[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: تماس با ما :: جستجو ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب جدید پایگاه چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
Google Scholar Metrics

Citation Indices from GS

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۲۴ نتیجه برای زانو

محمد رضا هادیان، طاهره جهانگرد، فرشته پورکاظمی، حسن مظاهری، عبدالعلی خوش اخلاق، ملک ظهوریان، شهره جلائی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر حافظه­کاری فضایی و استفاده از راهکارها را که از جمله مهمترین کارکردهای اجرایی در انجام تکالیف یادگیری و کنش­های هوشی هستند، در کودکان مبتلا به فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک بررسی می­کند.

روش بررسی: در این پژوهش توصیفی ـ  تحلیلی مقطعی، ۴۰ کودک ۷ تا ۱۲ سال در دو گروه ۲۰ نفره شامل کودکان مبتلا به فلج­مغزی دایپلژی اسپاستیک با میانگین سنی ۹۴/۸ سال و گروه کودکان طبیعی با میانگین سنی ۸۶/۸ بر اساس نمونه­گیری غیرتصادفی انتخاب و مقایسه شدند. برای به دست آوردن داده­ها از آزمون توانایی­ها و مشکلات، آزمون عصبی روان­شناختی CANTAB و آزمون هوش ریون استفاده شد. داده­ها نیز با آزمون t مستقل تحلیل شدند.   

یافته­ ها: کودکان مبتلا به فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک در حافظه کاری فضایی با گروه کودکان طبیعی تفاوت داشتند. مقایسه­ی میانگین تعداد خطاها، در ۳ حالت مجزا بررسی شد، و نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد ( ۰۵/۰ > p )، به جز زمانی که هر دو حالت خطا با هم رخ دهد (۰۵/۰ < p). ولی در زمینه­ی استفاده از راهکارها تفاوت معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰ < p).    

نتیجه­ گیری: با توجه به یافته­های فوق پیشنهاد می­شود تا دوره­های توانبخشی شناختی با تمرکز روی مهارت­های اجرایی در درمان بالینی کودکان مبتلا فلج­مغزی دایپلژی اسپاستیک گنجانده شود تا حافظه­کاری را در اعمال و مهارت­های حرکتی پیچیده در آنها بهبود بیشتری یابد.


خسرو خادمی کلانتری، عبدالرضا زاهدی، سمانه رحمنی، سحر بوذری، مهدی رضایی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: مفصل زانو بدلیل تحمل فشارهای زیادی که در حین انجام فعالیتهای روزمره و ورزشی به آن وارد می شود مستعدترین مفصل در ابتلا به استئوآرتریت است.جهت درمان انواع مختلفی از اورتزها به بیماران پیشنهاد می شود که در این میان اورتزهای نئوپرن و سه نقطه فشارازهمه طرفداران بیشتری دارند.  با وجود استفاده شایع از این اورتزها اطلاعات دقیقی در مورد اثرات آنها در بهبود علائم بیماران مبتلا به آرتروز زانو وجود ندارد. در این تحقیق اثر فوری دو ارتز زانوی " نئوپرن چهار فنره" و "سه نقطه فشار اصلاحی" بر کاهش درد و بهبود عملکرد بیماران مبتلا به آرتروز کمپارتمان داخلی زانو مقایسه شده است.

روش بررسی: بیست بیمار (متوسط سن١٢ ± ۵۳ سال) با تشخیص استئوآرتریت کمپارتمان داخلی زانو و با درجه کمتر از ٤( طبق درجه بندی Kellgren& Lawrence و بر اساس تشخیص متخصص ارتوپد) و زاویه واروس بالاتر از º١٨٠درجه در این مطالعه شرکت کردند. عملکرد از طریق آزمون Six minute walking   در روز اول بدون استفاده از ارتز و در روزهای دوم و سوم بلافاصله پس از استفاده یکی از ارتزها با ترتیبی تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت.  میزان درد بیمار با روش آزمون ١٠٠ میلیمتری VAS( visual analogue scale) قبل و بلافاصله بعد از راه رفتن شش دقیقه ای در روز اول مراجعه و در روز دوم و سوم تنها بعد از آزمون راه رفتن بررسی گردید.

یافته ­ها: استفاده از هر دو نوع ارتز باعث کاهش قابل توجه درد (٠١/٠>p) و بهبود عملکرد بیماران (٠١/٠>p)  گردید. مقایسه بین دو نوع ارتز نیز از نظر درد بعد از آزمون min walking test ۶ نشاندهنده تاثیر بیشتر ارتز سه نقطه فشار در کاهش درد بود (٠٠٧/٠ 

نتیجه گیری:  ارتز اصلاحی سه نقطه فشار و نئوپرن باعث کاهش قابل توجه درد و اصلاح ظرفیت عملکردی بیماران مبتلا به آرتروز کمپارتمان داخلی زانو می­گردند. به نظر می­رسد ارتز سه نقطه فشار از جنبه کاهش درد و بهبود عملکردی بیماران  بر ارتز نئوپرن ارجحیت دارد. 


فرشته پورکاظمی، نسرین ناصری، حسین باقری، زهرا فخاری،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: در ارزیابی های فیزیوتراپی و ارتوپدی ، یکی از ابزارهای مهم برای تعیین میزان پیشرفت بیمار ،  بررسی میزان تأثیر تکنیک های درمانی مختلف و همچنین تصمیم گیری در مورد انجام درمانهای بعدی ، اندازه گیری زاویه مفصل می باشد. هدف این مطالعه بررسی پایایی  اندازه گیری زاویه مفصل زانو با استفاده از سیستم متشکل از عکس برداری دیجیتال، مارکر های پوستی و آنالیز با نرم افزارAutoCAD  بود.

روش بررسی: در مرحله اول پایایی مارکرگزاری با سه فاصله زمانی کوتاه (۵ دقیقه)، متوسط(۲ روز) و بلند مدت (۲۰ روز) مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله دوم پایایی عکس برداری با دوربین دیجیتال از وضعیت مفصلی جهت اندازه گیری با AutoCAD ، ابتدا طبق روش گفته شده بررسی شد. در مرحله سوم بررسی پایایی آنالیز زاویه با نرم افزار AutoCAD صورت گرفت.

