[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: تماس با ما :: جستجو ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب جدید پایگاه چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
Google Scholar Metrics

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations943233
h-index198
i10-index317
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
7 نتیجه برای عطارباشی مقدم

بهروز عطارباشی مقدم، محمدرضا هادیان، حسین باقری، کامران توکل ، شهره جلایی، مصطفی نجاتیان، مجتبی سالاری فر،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثرات بازتوانی جامع قلبی بر شاخص های مختلف کیفیت زندگی بیماران ایرانی پس از عمل جراحی بایپس عروق کرونری قلب است.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی آینده نگر،44 بیمار 40 تا 60 ساله (میانگین 95/52 و انحراف معیار 02/6) مرد و زن (28 مرد و 16 زن) در فاز 2 بازتوانی جامع قلبی مرکز قلب تهران شرکت کردند. برای ارزیابی بیماران قبل، پس از بازتوانی و 3 ماه پس از پایان بازتوانی قلبی، از پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 استفاده شد. اطلاعات بدست آمده از بیماران قبل، پس از بازتوانی و در زمان پیگیری با مقادیر مربوط به افراد با سن مشابه در جامعه (882  فرد با دامنه سنی 45 تا 65 سال) مقایسه شد.

یافته ها: یافته ها نشان داد که قبل از شروع بازتوانی، در 7 شاخص کیفیت زندگی نمرات بیماران کمتر از افراد جامعه (05/0P≤) بود. پس از بازتوانی در تمام شاخص های کیفیت زندگی نمرات بیماران نسبت به افراد جامعه بهبود قابل توجهی یافت (005/0P≤). بهبود شاخصهای کیفیت زندگی در بیماران تا 3 ماه پس از بازتوانی دیده شد.

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشانگر این بود که استفاده از مداخلات درمانی فیزیکی و روانی جزء روش های کلیدی در پیشگیری و یا کاهش اثرات منفی ایجاد شده در کیفیت زندگی ناشی از اعمال جراحی بایپس عروق کرونر قلبی است.


لیلا نوری، آزاده شادمهر، بهروز عطارباشی مقدم، نسترن قطبی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

زمینه و هدف:  توانایی­های ادراکی (زمان عکس العمل و مهارت پیش بینی) در عملکرد موفق اکثر فعالیت های روزانه ضروری هستند. قرار گرفتن در محیط­های کاملا داینامیک و غیرقابل پیش بینی ورزشی مانند والیبال شاید بتواند تغییراتی را در میزان این توانایی های ادراکی ورزشکاران در مقایسه با افراد غیرورزشکار ایجاد کند. لذا هدف ازاین مطالعه، مقایسه ی  زمان عکس العمل و مهارت پیش بینی والیبالیست ها با افراد غیر ورزشکار بود. 

روش بررسی: 11 نفر خانم والیبالیست و 11 نفر خانم غیرورزشکار در این مطالعه شرکت کردند. زمان عکس العمل انتخابی شنوایی، زمان عکس العمل انتخابی پیچیده ی شنوایی، زمان عکس العمل انتخابی بینایی، زمان عکس العمل انتخابی پیچیده ی بینایی، مهارت پیش بینی توپ با سرعت بالا، و مهارت پیش بینی توپ با سرعت پایین افراد با تست های کامپیوتری SART (Speed Anticipation Reaction Test) بررسی شد. 

یافته­ ها: تفاوت آماری معناداری در تست های انتخابی شنوایی و انتخابی پیچیده ی شنوایی بین دو گروه وجود نداشت (05/0< P). والیبالیست ها در تست های انتخابی بینایی، انتخابی بینایی پیچیده، مهارت پیش بینی توپ با سرعت بالا، و مهارت پیش بینی توپ با سرعت پایین بهتر از زنان سالم غیرورزشکار عمل کردند (05/0P<).

نتیجه گیری: والیبالیست ها در طی تمرینات ورزشی دانش گسترده ای را در زمینه الگوهای مخصوص عصبی شناختی والیبال به دست می آورند و در شرایط مشابه ورزشی ( مانند تست های عصبی شناختی کامپیوتری) به خاطر استخراج کارآمد این دانش، توانایی های ادراکی بالاتری در مقایسه با افراد غیرورزشکار دارند.


