[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: تماس با ما :: جستجو ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب جدید پایگاه چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
Google Scholar Metrics

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations943233
h-index198
i10-index317
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای قاسمی

فریده منشادی، افسانه آذری، جلیل کوهپایه زاده، مهری قاسمی،
دوره 2، شماره 3 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: پوکی استخوان یک بیماری چندین عاملی مزمن است که مشخصه اصلی آن کم شدن دانسیته استخوان است.این بیماری یکی از عوامل عمده شکستگیها به خصوص شکستگی های استخوان ران است که  منجر به افزایش نرخ مرگ و میر و کاهش کیفیت زندگی  افرادمی شود. هرچند  در حال حاضر درمان قطعی برای این بیماری  وجود ندارد،  پوکی استخوان و عوارض آن تا حدود زیادی قابل پیشگیری  هستند.  شناخت  سطح آگاهی ،نگرش و عملکرد افراد و ارتقای آن  اجزای اصلی  یک  برنامه  پیشگیری موثر می باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی سطح آگاهی، نگرش و عملکرد دختران نوجوان شرکت کننده در اردوگاهی در شمال تهران در مورد پوکی استخوان بود.

روش بررسی: 626 دختر نوجوان با دامنه سنی (4/1 ± 9/13) 19-10 سال از که از مناطق روستایی استان تهران و مناطق شهری و روستایی  9 استان دیگرکشور به یک اردوگاه در شمال تهران آمده بودند، با نمونه­گیری به روش  تصادفی سیستماتیک در این مطالعه توصیفی شرکت کردند. پس از ثبت مشخصات فردی شرکت کنندگان، پرسشنامه بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد[Knowledge, Attitude and Practice (KAP)] در اختیار آنان قرار می گرفت که خود شامل سه بخش مجزا بود:

         1- چهارده سوال با گزینه های صحیح، غلط و نمی دانم برای سنجش سطح آگاهی

            2- یازده سوال با گزینه های صحیح، غلط و نمی دانم برای سنجش سطح نگرش و باورها

              3- نه سوال با گزینه های صحیح و غلط برای بررسی وضعیت  عملکرد

امتیاز (2+) برای هر پاسخ صحیح، (0) برای پاسخ غلط و (1+) برای پاسخ نمی دانم در نظر گرفته شد. برا ی تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری (5/11) SPSS  و آزمونهای t و پیرسون استفاده شد. موازین اخلاقی با نظر کمیته اخلاق در پژوهش  دانشگاه علوم پزشکی ایران لحاظ شد.

یافته ها: نمره کلی KAP دانش آموزان شرکت کننده در طرح (8/13± 3/43) 65-2 بود که به تفکیک عبارت بودند از:

نمره آگاهی(9/2± 23) 30-14 ، نمره نگرش (4/2 ± 2/19)22-10 ، نمره عملکرد (8/2 ± 1/10)18-2

با افزایش سطح تحصیلات والدین نمره KAP آنها افزایش می یافت. محل سکونت دانش آموز(شهر یا روستا)، شغل والدین و تعداد افراد خانواده با نمره کلی KAP ارتباطی را نشان نداد.

نتیجه گیری:  سطح آگاهی جامعه دختران نوجوان  شرکت کننده در پژوهش حاضر  در مورد پوکی استخوان  ،  از نمره  قابل قبولی برخوردار بود،  اما نمره سطح نگرش و عملکرد کمتر از سطح آگاهی بود . بر لزوم بر گزاری  بر نامه های آموزشی  مدون به خصوص با هدف ارتقای سطح عملکرد زنان جوان ایرانی در مورد بیماری پوکی استخوان  تاکید می شود.


کبری قاسمی، علی اشرف جمشیدی، مسعوده مستوفی، محمدرضا کیهانی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی عضلانی عبارت است از نقص در تولید حداکثر نیرویی که عضله­ می­تواند تولید کند. ورزشکاران و بیماران مکرراً با مساله ی خستگی مواجهند. خستگی عاملی است که باعث کاهش عملکرد عضله شده و عموماً در اثر حرکات تکراری یا انقباضات مداوم عضلانی ایجاد می شود و می­تواند منجر به ایجاد ضایعات مختلفی شود. از هزاران سال پیش، از ماساژ برای توانبخشی و ایجاد ریلکسیشن استفاده می­شده است. عقیده بر این است که ماساژ دارای فوائدی در درمان خستگی عضلانی بوده و بهمین منظور در کلینیکها و مراکز ورزشی از آن استفاده می­شود. هنوز شواهد علمی کافی که نشان دهنده تأثیر ماساژ بر عملکرد عضله ویا تسریع روند ریکاوری  باشد وجود ندارد. هدف از اجرای این تحقیق مقایسه تأثیر ماساژ و استراحت بر خستگی عضلات اکستنسوری زانو متعاقب انقباض­های ایزوکینتیک کانسنتریک بیشینه بود.

