[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: تماس با ما :: جستجو ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب جدید پایگاه چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
Google Scholar Metrics

Citation Indices from GS

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۳ نتیجه برای کیهانی

اکرم آزاد، ناصر حوایی، شهلا رفیعی، محمد رضا کیهانی،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده

زمینه وهدف: یکی از موارد شایع اختلال یادگیری، اختلال در نوشتن محض(دیسگرافیا) است که به­طور قابل ملاحظه ای در پیشرفت تحصیلی و یا فعالیت روزمره زندگی کودکان تداخل می نماید. با توجه به درمان مشکل و نه چندان موفقیت آمیز این نوع اختلال یادگیری، علاقه محققان به بررسی علل، شیوع و مسایل مرتبط با ان بسیار است. هدف از این مطالعه،  مقایسه­ مهارت­های حسی - حرکتی دست در دو گروه کودکان با اختلال نوشتن و  عادی،  ۹ تا ۱۱ ساله بود.

روش بررسی: تعداد ۲۰ نفر کودک با اختلال نوشتن و ۴۰ نفر کودک عادی ۹ تا ۱۱ سال جهت انجام مطالعه انتخاب شدند. شرکت کنندگان توسط آزمون‏های آستانه حس لمس سبک / فشار عمقی)، مهارت حرکتی دست، مهارت دست نویسی مینوستا، قدرت گرفتن درشت، قدرت گرفتن ظریف مورد ارزیابی قرار گرفتند. دست مورد مطالعه در این تحقیق دست غالب (دست راست) بود.

یافته­ ها: مهارت­های حسی ـ حرکتی دست در کودکان با اختلال نوشتن بصورت معنا داری ضعیف­تر از کودکان عادی دررده سنی ۱۱-۹ سال بود. اختلاف معناداری بین آستانه لمس کودکان با اختلال نوشتن و عادی وجود داشت (۰۰۳/۰= p). مهارت حرکتی دست کودکان با اختلال نوشتن به طور معناداری ضعیف‏تر از کودکان عادی بود (۰۰۰۱/۰p<). قدرت گرفتن درشت و ظریف دست کودکان با اختلال نوشتن به طور معناداری ضعیف­تر از کودکان عادی بود (۰۰۰۱/۰p<). مهارت دست­نویسی کودکان با اختلال نوشتن بطور معناداری ضعیف­تر از کودکان عادی بود (۰۰۰۱/۰p<).

نتیجه­ گیری : با توجه به نتایج به دست آمده می­توان این نکته را در ذهن متخصصین و درمانگران این گروه کودکان ایجاد کرد که شاید بتوان با ارزیابی‏های حسی ـ حرکتی مناسب، از راهکردهای دقیق­تر حرکتی جهت پیشگیری و درمان کودکان با مشکلات اختلال نوشتاری محض استفاده نمود.

کلید واژه­ها: اختلال نوشتن، مهارت حسیـحرکتی دست، آزمون سمز ـ وینستاین، مهارت حرکتی دست، مهارت دست نویسی، قدرت گرفتن درشت، قدرت گرفتن ظریف.


عاطفه طاهری اصغری، جواد صراف زاده، سهیل سوهانی، سعید طالبیان، محمد کیهانی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف: کنترل ثبات پاسچر، لازمه راه رفتن و شروع حرکات ارادی در زندگی روزمره و فعالیت های ورزشی می باشد. امروزه بسیاری از ضایعات ورزشی از جمله پیچ خوردگیهای رباط خارجی مچ پا در فعالیت های ورزشی همراه با پرش ،مانند بسکتبال ، والیبال و فوتبال رخ می دهند . گر چه بیشتر آسیب های مفصلی در نتیجه ضربه و تماس مستقیم اتفاق می افتد ، ،مکانیسم های غیر تماسی مانند فرود از پرش که نیاز به ثبات و تعادل مناسبی دارند  نیز سبب بروز این آسیب ها می گردند . خستگی عصبی عضلانی می تواند سبب اختلال در کنترل عصبی عضلانی و ثبات مفصلی گردد.

 با توجه به اینکه بیشتر ضایعات مفصل مچ پا ضمن فعالیت هایی مانند فرود از پرش و در زمان های انتهایی یک فعالیت ورزشی رخ می دهند، بنابراین در مطالعه حاضر در صدد بودیم تا وضعیت ثبات پاسچر پویای افراد را تحت شرایط خستگی عضلات ناحیه مچ پا ، هنگام فرود از پرش مورد بررسی قرار دهیم.  

روش بررسی: مطالعه حاضر بر روی  ۲۲زن ورزشکار سالم با میانگین سن ۷/۱ ± ۸/۲۲ سال ، قد ۹/۴ ± ۳/۱۶۰ سانتی متر و وزن۸/۵ ±۲/۵۶ کیلوگرم ، طی ۲ جلسه آزمون مجزا، با فاصله ۱هفته اجرا گردید.در هر جلسه آزمون ، تاثیر خستگی یکی از گروه های عضلانی صفحه ساژیتال (پلانتار فلکسور، دورسی فلکسور) و فرونتال(اینورتور ، اورتور) ناحیه مچ پا بر کنترل ثبات پاسچر پویا ، از طریق آزمون فرود از پرش بر روی  صفحه نیرو مورد بررسی قرار گرفت . به این ترتیب وضعیت ثبات پاسچر افراد از لحظه فرود تا ۵ ثانیه بعد از آن ، بر اساس تغییرات نیروی عکس العمل زمین با استفاده از شاخص های ثبات پاسچر پویای کل(DPSI) ، داخلی _ خارجی(MLSI) ، قدامی _ خلفی (APSI) و عمودی(VSI) ارزیابی و قبل و بعد از اجرای پروتکل خستگی عضلانی با استفاده از دستگاه ایزوکینتیک  ، مقایسه گردید. 

