26 نتیجه برای درد
محمد رضا هادیان، طاهره جهانگرد، فرشته پورکاظمی، حسن مظاهری، عبدالعلی خوش اخلاق، ملک ظهوریان، شهره جلائی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر حافظهکاری فضایی و استفاده از راهکارها را که از جمله مهمترین کارکردهای اجرایی در انجام تکالیف یادگیری و کنشهای هوشی هستند، در کودکان مبتلا به فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک بررسی میکند.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی مقطعی، 40 کودک 7 تا 12 سال در دو گروه 20 نفره شامل کودکان مبتلا به فلجمغزی دایپلژی اسپاستیک با میانگین سنی 94/8 سال و گروه کودکان طبیعی با میانگین سنی 86/8 بر اساس نمونهگیری غیرتصادفی انتخاب و مقایسه شدند. برای به دست آوردن دادهها از آزمون تواناییها و مشکلات، آزمون عصبی روانشناختی CANTAB و آزمون هوش ریون استفاده شد. دادهها نیز با آزمون t مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: کودکان مبتلا به فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک در حافظه کاری فضایی با گروه کودکان طبیعی تفاوت داشتند. مقایسهی میانگین تعداد خطاها، در 3 حالت مجزا بررسی شد، و نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد ( 05/0 > p )، به جز زمانی که هر دو حالت خطا با هم رخ دهد (05/0 < p). ولی در زمینهی استفاده از راهکارها تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 < p).
نتیجه گیری: با توجه به یافتههای فوق پیشنهاد میشود تا دورههای توانبخشی شناختی با تمرکز روی مهارتهای اجرایی در درمان بالینی کودکان مبتلا فلجمغزی دایپلژی اسپاستیک گنجانده شود تا حافظهکاری را در اعمال و مهارتهای حرکتی پیچیده در آنها بهبود بیشتری یابد.
سعید طالبیان، حسین باقری، غلامرضا علیائی، ناهید براتی، مریم عباس زاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش عضلات پشتی- کمری در ثبات ستون فقرات مهم است. به دنبال خستگی ناشی از فعالیت مداوم، این عضلات رفتار کنترلی متفاوتی را نشان میدهند. میانه و میانگین طیف فرکانس فعالیت عضلانی، نسبت به گشتاور یا نیروی عضلانی، درصد کمتری تغییر میکنند. اگرچه این پارامترها در بسیاری از تحقیقات معتبر به عنوان بهترین شاخص شناخته میشوند، ولی پیچیدگی رفتار عصبی عضلانی و تغییرات کنترل حرکت و نیز نحوه پردازش سیگنال میتواند دامنه وسیعی از تغییرات اندازه و معیار را به محقق بدهند. با گسترش تواناییهای پردازش اطلاعات و سیگنالهای مختلف، مباحث کاربرد روشهای ارزیابی غیر خطی سیگنالهای بیولوژیک نیز مطرح شده است و امروزه مقالات متعددی در این زمینه وجود دارد. متغیرهای متعددی در این راستا وجود دارد که شامل درصد تکرار پذیری، درصد شناسایی، تحلیل انرژی و غیره است. این تحقیق به دنبال تعیین تغییرات تحلیل انرژی سیگنال به عنوان یک پارامتر غیر خطی در مقایسه با پارامترهای خطی در تعیین میزان بروز خستگی در عضلات اکستانسور کمر است.
روش بررسی: تعداد 10 زن سالم و 6 زن مبتلا به کمر درد مزمن غیر اختصاصی در محدوده سنی 30-20 سال در این تحقیق شرکت کردند. ثبت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات ناحیه پشت (T12 )، کمر (L3) و ران (دو سر رانی) در حین فعالیت ایزومتریک عضلات فوق از طریق قرار گرفتن فرد در روشSorenson بدست آمد. شاخصهای خستگی شامل میانه و متوسط طیف فرکانس، و پارامترهای غیرخطی شامل انتروپی و ترند در محدوه زمانی یک ثانیه از فعالیت در قبل و محدوده بروز خستگی محاسبه شدند.
یافته ها: محاسبه متغیرهای مورد تحقیق برای سه عضله مختلف در گروه سالم نشان داد که میانه و متوسط طیف فرکانس، به دنبال خستگی کاهش معنی داری حدود12 تا 20 درصد دارند (05/0p<). در حالی که این کاهش در افراد مبتلا به کمردرد کمتر و بین 4 تا 20 درصد بود (05/0p<). مقایسه انتروپی و ترند بعد از بروز خستگی نشان داد که افزایش انتروپی (120 تا 200 درصد) و کاهش ترند (800 تا2000 درصد) در گروه سالم اتفاق افتادهاست (05/0p<). در افراد کمر دردی نیز افزایش انتروپی (65 تا 220 درصد) و کاهش ترند ( 240 تا 500 درصد) معنی داری بعد از خستگی به وجود آمد (05/0p<). علیرغم عدم معنیداری میانه و متوسط طیف فرکانس در بین دوگروه، اختلاف انتروپی و معنی دارشدن آن در بین دوگروه در قبل و بعد از خستگی در سه عضله مورد آزمایش به دست آمد(05/0p<).
نتیجهگیری:خستگی در سه سطح از عضلات فوق، به دنبال قرار گرفتن در وضعیت استاتیک اتفاق میافتد که میزان آن برای ناحیه کمری بیشتر است. شاخصهای متداول تعیین خستگی تفاوت خوبی را در هر دو گروه نشان دادند ولی در صد تغییرات آن در مقایسه با پارامترهای غیر خطی بسیار کمتر است. به نظر میرسد متغیرهای غیرخطی بویژه انتروپی با حساسیت بیشتری این رفتار آشوبگونه را نشان میدهند.
