

بحث و نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های مطالعه حاضر، Digital Subtraction Radiography بصورت معنی‌داری دارای قدرت تشخیصی بالاتری نسبت به رادیوگرافی پانورامیک در تعیین تغییرات استخوانی شبیه‌سازی شده سرکندیل (استیولیتیک و استیوفیتیک) می‌باشد.


محمدسعید شیخ‌رضایی، پگاه صراف، محمدحسین نکوفر، علیرضا محمدی،
دوره 25، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، ارزیابی توانایی مهروموم‌کنندگی آپیکال ضخامت‌های مختلف MTA به صورت ارتوگرید (دسترسی مستقیم) در مقایسه با 5 میلی‌متر گوتاپرکا بود.
روش بررسی: در این مطالعه از 50 دندان تک کانال کشیده شده انسانی استفاده شد. پس از آماده‌سازی کانال‌ها، دندان‌ها به صورت تصادفی به 4 گروه آزمایشی 10 تایی و 2 گروه 5 تایی کنترل تقسیم شدند. در گروه 1، ناحیه آپیکال کانال با گوتاپرکا و سیلر AH26 و به روش تراکم جانبی به گونه‌ای مهروموم گردید که پلاگی با ضخامت 5 میلی‌متر به دست آید. در 3 گروه دیگر ، پلاگ MTA به ضخامت 2، 3 و 4 میلی‌متر از طزیق دسترسی تاجی در ناحیه آپیکال قرار گرفت. به قسمت کرونال کانال تمام نمونه‌ها محلول میکروبی حاوی استرپتوکوک سنگوئیس اضافه شد و نوک ریشه‌ها در محلول لاکتوز قرمز
(Phenol red lactose) قرار گرفت. تغییر رنگ محلول به مدت 60 روز مشاهده شد. اطلاعات جمع‌آوری شده با روش Fisher exact test ارزیابی شد.
یافته‌‌ها: میزان نشت مشاهده شده در گروه گوتاپرکا پس از 60 روز 100% و در گروه‌های 2، 3 و 4 میلی‌متری MTA به ترتیب 7/72%، 8/30% و 50% بود. اختلاف مشاهده شده بین گوتاپرکا و گروه 3 میلی‌متر MTA از نظر آماری معنی‌داری بود (02/0P=).
نتیجه‌گیری: براساس این مطالعه، به نظر می‌رسد که ضخامت 3 میلی‌متری MTA آپیکال، مهروموم بهتری نسبت به سایر ضخامت‌ها و همچنین 5 میلی‌متر گوتاپرکا ایجاد می‌نماید.
 


عادل پیر جمالی نیسیانی، نیما جمشیدی، محسن صراف بیدآباد، نوید سلطانی،
دوره 28، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بهینه‌سازی پارامترهای سوراخ کاری به منظور کاهش دمای ایجاد شده حین ایجاد حفره در استخوان از جمله مواردی است که مورد توجه محققان می‌باشد. هدف از انجام این تحقیق دستیابی به مقادیر بهینه از پارامترهای سوراخ کاری بر مبنای ایجاد کمترین دما حین سوراخ کاری استخوان فک است.

روش بررسی: در این پژوهش دو مدل از فک پایین و بالا تهیه گردید و دندان‌های شماره 2، 5 و 8 از فک بالا و نیز دندان‌های شماره 25، 28 و 31 از فک پایین برداشته شد. سپس عمل سوراخ کاری تحت شرایط مختلف روی مدل‌ها به روش تحلیل اجزای محدود انجام گردید و مقدار حداکثر دما در مجاور محل حفرات اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: مته با زاویه نوک 70 درجه، کمترین حداکثر دما را حین سوراخ کاری ایجاد کرد. همچنین کمترین حداکثر دماها در سرعت چرخش مته، نرخ پیشروی مته و نیروی وارد بر مته به ترتیب برابر با RPM200، mm/min120 و N60 مشاهده شد. استفاده از خنک کننده توانست ماکزیمم دمای ایجاد شده را به مقدار تقریبی 7 درجه سانتی‌گراد کاهش دهد. بیشترین اختلاف دما در مناطق مختلف تحت سوراخ کاری در فک بالا و پایین به مقدار تقریبی 1 درجه سانتی‌گراد بود.

نتیجه‌گیری: تیزی ابزار برش، کم نمودن سرعت چرخش مته، بالا بردن نرخ پیشروی و نیروی وارد بر مته و نیز استفاده از خنک کننده نقش قابل‌توجهی در کاهش دمای استخوان فک حین سوراخ کاری آن داشت. محل انجام سوراخ کاری روی استخوان فک تأثیر چندانی بر تغییرات دمایی پدید آمده نداشت.


