|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
7 نتیجه برای خستگی عضلانی
سعید طالبیان، زهرا فخاری، سیما مهرداد، دوره 1، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : مفصل زانو یکی از مهمترین مفاصل بدن است که در هنگام راه رفتن و برخاستن نیروی زیادی را تحمل می کند. مفصل زانو در حین حرکات زنجیره بسته نظیر نشستن و چمباتمه زدن و نیز انتقال وزن بدن حین حرکت متحمل نیروهای زیادی است. خستگی عضلات ران میتواند تغییراتی را در اعمال نیروهای وارده ایجاد کرده و سبب تغییر در استراتژی حرکت شود. لذا با توجه به نقش عضلات ران در انجام حرکات مداوم، مهم است که تغییرات بوجود آمده متعاقب خستگی بررسی شود. روش بررسی: تعداد 15 زن سالم در محدوده سنی 30-20 سال در این تحقیق شرکت کردند. ایجاد خستگی عضلانی در دو زنجیره باز و بسته بر اساس حداکثر فعالیت ارادی افراد در دو جلسه انجام شد. قبل و بعد از خستگی در هر دو زنجیره، پنج حرکت داینامیک فلکشن اکستنشن زانو انجام شد. مقادیر نرمال شده فعالیت الکترومیوگرافی بصورت اکسنتریک و کانسنتریک، همچنین میانه طیف فرکانس بعنوان شاخص خستگی و زمان شروع فعالیت عضلات جهت تعیین زمانبندی شناسایی و ارزیابی شدند. یافته ها: تفاوت معنی داری بین شاخصهای خستگی در قبل و بعد از انجام آزمون در دو زنجیره باز و بسته وجود دارد(05/0 p<). زمانبندی در زنجیره باز بعد از خستگی با تاخیر همراه بود (05/0 p<) والگوی حرکتی از واستوس لترالیس، واستوس مدیالیس و رکتوس فموریس ، در بعد از خستگی به صورت واستوس لترالیس ، رکتوس فموریس و واستوس مدیالیس تغییر کرد (05/0 p<). در زنجیره بسته بعد از خستگی تغییرات معنی دار در زمانبندی به صورت تاخیر آن بود (05/0 p<) ولی الگوی زمانبندی بصورت واستوس لترالیس، واستوس مدیالیس و رکتوس فموریس حفظ گردید. نتیجه گیری: میزان تغییرات میانه فرکانس نسبت به مقادیر نرمال شده فعالیت عضلات بعد از خستگی کمتر است. تغییرات مهمی در زمانبندی عضلات بوجود میآید. این تغییرات به صورت تاخیر در شروع فعالیت است. همچنین تغییراتی در الگوی به کارگیری عضلات در زنجیره باز دیده شد. در زنجیره بسته تفاوت مشخصی در الگوی به کارگیری دیده نمیشود. این امر نشان میدهد مکانیسم کنترل حرکت در شرایط تحمل نیرو با شرایط آزاد متفاوت است.