حسین باقری، سعید طالبیان مقدم، غلامرضا علیایی، ناهید براتی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : وجود پدیده فلکشن - ریلکسیشن (FRP ) عضلات ارکتور اسپاین تنه در حرکت فلکشن ، نشان دهنده سکوت میوالکتریکی بوده که بدنبال انتقال مکانیکال لود به بافت های پسیو دیسکی - لیگامانی خلف ستون فقرات اتفاق می افتد. مطالعات متعددی اختلافاتی را در FRP بین افراد سالم و بیماران کمر درد مزمن (CLBP) گزارش کرده اند. تداوم فعالیت عضلات ارکتور اسپینه در گروه بیماران ممکن است نشان دهنده تلاش بدن جهت ایجاد ثبات بیشتر در ساختار آسیب دیده باشد به این صورت که بدن از طریق یک فعالیت رفلکسی لیگامانی - عضلانی ساختار مورد نظر را از آسیب و در نتیجه درد بیشتر محافظت می کند. هدف از این مطالعه بررسی اثر خستگی بر روی پاسخ فلکشن - ریلکسیشن عضلات ارکتور اسپاین در دو گروه افراد سالم و بیماران دارای کمر درد مزمن بود.
روش بررسی : 10 خانم دارای کمر درد مزمن و 10 خانم سالم در سنین 20 تا 40 سال دراین مطالعه شرکت کردند. هر دو گروه 5 سیکل کامل فلکشن - اکستنشن را با سرعت کنترل شده توسط مترونوم انجام دادند . سیگنال های الکترومیوگرافی حاصل از عضلات پاراورتبرال T12 و L3 و عضله بایسپس فموریس و همچنین دامنه حرکتی فلکشن لومبار توسط گونیامتر دیجیتال ثبت شد. بعد از آن فرد تست خستگی Sorenson Back Endurance را انجام می داد . سپس بلافاصله مجددا 5 تکرار حرکت فلکشن - اکستنشن را انجام می داد .
یافته ها : در گروه بیماران بعد از خستگی زاویه فلکشن ستون فقرات در زمان EMG Off نسبت به افراد سالم تفاوت معنا داری در جهت افزایش نشان داد. بعد از خستگی در هر دو گروه میزان دوره سکوت فعالیت میوالکتریکی نسبت به قبل از خستگی تفاوت معنا داری داشت. در گروه بیماران و افراد سالم فرکانس میانه بعد از خستگی در تست سورنسن به سمت فرکانس های پائینتر شیفت پیدا کرد.
نتیجه گیری : تغییرات ایجاد شده به دنبال یک دوره خستگی در عضلات منجر به تغییر در پاسخ FRP عضلات شد به طوریکه بعد از یک دوره خستگی فعالیت عضلات افزایش یافت. این یافته در گروه بیماران بیشتر بود و نشان دهنده اختلال سیستم نوروماسکولار در این افراد بود. همچنین نقش عضلات در ایجاد ثبات بیشتر در سگمان آسیبب دیده می تواند علت دیگر این افزایش فعالیت عضلانی بعد از خستگی باشد .
زهرا صالح پور، هانیه اشرفی، خدیجه اوتادی، سعید طالبیان،
دوره 4، شماره 3 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: گردن درد از جمله بیماریهای شایع (66.7%) می باشد، که گروههای سنی مختلف حتی جوانان را شامل می شود.نتایج بررسی ها حاکی از آن است که شیوع گردن درد در خانم ها بیشتر از آقایان است به همین دلیل بررسی و درمان ضایعات گردنی در خانم ها ضروریتر به نظر می رسد. هدف این تحقیق بررسی میزان تغییرات حفظ و کنترل پوسچر در بیماران مبتلا به گردن درد با منشاء عضلانی بود.
روش بررسی: تعداد 20 بیمار و 15 فرد سالم در این تحقیق شرکت کردند. برای ارزیابی تعادل، در ابتدا از آزمون شونده خواسته می شد که با چشمان باز و پای برهنه یکبار روی دوپا و بار دیگر روی پای غالب به تنهایی روی صفحه نیرو با و بدون اسفنج نرم (سطح نرم) و به ضخامت10 سانتیمتر به مدت 30 ثانیه بایستد. در مراتب بعدی کلیه شرایط فوق همراه با یک وظیفه دوگانه مورد ارزیابی قرار میگرفت. میانگین تغییرات جابجایی مرکز فشار در دو محور داخلی - خارجی و قدامی- خلفی از سه تکرار مجزا با شاخص لگاریتم دو (انرژی سیگنال) محاسبه و ارزیابی شدند.
یافته ها: مقایسه شرایط فوق نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه بویژه در زمان دریافت تکلیف دوگانه و جود دارد. همچنین در مرحله قرارگیری در شرایط دشوار ، روی یک پا و سطح نرم و دریافت تکلیف این تفاوت بسیار مشخص تر بود.
نتیجه گیری: بیماران با درد در ناحیه گردن دچار اختلال در حفظ وضعیت میگردند که نیاز توجه به این مورد در درمان و پیشگیری از صدمات متعاقب آن توصیه میشود.
نیلوفر روستایی، زهرا قدیری نیا، گلناز صدریا، حسن تمرتاش،
دوره 5، شماره 1 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: نیروهای وارده بر اندامها در شرایط کاری سبک می تواند بتدریج سبب بروز صدمات ناشی از کار شود. افراد شاغل در مراکز عرضه کالا از جمله صندوق داران این مراکز به علت بالا بودن دفعات حرکات مچ دست، آرنج و شانه در طول مدت کار دچار خستگی و ضایعات عصبی عضلانی در اندام فوقانی میشوند. هدف این تحقیق بررسی میزان ارتباط بین عوامل کاری و خصوصیات فردی در احتمال بروز علائم فوق در یک مجموعه محدود از شاغلین در مرکز عرضه کالا است.
روش بررسی: از مجموع پرسشنامه های مطرح شده که در دانشگاه استنفورد مورد استفاده قرار گرفته بودند، بر اساس جامعه مورد هدف سئوالاتی طرح و کد گذاری شدند و پس از باز خوانی و نظر سنجی پرسشنامه تدوین شده در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. این پرسشنامه شامل بخشهایی از قبیل ثبت خصوصیات فردی، سوابق بیماری، ارزیابیهای کلینیکی، ارزیابیهای طراحی محیط کار و ابزار بود. جامعه هدف، شامل 60 صندوقدار شاغل در مراکز عرضه کالا بود که از پنج منطقه جغرافیایی شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران به صورت تصادفی بر اساس تمایل افراد و اجازه مسئولین مراکز انتخاب شدند و تکمیل پرسشنامه به همراه ارزیابی کلینیکی توسط مجریان بطور حضوری انجام شد.