یافته ­ها: در مرحله اولICC  در پایایی تکرار اندازه گیری های آزمونگر جهت انجام مارکرگذاری با فاصله زمانی کوتاه (۵ دقیقه)، متوسط(۲ روز) و بلند مدت (۲۰ روز) به ترتیب معادل ۹۷/۰، ۹۴/۰ و ۷۳/۰ شد. در مرحله دوم ICC  در پایایی تکرار اندازه گیری های آزمونگر جهت انجام عکس برداری معادل ۹۹/۰ و در مرحله سوم ICC در پایایی تکرار اندازه گیری های آزمونگر جهت اندازه گیری زاویه با نرم افزار AutoCAD نیز معادل ۹۹/۰ به دست آمد.

نتیجه گیری: در این مطالعه مشاهده شد که سیتم معرفی شده دارای پایایی بالا بوده و جهت استفاده برای اندازه گیری زاویه مفصلی مناسب می باشد.


فرشته پورکاظمی، نسرین ناصری، حسین باقری، زهرا فخاری،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف:  پیشرفت رو به رشد فعالیتهای ورزشی به صورت حرفه ای منجر به گسترش تحقیقات پایه و بالینی در این زمینه شده است. پیچ خوردگی مچ پا (lateral ankle sprain: LAS) شایعترین آسیب ورزشی می باشد. علیرغم تحقیقات وسیع پایه و بالینی در این زمینه، تعداد زیادی از این افراد به ناپایداری مزمن مفصل مچ پا (chronic ankle instability: CAI) مبتلا می شوند. این عقیده وجود دارد که نقص کنترل نوروماسکولار که بدنبال پیچ خوردگی مفصل مچ پا رخ می دهد میتواند عاملی برای ناپایداری مزمن این مفصل باشد وافراد درگیر را مستعد ضایعه مجدد نماید. از آنجا که هیچ گونه مطالعه ای در مورد حس وضعیت مفصل زانو در ناپایداری مچ پا  وجود نداشت، در این تحقیق  ما به بررسی ان پرداختیم .

روش بررسی:۲۰ زن داوطلب (۱۰ نفر سالم و ۱۰ نفر مبتلا به CAI)  دراین مطالعه شرکت کردند. حس وضعیت مفصل در زانوی اندام مبتلا و سالم افراد بیمار و نیز زانوی اندام غالب افراد سالم از طریق بازسازی زاویه در همان مفصل مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی در دو وضعیت نشسته و ایستاده و در هر وضعیت در دو دامنه میانی و خارجی صورت گرفت. اندازه­گیری زوایای مفصل زانو با استفاده از سیستمی متشکل از مارکرگذاری پوستی، عکس برداری دیجیتال و آنالیز زاویه با نرم افزار AutoCAD اندازه گیری شد. خطای مطلق به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد.

یافته ­ها: در مقایسه بین حس وضعیت مفصل زانوی اندام درگیر و سالم افراد مبتلا به ناپایداری مزمن مچ پا، و نیزحس وضعیت مفصل زانوی اندام درگیر افراد مبتلا و اندام غالب افراد سالم اختلاف معناداری مشاهده نشد. در مقایسه بین حس وضعیت مفصل زانو در دو دامنه میانی و خارجی در هر سه گروه اختلاف معناداری نیز مشاهده نشد. همچنین بین حس وضعیت مفصل زانودر دو وضعیت ایستاده و نشسته در سه گروه اختلاف معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰p> ).

نتیجه گیری:  نتایج این مطالعه نشان داد که در افراد با ناپایداری مزمن مفصل مچ پا در دو وضعیت نشسته و ایستاده اختلال حس وضعیت مفصل زانووجود ندارد.



کبری قاسمی، علی اشرف جمشیدی، مسعوده مستوفی، محمدرضا کیهانی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی عضلانی عبارت است از نقص در تولید حداکثر نیرویی که عضله­ می­تواند تولید کند. ورزشکاران و بیماران مکرراً با مساله ی خستگی مواجهند. خستگی عاملی است که باعث کاهش عملکرد عضله شده و عموماً در اثر حرکات تکراری یا انقباضات مداوم عضلانی ایجاد می شود و می­تواند منجر به ایجاد ضایعات مختلفی شود. از هزاران سال پیش، از ماساژ برای توانبخشی و ایجاد ریلکسیشن استفاده می­شده است. عقیده بر این است که ماساژ دارای فوائدی در درمان خستگی عضلانی بوده و بهمین منظور در کلینیکها و مراکز ورزشی از آن استفاده می­شود. هنوز شواهد علمی کافی که نشان دهنده تأثیر ماساژ بر عملکرد عضله ویا تسریع روند ریکاوری  باشد وجود ندارد. هدف از اجرای این تحقیق مقایسه تأثیر ماساژ و استراحت بر خستگی عضلات اکستنسوری زانو متعاقب انقباض­های ایزوکینتیک کانسنتریک بیشینه بود.

روش بررسی: در این تحقیق ۱۵ نفر خانم بین ۳۰-۲۰ سال که حداقل هفته­ای یک بار به صورت غیر حرفه­ای در فعالیتهای ورزشی شرکت داشتند، به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی سه بار به آزمایشگاه مراجعه می­نمود. اولین جلسه برای آشنایی با نحوه انجام انقباض ایزوکینتیک بود. تست اصلی هم در دو جلسه بعدی انجام می شد.در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، میزان خستگی اداراک شده، متوسط حداکثرگشتاور و متوسط توان کانسنتریک ایزوکینتیک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعت ۶۰ درجه در ثانیه اندازه­گیری می­شد. سپس پروتکل خستگی یعنی تکرار انقباض­های ایزوکینتیک بیشینه تا زمانیکه قدرت فرد برای سه بار متوالی به ۵۰% حداکثر مقدار خود کاهش پیدا می کرد اجرا می­گردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، متوسط حداکثرگشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مجددا مورد ارزیابی قرار می­گرفت. سپس آزمودنی به مدت ۱۵ دقیقه ماساژ (ترکیبی از تکنیکهای ماساژ کلاسیک) دریافت و یا به صورت طاقباز خوابیده و فقط استراحت می­نمود. پس از پایان یافتن شرایط مداخله (ماساژ یا استراحت) برای سومین بارمتوسط حداکثر گشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مورد ارزیابی قرار می­گرفت.

