جستجو در مقالات منتشر شده


16 نتیجه برای درد

مریم بیدار، پری قاضیانی، مسعود ساعتچی، میرعبداله سلوتی،
دوره 14، شماره 3 - ( 6-1380 )
چکیده

درد بعد از درمان ریشه یکی از مشکلاتی است که هنوز دندانپزشکان با آن مواجه هستند. مطالعات انجام شده نشان داده است که آماس حاصله در ناحیه پری اپیکال، یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده دردهای بعد از درمان ریشه است و هیستامین یکی از واسطه های شیمیایی موثر در ایجاد این آماس می باشد. هدف از این مطالعه بررسی امکان کنترل دردهای بعد از درمان ریشه به وسیله درمان پیش دارویی با استمیزول (داروی آنتی هیستامین) بود. به این منظور 60 بیمار در دو گروه بررسی شدند: گروه اول شامل سی بیمار بود که یک ساعت قبل از درمان ریشه، یک عدد کپسول حاوی 20 میلیگرم استمیزول و گروه دوم شامل سی بیمار که یک ساعت قبل از درمان ریشه یک عدد کپسول پلاسبو دریافت کردند. بیماران پس از درمان ریشه، پرسشنامه درد را تکمیل و در مراجعه بعدی آن را تحویل دادند. زمانهای مورد بررسی شامل 1، 3، 6، 9، 12، 18، 24، 48 و 72 ساعت پس از درمان ریشه بود. در این مطالعه مشخص شد که قرص استمیزول فقط در 9 و 12 ساعت پس از درمان ریشه درد متوسط پرسمنتال را کاهش می دهد؛ همچنین این دارو نتوانست درد خود به خود پس از درمان ریشه را در زمانهای مورد بررسی به طور چشمگیری کاهش دهد.


مهناز صاحب جمعی، آرش عزیزی، فریدون جمالی، نادر معروفی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

یکی از علل شایع دردهای صورتی، دردهای عضلانی این ناحیه می باشد. سندرم اختلال عمل دردناک عضلانی MPDS» Myofascial Pain Dysfunction Syndrome» یکی از مهمترین اختلالات ناحیه صورتی است که بسیاری از بیماران از درد، حساسیت به لمس یک یا چند عضله جونده و محدودیت عملکرد ناشی از این سندرم رنج می برند. از آنجا که تاکنون روش ویژه و مورد توافق اکثر صاحب نظران جهت مواجهه با این بیماران و درمان آنها پیشنهاد نگردیده است، لذا یافتن روشی که موجب کاهش درد این بیماران و تعیین روش درمانی موثر برای آنها باشد، ضروری به نظر می رسد. با توجه به اثرات ضد دردی و ضد التهابی لیزرهای کم توان، استفاده ازاین نوع لیزر در درمان بیماران MPDS، از سوی برخی محققین توصیه شده است. در این تحقیق اثر لیزر کم توان گالیم-آلومینیوم-آرسنیک در درمان بیماران MPDS مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور، 22 بیمار MPDS (با میانگین سنی 33.32 سال) در طی 4 هفته (12 جلسه) تحت درمان با لیزر کم توان قرار گرفتند. معاینات بالینی طی 6 مرحله انجام گرفت. طبق نتایج به دست آمده، در مرحله پایانی درمانی متغیرهای شدت درد، درد ناحیه گونه، تناوب درد، حساسیت به لمس عضلات ماضغه، گیجگاهی، رجلی داخلی، رجلی خارجی از لحاظ آماری بهبود معنی داری را نسبت به قبل از درمان نشان دادند و این بهبودی تا 3 ماه پس از قطع درمان (دوره پیگیری) نیز تداوم داشت (P<0.05). نتایج این بررسی همچنین نشان داد که لیزر کم توان گالیم-آلومینیوم-آرسنیک درمانی موثر در تسکین درد و کاهش حساسیت به لمس عضلات جونده درگیر در بیماران مبتلا به MPDS است و برنامه ریزی دقیق و منظم و تداوم جلسات تا تکمیل دوره درمانی، نقشی موثر جهت رسیدن به بهبودی دارد.


