[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: تماس با ما :: جستجو ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب جدید پایگاه چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
Google Scholar Metrics

Citation Indices from GS

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۴۳ نتیجه برای باقری

حسین باقری، مهدی عبدالوهاب، پروین راجی، محمود جلیلی، سقراط فقیه زاده، زهرا سلطانی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: سالمندی عبارت است از تحلیل تدریجی ساختمان (ارگانیسم) بدن که در اثر بیماری و حوادث نبوده بلکه در اثر دخالت عامل زمان پیش می آید و امروزه سالمندان به جهت افزایش روزافزون آنها یکی از موضوعات اصلی مطالعاتی به شمار می روند.حفظ استقلال درانجام فعالیت های روزمره زندگی (ADL) یکی از حیاتی ترین اعمال برای فرد سالمند است. با توجه به تاثیر قدرت در توانایی انجام فعالیت های روزمره زندگی در این پژوهش تاثیر تمرینات مقاومتی پیشرونده بر قدرت اندام فوقانی و تحتانی و توانایی انجام فعالیت های روزمره زندگی مردان سالمند  بررسی شد.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مداخله ای بود و نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد. ۵۰ مرد سالمند، شامل ۲۵ نفر در گروه درمان با میانگین سنی ۴۵/۶۹ سال و ۲۵ نفر در گروه شاهد با میانگین سنی ۲۴/۷۲ سال در مطالعه شرکت کردند. گروه مداخله ۳ روز در هفته، روزی ۴۰ دقیقه به مدت ۸ هفته در تمرینات مقاومتی شرکت کردند. قدرت اکستانسورهای شانه و زانو توسط دستگاه Tekdyne Incentive Dynamometers (TID) و فعالیت های روزمره زندگی با  Barthel - Index سنجیده شد.

یافته­ ها: بر اساس t تست زوجی، در ارزیابی قدرت اکستانسورهای شانه و زانو با دستگاه TID  اختلاف تغییرات میانگین قبل و بعد از مداخله معنی دار بود )۰۰۰۱/۰ ≥(P. همچنین در ارزیابی فعالیت­های مراقبت از خود، تحرک و فعالیت­های روزمره زندگی  با Barthel-Index اختلاف تغییرات میانگین قبل و بعد از مداخله معنی دار بود)۰۰۰۱/۰ ≥(P.

 نتیجه­ گیری : اطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که انجام تمرینات مقاومتی پیشرونده می تواند باعث افزایش قدرت اندام فوقانی و تحتانی مردان سالمند شود و موجب بهبود توانایی سالمند در انجام فعالیت های روزمره زندگی شود.


محمدجواد نیک اردکانی، غلامرضا علیایی، مهدی عبدالوهاب، حسین باقری، محمود جلیلی، سقراط فقیه زاده،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: فلج مغزی یک اختلال غیر پیشرونده و از شایعترین مشکلات حرکتی در نوزادان می باشد. بسیاری از کودکان مبتلا به فلج مغزی از نوع همی پلژی هستند. یکی از مشکلات مهم این کودکان اختلال عملکرد اندام فوقانی یکطرفه می باشد که عدم استفاده از سمت مبتلا، باعث فراموشی و مشکلات بیشتر در این سمت می شود. در این مطالعه به بررسی تاثیر پذیری روش استفاده اجباری از سمت مبتلا ( Constraint-Induced Therapy) و میزان ماندگاری این روش بر اسپاستی سیتی و عملکرد اندام فوقانی کودکان فلج مغزی همی پلژی ۶ تا ۱۲ ساله پرداخته شده است.

روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی پیش آزمون - پس آزمون ، ۲۰ کودک فلج مغزی همی پلژی ۶ تا ۱۲ ساله (۱۵ پسر و ۵ دختر) با میانگین سنی ۷/۸ سال بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله بمدت ۸ هفته انجام شد و بیماران ۴ هفته مورد پیگیری قرار گرفتند. اسپاستی سیتی مچ دست و آرنج سمت مبتلا توسط آزمون Modified Ashworth Scale و عملکرد اندام فوقانی سمت مبتلا توسط آزمون Box & Block  مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با آزمونهای t زوج و ویلکاکسون تحلیل شدند.

یافته­ ها: استفاده اجباری از اندام مبتلا باعث کاهش معناداری در میزان اسپاستی سیتی مچ (۰۰/۰p = ) و آرنج (۰۰۵/۰p = ) و افزایش معناداری در نمره عملکرد (۰۰/۰p = ) دست مبتلا گردید که این میزان بهبودی به طور معناداری تا یک ماه پس از پایان مداخله نیز باقی ماند.

نتیحه­ گیری: استفاده اجباری از اندام فوقانی مبتلا با دو مکانیسم کاهش عدم استفاده از اندام مبتلا و همچنین پلاستی سیتی عصبی احتمالا می تواند باعث کاهش اسپاستی سیتی اندام مبتلا و به همراه آن افزایش عملکرد اندام گردد که این بهبودی ممکن است در اندام مبتلا ماندگار بماند.


مهدی عبدالوهاب، حسین باقری، قدسیه جوینی، غلام علیائی، محمود جلیلی، احمد باغستانی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: مشکلات عملکردی اندام فوقانی از رایج ترین و ناتوان کننده ترین اختلالاتی است که به دنبال فلج مغزی بوجود می آیند. هر نوع اختلال عملکردی در دست می تواند باعث بهم خوردن استقلال فرد شده و در نتیجه استقلال اجتماعی وی نیز تهدید می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت کف دستی استاتیک بر عملکرد دست، اسپاستی سیته  و دامنه ی حرکتی آرنج و مچ دست غالب کودکان دای پلژی اسپاستیک ۸ تا ۱۲ ساله  می باشد.

روش بررسی: روش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و به صورت قبل - بعد می باشد. ۱۴ کودک فلج مغزی اسپاستیک ۸ تا ۱۲ ساله از میان افراد مراجعه کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند. بیماران از یک اسپلینت استاتیک کف دستی ( با زوایای ۱۰ درجه اکستانسیون مچ دست، اکستانسیون کامل انگشتان و ابداکسیون و آپوزیشن شست) به مدت ۲ ماه، ۲ ساعت در روز و ۴ تا ۶ ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از تست جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، مقیاس اشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته مچ دست و آرنج و گونیامتر  برای ارزیابی دامنه ی حرکتی مچ دست و آرنج استفاده شد. 