سعید طالبیان، حسین باقری، غلامرضا علیائی، ناهید براتی، مریم عباس زاده، دوره 2، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش عضلات پشتی- کمری در ثبات ستون فقرات مهم است. به دنبال خستگی ناشی از فعالیت مداوم، این عضلات رفتار کنترلی متفاوتی را نشان میدهند. میانه و میانگین طیف فرکانس فعالیت عضلانی، نسبت به گشتاور یا نیروی عضلانی، درصد کمتری تغییر میکنند. اگرچه این پارامترها در بسیاری از تحقیقات معتبر به عنوان بهترین شاخص شناخته میشوند، ولی پیچیدگی رفتار عصبی عضلانی و تغییرات کنترل حرکت و نیز نحوه پردازش سیگنال میتواند دامنه وسیعی از تغییرات اندازه و معیار را به محقق بدهند. با گسترش تواناییهای پردازش اطلاعات و سیگنالهای مختلف، مباحث کاربرد روشهای ارزیابی غیر خطی سیگنالهای بیولوژیک نیز مطرح شده است و امروزه مقالات متعددی در این زمینه وجود دارد. متغیرهای متعددی در این راستا وجود دارد که شامل درصد تکرار پذیری، درصد شناسایی، تحلیل انرژی و غیره است. این تحقیق به دنبال تعیین تغییرات تحلیل انرژی سیگنال به عنوان یک پارامتر غیر خطی در مقایسه با پارامترهای خطی در تعیین میزان بروز خستگی در عضلات اکستانسور کمر است. روش بررسی: تعداد 10 زن سالم و 6 زن مبتلا به کمر درد مزمن غیر اختصاصی در محدوده سنی 30-20 سال در این تحقیق شرکت کردند. ثبت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات ناحیه پشت (T12 )، کمر (L3) و ران (دو سر رانی) در حین فعالیت ایزومتریک عضلات فوق از طریق قرار گرفتن فرد در روشSorenson بدست آمد. شاخصهای خستگی شامل میانه و متوسط طیف فرکانس، و پارامترهای غیرخطی شامل انتروپی و ترند در محدوه زمانی یک ثانیه از فعالیت در قبل و محدوده بروز خستگی محاسبه شدند. یافته ها: محاسبه متغیرهای مورد تحقیق برای سه عضله مختلف در گروه سالم نشان داد که میانه و متوسط طیف فرکانس، به دنبال خستگی کاهش معنی داری حدود12 تا 20 درصد دارند (05/0p<). در حالی که این کاهش در افراد مبتلا به کمردرد کمتر و بین 4 تا 20 درصد بود (05/0p<). مقایسه انتروپی و ترند بعد از بروز خستگی نشان داد که افزایش انتروپی (120 تا 200 درصد) و کاهش ترند (800 تا2000 درصد) در گروه سالم اتفاق افتادهاست (05/0p<). در افراد کمر دردی نیز افزایش انتروپی (65 تا 220 درصد) و کاهش ترند ( 240 تا 500 درصد) معنی داری بعد از خستگی به وجود آمد (05/0p<). علیرغم عدم معنیداری میانه و متوسط طیف فرکانس در بین دوگروه، اختلاف انتروپی و معنی دارشدن آن در بین دوگروه در قبل و بعد از خستگی در سه عضله مورد آزمایش به دست آمد(05/0p<). نتیجهگیری:خستگی در سه سطح از عضلات فوق، به دنبال قرار گرفتن در وضعیت استاتیک اتفاق میافتد که میزان آن برای ناحیه کمری بیشتر است. شاخصهای متداول تعیین خستگی تفاوت خوبی را در هر دو گروه نشان دادند ولی در صد تغییرات آن در مقایسه با پارامترهای غیر خطی بسیار کمتر است. به نظر میرسد متغیرهای غیرخطی بویژه انتروپی با حساسیت بیشتری این رفتار آشوبگونه را نشان میدهند.
مجتبی عبائی، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان مقدم، نسترن قطبی، دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف :عضلات گردن در فعالیت های بسیاری با انقباض پویا فعالیت می کنند. افرادی مانند کشاورزان، کارگران صنعتی و نیز ورزشکاران حرفه ای در معرض بروز خستگی عضلات گردن قرار دارند.هدف از این مطالعه مقایسه اثر خستگی پویا بر شاخص های حوزه توان و فرکانس الکترومیوگرافی بود. روش بررسی: در این مطالعه 20 مرد جوان سالم عضلات گردن را به صورت پویا تا رسیدن به خستگی منقبض کردند. با ثبت EMG سطحی از لواتور اسکاپولا، پارااسپینال ها و تراپزیوس فوقانی به عنوان اکستانسورهای گردن، تاثیر خستگی پویا بر حوزه ی فرکانس (MedF)، و توان(RMS) قبل و بعد از خستگی مقایسه گردید. یافته ها : نتایج مطالعه حاضر بیان می کند که فرکانس میانه بعد از خستگی پویا ( دینامیک) کاهش می یابد (P<0.05) . RMS عضلات لواتور اسکاپولا و تراپز فوقانی بدنبال خستگی پویا افزایش معنی داری نشان داد (P<0.05) . نیروی عضلات پارااسپینال با توجه به کاهش معنی دارRMS و افزایش فرکانس میانه کاهش یافت . نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که MedF به دنبال خستگی پویا کاهش می یابد. در حوزه توان RMS تراپزیوس فوقانی و لواتور اسکاپولا در خستگی پویا افزایش معنادار یافت. پارااسپینال ها با توجه به کاهش معنادار RMS و افزایش MedF پس از خستگی، دچار کاهش نیرو شد.
کبری قاسمی، حسن جعفری، علی اشرف جمشیدی، دوره 4، شماره 3 - ( 4-1389 )
چکیده
مقدمه: از جمله مشکلاتی که فرد ورزشکار در هنگام انجام تمرینات ورزشی و بیمار در هنگام انجام تمرینات درمانی با آن مکرراً مواجه است، مسأله خستگی عضلانی است. بدیهی است که بروز پدیده خستگی دقت عملکرد افراد را متأثر ساخثه و دامنه فعالیت فیزیکی و ورزشی را محدود می سازد .فوائد خستگی در بسیاری از تحقیقات گذشته مورد مطالعه قرار گرفته است . لذا ارزیابی خستگی نیازمند بررسی های دقیق، پایا و قابل اعتمادی می باشد . بررسی قدرت عضلانی و ادارک فردی از خستگی دو روش معمول در بسیاری از تحقیقات بوده است . . لذا محقیقین در تحقیق حاضر به بررسی پایایی زمانی دو روش ادراک فردی از خستگی و سنجش گشتاور تولیدی توسط عضله بعد از ایجاد خستگی پرداختند . مواد و روشها: در این تحقیق 15 نفر خانم بین 30- 20 سال که حداقل هفتهای یک بار به صورت غیر حرفهای در فعالیتهای ورزشی شرکت داشتند، به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی سه بار به آزمایشگاه مراجعه مینمود. اولین جلسه برای آشنایی با نحوه انجام انقباض ایزوکینتیک بود. تست اصلی هم در دو جلسه بعدی با فاصله یک هفته انجام می شد. در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، میزان خستگی اداراکی توسط آزمون مقیاس آنالوگ بصری ، متوسط حداکثرگشتاور و متوسط توان کانسنتریک ایزوکینتیک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعت 60 درجه در ثانیه اندازهگیری میشد. سپس پروتکل خستگی یعنی تکرار انقباضهای ایزوکینتیک بیشینه تا زمانیکه قدرت فرد برای سه بار متوالی به 50% حداکثر مقدار خود کاهش پیدا می کرد اجرا میگردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، متوسط حداکثرگشتاور، متوسط توان و خستگی ادارک شده مجددا مورد ارزیابی قرار میگرفت. نتایج: پایایی متوسط حداکثر گشتاور (APT ) ، متوسط توان (AP) و مقیاس آنالگ بصری (VAS) قبل ازاجرای پروتکل خستگی به ترتیب 6/81% ، 4/87% و 9/47% بوده است و میزان این پایایی بعد از خستگی به ترتیب به 9/59% ، 4/64% و 6/96% تغییر یافته است . نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که در ارتباط با پارامترهای ایزوکینتیکی میزان پایایی زمانی قبل از خستگی بالا بوده به عبارتی گشتاور و توان ثبت شده هم در دفعات تکرار و هم در طول زمان، مقیاسی پایا می باشند. بعد از خستگی میزان پایایی گشتاور و توان ثبت شده توسط ایزوکینتیک تکرارپذیر بود و این تکرار پذیری در حد متوسط تا خوب بدست آمد. اما در مورد مقیاس آنالوگ بصری نتیجه کاملا بر عکس بود بدین گونه که قبل از خستگی میزان پایایی از درک خستگی موضعی پایین بوده و حتی معنی دار هم نبود. ولی این مقیاس بعد از خستگی در حد بسیار بالایی تکرار پذیر بود.
