ناهید پیرایه، سعید طالبیان، محمدرضا هادیان، غلامرضا علیایی، شهره جلائی،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: استئوآرتریت زانو یکی از شایع ترین مشکلات عضلانی- اسکلتی میباشد که میتواند روی فعالیتهای روزمره زندگی افراد مبتلا اثر بگذارد. مطالعات متعدد اختلال کنترل تعادل را در این افراد نشان میدهند ولی تاکنون هیچ مطالعهای به بررسی اثر فعالیت شناختی بر روی کنترل پاسچر افراد مبتلا به استئوآرتریت زانو نپرداخته است. لذا هدف از این تحقیق، بررسی اثر فعالیت شناختی بر روی کنترل پاسچر افراد مبتلا به استئوآرتریت زانو بوده است.
روش بررسی: ثبات پاسچر در دو گروه زنان بیمار و سالم (هر گروه 20 نفر) در 4 حالت بر روی دستگاه صفحه نیرو بررسی شد. حالتها شامل ایستادن روی دو پا با چشمهای باز و بسته با و بدون انجام تکلیف شناختی بود. سطح زیر منحنی(Area) و سرعت میانگین(Mean Velocity) به عنوان شاخصهای ثبات پاسچرال استاتیک اندازه گیری شد.
یافتهها: سطح زیرمنحنی در وضعیت ایستاده روی دوپا در گروه بیمار افزایش(05/0>P) یافت. در شرایط تکلیف دوگانه، میزان سرعت میانگین کاهش معناداری(05/0>P) را نشان داد. ولی پاسخ به تکلیف دوگانه تفاوت معناداری بین دوگروه نداشت(05/0
فاطمه احسانی، افسون نودهی مقدم،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات نشان داده اند که انجام تمرینات در افراد سالمند اثرات مفیدی بر کاهش روند تغییرات ایجاد شده در این دوره دارد. گزارشاتی وجود دارد که نشان می دهد قدرت عضلانی با تمرینات انجام شده در سمت مقابل افزایش می یابد . تاکنون مطالعات اندکی در زمینه اثر متقابل تمرینات مقاومتی در سالمندان انجام گرفته است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی اثر متقابل تمرینات مقاومتی ایزومتریک عضله دو سر بازویی سمت غالب بر قدرت عضلانی سمت مقابل در سالمندان می باشد.
روش بررسی: 12 زن سالمند با میانگین سنی08/73 سال که سابقه انجام تمرینات قدرتی و همین طور اختلال حرکتی، اندام فوقانی را نداشتند مورد بررسی قرار گرفتند. به افراد تمرینات پیشرونده مقاومتی ایزومتریک فلکشن آرنج بصورت یکطرفه و در سمت غالب افراد در دامنه میانی در طی دو هفته ،سه بار در هفته و هر جلسه 3 دوره10 تکراری با شدت 60-70% حداکثر مقاومت ایزومتریک داده شد. حداکثر قدرت ایزومتریک عضله دوسربازویی در اندام سمت غالب و سمت مقابل قبل و بعد از تمرینات با استفاده از دستگاه تنسیومتر اندازه گیری شد. اطلاعات بدست آمده با آزمون آماری تی زوج آنالیز گردید.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که تمرینات پیشرونده فلکشن آرنج موجب افزایش نیروی حداکثر ایزومتریک عضله دو سر بازویی در هر دو سمت ، بعد از انجام دوره تمرینی گردید. (05/0P<).
نتیجهگیری: افزایش قدرت در سمت تمرین نشان دهنده تأثیر مطلوب تمرین درمانی در سالمندان است. افزایش قدرت در اندام تمرین نکرده نشان دهنده تطابق پذیری عصبی مطلوب در سالمندان است که در موارد بی حرکتی یک اندام می توان ازتمرینات اندام سمت مقابل استفاده نمود.
سیده الهام فتاحیان، نسترن قطبی، صوفیا نقدی، سقراط فقیه زاده،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از عوامل خطرزا در ایجاد آسیب های ورزشی، انعطاف پذیری نامناسب عضلات است که می تواند منجر به درد، کاهش دامنه حرکتی و محدودیت های عملکردی فرد در انجام فعالیت های ورزشی یا فعالیت های روزانه زندگی شود و کیفیت زندگی وی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین میزان انعطاف پذیری عضلات کاف و وضعیت عملکردی ورزشکاران آسیب دیده از ناحیه مچ پا بود.