یافته ها: نتایج ارزیابی ها نشاندهنده ی بهبود معنادار عملکرد دست (p≤۰/۰۰۱) کمینه معنادار اسپاستی سیته مچ دست (p≤۰/۰۰۱)  و آرنج  (p≤۰/۰۰۹)  و افزایش معنادار  دامنه ی حرکتی مچ دست(p≤۰/۰۰۱)   بود اما تاثیر معناداری روی دامنه ی حرکتی آرنج(p≤۰/۳۳۶)    نداشت .

نتیجه گیری: اطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپیلنت کف دستی استاتیک به مدت ۲ ماه، ۲ ساعت در روز و ۴ تا ۶ ساعت در شب، می تواند روش موثری جهت بهبود عملکرد دست، اسپاستی سیته مچ دست و آرنج و دامنه ی حرکتی مچ دست کودکان فلج مغزی اسپاستیک باشد.


نسترن قطبی، ماندانا شیرازی، شهره جلایی، حسین باقری، صوفیا نقدی، شیوا موسوی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف : از مهمترین مشکلات موثر در یادگیری ،عدم توجه به یاددهی به شیوه بحث گروهی می باشد. به همین علت امروزه تاکید بسیاری بر روش های دانشجو محور نظیر انجام کار در گروههای کوچک می شود .با این وجود ، بدلایل متعدد  این روشها برای دانشجویان فیزیوتراپی استفاده نمی شوند  . اجرای آموزش به شیوه کار در گروههای کوچک با هدف تعیین تاثیر آن بر میزان رضایت و یادگیری دانشجویان سال دوم فیزیوتراپی در مقایسه با روش سنتی صورت گرفت.
روش بررسی : یک مطالعه تجربی بر روی ۲۹ دانشجوی سال دوم فیزیوتراپی  انجام شد . دانشجویان بطور تصادفی در دو گروه روش تدریس سخنرانی  (۱۴ نفر) و کار در گروه کوچک (۱۵ نفر) قرار گرفتند  و به مدت ۴ جلسه آموزش دیدند . از دو پرسشنامه جداگانه برای ارزیابی میزان رضایت و سطح یادگیری استفاده شد .
یافته ها: رضایتمندی کلی دانشجویان در شیوه بحث گروهی بیشتر از روش سخنرانی بود (۰۰۰۱/۰>P ). یادگیری دانشجویان بین دو شیوه تدریس  اختلاف معنی داری نداشت (P>۰,۰۵).  , استفاده از این شیوه تدریس را ۸۶.۷% دانشجویان گروههای کوچک،  در ترم های آینده نسبت به شیوه سخنرانی ترجیح دادند .
نتیجه گیری: این مطالعه نقش یاددهی در گروههای کوچک را بر افزایش میزان رضایتمندی دانشجویان فیزیوتراپی نشان داد. بدلیل افزایش رضایتمندی در گروههای کوچک ؛ علیرغم معنی دار نشدن اختلاف سطح یادگیری بین دو روش آموزشی ، فرآیند یادگیری می تواند تسهیل شود . بنابراین یاددهی به این شیوه برای آموزش دانشجویان  کارشناسی توصیه می گردد.


مسعود غفرانی، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان، حسین باقری،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف : علی رغم افزایش سطح آگاهی و اصلاح ارگونومی، شیوع اختلالات کمری در محیط های کاری رو به افزایش است. تلاش هایی در جهت کاهش شیوع آسیب­های عضلانی - اسکلتی ناشی از فعالیت­هایی مثل بلند کردن، پایین گذاشتن و حمل کردن اشیاء در محیط­های کاری انجام شده که از آن جمله می­توان به استفاده از وسایل کمکی مانند کمربندها اشاره کرد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر حمایت کننده­ی کمری - خاجی بر روی یکی از شاخص های کنترل حرکتی در حین بار برداری های قرینه است.

روش بررسی: در این مطالعه از۲۰ مرد خواسته شد که وزنه­های ۵/۵، ۵/۷، ۵/۹ و ۵/۱۲ کیلوگرمی را در وضعیت فلکشن کامل تنه و ران با صاف بودن زانوها با کمربند وبدون کمربند از سطح زمین بلند کرده و بر روی سطح میز هدف قراردهند. ثبت الکترومیوگرافی سطحی از دو جفت عضلات پشتی و سه عضله شکمی بعمل آمد.

یافته­ ها : استفاده از کمربند باعث افزایش معنی داری (۰۵/۰P<) در میزان ضریب قرینگی هنگام بلند کردن وزنه­های مختلف شد.

نتیجه گیری: استفاده از کمر بند باعث ایجاد هماهنگی بیشتر در فعالیت عضلات آگونیست و آنتاگونیست تنه حین بلند کردن وزنه­ها شد.