یافته ­ها: اعمال ۱۵ دقیقه ماساژ پس از خستگی بیشینه و افت نیرو تا ۵۰ درصد حداکثر گشتاور باعث شد که متوسط حداکثر گشتاور از ۷/۵۶ نیوتن-متر به ۵/۹۱ نیوتن-متر، متوسط توان از ۶/۳۸ به ۶/۶۳ نیوتن متر بر ثانیه و خستگی ادراک شده از ۱/۹۰ به ۲/۱۰ میلی متر تغییر یابد . اما ۱۵ دقیقه استراحت متوسط حداکثر گشتاور را از ۴/۵۵ به ۱/۶۸ نیوتن-متر، متوسط توان را از ۷/۳۷ به ۴۸ نیوتن متر بر ثانیه و خستگی ادراک شده را از ۱/۹۰ به ۷/۲۰ میلی متر تغییر داد .

نتیجه گیری: بررسی یافته­های تحقیق نشان داد بین اثر ماساژ و استراحت در بهبود خستگی تفاوت وجود دارد. ماساژ توانست عملکرد عضلانی پس از خستگی بیشینه را بهبود بخشد در حالی که استراحت چنین تاثیری نداشت. همچنین هم ماساژ و هم استراحت هر یک به تنهایی خستگی ادارک شده را کاهش دادند اما تاثیر ماساژ بر این مورد نیز بیشتر از تاثیر استراحت بود. در کل به نظر می رسد که ماساژ نسبت به استراحت، عامل موثرتری در بهبود خستگی باشد.


ناهید پیرایه، سعید طالبیان، محمدرضا هادیان، غلامرضا علیایی، شهره جلائی، حسن مظاهری،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: استئوآرتریت زانو یکی از شایع ترین مشکلات عضلانی- اسکلتی می باشد که می تواند روی فعالیت روزانه زندگی افراد مبتلا اثر بگذارد و منجر به بروز وابستگی در حین انجام فعالیت های روزمره و اختلال عملکرد از جمله تعادل این بیماران شود. لذا هدف از این مطالعه بررسی ثبات استاتیک افراد مبتلا به استئوآرتریت زانو با استفاده از دستگاه صفحه نیرو و مقایسه آن با گروه سالم می باشد.

روش بررسی: ثبات پاسچر در دو گروه بیمار و سالم (هر گروه ۲۰ نفر) در ۲ وضعیت بر روی دستگاه صفحه نیرو بررسی شد. وضعیت ها شامل ایستادن روی دو پا با چشمان باز و بسته بود. میانگین جابه جایی مرکز فشار در محور قدامی- خلفی و داخلی- خارجی اندازه گیری شد.

یافته ها: دامنه جابه جایی مرکز فشار در جهت داخلی- خارجی در وضعیت ایستاده روی دوپا در گروه بیمار افزایش(۰۵/۰>P) یافت. همچنین میزان جابه جایی مرکز فشار در جهت قدامی- خلفی و داخلی- خارجی در هر دو گروه بیمار و سالم در وضعیت ایستاده روی دوپا با چشم بسته بیشتر از وضعیت چشم باز بود(۰۵/۰>P).

نتیجه گیری: بیمارانی که مبتلا به استئوآرتریت زانو هستند، دچار آسیب پاسچر و افزایش نوسانات مرکز فشار می باشند. بنابراین یکی از مهمترین اهداف توانبخشی برگرداندن کنترل تعادل مطلوب در این بیماران می باشد.


مرضیه نجفی، سبحان نجفی، سعید طالبیان،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف:  شرایط بیومکانیک اندام میتواند تاثیر بارزی بر بکارگیری واحدهای حرکتی داشته باشد. الکترو میوگرافی سطحی روشی است برای ارزیابی فعالیت عضلانی و زمان شروع آن در هنگام فعالیتهای مختلف.  هدف از این تحقیق استفاده از این روش برای تعیین کارکرد مراکز کنترل حرکت به ازای نوع کار در عضلات اکستانسور مفصل زانو ‌است.

روش بررسی: تعداد ده فرد سالم در این تحقیق شرکت کردند و در دو زنجیره باز و بسته پنج بار حرکت خم و باز شدن زانو را همزمان با ثبت الکترومیوگرافی عضلات انجام دادند. پس از محاسبه انتگرال هر یک از تکرارها بر اساس زنجیره (باز - بسته) و نوع انقباض (کانسنتریک - اکسنتزیک) متوسط سه تکرار میانی از پنج تکرار محاسبه و مقایسه شدند.

یافته ها: مقایسه بکارگیری واحدهای حرکتی در سه عضله اکستانسور زانو در دو نوع انقباض کانسنتریک و اکسنتریک در زنجیره باز تفاوت معنی‌داری را نشان نداد ولی در زنجیره بسته برای دو عضله واستوس مدیالیس و واستوس لترالیس این تفاوت معنی‌دار بود (P<۰,۰۵). نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در بکارگیری واحدهای حرکتی سه عضله  بین دو زنجیره باز و بسته در دو نوع انقباض وجود دارد (P<۰.۰۰) .

نتیجه گیری: : در زنجیره باز بین دو انقباض کانسنتریک و اکسنتریک نحوه بکارگیری واحدهای حرکتی تفاوتی ندارند. این فرایند حاکی از آن است که صرف نظر از نوع انقباض در زنجیره باز وارد ساختن نرونهای حرکتی در یک الگوی کنترلی قرار دارند. در زنجیره بسته انقباض کانستریک از بکارگیری واحدهای بیشتری نسبت به اکسنتریک بر خوردار است که با مکانیزم میزان دخالت جزء انقباضی نسبت به عوامل غیر انقباضی همسو است و این امر ناشی از طبیعت دو نوع فعالیت است که در زنجیره بسته بیشتر عینیت پیدا کرده‌است. مقایسه بین دو زنجیره نشان داد که در زنجیره بسته هر دو نوع انقباض (اکسنتریک و کانسنتریک) دارای حجم بیشتری از واحدهای حرکتی هستند. بدین معنی که در زنجیره بسته به لحاظ اثر نیروهای وارده این افزایش اتفاق افتاده‌است.