بشری جمشیدپور، بهروز عطارباشی مقدم، بهنوش وثاقی قراملکی، ایرج میرزایی، مصطفی نجاتیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از پیامدهای ناشی از چاقی بروز بیماری عروق کرونری و دیابت است. یکی از راههای کاهش چاقی در بیماران عروق کرونری، انجام برنامه­های ورزشی است که احتمالاً در دراز مدت موجب کاهش چاقی و به دنبال آن بهبود سلامتی می شوند. هدف از این تحقیق، مقایسه­ی تأثیر بازتوانی قلبی مبتنی بر تمرینات ورزشی بر شاخص­های آنتروپومتریک چاقی در مردان دیابتی و غیر دیابتی مبتلا به بیماری عروق کرونری بود.

روش بررسی:71 مرد داوطلب مبتلا به بیماری عروق کرونر در این تحقیق شرکت نمودند (39 بیمار غیر دیابتی  و 32 بیمار دیابتی). برنامه درمانی شامل6 تا 8 هفته تمرینات ورزشی با شدت متوسط، شامل 45 دقیقه تمرینات هوازی بر روی تردمیل، دوچرخه ثابت و ارگومتر شانه بود. در هر دو گروه بیماران، شاخص­های آنتروپومتریک چاقی (شاخص توده بدن، دور کمر، دور هیپ، نسبت دور کمر به دور هیپ و نسبت دور کمر به قد) درابتدا، میانه و بعد از اتمام بازتوانی اندازه گیری شدند.

یافته­ ها: در بیماران دیابتی برنامه­ی بازتوانی قلبی موجب کاهش معنادار تمامی شاخص­های آنتروپومتریک (05/0>P) به جز دور هیپ شد. در بیماران غیر دیابتی برنامه باز توانی قلبی موجب افزایش معنادار شاخص توده بدن BMI (Body Mass Index)، دور کمر و نسبت دور کمر به قد گردید(05/0>P) اما تأثیری بر روی سایر شاخص­ها نداشت.

نتیجه ­گیری: برای کاهش شاخص­های آنتروپومتریک چاقی در برنامه باز توانی بیماران غیر دیابتی انجام تمرینات ورزشی به تنهایی کافی نیست.


فایزه سادات محمودی هاشمی، سیدجواد موسوی، بهروز عطارباشی مقدم، سعید طالبیان مقدم، شیوا موسوی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه با هدف دستیابی به یک پرسشنامه فارسی مناسب برای ارزیابی ضایعات شانه در ورزشکاران، به ترجمه، بومی سازی و تعیین اعتبار و تکرارپذیری پرسشنامه جراحان شانه و آرنج آمریکا پرداخته است.

روش بررسی: افراد مورد مطالعه 100 نفر از ورزشکاران رشته های پرتابی و بالای سر مبتلا به آسیب و اختلال در عملکرد شانه (81/5 ± 96/25‌سال) بودند. روند ترجمه پرسشنامه و تطابق فرهنگی طبق روش استاندارد انجام گرفت. پس از تکمیل مراحل ترجمه و تهیه نسخه  فارسی پرسشنامه ASES ، این پرسشنامه به همراه نسخه های فارسی پرسشنامه ناتوانی بازو و شانه و دست (The Disabilities of the Arm Shoulder and Hand: DASH)  و سنجش سلامت خلاصه شده 36 سوالی (Short Form 36 Health Survey:SF36) جهت تعیین اعتبار توسط بیماران تکمیل شدند. 30 نفر از این افراد به صورت تصادفی جهت بررسی تکرارپذیری آزمون- بازآزمون پرسشنامه، مجدا پرسشنامه را تکمیل کردند. پس از تکمیل پرسشنامه، داده های بدست آمده مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.

یافته­ ها: جهت سنجش همخوانی درونی سوال های موجود در نسخه فارسی پرسشنامه‌ ASES از ضریب همبستگی آلفاکرونباخ استفاده شد. آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه عدد 91/.  بدست آمد. برای تکرارپذیری آزمون- بازآزمون از آزمون ICC استفاده شد که مقدار، 91/.  بدست آمد. ارتباط بین نسخه فارسی پرسشنامه‌ ASES با نسخه‌های فارسی پرسشنامه‌های SF36 و DASH با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد. همبستگی بین نسخه فارسی پرسشنامهASES  و پرسشنامه DASH برابر با 78/0 بود که نشان دهنده ارتباط قوی بین نسخه فارسی پرسشنامه ASES و DASH است. همبستگی بین نسخه فارسی پرسشنامه ASES با بخش های مختلف  پرسشنامه SF36، بین 48/0 تا 62/0 بود که همبستگی متوسط را نشان داد.

