محمد رضا هادیان، محسن میر، سعید طالبیان، نسرین ناصری،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : لیگامان متقاطع قدامی در زانو دو نقش مکانیکال و حسی دارد. حس عمقی توسط بازسازی وضعیت مفصل و آستانه درک حرکت پاسیو در وضعیت بدون تحمل وزن ارزیابی شده است. پیشنهاد شده است که ارزیابی حس عمقی در وضعیت فانکشنال اندام تحتانی ممکن است اثر آسیب و بازسازی لیگامان متقاطع قدامی را بر عملکرد حس عمقی زانو بهتر نشان دهد.هدف مطالعه حاضر ارزیابی حس وضعیت مفصل زانو بعد از بازسازی لیگامان متقاطع قدامی در وضعیت فانکشنال بود.
روش بررسی: 12 بیمار که تحت عمل بازسازی لیگامان متقاطع قدامی قرار گرفته بودند و 12 فرد سالم در این مطالعه شرکت کردند. حس وضعیت مفصل در زانوی غالب افراد سالم و زانوی عمل شده و زانوی سالم بیماران از طریق بازسازی زاویه تست شده مورد ارزیابی قرار گرفت. برای اندازه گیری زاویه از سیستمی متشکل از فوتوگرافی دیجیتال، مارکرهای غیر منعکس کننده و آنالیز با AutoCAD استفاده شد. ارزیابی در دو وضعیت، حرکت در جهت اکستانسیون و حرکت در جهت فلکسیون صورت گرفت. خطای مطلق به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد.
یافته ها: تفاوت معنی داری در حس وضعیت مفصل بین دو زانوی عمل شده و زانوی سالم بیماران و هر کدام از زانوهای بیماران با زانوی غالب افراد سالم در هر وضعیت تست وجود نداشت. همچنین بین دو وضعیت تست، در هر کدام از زانوهای بیماران و گروه کنترل اختلاف معنی دار وجود نداشت.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد افرادی که تحت عمل بازسازی لیگامان متقاطع قدامی قرار گرفته اند در وضعیت تحمل وزن اختلالی در حس وضعیت مفصل ندارند. حس وضعیت مفصل زانو عمدتا توسط گیرنده های عضلانی- تاندونی تامین میشود. اطلاعات حسی گیرنده های مکانیکی سایر لیگامانها و کپسول مفصلی، ارسال پیامهای حس عمقی را تکمیل می کنند.
حسین باقری، هادی سرافراز اردکانی، نورالدین نخستین انصاری، محمدسعید رستاک، غلامرضا علیایی، محمدرضا گیتی،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تغییر در وضعیت کتف و حرکت آن، پتانسیل اختلال عملکرد شانه را بالا می برد. بسیاری از محققین معتقدند که ارزیابی وضعیت کتف باید یک قسمت از برنامه جامع ارزیابی مبتلا به اختلال عملکردی شانه باشد. عدم تعادل در نیروهای عضلانی اعمال شده به کتف می تواند منجر به حرکت و وضعیت غیرطبیعی کتف شود. Kibler از آزمون لغزش خارجی کتف برای حرکت و وضعیت غیرطبیعی کتف استفاده کرده است. این آزمون به صورت کمی قرینگی کتف و قدرت عضلات ثبات دهنده و آستانه اختلال عملکردی کمربند شانه ای را اندازه گیری می کند. نتایج مختلفی در خصوص تکرار پذیر بودن این آزمون با استفاده از مترنواری انعطاف پذیر وجود دارد و لزوم تحقیقات بیشتری در این زمینه محسوس میباشد، هدف این تحقیق بررسی پایایی اینترریتر آزمون لغزش خارجی کتف در ارزیابی غیر قرینگی و اختلال عملکردی کتف در بیماران مبتلا به پاتولوژی مفصل شانه با استفاده از ابزار دقیقتر نظیر کالیپر در مقایسه تصادفی با متر نواری می باشد.روش بررسی: 21 بیمار مبتلا به پاتولوژی مفصل شانه به ترتیب با میانگین سنی و انحراف معیار 19/37 (42/12) سال به روش مقطعی در این مطالعه شرکت نمود ند. پس از کسب رضایت و آشنایی فرد با نحوه انجام آزمون، هرآزمونگر با استفاده از روش لمس سطحی فاصله بین زاویه تحتانی کتف تا زائده خاری مهره هفتم سینه ای را در سه وضعیت دستها در کنار بدن آویزان، دست ها روی کرست ایلیاک، دست ها درابد اکسیون نود درجه و چرخش داخلی شانه در دو سمت سالم ودرگیر و با استفاده از کالیپرورنیر (01/0میلیمتردقت) و متر نواری اندازه گیری کرد و اعداد درجدول داده ها ثبت شد. در پایان اطلاعات کسب شده توسط نرم افزار SPSS ، (Version11.5) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از آزمون آماری ICC برای تعیین پایایی و آزمون معنادار بودن تفاوت دو ضریب همبستگی در نمونه های مستقل برای مقایسه ضریب همبستگی دو آزمونگر در دو وسیله استفاده شد. دامنه ICC برای پایایی اینتر ریتر با متر نواری 76/0-53/0(poor-fair) و برای کالیپر 88/0-73/0(fair-good) بود. پایایی برای وضعیت سوم در سمت سالم با متر و کالیپرمتوسط و در همین وضعیت در سمت درگیر ضعیف بود.خطای استاندارد اندازه گیری (SEM) با کالیپر در تمام وضعیت ها از متر نواری کمتر بود. بیشترین خطا مربوط به وضعیت سوم آزمون در سمت سالم بود(mm29/9). در هیچکدام از وضعیت هااختلاف معناداری بین ضریب همبستگی دو آزمونگر وجود نداشت.