هادی راحمی، سید کمال الدین مصطفوی، فاطمه اسفندیارپور، محمد پرنیان پور، ابوالفضل شیرازی عدل،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: مفصل زانو به دلیل حرکات و بارهای زیادی که در طی انواع  فعالیت های روزمره، شغلی و ورزشی بر آن تحمیل می‌شود، در معرض خطر بالای صدمات و دژنراسیون است. استئوآرتریت و آسیب های لیگامانی اغلب سبب بروز درد و کاهش سطح فعالیت های فرد می‌گردد که این امر خود هزینه‌های انسانی واقتصادی هنگفتی را بر جوامع تحمیل می‌کند. از این رو برای سال های متمادی مطالعه  بیومکانیک مفصل زانو همواره  مورد توجه محققین زیادی بوده ‌است. هدف اصلی این تحقیقات شناخت بهتر عملکرد مفصل زانوی سالم و آسیب‌دیده است. بطوریکه عمده روش های پیشگیری از آسیب و درمان بر اساس همین تحقیقات بنا شده‌ است.

روش بررسی: بدلیل مشکلات، محدودیت های عملی و اخلاقی همچنین هزینه هنگفت انجام مطالعات تجربی بر روی زانوی زنده و جسد استفاده از مدل‏سازی ریاضی به روش المان محدود ابزار کارا، قوی و مکملی برای بررسی بیومکانیک مفصل زانو است.

یافته ها:‌ مزیت روش المان محدود در بررسی بیومکانیک مفصل مقاوم بودن آن برای تلفیق نمودن هندسه سه بعدی مفصل زانو، قیود پیچیده و شرایط بارگذاری، همچنین موادی با ویژگی‏های غیر خطی و ناهمگن است.

نتیجه گیری: در این مقاله با مرور مطالعات مهمی که با روش المان محدود به بررسی بیومکانیک زانو پرداخته‌اند و بحث پیرامون عمده نتایج آنها به ترسیم چشم‌انداز آتی در بررسی بیومکانیک مفصل زانو مبادرت شده ‌است.


سعید خاتم ساز، ملیحه موسوی قمی، سعید طالبیان،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف:  خستگی عضلانی عاملی برای آسیب‌دیدگی‌است. توانایی انجام حرکت بدون خطا و کنترل پذیری آن در کاهش ضایعات اثر مهمی دارد. به ‌دنبال خستگی تکرارپذیری حرکت کاهش می یابد. ارزیابی کنترل حرکت به‌دنبال خستگی می‌تواند بستری مناسب برای بررسی تغییرات بوجود آمده باشد و در توصیه های درمانی جهت جلوگیری از صدمات کمک نماید. هدف این تحقیق بررسی تغییرات بوجود آمده در کنترل حرکت بر اساس بروز خستگی از دیدگاه فیزیولوژیک در افراد سالم و بیماران با درد جلوی زانو است.
روش بررسی:
 تعداد ۱۵ خانم (۱۰ فرد سالم و ۵ بیمار با علائم دو طرفه) داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ثبت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات واستوس مدیالیس، واستوس لترالیس و رکتوس فموریس هر دو  سمت (۲۰ عضله سالم و ۱۰ عضله بیمار) در حین آزمون خستگی در دو زنجیره باز و بسته  بدست آمد. قبل و بلا فاصله بعد از خستگی پنج تکرار داینامیک تعیین و سه تکرار میانی آن جهت مقایسه ضریب قرینگی به‌عنوان شاخص ارزیابی کنترل و کاهش میانه طیف فرکانس به‌ عنوان شاخص خستگی در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: به‌دنبال خستگی در هر دو گروه میانه طیف فرکانس کاهش معنی­داری نشان داد که در گروه بیماران این کاهش بیشتر بود. همچنین کاهش معنی‏داری در شاخص قرینگی در بعد از خستگی مشاهده شد. این معیار در بین دو گروه در قبل از خستگی معنی دار بود ولی بعد از خستگی تفاوتی نداشت. 

 نتیجه‌گیری: خستگی سبب کاهش میانه فرکانس در حرکات داینامیک می‌گردد. بدنبال درد و اختلال عملکرد مراکز بالای سیستم کنترل حرکت از سینرژی های متفاوتی استفاده می کنند. بعد از خستگی الگوی سینرژی تغییر کرده و در انقباضات داینامیک ضریب قرینگی کاهش می یابد این تغییر وابسته به اختلال عملکردی و درد بوده و الگوی ثابتی ندارد.


الهام اسفندیاری، مجتبی کامیاب، نسیم فروغی، حمیدرضا یزدی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر کفی با گوه خارجی بر میزان درد، علائم آرتریت، فعالیت های روزانه، فعالیت های ورزشی-تفریحی و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به استئوآرتریت بخش داخلی زانو با تأثیر کفی با گوه خارجی و استرپ ساب تالار بود.

روش بررسی: بیست و هفت بیمار با استئوآرتریت درجه ۱ یا ۲ بخش داخلی زانو بر اساس سیستم درجه بندی Kellgren  و  Lawrence با سنی بیش از ۴۰ سال در این مطالعه شرکت کردند. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه کفی با گوه خارجی (۱۴=n) و کفی با گوه خارجی و استرپ ساب تالار (۱۳=n)، قرار گرفتند. نسخه فارسی پرسشنامه  Knee injury and osteoarthritis outcome score(KOOS) یکبار قبل از استفاده از کفی و ۴ هفته بعد از استفاده از کفی در منزل به مدت ۵ تا ۱۰ ساعت در روز توسط شرکت کنندگان مطالعه تکمیل گردید.

یافته ها: در مرحله اول و شروع تحقیق تفاوتی در میزان درد، علائم، فعالیت های روزمره، فعالیت های تفریحی-ورزشی و کیفیت زندگی بیماران در دو گروه وجود نداشت و دو گروه کاملاً همگن بودند. بعد از ۴ هفته استفاده از کفی با گوه خارجی و کفی با گوه خارجی و استرپ ساب تالار بهبودی معناداری در ۵ شاخص پرسشنامه  KOOS یافت شد. نتایج به دست آمده در گروه کفی با گوه خارجی و استرپ ساب تالار نسبت به گروه کفی با گوه خارجی، به جز شاخص درد اختلاف معناداری نشان داد.

نتیجه گیری: کفی با گوه خارجی می تواند سبب بهبودی علائم آرتریت در بیمارانی با استئوآرتریت خفیف بخش داخلی زانو گردد، گرچه تعامل استرپ ساب تالار با کفی با گوه خارجی می تواند انتخاب مؤثرتری در تجویز کفی در این دسته از بیماران باشد.