روش بررسی: در این تحقیق 15 نفر خانم بین 30-20 سال که حداقل هفته­ای یک بار به صورت غیر حرفه­ای در فعالیتهای ورزشی شرکت داشتند، به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی سه بار به آزمایشگاه مراجعه می­نمود. اولین جلسه برای آشنایی با نحوه انجام انقباض ایزوکینتیک بود. تست اصلی هم در دو جلسه بعدی انجام می شد.در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، میزان خستگی اداراک شده، متوسط حداکثرگشتاور و متوسط توان کانسنتریک ایزوکینتیک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعت 60 درجه در ثانیه اندازه­گیری می­شد. سپس پروتکل خستگی یعنی تکرار انقباض­های ایزوکینتیک بیشینه تا زمانیکه قدرت فرد برای سه بار متوالی به 50% حداکثر مقدار خود کاهش پیدا می کرد اجرا می­گردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، متوسط حداکثرگشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مجددا مورد ارزیابی قرار می­گرفت. سپس آزمودنی به مدت 15 دقیقه ماساژ (ترکیبی از تکنیکهای ماساژ کلاسیک) دریافت و یا به صورت طاقباز خوابیده و فقط استراحت می­نمود. پس از پایان یافتن شرایط مداخله (ماساژ یا استراحت) برای سومین بارمتوسط حداکثر گشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مورد ارزیابی قرار می­گرفت.

یافته ­ها: اعمال 15 دقیقه ماساژ پس از خستگی بیشینه و افت نیرو تا 50 درصد حداکثر گشتاور باعث شد که متوسط حداکثر گشتاور از 7/56 نیوتن-متر به 5/91 نیوتن-متر، متوسط توان از 6/38 به 6/63 نیوتن متر بر ثانیه و خستگی ادراک شده از 1/90 به 2/10 میلی متر تغییر یابد . اما 15 دقیقه استراحت متوسط حداکثر گشتاور را از 4/55 به 1/68 نیوتن-متر، متوسط توان را از 7/37 به 48 نیوتن متر بر ثانیه و خستگی ادراک شده را از 1/90 به 7/20 میلی متر تغییر داد .

نتیجه گیری: بررسی یافته­های تحقیق نشان داد بین اثر ماساژ و استراحت در بهبود خستگی تفاوت وجود دارد. ماساژ توانست عملکرد عضلانی پس از خستگی بیشینه را بهبود بخشد در حالی که استراحت چنین تاثیری نداشت. همچنین هم ماساژ و هم استراحت هر یک به تنهایی خستگی ادارک شده را کاهش دادند اما تاثیر ماساژ بر این مورد نیز بیشتر از تاثیر استراحت بود. در کل به نظر می رسد که ماساژ نسبت به استراحت، عامل موثرتری در بهبود خستگی باشد.


کبری قاسمی، حسن جعفری، علی اشرف جمشیدی،
دوره 4، شماره 3 - ( 4-1389 )
چکیده

مقدمه: از جمله مشکلاتی که فرد ورزشکار در هنگام انجام تمرینات ورزشی و بیمار در هنگام انجام تمرینات درمانی با آن مکرراً مواجه است، مسأله خستگی عضلانی است. بدیهی است که بروز پدیده خستگی دقت عملکرد افراد را متأثر ساخثه و دامنه فعالیت فیزیکی و ورزشی را محدود می سازد .فوائد خستگی در بسیاری از تحقیقات گذشته مورد مطالعه قرار گرفته است . لذا ارزیابی خستگی نیازمند بررسی های دقیق، پایا و قابل اعتمادی می باشد . بررسی قدرت عضلانی و ادارک فردی از خستگی دو روش معمول در بسیاری از تحقیقات بوده است . . لذا محقیقین در تحقیق حاضر به بررسی پایایی زمانی دو روش ادراک فردی از خستگی و سنجش گشتاور تولیدی توسط عضله بعد از ایجاد خستگی پرداختند .

مواد و روشها: در این تحقیق 15 نفر خانم بین 30- 20 سال که حداقل هفته­ای یک بار به صورت غیر حرفه­ای در فعالیتهای ورزشی شرکت داشتند، به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی سه بار به آزمایشگاه مراجعه می­نمود. اولین جلسه برای آشنایی با نحوه انجام انقباض ایزوکینتیک بود. تست اصلی هم در دو جلسه بعدی با فاصله یک هفته انجام می شد. در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، میزان خستگی اداراکی توسط آزمون مقیاس آنالوگ بصری ، متوسط حداکثرگشتاور و متوسط توان کانسنتریک ایزوکینتیک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعت 60 درجه در ثانیه اندازه­گیری می­شد. سپس پروتکل خستگی یعنی تکرار انقباض­های ایزوکینتیک بیشینه تا زمانیکه قدرت فرد برای سه بار متوالی به 50% حداکثر مقدار خود کاهش پیدا می کرد اجرا می­گردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، متوسط حداکثرگشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مجددا مورد ارزیابی قرار می­گرفت.

نتایج: پایایی متوسط حداکثر گشتاور (APT ) ، متوسط توان (AP) و مقیاس آنالگ بصری (VAS) قبل ازاجرای پروتکل خستگی به ترتیب 6/81% ، 4/87% و 9/47% بوده است و میزان این پایایی بعد از خستگی به ترتیب به 9/59% ، 4/64% و 6/96% تغییر یافته است .

 نتیجه­ گیری: این مطالعه نشان داد که در ارتباط با پارامترهای ایزوکینتیکی  میزان پایایی زمانی قبل از خستگی بالا بوده به عبارتی گشتاور و توان ثبت شده هم در دفعات تکرار و هم در طول زمان، مقیاسی پایا می باشند. بعد از خستگی میزان پایایی گشتاور و توان ثبت شده توسط ایزوکینتیک تکرارپذیر بود و این تکرار پذیری در حد متوسط تا خوب بدست آمد. اما در مورد مقیاس آنالوگ بصری نتیجه کاملا بر عکس بود بدین گونه که قبل از خستگی میزان پایایی از درک خستگی موضعی پایین بوده و حتی معنی دار هم  نبود. ولی این مقیاس بعد از خستگی در حد بسیار بالایی تکرار پذیر بود.


فاطمه خانمحمد، محمدصادق قاسمی، حسن جعفری، بهنام حاجی آقایی، محمدعلی سنجری،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: صافی انعطاف پذیر پا یک تغییر شکل شایع اندام تحتانی است، که اغلب بصورت مادرزادی است و با شلی لیگامانی همراه است. این تغییر شکل منجر به مشکلاتی مانند انگشت چکشی، خار پاشنه، التهاب تاندون آشیل، خستگی زود هنگام عضلات در فعالیتهای ورزشی، احساس درد در ساق، زانو و لگن و عدم تعادل پا می شود. یکی از درمانهای متداول برای این بیماران استفاده از کفی های طبی حمایت کننده قوس میباشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان تاثیر کفی کامپوزیتی [ اتیل وینیل استات و پرون[(Poron) بر نیروی عکس العمل زمین و مقایسه آن با کفی متداول (اتیل وینیل استات) بود.

روش بررسی: 52 نفر( 14 مرد و 38 زن ) با صافی انعطاف پذیر کف پا در محدوده سنی 18 تا 40 سال در این تحقیق شرکت کردند. 26 نفر کفی پرون(اتیل وینیل استات با روکش پرون) و 26 نفر کفی متداول( اتیل وینیل استات) را دریافت کردند. بعد از ارزیابی، از هر فرد خواسته می شد تا با سرعت طبیعی بر روی دو Force Plate در دو حالت، با کفی مورد نظر و بدون کفی راه برود. سپس از هر فرد خواسته می شد تا کفی را برای چهل ساعت در طی دو هفته استفاده نماید. در این مطالعه مولفه عمودی نیروی عکس العمل زمین در جلسه اول(قبل از مداخله) و دوم(بعد از مداخله) ارزیابی گردید.

یافته­ ها: درهنگام استفاده از کفی با روکش پرون در جلسه دوم در مقایسه با کفش، نیروی برخورد و قله اول(F1) نیروی عکس العمل عمودی به طورچشمگیری افزایش یافت(05/0 >P). قله دوم  (F3)نیرو با کفی متداول در جلسه دوم در مقایسه با کفش افزایش چشمگیری را نشان داد (05/0 >P). قله اول نیرو با کفی متداول در جلسه دوم در مقایسه با جلسه اول کاهش داشت(05/0 >P). در مقایسه دو گروه با یکدیگر قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد.

نتیجه­ گیری: نتایج حاصل از این مطالعه شبه تجربی نشان داد استفاده از کفی سبب تغییر نیروی عکس العمل عمودی زمین در مقایسه با کفش می شود ولی به کار بردن لایه سیلیکونی پرون بر روی کفی متداول اتیل وینیل استات به تنهایی نمی تواند تاثیر قابل مشاهده ای در کاهش نیروی عکس العمل زمین داشته باشد.


خدیجه اوتادی، محمدرضا هادیان، غلامرضا علیایی، بهرام رسولیان، سعید امام دوست، الهه باریکانی، عصمت تربتیان، اصغر قاسمی،
دوره 6، شماره 1 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: درمان اعمال محدودیت حرکتی روش جدیدی در درمان بیماران همی­پلژی مزمن می­باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تغییر کیفیت و مقدار حرکت (توسط آزمون  شاخص عملکرد حرکتی) در بیماران همی پلژیک مزمن بعد از  اعمال محدودیت درمانی تغییر یافته در مقایسه با درمانهای رایج فیزیوتراپی می­باشد.

روش بررسی: 10 بیمار به طور تصادفی ساده در دوگروه درمانی (اعمال محدودیت حرکتی تغییر یافته و یا گروه درمان فیزیوتراپی رایج) قرار گرفتند. 5 بیمار در اندام مبتلا برای 2 ساعت در روز؛ 3 بار در هفته به مدت 2 ماه، تمرین درمانی دریافت کردند. این بیماران 5 ساعت در روز هم به منظور استفاده حداکثری از اندام مبتلا در اندام سالم  اسپلینت دست - بازو می­پوشیدند (گروه اعمال محدودیت حرکتی). 5 بیمار هم در گروه درمان­های رایج فیزیوتراپی, تمریناتی مشابه با گروه دیگر از نظر شدت و  2 ساعت در روز , یک روز در میان به مدت 2 ماه دریافت کردند. قبل وپس از 2 ماه درمان، کیفیت و مقدار حرکت بر اساس شاخص فعالیت حرکتی تعیین شد.

یافته­ ها: آزمون ویلکاکسون نشان داد که بیماران در هر دو گروه درمانی بهبودی در کیفیت و مقدار حرکات پس از درمان نشان می­دهند.  مقایسه بین دو گروه توسط آزمون من- ویتنی مشخص کرد که گروه درمانی اعمال محدویت نسبت به گروه درمان رایج فیزیوتراپی بهبودی بیشتری (02/0P=) نشان می­دهد.

نتیجه­ گیری: اگرچه درمان اعمال محدودیت حرکتی تغییر یافته نسبت به درمان های رایج در بهبود کمیت و کیفیت حرکات موثرتر است. اما درمان رایج فیزیوتراپی هم در صورتی که به شکل فعال انجام گیرد در بهبودی این پارامترها موثر می­باشد.


خاطره فرخ منش، محمدصادق قاسمی، حسن سعیدی، مسعود رودباری، رضا عمادی فر،
دوره 6، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق مشاهدات کلینیکی، هایپرپرونیشن پا بسیار شایع است و می‌تواند سبب راستای نامناسب اندام تحتانی شود. این امر در ایستادن و راه رفتن، نقص‌های عملکردی و ساختاری بدن ایجاد می‌کند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر هایپرپرونیشن پا بر راستای ستون فقرات، در وضعیت ایستاده بود.

روش بررسی: 35 مرد سالم 18 تا 30 سال در این مطالعه شرکت نمودند. ارزیابی توسط دو آزمون‌گر در 4 وضعیت ایستایی (سطح صاف و گوه‌های 10، 15 و 20 درجه) با دستگاه آنالیز حرکتی زبریس انجام گرفت. هر یک از روش‌های اندازه‌گیری فوق 3 مرتبه تکرار شد. برای تجزیه و تحلیل آماری SPSS نسخه 17 و آزمون‌های تی زوجی، آنالیز واریانس با داده‌های تکراری استفاده گردید.

یافته‌ها: میان همه‌ی مدها در متغیرهای زاویه ساکرال، شیب لگنی، لوردوز کمری و کایفوز پشتی (به جز در میان مد اول و دوم) اختلاف معنی دار آماری دیده شد(0083/0< P). در نهایت یک گرایش مثبت برای آزمون‌گرها و همه‌ی متغیرها، با افزایش مقدار زاویه گوه به دست آمد.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد با افزایش دو طرفه پرونیشن پا، زاویه ساکرال، شیب لگنی، لوردوز کمری و کایفوز پشتی افزایش یافتند که در حقیقت هر کدام، یک پدیده جبرانی محسوب می‌شد.


ملاحت اکبرفهیمی، مهدی تهرانی دوست، فرناز قاسمی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف : اسکیزوفرنی از جمله بیماریهای روانپزشکی است که دارای نقصانهایی در حوزه شناختی، هیجانی و اجتماعی هستند. اختلال در کارکرد از جمله مشکلات جدی در اسکیزوفرنی است. یکی از عوامل مؤثر در کارکرد اجتماعی، بازشناسی هیجان چهره می‌باشد . هدف از این مطالعه بررسی ارتباط درک هیجان چهره منفی با کارکرد مبتلایان به اسکیزوفرنی است .

روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی است. از بین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی دارای پرونده در بیمارستان روانپزشکی روزبه تهران، تعداد 30 داوطلب واجد شرایط 45-20 سال (14 زن-16 مرد) به روش در دسترس انتخاب شدند. کارکرد کلی شرکت کنندگان توسط ارزیابی کارکرد کلی (Global Assessment of Functioning: GAF) و پاسخ ادراکی به چهره ترسیده و خشمگین با روش مطالعه پتانسیل وابسته به رخداد مغزی ( Event Related Potential: ERP) توسط میانگین و زمان تأخیر N170 مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها در نرم افزار SPSS نسخه 15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: در آزمون همبستگی پیرسون تنها دامنه N170 در پاسخ به چهره ترسیده و خشمگین با کارکرد کلی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی دارای ارتباط مستقیم ومعنی‌دار بود(001/0 P< ). در تحلیل رگرسیون گام به گام دامنه N170 در پاسخ به چهره خشمگین بهترین پیش‌بین کننده‌ی (26%) کارکرد کلی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی می‌باشد.

نتیجه‌گیری: اختلال در کارکرد کلی مبتلایان به اسکیزوفرنی می‌تواند ناشی از آسیب به مراحل ابتدایی درک و پردازش چهره باشد.

 کلید واژه‌ها : اسکیزوفرنی، هیجان چهره، کارکرد کلی، N170 ، پتانسیل وابسته به رخداد مغزی


پونه قاسمی، ملیحه هادیزاده، احسان صداقت نژاد ، سید جواد موسوی ، محمد پرنیان پور،
دوره 9، شماره 3 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: آزمون‌های ردگیری یکی از روش‌های شناخته شده برای اندازه‌گیری و کمی کردن عملکرد سیستم عصبی عضلانی و نیز به عنوان یکی از روش‌های دقیق و انعطاف‌پذیر جهت اندازه‌گیری ظرفیت عملکردی کنترل حسی حرکتی و هماهنگی حسی حرکتی محسوب می‌شوند. هدف از مطالعه حاضر تعیین میزان تکرارپذیری خطای کنترلی طی آزمون‌های ردگیری الگو در ناحیه تنه در صفحه گشتاورـ زمان در افراد سالم می‌باشد.

 

روش بررسی : 20 فرد سالم (13 مرد و 7 زن)، به صورت تصادفی آزمون‌های ردگیری الگو شامل دو الگوی دندان اره‌ای و سینوسی با دو دوره تناوب ۱۰ ثانیه (۳ سیکل) و ۱۵ ثانیه (۲ سیکل) که هرکدام دارای مقدار کمینه برابر 30 و مقدار بیشینه برابر 70 درصد حداکثر تلاش ارادی فرد بودند، را انجام دادند. ردگیری الگوها به صورت تک محوره و در شش جهت گشتاوری متمایز (خمش به جلو، خمش به عقب، چرخش به راست، چرخش به چپ، خمش جانبی به راست و خمش جانبی به چپ) صورت گرفت. میانگین خطای مطلق ردگیری الگو ( Error Mean ) و میزان کارایی ردگیری انجام شده با محاسبه مجذور مجموع مربعات نسبی خطا ( Relative Root Mean Square Error: RRMSE ) طی هر آزمون برای هر شرکت‌کننده محاسبه گردید. تکرارپذیری نسبی ( Intraclass Correlation Coefficient: ICC ) مقادیر خطای Error Mean و RRMSE نیز برای همه‌ی شرکت‌کننده‌ها تعیین شد. همچنین تکرارپذیری مطلق و کم‌ترین تغییر قابل تشخیص با 95 درصد اطمینان محاسبه گردید.

