[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: تماس با ما :: جستجو ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب جدید پایگاه چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
Google Scholar Metrics

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations890302
h-index189
i10-index318
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
53 نتیجه برای عملکرد

نسرین ناصری، زهرا فخاری، مریم صنوبری، گلناز صدریا،
دوره 6، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: ثبات مرکزی(core stability قابلیت مجموعه کمری- لگنی- رانی برای جلوگیری از بی‌ثباتی ستون فقرات و بازگشت به حالت تعادل پس از اعمال یک اغتشاش است. گزارش داده شده است که عضلات ناحیه مرکزی، قبل از انجام حرکات در اندام‌ها  فعال می‌شوند. ثبات مرکزی، محوری برای عملکرد  بیومکانیکی موثر اندام هاست  که از طریق افزایش تولید نیرو و کاهش بار های مفصلی در تمامی انواع فعالیتها، از دویدن تا پرتاب کردن عمل می کند. هدف این مطالعه،  بررسی ارتباط بین ثبات مرکزی و عملکرد اندام تحتانی در زنان ورزشکار بود.

روش بررسی: 30  داوطلب زن ورزشکار، با میانگین (انحراف معیار) سنی (8/3)  23 سال در این مطالعه شرکت کردند. از دو مجموعه تست برای ارزیابی ثبات مرکزی و عملکرد اندام تحتانی استفاده شد .

یافته ها:. نتایج این مطالعه نشان داد که  قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور ران با دویدن جهشی در راه پله با جهش6 متری و با حرکت تعادلی ستاره ای در جهت اکستانسیون به ترتیب با  438/0-r=, , 367/0-r=  و  515 /0 r= ارتباط معنا دار داشت. همچنین تحمل عضلات لاترال فلکسور تنه با دویدن رفت وبرگشتی با 367/0  r=، پایین آوردن همزمان دو اندام تحتانی با پرش عمودی با 42/0 r= و تحمل عضلات اکستانسور تنه با پرش عمودی 404/-0 r= ارتباط معنا دارداشت. در موارد دیگر، بین تست های ثبات مرکزی و تست های عملکرد  اندام تحتانی ارتباط معنی دار وجود نداشت (05/0 p> ).

نتیجه گیری با وجود ارتباط ضعیف تا متوسط که در این مطالعه به دست آمد می توان اظهار کرد که با اینگونه  تست های ثبات مرکزی نمی توان عملکرد اندام تحتانی را پیش بینی کرد. لذا به نظر می رسد ارزیابی ثبات مرکزی باید بصورت دینامیک بوده وشامل مواردی باشد که  مناسب برای جامعه ورزشکاران است .


فرخنده جمشیدی، ملاحت اکبرفهیمی، حمید طاهرخانی، میترا خلف بیگی،
دوره 6، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به دلیل اختلال درعملکرد اجتماعی دچار نقصان در مهارت های بین فردی و اجتماعی می شوند. یکی از عوامل مؤثر در عملکرد اجتماعی توانایی بازشناسی چهره می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط تمایز هویت چهره با عملکرد اجتماعی مبتلایان مرد اسکیزوفرنی و مقایسه آن با گروه همسان سالم بود.

روش بررسی: روش این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقایسه‌ای است. 20 فرد سالم و 20 مبتلا به اسکیزوفرنی همسان از نظر سن، جنس و تحصیلات از نظر توانایی تشخیص تمایز هویت چهره با آزمون محقق ساخته و مهارتهای ارتباطی توسط پرسشنامه مهارتهای ارتباطی و تعاملی(Assessment of Communication and Interaction Skills: ACIS) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه‌گیری در گروه بیماران سرشماری( بیماران ساکن در مرکز توانبخشی طلوع و خانه های حمایتی تهران) و افراد سالم به روش دردسترس بود.

یافته ها: دو گروه از نظر امتیاز مهارتهای ارتباطی و تعاملی دارای تفاوت معنی‌داری بودند (1 0/0>p) اما اختلافی بین متغیرهای آزمون تمایز هویت چهره وجود نداشت(05/0  

نتیجه گیری: براساس شواهد این مطالعه، پردازش اطلاعات هویت چهره در مبتلایان به اسکیزوفرنی و افراد سالم به روش پردازش کلی(شکل‌بندی) است و عدم ارتباط آن با مهارتهای ارتباطی و تعاملی نیاز به بررسی عمیقتر و وسیعتر دارد.


سیده مریم حجازی، آزاده شادمهر، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان،
دوره 6، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: افراد معمولا از مدلهای مختلفی برای پرش ارتفاع استفاده می نمایند. به نظر می رسد هریک از انواع پرش می تواند اثرات متفاوتی بر پارامتر های بیومکانیکی بدن داشته باشد. این تحقیق اثر دو  نوع پرش بر شاخص های عملکرد و نیز سفتی عمودی اندام تحتانی به عنوان پاسخ مکانیکی بدن به اغتشاشات حین پرش را مورد بررسی قرار داده است.

روش بررسی: سفتی عمودی اندام تحتانی و نیز شاخص های عملکرد شامل ارتفاع پرش، زمان پرش، زمان تماس و توان در 25 خانم جوان سالم حین انجام دو نوع پرش squat  (Squat Jump: SJ)و countermovement (Counter Movement Jump: CMJ) بررسی گردید.

یافته­ ها: شاخص های سفتی عمودی اندام تحتانی (028/0=P) و ارتفاع پرش (039/0=P) به شکل معناداری در پرش CMJ بیشتر از SJ  بود. نوع پرش بر متغیرهای زمان پرش (1/0=P). ، زمان تماس (7/0=P). و توان (3/0=P) تاثیر معناداری نگذاشت.

نتیجه­ گیری: پرش CMJ با افزایش تولید نیروی عضلانی، کار انجام شده و نیروی واکنشی زمین سبب بهبود در عملکرد پرش می گردد. افزایش میزان سفتی عمودی نیز از سویی با بهبود عملکرد و از سوی دیگر با افزایش احتمال آسیب همراه می باشد.


