|
|
|
![::](./templates/tmpl_yekta/images/cnt_bar_icon_rtl.gif) |
جستجو در مقالات منتشر شده |
![::](./templates/tmpl_yekta/images/cnt_bar_arrow_rtl.gif) |
|
2 نتیجه برای ذبیحی
محمد رحیم شاهبداغی، علی اصغر ذبیحی، یحیی مدرسی، محمود علی پورحیدری، ، دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: زبان بیانی و نوشتاری یکی از جامعترین توانایی های بشر است که تحت تاثیر محیط می باشد. کودکان زبان را در طیف وسیعی از شرایط محیطی می آموزند و محیطهای مختلف می تواند تاثیرات قابل توجهی بر سرعت رشد زبان بگذارد.یکی از این محیط ها ،شبه خانواده ها هستند. در این پژوهش سعی شده است که مقایسه ای بین کودکانی که در این مکانها زندگی می کنند با کودکانی که در محیط خانواده زندگی می کنند، انجام گیرد.روش بررسی : مطالعه از نوع مورد ـ شاهد ، توصیفی ـ تحلیلی می باشد. این مطالعه بر روی21 پسرو دختر شبه خانواده ( 13 پسر و 8 دختر) و21 پسر و دختر غیر شبه خانواده همکلاسی آنها (13 پسر و 8 دختر ) در خانواده های سطح شهر تهران انجام گردید .میانگین سنی در گروه شبه خانواده (مورد) 90 ماه و در گروه غیر شبه خانواده (شاهد) 87 ماه بود. از هر کدام از کودکان ابتدا آزمون TOLD گرفته شد در جلسه بعد آزمون خواندن گرفته شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و همچنین نمرات10 دیکته آخر کودک با توجه به دفتر دیکته کودک نیز ثبت گردید و میانگین آنها محاسبه شد. یافته ها : در بررسی مقایسه ای که توسط آزمونT مستقل و آزمون همبستگی پیرسون بین دو گروه کودکان شبه خانواده و غیر شبه خانواده بعمل آمد مشخص گردید که بین میانگین نمره زبان بهر کودکان شبه خانواده و کودکان غیر شبه خانواده (دختر و پسر به تفکیک) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین میانگین نمرات خواندن (دقت خواندن و سرعت خواندن) و میانگین نمرات دیکته کودکان شبه خانواده با کودکان غیر شبه خانواده تفاوت معنا دار وجود دارد. همچنین در گروه شبه خانواده بین تعداد سالهای حضور در شبه خانواده با میانگین نمرات دیکته، میانگین نمرات خواندن و میانگین نمرات زبان بهر ار تباط معنادار پیدا نشد. نتیجه گیری : بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش ، بین میانگین نمرات زبان بهر برای دو گروه کودکان شبه خانواده و کودکان غیر شبه خانواده تفاوت معناداری دیده شد بدین معنی که محیط زندگی کودکان شبه خانواده بر توانمندیهای زبانی آنها تاثیر منفی داشته است که همین قضیه در مورد نمرات آزمون خواندنی و نمرات دیکته نیز مصداق داشت. اما با توجه به تعداد کم آزمودنیها، نیاز به بررسیهای بیشتر می باشد.
غلامرضا علیایی، مهدی عبدالوهاب، حسین ذبیحیان، حسین باقری، محمود جلیلی، دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
روش بررسی: 100 نفر در دو گروه سنی 45-25 و 85-65 سال با میانگین سنی (انحراف معیار) 61/53 (60/20) سال به روش مقطعی در این مطالعه شرکت نمودند. پس از کسب رضایت و آشنایی فرد با نحوه انجام آزمون، آزمونگر قدرت عضلانی و زبردستی را سه بار در هر فرد ارزیابی کرده میانگین اعداد بدست آمده را در جدول داده ها ثبت کرد. در پایان اطلاعات کسب شده توسط نرم افزار SPSS ویراست 5/11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین قدرت گرفتن در گروه سنی 45-25 سال بیشتر از گروه سنی 85-65 سال بود. در هر دو گروه آقایان به میزان قابل توجهی قدرت گرفتن بیشتری نسبت به خانم ها داشتند. براساس تحقیق مشخص شد که زبردستی با افزایش سن کاهش می یابد و بین دو گروه سنی نتایج زبردستی دارای اختلاف معنی داری بود. اختلاف میانگین در دو گروه آقایان و خانم ها از لحاظ زبردستی معنی دار نبود. بررسی ارتباط بین قدرت گرفتن و زبردستی براساس ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین قدرت گرفتن و زبردستی ارتباط معنی داری وجود ندارد. نتیجه گیری: زبردستی با عواملی از قبیل سن، استفاده عملکردی از دست ارتباط دارد. قدرت گرفتن نیز با جنسیت و سن ارتباط دارد. با افزایش سن در هر دو جنس این ویژگی ها دچار نقصان می گردند. قدرت گرفتن و جنسیت بر روی زبردستی تأثیری ندارد.
|
|
|
|
|
|