نتیجه گیری: اگر چه برتری ظاهری ICC با کالیپر در مقایسه با متر نواری در دو وضعیت اول ودوم مشهود است ولی کالیپر علیرغم دقت بیشتر به بهبود پایایی کمکی نکرد. پایایی آزمون در وضعیت سوم با متر وکالیپر پایین بود.شاید وضعیت سوم آزمون نیاز به اصلاح داشته باشد که باید بررسی بیشتری صورت گیرد.
محمد رحیم شاهبداغی، علی اصغر ذبیحی، یحیی مدرسی، محمود علی پورحیدری، ،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: زبان بیانی و نوشتاری یکی از جامعترین توانایی های بشر است که تحت تاثیر محیط می باشد. کودکان زبان را در طیف وسیعی از شرایط محیطی می آموزند و محیطهای مختلف می تواند تاثیرات قابل توجهی بر سرعت رشد زبان بگذارد.یکی از این محیط ها ،شبه خانواده ها هستند. در این پژوهش سعی شده است که مقایسه ای بین کودکانی که در این مکانها زندگی می کنند با کودکانی که در محیط خانواده زندگی می کنند، انجام گیرد.روش بررسی : مطالعه از نوع مورد ـ شاهد ، توصیفی ـ تحلیلی می باشد. این مطالعه بر روی21 پسرو دختر شبه خانواده ( 13 پسر و 8 دختر) و21 پسر و دختر غیر شبه خانواده همکلاسی آنها (13 پسر و 8 دختر ) در خانواده های سطح شهر تهران انجام گردید .میانگین سنی در گروه شبه خانواده (مورد) 90 ماه و در گروه غیر شبه خانواده (شاهد) 87 ماه بود. از هر کدام از کودکان ابتدا آزمون TOLD گرفته شد در جلسه بعد آزمون خواندن گرفته شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و همچنین نمرات10 دیکته آخر کودک با توجه به دفتر دیکته کودک نیز ثبت گردید و میانگین آنها محاسبه شد.
یافته ها : در بررسی مقایسه ای که توسط آزمونT مستقل و آزمون همبستگی پیرسون بین دو گروه کودکان شبه خانواده و غیر شبه خانواده بعمل آمد مشخص گردید که بین میانگین نمره زبان بهر کودکان شبه خانواده و کودکان غیر شبه خانواده (دختر و پسر به تفکیک) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین میانگین نمرات خواندن (دقت خواندن و سرعت خواندن) و میانگین نمرات دیکته کودکان شبه خانواده با کودکان غیر شبه خانواده تفاوت معنا دار وجود دارد. همچنین در گروه شبه خانواده بین تعداد سالهای حضور در شبه خانواده با میانگین نمرات دیکته، میانگین نمرات خواندن و میانگین نمرات زبان بهر ار تباط معنادار پیدا نشد.
نتیجه گیری : بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش ، بین میانگین نمرات زبان بهر برای دو گروه کودکان شبه خانواده و کودکان غیر شبه خانواده تفاوت معناداری دیده شد بدین معنی که محیط زندگی کودکان شبه خانواده بر توانمندیهای زبانی آنها تاثیر منفی داشته است که همین قضیه در مورد نمرات آزمون خواندنی و نمرات دیکته نیز مصداق داشت. اما با توجه به تعداد کم آزمودنیها، نیاز به بررسیهای بیشتر می باشد.
سعید طالبیان مقدم، فهیمه هاشمی راد، غلامرضا علیایی، سقراط فقیه زاده،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات کلینیکی و بیومکانیکی زیادی نشان داد که عضلات اکستنسور کمری در حین خم شدن به سمت جلو از وضعیت ایستاده دچارکاهش فعالیت میوالکتریک می شوند. هدف ازانجام این مطالعه بررسی ارتباط بین انعطاف پذیری تنه و پاسخ فلکشنـیلکسیشن عضله ارکتور اسپاین کمری بود.روش بررسی : این مطالعه بر روی 30 خانم سالم که بر اساس انعطاف پذیری تنه که از طریق تست Toe Touch انجام شد به سه گروه (انعطاف پذیری کم، نرمال و انعطاف پذیری بالا ) تقسیم شدند. EMG سطحی عضله ارکتور اسپاین کمری در حین خم و راست شدن به سمت جلو بطور همزمان با حرکت ثبت شد و زاویه تنه، هیپ و لومبار در زمان شروع و خاتمه فلکشن ـ ریلکسیشن محاسبه شد. از آزمونOne Way Anova برای بررسی تفاوت زوایای مورد نظر در گروه های مختلف استفاده شد.
یافته ها: افرادی با انعطاف پذیری بیشتر در حین خم شدن به سمت جلو در زوایای بیشتری عضله ارکتور اسپاین آنها ریلکس می شد و در هنگام بلند شدن نیز در زوایای ابتدایی تری دوباره وارد عمل می شد (P<001) . با استفاده ازهمبستگی پیرسون میزان ارتباط بین زوایا در هنگام خم شدن کامل بررسی شد که نشان داد ارتباط بسیار بالایی بین زاویه تنه و هیپ وجود دارد0/88)= r P<001) در حالیکه هیچ ارتباط خطی بین زاویه تنه و لومبار دیده نشد0/1)= .( P<0/3 r
نتیجه گیری : نتایج تحقیق نشان می دهد افرادی که انعطاف پذیری بیشتری در تنه دارند در حین فاز خم شدن در زوایای بیشتری از تنه و هیپ عضله ارکتور اسپاین آنها ریلکس می شود و در هنگام بلند شدن نیز در زوایای ابتدایی تری عضله آنها دوباره وارد عمل میشود که دلیل بیومکانیکی این رخداد در تفاوت بافتهای لیگامانی و پاسیو افراد با انعطاف پذیری مختلف است که می تواند بر روی الگوی فعالیت بافتهای اکتیو موثر باشد.