ناصر امینی، حسین باقری، مهدی عبدالوهاب، احمدرضا باغستانی، پروین راجی، محمود جلیلی، علی منتظری،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته مغزی نوعی اختلال عصبی با شروع ناگهانی است که در اثر آسیب به عروق مغزی اتفاق می‌افتد و در بین این افراد 50% همی‌پلژی هستندکه 53%-23% وابستگی کامل یا ناقص در فعالیت‌های روزمره زندگی دارند. محدودیت درمانی حرکتی یکی از روش‌های درمانی برای بیماران سکته مغزی است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر روش محدودیت درمانی حرکتی بر روی کیفیت زندگی، عملکرد و دامنه حرکتی اندام فوقانی بیماران سکته مغزی بزرگسال می‌باشد.
روش بررسی: این تحقیق به روش مداخله‌ای و تصادفی روی 15 بیمار صورت گرفته است. حرکات اندام فوقانی سمت سالم بیماران 3 روز در هفته و برای 8 ساعت با اسلینگ ارتوپدی محدود شد.دو ساعت از 8 ساعت را به انجام تمرینات آموزش داده شده توسط درمانگر در اندام فوقانی درگیر می‌پرداختند. مدت زمان مداخله 6 هفته بود.
یافته‌ها: نتایج آزمون T زوجی نمره‌ی کل کیفیت زندگی با استفاده از تست 36Short Form قبل و بعد از استفاده از روش محدودیت درمانی بهبودی معناداری را نشان می‌دهد ( 008/0=p). همچنین نتایج آزمون T زوجی نمره‌ی عملکرد اندام فوقانی با استفاده از تست Box&Block قبل و بعد از استفاده از روش محدودیت درمانی معنا دار بوده است( 009/0=p). نتایج آزمون T زوجی نمره‌ی دامنه حرکتی اکستنشن اکتیو مچ دست و اکستنشن آرنج سمت مبتلای اندام فوقانی بهبودی معناداری را نشان نمی‌دهند) 227.(P=/
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد که روش محدودیت درمانی حرکتی با سه مکانیسم کاهش عدم استفاده از اندام مبتلا و همچنین پلاستی سیته عصبی و بهبودی سلامت روانی و جسمانی بیماران احتمالا می‌تواند باعث بهبودی کیفیت زندگی و عملکرد دست شود و این روش می‌تواند در کار بالینی باعث بهبودی و پیشرفت کیفیت زندگی این بیماران در کلینیک‌های توانبخشی شود.


لیلا فیاضی بارجینی، مجید رفیعی، بهمن زندی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: وجود مشکل در برتری طرفی اندام­ها  و نقص در عملکرد زبانی و ارتباطی افراد اتیستیک می­توانند با وضعیت تحصیلی آن ها مرتبط باشند. هدف این پژوهش بررسی وضعیت برتری طرفی اندام­ها و عملکردارتباطی در دانش آموزان مبتلا به اتیسم در ارتباط با وضعیت تحصیلی آنها است.

روش بررسی: این پژوهش توصیفی -مقایسه­ای، مقطعی و به لحاظ هدف کاربردی بر روی 40 دانش آموز مبتلا به اتیسم با میانگین سنی ده سال و 8ماه (انحراف استاندارد2سال و 5ماه) انجام شد.از پرسشنامه­ی ارزیابی عملکردارتباطی و چک لیست مشاهده­ای ارزیابی برتری طرفی اندام­ها)دست،پا،چشم وگوش) برای گردآوری اطلاعات استفاده گردید.جهت بررسی فرضیه­ها، آزمون  T-test  و تحلیل واریانس یکراهه به کار گرفته شد.

یافته ها: رابطه­­ی معناداری بین وضعیت تحصیلی و برتری طرفی در دو اندام دست و پا مشاهده شد به طوریکه آزمودنی­های دارای وضعیت تحصیلی ضعیف گرایش کمتری به یک سوتوانی داشتند)05/0< (P اما این رابطه درمورد گوش و چشم معنادار نبود. همچنین رابطه معناداری بین عملکردارتباطی و وضعیت تحصیلی آزمودنی­ها (علیر­غم تفاوت درمیانگین نمرات عملکرد ارتباطی) مشاهده نشد )05/0(P>.

نتیجه گیری: اقدامات توانبخشی به منظور تثبیت برتری طرفی اندام ها در جهت ایجاد زمینه لازم برای بهبود قابلیت­های زبانی و پیشرفت تحصیلی، دارای اهمیت است.


ثریا قره باغی، مهدی رصافیانی، فاطمه بهنیا، اشرف کربلائی نوری، هوشنگ میرزایی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اگرچه مشکلات حرکتی به عنوان ملاک‌های تشخیصی اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی در ویرایش چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی مطرح نشده است، عموماً این اختلال همراه با این کودکان مشاهده می‌گردد. رویکرد "شناخت‌گرا به عملکردکاری روزمره" (Cognitive Orientation to daily Occupational Performance) یا به اختصار CO-OP رویکردی است که اهداف عملکردی کودک را مخاطب قرار می‌دهد. در این رویکرد درمانگر کودک را حمایت می‌کند تا از راهبرد‌های شناختی استفاده کند و طی فرآیند کشف راهنمایی شده و استفاده از راهبردهای خاص حوزه مشکلات عملکرد کاری را بهبود دهد. از اهداف CO-OP بهبود کارکرد حرکتی برای از بین بردن موانع، و در نتیجه تسهیل فعالیت‌های کودک و ارتقاء مشارکت وی در فعالیتهای روزمره می‌باشد.