یافته ها: مهمترین شکایت افراد درد و اختلال در اندامهای فوقانی و دردهای گردن و شانه است. بروز علائم سندروم کانال کارپ در حدود نیمی از افراد دیده شد. افزایش مدت زمان اشتغال افراد در مراکز احتمال بروز درد در مچ دست و شانه را به همراه دارد.
نتیجه گیری: حرفه صندوق داری در مراکز فروش یکی از مشاغل استرس زا بر مفاصل محیطی اندامها است به نحوی که سابقه کاری و میزان فعالیت بر افزایش اختلالات عصبی عضلانی اثر مثبت دارد. رعایت الگوی بکارگیری صحیح ابزار و تجهیزات در این محیط کاری تا مقدار زیادی می تواند سبب کنترل عوارض ناشی از کار گردد. بیشترین شکایت افراد در این تحقیق علائم و نشانه های درگیری عصب مدیان در مچ دست و دردهای منتشره در گردن، شانه و دست بوده است.
صغرا مرتضایی فر، جواد صراف زاده، امیر احمدی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
مقدمه: حس عمقی یک جزء مهم در سیستم حسی- پیکری است که از طریق رفلکسهای عضلانی نقش حفاظتی در جلوگیری از آسیبهای حاد دارد. کاهش در حس عمقی میتواند باعث اختلال در زمان عکس العمل، کنترل پوسچر و ثبات پوسچرال شود. افراد مبتلا به کمردرد مزمن کاهش در حس عمقی ناحیه کمری- خاجی دارند که منجر به نقص عملکرد عصبی-عضلانی و از دست دادن ثبات موضعی در ناحیه کمر میشود و احتمال ایجاد آسیب را افزایش میدهد. بررسی بازسازی وضعیت کمر میتواند به عنوان شاخصی برای ارزیابی حس عمقی این ناحیه به کار رود. هدف از این مطالعه مقایسه بازسازی وضعیت کمر در افراد مبتلا به کمردرد مزمن و افراد سالم است.
روش بررسی: 18 فرد سالم با میانگین سن 19/2 ± 33/23 سال و 18 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن با میانگین سنی 93/2± 83/23 سال در این مطالعه شرکت داشتند. میزان خطا در بازسازی وضعیت کمر با استفاده از الکتروگونیامتر دستگاه بایومتریکس و با چشم بسته درحالت ایستاده در سه زاویه 30% و 60% حداکثر خم شدن کمر و همچنین بازسازی زاویه نوترال اندازهگیری شد. دو خطای مطلق و ثابت در بازسازی 3 وضعیت مذکور محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: خطای مطلق در بازسازی هر سه زاویه در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن به طور معناداری بیشتر از گروه سالم بود(05/0p<) اما خطای ثابت در بازسازی هر سه زاویه بین دو گروه تفاوتی را نشان نداد (05/0 (p>.
نتیجهگیری: بیشتر بودن خطای مطلق در بازسازی وضعیت کمر در زنان مبتلا به کمردرد مزمن نسبت به گروه کنترل دلالت بر آن دارد که برخی از جنبههای حس عمقی در این بیماران مختل شده است.
سعید خاتم ساز، ملیحه موسوی قمی، سعید طالبیان،
دوره 6، شماره 1 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خستگی عضلانی عاملی برای آسیبدیدگیاست. توانایی انجام حرکت بدون خطا و کنترل پذیری آن در کاهش ضایعات اثر مهمی دارد. به دنبال خستگی تکرارپذیری حرکت کاهش می یابد. ارزیابی کنترل حرکت بهدنبال خستگی میتواند بستری مناسب برای بررسی تغییرات بوجود آمده باشد و در توصیه های درمانی جهت جلوگیری از صدمات کمک نماید. هدف این تحقیق بررسی تغییرات بوجود آمده در کنترل حرکت بر اساس بروز خستگی از دیدگاه فیزیولوژیک در افراد سالم و بیماران با درد جلوی زانو است.
روش بررسی: تعداد 15 خانم (10 فرد سالم و 5 بیمار با علائم دو طرفه) داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ثبت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات واستوس مدیالیس، واستوس لترالیس و رکتوس فموریس هر دو سمت (20 عضله سالم و 10 عضله بیمار) در حین آزمون خستگی در دو زنجیره باز و بسته بدست آمد. قبل و بلا فاصله بعد از خستگی پنج تکرار داینامیک تعیین و سه تکرار میانی آن جهت مقایسه ضریب قرینگی بهعنوان شاخص ارزیابی کنترل و کاهش میانه طیف فرکانس به عنوان شاخص خستگی در نظر گرفته شد.
یافتهها: بهدنبال خستگی در هر دو گروه میانه طیف فرکانس کاهش معنیداری نشان داد که در گروه بیماران این کاهش بیشتر بود. همچنین کاهش معنیداری در شاخص قرینگی در بعد از خستگی مشاهده شد. این معیار در بین دو گروه در قبل از خستگی معنی دار بود ولی بعد از خستگی تفاوتی نداشت.
نتیجهگیری: خستگی سبب کاهش میانه فرکانس در حرکات داینامیک میگردد. بدنبال درد و اختلال عملکرد مراکز بالای سیستم کنترل حرکت از سینرژی های متفاوتی استفاده می کنند. بعد از خستگی الگوی سینرژی تغییر کرده و در انقباضات داینامیک ضریب قرینگی کاهش می یابد این تغییر وابسته به اختلال عملکردی و درد بوده و الگوی ثابتی ندارد.