غلامرضا علیایی، محمدرضا هادیان، حسین باقری، سعید طالبیان، محسن عابدی،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی ومقایسه اثرطولهای مختلف عضله ابداکتور پولیسیس برویس (Abd.Pol.Bre) برروی تغییرات طیف فرکانس سیگنال الکترومیوگرافی وخستگی موضعی عضلانی وهمچنین بررسی اثر خستگی عضلانی برروی طیف فرکانس است .روش بررسی: در 20 نفر ازافراد سالم بین سنین20 تا34 سال انجام شد. در این تحقیق هر فرد در مجموع 3 دقیقه انقباض ایزومتریک ،6 دقیقه انقباض دینامیک عادی ،6 دقیقه انقباض دینامیک سرعتی و6 دقیقه انقباض دینامیک با فنر انجام میداد که هر کدام از این انقباضها در سه طول کوتاه ،متوسط وبلند (یا به عبارتی زوایای 0و 45و90درجه) انجام می شد. بین هرکدام ازمراحل انقباضی مدت 5 دقیقه زمان استراحت در نظر گرفته می شد.قبل وبعد از هر مرحله نیز موج الکترومیوگرافی عضله توسط دستگاه ثبت شده ودرنهایت طیف فرکانس آن مورد بررسی قرار می گرفت.
یافته ها: بااستفاده از آزمون آماری t مشخص گردید که با کاهش طول عضله فرکانس میانه و میانگین افزایش مییابد (000/0.(P= همچنین تست خستگی سبب کاهش شاخصهای فرکانسی میشد که این کاهش در انقباض ایزومتریک کمتر از انقباض دینامیک بود وبیشترین کاهش مربوط به انقباض دینامیک با فنر بود.بیشترین میزان انحراف فرکانس به لحاظ عددی مربوط به طول کوتاه عضله بود که البته ازنظر آماری اختلاف معناداری را نسبت به طولهای دیگر نشان نمی داد
نتیجه گیری: بطور کلی این تحقیق بیانگر رابطه بین طول عضله و خستگی موضعی عضلانی با تغییرات طیف فرکانس است .
محمدرضا هادیان، نسرین ناصری، حسین باقری، سعید طالبیان، غلامرضا علیایی، شهره جلایی،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: اندازه گیری زاویه مفصل در ارزیابی یکی از اجزای مهم حس پروپریوسپشن یعنی حس وضعیت مفصل کاربرد دارد. هدف این مطالعه مقطعی، بررسی پایایی ودقت اندازه گیری زاویه با استفاده از دو روش آنالیز دستی و آنالیز با AutoCAD بود. روش بررسی : برای بررسی پایایی و دقت آنالیز دستی در محیط کلینیک ، از72 زاویه مفصل زانوی راست 24 فرد سالم ، در حالیکه 4 عدد مارکر مربعی بر روی اندام تحتانی آنها چسبانده شده بود با دوربین دیجیتال ، عکس گرفته شد. زوایای تصاویر موجود با آنالیز دستی از طریق صفحات شفاف وگونیامتری اندازه گیری شد. این اندازه گیری توسط آزمونگر اصلی با دو تکرار با فاصله زمانی 10 روز و دو فیزیوتراپیست به صورت مستقل انجام شد.
یافته ها: ضریب همبستگی (r)، در آنالیز دستی تمام زوایا، بین تست کنندهها، تقریباً 1 بود. ICC [2.1] در پایایی از نوع inter & intra-rater، 999/0 بود. همچنین اختلاف معنی دار میان اندازهگیریهای دو فیزیوتراپیست، دو بار اندازهگیری آزمونگر اصلی و هر بار اندازهگیری آزمونگر اصلی و هر فیزیو تراپیست وجود نداشت . در بررسی ارتباط آنالیز دستی با آنالیز با AutoCAD، ضریب همبستگی برای هر سه زاویه 1 بود. اختلاف میانگین دو روش بیشتر از 8/0 درجه نبود.
نتیجه گیری : روش های معرفی شده در این مطالعه، شامل روش آنالیز دستی و آنالیز با AutoCAD، برای اندازه گیری زاویه مفصل زانو دارای پایایی و دقت کافی هستند. این روش ها از طریق مارکرگذاری و فوتوگرافی دیجیتال در ارزیابی حس وضعیت مفصل زانو میتوانند به کار گرفته شوند.
مهدی عبدالوهاب،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: رابطه ضایعات اعصاب محیطی با شرایط کار در منابع مختلف مکرراً توضیح داده شده است که معمولاً به علت عدم ایمنی وسایل کار یا آرایش محیط کار نامناسب می باشد. هدف از مطالعه حاضر شناسائی مشاغل صدمه رسان، نواقص طراحی و ایمن سازی وسایل کار، آرایش محیط کار صدمه رسان میباشد.روش بررسی : این مطالعه بصورت توصیفی تحلیلی گذشته نگر انجام شده است . تعداد 253 بیمار از میان 3817 بیمار طی دو سال که به بیمارستان تخصصی ترمیمی مراجعه کرده اند انتخاب و با استفاده از پرسشنامه تنظیمی اطلاعات ضروری استخراج و مورد بررسی آماری قرار گرفته است.
یافته ها: مطالعه حاضر نشان داد که عدم ایمنی وسایل کار، آرایش محیط کار نامناسب، اعمال نیروی زیاد، عدم استراحت کافی، تکرار در حرکات از عوامل اصلی ضایعه بودند که مطالب فوق با سایر منابع مطابقت دارد. از این رو توصیه میشود که آموزش صحیح نحوه کار و استفاده از وسایل کار به هر یک از افراد شاغل ارائه شود.
نتیجه گیری : نتایج بدست آمده نشان داد که مشاغل خانه دار ، کارگر ساختمانی و کارمند دفتری بطور معنی داری با سندرم فشاری عصب مدین در ناحیه مچ دست ارتباط دارند.
محمد رضا هادیان، اندیشه باستانی، سعید طالبیان، غلامرضا علیایی، حسین باقری،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: ورودی های سوماتوسنسوری ناشی از فعالیت مکانورسپتورها در نقاط تماسی به بدن وارد می گردند. لذا فیدبک حسی منشا گرفته از گیرنده های پوستی در پا که از طریق تحریک پوستی عصب ایجاد می شود میتواند نقش مهمی در کنترل حسی و تنظیم الگوهای تون نرمال ایفا کند در این مطالعه به بررسی تحریک پذیری موتورنورون با تحریک گیرنده ها در سطوح داخلی کف پا مرتبط با انشعابات داخلی شاخه پلانتار عصب تیبیال ، پرداخته شده است.روش بررسی: 16 فرد سالم بطور داوطلبانه در این مطالعه شرکت نموده اند. افراد در وضعیت دمر قرار گرفته و تحریکات مکانیکی جلدی ( برابر با 50% وزن ساق و پای فرد) به سطوح داخلی کف پای سمت غالب، توسط دستگاه طراحی شده، به واسطه یک صفحه به ابعاد 3×3 سانتیمتر در زمان های مختلف اعمال گردید. رفلکس هافمن (H) بعنوان معیار اندازه گیری تحریک پذیری موتورنورون ها، به شکل دوطرفه، قبل و بعد از بکار بردن تحریکات مکانیکی جلدی ثبت شد .
یافته ها : بر اساس این مطالعه، دامنه رفلکس هافمن و نسبت H/M هر دو سمت کاهش معناداری را بعد از اعمال تحریک به سمت داخل کف پای همان سمت (P<0.05) نشان داد. بعلاوه زمان تاخیری رفلکس H افزایش معناداری را نشان داد. (P<0.05). میزان کاهش در دامنه رفلکس H و تاثیر تحریکات بر روی پای همان سمت بیشتر بوده است.
نتیجه گیری : نتایج نشان دهنده تاثیرات تعدیلی تحریکات آورانهای پوستی بر تحریک پذیری موتورنورونهای همان سمت و سمت مقابل در محل توزیع عصب داخلی پلانتار، دارد. این نتایج می تواند کاربرد عملی در درمان اختلالات تون عضلانی در موارد ضایعات نخاعی و ضربه مغزی داشته باشد.
آزاده شادمهر، محمد رضا هادیان، صدیقه السادات نعیمی، شهره جلایی، اکرم مختاری،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
هدف: جهت افزایش انعطاف پذیری عضلات از تکنیکهای مختلف استرچ استفاده می شود. یکی از این روشها تکنیکهای انرژی عضلانی می باشند ولی گزارشات متفاوتی در مورد نحوه اجرا و نتایج حاصل از کاربرد این تکنیکها وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر یکی از انواع تکنیکهای انرژی عضلانی با قدرت انقباض وزمان Hold معین در افزایش طول عضلات همسترینگ کوتاه شده در مقایسه با گروه کنترل می باشد.روش اجرا: 30 زن 20 تا 25 ساله که دچار کوتاهی همسترینگ بودند به طور تصادفی به دو گروه آزمون (15=n) و کنترل (15=n) تقسیم شدند. برای گروه آزمون طی 4 هفته در هرجلسه 3 بارتکنیک انرژی عضلانی با 50% قدرت ماکزیمم ایزومتریک ارادی و با زمان Hold 10 ثانیه اجرا شد. گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. اندازه دامنه اکستنشن زانو در تست Passive knee extension قبل و بعد از هرجلسه درمان در گروه آزمون و در ابتدا و خاتمه زمان معادل 10 جلسه در گروه کنترل اندازه گیری شد.
نتایج: آزمون t زوجی نشان داد که تکنیک انرژی عضلانی توانسته است تغییرات معناداری در دامنهاکستنشن زانو ایجاد نماید. (001/0(P< . در حالیکه درگروه کنترل تغییرات معناداری مشاهده نشد(001/0(P< . مقایسه دو گروه نیز موید اثر بخشی تکنیک انرژی عضلانی در مقایسه با گروه کنترل بود (001/0(P< .
نتیجه گیری: یافته ها ی این مطالعه نشان داد تکنیک انرژی عضلانی با مشخصات فوق می تواند در افزایش طول عضلات همسترینگ موثر باشد.