اسداله ظریف کار، حسین اسکندریان، مختار مختاری، جعفر آی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

بیان مساله: اوژنول (ر) مهمترین ماده تشکیل دهنده عصاره درخت میخک (Eugenia Caryophylata) است که در دندانپزشکی از آن به عنوان ضدعفونی کننده و آرام کننده درد دندان استفاده می شود. هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثرات ضد درد اوژنول با تزریق موضعی و سیستیمک، با استفاده از تست فرمالین انجام شد.

روش بررسی: آزمایشات بر روی 56 موش صحرایی نر از نژاد ویستار با وزن 20±230 گرم در هفت گروه (در هر گروه 8 نمونه) انجام شد. ده دقیقه قبل از شروع تست فرمالین، مقادیر مختلف اوژنول (50mg/rat و 25 و 12.5) به ترتیب در گروههای 2، 3 و 4 و در گروه شاهد (گروه 1) حجمی برابر سرم فیزیولوژی به صورت زیرجلدی به کف پای راست و در گروه 5 اوژنول (50 میلیگرم) به پای مخالف تزریق شد. در گروه 6 اوژنول به مقدار 100 mg/kg و در گروه 7 (شاهد 6) همان حجم سرم فیزیولوژی به صورت داخل صفاقی تزریق شد. دقایق 5-0 و 60-16 به ترتیب به عنوان مراحل حاد و مزمن درد در نظر گرفته شدند. برای مقایسه گروهها از آنالیز آماری ANOVA و آزمون Tukey's استفاده گردید.

یافته ها: تزریق موضعی اوژنول به کف همان پایی که فرمالین تزریق شد، به صورت وابسته به دوز موجب کاهش معنی دار درد در هر دو مرحله حاد و مزمن تست فرمالین گردید (P<0.01)؛ در گروهی که اوژنول به پای مخالف تزریق شد (50 mg/rat) در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی داری در نمره درد مشاهده نشد. تزریق داخل صفاقی اوژنول (100 mg/kg) تاثیری بر میانگین نمره درد در مرحله حاد نداشت اما به طور معنی داری موجب کاهش درد در مرحله مزمن درد گردید (P<0.01).

نتیجه گیری: به نظر می رسد اوژنول علاوه بر این که همانند بی حس کننده های موضعی موجب مهار هدایت پیامها از گیرنده های حس درد به طور محیطی می شود، با مهار التهاب و تاثیر بر مسیر درد به طور مرکزی موجب تسکین درد مزمن نیز می گردد.


جلیل مومن بیت‌‌الهی، مهناز صاحب جمعی، آرش معنوی، ترانه فرخ‌نیا، علیرضا ظهیرالدین، بنفشه گلستان،
دوره 21، شماره 4 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم اختلال عمل دردناک عضلات جونده (MPDS) یکی از شایع‌ترین اختلالات ناحیه صورتی است که بسیاری از بیماران از درد، حساسیت به لمس یک یا چند عضله جونده و محدودیت حرکت رنج می‌برند. فاکتورهای روانی- اجتماعی نقش مهمی در روند بیماری ایفا می‌کنند. اضطراب و افسردگی با افزایش کشش عضله می‌توانند اختلال عمل دردناک عضلانی ایجاد کنند. همچنین می‌توانند به همراه بیماری و یا در نتیجه درد مزمن و ناتوانی بارز شوند. با وجود درمان‌های متعدد برای این سندرم اولویت با درمانی است که با حداقل تهاجم و آسیب و با در نظر گرفتن مشکلات زیر بنایی باشد. آرامش‌سازی پیش‌رونده عضلانی PMR)) بطور عمده در درمان اضطراب و افسردگی بکار می‌رود. در این روش فرد می‌تواند با انقباض و رها کردن عضلات و بر مبنای ایجاد تمایز بین این دو احساس ضمن از بین بردن انقباض‌های عضلانی آرامش عمیقی را تجربه کند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر Progressive Muscle Relaxation در بهبود علائم بالینی مبتلایان به MPDS بود.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی - بالینی، قبل و بعد، 33 بیمار مبتلا به MPDS)) که اضطراب و یا افسردگی خفیف (بر اساس آزمون بک) داشتند با PMR به مدت 1 ماه درمان شدند. پیگیری دو ماهه پس از درمان انجام شد. در تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های paired t-test/wilcoxon-sign-rank test/Shapiro-wilks استفاده شد.

یافته‌ها: شدت درد، حساسیت به لمس عضلات جونده، حداکثر باز شدگی دهان با درد و بدون درد، اضطراب و افسردگی پس از درمان نسبت به قبل بهبودی معنی‌داری نشان داد (001/0>p).