محمدرضا پوراحمدی، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی، سعید طالبیان، علی اشرف جمشیدی، هلاکو محسنی فر،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: درد قدامی زانو یکی از شایع‌ترین مشکلات زانوست. تاکنون مطالعات زیادی در مورد درد قدامی زانو و تأثیر درمان‌های مختلف بر این عارضه صورت گرفته است. امروزه این واژه کلی را به طور دقیق‌تر تقسیم‌بندی کرده و مورد مطالعه قرار می‌دهند. سندروم اکستانسیون زانو یکی از مشکلات شایع در زمینه ارتوپدی و فیزیوتراپی است که با افزایش سفتی عضله چهارسررانی شناخته می‌شود و می‌تواند باعث درد قدامی زانو شود. هدف از این مقاله مروری بررسی نقطه نظرات جدید و تناقضات پیرامون این عارضه می‌باشد.

روش بررسی: جستجوی نظام‌مند بانک‌های اطّلاعاتی مدلاین Pubmed و سایت ScienceDirect و مجله JOSPT، برای شناسایی مقالات چاپ شده و مطالعات صورت گرفته بر روی درد قدامی زانو، بخصوص مطالعات انجام شده بر روی سندروم اکستانسیون زانو انجام شد. بعلاوه، مطالعات مربوط به دیدگاه‌های گوناگون پیرامون درد قدامی زانو و همچنین  اثر بخشی مداخلات و درمانهای مختلف بر روی درد قدامی زانو و سندروم اکستانسیون زانو شناسایی شد.

یافته‌ها: تعداد ۵۰ مقاله در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت که از بین این تعداد، ۴۲ مقاله تأثیر درمانهای گوناگون را بر درد قدامی زانو مورد بررسی قرار دادند. تعداد ۵ مقاله به بررسی دقیق جنبه‌های گوناگون درد قدامی زانو پرداخت و ۳ مقاله دیگر در مورد سندروم اکستانسیون زانو بود.

نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعات، نشان داد که علل ایجاد کننده درد قدامی زانو را می‌توان به دو دسته ۱: درد قدامی زانو مرتبط با مشکلات پاتلوفمورال و ۲: درد قدامی زانو غیر مرتبط با مشکلات پاتلوفمورال طبقه‌بندی کرد. سندروم اکستانسیون زانو جز علل درد قدامی زانو غیرمرتبط با مشکلات پاتلوفمورال است. در این عارضه در دراز مدّت استخوان پاتلا دچار افزایش زاویه تیلت شده و همین عامل می‌تواند به افزایش درد بیماران بیافزاید. در درمان نیز بر خلاف باور عمومی که بر روی کشش مجموعه تنسورفاسیالاتا و ایلیوتیبیال باند تأکید می‌کنند باید بیشتر به کشش عضله مستقیم رانی توجه نمود تا کشش مجموعه تنسورفاسیالاتا و ایلیوتیبیال باند، زیرا باند ایلیوتیبیال اثر کمتری بر روی تیلت استخوان پاتلا دارد.


مصطفی رحیمی، مهیار صلواتی، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی، لقمان محمدی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعۀ حاضر به منظور بررسی ارتباط سفتی عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ با درد قدامی زانو انجام گردید تا بر اساس آن سفتی عضلانی به عنوان یک پارامتر بالینی مهم در فرآیند ارزیابی و درمان مورد استفاده قرار گیرد.

روش بررسی:در این مطالعۀ غیرتجربی و مورد-شاهدی،۲۰ فرد مبتلا به درد قدامی زانو با نمونه گیری ساده و در دسترس و ۲۰ فرد سالم با روش جورکردن با بیماران، انتخاب و سفتی بخشهای پروگزیمال و دیستال عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ آنها بوسیلۀ دستگاه داینامومتر بیودکس اندازه گیری شد.همچنین حداکثر گشتاور کانسنتریک حرکات فلکشن و اکستنشن ران و زانو به عنوان قدرت این عضلات در دو گروه بیمار و سالم مقایسه و با استفاده از آزمون های تی مستقل و تحلیل همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته­ ها: درد قدامی زانو با سفتی سر پروگزیمال عضلات رکتوس فموریس(۳۲۰/۰P=)و همسترینگ(۱۲۵/۰P=)ارتباط معنا دار نداشت ولی درد قدامی زانو با سفتی سر دیستال عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ تفاوت معنی دار داشت(۰۰۱/۰>P). رابطۀ درد قدامی زانو با قدرت این عضلات معنادار بود  (۰۰۱/۰>P). همبستگی معنا داری بین قدرت و سفتی عضلات رکتوس فموریس(۳۵۶/۰P=) و همسترینگ(۶۴۳/۰P=) در افراد مبتلا به درد قدامی زانو مشاهده نشد ولی در افراد سالم همبستگی معنی داری مشاهده شد(۰۰۱/۰>P).

نتیجه­ گیری: در افراد مبتلا به درد قدامی زانو سفتی بخش دیستال عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ افزایش یافته، قدرت عضلانی کاهش می یابد. افزایش قدرت در افراد سالم همراه با افزایش سفتی می باشد ولی در بیماران این رابطه وجود ندارد. همچنین شاید بتوان گفت عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ دارای بخش­های عصبی- عضلانی مختلفی می باشند.


ناهید پیرایه، سعید طالبیان، محمدرضا هادیان، غلامرضا علیایی، شهره جلائی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: استئوآرتریت زانو یکی از شایع ترین مشکلات عضلانی- اسکلتی می‌باشد که می‌تواند روی فعالیت‌های روزمره زندگی افراد مبتلا اثر بگذارد. مطالعات متعدد اختلال کنترل تعادل را در این افراد نشان می‌دهند ولی تاکنون هیچ مطالعه‌ای به بررسی اثر فعالیت شناختی بر روی کنترل پاسچر افراد مبتلا به استئوآرتریت زانو نپرداخته است. لذا هدف از این تحقیق، بررسی اثر فعالیت شناختی بر روی کنترل پاسچر افراد مبتلا به استئوآرتریت زانو بوده است.
روش بررسی:
ثبات پاسچر در دو گروه زنان بیمار و سالم (هر گروه ۲۰ نفر) در ۴ حالت بر روی دستگاه صفحه نیرو بررسی شد. حالت‌ها شامل ایستادن روی دو پا با چشم‌های باز و بسته با و بدون انجام تکلیف شناختی بود. سطح زیر منحنی(Area) و سرعت میانگین(Mean Velocity) به عنوان شاخص‌های ثبات پاسچرال استاتیک اندازه گیری شد.
یافته‌ها:
سطح زیرمنحنی در وضعیت ایستاده روی دوپا در گروه بیمار افزایش(۰۵/۰>P) یافت. در شرایط تکلیف دوگانه، میزان سرعت میانگین کاهش معناداری(۰۵/۰>P) را نشان داد. ولی پاسخ به تکلیف دوگانه تفاوت معناداری بین دوگروه نداشت(۰۵/۰ 
سمیه محمودی اقدم، خسرو خادمی کلانتری، علیرضا اکبرزاده باغبان، مهدی رضایی، عباس رحیمی، صدیقه سادات نعیمی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: استئوآرتریت شایع ترین بیماری مفصلی بزرگسالان سرتاسر جهان است و سهم زیادی در ایجاد ناتوانی در سالمندان دارد. بیماران مبتلا به استئوآرتریت پیشرفته زانو معمولا از درد و ناتوانی شدید عملکردی شکایت دارند. در این بیماران درمان های محافظه کارانه اغلب با نتایج ضعیفی در کاهش درد و بهبود عملکرد همراه می باشد. در این پژوهش، اثرات کشش مکانیکی مفصلی بر میزان درد، تورم، دامنه حرکتی و توانایی عملکردی بیماران مبتلا به استئوآرتریت پیشرفته زانو مورد بررسی قرار گرفته است.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی، ۴۰ بیمار زن مبتلا به استئوآرتریت درجه ۳و ۴ کلگرن و لارنس بطور تصادفی در دو گروه درمان رایج فیزیوتراپی با و بدون اعمال کشش مفصلی انتخاب و تحت درمان قرار گرفتند. ظرفیت عملکردی و درد به ترتیب بوسیله آزمون مسافت راه رفتن شش دقیقه ای و Visual Analog Scale مورد ارزیابی قرار گرفت. از گونیامتر برای اندازه گیری دامنه حرکتی استفاده شد. ادم زانو نیز به وسیله متر نواری اندازه گیری شد.

یافته‌ها: درمان رایج همراه با اعمال کشش نسبت به درمان رایج فیزیوتراپی به طور معنی داری سبب کاهش بیشتر درد(۰۱/۰>P) وافزایش بیشتر توانایی عملکردی بیماران (۰۵/۰>p) گردید.

نتیجه گیری: درمان رایج همراه با اعمال کشش اثرات بهتری نسبت به درمان رایج فیزیوتراپی دارد.


فریبا اصل ذاکر، شاهین گوهرپی، محمدجعفر شاطرزاده، شهلا زاهد نژاد، امیر نوالی، قدمعلی طالبی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: مبتلایان به آسیب رباط متقاطع قدامی (Anterior Cruciate Ligament: ACL) زانو به دو گروه کوپر (Coper) و غیر کوپر(Non- coper) تقسیم می‌شوند. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر تمرینات اغتشاشی همراه با توانبخشی سنتی بر آزمون‌های عملکردی اندام تحتانی و رابطه حداکثر گشتاور ایزوکینتیک عضلات زانو در دو گروه از مبتلایان به آسیب ACL بود.

روش بررسی: در این مطالعه کار آزمائی بالینی، ۲۴ فرد مبتلا به آسیب ACL به دو گروه کوپر و غیر کوپر تقسیم شدند. دو گروه طی ۴ هفته، هفته ای سه جلسه، در یک برنامه تمرین درمانی شامل تمرینات اغتشاشی و توانبخشی سنتی ( تمرینات کششی، افزایش قدرت و استقامت) شرکت کردند. ارزیابی عملکردی اندام تحتانی با استفاده از آزمون‌های پرش و نسبت حداکثر گشتاور ایزوکینتیک فلکسورها به اکستنسورهای زانو مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: بعد از ۴ هفته، تمامی آزمون‌های عملکردی در هر دو گروه به طور معنی‌داری بهبود یافتند و آزمون پرش‌های متوالی سریع در فاصله ۶ متر در گروه کوپر نسبت به گروه غیر کوپر بهبودی بیشتری نشان داد (۰۰۱/۰P=). نسبت حداکثر گشتاور ایزوکینتیک فلکسورها به اکستنسورهای زانو در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت، اما در گروه کوپر کوچک‌تر و به مقادیر نرمال نزدیک‌تر بود.

نتیجه‌گیری: تمرینات اغتشاشی همراه با توانبخشی سنتی موجب بهبودی توانائی‌های عملکردی اندام تحتانی در هر دو گروه کوپر و غیر کوپر شده و احتمالا افراد غیر کوپر نیز پس از اتمام برنامه‌های توانبخشی شانس بازگشت به برخی فعالیت‌های روزمره را دارند.

کلید واژه‌ها: رباط متقاطع قدامی، تمرینات اغتشاشی، آزمون‌های عملکردی، حداکثر گشتاور ایزوکینتیک زانو


نیوشا نام آوریان، اصغر رضا سلطانی، محبوبه رکابی زاده،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: ژنوواروم و ژنووالگوم از شایع ترین تغییر شکل های مفصل زانو در کودکان و بزرگسالان می باشند. در این تغییر شکل ها ممکن است به علت تغییر محور مکانیکی اندام تحتانی، تغییراتی در نحوه ی عملکرد عضلات زانو ایجاد شود. هدف از این مطالعه فراهم کردن اطلاعات پایه ای در مورد نحوه ی عملکرد عضلات زانو در بیماران مبتلا به ژنوواروم و ژنووالگوم است.

روش بررسی: این مطالعه باجستجو در منابع موجود از سال ۱۹۹۰ میلادی به بعد و از طریق جستجو در سایت های PubMed و Science Direct و Google Scholar و سایر منابع اینترنتی معتبر و نیز کتاب های موجود در کتابخانه، با جستجوی کلمات کلیدی knee muscles ، genu varum ، genu valgum ، bow leg ، knock knee ، knee frontal angle انجام شد.

یافته­ها: از بین۱۰۲مقاله و ۱۰ کتاب حاصل از جستجوی اولیه تنها ۳۰ مقاله و ۵ کتاب به موضوع این مطالعه ی مروری ارتباط داشتند ولی در بین این منابع تنها ۱۰ مقاله و ۲ کتاب به طور خاص در مورد تغییراتی که در عضلات اطراف زانو در این تغییر شکل ها ایجاد می شود، صحبت کرده بودند.

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهند که در افراد مبتلا به تغییر شکل های ژنوواروم و ژنووالگوم تغییراتی در ساختار و عملکرد عضلات اطراف زانو ایجاد می شود. با توجه به این که اکثر مطالعات تغییرات ساختاری و عملکردی عضله کوادریسپس را مورد بررسی قرار داده اند و مطالعات کمی بر روی باقی عضلات انجام شده نیاز به انجام مطالعات بیشتر در این زمینه احساس می شود.

کلید واژه­ها: ژنوواروم، ژنووالگوم، زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری، عضلات اطراف زانو


فاطمه قاسمی دهچشمه، علی امیری، نادر معروفی، علی اشرف جمشیدی، شهره جلائی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: وجود یا عدم وجود پایایی در نتایج حاصل از ثبت الکترومیوگرافی سطحی عضلات، همواره مورد سوال بوده است (۱) هدف از مطالعه­ی حاضر، سنجش میزان پایایی زمان تاخیری واکنش الکترومیوگرافی عضلات  اطراف مفصل زانو، در مواجهه با اغتشاش پیش­بینی نشده­ی چرخشی در صفحه­ی عرضی، از ناحیه­ی سطح اتکا بود.

روش بررسی: در مطالعه­ی حاضر ۲۰ خانم سالم و عاری از هرگونه دفورمیتی مشخص در اندام تحتانی با دامنه­ی سنی ۱۹تا۳۰ سال شرکت داشتند. از هر فرد ثبت الکترومیوگرافی سطحی از شش عضله­ی اطراف مفصل زانو، به تفکیک در۴ وضعیت شامل: چرخش خارجی (Ext Rot ( از ناحیه­ی کف پا در صفحه­ی عرضی بازانوی خم و زانوی صاف و چرخش داخلی Inter Rot)) در همین شرایط دروضعیت ایستاده روی یک پا Single leg stance))، طی ۴ مرحله انجام گرفت. تکرار پذیری درون جلسه­ای (Intra session) از طریق ضریب همبستگی درون گروهی ICC coefficients: Intraclass correlation برای زمان وارد عمل شدن عضلات در مواجهه با اغتشاش در چهارحالت اعمالی، مورد بررسی قرار گرفت.

یافته ها: از نتایج حاصل در۲۴حالت مورد بررسی، ۱۸حالت عضلات در زمان وارد عمل شدن تکرارپذیری متوسط تا بالاداشتند (طبقه بندی مونرو)

نتیجه گیری: عضلات از نظر میزان پایایی زمان تاخیری وارد عمل شدن، در مواجهه با اغتشاش چرخشی، باتوجه به زاویه ی مفصلی و جهت اعمال چرخش در صفحه­ی عرضی، مقادیر متفاوتی را نشان دادند. از نظر جهت چرخش، اکثر عضلات در مواجهه با اغتشاش چرخش خارجی (ساعتگرد) نسبت به چرخش داخلی (خلاف ساعتگرد) و از نظر زاویه ی مفصلی در اغتشاشات با زانوی صاف نسبت به اغتشاشات با زانوی خم، میزان پایایی بیشتری نشان دادند.

کلید واژه ها: عضلات زانو، الکترومیوگرافی سطحی، پایایی، اغتشاش چرخشی


فهیمه خالقی، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان مقدم، کاظم مالمیر، حسین باقری، نورالدین نخستین انصاری، شهره جلائی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: تاکنون مطالعات متعددی در زمینه تاثیر سرعت زاویه ای بر متغیر های مکانیکی و فیزیولوژیکی مانند گشتاور، نیرو و سطح فعالیت عضلات انجام شده است اما تاکنون تاثیر آن بر روی کنترل الگوی فعالیت عضلات سینرژیست حین انجام یک تکلیف خاص ارزیابی نشده است. مطالعه حاضر با استفاده از متد محاسباتی تعیین و آنالیز سینرژی های عضلانی در قالب فرضیه uncontrolled manifold: UCM تغییرپذیری سینرژی های عضلانی را با تغییر سرعت بررسی کرده است.

روش بررسی: ۱۲ شرکت کننده خانم با میانگین سنی ۲۵ سال بدون هیچ اختلال حرکتی یا نرولوژیکی داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. پس از قرارگیری افراد بر روی دینامومتر Biodex از آنها خواسته شد ده حرکت متوالی فلکشن و اکستنشن زانو را با حداکثر قدرت در دو سرعت˚/s ۴۵ و ˚/s۳۰۰ انجام دهند. فعالیت الکترومیوگرفی عضلات وستوس داخلی، وستوس خارجی و رکتوس فموریس حین اجرای حرکات ایزوکینتیک ثبت و مقادیر واریانس داخل (Variance UCM: VUCM: UCM) و مقادیر واریانس عمود بر آن (Variance Orthogonal: VORT)  نسبت به Jacobian matrix مناسب به طور کمّی محاسبه شد. در نهایت نتایج بین دو سرعت با آزمون آماریt-test  مستقل مقایسه گردید.

یافته ها: میانگین نسبت VUCM/VORT در هر دو سرعت بزرگتر از یک بود و میانگین مقادیر VUCM بین دو سرعت تفاوت معناداری نداشت (۰۵/۰(P>.

نتیجه گیری: تغییر پارامتر سرعت نمیتواند در اتخاذ یک سینرژی حرکتی مناسب توسط سیستم کنترل حرکت بمنظور تثبیت یک متغیر اجرایی خاص تاثیر گذار باشد. بنابراین سرعت زاویه ای عامل مهمی در ارزیابی کنترل حرکات ایزوکینتیک نمیباشد.

کلید واژه ها: تغییرپذیری، سرعت زاویه ای، سینرژی عضلانی، عضلات اکستانسور زانو


عادله ایزدپناه، مهتاب معظمی، ناهید خوشرفتار یزدی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه وهدف: استئوآرتریت زانو یکی از شایع ترین مشکلات عضلانی-اسکلتی می باشد که می­تواند بر فعالیت روزانه زندگی افراد مبتلا اثر گذار باشد و منجر به بروز وابستگی و اختلال عملکرد در فعالیت و تعادل این بیماران شود. لذا هدف از این مطالعه تأثیریک دوره حرکت درمانی و ماندگاری اثرات پس از آن بر تعادل زنان مبتلا به آرتروز زانو بود.