یافته­ ها : نتایج حاصل از این مطالعه افزایش معناداری را در شاخص های ثبات پاسچر پویای کل ، داخلی - خارجی ، قدامی - خلفی و عمودی بعد از خستگی عضلات مچ پا در صفحات ساژیتال وفرونتال نشان داد (۰۵/۰>p).

نتیجه گیری: خستگی عضلات ناحیه مچ پا در صفحات ساژیتال و فرونتال به طور قابل توجهی سبب کاهش توانایی کنترل ثبات پاسچر در زنان ورزشکار جوان گردید . 


کبری قاسمی، علی اشرف جمشیدی، مسعوده مستوفی، محمدرضا کیهانی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی عضلانی عبارت است از نقص در تولید حداکثر نیرویی که عضله­ می­تواند تولید کند. ورزشکاران و بیماران مکرراً با مساله ی خستگی مواجهند. خستگی عاملی است که باعث کاهش عملکرد عضله شده و عموماً در اثر حرکات تکراری یا انقباضات مداوم عضلانی ایجاد می شود و می­تواند منجر به ایجاد ضایعات مختلفی شود. از هزاران سال پیش، از ماساژ برای توانبخشی و ایجاد ریلکسیشن استفاده می­شده است. عقیده بر این است که ماساژ دارای فوائدی در درمان خستگی عضلانی بوده و بهمین منظور در کلینیکها و مراکز ورزشی از آن استفاده می­شود. هنوز شواهد علمی کافی که نشان دهنده تأثیر ماساژ بر عملکرد عضله ویا تسریع روند ریکاوری  باشد وجود ندارد. هدف از اجرای این تحقیق مقایسه تأثیر ماساژ و استراحت بر خستگی عضلات اکستنسوری زانو متعاقب انقباض­های ایزوکینتیک کانسنتریک بیشینه بود.

روش بررسی: در این تحقیق ۱۵ نفر خانم بین ۳۰-۲۰ سال که حداقل هفته­ای یک بار به صورت غیر حرفه­ای در فعالیتهای ورزشی شرکت داشتند، به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی سه بار به آزمایشگاه مراجعه می­نمود. اولین جلسه برای آشنایی با نحوه انجام انقباض ایزوکینتیک بود. تست اصلی هم در دو جلسه بعدی انجام می شد.در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، میزان خستگی اداراک شده، متوسط حداکثرگشتاور و متوسط توان کانسنتریک ایزوکینتیک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعت ۶۰ درجه در ثانیه اندازه­گیری می­شد. سپس پروتکل خستگی یعنی تکرار انقباض­های ایزوکینتیک بیشینه تا زمانیکه قدرت فرد برای سه بار متوالی به ۵۰% حداکثر مقدار خود کاهش پیدا می کرد اجرا می­گردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، متوسط حداکثرگشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مجددا مورد ارزیابی قرار می­گرفت. سپس آزمودنی به مدت ۱۵ دقیقه ماساژ (ترکیبی از تکنیکهای ماساژ کلاسیک) دریافت و یا به صورت طاقباز خوابیده و فقط استراحت می­نمود. پس از پایان یافتن شرایط مداخله (ماساژ یا استراحت) برای سومین بارمتوسط حداکثر گشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مورد ارزیابی قرار می­گرفت.

یافته ­ها: اعمال ۱۵ دقیقه ماساژ پس از خستگی بیشینه و افت نیرو تا ۵۰ درصد حداکثر گشتاور باعث شد که متوسط حداکثر گشتاور از ۷/۵۶ نیوتن-متر به ۵/۹۱ نیوتن-متر، متوسط توان از ۶/۳۸ به ۶/۶۳ نیوتن متر بر ثانیه و خستگی ادراک شده از ۱/۹۰ به ۲/۱۰ میلی متر تغییر یابد . اما ۱۵ دقیقه استراحت متوسط حداکثر گشتاور را از ۴/۵۵ به ۱/۶۸ نیوتن-متر، متوسط توان را از ۷/۳۷ به ۴۸ نیوتن متر بر ثانیه و خستگی ادراک شده را از ۱/۹۰ به ۷/۲۰ میلی متر تغییر داد .

نتیجه گیری: بررسی یافته­های تحقیق نشان داد بین اثر ماساژ و استراحت در بهبود خستگی تفاوت وجود دارد. ماساژ توانست عملکرد عضلانی پس از خستگی بیشینه را بهبود بخشد در حالی که استراحت چنین تاثیری نداشت. همچنین هم ماساژ و هم استراحت هر یک به تنهایی خستگی ادارک شده را کاهش دادند اما تاثیر ماساژ بر این مورد نیز بیشتر از تاثیر استراحت بود. در کل به نظر می رسد که ماساژ نسبت به استراحت، عامل موثرتری در بهبود خستگی باشد.



صفحه 1 از 1     

فصلنامه توانبخشی نوین Journal of Modern Rehabilitation
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 28 queries by YEKTAWEB 4657