نتیجه ­گیری: نسخه فارسی پرسشنامه ASES ابزاری معتبر و تکرارپذیر برای ارزیابی عملکرد شانه در ورزشکاران مبتلا به اختلالات شانه می‌‌باشند.


غزال هاشمی زنوز، بهروز عطارباشی مقدم، علی امیری، علی اشرف جمشیدی، نسترن قطبی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: لیگامان صلیبی قدامی دارای عملکرد فیزیکی و حسی می‌باشد. از آن‌جا که انواع حس های سوماتوسنسوری ارسال شده از (Anterior Cruciate Ligament: ACL ) مانند لمس، فشار و حس عمقی از مسیرهای مشابهی به سمت سیستم عصبی مرکزی طی مسیر می کنند؛ انتظار می‌رود اطلاعات حسی افزوده، منجر به افزایش تعادل افراد پس از جراحی بازسازی این لیگامان گردد. در این مطالعه تأثیر ورودی‌ حسی افزوده و افزایش ورودی‌های ارسال شده توسط ACL با استفاده از گیرنده‌های مربوط به حس لمس اعمال شده توسط بستن کاف در قسمت تحتانی ران افراد شرکت کننده، بر روی تعادل داینامیک افراد پس از جراحی بازسازی ACL مورد سنجش قرار گرفت. هدف این مطالعه بررسی تأثیر اطلاعات حسی لمس، در تعادل داینامیک افراد پس از جراحی بازسازی ACL در مقایسه با افراد سالم می‌باشد.

روش بررسی: 32 مرد 35-18 سال (16 مرد با جراحی بازسازی ACL و 16 مرد سالم)، به‌طور تصادفی انتخاب شدند. تمامی شرکت کنندگان حین انجام آزمون‌های عملکردی: Star Excursion Balance Test: SEBT و Cross Over Hop for Distance: COH اطلاعات حسی لمس را دریافت کردند.نمره‌های آزمون‌های عملکردی قبل و پس از اعمال اطلاعات حسی در افراد پس از جراحی بازسازی ACL و گروه شاهد اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: اطلاعات حسی افزوده عملکرد کاربردی بیماران را پس از جراحی بازسازی ACL ارتقاء بخشید. اختلاف آماری معناداری پس از اعمال لمس در نتایج آزمون COH در افراد دیده شد. p=0/000 .به‌علاوه پس از اعمال لمس، پیشرفت معناداری در جهات: داخلی P=0/005 و خلفی داخلی P=0/034 در آزمون SEBT در پای درگیر گروه ACLR ایجاد شد.

نتیجه‌گیری: اطلاعات حسی افزوده، موجب پیشرفت تعادل داینامیک در افراد پس از جراحی بازسازی ACL می‌گردد. یافته‌های مطالعه حاضر استفاده از اطلاعات حسی افزوده را به‌عنوان روشی جدید جهت افزایش تعادل داینامیک تأیید می‌کند.

کلید واژه‌ها: لیگامان صلیبی قدامی، تعادل داینامیک، اطلاعات حسی


سمیرا وطن دوست، بهنوش وثاقی قراملکی، بهروز عطارباشی مقدم،
دوره 9، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای خروج خودبخودی استرسی ادراری در زنان ورزشکار و نقش تغییرات لوردوز کمر، شیب لگن و نیز نوع و تعداد زایمان به عنوان عوامل موثر بر بروز خروج خودبخودی استرسی ادراری، همچنین کمبود مطالعه در این زمینه و لزوم بررسی این عوامل مستعد کننده در جامعه زنان ورزشکار ایرانی، هدف از این تحقیق بررسی رابطه تغییرات انحنای کمری و چرخش (تیلت) لگن با خروج خودبخودی استرسی ادراری و نیز تعیین نقش نوع و تعداد زایمان بر بروز این مشکل بود.