ناصر امینی، حسین باقری، مهدی عبدالوهاب، احمدرضا باغستانی، پروین راجی، محمود جلیلی، علی منتظری،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: سکته مغزی نوعی اختلال عصبی با شروع ناگهانی است که در اثر آسیب به عروق مغزی اتفاق می‌افتد و در بین این افراد ۵۰% همی‌پلژی هستندکه ۵۳%-۲۳% وابستگی کامل یا ناقص در فعالیت‌های روزمره زندگی دارند. محدودیت درمانی حرکتی یکی از روش‌های درمانی برای بیماران سکته مغزی است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر روش محدودیت درمانی حرکتی بر روی کیفیت زندگی، عملکرد و دامنه حرکتی اندام فوقانی بیماران سکته مغزی بزرگسال می‌باشد.
روش بررسی: این تحقیق به روش مداخله‌ای و تصادفی روی ۱۵ بیمار صورت گرفته است. حرکات اندام فوقانی سمت سالم بیماران ۳ روز در هفته و برای ۸ ساعت با اسلینگ ارتوپدی محدود شد.دو ساعت از ۸ ساعت را به انجام تمرینات آموزش داده شده توسط درمانگر در اندام فوقانی درگیر می‌پرداختند. مدت زمان مداخله ۶ هفته بود.
یافته‌ها: نتایج آزمون T زوجی نمره‌ی کل کیفیت زندگی با استفاده از تست ۳۶Short Form قبل و بعد از استفاده از روش محدودیت درمانی بهبودی معناداری را نشان می‌دهد ( ۰۰۸/۰=p). همچنین نتایج آزمون T زوجی نمره‌ی عملکرد اندام فوقانی با استفاده از تست Box&Block قبل و بعد از استفاده از روش محدودیت درمانی معنا دار بوده است( ۰۰۹/۰=p). نتایج آزمون T زوجی نمره‌ی دامنه حرکتی اکستنشن اکتیو مچ دست و اکستنشن آرنج سمت مبتلای اندام فوقانی بهبودی معناداری را نشان نمی‌دهند) ۲۲۷.(P=/
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد که روش محدودیت درمانی حرکتی با سه مکانیسم کاهش عدم استفاده از اندام مبتلا و همچنین پلاستی سیته عصبی و بهبودی سلامت روانی و جسمانی بیماران احتمالا می‌تواند باعث بهبودی کیفیت زندگی و عملکرد دست شود و این روش می‌تواند در کار بالینی باعث بهبودی و پیشرفت کیفیت زندگی این بیماران در کلینیک‌های توانبخشی شود.


حسین باقری، محمدرضا هادیان، شیوا موسوی، فرناز رضوی، شهره جلائی، سپیده نفیسی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوارض درمان سرطان پستان لنف ادم اندام فوقانی همان سمت است. لنف ادم ثانویه یک بیماری مزمن بوده که منجر به کاهش عملکرد عضو و از بین رفتن زیبایی می‌شود. هدف این مطالعه بررسی تأثیر تکنیک‌های فیزیوتراپی ضد احتقانی بر کاهش حجم لنف ادم بیماران مبتلا به لنف ادم ثانویه اندام فوقانی ناشی از درمان‌های سرطان پستان می‌باشد.

روش بررسی : ۳۰ نفر بیمار زن مبتلا به لنف ادم ثانویه اندام فوقانی با دامنه سنی ۷۰-۲۹ سال با معرفی متخصصین جراح عمومی و سرطان براساس معیارهای ورود و خروج در مطالعه حاضر شرکت نمودند و تحت درمان تکنیک‌های فیزیوتراپی ضد احتقانی قرار گرفتند. این تکنیک‌ها شامل تخلیه دستی لنف، بانداژ، تمرین درمانی و مراقبت‌های پوستی و ناخنی بود. بیماران به مدت ۴ هفته و ۵ روز در هفته و ۱ نوبت در روز تحت درمان قرار گرفتند. حجم و محیط اندام درگیر قبل و بعد از درمان ارزیابی شد.

یافته‌ها : به دنبال ۴ هفته درمان با استفاده از روش فیزیوتراپی ضد احتقانی فاکتورهای حجم و محیط اندام درگیر در تمام نفاط ارزیابی شده بعد از درمان کاهش معنادار از لحاظ آماری در مقایسه با قبل از درمان نشان دادند.

نتیجه گیری : نتایج مطالعه نشان داد که استفاده از فیزیوتراپی ضد احتفانی می تواند حجم لنف ادم اندام فوقانی را کاهش دهد


سپیده نفیسی، محمدرضا هادیان، حسین باقری، فرناز رضوی، شیوا موسوی، شهره جلائی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: یکی از عوارض شایع در درمان سرطان پستان، لنف ادم اندام فوقانی همان سمت است. لنف ادمای ثانویه یک عارضه مزمن است که منجر به کاهش عملکرد عضو و اختلال در کیفیت زندگی فرد می‌شود. هدف این مطالعه بررسی تأثیر تکنیک‌های فیزیوتراپی ضد احتقانی بر شدت درد و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به لنف ادمای ثانویه اندام فوقانی بعد از درمان‌های سرطان پستان می‌باشد. روش بررسی : ۳۰ نفر بیمار زن مبتلا به لنف ادمای ثانویه اندام فوقانی بعد از درمان های سرطان پستان با دامنه سنی ۷۰-۲۹ سال با معرفی متخصصین جراح عمومی و سرطان براساس معیارهای ورود و خروج به کلینیک فیزیوتراپی ارجاع داده شدند و تحت درمان تکنیک‌های فیزیوتراپی ضد احتقانی قرار گرفتند. این تکنیک‌ها شامل تخلیه دستی لنف، بانداژ، تمرین درمانی و مراقبت‌های پوستی و ناخنی بود. بیماران ۵ روز در هفته و برای مدت ۴ هفته تحت درمان قرار گرفتند. شدت درد و کیفیت زندگی بیماران قبل و بعد از درمان ارزیابی شد. و شدت درد با معیار عددی-بصری(Visual Analog scale) وکیفیت زندگی بیماران با پرسشنامه اندازه گیری کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان((Quality of life Questionnaire Core Module۳۰ QLQ-Cارزیابی گردید. یافته ها : به دنبال ۴ هفته درمان شدت درد کاهش معناداری(۰۰۰۱p <) در مقایسه با قبل از درمان نشان داد و نمره کیفیت زندگی بیماران در بخشهای جسمانی، احساسی و اجتماعی در مقایسه با قبل از درمان نیز افزایش معنادار (۰۰۰۱p<) نشان داد. نتیجه گیری : نتایج مطالعه حاضر به سودمندی روش های فیزیوتراپی ضد احتقانی به عنوان ابزاری جهت بهبود درد و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به لنف ادم تاکید دارد. کلید واژه ها: لنف ادم اندام فوقانی ، تکنیک‌های فیزیوتراپی ضد احتقانی، شدت درد، کیفیت زندگی
حمید دالوند، مهدی رصافیانی، حسین باقری،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

 زمینه و هدف: خانواده به عنوان مرکز و هسته اصلی مراقبتهاست و تحقیقات متخصصینی که با کودکان با ناتوانی کار می کنند نشان داده است که موثرترین خدمات آنهائی هستند که بر نقش خانواده در درمان تاکید می کنند. لذا هدف اصلی این مطالعه، مروری بر رویکرد خانواده محور می باشد.