روش بررسی: در این تحقیق از "مطالعه تک موردی تجربی" استفاده شد تا اثربخشی مداخلهCO-OP  را در کودکان با نقص توجه همراه با بیش فعالی بررسی کند. بر این اساس شش کودک برای شرکت در مداخله انتخاب شدند. مقیاس‌های ارزیابی شامل مقیاس کانادایی عملکرد کاری(Canadian Occupational Performance Measure: COPM) و مقیاس کفایت حرکتی برونینکز اوزرتسکی بود. در ابتدا و قبل از آغاز مداخله، COPM برای تعیین اهداف عملکردی و رتبه‌دهی عملکرد و رضایت برای اهداف انتخابی، توسط کودک و والدین به صورت مجزا اجرا شد. مداخله درمانی بر اساس برنامه درمانی CO-OP که پلاتاجکو و همکاران در سال 2001 طراحی کردند، انجام گردید. در طول مداخله، کودک راهبرد کلی حل مسئله را یاد می‌گیرد و برای کشف راهبرد‌های خاص حوزه راهنمایی می‌شود. برنامه درمانی شامل 12 جلسه مداخله به قرار هفته‌ای دو جلسه، هر جلسه 60-45 دقیقه در مرکز توانبخشی شهداء جلائی پور بود. ارزیابی‌های حرکتی به صورت دوره‌ای طی جلسات درمانی اجرا شد و نتایج ثبت گردید، همچنین مقیاس COPM بعد از مداخله مجددا اجرا شد.

یافته ها: رتبه‌دهی والدین و کودک به عملکرد و رضایت اهداف عملکردی بر اساس COPM و آنالیز دیداری نتایج برونینکز اوزرتسکی در دو مرحله پایه‌ای و مداخله اثربخشی درمان را نشان داد، و کاربرد CO-OP را در کودکان با نقص توجه همراه با بیش فعالی تأیید کرد.

نتیجه گیری: ارائه پروتکل درمانی که ممکن است موجب بهبود مشکلات حرکتی کودکان با نقص توجه همراه با بیش فعالی و همچنین هدایت کننده مطالعات آینده در جهت به کاربردن CO-OP بر پایه نتایج درمان CO-OP در درمان مشکلات حرکتی کودکان با نقص توجه همراه با بیش فعالی باشد.


ابوالقاسم فلاح زاده ابرقوئی، مهدی عبدالوهاب، افسون حسنی مهربان، فرانک علی آبادی، محمود جلیلی، احمدرضا باغستانی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کودکان فلج مغزی از مراجعین اصلی به مراکز کاردرمانی هستند.دست به عنوان ابزاری مهم در عملکرد روزمره زندگی به حساب می آید. در اکثر کودکان فلج مغزی عملکرد دست دچار اختلال می شود. ارتزها و اسپلینت­ها به منظور بهبود پوزیشن، دامنه حرکتی، کیفیت حرکت و عملکرد دست مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر اسپلینت استاتیک cock up c-bar بر  قدرت، اسپاستی سیته، دامنه حرکتی و عملکرد دست غالب کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 8-12 ساله می باشد.

روش بررسی: روش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و به صورت قبل - بعد می باشد. 13 بیمار فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 8 تا 12 ساله از میان افرادی که در مدارس جسمی حرکتی شهر تهران تحصیل می کردند و معیار های ورود را داشتند انتخاب شدند. بیماران از یک اسپلینت استاتیک cock up c-bar ( با زوایای 10 درجه اکستانسیون مچ دست، پالمار ابداکشن و آپوزیشن شست) به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز  و 4 تا 6 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از تست جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، مقیاس اشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته شست، مچ دست و آرنج، گونیامتر برای ارزیابی دامنه ی حرکتی شست، مچ دست و آرنج و داینامومتر برای ارزیابی قدرت دست استفاده شد.

یافته­ ها: نتایج ارزیابی­ها نشاندهنده ی بهبود معنادار در عملکرد دست (P <0/001)، اسپاستی سیته مفصل آرنج   (P<0/008)، مفصل مچ دست (P<0/001)، پالمار ابداکشن شست (P<0/002) و دامنه حرکتی مفصل مچ دست (P<0/001)، دامنه حرکتی پالمار ابداکشن دست (P<0/001) و قدرت گریپ (P<0/001) بود اما تأثیر معناداری بر روی دامنه حرکتی آرنج (P<0/160 ) نداشت.

نتیجه گیری: اطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می­دهد که استفاده از اسپلینت استاتیک cock up c-bar به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 تا 6 ساعت در شب، می­تواند روش مؤثری جهت بهبود قدرت و عملکرد دست، اسپاستی­سیته آرنج، مچ دست و شست و دامنه­ی حرکتی شست و مچ دست کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک باشد.


فایزه سادات محمودی هاشمی، سیدجواد موسوی، بهروز عطارباشی مقدم، سعید طالبیان مقدم، شیوا موسوی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه با هدف دستیابی به یک پرسشنامه فارسی مناسب برای ارزیابی ضایعات شانه در ورزشکاران، به ترجمه، بومی سازی و تعیین اعتبار و تکرارپذیری پرسشنامه جراحان شانه و آرنج آمریکا پرداخته است.

روش بررسی: افراد مورد مطالعه 100 نفر از ورزشکاران رشته های پرتابی و بالای سر مبتلا به آسیب و اختلال در عملکرد شانه (81/5 ± 96/25‌سال) بودند. روند ترجمه پرسشنامه و تطابق فرهنگی طبق روش استاندارد انجام گرفت. پس از تکمیل مراحل ترجمه و تهیه نسخه  فارسی پرسشنامه ASES ، این پرسشنامه به همراه نسخه های فارسی پرسشنامه ناتوانی بازو و شانه و دست (The Disabilities of the Arm Shoulder and Hand: DASH)  و سنجش سلامت خلاصه شده 36 سوالی (Short Form 36 Health Survey:SF36) جهت تعیین اعتبار توسط بیماران تکمیل شدند. 30 نفر از این افراد به صورت تصادفی جهت بررسی تکرارپذیری آزمون- بازآزمون پرسشنامه، مجدا پرسشنامه را تکمیل کردند. پس از تکمیل پرسشنامه، داده های بدست آمده مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.