عادل پیرجمالی نیسیانی، محسن صراف بید آباد، نیما جمشیدی،
دوره 29، شماره 3 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: کاهش شکست‌ها در فرایند کاشت ایمپلنت‌های دندانی از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه محققان بوده است. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثر بیومکانیکی دو جنس مختلف ایمپلنت دندانی پس از کاشت و بارگذاری در استخوان فک بود.

روش بررسی: یک مدل سه ‌بعدی از فک پایین توسط نرم‌افزار MIMICS 10.01 طراحی شد. از روی مدل به دست آمده، بخش انتهایی فک پایین در نرم‌افزار CATIA V5 طراحی گردید و فرایند دریلینگ بخش کورتیکال آن به‌کمک شبیه‌سازی با روش تحلیل اجزای محدود در نرم‌افزار DEFORM-3D V6.1 انجام شد. سپس مدل سه ‌بعدی حفره ایجاد شده از محل دریل ‌شده استخراج گردید و یک مدل ایمپلنت دندانی ITI که در نرم‌افزار CATIA V5 طراحی شده بود، داخل آن قرار داده شد. فضای باقیمانده بین ایمپلنت و حفره ایجاد شده به ‌عنوان استخوان کورتیکال تازه تشکیل ‌شده در محل دریلینگ، پس از گذشت
6 هفته از کاشت ایمپلنت تعیین شد و خواص مکانیکی استخوان جدید به نرم‌افزار DEFORM-3D V6.1 وارد گردید و بارگذاری بر سطح دو ایمپلنت با جنس‌های تیتانیوم خالص و زیرکونیوم -5/2% نایوبیوم اعمال شد.

یافته‌ها: تغییرات حجمی پدید آمده در استخوان کورتیکال تازه تشکیل شده در اطراف ایمپلنت تیتانیوم خالص و زیرکونیوم -5/2% نایوبیوم به ترتیب برابر با 238/0 و 242/0 درصد به دست آمد. همچنین، میزان حرکت ایمپلنت‌ها در داخل استخوان فک برای جنس تیتانیوم خالص 00514/0 و برای زیرکونیوم -5/2% نایوبیوم معادل 00538/0 میلی‌متر بود.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که از نظر بیومکانیکی، ایمپلنت دندانی با جنس تیتانیوم خالص شرایط مناسب‌تری را در استخوان فک نسبت به جنس زیرکونیوم -5/2% نایوبیوم ایجاد می‌کند.

زمینه و هدف: کاهش شکست‌ها در فرایند کاشت ایمپلنت‌های دندانی از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه محققان بوده است. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثر بیومکانیکی دو جنس مختلف ایمپلنت دندانی پس از کاشت و بارگذاری در استخوان فک بود.

روش بررسی: یک مدل سه ‌بعدی از فک پایین توسط نرم‌افزار MIMICS 10.01 طراحی شد. از روی مدل به دست آمده، بخش انتهایی فک پایین در نرم‌افزار CATIA V5 طراحی گردید و فرایند دریلینگ بخش کورتیکال آن به‌کمک شبیه‌سازی با روش تحلیل اجزای محدود در نرم‌افزار DEFORM-3D V6.1 انجام شد. سپس مدل سه ‌بعدی حفره ایجاد شده از محل دریل ‌شده استخراج گردید و یک مدل ایمپلنت دندانی ITI که در نرم‌افزار CATIA V5 طراحی شده بود، داخل آن قرار داده شد. فضای باقیمانده بین ایمپلنت و حفره ایجاد شده به ‌عنوان استخوان کورتیکال تازه تشکیل ‌شده در محل دریلینگ، پس از گذشت
6 هفته از کاشت ایمپلنت تعیین شد و خواص مکانیکی استخوان جدید به نرم‌افزار DEFORM-3D V6.1 وارد گردید و بارگذاری بر سطح دو ایمپلنت با جنس‌های تیتانیوم خالص و زیرکونیوم -5/2% نایوبیوم اعمال شد.

یافته‌ها: تغییرات حجمی پدید آمده در استخوان کورتیکال تازه تشکیل شده در اطراف ایمپلنت تیتانیوم خالص و زیرکونیوم -5/2% نایوبیوم به ترتیب برابر با 238/0 و 242/0 درصد به دست آمد. همچنین، میزان حرکت ایمپلنت‌ها در داخل استخوان فک برای جنس تیتانیوم خالص 00514/0 و برای زیرکونیوم -5/2% نایوبیوم معادل 00538/0 میلی‌متر بود.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که از نظر بیومکانیکی، ایمپلنت دندانی با جنس تیتانیوم خالص شرایط مناسب‌تری را در استخوان فک نسبت به جنس زیرکونیوم -5/2% نایوبیوم ایجاد می‌کند.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2023 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb