|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
14 نتیجه برای خستگی
غلامرضا علیایی، محمدرضا هادیان، حسین باقری، سعید طالبیان، محسن عابدی، دوره 1، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی ومقایسه اثرطولهای مختلف عضله ابداکتور پولیسیس برویس (Abd.Pol.Bre) برروی تغییرات طیف فرکانس سیگنال الکترومیوگرافی وخستگی موضعی عضلانی وهمچنین بررسی اثر خستگی عضلانی برروی طیف فرکانس است .روش بررسی: در 20 نفر ازافراد سالم بین سنین20 تا34 سال انجام شد. در این تحقیق هر فرد در مجموع 3 دقیقه انقباض ایزومتریک ،6 دقیقه انقباض دینامیک عادی ،6 دقیقه انقباض دینامیک سرعتی و6 دقیقه انقباض دینامیک با فنر انجام میداد که هر کدام از این انقباضها در سه طول کوتاه ،متوسط وبلند (یا به عبارتی زوایای 0و 45و90درجه) انجام می شد. بین هرکدام ازمراحل انقباضی مدت 5 دقیقه زمان استراحت در نظر گرفته می شد.قبل وبعد از هر مرحله نیز موج الکترومیوگرافی عضله توسط دستگاه ثبت شده ودرنهایت طیف فرکانس آن مورد بررسی قرار می گرفت. یافته ها: بااستفاده از آزمون آماری t مشخص گردید که با کاهش طول عضله فرکانس میانه و میانگین افزایش مییابد (000/0.(P= همچنین تست خستگی سبب کاهش شاخصهای فرکانسی میشد که این کاهش در انقباض ایزومتریک کمتر از انقباض دینامیک بود وبیشترین کاهش مربوط به انقباض دینامیک با فنر بود.بیشترین میزان انحراف فرکانس به لحاظ عددی مربوط به طول کوتاه عضله بود که البته ازنظر آماری اختلاف معناداری را نسبت به طولهای دیگر نشان نمی داد نتیجه گیری: بطور کلی این تحقیق بیانگر رابطه بین طول عضله و خستگی موضعی عضلانی با تغییرات طیف فرکانس است .
سعید طالبیان، زهرا فخاری، سیما مهرداد، دوره 1، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : مفصل زانو یکی از مهمترین مفاصل بدن است که در هنگام راه رفتن و برخاستن نیروی زیادی را تحمل می کند. مفصل زانو در حین حرکات زنجیره بسته نظیر نشستن و چمباتمه زدن و نیز انتقال وزن بدن حین حرکت متحمل نیروهای زیادی است. خستگی عضلات ران میتواند تغییراتی را در اعمال نیروهای وارده ایجاد کرده و سبب تغییر در استراتژی حرکت شود. لذا با توجه به نقش عضلات ران در انجام حرکات مداوم، مهم است که تغییرات بوجود آمده متعاقب خستگی بررسی شود. روش بررسی: تعداد 15 زن سالم در محدوده سنی 30-20 سال در این تحقیق شرکت کردند. ایجاد خستگی عضلانی در دو زنجیره باز و بسته بر اساس حداکثر فعالیت ارادی افراد در دو جلسه انجام شد. قبل و بعد از خستگی در هر دو زنجیره، پنج حرکت داینامیک فلکشن اکستنشن زانو انجام شد. مقادیر نرمال شده فعالیت الکترومیوگرافی بصورت اکسنتریک و کانسنتریک، همچنین میانه طیف فرکانس بعنوان شاخص خستگی و زمان شروع فعالیت عضلات جهت تعیین زمانبندی شناسایی و ارزیابی شدند. یافته ها: تفاوت معنی داری بین شاخصهای خستگی در قبل و بعد از انجام آزمون در دو زنجیره باز و بسته وجود دارد(05/0 p<). زمانبندی در زنجیره باز بعد از خستگی با تاخیر همراه بود (05/0 p<) والگوی حرکتی از واستوس لترالیس، واستوس مدیالیس و رکتوس فموریس ، در بعد از خستگی به صورت واستوس لترالیس ، رکتوس فموریس و واستوس مدیالیس تغییر کرد (05/0 p<). در زنجیره بسته بعد از خستگی تغییرات معنی دار در زمانبندی به صورت تاخیر آن بود (05/0 p<) ولی الگوی زمانبندی بصورت واستوس لترالیس، واستوس مدیالیس و رکتوس فموریس حفظ گردید. نتیجه گیری: میزان تغییرات میانه فرکانس نسبت به مقادیر نرمال شده فعالیت عضلات بعد از خستگی کمتر است. تغییرات مهمی در زمانبندی عضلات بوجود میآید. این تغییرات به صورت تاخیر در شروع فعالیت است. همچنین تغییراتی در الگوی به کارگیری عضلات در زنجیره باز دیده شد. در زنجیره بسته تفاوت مشخصی در الگوی به کارگیری دیده نمیشود. این امر نشان میدهد مکانیسم کنترل حرکت در شرایط تحمل نیرو با شرایط آزاد متفاوت است.
سعید طالبیان، حسین باقری، غلامرضا علیائی، ناهید براتی، مریم عباس زاده، دوره 2، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش عضلات پشتی- کمری در ثبات ستون فقرات مهم است. به دنبال خستگی ناشی از فعالیت مداوم، این عضلات رفتار کنترلی متفاوتی را نشان میدهند. میانه و میانگین طیف فرکانس فعالیت عضلانی، نسبت به گشتاور یا نیروی عضلانی، درصد کمتری تغییر میکنند. اگرچه این پارامترها در بسیاری از تحقیقات معتبر به عنوان بهترین شاخص شناخته میشوند، ولی پیچیدگی رفتار عصبی عضلانی و تغییرات کنترل حرکت و نیز نحوه پردازش سیگنال میتواند دامنه وسیعی از تغییرات اندازه و معیار را به محقق بدهند. با گسترش تواناییهای پردازش اطلاعات و سیگنالهای مختلف، مباحث کاربرد روشهای ارزیابی غیر خطی سیگنالهای بیولوژیک نیز مطرح شده است و امروزه مقالات متعددی در این زمینه وجود دارد. متغیرهای متعددی در این راستا وجود دارد که شامل درصد تکرار پذیری، درصد شناسایی، تحلیل انرژی و غیره است. این تحقیق به دنبال تعیین تغییرات تحلیل انرژی سیگنال به عنوان یک پارامتر غیر خطی در مقایسه با پارامترهای خطی در تعیین میزان بروز خستگی در عضلات اکستانسور کمر است. روش بررسی: تعداد 10 زن سالم و 6 زن مبتلا به کمر درد مزمن غیر اختصاصی در محدوده سنی 30-20 سال در این تحقیق شرکت کردند. ثبت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات ناحیه پشت (T12 )، کمر (L3) و ران (دو سر رانی) در حین فعالیت ایزومتریک عضلات فوق از طریق قرار گرفتن فرد در روشSorenson بدست آمد. شاخصهای خستگی شامل میانه و متوسط طیف فرکانس، و پارامترهای غیرخطی شامل انتروپی و ترند در محدوه زمانی یک ثانیه از فعالیت در قبل و محدوده بروز خستگی محاسبه شدند. یافته ها: محاسبه متغیرهای مورد تحقیق برای سه عضله مختلف در گروه سالم نشان داد که میانه و متوسط طیف فرکانس، به دنبال خستگی کاهش معنی داری حدود12 تا 20 درصد دارند (05/0p<). در حالی که این کاهش در افراد مبتلا به کمردرد کمتر و بین 4 تا 20 درصد بود (05/0p<). مقایسه انتروپی و ترند بعد از بروز خستگی نشان داد که افزایش انتروپی (120 تا 200 درصد) و کاهش ترند (800 تا2000 درصد) در گروه سالم اتفاق افتادهاست (05/0p<). در افراد کمر دردی نیز افزایش انتروپی (65 تا 220 درصد) و کاهش ترند ( 240 تا 500 درصد) معنی داری بعد از خستگی به وجود آمد (05/0p<). علیرغم عدم معنیداری میانه و متوسط طیف فرکانس در بین دوگروه، اختلاف انتروپی و معنی دارشدن آن در بین دوگروه در قبل و بعد از خستگی در سه عضله مورد آزمایش به دست آمد(05/0p<). نتیجهگیری:خستگی در سه سطح از عضلات فوق، به دنبال قرار گرفتن در وضعیت استاتیک اتفاق میافتد که میزان آن برای ناحیه کمری بیشتر است. شاخصهای متداول تعیین خستگی تفاوت خوبی را در هر دو گروه نشان دادند ولی در صد تغییرات آن در مقایسه با پارامترهای غیر خطی بسیار کمتر است. به نظر میرسد متغیرهای غیرخطی بویژه انتروپی با حساسیت بیشتری این رفتار آشوبگونه را نشان میدهند.
عاطفه طاهری اصغری، جواد صراف زاده، سهیل سوهانی، سعید طالبیان، محمد کیهانی، دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: کنترل ثبات پاسچر، لازمه راه رفتن و شروع حرکات ارادی در زندگی روزمره و فعالیت های ورزشی می باشد. امروزه بسیاری از ضایعات ورزشی از جمله پیچ خوردگیهای رباط خارجی مچ پا در فعالیت های ورزشی همراه با پرش ،مانند بسکتبال ، والیبال و فوتبال رخ می دهند . گر چه بیشتر آسیب های مفصلی در نتیجه ضربه و تماس مستقیم اتفاق می افتد ، ،مکانیسم های غیر تماسی مانند فرود از پرش که نیاز به ثبات و تعادل مناسبی دارند نیز سبب بروز این آسیب ها می گردند . خستگی عصبی عضلانی می تواند سبب اختلال در کنترل عصبی عضلانی و ثبات مفصلی گردد. با توجه به اینکه بیشتر ضایعات مفصل مچ پا ضمن فعالیت هایی مانند فرود از پرش و در زمان های انتهایی یک فعالیت ورزشی رخ می دهند، بنابراین در مطالعه حاضر در صدد بودیم تا وضعیت ثبات پاسچر پویای افراد را تحت شرایط خستگی عضلات ناحیه مچ پا ، هنگام فرود از پرش مورد بررسی قرار دهیم. روش بررسی: مطالعه حاضر بر روی 22زن ورزشکار سالم با میانگین سن 7/1 ± 8/22 سال ، قد 9/4 ± 3/160 سانتی متر و وزن8/5 ±2/56 کیلوگرم ، طی 2 جلسه آزمون مجزا، با فاصله 1هفته اجرا گردید.در هر جلسه آزمون ، تاثیر خستگی یکی از گروه های عضلانی صفحه ساژیتال (پلانتار فلکسور، دورسی فلکسور) و فرونتال(اینورتور ، اورتور) ناحیه مچ پا بر کنترل ثبات پاسچر پویا ، از طریق آزمون فرود از پرش بر روی صفحه نیرو مورد بررسی قرار گرفت . به این ترتیب وضعیت ثبات پاسچر افراد از لحظه فرود تا 5 ثانیه بعد از آن ، بر اساس تغییرات نیروی عکس العمل زمین با استفاده از شاخص های ثبات پاسچر پویای کل(DPSI) ، داخلی _ خارجی(MLSI) ، قدامی _ خلفی (APSI) و عمودی(VSI) ارزیابی و قبل و بعد از اجرای پروتکل خستگی عضلانی با استفاده از دستگاه ایزوکینتیک ، مقایسه گردید. یافته ها : نتایج حاصل از این مطالعه افزایش معناداری را در شاخص های ثبات پاسچر پویای کل ، داخلی - خارجی ، قدامی - خلفی و عمودی بعد از خستگی عضلات مچ پا در صفحات ساژیتال وفرونتال نشان داد (05/0>p). نتیجه گیری: خستگی عضلات ناحیه مچ پا در صفحات ساژیتال و فرونتال به طور قابل توجهی سبب کاهش توانایی کنترل ثبات پاسچر در زنان ورزشکار جوان گردید .
مجتبی عبائی، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان مقدم، نسترن قطبی، دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف :عضلات گردن در فعالیت های بسیاری با انقباض پویا فعالیت می کنند. افرادی مانند کشاورزان، کارگران صنعتی و نیز ورزشکاران حرفه ای در معرض بروز خستگی عضلات گردن قرار دارند.هدف از این مطالعه مقایسه اثر خستگی پویا بر شاخص های حوزه توان و فرکانس الکترومیوگرافی بود. روش بررسی: در این مطالعه 20 مرد جوان سالم عضلات گردن را به صورت پویا تا رسیدن به خستگی منقبض کردند. با ثبت EMG سطحی از لواتور اسکاپولا، پارااسپینال ها و تراپزیوس فوقانی به عنوان اکستانسورهای گردن، تاثیر خستگی پویا بر حوزه ی فرکانس (MedF)، و توان(RMS) قبل و بعد از خستگی مقایسه گردید. یافته ها : نتایج مطالعه حاضر بیان می کند که فرکانس میانه بعد از خستگی پویا ( دینامیک) کاهش می یابد (P<0.05) . RMS عضلات لواتور اسکاپولا و تراپز فوقانی بدنبال خستگی پویا افزایش معنی داری نشان داد (P<0.05) . نیروی عضلات پارااسپینال با توجه به کاهش معنی دارRMS و افزایش فرکانس میانه کاهش یافت . نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که MedF به دنبال خستگی پویا کاهش می یابد. در حوزه توان RMS تراپزیوس فوقانی و لواتور اسکاپولا در خستگی پویا افزایش معنادار یافت. پارااسپینال ها با توجه به کاهش معنادار RMS و افزایش MedF پس از خستگی، دچار کاهش نیرو شد.
کبری قاسمی، علی اشرف جمشیدی، مسعوده مستوفی، محمدرضا کیهانی، دوره 4، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: خستگی عضلانی عبارت است از نقص در تولید حداکثر نیرویی که عضله میتواند تولید کند. ورزشکاران و بیماران مکرراً با مساله ی خستگی مواجهند. خستگی عاملی است که باعث کاهش عملکرد عضله شده و عموماً در اثر حرکات تکراری یا انقباضات مداوم عضلانی ایجاد می شود و میتواند منجر به ایجاد ضایعات مختلفی شود. از هزاران سال پیش، از ماساژ برای توانبخشی و ایجاد ریلکسیشن استفاده میشده است. عقیده بر این است که ماساژ دارای فوائدی در درمان خستگی عضلانی بوده و بهمین منظور در کلینیکها و مراکز ورزشی از آن استفاده میشود. هنوز شواهد علمی کافی که نشان دهنده تأثیر ماساژ بر عملکرد عضله ویا تسریع روند ریکاوری باشد وجود ندارد. هدف از اجرای این تحقیق مقایسه تأثیر ماساژ و استراحت بر خستگی عضلات اکستنسوری زانو متعاقب انقباضهای ایزوکینتیک کانسنتریک بیشینه بود. روش بررسی: در این تحقیق 15 نفر خانم بین 30-20 سال که حداقل هفتهای یک بار به صورت غیر حرفهای در فعالیتهای ورزشی شرکت داشتند، به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی سه بار به آزمایشگاه مراجعه مینمود. اولین جلسه برای آشنایی با نحوه انجام انقباض ایزوکینتیک بود. تست اصلی هم در دو جلسه بعدی انجام می شد.در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، میزان خستگی اداراک شده، متوسط حداکثرگشتاور و متوسط توان کانسنتریک ایزوکینتیک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعت 60 درجه در ثانیه اندازهگیری میشد. سپس پروتکل خستگی یعنی تکرار انقباضهای ایزوکینتیک بیشینه تا زمانیکه قدرت فرد برای سه بار متوالی به 50% حداکثر مقدار خود کاهش پیدا می کرد اجرا میگردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، متوسط حداکثرگشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مجددا مورد ارزیابی قرار میگرفت. سپس آزمودنی به مدت 15 دقیقه ماساژ (ترکیبی از تکنیکهای ماساژ کلاسیک) دریافت و یا به صورت طاقباز خوابیده و فقط استراحت مینمود. پس از پایان یافتن شرایط مداخله (ماساژ یا استراحت) برای سومین بارمتوسط حداکثر گشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مورد ارزیابی قرار میگرفت. یافته ها: اعمال 15 دقیقه ماساژ پس از خستگی بیشینه و افت نیرو تا 50 درصد حداکثر گشتاور باعث شد که متوسط حداکثر گشتاور از 7/56 نیوتن-متر به 5/91 نیوتن-متر، متوسط توان از 6/38 به 6/63 نیوتن متر بر ثانیه و خستگی ادراک شده از 1/90 به 2/10 میلی متر تغییر یابد . اما 15 دقیقه استراحت متوسط حداکثر گشتاور را از 4/55 به 1/68 نیوتن-متر، متوسط توان را از 7/37 به 48 نیوتن متر بر ثانیه و خستگی ادراک شده را از 1/90 به 7/20 میلی متر تغییر داد . نتیجه گیری: بررسی یافتههای تحقیق نشان داد بین اثر ماساژ و استراحت در بهبود خستگی تفاوت وجود دارد. ماساژ توانست عملکرد عضلانی پس از خستگی بیشینه را بهبود بخشد در حالی که استراحت چنین تاثیری نداشت. همچنین هم ماساژ و هم استراحت هر یک به تنهایی خستگی ادارک شده را کاهش دادند اما تاثیر ماساژ بر این مورد نیز بیشتر از تاثیر استراحت بود. در کل به نظر می رسد که ماساژ نسبت به استراحت، عامل موثرتری در بهبود خستگی باشد.