  

روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مروری است که از بانکهای اطلاعاتی داخلی و خارجی بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۲ برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.

 

یافته ها: طبق مقالات بررسی شده و مستندات، رویکرد خانواده محور در دامنه وسیعی از تخصصها مانند؛ مراقبین بهداشتی (پزشکی، پرستاری، مامائی و...)، مداخلات زود هنگام، تیم توانبخشی، آموزش زود هنگام کودکان و آموزشهای عام وخاص کاربرد دارد و جوهره اصلی در رویکرد خانواده محور، دخیل کردن خانواده در تصمیم گیری، همکاری و ارتباط دو جانبه (خانواده و درمانگر)، احترام متقابل، پذیرش انتخاب خانواده ها، حمایت از خانواده ها، سهیم کردن آنها در اطلاعات، اختصاصی و منعطف بودن سرویس ارائه شده و تلاش در جهت توانمند سازی خانواده ها است.

نتیجه گیری: رویکرد خانواده محور، برای کودکان، والدین و خانواده ها و ارائه دهندگان خدمات موثر است و باعث ارتقاء خدمات درمانی و افزایش رضایتمندی خانواده ها از خدمات ارائه شده می گردد. شاید بتوان گفت بخاطر فقدان آگاهی و آموزش کافی در مورد خدمات خانواده محور، فقدان مطالب آموزشی کاربردی و مبنای درمان و آموزش پزشکی و توانبخشی بر اساس مدل پزشکی، تاکنون در ایران کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.

کلید واژه ها: رویکرد خانواده محور، توانبخشی، کاردرمانی


رحیمه محمودی، حسین باقری، محمدرضا هادیان، سعید طالبیان، اسماعیل ابراهیمی، مریم صنوبری،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده

  زمینه و هدف: مفصل ساکروایلیاک از جمله عناصر مهم در عملکرد طبیعی سیستم عضلانی اسکلتی در طی راه رفتن ( Gait ) می باشد و به عنوان یک جاذب شوک در هنگام برخورد پاشنه با زمین و انتقال نیروی عکس العمل زمین از اندام های تحتانی به تنه عمل می کند. ثبات این مفصل محصول مشارکت عوامل استخوانی ٬ لیگامانی و عضلانی است که این عضلات، ارکتور اسپاین توراسیک، گلوتئوس ماکزیموس، دو سر رانی، لاتیسیموس دورسی و مالتی فیدوس کمری می باشند که میزان فعالیت این عضلات در انتقال نیرو در این مفصل مهم می باشد. بنظر می رسد که عملکرد عضلات مذکور در بیماران دچار درد ساکروایلیاک مختل می شود. لذا هدف از این مطالعه، مقایسه فعالیت عضلات نامبرده شده بین دو گروه سالم و دارای درد ساکروایلیاک در طی رخدادهای مختلف مرحله ایستایی راه رفتن در طی سرعت راحت و آهسته راه رفتن می باشد.

روش بررسی: ۱۳ فرد دارای درد ساکروایلیاک (۱۲ زن، ۱ مرد) و ۱۳ فرد سالم (۱۱ زن، ۲ مرد) در این مطالعه شرکت کردند. میزان فعالیت عضلات بر اساس شاخص مجذور میانگین ریشه ( :RMS Root Mean Square ) با استفاده از دستگاه Datalink ثبت شد و بر اساس فعالیت عضله در طی یک دوره ۵۰۰ میلی ثانیه ای استراحت تحت عنوان Baseline Correction ، نرمال شد.

یافته­ها: تفاوت معنی داری بین دو گروه در میزان فعالیت عضلانی بر اساس شاخص مجذور میانگین ریشه در طی رخدادهای مختلف مرحله ایستایی وجود دارد (۰۰۶/۰ = P ) اما تاثیر سرعت بر RMS عضلات مورد مطالعه در دو گروه، معنی دار نبوده است (۳۷/۰ = P ). از نظر RMS بین عضلات مختلف مورد مطالعه در آزمون در طی سرعت آهسته و در هر یک از دو گروه در طی رخدادهای مختلف مرحله ایستایی، تفاوت معنا داری دیده شد ( ۰۰۳/۰ = P ) اما در طی سرعت راحت، تفاوت معنا دار نشد (۱۴/۰ = p ).

نتیجه­گیری: افراد دارای درد ساکروایلیاک در طی هر دو سرعت راحت و آهسته راه رفتن، میزان فعالیت عضلانی بیشتری در طی مراحل مختلف نسبت به گروه کنترل نشان می دهند که می تواند به عنوان یک استراتژی جبرانی در جهت کنترل حرکات تنه بطور موثر، تامین ثبات کافی و انتقال کارآمد نیرو به ناحیه کمری در نظر گرفته شود.

کلید واژه­ها: فعالیت عضلانی، مفصل ساکروایلیاک، راه رفتن، عضلات تنه، عضلات اندام تحتانی


محمدحسن آذرسا، آزاده شادمهر، نادر معروفی، حسین باقری، شهره جلائی، سیدمحسن میر،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: ثبات و کنترل عصبی عضلانی عضلات اسکاپولا، عوامل مهمی در عملکرد شانه حین فعالیت های دینامیک می باشند. الگوی سه بعدی حرکت یکپارچه بین مفاصل گلنوهومرال واسکاپولوتوراسیک به عنوان ریتم اسکاپولوهومرال شناخته می شود.درگیرشدن بیشترعضلات روتاتورکاف و اسکاپولا سبب فراخوانی بیشتر واحدهای حرکتی می گردد،بنابراین شاید بتوان بااعمال بار به عضلات اسکاپولا،ارزیابی دقیق تر وجامع تری ازنقش عضلات دروضعیت اسکاپولا داشت.