نتیجه‌گیری: آرامش‌سازی پیش‌رونده عضلانی در بهبود علائم و نشانه‌های مبتلایان به MPDS مؤثر است. بنابراین وضعیت روانشناختی باید در طرح درمان این بیماران در نظر گرفته شود.


مسعود ساعتچی، فرزانه مساوات، فرنوش رزم آرا، بهرام سلیمانی،
دوره 22، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: دردهای پس از درمان ریشه از جمله مشکلاتی است که هنوز بیماران از آن رنج می‌برند. داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی، متداول‌ترین گروه دارویی برای کنترل این دردها می‌باشند. هدف از این پژوهش، بررسی مقایسه‌ای تأثیر دو داروی ایبوپروفن و دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش در کاهش دردهای پس از درمان ریشه بود.

روش بررسی: در این مطالعه تصادفی کلینیکی، تعداد 90 بیمار که دارای دندان مولر فک پایین دچار پالپیت و نیازمند به درمان ریشه بودند، انتخاب شدند. بیماران به سه گروه (ایبوپروفن، دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش و پلاسبو) تقسیم شدند. هر بیمار پس از تکمیل فرم رضایت‌نامه، یکی از سه دارو را به صورت خوراکی دریافت کرد. پس از انجام بلاک عصبی اینفراآلوئولر و تهیه حفره دسترسی، پاکسازی کانال‌ها به روش Passive stepback انجام گردید. کانال‌ها خشک شده و پانسمان موقت انجام شد. سپس فرم سنجش درد (Visual Analog Scale) به بیمار توضیح و تحویل داده شد. اطلاعات بدست آمده براساس آزمون‌های آماری Kruskal-Wallis, Repeated Measurement ANOVA و آزمون Mann-whitney U بررسی گردید.

یافته‌ها: میانگین شدت درد در گروه دیکلوفناک پیوسته رهش برابر 95/0 87/0و در گروه ایبوپروفن برابر 10/1 17/1 و در گروه پلاسبو برابر 70/1 14/2 بود. این اختلاف در هر سه گروه از نظر آماری معنی‌دار بود (001/0>P). 2 ساعت پس از درمان، شدت درد در گروه ایبوپروفن کمتر از گروه دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش بود (01/0=P). ولی در زمان های 10، 18 و 36 ساعت پس از درمان، شدت درد در گروه دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش کمتر از گروه ایبوپروفن بود (001/0>P).

نتیجه‌گیری: استفاده از دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش بصورت تک دوز قبل از درمان ریشه در مقایسه ایبوپروفن می‌تواند در مدت زمان طولانی‌تری دردهای پس از درمان ریشه را کاهش دهد.


محمد هاشم حسینی، عباس کمالی، مجید محمودزاده دربندی،
دوره 23، شماره 1 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: لیزر با مشخصات مختلف جهت تأثیرات تحریکی بر روی سرعت حرکات ارتودنتیک دندانی و درد در انسان مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به نتایج متناقض به دست آمده، در این مطالعه تأثیر درمان با Low Level Laser (LLLT) بر روی درد حین حرکات ارتودنتیک دندانی در انسان بررسی شد.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 12 بیمار که پرمولر اول بالای آنها کشیده شده بود و نیاز به Retraction کانین به فضای Extraction داشتند، انتخاب شدند. درحالیکه در هر سمت دندان کانین توسط Niti coil spring رترکت می‌شد، یک سمت تحت درمان با لیزر GaAlAs با طول موج nm890 قرار گرفت. LLLT ‌بر روی مخاط باکال و پالاتال به شکل حرکت آرام پروب صورت گرفت. دو روز پس از آغاز رترکشن از بیماران راجع به درد احساس شده در دو سمت سؤال شد و بر اساس VAS مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: در این مطالعه میزان درد در سمت تحت درمان با لیزر کم توان به طور معنی‌داری کاهش یافته بود (007/0P=).

بحث و نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، یک دوز تابش لیزر GaAlAs با دوز انرژی  J12 برای هر دندان می‌تواند میزان درد احساس شده را کاهش دهد.