 

روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی از طریق نمونه گیری ساده و در دسترس، 17 خانم والیبالیست مبتلا به خروج خودبخودی استرسی ادراری و 15 خانم والیبالیست سالم در محدوده سنی 40-20 سال، بعد از مصاحبه و گرفتن اطلاعات جمعیت شناختی وارد مطالعه شدند. برای تایید خروج خودبخودی استرسی ادراری از پرسشنامه فارسی سازی شده­ی (International Consutation on Incontinence Questionnaire-Urinary Incontinence Short Form: ICIQ- UISF) که پایایی و روایی آن به تایید رسیده است استفاده شد. انحنای کمری توسط خط کش قابل انعطاف و تیلت لگن توسط تیلت سنج لگن مورد سنجش قرار گرفتند.

 

یافته‌ها: بین دو گروه اختلاف آماری معناداری از لحاظ میزان انحنای کمری (001/0 P< ) و تیلت لگن (02/0 P= ) وجود داشت بطوریکه مقادیر آنها در ورزشکاران مبتلا به ( Stress Urinary Incontinence: SUI ) کمتر بود . بر اساس یافته‌های این مطالعه تعداد زایمان تأثیر معناداری بر بروز خروج خودبخودی استرسی ادراری نداشت ولی بین نوع زایمان و بروز خروج خودبخودی استرسی ادراری ارتباط معناداری دیده شد (03/0 P= ).

 

نتیجه گیری: با توجه به وجود تفاوت معنادار انحنای کمر و تیلت (چرخش) لگن در خانم های ورزشکار سالم و مبتلا به خروج خودبخودی استرسی ادرار، ضمن توصیه بر انجام مطالعات اپیدمیولوژیک و سبب شناسی پیشنهاد می‌گردد لوردوز کمر و تیلت لگن در افراد مبتلا به خروج خودبخودی استرسی ادراری بررسی گردد.

کلید واژه­ها: خروج خودبخودی ادرار استرسی، زنان ورزشکار، پاسچر کمری لگنی


ندا حسن پور، بهروز عطارباشی مقدم، شیوا موسوی، رامین سامی، ابراهیم انتظاری،
دوره 9، شماره 3 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : هدف از این مطالعه تعیین تاثیر متغیرهای دموگرافیک و مشخصات بیماری بر امتیاز کیفیت زندگی بیماران و نیز نحوه ی توزیع امتیازات کیفیت زندگی در مراحل مختلف بیماری انسداد مزمن ریوی (Chronic Obstructive Pulmonary Disease:COPD) بود.

روش بررسی: مطالعه مقطعی حاضر بر روی 100 بیمارمبتلا به COPD انجام گرفت. روش گردآوری داده ها به صورت مصاحبه و ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه &zwj های حاوی اطلاعات دموگرافیک و نسخه فارسی اعتبارسنجی شده پرسشنامه بالینی بیماری انسداد مزمن ریوی (Clinical COPD Questionnaire: CCQ) بود.

یافته ها: شش درصد بیماران در مرحله خفیف، 34 درصد در مرحله متوسط، 49درصد در مرحله شدید و 11 درصد در مرحله ی خیلی شدید بیماری بودند. امتیاز کل و امتیاز حوزه های پرسشنامه کیفیت زندگی در بین بیماران در مراحل مختلف بیماری تفاوت معناداری داشت ( 05/0 P < ). نتایج آزمون آماری نشان داد که بین سن و طول مدت بیماری با کیفیت زندگی ارتباط معنادار وجود دارد. در مقایسه ی امتیاز کلی و حوزه های CCQ بین دوگروه زن و مرد دیده شد که زنان در امتیاز کل و حوزه عملکردی CCQ در مقایسه با مردان کیفیت زندگی پایین &zwj تری داشتند( 05/0 P < ).

نتیجه گیری: بررسی توزیع امتیازات کیفیت زندگی بیماران مبتلا به COPD در مراحل مختلف بیماری نشان داد که امتیازات کیفیت زندگی در مراحل خفیف و متوسط و نیز در مراحل شدید و خیلی شدید هم &zwj پوشانی دارند ودر نتیجه طبقه &zwj بندی مراحل بیماری بر اساس یافته های اسپیرومتری قادر نیست بیماران را بر طبق وضعیت سلامت وکیفیت زندگی طبقه &zwj بندی کند. به علاوه نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای سن، جنس وطول مدت بیماری فاکتورهایی موثر بر کیفیت زندگی هستند.

کلید واژه­­ها: کیفیت زندگی، بیماری انسدادی مزمن ریوی، اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه بالینی بیماری انسداد مزمن ریوی



صفحه 1 از 1     

فصلنامه توانبخشی نوین Journal of Modern Rehabilitation
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4657