زهرا فخاری، مریم صنوبری، شهره جلایی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: عضله همسترینگ عضله ای است دو مفصلی که از یک سر به لگن و از سر دیگر به زانو اتصال می یابد، لذا کوتاهی این عضله بر روی مفاصل بالایی و پایینی تأثیر می گذارد. با توجه به شیوع کوتاهی این عضله اندازه گیری صحیح طول آن مهم می باشد. تستهای مختلفی جهت سنجش طول عضله همسترینگ وجود دارد. در تست SLR)) Straight Leg Raise به دلیل تأثیر وضعیت لگن روی زاویه SLR احتمال خطا در اندازه- گیری وجود دارد ولی در تست ((PKE Passive Knee Extension به دلیل وضعیت فلکسیون 90 درجه مفصل هیپ در هنگام انجام تست، موقعیت لگن تثبیت شده و این عامل خطا عملاً حذف می گردد. در این مطالعه ارتباط بین دو تست فوق مورد بررسی قرار گرفته است. در صورت وجود ارتباط بین دو تست می توان از تست PKE که ساده تر و با خطای کمتر است به جای SLR برای سنجش طول همسترینگ استفاده کرد .روش بررسی: در این مطالعه دو تست SLR و PKE در 3308 نفر از دختران مهدهای کودک و مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان مناطق 3 و 20 آموزش پرورش تهران در محدوده سنی 17-3 سال در هر دو اندام راست و چپ انجام شد. و زاویه SLRدر تست SLR، و زاویه پوپلیته (میزان فلکسیون زانو) در تست PKE با استفاده از گونیامتر اندازه گیری شد.
یافته ها: همبستگی معناداری بین دو تست SLR و PKE در دختران 3 تا 17 سال در دو منطقه 3 و 20 تهران مشاهده شد. طبق آزمون کای دو، اختلاف دو زاویه SLR و پوپلیته آل در سمت راست و چپ معنا دار بود.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان دهنده ارتباط بین دو تست در تمام سنین مورد بررسی و در هر دو پای راست وچپ است. هر دو تست می تواند کوتاهی عضله همسترینگ را نشان دهد، اما تست PKE با توجه به مزایایی که در مراحل انجام آن وجود دارد می تواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای SLR مطرح باشد.
محمدرضا هادیان، مهدی عبدالوهاب، سعیده مرتضوی، حسین باقری، محمود جلیلی ، سقراط فقیه زاده،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
روش بررسی: 27 دانش آموز استثنایی از نوع عقب مانده ذهنی با دامنه سنی 7 تا 10 سال (میانگین 11/8 و انحراف معیار 09/1) به روش مقطعی در این مطالعه شرکت نمودند. پس از کسب رضایت از والدین و آشنایی دانش آموز با نحوه انجام آزمون مراحل ارزیابی با تست پرد و پگ بورد انجام شد. دانش آموزان در 15 جلسه 40 دقیقه ای برنامه درمانی هماهنگی چشم و دست شرکت کردند و پایان درمان مجددا ارزیابی شدند. یافته ها : میانگین سرعت حرکت (تعداد در 30 ثانیه) دست غالب و مغلوب، میانگین هماهنگی دو دست و میانگین مهارت دست قبل از مداخله و بعد از مداخله در سطح 05/0p≤ اختلاف میانگین معنیدار بود. میانگین افزایش سرعت حرکت دست غالب و مغلوب، میانگین افزایش هماهنگی حرکت دودست و میانگین افزایش مهارت دست در سطح 05/0p≤ در دختران و پسران معنیدار نبود. افزایش مهارت دست به افزایش خرده آزمون سرعت حرکت دست غالب ارتباط بیشتری داشت (05/0p≤ ).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که فعالیتهای هماهنگی چشم و دست بر مهارت دست دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر تاثیر مثبت داشته است. مهارتهای ساده نظیر سرعت حرکت دست در مقایسه با مهارتهای پیچیده (شامل مهارتهای دو دست) در زمان کوتاهتری بهبود یافته است. بر اساس شواهد موجود، برنامه های جامع توان بخشی شامل فعالیت هماهنگ چشم و دست برای افرادعقب مانده ذهنی آموزش پذیرپیشنهاد می شود.
سعید طالبیان، مریم عباس زاده، سمیه سلطانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
روش بررسی: سی مرد والیبالیست حرفهای (20 سالم و 10 بیمار) در محدوده سنی 20 تا 30 سال بطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. گروه بیمار در معاینه بر اساس اطلاعات کلینیکی و الکترومیوگرافی مبتلا به ضایعه عصب سوپرااسکاپولار سمت راست با آتروفی عضله بودند. افراد در حالت به شکم خوابیده بر روی تخت قرار میگرفتند به نحوی که شانه مورد نظر در 90 درجه ابداکشن و مدیال روتیشن و مفصل آرنج از لبه تخت با فلکشن 90 درجه بطور عمودی قرار میگرفت. ابتدا همزمان با سه بار ثبت حداکثر فعالیت عضلات اینفرااسپیناتوس، تراپز میانی و ترس مینور بصورت ایزومتریک نیروی تولید شده توسط نیروسنج به رایانه منتقل و جهت نرمال کردن حرکت داینامیک پردازش میشد. سپس در حین حرکت داینامیک شبیه به Spirk به تعداد سه تکرار، با همزمان ساز خارجی زمان شروع و خاتمه فعالیت سه عضله ثبت و توسط نرم افزار شناسایی میشد. یافته ها: در گروه بیماران تفاوت معنیداری بینRMS نرمال شده حرکت داینامیک عضله اینفرااسپیناتوس و عضله تراپزمیانی مشاهده شد (05/0p≤). در حالیکه در گروه سالم این اختلاف بین عضله اینفرااسپیناتوس و دو عضله دیگر معنیدار بود (05/0p≤). همچنین تفاوت معنیداری بین RMS نرمال شده دو گروه در سه عضله وجود داشت (05/0p≤). تفاوت معنیداری بین زمان شروع و خاتمه فعالیت سه عضله در هر دو دیده شد (05/0p≤). ترتیب شروع فعالیت سه عضله بین دو گروه همراه با تفاوت بود (05/0p≤) به نحوی که در گروه بیماران تراپزـ ترس مینورـ اینفرااسپیناتوس و در گروه سالم تراپز ـ اینفرااسپیناتوس ـ ترس مینور بود. مدت زمان فعالیت سه عضله بین دو گروه تفاوت داشت (05/0p≤ )بطوریکه در گروه بیماران غیر از اینفرااسپیناتوس که مدت کمتری فعال بود دو عضله دیگر زمان بیشتری را فعال بودند.