مهدی میرزایی، امیر کاوسی، عدنان اتباعی، فریبرز معظمی، شقایق نوری بیات،
دوره 24، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (NSAIDs) متداول‌ترین گروه دارویی در کنترل درد پس از درمان کانال ریشه می‌باشند. طی دهه گذشته نسل جدیدی از این داروها ساخته شده‌اند مانند سلکوکسیب و ژلوفن که عوارض گوارشی کمتر و اثر بخشی بالاتری دارند. از آنجا که مطالعات کافی در زمینه قدرت تسکین بخشی سلکوکسیب و ژلوفن در مقایسه با سایر مسکن‌های متداول در کنترل درد بیماران تحت درمان کانال ریشه صورت نگرفته، لذا تحقیق حاضر با این هدف انجام پذیرفت.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، تعداد 90 بیمار به 3 گروه تقسیم شده و تحت درمان کانال ریشه قرار گرفتند. کپسول‌ها که شامل سلکوکسیب، ژلوفن و دارونما بودند، 1 ساعت قبل از شروع درمان به بیماران داده شد، سپس با یک پرسشنامه در فواصل زمانی مختلف میزان درد بیماران با معیار VAS (Visual analog scale) ثبت شد. یافته‌ها با استفاده از SPSS و آزمون‌های Repeated measurement و Multiple comparisons،Oneway ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و مقادیر 05/0P< معنی‌دار تلقی گردید.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد در ساعات 8 و 12سلکوکسیب و ژلوفن به صورت معنی‌داری درد را در مقایسه با دارونما کاهش دادند. در ساعات 24 ،4 و 48 پس از درمان، اختلاف بین سه گروه معنی‌دار نبود (05/0P>).
نتیجه‌گیری: مصرف پیش از درمان کپسول سلکوکسیب یا ژلوفن درد پس از درمان کانال ریشه را کاسته و آنها را می‌توان به عنوان داروی مؤثر قبل از درمان کانال ریشه به بیماران تجویز کرد.


امید امینیان، زهرا بنفشه آل محمد، خسرو صادق نیت حقیقی،
دوره 26، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: با توجه به تفاوت شیوع کمر درد در دندانپزشکان کشور‌های مختلف و عدم وجود گروه شاهد در اکثر مطالعات گذشته، هدف از این مطالعه مقایسه کمر درد و عوامل مؤثر بر آن در دندانپزشکان با داروسازان مرد، برای تعیین میزان ارتباط شغل دندانپزشکی و ایجاد کمر درد بود.

  روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، با استفاده از پرشسنامه نوردیک، 261 دندانپزشک مرد با 193 داروساز مرد که حداقل یک سال به حرفه دندانپزشکی عمومی یا داروسازی اشتغال داشته و سابقه بیماری‌های مزمن بافت همبند یا ترومای منجر به شکستگی در ستون فقرات نداشتند، با استفاده از آزمون‌های آماری Chi- square ، T-test و رگرسیون لجستیک مورد مقایسه قرار گرفتند.

  یافته‌‌ها: ابتلا به کمر درد در 12 ماه گذشته در دندانپزشکان مرد %8/54 و در داروسازان مرد %3/36 بود (001/0> P ). در آزمون آماری رگرسیون لجستیک، پس از تعدیل (adjustment) برای متغیر‌های شغل، سن، نمایه توده بدنی، مصرف سیگار، سال‌های اشتغال به کار و میانگین ساعات کاری هفته، بین شغل دندانپزشکی و ابتلا به کمر درد، با نسبت شانس برابر با 54/2 ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده شد (001/0> P ).

  نتیجه‌گیری: اشتغال به حرفه دندانپزشکی در جنس مذکر، مستقل از سن، نمایه توده بدنی، مصرف سیگار، سال‌های اشتغال به کار و میانگین ساعات کاری هفته، مرتبط با ابتلا به کمر درد می‌باشد.


ندا مسلمی، محدثه حیدری، رضا فکرآزاد، حانیه نخبه الفقهایی، سیامک یعقوبی، احمد رضا شمشیری، مژگان پاک‌نژاد،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: پیوند آزاد لثه یکی از قابل پیش‌بینی‌ترین درمان‌های افزایش عرض لثه کراتینیزه می‌باشد. اما یکی از معایب اصلی این درمان درد در ناحیه دهنده پیوند کام در طول دوره ترمیم زخم می‌باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثر لیزر کم‌توان بر ترمیم بالینی و درد در ناحیه دهنده پیوند در جراحی پیوند آزاد لثه بود.

  

روش بررسی: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی کنترل شده و دو سویه کور و Split mouth بر روی 12 بیمار در بخش پریودنتولوژی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تست (تابش لیزر) و کنترل (تابش پلاسبو) تقسیم شدند. در گروه لیزر پس از انجام جراحی در ناحیه دهنده پیوند کام، تابش لیزر دیود 660 نانومتری با پارامترهای با توان 200 میلی‌وات و زمان تابش 32 ثانیه تابیده ‌شد و در روزهای 1 ،2، 4 و 7 ادامه یافت و در گروه کنترل به همین ترتیب لیزر به صورت خاموش استفاده شد. جهت بررسی میزان اپیتلیزاسیون از H2O2 3% و جهت بررسی ترمیم بالینی از فتوگرافی استفاده شد. جهت بررسی میزان درد تعداد مسکن مصرفی بیمار ثبت شد. همچنین حضور یا عدم حضور خونریزی نیز بررسی ‌شد. جهت آنالیز ترمیم از تست آماری Wilcoxon ، جهت آنالیز درد از تست آماری Repeated measures ANOVA و جهت آنالیز خونریزی از تست آماری McNemar استفاده شد. حد معنی‌دار آماری کمتر از 05/0 درنظر گرفته شد.

  یافته‌ها: زخم ناحیه کام در روز 14 در گروه لیزر از لحاظ میزان اپیتلیزاسیون (02/0 P= ) و ترمیم بالینی (01/0 P= ) به طور معنی‌داری بهتر از گروه کنترل بود و در روز 21 در گروه لیزر از لحاظ میزان اپیتلیزاسیون به طور معنی‌داری بهتر از گروه کنترل بود (05/0 P= ). با این حال دو گروه از لحاظ تعداد مسکن مصرفی و خونریزی تفاوت معنی‌داری را نشان ندادند (51/0 P= ) و (1 P= ).

  نتیجه‌گیری: براساس نتایج این تحقیق و با پارامترهای به کار گرفته شده در این مطالعه استفاده از لیزر کم‌توان در ناحیه دهنده پیوند کام می‌تواند منجر به بهبود ترمیم زخم در روز در طی هفته دوم و سوم شود.


قادر فیضی، ناصر کاویانی، رزا مهر پرور، الهام السادات بیننده، مهدی تبریزی‌زاده، مسعود ساعتچی،
دوره 27، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف : علی ‌ رغم پیشرفت ‌ها ی چشمگیر در علم دندانپزشکی، دردهای پس از درمان ریشه از جمله مشکلاتی است که هنوز بیماران از آن رنج می‌برند . هدف از این مطالعه مقایسه دردهای پس از درمان ریشه در بیمارانی که با روش بیهوشی عمومی و یا روش بی‌حسی موضعی درمان می‌ شوند، بود .

  روش بررسی : در این مطالعه کارآزمایی بالینی 50 بیمار نیازمند درمان ریشه دندان مولر مندیبل انتخاب شدند. 25 نفر از این بیماران به علت ترس، اضطراب یا رفلکس تهوع با بیهوشی عمومی و 25 نفر دیگر به طور معمول تحت بی‌حسی موضعی مورد درمان قرار گرفتند. تمام دندان‌ها به طول کارکرد مناسب
به روش Crown down ب ه وسیله فایل ‌ های روتاری آماده ‌ سازی و به روش تراکم جانبی پر شدند. سپس بیماران با استفاده از فرم سنجش درد Heft-parker visual analog scale شدت درد را در زمان ‌ های 6، 12، 24 و 48 ساعت پس از درمان ثبت نمودند. اطلاعات حاصله با روش‌های T-test ، Chi-square و Mann-Whitney از نظر آماری بررسی گردید.

  یافته ‌ه ا : میانگین شدت درد در زمان ‌ های 6، 12، 24 ساعت پس از درمان ریشه در دو گروه بی‌حسی موضعی و گروه بیهوشی عمومی ازنظر آماری اختلاف معنی‌دار داشت (05/0 P< ) .

  نتیجه گیری : دردهای پس از درمان ریشه در بیمارانی که تحت بیهوشی عمومی درمان شد ند نسبت به بیمارانی که تحت بی‌حسی موضعی درمان ریشه شد ند کمتر بود .