محمدرضا پوراحمدی، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی، سعید طالبیان، علی اشرف جمشیدی، هلاکو محسنی فر،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: درد قدامی زانو یکی از شایعترین مشکلات زانوست. تاکنون مطالعات زیادی در مورد درد قدامی زانو و تأثیر درمانهای مختلف بر این عارضه صورت گرفته است. امروزه این واژه کلی را به طور دقیقتر تقسیمبندی کرده و مورد مطالعه قرار میدهند. سندروم اکستانسیون زانو یکی از مشکلات شایع در زمینه ارتوپدی و فیزیوتراپی است که با افزایش سفتی عضله چهارسررانی شناخته میشود و میتواند باعث درد قدامی زانو شود. هدف از این مقاله مروری بررسی نقطه نظرات جدید و تناقضات پیرامون این عارضه میباشد.
روش بررسی: جستجوی نظاممند بانکهای اطّلاعاتی مدلاین Pubmed و سایت ScienceDirect و مجله JOSPT، برای شناسایی مقالات چاپ شده و مطالعات صورت گرفته بر روی درد قدامی زانو، بخصوص مطالعات انجام شده بر روی سندروم اکستانسیون زانو انجام شد. بعلاوه، مطالعات مربوط به دیدگاههای گوناگون پیرامون درد قدامی زانو و همچنین اثر بخشی مداخلات و درمانهای مختلف بر روی درد قدامی زانو و سندروم اکستانسیون زانو شناسایی شد.
یافتهها: تعداد 50 مقاله در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت که از بین این تعداد، 42 مقاله تأثیر درمانهای گوناگون را بر درد قدامی زانو مورد بررسی قرار دادند. تعداد 5 مقاله به بررسی دقیق جنبههای گوناگون درد قدامی زانو پرداخت و 3 مقاله دیگر در مورد سندروم اکستانسیون زانو بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعات، نشان داد که علل ایجاد کننده درد قدامی زانو را میتوان به دو دسته 1: درد قدامی زانو مرتبط با مشکلات پاتلوفمورال و 2: درد قدامی زانو غیر مرتبط با مشکلات پاتلوفمورال طبقهبندی کرد. سندروم اکستانسیون زانو جز علل درد قدامی زانو غیرمرتبط با مشکلات پاتلوفمورال است. در این عارضه در دراز مدّت استخوان پاتلا دچار افزایش زاویه تیلت شده و همین عامل میتواند به افزایش درد بیماران بیافزاید. در درمان نیز بر خلاف باور عمومی که بر روی کشش مجموعه تنسورفاسیالاتا و ایلیوتیبیال باند تأکید میکنند باید بیشتر به کشش عضله مستقیم رانی توجه نمود تا کشش مجموعه تنسورفاسیالاتا و ایلیوتیبیال باند، زیرا باند ایلیوتیبیال اثر کمتری بر روی تیلت استخوان پاتلا دارد.
زهرا مرادی، محمد اکبری، نورالدین نخستین انصاری، آنیتا عمرانی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم درد کشککی- رانی، یک عارضه رایج عضلانی- اسکلتی است. زنان مبتلا به درد کشککی- رانی در اکثر عضلات اطراف مفصل ران دچار ضعف می شوند. هدف این مطالعه
مقایسه قدرت گروههای عضلانی ابداکتور، اکستانسور و روتاتور خارجی مفصل ران در زنان کم تحرک دچار سندرم درد کشککی- رانی
دوطرفه با قدرت همان گروه های عضلانی در زنان سالم کم تحرک جور شده، بود.
روش بررسی: تعداد 12 زن دارای درد کشککی- رانی به عنوان گروه بیمار و 12 زن سالم به عنوان گروه کنترل در این مطالعه شرکت کردند. حداکثر قدرت ایزومتریک گروههای عضلانی ابداکتور ، اکستانسور و روتاتور خارجی مفصل ران در هر دو اندام با استفاده از دینامومتر ثابت شده روی فریم، مورد اندازه گیری قرار گرفت و میانگین مقادیر با گروه کنترل مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: قدرت هر سه گروه عضلانی ابداکتور ، اکستانسور و روتاتور خارجی مفصل ران در گروه بیمار نسبت به گروه کنترل ، ضعیفتر بود(0.001 p <).
نتیجه گیری: شاید بتوان گفت که زنان کم تحرک مبتلا به درد کشککی رانی بدلیل کم استفاده کردن از ندامها در گروهای عضلانی مختلف اندام مبتلا از جمله عضلات اطراف ران دچار ضعف عضلانی می شوند.
مهدی سلیمی، امیر احمدی، نادر معروفی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: گردن درد یکی از شایعترین ضایعات عضلانی اسکلتی در جوامع صنعتی می باشد. در بیماران گردن درد تغییرات پیچیده ای در کنترل حرکتی ستون فقرات گردنی اتفاق می افتد. هدف این مطالعه بررسی مقایسه ای زمان وارد عمل شدن عضلات گردن حین حرکات اندام فوقانی بین بیماران و افراد سالم است.
روش بررسی: 18 بیمار مبتلا به گردن درد غیراختصاصی مزمن و 18 فرد سالم که از لحاظ سن، وزن و قد باهم جور شده بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. هریک از نمونه ها روی زمین ایستاده و 5 مرتبه هریک از حرکات فلکسیون و ابداکسیون را با حداکثر سرعت تا زاویه 90 درجه انجام دادند. همزمان، سیگنال الکترومیوگرافی عضلات ارکتور اسپاین و استرنوکلیدوماستوئید بصورت دوطرفه ثبت گردید. زمان فعال شدن عضلات گردن نسبت به زمان فعال شدن دلتوئید محاسبه و بین دو گروه مقایسه شد.
یافته ها: مطالعه حاضر نشان داد که در بیماران مبتلا به گردن درد و افراد سالم، حین حرکات ابداکسیون و فلکسیون اندام فوقانی، عضلات سطحی گردن بعد از فعال شدن عضله دلتوئید وارد عمل شدند. همچنین مقایسه میانگین زمان تأخیری وارد عمل شدن عضلات سطحی گردن بین گروه بیمار و سالم نشان داد که در بیماران نسبت به افراد سالم، حین حرکات اندام فوقانی عضلات گردن بصورت معنی داری با تأخیر وارد عمل شدند (05/0 > P).