روش بررسی: 30 ورزشکار مرد آسیب دیده از ناحیه مچ پا (میانگین سنی 94/3 ± 63/22 و دامنه 18 تا 40 سال) در این مطالعه شرکت داشتند. میزان انعطاف پذیری عضلات کاف با گونیامتری از حرکت دورسی فلکشن مچ پای مبتلا و سالم شرکت کنندگان اندازه گیری شد. برای بررسی وضعیت عملکردی مچ پا از مقیاس سنجش آسیب های پا و مچ پا (Foot and Ankle Outcome Score : FAOS) استفاده شد.
یافته ها: بین میزان انعطاف پذیری عضلات کاف اندام مبتلا و نمره ی کل حاصل از پرسشنامه عملکردی، ارتباط معناداری مشاهده نشد (05/0< P) در حالی که بین انعطاف پذیری همین عضلات در اندام سالم و نمره کل حاصل از پرسشنامه عملکردی، ارتباط معنادار بود ( 51/0 r = , 004/0 P = ).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد هرچند در ورزشکارانی که انعطاف پذیری عضلات کاف آن ها بیشتر است، وضعیت عملکردی مچ پا بهتر می باشد؛ اما عدم انعطاف پذیری این عضلات در همان ورزشکاران، الزاما با پایین بودن وضعیت عملکردی همراه نیست.
حمید دالوند، مهدی رصافیانی، حسین باقری،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: خانواده به عنوان مرکز و هسته اصلی مراقبتهاست و تحقیقات متخصصینی که با کودکان با ناتوانی کار می کنند نشان داده است که موثرترین خدمات آنهائی هستند که بر نقش خانواده در درمان تاکید می کنند. لذا هدف اصلی این مطالعه، مروری بر رویکرد خانواده محور می باشد.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مروری است که از بانکهای اطلاعاتی داخلی و خارجی بین سالهای 1985 تا 2012 برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.
یافته ها: طبق مقالات بررسی شده و مستندات، رویکرد خانواده محور در دامنه وسیعی از تخصصها مانند؛ مراقبین بهداشتی (پزشکی، پرستاری، مامائی و...)، مداخلات زود هنگام، تیم توانبخشی، آموزش زود هنگام کودکان و آموزشهای عام وخاص کاربرد دارد و جوهره اصلی در رویکرد خانواده محور، دخیل کردن خانواده در تصمیم گیری، همکاری و ارتباط دو جانبه (خانواده و درمانگر)، احترام متقابل، پذیرش انتخاب خانواده ها، حمایت از خانواده ها، سهیم کردن آنها در اطلاعات، اختصاصی و منعطف بودن سرویس ارائه شده و تلاش در جهت توانمند سازی خانواده ها است.
نتیجه گیری: رویکرد خانواده محور، برای کودکان، والدین و خانواده ها و ارائه دهندگان خدمات موثر است و باعث ارتقاء خدمات درمانی و افزایش رضایتمندی خانواده ها از خدمات ارائه شده می گردد. شاید بتوان گفت بخاطر فقدان آگاهی و آموزش کافی در مورد خدمات خانواده محور، فقدان مطالب آموزشی کاربردی و مبنای درمان و آموزش پزشکی و توانبخشی بر اساس مدل پزشکی، تاکنون در ایران کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.
کلید واژه ها: رویکرد خانواده محور، توانبخشی، کاردرمانی
ملیح هادیزاده، احسان صداقت نژاد، سیدجواد موسوی، سعید طالبیان، محمد پرنیان پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آزمونهای ردگیری هدف، روش شناخته شدهای برای اندازه گیری و کمی کردن عملکرد سیستم عصبی- عضلانی است که در مطالعات متعددی جهت ارزیابی استراتژیهای کنترل عصبی- عضلانی مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر سرعت و جهت فعالیت ایزومتریک تنه بر روی کنترل پذیری تنه در افراد سالم حین انجام آزمونهای ردگیری هدف در صفحه گشتاوری فلکشن- اکستنشن و چرخش محوری میباشد.
روش بررسی : 22 فرد سالم (13 زن و 9 مرد ) ، به صورت تصادفی آزمون های ردگیری هدف در 7 جهت مختلف ( زوایای 0 ، 30 ، 60 ، ... و 180 درجه ) ، در سطح 0 تا 80 درصد حداکثر فعالیت ارادی و در وضعیت ایستاده مستقیم را انجام دادند . در این آزمون ها، هدف به صورت دایره ای متحرک تعریف شده بود که روی یک خط مستقیم در جهت مشخص شده و با سرعت 5، 6 و 7 درصد حداکثر فعالیت ارادی بر ثانیه حرکت می کرد . جهت فعالیت ایزومتریک تنه به صورت به هنگام و از طریق مانیتوری که مقابل شرکت کنندگان قرار داشت، به آن ها نشان داده میشد . میزان کنترل پذیری تنه با اندازه گیری متوسط خطاهای کنترلی (قدر مطلق خطا از هدف (Absolute Value Error from the Target: AVET) ، خطا از مسیر هدف (Error from the Target Path: ETP) و خطا از هدف در مسیر هدف (Error from the Target in the Target Path: ETTP) ) طی هر آزمون برای هر شرکتکننده محاسبه گردید. برای تعیین اثر سرعت و جهت فعالیت ایزومتریک تنه روی کنترل پذیری تنه از آنالیز واریانس استفاده گردید.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که از لحاظ آماری جهت فعالیت، تأثیر معناداری بر AVET داشته ( 0.000 p = ) ولی سرعت و یا همکنش سرعت و جهت هیچگونه تأثیر معناداری نداشته است. تجزیه خطا به دو قسمت مستقل نشان داد که تنها جهت فعالیت بر روی ETTP معنادار بوده ( 0.000 p = ) و سرعت فعالیت بر روی هیچیک از آنها ( ETP و ETTP ) معنادار نبوده است. از طرفی جهت و سرعت فعالیت تأثیر معناداری بر شاخص Borg (شاخص سختی فعالیت) داشته است ( 0.000 p = ).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، جهت اعمال فعالیت ایزومتریک تنه تأثیر معناداری بر روی کنترل پذیری تنه دارد. همچنین در فعالیتهای چرخشی، میزان کنترلپذیری تنه به مقدار قابل توجهی کاهش مییابد که در نهایت ممکن است باعث افزایش احتمال آسیب به سیستم کنترل عصبی- عضلانی تنه و خطر ابتلا به کمردرد شود.
کلید واژهها: آزمونهای ردگیری هدف، کنترل پذیری عضلات تنه، سرعت و جهت فعالیت ایزومتریک تنه.
الهه سجادی، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان، محمدرضا هادیان، شهره جلائی، رحیمه محمودی، الهه امینی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: حس عمقی که از جمله دقیق ترین حواس بدن است و باعث آگاهی از وضعیت بدن هر لحظه در فضا می شود، در حفظ سلامت فیزیکی و جلوگیری از آسیب اهمیت بالایی دارد. خستگی، یکی از عوامل برهم زننده ی حس عمقی است. با اینکه مطالعات زیادی به بررسی اثر خستگی بر حس عمقی مفاصل محیطی و کمر پرداختهاند ولی کار بر روی بررسی اثرات خستگی بر حس عمقی ناحیهی گردن بسیار محدود بوده است. لذا هدف از این مطالعه بررسی تاثیر خستگی موضعی بر حس عمقی گردن در افراد سالم با توجه به جنسیت بود.
روش بررسی: 17 فرد جوان سالم (8 زن و 9 مرد) با میانگین سنی 44/3 ± 12/24 سال در زنان و 98/1 ± 77/23 سال در مردان، تست بازسازی سری-گردنی به وضعیت نوترال را که شامل؛ بازسازی دقیق وضعیت سر بروی تنه پس از چرخش عرضی به راست و چپ میباشد را برای ارزیابی دقت و پایایی حس عمقی با استفاده از آزمون t زوجی و من ویتنی، از طریق اندازه گیری خطای مطلق، خطای ثابت و خطای متغیر در دو موقعیت قبل و بعد از خستگی انجام دادند.
یافتهها: خستگی تغییر معناداری در شاخصهای سنجش حس عمقی (خطای مطلق، خطای ثابت و خطای متغیر) در زنان و مردان ایجاد نکرد (05/0 P> )، بعلاوه تفاوتی بین زنان و مردان در شاخصهای سنجش حس عمقی مشاهده نشد (05/0 P> ).
نتیجه گیری: نتایج حاصل بیانگر آن است که خستگی بدنبال انقباض ایزومتریک عضلات بالابرندهی کتف نمیتواند باعث برهم زدن دقت بازسازی زاویه در افراد سالم شود. همچنین، در این بررسی مقدماتی جنسیت تاثیری بر حس عمقی گردن نداشت.