روش بررسی : ٣٠ نفر بسکتبالیست مذکر۲۰تا۴۰سال برای انجام آزمون اصلاح شده لغزش خارجی اسکاپولا فراخوانده شدند. فاصله خطی بین زاویه تحتانی اسکاپولا و زایده خاری T۷-۸ در وضعیت های اسکاپشن ۹۰ درجه بدون اعمال بار و با اعمال بار ١ کیلوگرمی توسط ۲ آزمونگر در یک جلسه با کالیپر اندازه گیری شد.یکی از آزمونگران یک هفته بعد آزمون را تکرار نمود.

یافته ها: مقادیر Intra-class Correlation Coefficient (ICC) اینتر و اینتراریتر برای اسکاپشن ۹۰ درجه بدون اعمال بار به ترتیب ۷۳/٠ و ٨٢/٠ وبرای وضعیت اعمال بار ١ کیلوگرمی به ترتیب ٥٤/٠ و ٨٦/٠ بود. میزان Standard Error of Measurement (SEM) در اندازه گیری های اینتر و اینتراریتر برای اسکاپشن ۹۰ درجه بدون اعمال بار به ترتیب ٨٣/٠و ۵۹/٠ سانتیمتر و برای وضعیت اعمال بار ١ کیلوگرمی به ترتیب ۹۷/٠ و ۴۵/٠ سانتیمتر بود.

نتیجه گیری: اعمال بار ١ کیلوگرمی در اسکاپشن، بهبود قابل توجهی در تکرارپذیری آزمون ایجاد ننمود که نشان می دهد میزان این بار، برای فعال کردن عضلات در این ورزشکاران مناسب نمی باشد.

کلید واژه ها : اسکاپشن با بارگذاری، آزمون لغزش خارجی اسکاپولا ، ورزشکاران ، تکرارپذیری.


محمدرضا اکرمی ابرقویی، مهدی عبدالوهاب، حسین باقری، محمود جلیلی، احمدرضا باغستانی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: کودکان فلج مغزی از مراجعین اصلی به مراکز کاردرمانی هستند و دست به عنوان ابزاری مهم در عملکرد روزمره زندگی به حساب می­آید. در اکثر کودکان فلج مغزی عملکرد دست دچار اختلال می­شود. ارتزها و اسپلینت­ها به منظور بهبود پوزیشن، دامنه حرکتی، کیفیت حرکت و عملکرد دست مورد استفاده قرار می­گیرند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک برعملکرد اندام فوقانی، دامنه حرکتی، شدت اسپاستی­سیتی مفاصل آرنج، ساعد و مچ دست و قدرت پینچ (Pinch) و گریپ ( (Grip سمت غالب کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک ۱۲- ۸ ساله می­باشد.

روش بررسی: روش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله­ای در دو گروه مورد و شاهد می­باشد. ۳۰ بیمار فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک ۸ تا ۱۲ ساله که معیار ورود را داشتند، به طور تصادفی در یکی از دو گروه مورد یا شاهد قرار گرفتند. بیماران گروه مورد از یک اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت ۲ ماه، ۸ ساعت در روز استفاده کردند. دراین مطالعه از آزمون جبسون - تیلور برای ارزیابی عملکرد اندام فوقانی، گونیامتر برای ارزیابی دامنه­ی حرکتی آرنج، ساعد و مچ دست، مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی شدت اسپاستی­سیتی آرنج، ساعد و مچ دست و دستگاه دینامومتر دیجیتالی :MIE Medical research Lth برای ارزیابی قدرت گریپ و پینچ استفاده شد.

یافته­ها: در گروه مورد نتایج ارزیابی­ها نشان داد که عملکرد اندام فوقانی (۰۲۶/۰ P≤ )، دامنه حرکتی سوپینیشن ساعد (۰۰۷/۰ P≤ )، اکستنشن مچ دست ) ۰۰۵/۰ P≤ )، شدت اسپاستی­سیتی عضلات پروناتور ساعد (۰۰۱/۰ P≤ ) و عضلات فلکسور مچ دست (۰۰۹/۰ P≤ )، قدرت گریپ (۰۰۱/۰ P≤ ) و پینچ (۰۰۱/۰ P≤ ) بهبود معناداری یافتند اما تاثیر معناداری بر دامنه حرکتی اکستنشن آرنج (۰۷۵/۰ P≤ )، شدت اسپاستی سیتی عضلات فلکسور آرنج (۱۶۴/۰ P≤ ) دیده نشد. در گروه مورد نسبت به شاهد اختلاف­های عملکرد اندام فوقانی (۰۰۱/۰ P≤ )، دامنه حرکتی سوپینیشن ساعد (۰۳۴/۰ P≤ )، اکستنشن مچ دست ) ۰۴۲/۰ P≤ )، شدت اسپاستی­سیتی عضلات پروناتور ساعد (۰۰۹/۰ P≤ ) و قدرت گریپ (۰۰۱/۰ P≤ ) و پینچ (۰۰۱/۰ P≤ ) بهبود معناداری را نشان دادند اما تاثیر معناداری بر دامنه حرکتی اکستنشن آرنج (۱۴۰/۰ P≤ )، شدت اسپاستی­سیتی عضلات فلکسور آرنج (۶۳۸/۰ P≤ ) و مچ دست ( ۱۰۵/۰ P≤ ) دیده نشد.

نتیجه­گیری: تحقیق حاضر نشان می­دهد که استفاده از اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت ۲ ماه، ۸ ساعت در روز می­تواند روش موثری جهت بهبود عملکرد اندام فوقانی، دامنه­ی حرکتی سوپینیشن ساعد، اکستنشن مچ دست و شدت اسپاستی­سیتی عضلات پروناتور ساعد و فلکسور مچ و قدرت گریپ و پینچ کودکان فلج­مغزی دایپلژی اسپاستیک باشد.

کلید واژه­ها: فلج­مغزی، اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک، عملکرد اندام فوقانی، اسپاستی­سیتی، قدرت


مریم حسینی، صدیقه سادات میرباقری، محمود بهرامی زاده، مهدی رصافیانی، رسول ترکمن،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: کودکان فلج مغزی اغلب اختلالاتی را در حرکت و پاسچر نشان می دهند. هدف از این مطالعه بررسی اثر ارتوز داینامیکی نئوپرنی جدید، بر تعادل در کودکان فلج مغزی می باشد.