آرش منصوریان، سارا پور شهیدی، مریم سادات صدر زاده افشار،
دوره 29، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده

درد عضلات جونده بعد از دندان درد شایع‌ترین درد در ناحیه دهانی صورتی می‌باشد. سندرم اختلال درد عضلانی صورت (MPDS) شایع‌ترین شکل اختلالات گیجگاهی فکی است. این سندرم شامل دردی است که از نقاطی در عضلات و فاسیاها شروع شده و همراه با اسپاسم و حساسیت به لمس و محدودیت در حرکت و خستگی و برخی اوقات دیسفانکشن می‌باشد. از طریق یک بررسی انتقادی مبتنی بر شواهد در منابع موجود مولفان قصد داشتند که اطلاعات جامعی درباره مداخلات درمانی برای درد عضلات صورت مهیا کنند. تعداد 51 مقاله انگلیسی زبان از سال 1981 تا 2013 از طریق منابع اینترنتی pubmed, Medline, Ovid, Scholar google برای این منظور بررسی شدند. مطالعات انجام شده در دو دسته کلی درمان‌های دارویی و غیر دارویی به تفصیل بررسی شده بودند. درمان MPDS ابتدا باید بر شناسایی و تصحیح علت زمینه‌ای متمرکز شود. از بین روش‌های دارویی Thiocolchicoside (TCC)، مهارکننده‌های NSAIDs و COX-2 و از بین روش‌های غیر دارویی اولتراسوند و لیزر نوید بخش هستند. مکانیسم پیچیده MPDS با مکانیسم‌های عصبی محیطی و مرکزی زمینه‌ای آن ممکن است به دشواری درمان MPDS، علی الخصوص در حالت مزمن منجر شود.


فرزانه آقاحسینی، نفیسه شیخ بهایی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سردرد یکی از شایعترین شکایت‌ها در میان افراد مبتلا به اختلالات مفصل گیجگاهی فکی (TMD) می‌باشد، لذا بررسی بیماران مبتلا به
سردرد از نظر مشکلات مفصل فکی ضروری به نظر می‌رسد. در افراد مبتلا به
TMD فعالیت‌های پارافانکشنال نقش اتیولوژیک مهمی را ایفا می‌کنند. با توجه به شیوع بالای علائم براکسیسم و TMD در بین افراد مبتلا به سردرد، ارزیابی صحت و میزان این ارتباط می‌تواند نقش کلیدی را در تشخیص و درمان این دو پدیده ایفا کند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه سه گانه میان براکسیسم، TMD و سردرد و همچنین ارزیابی کارآیی درمان‌های محافظه کارانه TMD با رویکرد ویژه بر Self-management در درمان بیماران مبتلا به سردرد می‌باشد.
روش بررسی: موتورهای جستجویCochrane, Medline and EMBASE databases, PubMed, Scholar, Google Uptodate, BMJ clinical Evidence, MD consult and science direct با استفاده از کلید واژه‌های مرتبط بین سال‌های 2015-2000 بررسی شد. از مجموع  خلاصه مقالات بررسی شده، متن کامل 80 مقاله مرتبط به دست آمد که از این بین در حدود 30 مقاله مناسب در این مطالعه آورده شد. این بررسی به علت وسعت مقالات در 4 گروه، رابطه براکسیسم با TMD، رابطه TMD و سردرد، رابطه سه گانه براکسیسم، TMD و سردرد و راهکارهای درمانی انجام گردید.
نتیجه‌گیری: اختلالات مفصل گیجگاهی فکی و براکسیسم دو فاکتور شرکت کننده مهم در شروع و تداوم سردرد می‌باشد و درمان این دو پدیده می‌تواند در درمان سردرد مؤثر باشد.
 