کبری قاسمی، حسن جعفری، علی اشرف جمشیدی، دوره 4، شماره 3 - ( 4-1389 )
چکیده
مقدمه: از جمله مشکلاتی که فرد ورزشکار در هنگام انجام تمرینات ورزشی و بیمار در هنگام انجام تمرینات درمانی با آن مکرراً مواجه است، مسأله خستگی عضلانی است. بدیهی است که بروز پدیده خستگی دقت عملکرد افراد را متأثر ساخثه و دامنه فعالیت فیزیکی و ورزشی را محدود می سازد .فوائد خستگی در بسیاری از تحقیقات گذشته مورد مطالعه قرار گرفته است . لذا ارزیابی خستگی نیازمند بررسی های دقیق، پایا و قابل اعتمادی می باشد . بررسی قدرت عضلانی و ادارک فردی از خستگی دو روش معمول در بسیاری از تحقیقات بوده است . . لذا محقیقین در تحقیق حاضر به بررسی پایایی زمانی دو روش ادراک فردی از خستگی و سنجش گشتاور تولیدی توسط عضله بعد از ایجاد خستگی پرداختند . مواد و روشها: در این تحقیق 15 نفر خانم بین 30- 20 سال که حداقل هفتهای یک بار به صورت غیر حرفهای در فعالیتهای ورزشی شرکت داشتند، به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی سه بار به آزمایشگاه مراجعه مینمود. اولین جلسه برای آشنایی با نحوه انجام انقباض ایزوکینتیک بود. تست اصلی هم در دو جلسه بعدی با فاصله یک هفته انجام می شد. در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، میزان خستگی اداراکی توسط آزمون مقیاس آنالوگ بصری ، متوسط حداکثرگشتاور و متوسط توان کانسنتریک ایزوکینتیک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعت 60 درجه در ثانیه اندازهگیری میشد. سپس پروتکل خستگی یعنی تکرار انقباضهای ایزوکینتیک بیشینه تا زمانیکه قدرت فرد برای سه بار متوالی به 50% حداکثر مقدار خود کاهش پیدا می کرد اجرا میگردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، متوسط حداکثرگشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مجددا مورد ارزیابی قرار میگرفت. نتایج: پایایی متوسط حداکثر گشتاور (APT ) ، متوسط توان (AP) و مقیاس آنالگ بصری (VAS) قبل ازاجرای پروتکل خستگی به ترتیب 6/81% ، 4/87% و 9/47% بوده است و میزان این پایایی بعد از خستگی به ترتیب به 9/59% ، 4/64% و 6/96% تغییر یافته است . نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که در ارتباط با پارامترهای ایزوکینتیکی میزان پایایی زمانی قبل از خستگی بالا بوده به عبارتی گشتاور و توان ثبت شده هم در دفعات تکرار و هم در طول زمان، مقیاسی پایا می باشند. بعد از خستگی میزان پایایی گشتاور و توان ثبت شده توسط ایزوکینتیک تکرارپذیر بود و این تکرار پذیری در حد متوسط تا خوب بدست آمد. اما در مورد مقیاس آنالوگ بصری نتیجه کاملا بر عکس بود بدین گونه که قبل از خستگی میزان پایایی از درک خستگی موضعی پایین بوده و حتی معنی دار هم نبود. ولی این مقیاس بعد از خستگی در حد بسیار بالایی تکرار پذیر بود.
سعید طالبیان، غلام علیائی، دوره 5، شماره 1 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : شناخت اثرات خستگی بر روی پاسخ حرکتی متعاقب آن می تواند به درک روشهای درمانی کمک کند. تعیین مکانیسمی (انقباض ارادی حداکثر و یا تکرار حرکت) که در طی آن سبب تغییر در پیامهای مرکزی و انتقال عصبی عضلانی شود میتواند از اهمیت ویژهایی در ارزیابی و یا درمان بیماران برخوردار باشد. اینکه متعاقب خستگی، پاسخ اجزائ نورال یا استئولیگامنتال کدامیک مهم هستند امروزه جای بحث دارد. در عضلات پارااسپینال به دلیل اهمیت آن در حفظ پوسچر و راستای ستون فقرات رفتار عضلات به دنبال بروز خستگی بسیار مهم است . رفتار و الگوی حرکتی ستون فقرات کمری و یا گردنی بدنبال خستگی می تواند ناشی از بروز اختلال در پیوندگاه عصبیعضلانی و یا بوجود آمدن محدودیت در پاسخ رفلکسی این سیستم باشد. تأثیر رفلکس تنها مختص عضله خسته شده نیست بلکه در عضلات سینرژیست هم مشاهده می گردد همچنین مشخص شده که هم پروسه های تحریک و هم مهاری نقش مهمی در این فرایند دارند. روش بررسی: تعداد 20 فرد سالم ( 10 زن و 10 مرد ) پس از تکمیل پرسشنامه، توجیه و آموزش اولیه در این پژوهش شرکت کردند. آزمایشات شامل 1- تمرین گرم کردن 2- قرار دادن الکترودهای ثبات الکترومیوگرافی بر روی عضلات اکستانسور گردن در سمت غالب در محدوده مهره های دوم و چهارم. 3- انجام پنج حرکت اصلی فلکشن گردن در حالت نشسته راحت روی صندلی در دامنه کامل بدون اعمال مقاومت خارجی 4- آزمون خستگی شامل الف - حداکثر قدرت ایزومتریک در دامنه میانی حرکت به مدت حداکثر سه دقیقه با کنترل توسط داینامومتر تا رسیدن به مرز خستگی فرد (شروع کاهش فعالیت الکترومیوگرافی و نیروی انقباضی ). ب- انجام 50 تکرار فلکشن ریلکسیشن مکرر و مداوم در دامنه کامل.5- بلافاصله بعد از بروز خستگی مانند مرحله سوم شامل انجام پنج حرکت فلکشن اکستنشن گردن در دامنه کامل بدون اعمال مقاومت خارجی. از پنج تکرار، سه تکرار وسط جهت بررسی انتخاب می شدند. درجه بروز کاهش و عدم فعالیت عضلانی در حرکت فلکشن در قبل و بعد از دو نوع خستگی، در جه شروع فعالیت مجدد عضلانی در حرکت اکستنشن در قبل و بعد از دو نوع خستگی، مدت زمان بی فعالیتی در قبل و بعد از دو نوع خستگی و تغییرات میانگین فعالیت الکترومیوگرافی برحسب RMS در قبل و بعد از خستگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: مقایسه دو نوع خستگی نشان داد که تفاوت عمدهای بین دو نوع خستگی وجود دارد و تنها در دامنه حرکتی و همچنین فعالیت اکسنتریک این تفاوتها معنی دار نیست و در مجموع اختلافات در نوع ایزومتریک با کاهش بیشتری نسبت به سیکلیک یا حرکات تکراری همراه بودهاست. نتیجه گیری: در حرکات گردن پاسخ فلکشن ریلکسیشن اتفاق میافتد. تکرار حرکت و فعالیت ایزومتریک سبب بروز خستگی و اثر بر درجه عدم فعالیت شد. زمان سکوت دچار کاهش شد که به نظر میرسد زمان شروع مجدد فعالیت عضلات اکستانسور گردن زودتر اتفاق میافتد و به سمت زوایای میانی و خارجی حرکت میکند این امر نشان دهنده عدم مزیت مکانیکی عوامل غیر انقباضی در ناحیه گردن میباشد که سبب کاهش این زمان گردیده و به عبارتی عضلات اکستانسور بیشترین مسئولیت را در حفظ وضعیت و کنترل حرکت دارند. مقایسه دو نوع بروز خستگی نشان داد که فعالیت ایزومتریک خستگی بیشتری را سبب شدهاست و شاخص های طیف فرکانس نظیر میانه و متوسط کاهش بیشتری را نشان دادهاند.
سعید خاتم ساز، ملیحه موسوی قمی، سعید طالبیان، دوره 6، شماره 1 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خستگی عضلانی عاملی برای آسیبدیدگیاست. توانایی انجام حرکت بدون خطا و کنترل پذیری آن در کاهش ضایعات اثر مهمی دارد. به دنبال خستگی تکرارپذیری حرکت کاهش می یابد. ارزیابی کنترل حرکت بهدنبال خستگی میتواند بستری مناسب برای بررسی تغییرات بوجود آمده باشد و در توصیه های درمانی جهت جلوگیری از صدمات کمک نماید. هدف این تحقیق بررسی تغییرات بوجود آمده در کنترل حرکت بر اساس بروز خستگی از دیدگاه فیزیولوژیک در افراد سالم و بیماران با درد جلوی زانو است. روش بررسی: تعداد 15 خانم (10 فرد سالم و 5 بیمار با علائم دو طرفه) داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ثبت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات واستوس مدیالیس، واستوس لترالیس و رکتوس فموریس هر دو سمت (20 عضله سالم و 10 عضله بیمار) در حین آزمون خستگی در دو زنجیره باز و بسته بدست آمد. قبل و بلا فاصله بعد از خستگی پنج تکرار داینامیک تعیین و سه تکرار میانی آن جهت مقایسه ضریب قرینگی بهعنوان شاخص ارزیابی کنترل و کاهش میانه طیف فرکانس به عنوان شاخص خستگی در نظر گرفته شد. یافتهها: بهدنبال خستگی در هر دو گروه میانه طیف فرکانس کاهش معنیداری نشان داد که در گروه بیماران این کاهش بیشتر بود. همچنین کاهش معنیداری در شاخص قرینگی در بعد از خستگی مشاهده شد. این معیار در بین دو گروه در قبل از خستگی معنی دار بود ولی بعد از خستگی تفاوتی نداشت. نتیجهگیری: خستگی سبب کاهش میانه فرکانس در حرکات داینامیک میگردد. بدنبال درد و اختلال عملکرد مراکز بالای سیستم کنترل حرکت از سینرژی های متفاوتی استفاده می کنند. بعد از خستگی الگوی سینرژی تغییر کرده و در انقباضات داینامیک ضریب قرینگی کاهش می یابد این تغییر وابسته به اختلال عملکردی و درد بوده و الگوی ثابتی ندارد.
مرضیه حیدری، ملاحت اکبرفهیمی، مسعود صالحی، سید مسعود نبوی، دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خستگی یکی از شایعترین عوارض بیماری مالتیپل اسکلروزیس میباشد و به عنوان یک علامت ناکارآمدی در زمینه جسمی، اجتماعی، شناختی و نیز به عنوان عامل بزرگی در محدود کردن مسئولیتهای کاری و اجتماعی بیماران میباشد. هدف از انجام این مطالعه ترجمه و تطبیق فرهنگی پرسشنامه تأثیر خستگی به زبان پارسی ایرانی و ایجاد ابزاری مناسب برای سنجش میزان تأثیر مداخلات درمانی و توانبخشی بر خستگی بر روی بیماران مورد نظر میباشد. روش بررسی: به منظور استفاده از پرسشنامه تأثیر خستگی در بیماران ایرانی با استفاده از روش ترجمه پیش رو و ترجمه پس رو و سنجش استفهام بیماران، نسخه فارسی پرسشنامه مذکور تهیه گردید. یافته ها: پرسشنامه ترجمه شده توسط 20 بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس تکمیل شد و زمان تکمیل برای پر کردن پرسشنامه ده الی بیست دقیقه بود. تغییرات نهایی انجام شد. در مجموع سؤالات از نظر بیماران قابل قبول و قابل فهم گزارش شد. سؤالات فعالیتهای جنسی فقط توسط بیماران متأهل تکمیل گردید و سؤال تأمین نیاز مالی فقط توسط افراد شاغل تکمیل شد. در نهایت تا حد امکان این پرسشنامه با فرهنگ جامعه ایرانی تطبیق داده شد و جملات مورد تایید مؤسسه تحقیقاتی مپی قرار گرفت. نتیجه گیری: نسخه فارسی تأثیر خستگی می تواند به عنوان ابزاری مناسب در ارزیابی تأثیر خستگی بر فعالیتهای روزمره زندگی و نیز برای سنجش میزان تأثیر مداخلات درمانی و توانبخشی بر خستگی در بیماران مالتیپل اسکلروزیس مورد استفاده قرار گیرد.
سیدخلیل موسوی ، وحید عنوانی، حیدر صادقی، دوره 7، شماره 2 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش مهم تعادل در انجام فعالیت های روزانه خصوصا در فعالیت های ورزشی و اهمیت شناخت عوامل موثر بر آن، مطالعه حاضر با هدف تاثیر خستگی عضلانی تولید شده در اندام تحتانی پس از اعمال تمرینات با شدت بالا بر تعادل ورزشکاران نخبه جوان بود.
روش بررسی: در این تحقیقنیمه تجربی ورزشکار شناگر نخبه جوان با میانگین و انحراف استاندارد سن 0.7±17و شاخص توده بدنی 54/0±62/21، به عنوان آزمودنی مطالعه شدند. آزمودنی ها تست تعادل پایداری قامت و محدوده پایداری را با قرار گرفتن هر دو پا در وسط صفحه دستگاه تعادل سنج بایودکس، در شش تکرار برای هر تست (سه تکرار در وضعیت قبل از خستگی و سه تکرار در وضعیت بعد از اجرای پروتکل خستگی روی دوچرخه وینگیت)انجام دادند. مقادیر به دست آمده توسط دستگاه تعادل سنج بایودکس در شاخص های نمره کل، قدامیخلفی،داخلیخارجی، قدامی- داخلی، قدامی- خارجی، خلفی- داخلی و خلفی- خارجی در دو وضعیت با استفاده از آزمون t دو گروه همبسته در سطح معناداری /0 تحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان دادند که خستگی با افزایش معنادار در مقادیر شاخصهای پایداری در جهات قدامی- خلفی(01/0P=)، داخلی– خارجی(01/0P=)، خلفی(018/0P=)، چپ(029/0P=) و خلف– چپ(016/0P=) همراه است. نتیجهگیری: شاید اختلال در تعادل ورزشکار در برخی جهات بر اثر ایجاد خستگی بیانگر این نکته باشد که عضلات تحت تاثیر خستگی مرتبط با جهت دچار کاهش عملکرد شوند. از این نکته میتوان در رعایت اصل ویژگی تمرین استفاده کرد و از این طریق تمریناتی را طراحی کرد که به میزان بیشتری بر عضلات در جهتهای خاص تاکید داشته باشند.
کلیدواژهها: تعادل، محدوده پایداری، خستگی، ورزشکار
الهه سجادی، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان، محمدرضا هادیان، شهره جلائی، رحیمه محمودی، الهه امینی، دوره 8، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: حس عمقی که از جمله دقیق ترین حواس بدن است و باعث آگاهی از وضعیت بدن هر لحظه در فضا می شود، در حفظ سلامت فیزیکی و جلوگیری از آسیب اهمیت بالایی دارد. خستگی، یکی از عوامل برهم زننده ی حس عمقی است. با اینکه مطالعات زیادی به بررسی اثر خستگی بر حس عمقی مفاصل محیطی و کمر پرداختهاند ولی کار بر روی بررسی اثرات خستگی بر حس عمقی ناحیهی گردن بسیار محدود بوده است. لذا هدف از این مطالعه بررسی تاثیر خستگی موضعی بر حس عمقی گردن در افراد سالم با توجه به جنسیت بود.
روش بررسی: 17 فرد جوان سالم (8 زن و 9 مرد) با میانگین سنی 44/3 ± 12/24 سال در زنان و 98/1 ± 77/23 سال در مردان، تست بازسازی سری-گردنی به وضعیت نوترال را که شامل؛ بازسازی دقیق وضعیت سر بروی تنه پس از چرخش عرضی به راست و چپ میباشد را برای ارزیابی دقت و پایایی حس عمقی با استفاده از آزمون t زوجی و من ویتنی، از طریق اندازه گیری خطای مطلق، خطای ثابت و خطای متغیر در دو موقعیت قبل و بعد از خستگی انجام دادند.
یافتهها: خستگی تغییر معناداری در شاخصهای سنجش حس عمقی (خطای مطلق، خطای ثابت و خطای متغیر) در زنان و مردان ایجاد نکرد (05/0 P> )، بعلاوه تفاوتی بین زنان و مردان در شاخصهای سنجش حس عمقی مشاهده نشد (05/0 P> ).
نتیجه گیری: نتایج حاصل بیانگر آن است که خستگی بدنبال انقباض ایزومتریک عضلات بالابرندهی کتف نمیتواند باعث برهم زدن دقت بازسازی زاویه در افراد سالم شود. همچنین، در این بررسی مقدماتی جنسیت تاثیری بر حس عمقی گردن نداشت.
کلید واژهها: حس عمقی گردن، خستگی، تست بازسازی سری-گردنی، خطای مطلق، خطای ثابت، خطای متغیر
مهدی احمدی، محمد اکبری، مهدی دادگو، سعید طالبیان، غلامرضا پهنابی، دوره 9، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: توانایی نگهداری وضعیت بدن در فضا کنترل پوسچر نامیده می شود. عوامل مرکزی و محیطی در بروز خستگی عضلانی نقش دارند. بدنبال انقباضات مکرر، خستگی عضلانی ایجاد می شود و اگر بیش از 30% حدأکثر انقباض ارادی عضله کم شود کنترل پوسچر فرد در حالت ایستاده مختل می شود. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر خستگی عضلات کمربر کنترل پوسچر افراد ورزشکار و غیر ورزشکار می باشد.
روش بررسی: 15فرد ورزشکار و 15 فرد غیر ورزشکار در این مطالعه شرکت کردند. از دستگاه داینامومتر برای ایجاد خستگی عضلانی استفاده شد و با کمک دستگاه صفحه نیرو مقادیر نوسان در حالت ایستاده روی دو اندام با چشم باز در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: سرعت و دامنه داخلی - خارجی در حالت استراحت بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. خستگی اثر معناداری بر مقادیر نوسان هر دو گروه داشت و بعد از خستگی عضلات کمر نوسان افراد ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار افزایش کمتری داشت(05/0 ≥ P ).
نتیجه گیری: کنترل پوسچر افراد ورزشکار پس از خستگی عضلانی نسبت به افراد غیر ورزشکار بهتر است که شاید بعلت حس عمقی قوی تر ورزشکاران باشد.
کلید واژه ها: خستگی عضلانی، کنترل پوسچر، صفحه نیرو
ساناز شنبه زاده، افسون نودهی مقدم، فاطمه احسانی، مهناز توهمی، دوره 9، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: خستگی یکی از عوامل بر هم زنندهی کنترل پاسچر است که منجر به آسیبهای ورزشی میگردد. شیوع آسیبهای رباط در زنان بیش از مردان می باشد. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی اثر جنسیت و خستگی فانکشنال بر روی کنترل پویای پاسچر بود .
روش بررسی: سی و دو فرد غیر ورزشکار و سالم (16 زن و 16 مرد) در دامنه سنی 18 تا 35 سال در این مطالعه شرکت نمودند. آزمون تعادلی ستاره در دو جهت خلفی داخلی و خلفی خارجی قبل و بعد از خستگی عملکردی اجرا گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد اثر اصلی خستگی بر روی میزان مسافت دستیابی معنی دار است (01/0P< 62/37 = F) و پس از خستگی هر دو جنس کاهش معنیداری در میزان مسافت دست یابی در هر دو جهت خلفی داخلی و خلفی خارجی نشان دادند. اثر متقابل گروه و خستگی) 05/0P> 045/0= F) معنی دار نبود. اثر متقابل جهت آزمون ستاره و خستگی نیز معنیدار )05/0 P> 169/1= F) نبود.
نتیجه: خستگی در هر دو جنس سبب کاهش تعادل پویا گردید. اما میزان کاهش بین دوگروه تفاوت معنی داری نداشت. بنابراین به نظر می رسد عوامل دیگری غیر از اثر خستگی بر کنترل پاسچر پویا سبب تفاوت بین زنان و مردان در خطر آسیب میگردد.
کلید واژهها: خستگی عملکردی، تعادل، جنسیت
|
|
|
|
|
|