نتیجه گیری: در بیماران گردن درد نسبت به افراد سالم، وارد عمل شدن عضلات گردن در مواجهه با اغتشاش درونی ناشی از حرکات سریع اندام فوقانی با تأخیر صورت می گیرد. این امر خطر ایجاد ضایعه حین حرکات سریع اندام فوقانی را در این افراد افزایش می دهد.
سارا صفری نودهی، نسرین ناصری، نورالدین نخستین انصاری، جواد صراف زاده، سهیل منصور سوهانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه وهدف: در سال های اخیر به نقش عضلات کمر و لگن به عنوان بخشی از عضلات ناحیه مرکزی در آسیب شناسی و درمان آسیب های ورزشی اندام تحتانی توجه شده است. چرا که این عضلات طبق نظریه زنجیره حرکتی بسته، به صورت عملکردی کنترل کننده حرکت بخش های تحتانی هستند. دردهای کشاله ران یکی از صدمات متداول در ورزشهایی مثل فوتبال است.از آنجاییکه شایع ترین عناصر درگیر در این عارضه عضلات اداکتور ران می باشند، هدف از انجام این مطالعه مقایسه ثبات مرکزی بین بازیکنان فوتبال مرد سالم با بازیکنان فوتبال مبتلابه کشیدگی عضلات اداکتور ران بود.مطالعات بسیاری برای پیشگیری، درمان و جلوگیری از عود مجدد این ضایعه انجام گرفته است که مهمترین و اصلی ترین نکته کلیدی آن حفظ یکپارچگی و سلامت ثبات مرکزی و عضلات تنه و ران می باشد.
روش بررسی: 50 ورزشکار فوتبال حرفه ای مرد با میانگین سنی 73/2±32/21 سال(25 نفر سالم و 25 نفر مصدوم) دراین مطالعه شرکت کردند. ثبات مرکزی بین این دو گروه توسط 5 آزمون تحملی و عملکردی مقایسه شد. تحمل عضلات فلکسور، اکستانسور و فلکسورهای طرفی تنه توسط آزمونهای Mc Gill و Biering-Sorensen تغیر یافته، ارزیابی شد و برای ارزیابی عملکرد عضلات مایل شکمی از آزمون پایین آوردن همزمان دو پاDouble leg lowering)) و جهت ارزیابی عضلات ابداکتور و روتاتور خارجی ران از آزمون چمباتمه تک پا Singel Leg Squat)) استفاده شد.
یافته ها: تحمل عضلات اکستانسور، فلکسور و فلکسور طرفی تنه در بازیکنان فوتبال مبتلا به کشیدگی عضلات اداکتور ران درمقایسه با بازیکنان فوتبال سالم به صورت معناداری کمتر بود.همچنین عملکرد عضلات مایل شکمی و عضلات ابداکتور و روتاتور خارجی ران بین دو گروه بازیکنان فوتبال سالم و مصدوم دارای اختلاف معنا دار بود(05/0p<).
نتیجه گیری: کاهش تحمل وعملکرد عضلات تنه احتمالا عاملی جهت افزایش خطر کشیدگی عضلات اداکتور ران در بازیکنان فوتبال می باشد. افزایش تحمل این عضلات درمرکز تنه احتمالا سبب کاهش خطر کشیدگی عضلات اداکتور ران می شود.
مصطفی رحیمی، مهیار صلواتی، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی، لقمان محمدی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعۀ حاضر به منظور بررسی ارتباط سفتی عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ با درد قدامی زانو انجام گردید تا بر اساس آن سفتی عضلانی به عنوان یک پارامتر بالینی مهم در فرآیند ارزیابی و درمان مورد استفاده قرار گیرد.
روش بررسی:در این مطالعۀ غیرتجربی و مورد-شاهدی،20 فرد مبتلا به درد قدامی زانو با نمونه گیری ساده و در دسترس و 20 فرد سالم با روش جورکردن با بیماران، انتخاب و سفتی بخشهای پروگزیمال و دیستال عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ آنها بوسیلۀ دستگاه داینامومتر بیودکس اندازه گیری شد.همچنین حداکثر گشتاور کانسنتریک حرکات فلکشن و اکستنشن ران و زانو به عنوان قدرت این عضلات در دو گروه بیمار و سالم مقایسه و با استفاده از آزمون های تی مستقل و تحلیل همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: درد قدامی زانو با سفتی سر پروگزیمال عضلات رکتوس فموریس(320/0P=)و همسترینگ(125/0P=)ارتباط معنا دار نداشت ولی درد قدامی زانو با سفتی سر دیستال عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ تفاوت معنی دار داشت(001/0>P). رابطۀ درد قدامی زانو با قدرت این عضلات معنادار بود (001/0>P). همبستگی معنا داری بین قدرت و سفتی عضلات رکتوس فموریس(356/0P=) و همسترینگ(643/0P=) در افراد مبتلا به درد قدامی زانو مشاهده نشد ولی در افراد سالم همبستگی معنی داری مشاهده شد(001/0>P).
نتیجه گیری: در افراد مبتلا به درد قدامی زانو سفتی بخش دیستال عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ افزایش یافته، قدرت عضلانی کاهش می یابد. افزایش قدرت در افراد سالم همراه با افزایش سفتی می باشد ولی در بیماران این رابطه وجود ندارد. همچنین شاید بتوان گفت عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ دارای بخشهای عصبی- عضلانی مختلفی می باشند.
سمیه محمودی اقدم، خسرو خادمی کلانتری، علیرضا اکبرزاده باغبان، مهدی رضایی، عباس رحیمی، صدیقه سادات نعیمی،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: استئوآرتریت شایع ترین بیماری مفصلی بزرگسالان سرتاسر جهان است و سهم زیادی در ایجاد ناتوانی در سالمندان دارد. بیماران مبتلا به استئوآرتریت پیشرفته زانو معمولا از درد و ناتوانی شدید عملکردی شکایت دارند. در این بیماران درمان های محافظه کارانه اغلب با نتایج ضعیفی در کاهش درد و بهبود عملکرد همراه می باشد. در این پژوهش، اثرات کشش مکانیکی مفصلی بر میزان درد، تورم، دامنه حرکتی و توانایی عملکردی بیماران مبتلا به استئوآرتریت پیشرفته زانو مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی، 40 بیمار زن مبتلا به استئوآرتریت درجه 3و 4 کلگرن و لارنس بطور تصادفی در دو گروه درمان رایج فیزیوتراپی با و بدون اعمال کشش مفصلی انتخاب و تحت درمان قرار گرفتند. ظرفیت عملکردی و درد به ترتیب بوسیله آزمون مسافت راه رفتن شش دقیقه ای و Visual Analog Scale مورد ارزیابی قرار گرفت. از گونیامتر برای اندازه گیری دامنه حرکتی استفاده شد. ادم زانو نیز به وسیله متر نواری اندازه گیری شد.
یافتهها: درمان رایج همراه با اعمال کشش نسبت به درمان رایج فیزیوتراپی به طور معنی داری سبب کاهش بیشتر درد(01/0>P) وافزایش بیشتر توانایی عملکردی بیماران (05/0>p) گردید.
نتیجه گیری: درمان رایج همراه با اعمال کشش اثرات بهتری نسبت به درمان رایج فیزیوتراپی دارد.
مجید روانبخش ، سیدفروغ پژوهیده، شاهین گوهرپی،
دوره 8، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بسیاری از بیماران مبتلا به کمردرد مزمن با درمانهای رایج و مرسوم فیزیوتراپی، بهبودی کامل را بدست نمیآورند. این مسئله نشاندهنده این است که شاید هنوز مواردی در افراد مبتلا به کمردرد وجود داشته باشد که بخوبی به آنها پرداخته نشده است . باتوجه به وجود شواهدی مبنی بر وجود اختلال در الگوی تنفس این بیماران، هدف این تحقیق بررسی مقایسه ای برخی پارامترهای مهم الگوی تنفس در بین افراد سالم و بیماران مبتلا به کمردرد غیراختصاصی مزمن می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی 16 فرد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی مزمن و 16 فرد سالم که در ویژگیهای دموگرافیک با هم همسان ( Match ) شده بودند، شرکت داشتند. شاخصهای حجمی، زمانی، بیوشیمی و نرخ تنفس با استفاده از دستگاه K4b2 از تمامی افراد در وضعیت استراحت جمع آوری گردید.
یافتهها: شاخصهای نرخ تنفس، زمان دم، زمان بازدم و زمان کل چرخه تنفس در بین دو گروه تفاوت معناداری را نشان دادند ( 05/0 > P ) در حالی که شاخصهای حجمی و بیوشیمی تنفس و شاخص نسبت زمان دم به زمان کل چرخه تنفس تفاوت معناداری را در بین دو گروه نشان نداد. (5/0 > P )
نتیجهگیری: وجود اختلال در برخی شاخصهای الگوی تنفسی در بیماران کمردرد مؤید این مسئله میباشد که بررسی عملکرد سیستم تنفس افراد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی مزمن می تواند در روند تشخیص و درمان آنها موثر باشد.
کلید واژهها: کمردرد غیراختصاصی مزمن، اختلال الگوی تنفس، بیوشیمی تنفس
فرزاد قهرمانی ، مهدی دادگو، شهره نوری زاده دهکردی، مهردخت مزده، محمدرضا پوراحمدی،
دوره 8، شماره 4 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه وهدف: شانه دردناک اختلالی شایع پس از سکته مغزی است که شیوع آن در مطالعات گوناگون از 48% تا 84% میباشد. ا ین اختلال توانایی بیمار را برای دستیابی به عملکرد مناسب محدود میسازد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط شانه دردناک با اختلالات عصبی عضلانی اسکلتی شانه در مبتلایان به سکته مغزی میباشد.
روش بررسی: این پژوهش به روش مشاهده ای – تحلیلی بر روی 50 بیمار سکته مغزی صورت گرفت. زمان سپری شده از سکته مغزی این بیماران 28 روز بود. نیمه دررفتگی شانه با گرافی قدامی- خلفی ( A-P ) شانه ، اسپاستیسیت ه عضلات شانه با مقیاس دو بار اصلاح شده اشورث (Modified Modified ( Ashworth Sacle :MMAS و اختلالات بافت نرم با تستهای ارتوپدی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها : شانه دردناک در56% بیماران یافت شد. نیمه دررفتگی شانه در 85 % ( 001/0= P )، تاندونیت سوپرااسپیناتوس در 72% (000/0= P )، تاندونیت بایسپس در 65% (000/0= P ) و درگیری مفصل آکرومیوکلاویکولار در 2/14% (008/0= P )، اسپاستیسیته (عضلات فلکسورآرنج در 7/10% (102/0= P )، اداکتور شانه در 1/7% (055/0= P ) و چرخانندههای داخلی شانه در 1/7% (055/0= P )) و سندروم شانه- دست در 2/14% (055/0= P ) بیماران با شانه دردناک مثبت بود. بنابراین رابطه معنیداری میان شانه دردناک با نیمه دررفتگی شانه و آسیبهای بافت نرم یافت شد.
نتیجهگیری : نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد شانه دردناک اختلالی چند عاملی و شایع پس از سکته مغزی میباشد و تنها یک علّت در پیدایش آن نقش ندارد. پیشگیری از بروز شانه دردناک و انجام فیزیوتراپی مناسب در صورت بروز این اختلال میتوانند در کاهش ناتوانی پس از سکته مغزی نقش داشته باشند.