مجید مهران، رزا حقگو، محسن عشوریون، الهام سیفعلی، نسرین تک زارع،
دوره 32، شماره 2 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: اکثر کودکان در هنگام مراجعه به دندانپزشکی دچار ترس و اضطراب زیادی می‌شوند. مهم‌ترین عامل ترس کودک در ابتدای درمان مشاهده سرنگ و سرسوزن می‌باشد. روش‌های مقابله با این اضطراب می‌تواند تکنیک‌های کنترل رفتاری مانند بازسازی ذهنی، پرت کردن حواس و تلقین باشد. هدف از این انجام این مطالعه مقایسه درد و اضطراب در کودکان در زمان استفاده از سرنگ معمولی و سرنگ با پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل بود.
روش بررسی: این مطالعه کار‌آزمایی بالینی بر روی 20 کودک 8-5 ساله انجام گرفت که بیش از نیمی از آن‌ها بر اساس تست‌های تشخیصی اضطراب Cfss-Ds (Dental Subscale of the Children's Fear Survey Schedule) و FIS (Facial Image Scale) مضطرب و بقیه غیر مضطرب تشخیص داده شده بودند. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول بی‌حسی موضعی با یک سرنگ معمولی و گروه دوم با استفاده از سرنگ با پوشش
سرسوزن اسباب بازی شکل دریافت کردند. در ادامه، گروه اول بی‌حسی موضعی با استفاده از سرنگ با پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل و گروه دوم توسط یک سرنگ معمولی دریافت کردند. اندازه‌گیری ضربان قلب و تست ارزیابی درد انجام شد. مطالعه حاضر اولین مطالعه‌ای است که از پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل استفاده کرده است. تجزیه و تحلیل داده‌های ضربان قلب و سنجش اضطراب توسط آزمون غیر پارامتری wilcoxonsianed Ranks T-test انجام شد (P-value در حد 001/0 معنی‌دار در نظر گرفته شد).
یافته‌ها: میانگین میزان درد اندازه‌گیری شده بعد از استفاده سرنگ با پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل و هنگام استفاده از سرنگ بدون پوشش، دارای تفاوت معنی‌دار 20/5 بین دو گروه بود. درد در کودکانی با استفاده از سرنگ با پوشش سرسوزن اسباب بازی شکل دریافت کرده بودند، کاهش پیدا کرد (001/0P<).
نتیجه‌گیری: ظاهر فیزیکی دستگاه تزریق نقش مهمی در اضطراب و درد تزریق در کودکان دارد.

جلیل مدرسی، حمیدرضا همتی، مهری اسفندیار، محمد حسین یوسفی،
دوره 32، شماره 4 - ( 11-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: راه‌‌های متنوعی برای ایجاد بی‌حسی در شرایطی که تزریق بلاک عصب الوئولار تحتانی اولیه با شکست روبرو می‌شود مورد بررسی قرار گرفته‌اند. این مطالعه با هدف مقایسه اثر تزریق بی‌حسی مکمل پریلوکائین با تزریق بی‌حسی مکمل لیدوکائین در دندان‌های با پالپیت برگشت ناپذیر انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع تحلیلی بود و به روش کارآزمایی بالینی با طراحی موازی بر روی 58 بیمار که یک دندان مولر مندیبل آنها دارای پالپیت برگشت ناپذیر بود، انجام شد. تزریق بی‌حسی اول به ‌صورت بلاک آلوئولار تحتانی با محلول بی‌حسی لیدوکائین 2% انجام شد. بیمارانی که بی‌حسی پالپی در آن‌ها دچار شکست شد، به طور تصادفی به دو گروه مورد و کنترل تقسیم شدند. در گروه مورد تزریق مکمل بلاک آلوئولار تحتانی با پریلوکائین 3% و در گروه کنترل با لیدوکائین 2% انجام شد. عمق بی‌حسی بعد از تزریق دوم، به سه روش ارزیابی عددی پاسخ بیمار به پالپ تستر الکتریکی (EPT)، شدت پاسخ بیمار به تست سرما و میزان درد حین شروع تراش حفره دسترسی بر روی نمودار  VAS (Visual Analog Scale)ارزیابی شد و آنالیز آماری با استفاده از آزمون‌های  T-testو Mann-Whitney صورت گرفت.
یافته‌ها: بین دو گروه مورد مطالعه از نظر میزان عمق بی‌حسی تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد (05/0 نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد که تفاوتی در عمق بی‌حسی بلاک آلوئولار تحتانی مکمل، در دندان‌های مولر مندیبل دارای پالپیت برگشت‌ناپذیر بعد از شکست اولین تزریق بلاک آلوئولار تحتانی با محلول‌های بی‌حسی لیدوکائین 2% و پریلوکائین 3% وجود ندارد.
 