نتیجه گیری: والیبالیستهای حرفهایی در معرض صدمه عضله اینفرااسکاپولار هستند و با حداکثر فعالیت و جایگزینی عضلات ثبات دهنده و سینرژی، نقص بوجود آمده را جبران میکنند که میتواند سبب کاهش دقت در حرکت و خستگی زود هنگام شود. لذا توجه به علل به وجود آمدن عارضه مهم است .
محمدرضا هادیان، نورالدین نخستین انصاری، تیمور عسگری، مهدی عبدالوهاب، محمود جلیلی، سقراط فقیه زاده،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: تعادل جزء ضروری و اساسی در تمام مراحل رشد حرکتی است. ارزیابی تعادل در بیماران نورولوژیک بایستی قبل از هر گونه برنامه ریزی درمانی صورت گیرد . با بررسی های انجام شده بر تست های تعادلی مشاهده می شود که اکثر تست های تعادلی برای بیماران نورولوژیک بزرگسال هنجاریابی شده اند و کمتر قابل استفاده در جمعیت کودکان می باشند. بنابراین در دسترس بودن یک مقیاس معتبر و قابل اطمینان و پایا به منظور ارزیابی تعادل عملکردی در کودکان فلج مغزی کاملاً ضروری می باشد . لذا هدف این تحقیق بررسی پایایی اینترریتر و اینتراریتر مقیاس تعادلی Berg در کودکان فلج مغزی همی پلژی اسپاستیک می باشد. روش بررسی: 20 کودک فلج مغزی اسپاستیک از نوع همی پلژی که دامنه سنی آنها بین 6 تا 12 سال بود و با میانگین سنی 1/7 و انحراف معیار 58/1، به روش مقطعی در این مطالعه شرکت نمودند. پس از کسب رضایت از والدین و آشنایی کودک با نحوه انجام آزمون، مراحل ارزیابی اینترریتر در یک جلسه توسط دو تراپیست انجام شد. ترتیب تست توسط آزمونگران تصادفی بود. جهت ارزیابی اینتراریتر، کودکان یک هفته بعد مجددا توسط مجری اصلی طرح تست شدند.
یافته ها : از آزمون ضریب همبستگی جهت بررسی همبستگی بین نمرات داده شده توسط دو آزمونگر استفاده شد . توافق دو آزمونگر (001/0 , p < 966 /. = ICC) و همچنین توافق در یک آزمونگر (001/0 , p < 988/. = ICC) عالی بود.
نتیجه گیری: مقیاس تعادلی برگ دارای پایایی اینترریتر و اینتراریتر بالابرای اندازه گیری تعادل در کودکان همی پلژی اسپاستیک می باشد. بنابر این میتوان این آزمون را به عنوان یک معیار کلینیکی پایا در ارزیابی کودکان فلج مغزی نوع همی پلژی پیشنهاد نمود. توصیه می شود که جهت ارزیابی توانائیهای عملکردی در زندگی روزمره این کودکان از مقیاس برگ استفاده شود.
غلامرضا علیایی، مهدی عبدالوهاب، حسین ذبیحیان، حسین باقری، محمود جلیلی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
روش بررسی: 100 نفر در دو گروه سنی 45-25 و 85-65 سال با میانگین سنی (انحراف معیار) 61/53 (60/20) سال به روش مقطعی در این مطالعه شرکت نمودند. پس از کسب رضایت و آشنایی فرد با نحوه انجام آزمون، آزمونگر قدرت عضلانی و زبردستی را سه بار در هر فرد ارزیابی کرده میانگین اعداد بدست آمده را در جدول داده ها ثبت کرد. در پایان اطلاعات کسب شده توسط نرم افزار SPSS ویراست 5/11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین قدرت گرفتن در گروه سنی 45-25 سال بیشتر از گروه سنی 85-65 سال بود. در هر دو گروه آقایان به میزان قابل توجهی قدرت گرفتن بیشتری نسبت به خانم ها داشتند. براساس تحقیق مشخص شد که زبردستی با افزایش سن کاهش می یابد و بین دو گروه سنی نتایج زبردستی دارای اختلاف معنی داری بود. اختلاف میانگین در دو گروه آقایان و خانم ها از لحاظ زبردستی معنی دار نبود. بررسی ارتباط بین قدرت گرفتن و زبردستی براساس ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین قدرت گرفتن و زبردستی ارتباط معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: زبردستی با عواملی از قبیل سن، استفاده عملکردی از دست ارتباط دارد. قدرت گرفتن نیز با جنسیت و سن ارتباط دارد. با افزایش سن در هر دو جنس این ویژگی ها دچار نقصان می گردند. قدرت گرفتن و جنسیت بر روی زبردستی تأثیری ندارد.
غلامرضا علیایی، محمد رضا هادیان، فرشته فرزیانپور، شهره جلالی، بهنوش وثاقی قراملکی، انسیه عباسی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزشیابی فرایندی نظام دار برای جمع آوری، تحلیل و تفسیراطلاعات به منظور بررسی میزان عملی شدن هدفها می باشد. در سیستم نظام آموزشی دانشگاهی منظور از آموزش، ایجاد تغییرات مناسب و روز افزون در حاصل این سیستم یعنی دانشجویان است و هدف از ارزشیابی، ارتقای کیفیت آموزش می باشد.روش بررسی : در این مطالعه گروه آموزشی فیز یوتراپی دانشکده توانبخشی در دانشگاه علوم پزشکی تهران باهدف انطباق آموزش با نیازهای جامعه وارتقای کیفیت با استفاده از پرسشنامه نظرسنجی از استادان, دانشجویان و دانش آموختگان در سال 1383 ارزشیابی شدند. این پژوهش یک مطالعه مقطعی (Cross sectional) و از نوع سنجش توصیفی و تحلیلی (Survey descriptive & analytical) می باشد که براساس ده گام و در هشت حوزه با عوامل مورد ارزشیابی مثل مدیریت و سازماندهی، هیات علمی، فراگیران، نیروی انسانی و پشتیبانی، فضاهای آموزشی، پژوهشی، بهداشتی و درمانی، تجهیزات آموزشی، پژوهشی، آزمایشگاهی و تشخیصی، دورهها، برنامههای آموزشی، فرایند تدریس و یادگیری و رضایتمندی دانش آموختگان انجام شده است.
یافته ها: میانگین کل نتایج ارزیابی درونی در گروه آموزشی فیزیوتراپی در هشت حوزه براساس الگوی SWOTs 2/76% یعنی مطلوب تحلیل شده است.
نتیجه گیری: ارزشیابی آموزشی بهترین شاخصی است که میزان رسیدن به هدفها را نشان می دهد و به تحلیل کیفیت فعالیت های آموزشی می پردازد و از آن می توان به نتایج منطقی ومتعارف دست یافت.
آزاده شادمهر، محمد رضا هادیان، مهدی عبدالوهاب، شهره جلایی، یحیی جعفری،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارتهای حرکتی یکی از جنبه های بسیارمهم زندگی و تکامل بشر است . کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی ، درفرآیند یادگیری به اندازه سایر کودکان یا به اندازه ای که توانایی بالقوه آنهاست موفق نبوده و در نتیجه اختلالات جدی در روند زندگی آتی خود خواهند داشت. یکی ازسوالات مطرح در این زمینه این است که آیا تفاوت در فرهنگ و روش زندگی کودکان ، در مهارت های حرکتی آنان موثر است یا خیر ؟روش بررسی: 70 دانش آموز پسرمقطع ابتدایی در دو منطقه1و 16 شهر تهران که از نظر تقسیم بندی شهری در دو منطقه مرفه و غیر مرفه قرار دارند با استفاده از تست مختصر BOTMP مورد ارزیابی مهارت حرکتی قرار گرفتند.
نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد میانگین نمرات استاندارد کودکان با استفاده از تست مهارت حرکتی، در منطقه یک بیشتر از منطقه شانزده میباشد(026/0P =) .
نتیجه گیری: کودکان مقطع ابتدایی ساکن در منطقه یک تهران از مهارت حرکتی بالاتری برخوردار بودند و بنابر این روش زندگی متفاوت می تواند بر مهارت های حرکتی کودکان موثر باشد.
بهروز عطارباشی مقدم، محمدرضا هادیان، حسین باقری، کامران توکل ، شهره جلایی، مصطفی نجاتیان، مجتبی سالاری فر،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثرات بازتوانی جامع قلبی بر شاخص های مختلف کیفیت زندگی بیماران ایرانی پس از عمل جراحی بایپس عروق کرونری قلب است.روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی آینده نگر،44 بیمار 40 تا 60 ساله (میانگین 95/52 و انحراف معیار 02/6) مرد و زن (28 مرد و 16 زن) در فاز 2 بازتوانی جامع قلبی مرکز قلب تهران شرکت کردند. برای ارزیابی بیماران قبل، پس از بازتوانی و 3 ماه پس از پایان بازتوانی قلبی، از پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 استفاده شد. اطلاعات بدست آمده از بیماران قبل، پس از بازتوانی و در زمان پیگیری با مقادیر مربوط به افراد با سن مشابه در جامعه (882 فرد با دامنه سنی 45 تا 65 سال) مقایسه شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که قبل از شروع بازتوانی، در 7 شاخص کیفیت زندگی نمرات بیماران کمتر از افراد جامعه (05/0P≤) بود. پس از بازتوانی در تمام شاخص های کیفیت زندگی نمرات بیماران نسبت به افراد جامعه بهبود قابل توجهی یافت (005/0P≤). بهبود شاخصهای کیفیت زندگی در بیماران تا 3 ماه پس از بازتوانی دیده شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشانگر این بود که استفاده از مداخلات درمانی فیزیکی و روانی جزء روش های کلیدی در پیشگیری و یا کاهش اثرات منفی ایجاد شده در کیفیت زندگی ناشی از اعمال جراحی بایپس عروق کرونر قلبی است.
زهرا سلیمانی، اعظم برخوردار، علیرضا مرادی، شهره جلائی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
روش بررسی: جهت تهیه ابزار، بر مبنای نمونه خارجی آزمون و بر اساس معیارهای مطابق با زبان فارسی هریک از مواد آزمون انتخاب شدند و سپس برای بررسی روایی از شیوه جمع آوری آراء صاحب نظران امر خواندن استفاده شد. به منظور بررسی پایایی ابزار و همچنین بررسی قدرت تمایزگذاری آزمون، پژوهش به فاصله دو هفته بر روی 50 دانش آموز دو دبستان دولتی و غیرانتفاعی دخترانه و دو دبستان دولتی و غیرانتفاعی پسرانه منطقه 12 آموزش و پرورش تهران و همچنین 12 کودک نارساخوان مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری اجرا شد و نتایج حاصل از آن ثبت گردید. یافته ها : یافته ها نشان داد که همبستگی بالایی بین زمان مرحله اول و دوم اجرای آزمون در کل آزمودنی ها وجود دارد و همچنین اختلاف معنیداری بین میانگین زمان دانش آموزان طبیعی و نارساخوان در دومرحله اجرای آزمون وجود دارد.