کلید واژهها: حس عمقی گردن، خستگی، تست بازسازی سری-گردنی، خطای مطلق، خطای ثابت، خطای متغیر
محبوبه رکابی زاده، اصغر رضا سلطانی، نیوشا نام آوریان،
دوره 8، شماره 4 - ( 7-1393 )
چکیده
مقدمه و هدف: طول فاسیکل های عضله و زاویه pennation را میتوان بصورت غیر تهاجمی با استفاده از روش هایی مثل اولتراسونوگرافی مطالعه نمود. هدف از این مطالعه معرفی طول فاسیکل و زاویه pennation به منظور تخمین قدرت عضلات اسکلتی با استفاده از اولتراسونوگرافی می باشد.
متدولوژی: اطلاعات این مطالعه با مراجعه به Pubmed و رفرانس های معتبر از طریق اینترنت و نیز Full Text های موجود در کتابخانه بر روی 15 مقاله و 30 چکیده در دسترس جمع آوری شدهاند. در جستجو کلمات کلیدی مانند: عضله، Fascicle (فاسیکل)، Pennation angle (زاویه Pennation )، نیرو و اولتراسونوگرافی استفاده شد.
یافته ها: اطلاعات دقیق در رابطه با زاویه pennation به منظور پیش بینی نیروی عضله دارای اهمیت است. یافتهها چنین پیشنهاد می کنند که تغییرات در زاویه pennation فیبرهای عضله رابطه مثبتی با طول فاسیکلهای عضله حین انقباض دارد، در حالیکه ضخامت عضله (فاصلهی بین آپونوروزها) ممکن است ثابت بماند.
نتیجه گیری: اولتراسونوگرافی Real-time (همزمان) یک روش غیر تهاجمی است که تغییرات معماری عضله را هم در حالت استراحت و هم در حین انقباض استاتیک و دینامیک بررسی میکند. این روش یک وسیله اندازهگیری معتبر به منظور تخمین نیروی عضله از طریق اندازه گیری پارامترهای معماری عضله مثل زاویه pennation و طول فاسیکل میباشد.
کلید واژهها: عضله، Fascicle ، Pennation angle ، نیرو، اولتراسونوگرافی
مریم ابراهیمی، آزاده شادمهر، غلامرضا علیایی، اسماعیل ابراهیمی، جواد صراف زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: انحناهای ستون فقرات به ویژه قوس کمری، نقش مهمی در حفظ یک پوسچر ایستاده مناسب ایفا میکند و همچنین امکان جذب کارآمد بارهای اعمال شده بر ستون فقرات و افزایش کارایی عضلات ستون مهرهای را سبب میشود. برخی محققین چنین استدلال کردهاند که پوسچرهای افراطی کمر که "هایپولوردوز" و "هایپرلوردوز" خوانده میشوند، نشان دهنده تغییر فعالیت عضلانی و الگوهای استرس میباشند به نحویکه تحمل فعالیتهای خاص روزانه را در این افراد کاهش میدهد.با وجود اهمیت کنترل نوروماسکولار در هماهنگی و حفاظت ستون مهرهای، اطلاعات کمی در زمینه اینکه انحناهای پشتی و کمری چگونه فعالیت عضلانی را در پوسچرهای غیرطبیعی تحت تأثیر قرار میدهد، موجود است. به این دلیل ما در این مطالعه سعی کردیم رفتار الکترومایوگرافی عضلات تنه در افراد با پوسچر هایپرلوردوز و افراد با پوسچر نرمال را مورد مقایسه قرار داده و به این پرسش پاسخ دهیم که آیا این پوسچر غیر طبیعی بر رفتار عضلات ناحیه تأثیرگذار است یا خیر؟
روش بررسی: 12 فرد با پوسچر هایپرلوردوتیک و 11 فرد با پوسچر نرمال کمری تحت بررسی رفتار الکترومایوگرافی عضلات راست شکمی، مایل داخلی، مایل خارجی و ارکتور اسپاین کمری حین فعالیت حفظ ممتد باری معادل 7 درصد وزن بدن در حالت ایستاده راحت قرار گرفتند.
یافتهها: از نظر آماری تفاوت معناداری در درصد تغییر متغیر MF(Median Frequency) عضلات تنه بین دو گروه مشاهده نشد (05/0 < P ) . درصد تغییر RMS(Root Mean Square) عضلات ارکتوراسپاین و مایل داخلی در سه بازه زمانی، بین دو گروه اختلاف معناداری نشان داد (05/0 < P ) . درصد تغییر RMS عضله راست شکمی بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (05/0 < P ). در عضله مایل خارجی، درصد تغییر RMS در بازه های زمانی اول و سوم تفاوت معنادار بین دو گروه نشان داد (05/0 > P ) .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، میتوان گفت که افزایش قوس کمری، به طور معناداری باعث تغییر در سطح فعالیت عضلات تنه در افراد دارای پوسچر هایپرلوردوتیک نسبت به گروه نرمال شده است. بنابراین استفاده از تمرینات اصلاح پوسچر در برنامه درمانی چنین افرادی ضروری به نظر میرسد. همچنین توصیه میشود مطالعه مشابه دیگری نیز در فعالیتهای عملکردی دینامیک صورت گیرد تا اطلاعات جامعتری از اثر اختلالات پوسچرال بر رفتار الکترومایوگرافی عضلات تنه فراهم گردد.
کلید واژهها: الکترومایوگرافی، هایپرلوردوز، پوسچر، حفظ ممتد بار
سمیرا وطن دوست، بهنوش وثاقی قراملکی، بهروز عطارباشی مقدم،
دوره 9، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای خروج خودبخودی استرسی ادراری در زنان ورزشکار و نقش تغییرات لوردوز کمر، شیب لگن و نیز نوع و تعداد زایمان به عنوان عوامل موثر بر بروز خروج خودبخودی استرسی ادراری، همچنین کمبود مطالعه در این زمینه و لزوم بررسی این عوامل مستعد کننده در جامعه زنان ورزشکار ایرانی، هدف از این تحقیق بررسی رابطه تغییرات انحنای کمری و چرخش (تیلت) لگن با خروج خودبخودی استرسی ادراری و نیز تعیین نقش نوع و تعداد زایمان بر بروز این مشکل بود.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی از طریق نمونه گیری ساده و در دسترس، 17 خانم والیبالیست مبتلا به خروج خودبخودی استرسی ادراری و 15 خانم والیبالیست سالم در محدوده سنی 40-20 سال، بعد از مصاحبه و گرفتن اطلاعات جمعیت شناختی وارد مطالعه شدند. برای تایید خروج خودبخودی استرسی ادراری از پرسشنامه فارسی سازی شدهی (International Consutation on Incontinence Questionnaire-Urinary Incontinence Short Form: ICIQ- UISF) که پایایی و روایی آن به تایید رسیده است استفاده شد. انحنای کمری توسط خط کش قابل انعطاف و تیلت لگن توسط تیلت سنج لگن مورد سنجش قرار گرفتند.
یافتهها: بین دو گروه اختلاف آماری معناداری از لحاظ میزان انحنای کمری (001/0 P< ) و تیلت لگن (02/0 P= ) وجود داشت بطوریکه مقادیر آنها در ورزشکاران مبتلا به ( Stress Urinary Incontinence: SUI ) کمتر بود . بر اساس یافتههای این مطالعه تعداد زایمان تأثیر معناداری بر بروز خروج خودبخودی استرسی ادراری نداشت ولی بین نوع زایمان و بروز خروج خودبخودی استرسی ادراری ارتباط معناداری دیده شد (03/0 P= ).
نتیجه گیری: با توجه به وجود تفاوت معنادار انحنای کمر و تیلت (چرخش) لگن در خانم های ورزشکار سالم و مبتلا به خروج خودبخودی استرسی ادرار، ضمن توصیه بر انجام مطالعات اپیدمیولوژیک و سبب شناسی پیشنهاد میگردد لوردوز کمر و تیلت لگن در افراد مبتلا به خروج خودبخودی استرسی ادراری بررسی گردد.
کلید واژهها: خروج خودبخودی ادرار استرسی، زنان ورزشکار، پاسچر کمری لگنی
فاطمه قاسمی دهچشمه، علی امیری، نادر معروفی، علی اشرف جمشیدی، شهره جلائی،
دوره 9، شماره 5 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: وجود یا عدم وجود پایایی در نتایج حاصل از ثبت الکترومیوگرافی سطحی عضلات، همواره مورد سوال بوده است (1) هدف از مطالعهی حاضر، سنجش میزان پایایی زمان تاخیری واکنش الکترومیوگرافی عضلات اطراف مفصل زانو، در مواجهه با اغتشاش پیشبینی نشدهی چرخشی در صفحهی عرضی، از ناحیهی سطح اتکا بود.
روش بررسی: در مطالعهی حاضر 20 خانم سالم و عاری از هرگونه دفورمیتی مشخص در اندام تحتانی با دامنهی سنی 19تا30 سال شرکت داشتند. از هر فرد ثبت الکترومیوگرافی سطحی از شش عضلهی اطراف مفصل زانو، به تفکیک در4 وضعیت شامل: چرخش خارجی (Ext Rot ( از ناحیهی کف پا در صفحهی عرضی بازانوی خم و زانوی صاف و چرخش داخلی Inter Rot)) در همین شرایط دروضعیت ایستاده روی یک پا Single leg stance))، طی 4 مرحله انجام گرفت. تکرار پذیری درون جلسهای (Intra session) از طریق ضریب همبستگی درون گروهی ICC coefficients: Intraclass correlation برای زمان وارد عمل شدن عضلات در مواجهه با اغتشاش در چهارحالت اعمالی، مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: از نتایج حاصل در24حالت مورد بررسی، 18حالت عضلات در زمان وارد عمل شدن تکرارپذیری متوسط تا بالاداشتند (طبقه بندی مونرو)
نتیجه گیری: عضلات از نظر میزان پایایی زمان تاخیری وارد عمل شدن، در مواجهه با اغتشاش چرخشی، باتوجه به زاویه ی مفصلی و جهت اعمال چرخش در صفحهی عرضی، مقادیر متفاوتی را نشان دادند. از نظر جهت چرخش، اکثر عضلات در مواجهه با اغتشاش چرخش خارجی (ساعتگرد) نسبت به چرخش داخلی (خلاف ساعتگرد) و از نظر زاویه ی مفصلی در اغتشاشات با زانوی صاف نسبت به اغتشاشات با زانوی خم، میزان پایایی بیشتری نشان دادند.
کلید واژه ها: عضلات زانو، الکترومیوگرافی سطحی، پایایی، اغتشاش چرخشی
آمنه یگانه لاری، فرشاد اخوتیان، صدیقه السادات نعیمی، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 9، شماره 5 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: علت اصلی سندرم درد میوفاشیال نقاط ماشهای میباشد. هدف این مطالعه، مقایسه تکنیک دستی انرژی عضلانی با سوزن خشک روی نقطه ماشهای پنهان عضله تراپز فوقانی میباشد.
روش بررسی: 40 بیمارخانم با تشخیص نقطه ماشه ای پنهان در عضله تراپز فوقانی پس از مطابقت دادن معیار ورود و خروج به طور تصادفی در 2 گروه مساوی تکنیک دستی انرژی عضلانی یا سوزن خشک قرار گرفتند. هر بیمار یک مرتبه درمان روی عضله تراپز فوقانی دریافت کرد که میزان عددی درد Visual Analoge Scale: VAS ، آستانه درد Pain pressure threshold :PPT و دامنه فعال خم طرفی گردن Range Of Motion: ROM به سمت مقابل قبل درمان و 48 ساعت بعد درمان اندازهگیری شد.
یافتهها: دو تکنیک استفاده شده در این مطالعه در درمان نقطه ماشهای پنهان عضله تراپز فوقانی موثر بودند (001/0P<) ، اما تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر متغیرهای فوق مشاهده نشد. (05/0P>)
نتیجهگیری: این مطالعه ثابت کرد تکنیک دستی انرژی عضلانی به اندازه سوزن خشک در بهبود VAS، PPTو ROM افراد دچار نقطه ماشهای پنهان عضله تراپز فوقانی موثر هست. اما از آنجاییکه تکنیک دستی انرژی عضلانی روش ایمن و غیر تهاجمی است در صورت انتخاب درمان با یکی از این دو تکنیک درمان دستی پیشنهاد میشود.
کلید واژ هها: سوزن خشک، تکنیک دستی انرژی عضلانی، نقاط ماشهای
معصومه یداللهی، امیر احمدی، جواد صراف زاده، نادر معروفی، رضا رجبی، شیوا موسوی، نیما جوادی،
دوره 9، شماره 5 - ( 10-1394 )
چکیده
حس عمقی بخشی از سیستم حس پیکری است. یکی از مهمترین گیرندههای حس پیکری، دوک عضلانی میباشد و ناحیه ی گردن با داشتن تراکم بالای دوک عضلانی، نقش مهمی در فراهم کردن این حس دارد. از آنجاییکه در ورزشهای رزمی و برخوردی، ضربههای زیادی به ناحیهی سر و گردن وارد میشود، این احتمال وجود دارد که با تکرار این ورزشها، حس عمقی این ناحیه دچار اختلال شود. تحقیق حاضر با هدف مقایسهی حس عمقی ورزشکاران کشتیگیر، تکواندوکار و افراد غیرورزشکار، جهت مشخص کردن اثرات ضربههای وارد شده به ناحیهی سر و گردن بر حس عمقی این ناحیه، صورت یافت.
این بررسی یک مطالعهی مورد- شاهدی بود که تعداد کل نمونه– اندازهگیری شد. روش آماری مورد استفاده آزمون آنوای یک طرفه بوده است.
دقت بازسازی زاویهی هدف (50% از دامنهی حرکتی) در حرکتهای اکستانسیون، چرخش به راست و چرخش به چپ بین سه گروه تفاوت معنیداری داشت (05/0>P).
به نظر میرسد که حس عمقی ناحیهی سر و گردن کشتیگیران و تکواندوکارها تحت تأثیر ضربات وارد به سر و گردن قرار گرفته است طوری که دقت بازسازی هر دو وضعیت نوترال و هدف، در کشتیگیران کاهش یافته بود و این در حالی است که تکواندوکارها در بازسازی وضعیت هدف خطای بیشتری داشتند.
حس عمقی، خطای بازسازی وضعیت، سر و گردن، کشتیگیر، تکواندوکار
فاطمه ملائی، نسرین ناصری، نسترن قطبی،
دوره 9، شماره 5 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیبهای شانه در ورزشهایover head شیوع بالایی دارد. از این میان سندرم گیرافتادگی شایعترین علت این آسیبها میباشد. اسکاپولا نقش بیومکانیکی مهمی در عملکرد نرمال شانه دارد. ایمبالانسهای عضلانی باعث تغییر در آرتروکینماتیک نرمال اسکاپولا و در نتیجه آسیب میشوند. یکی از درمانهایی که در افراد مبتلا به سندرم گیرافتادگی استفاده میشود کینزیوتیپینگ است. هدف از این مطالعه بررسی اثر کینزیوتیپ عضلات تراپزیوس بر میزان درد، حرکات عملکردی مفصل شانه و لغزش خارجی کتف در افراد مبتلا به سندرم گیرافتادگی بود.
روش بررسی: 15ورزشکار با میانگین (انحراف معیار) سنی 56/3±53/30 با سندرم گیر افتادگی در این مطالعه شرکت کردند .در این افراد درد با مقیاس دیداری درد- حرکات عملکردی مفصل شانه و آزمون لغزش خارجی کتف در سه وضعیت پایه ارزیابی شد. سپس با روش دکتر Kenzo Kase کینزیوتیپ مهاری برای عضله تراپزیوس فوقانی و کینزیوتیپ تحریکی برای عضله تراپزیوس تحتانی انجام شد . ارزیابی مجدد در سه فاصله زمانی، 20 دقیقه ،72 ساعت و 6 روز بعد از جلسه اول انجام شد .
یافتهها: میانگین میزان درد 72 ساعت بعد از تیپ و 6 روز بعد ار آن کاهش معناداری نشان داد ( 003/0= p و 003/0= P). حرکت abd+ ext.rot. شانه بعد از تیپ بهبودی معناداری نشان داد که بیشترین آن 6 روز بعد از تیپ بود (004/0=p). حرکت add. + int.rot. شانه بعد از تیپ بهبودی معناداری نشان داد و بیشترین بهبودی در 6 روز بعد از تیپ دیده شد (001/0=p). آزمون لغزش خارجی کتف در حالت اول تست (بازوها آویزان کنار بدن) بعد از تیپ با 001/0=p و در حالت دوم تست (دستها روی کرست ایلیاک) نیز با 003/0= p بهبودی معناداری نشان داد. در حالت سوم تست (دستها در 90 درجه ابدکسیون و چرخش داخلی) بهبودی معناداری دیده نشد.
نتیجهگیری: کینزیوتیپ عضلات تراپزیوس در افراد با سندرم گیر افتادگی باعث کاهش درد، بهبود حرکات عملکردی شانه و بهبود ارتروکینماتیک اسکاپولا شد. پس میتوان از کینزیوتیپ بعنوان یک درمان کمکی در افراد با سندرم گیر افتادگی استفاده کرد.
کلید واژه ها: کینزیوتیپ، عضلات تراپزیوس، سندرم گیرافتادگی
سارا فریدون نیا، آزاده شادمهر، سعید طالبیان مقدم، غلامرضا علیایی، شهره جلائی،
دوره 9، شماره 5 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: در مطالعات، تفاوتهای موجود در پارامترهای کنترل حرکتی پای غالب و غیرغالب از دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است و تاثیر غالب بودن اندام در استراتژی کنترل حرکتی هنوز بحث برانگیز است. لذا هدف مطالعه ی حاضر مقایسه ی زمان پیش حرکت، زمان حرکت و زمان عکس العمل در عضلات ساق پای غالب و غیرغالب ورزشکاران غیرحرفه ای سالم در پاسخ به محرک بینایی حین پرش قدامی است.
روش بررسی: مطالعه از نوع مقطعی و روش نمونهگیری غیراحتمالی ساده می باشد. در 11 نفر ورزشکار سالم، ثبت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات گاستروسولئوس، پرونئوس لونگوس، پرونئوس برویس و تیبیالیس قدامی پای غالب و غیرغالب در پاسخ به محرک بینایی در حین آزمون پرش قدامی به عنوان یک فعالیت فانکشنال، به عمل آمد.
یافته ها: زمان پیش حرکت، زمان حرکت و زمان عکس العمل در عضلات گاستروسولئوس، پرونئوس لونگوس و پرونئوس برویس و تیبالیس قدامی پای غالب و غیرغالب ورزشکاران غیرحرفه ای سالم تفاوت معنی داری نشان نداد (05/0 < P).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه به این نکته اشاره دارد که غالب بودن اندام، ممکن است پارامتر مهمی در مطالعات کنترل حرکتی نباشد.
کلید واژه ها: استراتژی کنترل حرکتی، محرک بینایی، پرش قدامی
فهیمه خالقی، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان مقدم، کاظم مالمیر، حسین باقری، نورالدین نخستین انصاری، شهره جلائی،
دوره 9، شماره 5 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تاکنون مطالعات متعددی در زمینه تاثیر سرعت زاویه ای بر متغیر های مکانیکی و فیزیولوژیکی مانند گشتاور، نیرو و سطح فعالیت عضلات انجام شده است اما تاکنون تاثیر آن بر روی کنترل الگوی فعالیت عضلات سینرژیست حین انجام یک تکلیف خاص ارزیابی نشده است. مطالعه حاضر با استفاده از متد محاسباتی تعیین و آنالیز سینرژی های عضلانی در قالب فرضیه uncontrolled manifold: UCM تغییرپذیری سینرژی های عضلانی را با تغییر سرعت بررسی کرده است.
روش بررسی: 12 شرکت کننده خانم با میانگین سنی 25 سال بدون هیچ اختلال حرکتی یا نرولوژیکی داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. پس از قرارگیری افراد بر روی دینامومتر Biodex از آنها خواسته شد ده حرکت متوالی فلکشن و اکستنشن زانو را با حداکثر قدرت در دو سرعت˚/s 45 و ˚/s300 انجام دهند. فعالیت الکترومیوگرفی عضلات وستوس داخلی، وستوس خارجی و رکتوس فموریس حین اجرای حرکات ایزوکینتیک ثبت و مقادیر واریانس داخل (Variance UCM: VUCM: UCM) و مقادیر واریانس عمود بر آن (Variance Orthogonal: VORT) نسبت به Jacobian matrix مناسب به طور کمّی محاسبه شد. در نهایت نتایج بین دو سرعت با آزمون آماریt-test مستقل مقایسه گردید.
یافته ها: میانگین نسبت VUCM/VORT در هر دو سرعت بزرگتر از یک بود و میانگین مقادیر VUCM بین دو سرعت تفاوت معناداری نداشت (05/0(P>.
نتیجه گیری: تغییر پارامتر سرعت نمیتواند در اتخاذ یک سینرژی حرکتی مناسب توسط سیستم کنترل حرکت بمنظور تثبیت یک متغیر اجرایی خاص تاثیر گذار باشد. بنابراین سرعت زاویه ای عامل مهمی در ارزیابی کنترل حرکات ایزوکینتیک نمیباشد.
کلید واژه ها: تغییرپذیری، سرعت زاویه ای، سینرژی عضلانی، عضلات اکستانسور زانو