زهره دلیرثانی، مریم امیرچقماقی، مهشید ملکوتی سمنانی، مهدی طالبی، سید اسحاق‌ هاشمی، محمد تقی شاکری،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: درد آتیپیک صورت (atypical facial pain) (AFP) بیماری مزمنی است که با درد موضعی در ناحیه جمجمه‌ای- صورتی همراه است. طیف گسترده‌ای از درمان ها شامل درمان دارویی، روش‌های روانشناختی و عمل جراحی باز برای درمان آن استفاده می‌شود. اپیورفین یک پنتا پپتید است که می‌تواند مانع از درد شود و همچنین اثرات ضد افسردگی ثابت شده دارد. این مطالعه با هدف بررسی غلظت اپیورفین در بیمارانAFP و مقایسه آن با افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه بر روی 30 بیمار AFP و 40 نفر فرد سالم انجام شد. از هر دو گروه بزاق غیر تحریکی به روش spitting (تف کردن) تهیه شد. برای کلیه بیماران و افراد گروه شاهد پرسشنامه HAD-A (Hamilton Anxiety Test) و(Hamilton Depression Test) HAD-D  تکمیل شده و مصاحبه و آنالیز روانشناختی بیماران جهت تعیین درجه اضطراب و افسردگی آنان انجام شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS  (نسخه 24) انجام شد.
یافته‌ها: بیماران دو گروه از نظر متغیر سن و جنس همگن بودند. میانگین غلظت اپیورفین بزاق در کل بیماران گروه مورد و گروه شاهد،  به ترتیب 2923/0±8050/1 و 3682/0±8032/1 نانو گرم در میلی لیتر بود. با توجه به نتیجه T-test در میانگین غلظت اپیورفین بین گروه AFP و شاهد اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد (000/1P=). آزمون پیرسون نشان داد که ارتباط معنی‌داری بین سن، جنس، نمره اضطراب و افسردگی در گروه بیماران و افراد شاهد وجود ندارد (05/0P>). همچنین ارتباط معنی‌داری بین VAS اولیه، مدت ابتلا به بیماری و انجام درمان قبلی در گروه بیماران با غلظت اپیورفین وجود ندارد (05/0P>). ارتباط معنی‌داری بین شروع دوره یائسگی زنان در گروه بیماران و افراد شاهد با غلظت اپیورفین اولیه نیز یافت نشد (05/0P>).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد اکثر بیماران AFP درجاتی از اضطراب و افسردگی داشتند، هر چند غلظت اپیورفین بزاقی در مبتلایان به AFP افزایش معنی‌داری نداشت.

شاهین شمس، علیرضا شریفی نژاد، علی صالح، پدرام محمودی، ابوالفضل محمدبیگی، محمد مهدی زاده،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت درد و التهاب بعد از جراحی مولر سوم یکی از چالش‌های مهم این درمان می‌باشد. داروهای متعددی به ‌منظور کنترل درد پس از جراحی به‌کار گرفته شده است. مقایسه اثر بخشی انواع داروهای مورد استفاده در این زمینه، می‌تواند به تصمیم بالینی دندانپزشکان کمک نماید. هدف از انجام تحقیق حاضر مقایسه اثر کتورولاک و ژلوفن در کاهش درد بیماران بعد از جراحی مولر سوم بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی یک ‌سوکور پس از اخذ کد اخلاق روی 140 نفر از بیماران که به دو گروه 70 نفری تقسیم شدند، انجام شد. برای گروه اول 400 میلی‌گرم کپسول ژلوفن و برای گروه دوم 30 میلی‌گرم آمپول کتورولاک هر کدام به مدت 1 هفته تجویز شد. سپس با استفاده از نمودار Visual Analogue Scale (VAS) میزان درد بیمار به مدت 48 ساعت، 1 هفته و 2 هفته پس از جراحی ثبت گردید. تحلیل داده‌ها با نرم افزار SPSS20 و با استفاده از آمار توصیفی انجام شد. همچنین از آزمون‌های کای اسکوئر، T-test و آنالیز واریانس استفاده شد.
یافته‌ها: میزان درد طی 48 ساعت، 1 هفته و 2 هفته پس از جراحی در گروه کتورولاک به طور معنی‌داری کمتر از گروه ژلوفن ارزیابی شد (01/0P<). اثر ضد دردی کتورولاک با متغیرهای جنسیت، سن و نوع دندان مورد جراحی از لحاظ آماری بی‌ارتباط نشان داده شد.
نتیجه گیری: نتایح این مطالعه نشان داد که کتورولاک در کاهش درد پس از جراحی مولر سوم تأثیر بیشتری نسبت به ژلوفن دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2023 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb