[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: تماس با ما :: جستجو ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب جدید پایگاه چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
Google Scholar Metrics

Citation Indices from GS

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::

ندا حسن پور، بهروز عطارباشی مقدم، شیوا موسوی، رامین سامی، ابراهیم انتظاری،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف از این مطالعه تعیین تاثیر متغیرهای دموگرافیک و مشخصات بیماری بر امتیاز کیفیت زندگی بیماران و نیز نحوه ی توزیع امتیازات کیفیت زندگی در مراحل مختلف بیماری انسداد مزمن ریوی (Chronic Obstructive Pulmonary Disease:COPD) بود.

روش بررسی: مطالعه مقطعی حاضر بر روی ۱۰۰ بیمارمبتلا به COPD انجام گرفت. روش گردآوری داده ها به صورت مصاحبه و ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه &zwj های حاوی اطلاعات دموگرافیک و نسخه فارسی اعتبارسنجی شده پرسشنامه بالینی بیماری انسداد مزمن ریوی (Clinical COPD Questionnaire: CCQ) بود.

یافته ها: شش درصد بیماران در مرحله خفیف، ۳۴ درصد در مرحله متوسط، ۴۹درصد در مرحله شدید و ۱۱ درصد در مرحله ی خیلی شدید بیماری بودند. امتیاز کل و امتیاز حوزه های پرسشنامه کیفیت زندگی در بین بیماران در مراحل مختلف بیماری تفاوت معناداری داشت ( ۰۵/۰ P < ). نتایج آزمون آماری نشان داد که بین سن و طول مدت بیماری با کیفیت زندگی ارتباط معنادار وجود دارد. در مقایسه ی امتیاز کلی و حوزه های CCQ بین دوگروه زن و مرد دیده شد که زنان در امتیاز کل و حوزه عملکردی CCQ در مقایسه با مردان کیفیت زندگی پایین &zwj تری داشتند( ۰۵/۰ P < ).

نتیجه گیری: بررسی توزیع امتیازات کیفیت زندگی بیماران مبتلا به COPD در مراحل مختلف بیماری نشان داد که امتیازات کیفیت زندگی در مراحل خفیف و متوسط و نیز در مراحل شدید و خیلی شدید هم &zwj پوشانی دارند ودر نتیجه طبقه &zwj بندی مراحل بیماری بر اساس یافته های اسپیرومتری قادر نیست بیماران را بر طبق وضعیت سلامت وکیفیت زندگی طبقه &zwj بندی کند. به علاوه نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای سن، جنس وطول مدت بیماری فاکتورهایی موثر بر کیفیت زندگی هستند.

کلید واژه­­ها: کیفیت زندگی، بیماری انسدادی مزمن ریوی، اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه بالینی بیماری انسداد مزمن ریوی


کسری کاظمی، علی امیری، نسترن قطبی، علی اشرف جمشیدی، محمد رازی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : آسیب لیگامان صلیبی قدامی در رقابت ها و تمرینات ورزشی شایع است. عملکرد سیستم عصبی عضلانی بدنبال پارگی این لیگامان برهم می خورد. تمرینات اغتشاشی می تواند برای بهبود عملکرد بیماران با جراحی بازسازی لیگامان صلیبی قدامی مفید باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر تمرینات اغتشاشی بر نیروی عکس العمل زمین و وضعیت عملکردی این بیماران بود.

 

روش بررسی : ۲۰ بیمار با بازسازی لیگامان صلیبی قدامی بطور تصادفی به دو گروه مداخله (میانگین سنی ۴/۳ ± ۲/۲۴ سال) و کنترل (میانگین سنی۵/۲ ± ۱/۲۷ سال) تقسیم شدند . گروه مداخله ده جلسه تمرینات اغتشاشی ( Perturbation training ) را روی تخته تعادل یک جهته، تخته تعادل چند جهته و Bosu انجام دادند . حداکثر نیروی عمودی عکس العمل زمین و زمان رسیدن به این حداکثر حین فرود آمدن روی یک پا از روی پله به ارتفاع ۳۰ سانتیمتر بر روی صفحه نیروی KISTLER ثبت شد . همچنین پرش لی ضربدری ( Cross hop ) به عنوان یک آزمون عملکردی مورد ارزیابی قرار گرفت .

 

یافته ها : قبل از اغتشاش درمانی ؛ مقدار نیروی عکس العمل زمین و زمان رسیدن به حداکثر نیروی عمودی عکس العمل زمین در زانوی جراحی شده دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معنی داری نداشت (۰۵/۰ P> ). همچنین نمرات عملکردی زانوی جراحی شده بین دو گروه مداخله و کنترل از لحاظ آماری اختلاف معنی داری نداشت (۶۲/۰= P ). بعد از اغتشاش درمانی ؛ مقدار نیروی عکس العمل زمین در پای جراحی شده گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل شد (۰۰۳/۰= P ). هر چند میانگین زمان رسیدن به حداکثر نیروی عمودی عکس العمل زمین در پای جراحی شده گروه مداخله نسبت به پای جراحی شده گروه کنترل افزایش یافت ولی این اختلاف از لحاظ آماری معنا دار نشد(۵۰/۰ P= ) . همچنین نمرات آزمون عملکردی در گروه مداخله به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل شد (۰۳/۰= P )

 

نتیجه گیری : نتایج به دست آمده نشان داد تمرینات اغتشاشی می تواند در بیماران با بازسازی لیگامان صلیبی قدامی، عملکرد حرکتی بهتری ایجاد کند. این بهبودی با یافته های کمی دستگاه صفحه نیرو که نشان داد بیماران مقدار نیروی بیشتری را در زمان طولانی تری هنگام فرود آمدن روی یک پا تحمل می کنند، همراه بود.

 

کلید واژه ها: اغتشاش درمانی، نیروی عکس العمل زمین، بازسازی لیگامان صلیبی قدامی، عملکرد


فائزه دهقان، نوید میرزاخانی، مهدی علیزاده زارعی، کتایون رازجویان،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر به بررسی ارتباط بین مشکلات رفتاری و وضعیت حسی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی پرداخته است.

 

روش بررسی : در این پژوهش توصیفی تحلیلی ،۲۴ کودک مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی و ۲۴ کودک طبیعی همسان شده شرکت کردند . پس از تکمیل پرسشنامه دموگرافیک و اخذ رضایت، از والدین کودکان در هر دو گروه خواسته شد که پرسشنامه وضعیت حسی Sensory profile :SP) ) و سیاهه رفتاری کودکان آخنباخ ( Children behavior Check list :CBCL ) را تکمیل کنند.

 

یافته ها: تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزار ۱۶ Spss انجام شد . از آزمون کلوموگروف اسمیرونف برای بررسی میزان انطباق توزیع هرکدام از متغیرها با توزیع نرمال و از آزمون تی برای مقایسه متغیرها (نمرات CBCL و SP ) در ۲ گروه استفاده شد. نتایج آزمون t مستقل نشان می دهد که تفاوت بین میانگین های دو گروه در متغیرهای حس طلبی، واکنش عاطفی، تون و تحمل عضلانی پایین، بی توجهی و حواسپرتی، ضعف ثبت حسی، حرکات ظریف / درک معناردار شده است. مقدار t های محاسبه شده از مقدار t بحرانی (۹۶/۱) و احتمال خطای (حدود اطمینان۵ درصد) کمتر بوده است. اما در متغیرهای حساسیت حس دهانی، حساسیت حسی و بی تحرکی تفاوت بین میانگین های دو گروه معنادارنیست.

همبستگی در بین متغییر های پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان و وضعیت حسی در متغییر حس طلبی و تهییج پذیری و متغیر تون و تحمل عضلانی، متغیر بی توجهی و حواسپرتی، حرکات ظریف و درک ، ضعف ثبت حسی با برخی متغییر های سیاهه رفتاری کودکان همبستگی معنا دار وجود داشته است.

 

نتیجه گیری : نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد میکند که با افزایش امشکلات در پرسشنامه وضعیت حسی مشکلات رفتاری در سیاهه رفتاری کودکان افزایش می‏یابد.

 

کلید واژه­ها : پردازش حسی، اختلال نقص توجه و بیشفعالی، مشکلات رفتاری


سحر گنجه ای، حسن سعیدی، بهشید فرهمند،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از شایع­ترین شکایات از اختلالات راه­رفتن در کودکان، راه­رفتن با پنجه رو ­به­ داخل می­باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر فوری کفی گیت­پلیت بر زاویه راه­رفتن در کودکان با الگوی راه­رفتن با پنجه رو به داخل بود.

 

روش بررسی: زاویه راه­رفتن ۱۷ کودک ۴ تا ۱۰ ساله با الگوی راه­رفتن با پنجه رو به داخل در ۳ وضعیت پابرهنه، با کفش معمولی و کفش معمولی به ­همراه کفی گیت­پلیت، با ۳ بار تکرار موفق برای هر وضعیت و با استفاده از دستگاه اسکن فشارهای کف پایی مدل Rs scan pressure platform اندازه­گیری و ثبت شد.

 

یافته­ها: کفی گیت­پلیت به همراه کفش معمولی و همینطور کفش معمولی به­ ­تنهایی سبب افزایش معنادار (۰۵/۰ P< ) زاویه راه­رفتن در کودکان با الگوی راه­رفتن با پنجه رو به داخل شدند. بطوریکه کفی گیت­پلیت به همراه کفش معمولی و کفش معمولی به تنهایی به­ ترتیب سبب افزایش زاویه راه­رفتن به میزان ۱۶/۱۱ و ۸۵/۳ درجه نسبت به حالت پابرهنه شدند.

 

نتیجه ­ گیری: استفاده از کفی گیت­پلیت به همراه کفش معمولی می­تواند سبب بهبود ظاهر راه­رفتن در کودکان با الگوی راه­رفتن با پنجه رو به داخل شود.

 

کلید واژه­ها : راه­رفتن با پنجه رو به داخل، کفی گیت­پلیت، زاویه راه­رفتن


مسلم رحمانی، علی حیرانی، کامران یزدانبخش،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: با افزایش سن، در عملکرد فیزیکی و شناختی نظیر تعادل و زمان واکنش اختلالاتی رخ می­دهد و بنا بر برخی مطالعات، فعالیت منظم جسمانی در طول عمر موجب به تاخیر انداختن این اختلالات می­شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات پیلاتس بر بهبود تعادل و زمان واکنش سالمندان مرد غیر فعال شهر کرمانشاه بود.

 

روش بررسی : در این پژوهش، ۴۰ نفر مرد سالمند غیر فعال با میانگین سنی (۵۴/۶ ± ۱۵/۷۲) از مراکز سالمندان شهر کرمانشاه انتخاب و به صورت کاملا تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. جهت ارزیابی تعادل و زمان واکنش شرکت کنندگان از آزمون­های تعادل ایستای لک لک، مدت زمان برخاستن و رفتن و دستگاه زمان واکنش استفاده شد. گروه تجربی به مدت ۸ هفته برنامه تمرینی پیلاتس نظیر حرکات کششی در تمامی مفاصل عضلانی، تمرین تعادلی پا، ایستادن روی یک پا ، تنفس عمیق را انجام دادند. پس از حصول اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگرف- اسمیرنوف، جهت تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون t مستقل استفاده شد.

 

یافته­ها: نتایج حاضر نشان داد در قیاس با گروه کنترل، شرکت در تمرینات پیلاتس موجب بهبود معناداری (در سطح ۰۵/۰) در عملکرد تعادل و زمان واکنش شد .

 

نتیجه­گیری : بر اساس یافته­های مطالعه حاضر، تمرینات پیلاتس می­تواند باعث بهبودی در تعادل و زمان واکنش سالمندان شود. بنابراین برای بهبود عملکردهای شناختی و حرکتی سالمندان، می­توان شرکت در فعالیت­های جسمانی نظیر تمرینات پیلاتس را توصیه نمود.

 

کلید واژه­ها: تمرینات پیلاتس، سالمندان، تعادل ایستا، تعادل پویا، زمان واکنش


مهدی رمضانی، قربان تقی زاده، مهدی عبدالوهاب، لاله لاجوردی، مهرداد سعیدی بروجنی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: کمردرد غیراختصاصی مزمن یکی از مسائل مهم سلامت در نیروهای نظامی بوده و عوامل مختلفی در به وجود آمدن آن گزارش شده است. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین کمردرد با سطح تحصیلات، Body Mass Index: BMI ، ورزش، وضعیت سیگار کشیدن ، وضعیت شغلی و پاسچرهای بد در نیروهای نظامی مرد می باشد.

 

روش بررسی: در این مطالعه غیرتجربی مورد- شاهدی، ۹۲ نفر (با میانگین سنی ۱۶/۲۹ سال و انحراف معیار ۵۵/۸ سال) مبتلا به کمردرد غیر اختصاصی مزمن و ۹۳ نفر (با میانگین سنی ۸۰/۲۶ سال و انحراف معیار ۲۲/۹ سال) افراد غیرمبتلا به کمردرد به صورت غیراحتمالی ساده از نیروهای نظامی مرد پادگان ها و مراکز نظامی شهر تهران انتخاب شدند. ابزراهای اندازه گیری در این مطالعه شامل پرسشنامه خودساخته، ترازو و متر نواری بود.

 

یافته ها: بر اساس نتایج رگرسیون لوجستیک دوتایی، عوامل خطر درجه تمرینات (۰۰۳/۰= P )، وضعیت کشیدن سیگا ر (۰۴۲/۰= P )، درجه BMI (۰۳۴/۰= P )، درجات پاسچر بد شامل حرکات بلند کردن اشیا سنگین (۰۰ ۷ /۰= P )، حرکات خم شدن (۰۰۳/۰= P )، حرکات چرخیدن از ناحیه کمر ( ۰۱۱/۰= P )، جابجایی اشیا حجیم (۰۳۴/۰= P )، جابجایی اشیا سنگین (۰۵/۰= P ) و کار کردن در وضعیت چمباتمه (۰۰۵/۰= P ) ارتباط معناداری با کمردرد داشتند و وضعیت شغلی (۹۹۹/۰= P )، سطح تحصیلات (۰۵۶/۰= P ) و درجه پاسچر بد شامل حرکاتی شبیه به چلاندن لباس (۹۵۸/۰= P ) ارتباط معناداری با کمردرد نداشتند.

 

نتیجه گیری: داشتن تمرینات منظم و BMI عادی، احتمال ابتلا به کمردرد را در نیروهای نظامی کاهش داده در حالی که سیگار کشیدن و انجام زیاد فعالیت های فیزیکی آسیب رسان در حین کار ( بلند کردن اشیا سنگین، حرکات خم شدن و چرخیدن از ناحیه کمر، جابجایی اشیا حجیم و سنگین و همچنین کار کردن در وضعیت چمباتمه برای مدت طولانی) این احتمال را افزایش می دهد.

 

کلید واژه ها : کمردرد غیراختصاصی مزمن، نیروهای نظامی، عوامل خطر بیومکانیکی، ورزش


سعیده سعیدی، نیما جمشیدی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده‌اند تنش‌های فشاری و برشی وارد بر غضروف مفصلی و منیسک‌ها بعد از منیسکتومی زانو عامل اساسی در آسیب‌های مخرب مفصلی از جمله استئوآرتریت می‌باشد. هدف اصلی این پژوهش تعیین دیاگرام توزیع تنش منیسک‌های داخلی و خارجی و تعیین سطح مناسب جهت منیسکتومی می‌باشد.

 

روش بررسی: مدل اجزای محدود ۳ بعدی بیومکانیکی مفصل زانو به کمک عکس‌های سی‌تی‌اسکن ساخته شد. ساختار استخوانی مفصل سالم در نرم‌افزار Mimics و منیسک‌های داخلی و خارجی در Solidworks طراحی شدند.

 

یافته‌ها: دیاگرام توزیع تنش ماکزیمم در مفصل سالم دو برابر مفصل منیسکتومی‌شده بود. نواحی حداکثر فشار و تمرکز تنش مشخص شد و سطح مناسب منیسکتومی تعیین گشت. ماکزیمم تنش برای مفصل سالم که با نواحی بحرانی‌ تلقی شده ‌ اند، در ناحیه خلفی منیسک داخلی با مقدار ‌ MPa(Mega Pascal) ۶۲۲/۱، و در لبه‌های قدامی منیسک خارجی با مقدار MPa ‌ ۱۵۹/۱ رخ می‌دهد.

 

نتیجه‌گیری: نواحی بحرانی، منطقه مجاز جهت عمل منیسکتومی را برای جراح تعیین می‌کند. با افزایش نیروی وزن یا عمل منیسکتومی دیاگرام توزیع تنش تغییری نمی‌کند بلکه فقط مقدار تنش در همان ناحیه مفصل سالم افزایش می‌یابد.

 

 


پونه قاسمی، ملیحه هادیزاده، احسان صداقت نژاد ، سید جواد موسوی ، محمد پرنیان پور،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: آزمون‌های ردگیری یکی از روش‌های شناخته شده برای اندازه‌گیری و کمی کردن عملکرد سیستم عصبی عضلانی و نیز به عنوان یکی از روش‌های دقیق و انعطاف‌پذیر جهت اندازه‌گیری ظرفیت عملکردی کنترل حسی حرکتی و هماهنگی حسی حرکتی محسوب می‌شوند. هدف از مطالعه حاضر تعیین میزان تکرارپذیری خطای کنترلی طی آزمون‌های ردگیری الگو در ناحیه تنه در صفحه گشتاورـ زمان در افراد سالم می‌باشد.

 

روش بررسی : ۲۰ فرد سالم (۱۳ مرد و ۷ زن)، به صورت تصادفی آزمون‌های ردگیری الگو شامل دو الگوی دندان اره‌ای و سینوسی با دو دوره تناوب ۱۰ ثانیه (۳ سیکل) و ۱۵ ثانیه (۲ سیکل) که هرکدام دارای مقدار کمینه برابر ۳۰ و مقدار بیشینه برابر ۷۰ درصد حداکثر تلاش ارادی فرد بودند، را انجام دادند. ردگیری الگوها به صورت تک محوره و در شش جهت گشتاوری متمایز (خمش به جلو، خمش به عقب، چرخش به راست، چرخش به چپ، خمش جانبی به راست و خمش جانبی به چپ) صورت گرفت. میانگین خطای مطلق ردگیری الگو ( Error Mean ) و میزان کارایی ردگیری انجام شده با محاسبه مجذور مجموع مربعات نسبی خطا ( Relative Root Mean Square Error: RRMSE ) طی هر آزمون برای هر شرکت‌کننده محاسبه گردید. تکرارپذیری نسبی ( Intraclass Correlation Coefficient: ICC ) مقادیر خطای Error Mean و RRMSE نیز برای همه‌ی شرکت‌کننده‌ها تعیین شد. همچنین تکرارپذیری مطلق و کم‌ترین تغییر قابل تشخیص با ۹۵ درصد اطمینان محاسبه گردید.

 

یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که دامنه تکرارپذیری نسبی داده‌ها ( ICC ) برای Error Mean ، ۸۷/۰ – ۵/۰، دامنه خطای معیار اندازه‌گیری، ۰۰۶/۰- ۰۰۲/۰و دامنه کم‌ترین تغییر قابل تشخیص با ۹۵ درصد اطمینان ۰۱۶/۰- ۰۰۷/۰ بود. به علاوه این مقادیر برای RRMSE به ترتیب ۸۶/۰ – ۵/۰، ۰۵/۰- ۰۲۴/۰ و ۱۳۹/۰- ۰۶۵/۰ به دست آمد.