روش بررسی: پنج کودک فلج مغزی اسپاستیک دای پلژی با میانگین سنی ۷۸/۳ ± ۶/۹سال و میانگین وزن ۸۹/۱۳ ± ۳۹/۲۹ کیلوگرم وارد مطالعه شدند. میزان زاویه اکستنشن زانو با استفاده از الکتروگونیامتر، پارامترهای جابجایی مرکز فشار Center of pressure :COP با استفاده از دستگاه صفحه نیرو کیسلر مدل (۹۲۸۶ BA, Kistler- Switzerland ) و تعادل عملکردی کودکان فلج مغزی با استفاده از تست برگ قبل و بعد از ۶ هفته پوشیدن ارتوز نئوپرنی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت مقایسه داده ها قبل و بعد از ۶ هفته از آزمون ویلکاکسون استفاده گردید.

یافته ­ ها: در مقایسه میزان زاویه اکستنشن زانوی راست قبل و بعد از پوشیدن ارتوز نئوپرنی، اختلاف معناداری مشاهده شد ) ۰۳/۰= (P . اما در میزان زاویه اکستنشن زانوی چپ اختلاف معناداری مشاهده نگردید (۷/۰ (P= . نتایج مطالعه در بررسی پارامترهای جابه جایی مرکز فشار، هیچ اختلاف معناداری را در پارامترها نشان نداد. اما تعادل عملکردی کودکان فلج مغزی با استفاده از ارتوز نئوپرنی بهبودی معناداری را نشان داد.

نتیجه گیری: ارتوز جدید نئوپرنی می تواند در اصلاح راستای بیومکانیکی زانو و همچنین بهبود تعادل عملکردی موثر باشد.

کلیدواژها: فلج مغزی، ارتوزهای داینامیک لیکرا، کنترل پاسچر


علی امیری، حسین باقری، علی اشرف جمشیدی، ساجده سروش، پیرایه محمدی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : سندروم درد مفصل پتلافمورال یکی از شایع ترین مشکلات زانو است. کاهش حس عمقی, درد و تغییر در الگوی فعالیت عضلانی در بیماران مبتلا به درد قدامی زانو دیده می شود. پس این احتمال وجود دارد که بیماران مبتلا به درد قدامی زانو تعادل ضعیف تری داشته باشند.  هدف از این مطالعه بررسی کنترل وضعیتی در بیماران PatelloFemoral Pain Syndrome  ومقایسه آن با افراد سالم است.

روش بررسی: در این مطالعه ۱۰ زن مبتلا به سندروم پتلافمورال) سن ۳۱/۵±۱/۳۱  وزن۹۵/۸ ± ۶/۵۹  قد۰۵/.±۶۲/۱ )  و ۱۰  فرد سالم سن ۲/۲۷±۸۱/۱ وزن ۳۶/۲±۶/۶۰، قد۰/۰±۰۶۷/۱) متناسب با بیماران انتخاب شد. ابتدا میزان درد آنها بر اساس شاخص دیداری درد (VAS)  اندازه گیری شد، سپس پوزیشن پتلا با استفاده از روشMc Connell  اندازه گیری شد. سپس در این دو گروه مسی: Center Of Pressure  COP در دو صفحه ساجیتال و فرونتال با دو وضعیت چشمان باز و بسته در حالی که بیمار بر روی یک پا )پای مبتلا(  ایستاده است به وسیله Force Plate  اندازه گیری شد.

یافته­ها: شاخص درد در افراد مبتلا به سندروم پتلافمورال۴۵/۱ ±۷ و جا به جایی خارجی پتلا در این افراد۷۵/۱± ۰۵/۷  میلیمتر به سمت خارج بود. مقایسه شاخص کلی مسیرCOP  در جهت قدامی-خلفی و در جهت داخلی-خارجی با چشمان باز بین دو گروه سالم و مبتلا به سندروم پتلا فمورال تفاوت معناداری را نشان میدهد (سطح معناداری به ترتیب ۰۰۱/۰و۰۲/۰ ) اما مقایسه شاخص کلی مسیرCOP  در جهت قدامی-خلفی و داخلی-خارجی با چشمان بسته  تفاوت  معنی­داری را نشان نمی­دهد.

نتیجه گیری: افزایش نوسانات وضعیتی در افراد مبتلا به سندروم پتلا فمورال می­تواند به علل وجود درد، تغییر پوزیشن پتلا و جا به جایی خارجی آن و کاهش حس عمقی زانو باشد.

کلید واژه­ها:کنترل پوسچر، سندروم پتلا فمورال، چشمان باز و بسته


بتول باقری پور، مجتبی کامیاب، فاطمه آزادی نیا، علی امیری، محمد اکبری،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ویژه نامه شماره یک فصل زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: به علت تحرک زیاد ستون فقرات گردنی، آرتروز در این ناحیه شایع است. علی رغم مقبولیت بالینی روش درمانی کشش و تجویز رایج آن برای مبتلایان به درد گردن، در مورد اثربخشی این روش درمانی بحث و اختلاف نظر بسیاری وجود دارد.با توجه به عدم وجود اتفاق نظر در مورد اثر بخشی کشش در مطالعات پیشین و عدم وجود شواهد تجربی قانع کننده در زمینه قابلیت کولار پنوماتیک در کاهش علائم ناشی از گردن درد، هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر استفاده از کولار پنوماتیک در میزان کاهش درد، مصرف دارو و بهبود سطح ناتوانایی بیماران مبتلا به آرتروز گردن در مقایسه باگروه کنترل بود.

روش بررسی: بیست و شش بیمار مبتلا به گردن درد ناشی از آرتروز بطور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد مورد بررسی قرار گرفتند، درمان های هات پک، تنس، اولتراسوند، تمرین درمانی و آموزش ارگونومیک به مدت ده جلسه،در هر دو گروه مشترک بود و گروه آزمون علاوه بر درمان های فوق از کشش پیوسته نیز بهره بردند. ارزیابی های درد (Numerical Pain Rating Scale: NPRS)، سطح ناتوانی (Neck Disability Index: NDI) و تعداد داروی مسکن و ضد التهابی غیر استروئیدی، در ابتدای جلسه ی اول و در انتهای جلسه ی آخر صورت گرفت.

یافته­ها: نتایج نشان داد که درد و سطح ناتوانی در هر دو گروهکاهش یافت و میزان این تغییرات در گروه آزمون به میزان قابل توجهی (۰۵/۰P<) بیشتر از گروه شاهد بود.تغییرات میزان مصرف داروی مسکن و ضد التهابی غیر استروئیدی، در هیچ یک از گروه ها و در بین آن ها تفاوت معناداری نداشت (۰۵/۰P>).

نتایج: هر چند کاربرد درمان های فیزیوتراپی به همراه تمرین درمانی و آموزش ارگونومیک باعث ایجاد بهبود قابل توجهی در شدت درد و سطح ناتوانی ناشی از گردن درد در بیماران مبتلا به آرتروز گردن می گردد، با استفاده از کشش پیوسته به وسیله ی کولار پنوماتیک می توان میزان این بهبودی را افزایش داد.

کلیدواژه: اسپوندیلوزیس، درد گردن، کشش، کولار پنوماتیک


فهیمه خالقی، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان مقدم، کاظم مالمیر، حسین باقری، نورالدین نخستین انصاری، شهره جلائی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ویژه نامه شماره یک فصل زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: تاکنون مطالعات متعددی در زمینه تاثیر سرعت زاویه ای بر متغیر های مکانیکی و فیزیولوژیکی مانند گشتاور، نیرو و سطح فعالیت عضلات انجام شده است اما تاکنون تاثیر آن بر روی کنترل الگوی فعالیت عضلات سینرژیست حین انجام یک تکلیف خاص ارزیابی نشده است. مطالعه حاضر با استفاده از متد محاسباتی تعیین و آنالیز سینرژی های عضلانی در قالب فرضیه uncontrolled manifold: UCM تغییرپذیری سینرژی های عضلانی را با تغییر سرعت بررسی کرده است.

روش بررسی: ۱۲ شرکت کننده خانم با میانگین سنی ۲۵ سال بدون هیچ اختلال حرکتی یا نرولوژیکی داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. پس از قرارگیری افراد بر روی دینامومتر Biodex از آنها خواسته شد ده حرکت متوالی فلکشن و اکستنشن زانو را با حداکثر قدرت در دو سرعت˚/s ۴۵ و ˚/s۳۰۰ انجام دهند. فعالیت الکترومیوگرفی عضلات وستوس داخلی، وستوس خارجی و رکتوس فموریس حین اجرای حرکات ایزوکینتیک ثبت و مقادیر واریانس داخل (Variance UCM: VUCM: UCM) و مقادیر واریانس عمود بر آن (Variance Orthogonal: VORT)  نسبت به Jacobian matrix مناسب به طور کمّی محاسبه شد. در نهایت نتایج بین دو سرعت با آزمون آماریt-test  مستقل مقایسه گردید.

یافته ها: میانگین نسبت VUCM/VORT در هر دو سرعت بزرگتر از یک بود و میانگین مقادیر VUCM بین دو سرعت تفاوت معناداری نداشت (۰۵/۰(P>.

نتیجه گیری: تغییر پارامتر سرعت نمیتواند در اتخاذ یک سینرژی حرکتی مناسب توسط سیستم کنترل حرکت بمنظور تثبیت یک متغیر اجرایی خاص تاثیر گذار باشد. بنابراین سرعت زاویه ای عامل مهمی در ارزیابی کنترل حرکات ایزوکینتیک نمیباشد.

کلید واژه ها: تغییرپذیری، سرعت زاویه ای، سینرژی عضلانی، عضلات اکستانسور زانو


زهرا جهانگیری، مهدی عبدالوهاب، حسین باقری، محمود جلیلی، احمدرضا باغستانی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ویژه نامه شماره یک فصل زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

فلج مغزی یکی از دلایل رایج ناتوانی در دوران کودکی است که رشد حرکتی و پوسچر را تحت تاثیر قرار می دهد و منجر به محدودیت در انجام فعالیت می شود. مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک بر اسپاستی پلژیک اسپاستیک ۱۲-روش بررسی: روش مطالعه در این پژوهش، از نوع مداخله ای می باشد. ۲۰ بیمار فلج مغزی همی پلژیک اسپاستیک ۸ تا ۱۲ ساله از بین کودکانی که در مدارس جسمی حرکتی شهر تهران تحصیل می کردند و معیار های ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند که در هر گروه ۱۰ کودک قرار گرفت. بیماران گروه مورد از یک اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت ۲ ماه و روزانه ۶ ساعت استفاده کردند. در این مطالعه از تست جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته مچ دست، ساعد و آرنج، گونیامتر برای ارزیابی دامنه حرکتی مچ دست، ساعد و آرنج و از دستگاه digital pinch/grip analyser برای ارزیابی قدرت دست استفاده شد.

نتایج ارزیابی ها در گروه مورد، نشان دهنده بهبود معنادار عملکرد اندام فوقانی (۰۰۳/۰P<P<) سیته ساعد (۰۰۳/۰P<)، دامنه حرکتی ساعد (۰۰۳/۰P<) و قدرت پینچ (۰۰۳/۰P<) و دامنه حرکتی آرنج (۳۴۳/۰P<نتیجه گیری:کلید واژه ها: فلج مغزی، عملکرد اندام فوقانی ،اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک ، همی پلژیک اسپاستیک


یاشار کچیلی، علی اشرف جمشیدی، محمدعلی سنجری، نادر معروفی، حسین باقری، آرزو صدیق، پریا جمشیدیان،
دوره ۹، شماره ۶ - ( یژه نامه شماره دو فصل زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

آسیب رباط صلیبی قدامی یکی از شایع ترین آسیب های اسکلتی-عضلانی است و سالانه تعداد زیادی از آن ها تحت عمل جراحی بازسازی قرار می گیرند. هدف از انجام این مطالعه مقایسه­روش بررسی:±± و آزمون پرش متقاطع استفاده شد. برای مقایسه بین دو گروه از آزمون تی مستقل استفاده شد.