کلید واژهها : سکته مغزی، شانه دردناک، نیمه دررفتگی، تون عضلانی، سندروم شانه- دست
رحیمه محمودی، سعید طالبیان، الهه سجادی،
دوره 8، شماره 4 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: هم اکنون کمردرد، شایع ترین و پرهزینه ترین مشکل عضلانی – اسکلتی در جوامع مدرن می باشد. از هر ده نفر، یک نفر، یکبار در طول زندگی به کمردرد مبتلا می شود. 90% از کمردردها در طی شش هفته بهبود می یابند اما دوره تکرار و عود، بسیار شایع است. از طرفی، مفصل ساکروایلیاک بعنوان منشا بسیاری از دردهای ناحیه کمر و لگن و از جمله عناصر مهم در عملکرد طبیعی سیستم عضلانی- اسکلتی در طی راه رفتن می باشد. در ثبات این مفصل علاوه بر عوامل استخوانی و لیگامانی، عضلات نیز نقش دارند که شروع فعالیت و مدت شروع تا حداکثر فعالیت عضلانی در این عضلات در انتقال نیرو در این مفصل با اهمیت است. لذا هدف از این مطالعه، مقایسه زمان بندی فعالیت عضلانی در این عضلات در طی مرحله ابتدائی و میانی مرحله ایستایی راه رفتن با سرعت راحت (سرعت معمولی راه رفتن) بین دو گروه مبتلا به کمردرد مزمن و افراد سالم می باشد.
روش بررسی: 16 فرد مبتلا به کمردرد (14 زن و 2 مرد) با میانگین سن 61/2 ± 23/25 و 15 فرد سالم (13 زن و 2 مرد) با میانگین سن 29/11 ± 73/29 در این مطالعه شرکت کردند. شروع فعالیت و مدت شروع تا حداکثر فعالیت عضلات با استفاده از دستگاه Datalink ثبت شد و با نصب Footswitch در زیر پاشته سمت درگیر در گروه مبتلا به کمردرد و پای غالب در گروه کنترل و نصب نشانگرهایی بر روی متاتارس پنجم و قوزک خارجی و دوربین فیلمبرداری، مرحله آغاز و میانی مرحله ایستائی راه رفتن مشخص شد.
یافته ها: اگرچه شروع فعالیت عضلانی در گروه مبتلا به کمردرد در طی آغاز مرحله ایستائی یعنی پاسخ به لودگذاری با تاخیر بود اما اختلاف در دو گروه از نظر آماری معنادار نشد (4/0 = P ). مدت شروع تا حداکثر فعالیت عضلانی در طی مرحله آغاز در تمام عضلات مورد مطالعه (با 01/0 = P ) و در مرحله میانی جز در مورد عضله دو سر رانی در دیگر عضلات (با 005/0 = P )، در دو گروه، معنادار بود.
نتیجه گیری: شروع با تاخیر فعالیت عضلانی و مدت شروع تا حداکثر فعالیت عضلانی طولانی در طی رخدادهای ابتدائی و میانی مرحله ایستایی راه رفتن با سرعت راحت می تواند به عنوان یک استراتژی جبرانی در جهت کنترل حرکات تنه بطور موثر، تامین ثبات کافی و انتقال کارآمد لود به ناحیه کمری در نظر گرفته شود.
کلید واژه ها: فعالیت عضلانی، کمردرد مزمن، راه رفتن، عضلات تنه، عضلات اندام تحتانی
نرگس مفتاحی، جواد صراف زاده، نادر معروفی، حسن جعفری،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای کمردرد در ورزشکاران و آثار آن بر عملکرد ورزشی آنان، وجود یک ارزیابی دقیق قبل از طراحی برنامه توانبخشی در ورزشکاران مبتلا به کمردرد ضروری به نظر میرسد. در ارزیابی باید توجه داشت که حرکات بدن به صورت یک زنجیره کینتیکی میباشند. این بدین معناست که هر گونه مشکل در یکی از ساختمان های این زنجیره، میتواند باعث عملکرد غیرطبیعی در سایر قسمت های زنجیره شود. بنابراین در نظر نگرفتن ارتباطات بین قسمت های مختلف این زنجیره میتواند منجر به توانبخشی کمتر از حد مطلوب شود. لذا علاوه بر تمرکز درمان بر روی ناحیه آسیب دیده، بررسی کل زنجیره حرکتی میتواند در جلوگیری از باقی ماندن و تکرار چنین مشکلاتی کمک کننده باشد. از آنجایی که در زنجیره کینتیک، عضلات مفصل ران به عنوان یک حلقه ارتباط دهنده مهم بین اندام تحتانی و تنه عمل کرده و نیروها را از اندام تحتانی به ستون فقرات و برعکس منتقل میکنند، هدف مطالعه حاضر، مقایسه قدرت عضلات ران در زنان ورزشکار مبتلا به کمردرد غیر اختصاصی مزمن و سالم بود.
روش بررسی:
یافته ها:
نتیجه گیری:
کلید واژه ها:
کمردرد غیر اختصاصی مزمن، قدرت عضلات ران، ورزشکارنتایج به دست آمده از این مطالعه نشان میدهد که قدرت اکستنشن و ابداکشن مفصل ران در زنان ورزشکار مبتلا به کمردرد کمتر از گروه کنترل بود. بنابراین در ارزیابی و توانبخشی مبتلایان به کمردرد، علاوه بر ارزیابی های مربوط به ستون فقرات، توجه به قدرت عضلات مفصل ران نیز ضروری به نظر میرسد.حداکثر قدرت عضلات اکستانسور و ابداکتور ران در زنان ورزشکار مبتلا به کمردرد، به صورت معنیداری کمتر از قدرت این گروههای عضلانی در ورزشکاران سالم بود (05/0> 15 زن ورزشکار سالم و 15 زن ورزشکار مبتلا به کمردرد غیر اختصاصی مزمن در محدوده سنی 18 تا 30 سال در مطالعه حاضر شرکت کردند. قدرت عضلات اکستانسور، ابداکتور و روتاتور خارجی ران در هر دو گروه اندازه گیری شد. برای اندازهگیری قدرت عضلات از دینامومتر دستی استفاده شد. از آنجایی که ثابت نگه داشتن دینامومتر دستی با دست آزمونگر پر از خطاست، در این مطالعه دینامومتر دستی به وسیله یک چهارچوب فلزی ثابت شد.P). مقایسه حداکثر قدرت عضلات روتاتور خارجی ران در دو گروه، تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0<P).