نتیجه گیری: آزمون نامیدن خودکار سریع دارای روایی و پایایی است و قادر به تمایز گذاری بین دو گروه دانش آموزان طبیعی و نارساخوان می باشد.
خسرو خادمی کلانتری، ناهید طحان، غلامحسین نساج،
دوره 1، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: سرما درمانی از دیر باز به عنوان یک روش معمول برای کاهش یا جلوگیری از ادم ناشی از ضربات مطرح بوده است. در دهه های اخیر مطالعات زیادی بر روی سایر اثرات سرما از جمله اثر آن بر روی میزان قدرت واستقامت عضلات انجام گردیده که نتایج ضد و نقیضی به همراه داشته است. هدف از مطالعه حاضر پاسخ به این سؤال است که آیا سرما می تواند سبب تغییر در قدرت عضلانی گردد یا خیر؟
روش بررسی: این تحقیق بر روی ۳۰ داوطلب با متوسط سن ٢٢ سال صورت گرفت. در شرایط استاندارد شده از داوطلب خواسته می شد عمل مشت کردن را با حداکثر قدرت انجام دهد. برای اعمال سرما ازکیسه یخ به مدت ۱۵ دقیقه که بر روی سطح قدامی ساعد قرار داده می شد استفاده گردید. حداکثر قدرت مشت کردن قبل و همچنین در فواصل زمانی ۰ تا ۱٢۰ دقیقه بعد از اعمال سرما اندازه گیری شد.
یافتهها: قدرت عضلات قدامی ساعد بعد از اعمال سرما به سرعت کاهش یافت بطوریکه بعد از ۱۰ دقیقه حداکثر افت قدرت را به میزان حدود ۱۸% شاهد بودیم. سپس بتدریج به قدرت گریپ افزوده شد، بطوریکه بعد از ۱٢۰ دقیقه به مقادیری حدود ۵% بیشتر از قدرت پایه قبل از اعمال سرما رسید.
نتیجه گیری: با توجه به ازدیاد اندک قدرت عضلانی و تاخیر زمانی طولانی بنظر نمی رسد که سرما درمانی عضلات از این نظر دارای ارزش کاربردی در توانبخشی بیماران باشد ولی در ورزشکاران این ازدیاد قدرت می تواند حائز اهمیت باشد.
اکرم آزاد، ناصر حوایی، شهلا رفیعی، محمد رضا کیهانی،
دوره 1، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده
زمینه وهدف: یکی از موارد شایع اختلال یادگیری، اختلال در نوشتن محض(دیسگرافیا) است که بهطور قابل ملاحظه ای در پیشرفت تحصیلی و یا فعالیت روزمره زندگی کودکان تداخل می نماید. با توجه به درمان مشکل و نه چندان موفقیت آمیز این نوع اختلال یادگیری، علاقه محققان به بررسی علل، شیوع و مسایل مرتبط با ان بسیار است. هدف از این مطالعه، مقایسه مهارتهای حسی - حرکتی دست در دو گروه کودکان با اختلال نوشتن و عادی، 9 تا 11 ساله بود.
روش بررسی: تعداد 20 نفر کودک با اختلال نوشتن و 40 نفر کودک عادی 9 تا 11 سال جهت انجام مطالعه انتخاب شدند. شرکت کنندگان توسط آزمونهای آستانه حس لمس سبک / فشار عمقی)، مهارت حرکتی دست، مهارت دست نویسی مینوستا، قدرت گرفتن درشت، قدرت گرفتن ظریف مورد ارزیابی قرار گرفتند. دست مورد مطالعه در این تحقیق دست غالب (دست راست) بود.
یافته ها: مهارتهای حسی ـ حرکتی دست در کودکان با اختلال نوشتن بصورت معنا داری ضعیفتر از کودکان عادی دررده سنی 11-9 سال بود. اختلاف معناداری بین آستانه لمس کودکان با اختلال نوشتن و عادی وجود داشت (003/0= p). مهارت حرکتی دست کودکان با اختلال نوشتن به طور معناداری ضعیفتر از کودکان عادی بود (0001/0p<). قدرت گرفتن درشت و ظریف دست کودکان با اختلال نوشتن به طور معناداری ضعیفتر از کودکان عادی بود (0001/0p<). مهارت دستنویسی کودکان با اختلال نوشتن بطور معناداری ضعیفتر از کودکان عادی بود (0001/0p<).
نتیجه گیری : با توجه به نتایج به دست آمده میتوان این نکته را در ذهن متخصصین و درمانگران این گروه کودکان ایجاد کرد که شاید بتوان با ارزیابیهای حسی ـ حرکتی مناسب، از راهکردهای دقیقتر حرکتی جهت پیشگیری و درمان کودکان با مشکلات اختلال نوشتاری محض استفاده نمود.
کلید واژهها: اختلال نوشتن، مهارت حسیـحرکتی دست، آزمون سمز ـ وینستاین، مهارت حرکتی دست، مهارت دست نویسی، قدرت گرفتن درشت، قدرت گرفتن ظریف.