فعالیت پیش خوراند در عضلات سِمی تندینوسوس (۰۴۱/۰ (P=) در گروه جراحی شده به طور معناداری بیشتر بود. فعالیت پس خوراند عضله ی واستوس مدیالیس نیز در گروه جراحی شده به طور معناداری کمتر بود. (۰۳/۰P=ی پرسشنامه­ و آزمون عملکردی بالاتری داشتند. (۰۰۵/۰P<نتیجه­گیری:کلید واژه­ها:<span lang="FA" style="font-family:;" roman";"="" new="" "times="" roman";="" mitra";="" b="" fa;=""> بازسازی رباط صلیبی قدامی، الکترومیوگرافی، کنترل عصبی عضلانی


مهدیه سادات آل احمد، حسین باقری، سعید طالبیان مقدم، غلامرضا علیایی، محمدرضا هادیان،
دوره ۹، شماره ۶ - ( یژه نامه شماره دو فصل زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: وضعیت ساختارهای عضلانی از جمله کوآدریسپس و همسترینگ در ایجاد و سیر پیشرفت سندرم درد کشککی رانی نقش دارند. به دلیل تاثیر متفاوت تمرین­های زنجیره باز و بسته بر روی زانو، هدف از این مطالعه بررسی کنترل حرکت عضلات زانو از دیدگاه شاخص پاسخ ارادی در هر دو زنجیره حرکتی می­باشد.

روش بررسی: ۱۲ زانوی سالم و ۱۲ زانوی مبتلا (۶ زن در هر گروه) مورد بررسی قرار گرفتند. حین انجام حرکت اکستنشن- فلکشن زانو به وسیله دینامومتر ایزوکینتیک بیودکس و حرکت نیمه چمباتمه روی یک پا، فعالیت الکترومایوگرافی عضلات وستوس مدیالیس ابلیک، رکتوس فموریس، وستوس لترالیس و بایسپس فموریس ثبت شد. سپس شاخص پاسخ ارادی برای هر آزمون محاسبه گردید.

یافته­ها: شاخص پاسخ ارادی در گروه بیماران در مقایسه با گروه سالم تفاوت معناداری نشان نداد. (۰۵/۰<P) همبستگی بین ضریب قرینگی و برآیند فعالیت عضلات در گروه بیماران دیده شد.

نتیجه­گیری: احتمالا شاخص پاسخ ارادی در اختلالات با شدت کم، قدرت تشخیص مناسبی ندارد و نمی تواند بین گروه سالم و بیمار افتراق نشان دهد. همبستگی دیده شده در گروه بیماران ممکن استبیانگر هم زمانی فعالیت عضلات در آنهاباشد.

کلید واژه­ها: سندرم درد کشککی-رانی، کنترل حرکت، شاخص پاسخ ارادی، الکترومایوگرافی سطحی


ملیحه آژنگ، خلیل خیام باشی، علی اکبر فاضل، لاله باقری، سعید امام دوست، خدیجه اوتادی،
دوره ۹، شماره ۶ - ( یژه نامه شماره دو فصل زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از ابعاد سلامت جسمانی داشتن وضعیت جسمانی مطلوب است که در حرکات و فعالیت های روزمره و مهارتهای ورزشی نقش مهم و اساسی دارد. ناهنجاری های ستون فقرات یکی از شایع ترین انواع ناهنجاری ها بوده و در ناهنجاری های ستون فقرات هایپرکایفوزیس یکی از شایعترین دفورمیتی ها است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر تمرینات اصلاحی و تمرین با استفاده از فیزیوبال در اصلاح عارضه هایپرکایفوزیس وضعیتی و متعاقب آن بهبود ظرفیت حیاتی (Vital Capacity: VC) در دانش آموزان دختر بود.

روش بررسی: در تحقیق حاضر۴۴ دانش آموز دختر با میانگین سنی۸۳/۰±۱۳ سال ، با هایپرکایفوزیس وضعیتی شرکت نمودند. شرکت کنندگان دارای هیچگونه سابقه جراحی، آسیب یا درد در اندامهای خود نبودند. از خط کش منعطف برای اندازه گیری انحنای پشتی و از اسپیرومتر دیجیتال جهت اندازه گیری ظرفیت حیاتی، در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. آزمودنی ها بر حسب میزان انحنای پشتی در سه گروه همتاسازی شدند. گروه تجربی یک (۱۵ نفر) تمرینات اصلاحی را با فیزیوبال انجام دادند، گروه تجربی دو (۱۴ نفر) تمرینات اصلاحی را به روش متداول انجام دادند و درگروه کنترل (۱۵ نفر) هیچگونه برنامه تمرینی اعمال نشد. تمرینات به مدت ۱۲ هفته و ۳ جلسه در هفته انجام شد.

یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یکسویه (آنوا) نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون اختلاف معنی دار وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون تعقیبی توکی نشان داد در پس آزمون، بین گروه تجربی یک و دو با گروه کنترل در میزان انحنای پشتی و ظرفیت حیاتی اختلاف معنی دار وجود دارد ولی بین گروه تجربی یک با گروه تجربی دو اختلاف معنی داری مشاهده نشد (۰۵/۰P&ge;)

 نتیجه گیری: اجرای تمرینات اصلاحی با استفاده از فیزیوبال و بدون استفاده از فیزیوبال، می تواند در بهبود عارضه هایپرکایفوزیس پشتی و ظرفیت حیاتی موثر باشد. بین دو شیوه تمرینی تفاوت معنی داری وجود ندارد.

کلید واژه ها: حرکات اصلاحی، ظرفیت حیاتی، فیزیوبال، هایپرکایفوزیس



صفحه 2 از 3     

فصلنامه توانبخشی نوین Journal of Modern Rehabilitation
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 44 queries by YEKTAWEB 4657