 

نتیجه‌گیری: تحلیل نتایج این مطالعه نشان‌ دهنده تکرارپذیری بالاو بسیار بالای میانگین خطای مطلق ردگیری الگو و مجذور مجموع مربعات نسبی خطا حین انجام آزمون‌های ردگیری الگو در ناحیه تنه در صفحه گشتاورـ زمان در افراد سالم می‌باشد. بنابراین در تحقیقات می‌توان از آزمون‌های ردگیری الگو برای کمی‌سازی کنترل‌پذیری تنه و از متغیرهای نامبرده به عنوان پارامترهای تکرارپذیر استفاده کرد.

 

کلید واژه‌ها: تکرارپذیری، آزمون‌های ردگیری الگو، خطای گشتاوری، فعالیت ایزومتریک تنه


سید زهره موسوی ، محمدرحیم شاهبداغی، ملیحه کدیور، نسرین خسروی، مهدیه میرزازاده،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: تغذیه یکی از ضروری‌ترین رفتارها برای حفظ بقا، یادگیری و تعامل نوزاد است. با توجه به اهمیت بلع در روند رشد و  نقش اساسی آن در حیات نوزاد، بررسی اختلالات بلع جایگاه مهمی دارد. یکی از شاخه‌های اصلی فعالیت گفتاردرمان‌ها، تشخیص، ارزیابی و درمان این اختلال می‌باشد. بنابراین وجود اطلاعات پایه‌ای درباره شیوع اختلال بلع می‌تواند در برنامه‌ریزی‌های درمانی مؤثر باشد. لذا مشخص کردن آمار نوزادان مبتلا به اختلالات تغذیه دهانی در بخش مراقبتهای ویژه در این پژوهش انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی تمامی نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های علوم پزشکی تهران در سه ماه ابتدای سال ۱۳۹۰ از طریق انجام ارزیابی، جمع‌آوری اطلاعات از پرونده پزشکی، مصاحبه و مشاهده از لحاظ تاریخچه پزشکی، تاریخچه تغذیه، سطح رشدی، کنترل وضعیت و تن و رفلکس، مهارتهای حسی، توانایی مکیدن، بلعیدن، هماهنگی مکیدن- بلع-تنفس و کیفیت تنفسی مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته­ها: نتایج نشان دادند  که از ۱۶۶ نوزاد بستری در بخش مراقبت های ویژه ۴۵ نوزاد (۱۰/۲۷%)، مبتلا به اختلال تغذیه دهانی بودند که شیوع اختلال تغذیه دهانی در میان نوزادان پسر بیشتر از دختر بود (۱۱/۹۱ % در مقابل ۸۸/۸%). از میان نوزادان مبتلا به اختلال تغذیه دهانی ۲۲ نوزاد به‌طور طبیعی، ۱۸ نوزاد با لوله از طریق بینی (Nasal Gavaj Tube: NGT) و ۵ نوزاد با لوله از طریق دهان (Oral Gavaj Tube: OGT) تغذیه می‌شدند. مشکل در فاز دهانی (۸۸/۸۸%) و فاز مروی (۲۲/۲%) به ترتیب بیشترین و کمترین میزان‌هایی بودند که در این نوزادان وجود داشت و هیچ نوزادی در فاز حلقی مشکل نداشت.

نتیجه گیری: ارزیابی بلع توسط گفتاردرمان اطلاعاتی ضروری در مورد لزوم مداخلات درمانی تغذیه‌ای فراهم می‌کند و با تشخیص زودهنگام این اختلال می‌توان از مشکلات احتمالی بعدی گفتاری پیشگیری کرد. درنتیجه حضور گفتاردرمان در بخش نوزادان ضرورت دارد.

کلید واژه‌ها: شیوع، اختلالات تغذیه دهانی، نوزادان، بخش مراقبت‌های ویژه


ایمان وحدت، فرهاد طباطبایی قمشه، سیف اله غلامپور، مصطفی رستمی، سیامک خرمی مهر،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف این تحقیق بررسی ماهیت ساختار و اجزای تشکیل دهنده گشتاور مقاوم غیرفعالمفصل آرنج در برابر حرکت و الگو قرار دادن آن برای ایجاد یک مکانیزم گشتاوری مشابه در تجهیزات تمرینی و توانبخشی با توجه به دیدگاه توانبخشی و طب ورزش بود.

روش بررسی: هشت مرد سالم بدون هیچگونه مشکل و سابقه اختلال قبلی در سیتم عصبی عضلانی بر اساس معیار ضریبقد و وزن در این مطالعه شرکت داشتند. پنج حرکت فلکشن غیرفعال آرنج در سرعتهای ۱۵ و ۴۵ درجه بر ثانیه در دامنه حرکتی صفر تا ۱۳۰ درجه بر ثانیه توسط دینامومتر ایزوکینتیک سایبکس انجام شد و همزمان، فعالیت الکترومیوگرافیک عضلات مربوطه ثبت شد. برای تجزیه و تحلیل داده‏ها از نرم افزار متلب استفاده شد.

یافته­ها: پس از بررسی ماهیت اجزای تشکیل دهنده گشتاور مقاوم غیرفعال، بیشترین همسانی و نزدیکترین عملکرد به عملکرد مقاومتی این گشتاور، در استفاده از ترکیب گشتاور مقاوم وزنه آزاد و گشتاور مقاوم سیلندر و پیستون پنوماتیک مشاهده شد.

نتیجه­گیری: مهمترین نتیجه بدست آمده، امکان دستیابی به بهینه سازی حرکت، کاهش آسیب وارده به مفاصل و همچنین کاهش اتلاف انرژی از طریق استفاده از مکانیزم مقاومت طبیعی بافتهای درگیر در حرکت برای ایجاد مکانیزم مقاومتی در تجهیزات مورد نظر در انجام حرکت مفصلی بود.

کلید‌واژه­ها: مفصل آرنج، گشتاور مقاوم غیرفعال، تجهیزات توانبخشی، ویسکوالاستیک


لیلا دهقان، حمید دالوند، عباس پورشهباز،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: مادران کودکان فلج مغزی به واسطه ی مراقبت کردن از کودک فلج مغزی محدودیتهای را در عملکرد روزمره زندگی خود تجربه می کنند و نیاز به ابزارهای استاندارد برای ارزیابی عملکردهای روزمره ی این مادران بیش از پیش احساس می شود. هدف از این مطالعه، ترجمه ی مقیاس عملکرد کاری کانادایی Canadian Occupational Performance Measure: COPM به فارسی و بررسی روایی محتوایی و تکرار پذیری نسخه فارسی شده در مادران ایرانی دارای کودکان فلج مغزی بود.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه غیر تجربی از نوع متدلوژیک بود و بعد از کسب اجازه از سازندگان مقیاس COPM طی سه مرحله طبق روش IQOLA به زبان فارسی ترجمه شد. برای تعیین روایی محتوا در یک پانل ده نفر، از خبرگان درخواست شد هر آیتم را براساس "طیف مناسب است" و "مناسب نیست" بررسی نمایند. برای بررسی تکرار پذیری نسخه فارسی، در دو نوبت با فاصله حداقل دو روز یا حداکثر یک هفته در اختیار ۳۰ نفر مادر دارای کودک فلج مغزی ساکن شهر تهران که به کلینک های کاردرمانی وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی مراجعه کرده بودند قرار گرفت. روش نمونه گیری به صورت ساده و غیر احتمالی بود. سپس داده ها از لحاظ روایی محتوایی و همبستگی در آزمون – باز آزمون مجدد تحت تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.

یافته ها: روایی محتوایی نسخه فارسی مقیاس COPM ۲۲۲/۰ ± ۹۵/۸۰ و مورد تایید بود. ضریب همبستگی اسپیرمن براون هم در آزمون –باز آزمون در نمرات عملکرد ۸۴/۰ و برای رضایت مندی ۸۷/۰ بود که نشان دهنده ی همبستگی بالا بین نمرات در دو بار اجرای آن و تکرار پذیری قابل قبول نسخه فارسی این مقیاس است.

نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس COPM از تکرار پذیری و روایی محتوای قابل قبولی در جامعه هدف برخوردار بود و می تواند بعنوان ابزار مناسبی در کارهای پژوهش و بالینی مورد استفاده قرار گیرد.

کلید واژه ها: مقیاس عملکرد کاری کانادایی، مادر، فلج مغزی، روایی، تکرار پذیری


شهربانو بیداری، مجتبی کامیاب، امیر احمدی، محمدصالح گنجویان، بهار شقایق فرد،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: اسکولیوز ایدیوپاتیک یکی از مشکلات ارتوپدی است که ۵/۱ درصد تا ۳ درصد نوجوانان ۱۰ تا ۱۶ سال را درگیر می­کند. از جمله درمان­های غیر تهاجمی اسکولیوز، درمان بریسی، تمرین­درمانی، تحریک الکتریکی و مراقبت کایروپرکتیک می­باشد که ترکیب بریس با تمرین، شناخته­شده­ترین و مؤثرترین روش درمان است. با وجود اختلاف­ نظرهای فراوان بین محققان، تاکنون مطالعه­ای تأثیر تمرینات همراه بریس میلواکی بر اساس برنامه  Blount  & Moeرا بر تغییرات زاویه کایفوز و اسکولیوز تا مرحله کنار گذاشتن تدریجی بریس، بررسی نکرده است. بنابراین هدف این مطالعه بررسی نقش این تمرینات در تغییرات زاویه کایفوز و اسکولیوز تا مرحله کنار گذاشتن تدریجی بریس میلواکی می­باشد.

روش­ بررسی: تعداد هفده بیمار مبتلا به کایفواسکولیوز با میانگین سنی ۱۵سال، از یک مرکز درمانی خصوصی وارد مطالعه شدند. بیماران بر اساس ارزیابی کمی و کیفی انجام تمرینات در سه گروه خوب، متوسط و ضعیف قرار گرفتند. میانگین زاویه Cobb در آغاز درمان و در آغاز دوره کنار گذاشتن تدریجی بریس، در گروه­های مختلف، تعیین و با استفاده از آزمون های آماری تی زوج، ویلکاکسون و آنالیز واریانس، مقایسه گردید.

یافته ها: پوشیدن بریس میلواکی به همراه انجام تمرینات ورزشی، بر کاهش زاویه اسکولیوز و کایفوز اثر معنی داری داشت (۰۵/۰p<) اما تفاوت آماری معناداری در تغییرات زاویه اسکولیوز و کایفوز بین سه گروه دیده نشد.

نتیجه­گیری: بریس میلواکی بر کاهش انحنای اسکولیوزی و کایفوزی اثرگذار است اما کیفیت و کمیت انجام تمرینات همراه بریس میلواکی در مدت استفاده تمام وقت از بریس، در این اصلاح نقشی ندارند.

کلید واژه ها: کایفواسکولیوز، بریس میلواکی، تمرینات، زاویه کاب


سعیده بیت الهی، سوسن صالحی، نسیم مردانی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: تا کنون مطالعات مختلفی در زمینه تفاوت‌های شناختی و زبانی بین کودکان دارای لکنت و همسالان طبیعی آنها انجام شده‌است. از طرف دیگر، روش‌های درمانی مختلف برای درمان لکنت در کودکان پیشنهاد شده‌است که یکی از اصلی‌ترین آنها گفتار کشیده (یک روش شکل‌دهی گفتار) بوده است .هدف از انجام مطالعه حاضر این است که آیا درمان با استفاده از روش گفتار کشیده در کودکان دارای لکنتی خفیف تا متوسط می تواند حافظه فعال واجی را نیز تحت تاثیر قرار دهد .

روش بررسی: ۲۵کودک ۴ تا ۶ سال دارای لکنت براساس معیارهای ورود و خروج مطالعه، انتخاب شده و با آزمون تکرار ناکلمه قبل و بعد از درمان مورد بررسی قرار گرفتند. روند مداخله نیز براساس پروتکل درمانی گفتار کشیده Hedge به این کودکان ارائه شد. امتیازات آنها در آزمون ناکلمه و شدت لکنت آنها براساس مقیاس Stuttering Severity Instrument: SSI   قبل و بعد از مداخله، به دست آمده و مقایسه شد  و نتایج با استفاده از نسخه ۱۸ نرم افزار SPSS  و آزمون ویلکاکسون تحلیل شد .

یافته‌ها: قبل و بعد از درمان، شدت لکنت به طور معناداری کاهش پیدا کرد (۰۵/۰P<). در آزمون تکرار ناکلمات، تعداد ناکلمات درست تکرار شده شامل تک هجایی، دو هجایی و سه هجایی قبل و بعد از مداخله تفاوت معنادار داشتند (۰۵/۰P<). سن کودکان با میزان بهبودی آنها با درمان کشیده‌گویی ارتباط معنادار نداشت (۰۵/۰P<).

نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان براساس روش گفتار کشیده بر کاهش شدت لکنت و بهبود توانایی تکرار ناکلمه اثر معنادار دارد. این روش به عنوان یک روش شکل‌دهی گفتار که معمولاً بر مبنای نظریه‌‌های حرکتی هستند، بر ظرفیت حافظه فعال واجی اثر معنادار داشت.

کلید واژه ها: لکنت، حافظه فعال واجی، شکل دهی گفتار، روش گفتار کشیده


مهرداد سعیدی بروجنی، قربان تقی زاده، مهدی عبدالوهاب، لاله لاجوردی، مهدی رمضانی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از علل اصلی کمردرد غیراختصاصی مزمن، وضعیت نامناسب کاری، تکرار زیاد یک فعالیت و یا سنگینی کار می باشد. داشتن ابزار ارزیابی مناسب، دقیق، ارزان و ساده جهت سنجش شدت قرار گرفتن در معرض فعالیت های آسیب رسان کاری، جهت شناسایی افراد در معرض و بکار گرفتن درمان مناسب ضروری است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه مقیاس تک آیتمی Borg با مقیاس Job Related Physical Demands: JRPD  برای شناسایی افراد در معرض فعالیت های آسیب رسان کاری در نیروهای نظامی مبتلا به کمردرد غیراختصاصی مزمن بود.

روش بررسی: در این مطالعه پیمایش مقطعی، ۹۲ فرد مبتلا به کمردرد غیر اختصاصی مزمن با میانگین سنی (انحراف معیار) (۵۵/۸ ±) ۱۶/۲۹ سال و ۹۳ فرد سالم با میانگین سنی (انحراف معیار)  (۱۷/۹ ±) ۸۰/۲۶ سال و همسان شده از نظر مدت زمان کار، سن و نوع خدمت با افراد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی بصورت غیراحتمالی ساده انتخاب شدند. از مقیاس تک آیتمی Borg و مقیاس JRPD برای سنجش شدت قرار داشتن در معرض فعالیت های آسیب رسان کاری استفاده شد.

یافته ها: با در نظر گرفتن مقیاس JRPDبعنوان مقیاس معیار، در آستانه­ی متوسط و بالاتر میزان قرار داشتن در معرض فعالیت­های آسیب رسان کاری، برای مقیاس تک آیتمی Borg میزان حساسیت ۸۲% و میزان اختصاصیت ۲۸% بدست آمد در صورتی که در آستانه­ی شدید برای این مقیاس میزان حساسیت و اختصاصیت به ترتیب ۲۵% و ۸۵% بود. همچنین نتایج نشان داد که هر دو مقیاس تک آیتمی Borg و مقیاس JRPD بصورت معناداری (۰۰۱/۰P <) توانایی دسته بندی کردن افراد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی مزمن در معرض و یا عدم معرض فعالیت های آسیب رسان کاری را دارند.

نتیجه گیری: مقیاس تک آیتمی Borg دارای حساسیت بالا و اختصاصیت پایین در آستانه ی متوسط و بالاتر و دارای اختصاصیت بالا و حساسیت پایین در آستانه­ی شدید برای شناسایی افراد در معرض فعالیت های آسیب رسان کاری در نیروهای نظامی مبتلا به کمردرد غیراختصاصی می باشد.

کلید واژه ها: فعالیت­های آسیب رسان کاری، کمردرد غیراختصاصی مزمن، مقیاس تک آیتمی Borg، مقیاس JRPD


علی امیری، حسین باقری، علی اشرف جمشیدی، ساجده سروش، پیرایه محمدی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : سندروم درد مفصل پتلافمورال یکی از شایع ترین مشکلات زانو است. کاهش حس عمقی, درد و تغییر در الگوی فعالیت عضلانی در بیماران مبتلا به درد قدامی زانو دیده می شود. پس این احتمال وجود دارد که بیماران مبتلا به درد قدامی زانو تعادل ضعیف تری داشته باشند.  هدف از این مطالعه بررسی کنترل وضعیتی در بیماران PatelloFemoral Pain Syndrome  ومقایسه آن با افراد سالم است.

روش بررسی: در این مطالعه ۱۰ زن مبتلا به سندروم پتلافمورال) سن ۳۱/۵±۱/۳۱  وزن۹۵/۸ ± ۶/۵۹  قد۰۵/.±۶۲/۱ )  و ۱۰  فرد سالم سن ۲/۲۷±۸۱/۱ وزن ۳۶/۲±۶/۶۰، قد۰/۰±۰۶۷/۱) متناسب با بیماران انتخاب شد. ابتدا میزان درد آنها بر اساس شاخص دیداری درد (VAS)  اندازه گیری شد، سپس پوزیشن پتلا با استفاده از روشMc Connell  اندازه گیری شد. سپس در این دو گروه مسی: Center Of Pressure  COP در دو صفحه ساجیتال و فرونتال با دو وضعیت چشمان باز و بسته در حالی که بیمار بر روی یک پا )پای مبتلا(  ایستاده است به وسیله Force Plate  اندازه گیری شد.

یافته­ها: شاخص درد در افراد مبتلا به سندروم پتلافمورال۴۵/۱ ±۷ و جا به جایی خارجی پتلا در این افراد۷۵/۱± ۰۵/۷  میلیمتر به سمت خارج بود. مقایسه شاخص کلی مسیرCOP  در جهت قدامی-خلفی و در جهت داخلی-خارجی با چشمان باز بین دو گروه سالم و مبتلا به سندروم پتلا فمورال تفاوت معناداری را نشان میدهد (سطح معناداری به ترتیب ۰۰۱/۰و۰۲/۰ ) اما مقایسه شاخص کلی مسیرCOP  در جهت قدامی-خلفی و داخلی-خارجی با چشمان بسته  تفاوت  معنی­داری را نشان نمی­دهد.

نتیجه گیری: افزایش نوسانات وضعیتی در افراد مبتلا به سندروم پتلا فمورال می­تواند به علل وجود درد، تغییر پوزیشن پتلا و جا به جایی خارجی آن و کاهش حس عمقی زانو باشد.

کلید واژه­ها:کنترل پوسچر، سندروم پتلا فمورال، چشمان باز و بسته


یاسمین خوش آموز، گیتی ترکمان، هاجر بنی فاطمه، علیرضا سرمدی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: در مورد نقش گیرنده­های پوستی در تحریک­پذیری موتورنورون­های نخاعی، اختلاف نظر­های فراوانی وجود دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی تحریک­پذیری موتورنورون­های نخاع و تغییرات منحنی ریکاوری رفلکس H عضلات سولئوس و گاستروکنمیوس بعد از اعمال بی­حسی موضعی بر پوست ستون فقرات است.

روش بررسی:۳۰ زن داوطلب سالم غیرورزشکار با میانگین سنی (۱۱/۳ ± ۲۰/۲۷) در دو جلسه جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. منحنی ریکاوری رفلکسH عضلات گاستروکنمیوس و سولئوس، قبل از مداخله و ۱۵ دقیقه پس از اعمال بی­حسی (محلول لیدوکائین ۱۰%) یا بی­حسی پلاسبو (آب) ، با دو شدت تحریک Hmax ۳۰ و ۱۰۰% و اینتروال­های ۲۰۲-۱ میلی­ثانیه ثبت شد. پس از استخراج دامنه پاسخ­های و و رسم منحنی ریکاوری، دامنه و اینتروال قله (زمان ظهور قله) ، سطح زیر منحنی و آستانه تسهیل اولیه و ثانویه محاسبه و آنالیز شد.

یافته­ها: پس از اعمال لیدوکائین،آستانه درک حسی پوست ستون فقرات افزایش معنی­دار نشان داد (۰۵/۰ >P). قله و سطح زیر منحنی تسهیل اولیه کاهش معنی­دار نشان داد که به دلیل افزایش معنی­دار پاسخ . بود (۰۵/۰ >p). آستانه تسهیل ثانویه نیز در دو عضله گاستروکنمیوس و سولئوس کاهش معنی­دار نشان داد(۰۵/۰ >P).

نتیجه­گیری: نتایج نشان داد کاهش فعالیت گیرنده­های پوست پس از بی­حسی می­تواند موجب افزایش تحریک­پذیری موتورنورون­ها و تسهیل ریکاوری رفلکس  Hشود. به نظر می­رسد که استفاده از تحریکات الکتریکی زوج و رسم منحنی ریکاوری رفلکس H روش مناسبی برای بررسی تأثیر مدالیته­های فیزیوتراپی بر تحریک­پذیری موتورنورون­های نوع اول و دوم باشد.

کلید واژه ها: منحنی ریکاوری رفلکس H، بی­حسی موضعی، سرما، تحریک­پذیری موتورنورون.


مهناز صارمی، فاطمه خیاطی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: کمردرد شایعترین و پر هزینه ترین اختلال اسکلتی عضلانی در میان پرستاران می باشد. مطالعات نشان داده-اند که ریسک فاکتورهای ارگونومیک اصلی ترین عامل بروز آسیب های کمر می باشند. هدف ما از این مطالعه، بررسی میزان بروز کمردرد در میان پرستاران موظف به حمل دستی بیماران و تعیین میزان ارتباط آن با سطح ریسک ارگونومیکی بخشهای بستری در یک بیمارستان فوق تخصصی در تهران می باشد.

روش بررسی : ۳۰ نفر پرستار که در حمل دستی بیمار فعالیت داشتند ( دامنه سنی ۲۵-۴۳ سال) در این مطالعه شرکت نمودند. از پرسشنامه استاندارد نوردیک وتست بالینی Slump به ترتیب جهت ارزیابی کمردرد و میزان فشار بر روی ریشه عصبی استفاده شد. به منظور بررسی سطح ریسک ارگونومیکی حمل دستی بیمار از روش ارزیابی شاخص کمی MAPO  Movement and Assistance of Hospital Patients: در۱۶ بخش  بیمارستان (مشتمل بر ۱۷۴ اتاق بستری) استفاده گردید.

یافته­ها: نتایج نشان داد که سطح خطر ارگونومیکی در تقریباً۹۰%  از بخش های ارزیابی شده، زیاد بوده و این بخش ها در نوار قرمز رنگ قرار گرفتند. بر اساس نتایج حاصل از پرسشنامه نوردیک، %۷/۶۶ پرستاران در ۱۲ ماه گذشته کمردرد را تجربه کرده بودند. بر اساس نتایج بدست آمده ۷/۴۶ % پرستارانی که در بخشهای با ریسک ارگونومیک بالا فعالیت داشتند در ۱۲ ماه گذشته کمردرد داشته اند و در ۳/۵۳% آنها نیز تست slump  مثبت بوده است. آزمون مربع کای رابطه معنی داری را بین شیوع کمردرد و سطح خطر بدست آمده از شاخص MAPO در بخش ها تائید کرد ( ۰۰۴/۰ p = ).

نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش حاضر ارتباط بین وضعیت ارگونومیکی بخشهای بیمارستانی را با کمردرد پرستاران نشان داد. بنابراین انتظار می رود بهبود شرایط ارگونومیکی به ویژه تامین منابع انسانی کافی، تامین تجهیزات کمکی انتقال بیمار، تعمیرات به موقع و اجرای برخی اصلاحات عمرانی با کاهش بروز کمردرد در پرستاران همراه باشد.

کلید واژه­ها : سطح ریسک ارگونومیکی، شاخص MAPO، تست بالینی Slump ، کمردرد، پرستاران.


ریحانه محمدی، طلیعه ظریفیان، بهروز محمودی بختیاری،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف:کودکان آسیب دیده شنوایی برای یادگیری مهارتهای ارتباطی و زبانی با مشکلات متعددی روبرو هستند. در این مطالعه به مقایسه ویژگی های صرفی زبان بیانی کودکان آسیب دیده شنوایی و شنوا در گفتار توصیفی وگفتارمکالمه ای  پرداخته شده است.

روش بررسی: پژوهش مقطعی، تحلیلی حاضر بر روی ۱۶ کودک طبیعی و ۹ کودک آسیب دیده شنوایی ۴۸ تا ۷۲ ماهه فارسی زبان انجام شد. روش نمونه گیری در دسترس بود. در آغاز با لحاظ نمودن معیارهای ورود و خروج نمونه گیری زبانی مربوط به بازگویی داستان و گفتارمکالمه ای گردآوری شد و در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماریتی مستقل و یومن ویتنی مورد تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته ها: در بازگویی داستان در به کارگیری حروف ربط، کل تکواژهای دستوری آزاد، واژه بست، تکواژصفرتفاوت معناداری بین کودکان آسیب دیده شنوایی و شنوا وجود داشت (۰۵/۰P˂). در گفتارمکالمه ای بین متغیرهای حرف ربط، حرف اضافه، کل تکواژهای دستوری آزاد، وندهای تصریفی، واژه بست، تکواژصفر، کل تکواژهای دستوری وابسته و تکواژهای قاموسی تفاوت معنادار بین دو گروه مشاهده شد (۰۵/۰P˂).

نتیجه گیری:کودکان آسیب دیده شنوایی علاوه بر اینکه تعداد تکواژ های کمتری نسبت به کودکان شنوا استفاده می کنند نوع خطاهای آنها نیز با کودکان شنوا متفاوت است در بازگویی داستان کودکان کم شنوا تکوا&zwjژهای قاموسی را حذف می کنند در حالی که کودکان شنوا یک تکواژ قاموسی را به جای تکواژ دیگر به کار می برند. اما در گفتار مکالمه ای خطای غالب هر دو گروه حذف نادرست تکواژهای قاموسی  است.

 کلید واژه ها: آسیب دیده شنوایی،  خطاهای ساختواژی،گفتارمکالمه ای ، بازگویی داستان


عادله ایزدپناه، مهتاب معظمی، ناهید خوشرفتار یزدی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه وهدف: استئوآرتریت زانو یکی از شایع ترین مشکلات عضلانی-اسکلتی می باشد که می­تواند بر فعالیت روزانه زندگی افراد مبتلا اثر گذار باشد و منجر به بروز وابستگی و اختلال عملکرد در فعالیت و تعادل این بیماران شود. لذا هدف از این مطالعه تأثیریک دوره حرکت درمانی و ماندگاری اثرات پس از آن بر تعادل زنان مبتلا به آرتروز زانو بود.

روش بررسی: این تحقیق، نیمه تجربی وکاربردی بر روی ۲۴زن غیر فعال مبتلا به آرتروز زانو با تشخیص پزشک و براساس معیارهای ورود به تحقیق بود. آزمودنیها بطور تصادفی به ۲ گروه مساوی حرکت درمانی و کنترل طبقه بندی شدند. جهت تعیین تعادل ایستا و پویا بیماران بصورت پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب از آزمون­های ثبات وضعیتی و خطر افتادن به وسیله دستگاه تعادلی بایودکس استفاده شد. به منظور بررسی ماندگاری اثر تمرینات، با فاصله یک ماه از پس از آزمون و طی دوره بی­تمرینی از هر دو گروه، آزمون مجدد به عمل آمد. پروتکل حرکت درمانی طی۲۰ جلسه (به مدت ۴هفته و در هر جلسه به طول ۶۰ دقیقه) روی آزمودنیها اجراشد. در دوره تمرین، گروه کنترل هیچگونه تمرینی انجام نمی­دادند. برای انجام محاسبات داده­های خام از نرم افزارSPSSنسخه ۱۹ و جهت تجزیه و تحلیل داده­ها و معنادار بودن فرضیه­های تحقیق، ازآزمونهای آمارتوصیفی و آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد (۰۵/۰P&le;).

یافته ها: نتایج نشان داد که یک دوره حرکت درمانی بر تعادل ایستا: ثبات کلی و همچنین تعادل پویای زنان مبتلا به آرتروز زانو بطور معناداری تأثیر داشت (۰۵/۰P&le;). همچنین  بی­تمرینی یک ماهه  پس از دوره تمرین، پایداری در بهبود نتایج  تعادل (ایستا  - پویا ) را  نشان داد.

نتیجه گیری: بر پایۀ نتایج پژوهش حاضر اجرای یک دوره ۴هفته­ای حرکت درمانی می­تواند تأثیر معنی­داری بر بهبود تعادل در زنان مبتلا به استئوآرتریت زانو داشته باشد و همچنین این تغییر پس از ۱ ماه بی­تمرینی پایدار مانده است. از این رو می­توان حرکت درمانی را حتی در یک دوره کوتاه مدت  ۴ هفته­ای  روشی مؤثر در درمان و بهبود تعادل در این بیماران توصیه کرد.

کلید واژه­ها: حرکت درمانی،بی تمرینی،تعادل،استئوآرتریت زانو


سهیلا فلاح، قربان تقی زاده، لاله لاجوردی، محمدعلی سنجری، علی اشرف جمشیدی، مهدی ابراهیم پور،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: یکی از حس های آسیب دیده در بیماران همی پارزی حس جلدی کف پا است و نقش این حس در حفظ تعادل و تحرک عملکردی در این افراد همچنان موضوع تحقیقات است. هدف از این مطالعه بررسی همبستگی بین آستانه حس جلدی کف پا با تعادل عملکردی در بیماران همی پارزی مزمن می باشد.

روش بررسی: در این مطالعه که از نوع ارتباطی سنجی می باشد ۷۰ بیمار سکته مغزی مزمن با میانگین (۳۱/۱۳) ۱۰/۵۹ سال و متوسط مدت زمان گذشته از ضایعه (۶۱/۲۳) ۷/۳۱ ماه به روش نمونه گیری غیر احتمالی ساده انتخاب شدند. به منظور ارزیابی تعادل و تحرک عملکردی از آزمون های خم شدن- رساندن Bend- Reach: BR، رساندن عملکردی Functional Reach :FR با استراتژی های مچ پا و هیپ، TUG Timed Up and Go:، Step Test: ST  در پای سالم و مبتلا، (BBS) Berg Balance Scale، و جهت سنجش آستانه حس جلدی در ۷ نقطه مختلف کف پا از آزمون سمز- وین اشتاین استفاده شد.

یافته ها: اثر اصلی پا (پای سالم و مبتلا) و نقاط (۷ نقطه مختلف کف پا) آستانه حس جلدی معنادار (۰۰۰۱/۰P<) بوده و اثر متقابل پا × نقاط معنادار (۲/۰= P) نبود. آستانه حس جلدی در تمامی ۷ نقطه کف پای مبتلا همبستگی معنادار (۰۵/۰P<) پایین تا بالایی (۸۱/۰ -۲۴/۰=r) با تمامی آزمون های تعادل و تحرک عملکردی نشان داد. هیچگونه ارتباط معناداری میان آستانه حس جلدی در ۷ نقطه کف پای سالم با هیچ یک از آزمون های تعادل و تحرک عملکردی بجز آستانه حس جلدی کف انگشت کوچک پا با نمره کل، پویا و ایستا BBS، FR با استراتژی های هیپ و مچ پا و TUG، آستانه حس جلدی کف انگشت بزرگ پا با نمره ایستا BBS و FR با استراتژی هیپ و آستانه حس جلدی نقطه وسط کنار داخلی کف پا با نمره ایستا BBS و FR با استراتژی مچ پا وجود نداشت.

نتیجه گیری: آستانه حس جلدی کف پای مبتلا ارتباط معنی دار با آزمون های تعادل و تحرک عملکردی دارد. آستانه حس جلدی کف پا در نقاط کف انگشت بزرگ پا و کنار داخلی کف پا نقش مهمی در تعادل و تحرک عملکردی در بیماران همی پارزی دارد.

کلید واژه­ها: تعادل و تحرک عملکردی، آستانه حس جلدی، همی پارزی



صفحه 5 از 8     

فصلنامه توانبخشی نوین Journal of Modern Rehabilitation
Persian site map - English site map - Created in 0.22 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4657