 

یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که دامنه تکرارپذیری نسبی داده‌ها ( ICC ) برای Error Mean ، 87/0 – 5/0، دامنه خطای معیار اندازه‌گیری، 006/0- 002/0و دامنه کم‌ترین تغییر قابل تشخیص با 95 درصد اطمینان 016/0- 007/0 بود. به علاوه این مقادیر برای RRMSE به ترتیب 86/0 – 5/0، 05/0- 024/0 و 139/0- 065/0 به دست آمد.

 

نتیجه‌گیری: تحلیل نتایج این مطالعه نشان‌ دهنده تکرارپذیری بالاو بسیار بالای میانگین خطای مطلق ردگیری الگو و مجذور مجموع مربعات نسبی خطا حین انجام آزمون‌های ردگیری الگو در ناحیه تنه در صفحه گشتاورـ زمان در افراد سالم می‌باشد. بنابراین در تحقیقات می‌توان از آزمون‌های ردگیری الگو برای کمی‌سازی کنترل‌پذیری تنه و از متغیرهای نامبرده به عنوان پارامترهای تکرارپذیر استفاده کرد.

 

کلید واژه‌ها: تکرارپذیری، آزمون‌های ردگیری الگو، خطای گشتاوری، فعالیت ایزومتریک تنه


فاطمه قاسمی دهچشمه، علی امیری، نادر معروفی، علی اشرف جمشیدی، شهره جلائی،
دوره 9، شماره 5 - ( ویژه نامه شماره یک فصل زمستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: وجود یا عدم وجود پایایی در نتایج حاصل از ثبت الکترومیوگرافی سطحی عضلات، همواره مورد سوال بوده است (1) هدف از مطالعه­ی حاضر، سنجش میزان پایایی زمان تاخیری واکنش الکترومیوگرافی عضلات  اطراف مفصل زانو، در مواجهه با اغتشاش پیش­بینی نشده­ی چرخشی در صفحه­ی عرضی، از ناحیه­ی سطح اتکا بود.

روش بررسی: در مطالعه­ی حاضر 20 خانم سالم و عاری از هرگونه دفورمیتی مشخص در اندام تحتانی با دامنه­ی سنی 19تا30 سال شرکت داشتند. از هر فرد ثبت الکترومیوگرافی سطحی از شش عضله­ی اطراف مفصل زانو، به تفکیک در4 وضعیت شامل: چرخش خارجی (Ext Rot ( از ناحیه­ی کف پا در صفحه­ی عرضی بازانوی خم و زانوی صاف و چرخش داخلی Inter Rot)) در همین شرایط دروضعیت ایستاده روی یک پا Single leg stance))، طی 4 مرحله انجام گرفت. تکرار پذیری درون جلسه­ای (Intra session) از طریق ضریب همبستگی درون گروهی ICC coefficients: Intraclass correlation برای زمان وارد عمل شدن عضلات در مواجهه با اغتشاش در چهارحالت اعمالی، مورد بررسی قرار گرفت.

یافته ها: از نتایج حاصل در24حالت مورد بررسی، 18حالت عضلات در زمان وارد عمل شدن تکرارپذیری متوسط تا بالاداشتند (طبقه بندی مونرو)

نتیجه گیری: عضلات از نظر میزان پایایی زمان تاخیری وارد عمل شدن، در مواجهه با اغتشاش چرخشی، باتوجه به زاویه ی مفصلی و جهت اعمال چرخش در صفحه­ی عرضی، مقادیر متفاوتی را نشان دادند. از نظر جهت چرخش، اکثر عضلات در مواجهه با اغتشاش چرخش خارجی (ساعتگرد) نسبت به چرخش داخلی (خلاف ساعتگرد) و از نظر زاویه ی مفصلی در اغتشاشات با زانوی صاف نسبت به اغتشاشات با زانوی خم، میزان پایایی بیشتری نشان دادند.

کلید واژه ها: عضلات زانو، الکترومیوگرافی سطحی، پایایی، اغتشاش چرخشی



صفحه 1 از 1     

فصلنامه توانبخشی نوین Journal of Modern Rehabilitation
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4657