سعید طالبیان، غلام علیائی، دوره 5، شماره 1 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : شناخت اثرات خستگی بر روی پاسخ حرکتی متعاقب آن می تواند به درک روشهای درمانی کمک کند. تعیین مکانیسمی (انقباض ارادی حداکثر و یا تکرار حرکت) که در طی آن سبب تغییر در پیامهای مرکزی و انتقال عصبی عضلانی شود میتواند از اهمیت ویژهایی در ارزیابی و یا درمان بیماران برخوردار باشد. اینکه متعاقب خستگی، پاسخ اجزائ نورال یا استئولیگامنتال کدامیک مهم هستند امروزه جای بحث دارد. در عضلات پارااسپینال به دلیل اهمیت آن در حفظ پوسچر و راستای ستون فقرات رفتار عضلات به دنبال بروز خستگی بسیار مهم است . رفتار و الگوی حرکتی ستون فقرات کمری و یا گردنی بدنبال خستگی می تواند ناشی از بروز اختلال در پیوندگاه عصبیعضلانی و یا بوجود آمدن محدودیت در پاسخ رفلکسی این سیستم باشد. تأثیر رفلکس تنها مختص عضله خسته شده نیست بلکه در عضلات سینرژیست هم مشاهده می گردد همچنین مشخص شده که هم پروسه های تحریک و هم مهاری نقش مهمی در این فرایند دارند. روش بررسی: تعداد 20 فرد سالم ( 10 زن و 10 مرد ) پس از تکمیل پرسشنامه، توجیه و آموزش اولیه در این پژوهش شرکت کردند. آزمایشات شامل 1- تمرین گرم کردن 2- قرار دادن الکترودهای ثبات الکترومیوگرافی بر روی عضلات اکستانسور گردن در سمت غالب در محدوده مهره های دوم و چهارم. 3- انجام پنج حرکت اصلی فلکشن گردن در حالت نشسته راحت روی صندلی در دامنه کامل بدون اعمال مقاومت خارجی 4- آزمون خستگی شامل الف - حداکثر قدرت ایزومتریک در دامنه میانی حرکت به مدت حداکثر سه دقیقه با کنترل توسط داینامومتر تا رسیدن به مرز خستگی فرد (شروع کاهش فعالیت الکترومیوگرافی و نیروی انقباضی ). ب- انجام 50 تکرار فلکشن ریلکسیشن مکرر و مداوم در دامنه کامل.5- بلافاصله بعد از بروز خستگی مانند مرحله سوم شامل انجام پنج حرکت فلکشن اکستنشن گردن در دامنه کامل بدون اعمال مقاومت خارجی. از پنج تکرار، سه تکرار وسط جهت بررسی انتخاب می شدند. درجه بروز کاهش و عدم فعالیت عضلانی در حرکت فلکشن در قبل و بعد از دو نوع خستگی، در جه شروع فعالیت مجدد عضلانی در حرکت اکستنشن در قبل و بعد از دو نوع خستگی، مدت زمان بی فعالیتی در قبل و بعد از دو نوع خستگی و تغییرات میانگین فعالیت الکترومیوگرافی برحسب RMS در قبل و بعد از خستگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: مقایسه دو نوع خستگی نشان داد که تفاوت عمدهای بین دو نوع خستگی وجود دارد و تنها در دامنه حرکتی و همچنین فعالیت اکسنتریک این تفاوتها معنی دار نیست و در مجموع اختلافات در نوع ایزومتریک با کاهش بیشتری نسبت به سیکلیک یا حرکات تکراری همراه بودهاست. نتیجه گیری: در حرکات گردن پاسخ فلکشن ریلکسیشن اتفاق میافتد. تکرار حرکت و فعالیت ایزومتریک سبب بروز خستگی و اثر بر درجه عدم فعالیت شد. زمان سکوت دچار کاهش شد که به نظر میرسد زمان شروع مجدد فعالیت عضلات اکستانسور گردن زودتر اتفاق میافتد و به سمت زوایای میانی و خارجی حرکت میکند این امر نشان دهنده عدم مزیت مکانیکی عوامل غیر انقباضی در ناحیه گردن میباشد که سبب کاهش این زمان گردیده و به عبارتی عضلات اکستانسور بیشترین مسئولیت را در حفظ وضعیت و کنترل حرکت دارند. مقایسه دو نوع بروز خستگی نشان داد که فعالیت ایزومتریک خستگی بیشتری را سبب شدهاست و شاخص های طیف فرکانس نظیر میانه و متوسط کاهش بیشتری را نشان دادهاند.
سعید خاتم ساز، ملیحه موسوی قمی، سعید طالبیان، دوره 6، شماره 1 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خستگی عضلانی عاملی برای آسیبدیدگیاست. توانایی انجام حرکت بدون خطا و کنترل پذیری آن در کاهش ضایعات اثر مهمی دارد. به دنبال خستگی تکرارپذیری حرکت کاهش می یابد. ارزیابی کنترل حرکت بهدنبال خستگی میتواند بستری مناسب برای بررسی تغییرات بوجود آمده باشد و در توصیه های درمانی جهت جلوگیری از صدمات کمک نماید. هدف این تحقیق بررسی تغییرات بوجود آمده در کنترل حرکت بر اساس بروز خستگی از دیدگاه فیزیولوژیک در افراد سالم و بیماران با درد جلوی زانو است. روش بررسی: تعداد 15 خانم (10 فرد سالم و 5 بیمار با علائم دو طرفه) داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ثبت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات واستوس مدیالیس، واستوس لترالیس و رکتوس فموریس هر دو سمت (20 عضله سالم و 10 عضله بیمار) در حین آزمون خستگی در دو زنجیره باز و بسته بدست آمد. قبل و بلا فاصله بعد از خستگی پنج تکرار داینامیک تعیین و سه تکرار میانی آن جهت مقایسه ضریب قرینگی بهعنوان شاخص ارزیابی کنترل و کاهش میانه طیف فرکانس به عنوان شاخص خستگی در نظر گرفته شد. یافتهها: بهدنبال خستگی در هر دو گروه میانه طیف فرکانس کاهش معنیداری نشان داد که در گروه بیماران این کاهش بیشتر بود. همچنین کاهش معنیداری در شاخص قرینگی در بعد از خستگی مشاهده شد. این معیار در بین دو گروه در قبل از خستگی معنی دار بود ولی بعد از خستگی تفاوتی نداشت. نتیجهگیری: خستگی سبب کاهش میانه فرکانس در حرکات داینامیک میگردد. بدنبال درد و اختلال عملکرد مراکز بالای سیستم کنترل حرکت از سینرژی های متفاوتی استفاده می کنند. بعد از خستگی الگوی سینرژی تغییر کرده و در انقباضات داینامیک ضریب قرینگی کاهش می یابد این تغییر وابسته به اختلال عملکردی و درد بوده و الگوی ثابتی ندارد.
مهدی احمدی، محمد اکبری، مهدی دادگو، سعید طالبیان، غلامرضا پهنابی، دوره 9، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: توانایی نگهداری وضعیت بدن در فضا کنترل پوسچر نامیده می شود. عوامل مرکزی و محیطی در بروز خستگی عضلانی نقش دارند. بدنبال انقباضات مکرر، خستگی عضلانی ایجاد می شود و اگر بیش از 30% حدأکثر انقباض ارادی عضله کم شود کنترل پوسچر فرد در حالت ایستاده مختل می شود. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر خستگی عضلات کمربر کنترل پوسچر افراد ورزشکار و غیر ورزشکار می باشد.
روش بررسی: 15فرد ورزشکار و 15 فرد غیر ورزشکار در این مطالعه شرکت کردند. از دستگاه داینامومتر برای ایجاد خستگی عضلانی استفاده شد و با کمک دستگاه صفحه نیرو مقادیر نوسان در حالت ایستاده روی دو اندام با چشم باز در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: سرعت و دامنه داخلی - خارجی در حالت استراحت بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. خستگی اثر معناداری بر مقادیر نوسان هر دو گروه داشت و بعد از خستگی عضلات کمر نوسان افراد ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار افزایش کمتری داشت(05/0 ≥ P ).
نتیجه گیری: کنترل پوسچر افراد ورزشکار پس از خستگی عضلانی نسبت به افراد غیر ورزشکار بهتر است که شاید بعلت حس عمقی قوی تر ورزشکاران باشد.
کلید واژه ها: خستگی عضلانی، کنترل پوسچر، صفحه نیرو
|
|
|
|
|
|