یافته­ ها: جهت سنجش همخوانی درونی سوال های موجود در نسخه فارسی پرسشنامه‌ ASES از ضریب همبستگی آلفاکرونباخ استفاده شد. آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه عدد 91/.  بدست آمد. برای تکرارپذیری آزمون- بازآزمون از آزمون ICC استفاده شد که مقدار، 91/.  بدست آمد. ارتباط بین نسخه فارسی پرسشنامه‌ ASES با نسخه‌های فارسی پرسشنامه‌های SF36 و DASH با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد. همبستگی بین نسخه فارسی پرسشنامهASES  و پرسشنامه DASH برابر با 78/0 بود که نشان دهنده ارتباط قوی بین نسخه فارسی پرسشنامه ASES و DASH است. همبستگی بین نسخه فارسی پرسشنامه ASES با بخش های مختلف  پرسشنامه SF36، بین 48/0 تا 62/0 بود که همبستگی متوسط را نشان داد.

نتیجه ­گیری: نسخه فارسی پرسشنامه ASES ابزاری معتبر و تکرارپذیر برای ارزیابی عملکرد شانه در ورزشکاران مبتلا به اختلالات شانه می‌‌باشند.


نفیسه سادات شریفی، مهدی عبدالوهاب، افسون حسنی مهربان، اکرم آزاد، محمود جلیلی، احمدرضا باغستانی،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: فلج مغزی یک اختلال رشدی ـ عصبی غیر پیشرونده است که باعث ایجاد مشکلات حرکتی در کودکان می شود. عملکرد دست در همه ی افراد به خصوص کودکان فلج مغزی از ضرورت های زندگی روزانه است. فضای کافی در فضای وب اول دست برای ابداکشن و دیگر حرکات شست و هم چنین عملکرد دست ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت c-bar بر عملکرد و قدرت دست، دامنه حرکتی شست و مچ دست غالب کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 12-8 ساله بود.
روش بررسی:
مطالعه از نوع شبه تجربی و بصورت قبل ـ بعد بود. مطابق با شرایط ورود، کودکان دایپلژی 12- 8 ساله مدارس استثنایی جسمی ـ حرکتی شهر تهران ( 8 پسر و 5 دختر )، مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران از اسپلینت c-bar ( با زاویه 40 درجه ابداکشن کف دستی شست) به مدت 8 هفته، 8- 6 ساعت در روز و 6- 4 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از آزمون جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، دینامومتر دیجیتال MIE برای قدرت دست و گونیامتر برای دامنه حرکتی مچ و شست دست غالب استفاده شد. طی مدت مداخله، بیماران برنامه های رایج کاردرمانی مشابهی دریافت می کردند.
یافته ها : نتایج نشان دهنده بهبود معنادار عملکرد دست (۰۰1/۰ P=)، دامنه حرکتی شست (۰2/۰P=) بدنبال استفاده از اسپلینت بوده است، اما بهبود معناداری در دامنه حرکتی مچ دست و قدرت دست دیده نشد.
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج این مطالعه به نظر می رسد که استفاده از اسپیلنت c-bar می تواند روش موثری جهت بهبود عملکرد دست و دامنه ی حرکتی شست دست غالب کودکان دایپلژی اسپاستیک 12-8 ساله باشد. کلید واژه ها: اسپلینت c-bar، عملکرد دست، دایپلژی اسپاستیک
فاطمه وثوقی فرد، مهدی علیزاده زارعی، محمدعلی نظری، محمد کمالی،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: بسیاری از مشکلات کلیدی کودکان اوتیستیک مرتبط با اختلال عملکرد اجرایی است. این اختلال معمولا به علت گسستگی‌های ساختاری و عملکردی بین نواحی مختلف مغزی ایجاد می‌شود. لذا نوروفیدبک می تواند به عنوان یک روش درمانی جدید از طریق اصلاح امواج مغزی، به بهبود عملکرد کودکان کمک ‌کند، اما تغییرات در سطح رفتار معمولا بازتاب تغییرات طولانی مدت در سطح مغز است. هدف از انجام این تحقیق بررسی میزان افزایش تاثیر کلی درمان و بروز تاثیرات در سطح رفتاری با اضافه کردن مداخلات کاردرمانی شناختی به تمرینات نوروفیدبک است.
روش بررسی:
این پژوهش درچهارچوب یک مورد پژوهی کمی(A-B-A-B+C-A) طی 41 جلسه روی 2 کودک طیف اوتیسم اجرا شد. آزمودنی‌ها 20 جلسه مداخله نوروفیدبک به تنهایی (B) و سپس به دنبال آن 12جلسه نوروفیدبک به همراه کاردرمانی(B+C) دریافت کردند. برای جمع‌آوری اطلاعات در سطح عملکرد اجرایی از دو آزمون ویسکانسین و برج لندن و در سطح امواج مغزی از الکتروآنسفالوگراف استفاده شد.
یافته‌ها:
بر اساس نتایج به دست آمده، اندازه‌ی اثر درمان نوروفیدبک در عملکرد اجرایی برای هر دو آزمودنی‌ بالا بود. با اضافه شدن کاردرمانی نیزسرعت انتقال توجه به عنوان یکی از آیتم های عملکرد اجرایی افزایش یافت و اثر افزایشی نوروفیدبک در زمینه برنامه ریزی نیز حفظ شد.
نتیجه‌گیری:
نتایج بیان می‌کند که نوروفیدبک موجب بهبود عملکرد اجرایی کودکان اوتیستیک می‌شود و اضافه کردن کاردرمانی سبب نمایان‌تر شدن اثرات نوروفیدبک می‌شود. اما برای رسیدن به تغییرات مشخص‌تری در زمینه‌ی رفتار بعد از کاردرمانی به جلسات طولانی‌تری نیاز است
سیده الهام فتاحیان، نسترن قطبی، صوفیا نقدی، سقراط فقیه زاده،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوامل خطرزا در ایجاد آسیب های ورزشی، انعطاف پذیری نامناسب عضلات است که می تواند منجر به درد، کاهش دامنه حرکتی و محدودیت های عملکردی فرد در انجام فعالیت های ورزشی یا فعالیت های روزانه زندگی شود و کیفیت زندگی وی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین میزان انعطاف پذیری عضلات کاف و وضعیت عملکردی ورزشکاران آسیب دیده از ناحیه مچ پا بود.
روش بررسی:
30 ورزشکار مرد آسیب دیده از ناحیه مچ پا (میانگین سنی 94/3 ± 63/22 و دامنه 18 تا 40 سال) در این مطالعه شرکت داشتند. میزان انعطاف پذیری عضلات کاف با گونیامتری از حرکت دورسی فلکشن مچ پای مبتلا و سالم شرکت کنندگان اندازه گیری شد. برای بررسی وضعیت عملکردی مچ پا از مقیاس سنجش آسیب های پا و مچ پا (Foot and Ankle Outcome Score : FAOS) استفاده شد.
یافته ها:
بین میزان انعطاف پذیری عضلات کاف اندام مبتلا و نمره ی کل حاصل از پرسشنامه عملکردی، ارتباط معناداری مشاهده نشد (05/0< P) در حالی که بین انعطاف پذیری همین عضلات در اندام سالم و نمره کل حاصل از پرسشنامه عملکردی، ارتباط معنادار بود ( 51/0 r = , 004/0 P = ).
نتیجه‌گیری:
این مطالعه نشان داد هرچند در ورزشکارانی که انعطاف پذیری عضلات کاف آن ها بیشتر است، وضعیت عملکردی مچ پا بهتر می باشد؛ اما عدم انعطاف پذیری این عضلات در همان ورزشکاران، الزاما با پایین بودن وضعیت عملکردی همراه نیست.
علی میرزاجانی، سارا سروش ، ابراهیم جعفرزاده پور، سمیه بوش، مصطفی سلطان سنجری،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری نوریت اپتیک سبب آسیب عملکردهای بینایی در چشم مبتلا شده و تفاوتهایی در این عملکردها بین چشم سالم و مبتلا مشاهده می شود. هدف از این مطالعه مقایسه عملکردهای بینایی چشم سالم با چشم مبتلا در بیماران دچار نوریت اپتیک حاد یک طرفه به منظور تعیین حداکثر و حداقل آسیب می باشد.
روش بررسی:
30 بیمار (23 زن و 7 مرد در محدوده ی سنی 45 – 18) که شامل 22 بیمار رتروبولبار و 8 بیمار پاپیلایتیس بودند در مطالعه شرکت داده شدند و چشم سالم و مبتلای آنان تحت آزمایشات بررسی عملکردهای بینایی قرار گرفت. حدت بینایی، حساسیت کانتراست، دید رنگ و میدان بینایی شامل دو شاخص میانگین انحراف و انحراف از الگوی استاندارد در هر دو چشم تمام این بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت و معناداری اختلاف آنها از طریق آزمون تی مستقل (Independent T-test) بررسی و با یکدیگر مقایسه گردید.
یافته‌ها:
نتایج نشان می‌دهد که عملکردهای بینایی شامل حدت بینایی(00/0=,P 29/7=(t-test, t ، حساسیت کانتراست(00/0=,P 20/9=(t-test, ، دید رنگ (00/0=,P 95/21-=(t-test, t و میانگین انحراف میدان بینایی(01/0=,P 29/5-=(t-test, t به جز شاخص "انحراف از الگوی استاندارد میدان بینایی" (71/0=,P 67/0=(t-test, t بطور معنی دار (01/0>P) در چشم مبتلا افت می کند. در مقایسه عملکرد های بینایی، حساسیت کانتراست بیشترین آسیب را نشان می دهد و شاخص انحراف از الگوی استاندارد میدان بینایی بین دو چشم سالم و مبتلا اختلاف معنی داری را نشان نمی دهد(71/0=P).
نتیجه گیری:
با توجه به حساسیت بیشتر تست بررسی کانتراست، به نظر می رسد بهتر است بررسی، تشخیص و پی گیری بیماران مبتلا به نوریت اپتیک حاد یک طرفه این تست با دقت و اهمیت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد. 
اکرم آزاد، محسن عدالت خواه، قربان تقی زاده،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1392 )
چکیده

 زمینه و هدف: یکی از رایجترین نواقص مشاهده شده بعد از سکته مغزی نقص در کنترل تنه و تعادل می‌باشدکه می‌تواند منجر به ناتوانی یا وابستگی در بسیاری از فعالیت‌های عملکردی زندگی می‌شود. رویکردهای درمانی متنوعی در توان بخشی افراد سکته مغزی به کار رفته اما هنوز هیچ رویکرد پذیرفته شده منحصر به فردی برای توان بخشی افراد سکته مغزی وجود ندارد، با این حال شواهد بسیاری مبنی بر اینکه تمرینات تکلیف محور می-تواند به عنوان یک درمان عصبی- حرکتی در توان بخشی موثر باشد وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرینات شدید تعادلی تکلیف محور بر تعادل و تحرک عملکردی در افراد سکته مغزی مزمن بوده است.

روش بررسی: این مطالعه به روش مداخله‌ای-نیمه تجربی بر روی 13 مراجع سکته مغزی مزمن(4 زن و 9 مرد با میانگین سنی 41/8 ±07/55) با داشتن معیارهای ورود به مطالعه انجام شد. مداخله شامل 10 روز تمرین فشرده، که طی 2 هفته و در هر هفته به صورت 5 روز متوالی و روزانه 3 ساعت انجام شد. قبل و بعد از مداخله ارزیابی‌های "مقیاس تعادلی برگ (Berg Balance Scale: BBS)" و "آزمون زمان دار برخاستن و برگشتن (Time Up Go: TUG)" انجام گرفت.

یافته‌ها: تمرینات شدید تعادلی تکلیف محور در افراد سکته مغزی مزمن به طور معناداری، تعادل عملکردی را افزایش(005/0(p=، و نیز زمان تحرک عملکردی را کاهش داد(001/0p=). نتیجه‌گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که تمرینات شدید تعادلی تکلیف محور می تواند باعث بهبود تعادل عملکردی و تحرک عملکردی شود .با توجه به اینکه این تمرینات فقط بر روی یک گروه انجام شد نیاز به انجام تحقیقات دیگر با داشتن گروه کنترل مناسب به نظر می رسد.همچنین برای بررسی ماندگاری اثر تمرینات، پیگیری نتایج پیشنهاد می شود.


فریبا اصل ذاکر، شاهین گوهرپی، محمدجعفر شاطرزاده، شهلا زاهد نژاد، امیر نوالی، قدمعلی طالبی،
دوره 7، شماره 4 - ( 8-1392 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: مبتلایان به آسیب رباط متقاطع قدامی (Anterior Cruciate Ligament: ACL) زانو به دو گروه کوپر (Coper) و غیر کوپر(Non- coper) تقسیم می‌شوند. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر تمرینات اغتشاشی همراه با توانبخشی سنتی بر آزمون‌های عملکردی اندام تحتانی و رابطه حداکثر گشتاور ایزوکینتیک عضلات زانو در دو گروه از مبتلایان به آسیب ACL بود.

روش بررسی: در این مطالعه کار آزمائی بالینی، 24 فرد مبتلا به آسیب ACL به دو گروه کوپر و غیر کوپر تقسیم شدند. دو گروه طی 4 هفته، هفته ای سه جلسه، در یک برنامه تمرین درمانی شامل تمرینات اغتشاشی و توانبخشی سنتی ( تمرینات کششی، افزایش قدرت و استقامت) شرکت کردند. ارزیابی عملکردی اندام تحتانی با استفاده از آزمون‌های پرش و نسبت حداکثر گشتاور ایزوکینتیک فلکسورها به اکستنسورهای زانو مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: بعد از 4 هفته، تمامی آزمون‌های عملکردی در هر دو گروه به طور معنی‌داری بهبود یافتند و آزمون پرش‌های متوالی سریع در فاصله 6 متر در گروه کوپر نسبت به گروه غیر کوپر بهبودی بیشتری نشان داد (001/0P=). نسبت حداکثر گشتاور ایزوکینتیک فلکسورها به اکستنسورهای زانو در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت، اما در گروه کوپر کوچک‌تر و به مقادیر نرمال نزدیک‌تر بود.

نتیجه‌گیری: تمرینات اغتشاشی همراه با توانبخشی سنتی موجب بهبودی توانائی‌های عملکردی اندام تحتانی در هر دو گروه کوپر و غیر کوپر شده و احتمالا افراد غیر کوپر نیز پس از اتمام برنامه‌های توانبخشی شانس بازگشت به برخی فعالیت‌های روزمره را دارند.

کلید واژه‌ها: رباط متقاطع قدامی، تمرینات اغتشاشی، آزمون‌های عملکردی، حداکثر گشتاور ایزوکینتیک زانو


اسماء شیخ نجدی، آذر مهری، بهروز دولتشاهی، سقراط فقیه زاده، روزبه کاظمی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: کارکرد اجرایی اصطلاحی است که به توصیف فرایندهایی می ‌ پردازد که برای کنترل هوشیارانه ‌ افکار، هیجانات و رفتارهای یک شخص ضروری هستند و نقش محوری در مدیریت زندگی روزانه ‌ یک شخص بر عهده دارند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین کارکردهای اجرایی با عملکردهای زبانی(درک شنیداری و نامیدن) در بیماران آفازی ناشی از سکته و مقایسه ‌ آن با افراد بزرگسال طبیعی فارسی زبان است

روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی-مقطعی12بیمار آفازی و12 نفر به عنوان گروه کنترل شرکت کردند. آزمون زبان ‌ پریشی فارسی بمنظور تایید آفازی و نیز ارزیابی درک شنیداری و نامیدن بر روی بیماران اجرا شد. جهت ارزیابی کارکردهای اجرایی از آزمون ‌ های دسته ‌ بندی کارت ویسکانسین و برج لندن(بررسی توانایی ‌ های حل مسئله، برنامه ‌ ریزی، سازماندهی، حافظه فعال، خود- بازبینی، بازداری از رفتار نامرتبط، تغییربین مفاهیم و اعمال) استفاده شد.

یافته ها: در آزمون ‌ های کارکرد اجرایی گروه سالم بطور معنادار بهتر از گروه بیمار عمل کردند(001/0

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می ‌ دهد که بیماران آفازی با ضایعه لوب فرونتال علاوه بر نقایص زبانی ‌ شان، ‌ آسیب ‌ های شناختی نیز دارند. از طرفی هر چه توانایی نامیدن در بیمار آفازی بهتر باشد، عملکرد بیمار در آزمون ‌ های کارکرد اجرایی بهتر است.

کلید واژه­ها: آفازی، کارکرد اجرایی، عملکرد زبانی، درک شنیداری، نامیدن، زبان فارسی


زهرا قربانپور، سیدعلی حسینی، روشنک وامقی، مهدی رصافیانی، حمید دالوند، پوریا رضا سلطانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: فلج مغزی شایع ترین علت ناتوانی حرکتی طولانی مدت در دوران کودکی می باشد. این کودکان برای بهبود حرکت نیاز به درمان طولانی مدت دارند، بنابراین نیاز به مداخلات و اموزش هایی هم در منزل وجود دارد. هدف این مطالعه تعیین تاثیر اموزش مراقبت های ویژه ی روزمره ی زندگی به مراقبین در منزل، بر عملکرد حرکتی درشت در کودکان فلج مغزی 72-۱۵ ماهه میباشد.

روش بررسی: در این مطالعه ی تجربی، 40کودک 15تا72 ماهه ی مبتلا به فلج مغزی از بین مراجعه کنندگان به کلینیک های توانبخشی تهران مطابق معیارهای تحقیق انتخاب شدند. و پس از همتاسازی از نظر نوع فلج مغزی، نوع کلینیک، سن کودک، بهره ی هوشی، تعداد جلسات کاردرمانی و سطح عملکرد حرکتی درشت ( gross motor function classification system :GMFCS) به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. ابزار جمع­آوری داده­ها شامل: فرم مشخصات دموگرافیک، GMFCS و اندازه عملکرد حرکتی درشت (gross motor function measurement :GMFM66) بود. داده ها در 3 نوبت، قبل از مداخله، 1.5 ماه و 3 ماه بعد از مداخله توسط فردی غیر از محقق جمع اوری شد. اجرای مداخله به این شکل بود که محقق در منزل کودکان گروه مداخله حضور می­یافت و آموزش­های مربوط به مراقبت­های ویژه­ی روزمره­ی زندگی را به صورت عملی طی 1 جلسه­ی 4 ساعته در منزل همراه با تطبیق منزل ارائه میداد. سپس در طول 3 ماه اجرای مداخله را توسط والدین پیگیری میکرد. برای تحلیل داده­ها از آزمون­های کولموگروف اسمیرنوف، کای اسکوئر، تی مستقل، آزمون با اندازه­های تکراری و آنالیز کوواریانس استفاده شد.

یافته­ها: نتایج نشان داد که عملکرد حرکتی درشت در هر دو گروه، 1.5 و 3 ماه بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله تفاوت معناداری داشت(0.001 (P< . همچنین پیشرفت نمرات عملکرد حرکتی درشت در پیش آزمون _ پس آزمون (1.5 ماه بعد از مداخله (0.006 (P< و پیش آزمون _ آزمون پیگیری (3ماه بعد از مداخله) (0.001 (P< هر دو بین گروه کنترل و مداخله تفاوت معنادار داشت و در گروه مداخله این تفاوت بیشتر بود.

نتیجه­گیری : آاموزش مراقبت­های ویژه­ی روزمره­ی زندگی، به مراقبین، در منزل، باعث بهبود عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی 15 تا 72 ماهه میشود.

کلید واژه­ها : فلج مغزی، مراقبت­های ویژه­ی روزمره­ی زندگی، عملکرد حرکتی درشت


لیلا حاجی میررحیمی، نسرین ناصری، علی امیری، زهرا فخاری،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: پیچ خوردگی مچ پا یک آسیب­های شایع در میان ورزشکاران است. علیرغم تحقیقات علمی پایه­ای و کلینیکی بسیار زیادی که انجام شده است، باز هم میزان پیچ خوردگی مجدد مچ پا بالا است. از آنجا که دلایل پبچ خوردگی مجدد معلوم نیست، درمانهای توان بخشی هم با مشکلات زیادی مواجه می­شوند. یکی ا ز روش­های درمانی که امروزه برای این عارضه مورد توجه قرار گرفته است استفاده از نواربندی کینزیولوژیک ( kinesio taping ) است. در این مطالعه، اثر سه روش نواربندی کینزیولوژیک بر بهبود عملکرد ورزشکاران مبتلا به پیچ خوردگی مزمن مچ پا بررسی شد.

روش بررسی: 30 ورزشکار مرد فوتبالیست و فوتسالیست مبتلا به پیچ خوردگی مچ پا در این مطالعه شرکت کردند. نواربندی در سه نوبت مجزا با سه روش برای این افراد چسبانده شد و تأثیر کوتاه مدت آن بر عملکرد اندام تحتانی از طریق دو تست تعادل ستاره­ای و لی لی کردن به روش 8 بررسی شد.

یافته ها: در نواربندی با هدف اصلاح عملکرد و مکانیک، عملکرد ورزشکاران به طور معناداری افزایش یافت (0.00 = P ). اما در روش اصلاح لیگامانی تاندونی اختلاف معنی داری دیده نشد(0.05 ≤ P ).

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد دو روش اصلاح عملکرد و مکانیک تأثیر قابل توجهی در بهبود عملکرد ورزشکاران فوتبالیست و فوتسالیست با پیچ خوردگی مزمن مچ پا دارد، در حالیکه روش اصلاحی لیگامانی- تاندونی تغییر قابل توجهی در عملکرد این ورزشکاران ایجاد نمی کن د .

کلیدواژه­ها: بی ثباتی مزمن مچ پا، نوار بندی، تست­های عملکردی


علیرضا حسن پور، نسترن قطبی، نسرین ناصری، شهره جلائی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف : ورزشکاران گروه­های مختلف ورزشی جهت انجام مهارت­های مختص به رشته­ی خود به تعادل دینامیک اندام تحتانی نیاز دارند.سوالی که می‏تواند مطرح شود این است که آیا ورزشکاران رشته­های مختلف ورزشی از لحاظ تعادل دینامیک اندام تحتانی با یکدیگر تفاوتی دارند؟ این مطالعه با هدف مقایسه­ی تعادل دینامیک اندام تحتانی با استفاده از آزمون­های عملکردی در ورزشکاران فوتبالیست، هندبالیست­­ و ­تکواندو کار انجام شد.

روش بررسی : 30 ورزشکار مرد سالم از ­3­ رشته­ی ورزشی فوتبال، هندبال و ­تکواندو ( هر کدام 10 نفر)با میانگین سنی 06/0 ± 83/23 سال در این مطالعه ­شرکت داشتند.­ مقایسه­ی تعادل دینامیک اندام تحتانی توسط چهار آزمون دوی رفت و برگشت سریع (shuttle run:SR) ،پرش به شکل 8 (figure of 8 hop:FEH) ­، پرش از سمتی به سمت دیگر (side to side hop:SSH) و پرش چابکانه (agility hop:AH)­ انجام شد و از نرم افزار آماری SPSS ­ نسخه 19جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.

یافته ­ ها : ­ میانگین نمره­ی آزمون­­­­های SR ، FEH و AH ­ در تکواندو کارها نسبت به فوتبالیست­ها و هندبالیست­ها بیشتر بود(به ترتیب 26/0 ± 11/7 ،09/1 ± 86/9 ­ و 31/1 ± 2/9 ). فوتبالیست­ها در آزمون SSH بالاترین نمره را نسبت به تکواندوکاران و هندبالیست­ها کسب کردند (84/0 ± 52/7 ) و هندبالیست­ها در آزمون FEH ­ نسبت به فوتبالیست­ها نمره­ی بالاتر و نسبت به تکواندوکاران نمره­ی پایین­تری را کسب کردند (94/0 ± 59/9).درمقایسه بین گروه­های ورزشی تنها درنمرات آزمون­های SR و AH ­ تفاوت معنی­داری مشاهده شد (به ترتیب03/0 p= و 01/0 p= ).

نتیجه گیری :این مطالعه نشان داد که تعادل دینامیک اندام تحتانی در ورزشکاران رشته­های ورزشی تکواندو،هندبال و فوتبال میتواند متفاوت باشد و به نظر می­رسد فوتبالیست­ها و هندبالیست­ها نسبت به تکواندوکاران به سرعت و چابکی بیشتری جهت انجام مهارت­هایشان نیاز دارند. این مسئله در طراحی تمرینات اختصاصی ورزشکاران باید مورد توجه قرار گیرد.

کلیدواژه­ها :آزمون عملکردی، فوتبالیست، هندبالیست، تکواندوکار


مرجانه سهراب، جواد صراف زاده، محمدعلی سنجری، حسن سعیدی، سعیده سیدمحسنی، نرگس دانش افروز،
دوره 8، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات زیادی، نقش استفاده از ارتوز در کاهش شیوع پیچ خوردگی مچ پا را بررسی کرده  اند. در این مطالعه تأثیر استفاده از مچ بند الاستیک و ارتوز نیمه سخت رکابدار مچ ـ پا روی زمان تأخیر شروع فعالیت عضله پرونئوس لونگوس به عنوان مهمترین محافظ داینامیک ناحیه مچ ـ‌پا در اغتشاش ناگهانی اینورتوری، در افراد سالم و مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا بررسی شده است.

 

روش بررسی: 13 زن ورزشکار سالم و 10 زن ورزشکار مبتلا به بی  ثباتی عملکردی مچ پا (دامنه سنی 17 تا 27 سال) با استفاده از یک سیستم اغتشاش دهنده مچ پای سفارشی، تحت اعمال اغتشاش غیر منتظره در صفحه فرونتال در سه حالت بدون ارتوز، استفاده از ارتوز الاستیک و استفاده از ارتوز نیمه سخت قرار گرفتند و همزمان زمان شروع فعالیت عضلانی عضله پرونئوس لونگوس توسط الکترومیوگرافی سطحی ثبت  شد.

 

یافته  ها: در حالت بدون استفاده از ارتوز تفاوت معناداری بین دو گروه سالم و آسیب دیده مشاهده شد ( 018/0 P= ). در گروه آسیب دیده، استفاده از ارتوز زمان شروع فعالیت عضلانی را کاهش داد اما این کاهش معنادار نبود (05/0 P> ).

نتیجه  گیری: اگر چه زمان پاسخ عضله پرونئوس لونگوس در گروه آسیب دیده با استفاده از ارتوز کاهش معناداری را نشان نداد امابه نظر می‌رسد ارتوزهای مورد استفاده با تحریک گیرنده های پوستی، حس عمقی را بهبود داده و کنترل حسی حرکتی را بیشتر می‌کنند.

کلید واژه  ها: بی ثباتی عملکردی مچ پا، اغتشاش اینورتوری، الکترومیوگرافی، ارتوز


اکرم آزاد، محسن عدالت خواه، قربان تقی زاده،
دوره 8، شماره 3 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از رایجترین نواقص مشاهده شده بعد از سکته مغزی نقص در کنترل تنه و تعادل می باشد که می تواند منجر به ناتوانی یا وابستگی در بسیاری از فعالیت های عملکردی زندگی می شود. رویکردهای درمانی متنوعی در توان بخشی افراد سکته مغزی به کار رفته اما هنوز هیچ رویکرد پذیرفته شده منحصر به فردی برای توان بخشی افراد سکته مغزی وجود ندارد، با این حال شواهد بسیاری مبنی بر اینکه تمرینات تکلیف محور می تواند به عنوان یک درمان عصبی-حرکتی در توان بخشی موثر باشد وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرینات شدید تعادلی تکلیف محور بر تعادل و تحرک عملکردی در افراد سکته مغزی مزمن بوده است.

روش بررسی: این مطالعه به روش مداخله­ای- نیمه تجربی بر روی 13 مراجع سکته مغزی مزمن(4 زن و 9 مرد با میانگین سنی41/8 ± 07/55) با داشتن معیارهای ورود به مطالعه انجام شد. مداخله شامل 10 روز تمرین فشرده، که طی 2 هفته و در هر هفته به صورت 5 روز متوالی و روزانه 3 ساعت انجام شد. قبل و بعد از مداخله ارزیابی های "تعادلی برگ" و "آزمون زمان دار برخاستن و برگشتن ( Time Up and Go :TUG) " انجام گرفت.

یافته ها: تمرینات شدید تعادلی تکلیف محور در افراد سکته مغزی مزمن به طور معناداری، تعادل عملکردی را افزایش( 005 /0 (p= ، و نیز زمان تحرک عملکردی را کاهش داد(001/0 p= ).

نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که تمرینات شدید تعادلی تکلیف محور می­تواند باعث بهبود تعادل عملکردی و تحرک عملکردی شود . با توجه به اینکه این تمرینات فقط بر روی یک گروه انجام شد نیاز به انجام تحقیقات دیگر با داشتن گروه کنترل مناسب به نظر می­رسد. همچنین برای بررسی ماندگاری اثر تمرینات، پیگیری نتایج پیشنهاد می­شود.

کلید واژها: سکته مغزی، تعادل عملکردی، تحرک عملکردی، رویکرد تکلیف محور، تمرینات شدید



صفحه 2 از 3     

فصلنامه توانبخشی نوین Journal of Modern Rehabilitation
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4657