روش بررسی: این تحقیق، نیمه تجربی وکاربردی بر روی ۲۴زن غیر فعال مبتلا به آرتروز زانو با تشخیص پزشک و براساس معیارهای ورود به تحقیق بود. آزمودنیها بطور تصادفی به ۲ گروه مساوی حرکت درمانی و کنترل طبقه بندی شدند. جهت تعیین تعادل ایستا و پویا بیماران بصورت پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب از آزمون­های ثبات وضعیتی و خطر افتادن به وسیله دستگاه تعادلی بایودکس استفاده شد. به منظور بررسی ماندگاری اثر تمرینات، با فاصله یک ماه از پس از آزمون و طی دوره بی­تمرینی از هر دو گروه، آزمون مجدد به عمل آمد. پروتکل حرکت درمانی طی۲۰ جلسه (به مدت ۴هفته و در هر جلسه به طول ۶۰ دقیقه) روی آزمودنیها اجراشد. در دوره تمرین، گروه کنترل هیچگونه تمرینی انجام نمی­دادند. برای انجام محاسبات داده­های خام از نرم افزارSPSSنسخه ۱۹ و جهت تجزیه و تحلیل داده­ها و معنادار بودن فرضیه­های تحقیق، ازآزمونهای آمارتوصیفی و آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد (۰۵/۰P&le;).

یافته ها: نتایج نشان داد که یک دوره حرکت درمانی بر تعادل ایستا: ثبات کلی و همچنین تعادل پویای زنان مبتلا به آرتروز زانو بطور معناداری تأثیر داشت (۰۵/۰P&le;). همچنین  بی­تمرینی یک ماهه  پس از دوره تمرین، پایداری در بهبود نتایج  تعادل (ایستا  - پویا ) را  نشان داد.

نتیجه گیری: بر پایۀ نتایج پژوهش حاضر اجرای یک دوره ۴هفته­ای حرکت درمانی می­تواند تأثیر معنی­داری بر بهبود تعادل در زنان مبتلا به استئوآرتریت زانو داشته باشد و همچنین این تغییر پس از ۱ ماه بی­تمرینی پایدار مانده است. از این رو می­توان حرکت درمانی را حتی در یک دوره کوتاه مدت  ۴ هفته­ای  روشی مؤثر در درمان و بهبود تعادل در این بیماران توصیه کرد.

کلید واژه­ها: حرکت درمانی،بی تمرینی،تعادل،استئوآرتریت زانو


مصطفی کمالی، محمد تقی کریمی، علی طهماسبی، کیوان شریف مرادی،
دوره ۹، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: تعادل در حین ایستادن از طریق یک پردازش ترکیبی حاصل می شود، که در آن سیستم های عصبی-عضلانی و عضلانی-اسکلتی مختلفی درگیر هستند. آمپوته های زیر زانو استراتژی مچ را از دست می دهند و باید از مکانیزم های دیگر جهت بهبود تعادل ایستا بهره گیرند. در منابع شواهد کافی در رابطه با وضعیت تعادل ایستا در افراد با آمپوتیشن اندام تحتانی وجود ندارد. به علاوه تاثیر نوع پنجه پروتز بر تعادل در حین ایستادن آرام نیز به خوبی مشخص نیست. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر نوع پنجه پروتز بر تعادل افراد مبتلا به قطع عضو زیر زانو در مقایسه با جمعیت افراد سالم می باشد.

روش بررسی: سه گروه از افراد شامل گروه افراد سالم (۲۰ نفر)، گروه افراد با پنجه ساچ (۱۰ نفر) و گروه افراد با پنجه تک محوره (۱۰ نفر) در این مطالعه شرکت کردند. تعادل افراد از طریق صفحه نیروی کیستلر اندازه گیری شد. از افراد خواسته شد روی صفحه نیرو به مدت یک دقیقه بایستند، در حالی که دست ها در کنار بدن به حالت آویزان، پاها به اندازه ی عرض لگن باز و سر به سمت جلو قرار داشت. تعادل افراد از طریق پارامترهایی مثل دامنه تغییرات مرکز فشار، طول مسیر مرکز فشار و سرعت مرکز فشار  در صفحات داخلی-خارجی و قدامی-خلفی محاسبه شد. جهت مقایسه تفاوت مشاهده شده بین سه گروه از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون Post Hoc استفاده شد.

یافته ها: در رابطه با متغییرهای طول مسیر مرکز فشار و سرعت مرکز فشار در صفحات داخلی-خارجی و قدامی-خلفی تفاوت مشاهده شده بین سه گروه  از نظر آماری معنادار بود (۰۵/۰P <). در رابطه با کلیه پارامترهای اندازه گیری شده، هیچ تفاوت معناداری بین گروه با پنجه تک محوره و گروه افراد سالم مشاهده نگردید (۰۵/۰P >).

نتیجه گیری: تعادل افراد دچار قطع عضو زیر زانو به دلیل الایمنت قطعات پروتز و همچنین توانایی افراد برای استفاده از مکانیزم های دیگر جهت بهبود و افزایش استابیلیتی در استفاده از پنجه تک محوره در همه پارامترهای مورد اندازه گیری همانند تعادل افراد سالم بود، این در حالی است که افراد با پنجه ساچ تعادلی به مراتب بهتر از افراد سالم را در رابطه با پارامترهای طول مسیر مرکز فشار و سرعت مرکز فشار در صفحات داخلی-خارجی و قدامی-خلفی تجربه می کنند. نوع پنجه پروتز بر تعادل ایستا اثر گذار است؛ تعادل با پنجه ساچ بهتر از تعادل با پنجه تک محوره است. توصیه می شود پنجه ساچ برای آمپوته های مسن و افراد در معرض خطر زمین خوردن استفاده شود.

کلید واژه ها: تعادل،قطع عضو زیر زانو،ساچ، پنجه تک محوره، صفحه نیرو



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
۱
 

فصلنامه توانبخشی نوین Journal of Modern Rehabilitation
Persian site map - English site map - Created in 0.11 seconds with 44 queries by YEKTAWEB 4657