رحیمه محمودی، سعید طالبیان، الهه سجادی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هم اکنون کمردرد، شایع ترین و پرهزینه ترین مشکل عضلانی – اسکلتی در جوامع مدرن می باشد. از هر ده نفر، یک نفر، یکبار در طول زندگی به کمردرد مبتلا می شود. 90% از کمردردها در طی شش هفته بهبود می یابند اما دوره تکرار و عود، بسیار شایع است. از طرفی، مفصل ساکروایلیاک بعنوان منشا بسیاری از دردهای ناحیه کمر و لگن و از جمله عناصر مهم در عملکرد طبیعی سیستم عضلانی- اسکلتی در طی راه رفتن می باشد. در ثبات این مفصل علاوه بر عوامل استخوانی و لیگامانی، عضلات نیز نقش دارند که شروع فعالیت و مدت شروع تا حداکثر فعالیت عضلانی در این عضلات در انتقال نیرو در این مفصل با اهمیت است. لذا هدف از این مطالعه، مقایسه زمان بندی فعالیت عضلانی در این عضلات در طی مرحله ابتدائی و میانی مرحله ایستایی راه رفتن با سرعت راحت (سرعت معمولی راه رفتن) بین دو گروه مبتلا به کمردرد مزمن و افراد سالم می باشد.
روش بررسی: 16 فرد مبتلا به کمردرد (14 زن و 2 مرد) با میانگین سن 61/2 ± 23/25 و 15 فرد سالم (13 زن و 2 مرد) با میانگین سن 29/11 ± 73/29 در این مطالعه شرکت کردند. شروع فعالیت و مدت شروع تا حداکثر فعالیت عضلات با استفاده از دستگاه Datalink ثبت شد و با نصب Footswitch در زیر پاشته سمت درگیر در گروه مبتلا به کمردرد و پای غالب در گروه کنترل و نصب نشانگرهایی بر روی متاتارس پنجم و قوزک خارجی و دوربین فیلمبرداری، مرحله آغاز و میانی مرحله ایستائی راه رفتن مشخص شد.
یافته ها: اگرچه شروع فعالیت عضلانی در گروه مبتلا به کمردرد در طی آغاز مرحله ایستائی یعنی پاسخ به لودگذاری با تاخیر بود اما اختلاف در دو گروه از نظر آماری معنادار نشد (4/0 = P ). مدت شروع تا حداکثر فعالیت عضلانی در طی مرحله آغاز در تمام عضلات مورد مطالعه (با 01/0 = P ) و در مرحله میانی جز در مورد عضله دو سر رانی در دیگر عضلات (با 005/0 = P )، در دو گروه، معنادار بود.
نتیجه گیری: شروع با تاخیر فعالیت عضلانی و مدت شروع تا حداکثر فعالیت عضلانی طولانی در طی رخدادهای ابتدائی و میانی مرحله ایستایی راه رفتن با سرعت راحت می تواند به عنوان یک استراتژی جبرانی در جهت کنترل حرکات تنه بطور موثر، تامین ثبات کافی و انتقال کارآمد لود به ناحیه کمری در نظر گرفته شود.
کلید واژه ها: فعالیت عضلانی، کمردرد مزمن، راه رفتن، عضلات تنه، عضلات اندام تحتانی
خدیجه اوتادی، سعید طالبیان، محمدرضا هادیان، آزاده شادمهر، نورالدین نخستین انصاری، سعید امام دوست، شیوا موسوی،
دوره 9، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : پارامترهای استخراج شده از مرکز فشار در بیماران مبتلا به درد میوفاشیال گردنی از شاخصهای مناسب ارزیابی تعادل در توانبخشی این بیماران است. بدین منظور اطمینان از تکرارپذیری این پارامترها بسیار ارزشمند است. این مطالعه میزان تکرار پذیری برخی پارامترهای مرکز فشار در بیماران مبتلا به درد میوفاشیال گردنی را در وضعیتهای مختلف ارزیابی می کند .
روش بررسی: در این مطالعه که از نوع آزمون- بازآزمون است تعداد 20 بیمار مبتلا به دردهای میوفاشیال گردنی در 3 وضعیت چشمان باز و بسته روی صفحه نیرو و چشمان باز روی فوم در وضعیت ایستاده روی 2 پا و یک پا به مدت 30 ثانیه مورد آزمون قرار گرفتند. تغییرات جابجایی مرکز فشار در دو محور داخلی- خارجی و قدامی- خلفی و متوسط سرعت و سطح جابجایی در 3 تکرار با فاصله 30 دقیقه محاسبه و ارزیابی شدند.
یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پارامتر متوسط سرعت نوسانات بیشترین تکرار پذیری( 98/0) و بقیه پارامترها در شرایط مختلف میزان تکرار پذیری متفاوتی داشتند.
نتیجه گیری: پارامتر میانگین سرعت حاصل از نوسانات مرکز فشار در بیماران مبتلا به دردهای میوفاشیال گردنی بین جلسات آزمایشی دارای تکرار پذیری بالایی می باشد و می توان از آن برای ارزیابی این بیماران استفاده کرد.
کلیدواژه ها: تکرار پذیری، درد میوفاشیال گردن، مرکز فشار، صفحه نیرو
مهدی رمضانی، قربان تقی زاده، مهدی عبدالوهاب، لاله لاجوردی، مهرداد سعیدی بروجنی،
دوره 9، شماره 3 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: کمردرد غیراختصاصی مزمن یکی از مسائل مهم سلامت در نیروهای نظامی بوده و عوامل مختلفی در به وجود آمدن آن گزارش شده است. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین کمردرد با سطح تحصیلات، Body Mass Index: BMI ، ورزش، وضعیت سیگار کشیدن ، وضعیت شغلی و پاسچرهای بد در نیروهای نظامی مرد می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه غیرتجربی مورد- شاهدی، 92 نفر (با میانگین سنی 16/29 سال و انحراف معیار 55/8 سال) مبتلا به کمردرد غیر اختصاصی مزمن و 93 نفر (با میانگین سنی 80/26 سال و انحراف معیار 22/9 سال) افراد غیرمبتلا به کمردرد به صورت غیراحتمالی ساده از نیروهای نظامی مرد پادگان ها و مراکز نظامی شهر تهران انتخاب شدند. ابزراهای اندازه گیری در این مطالعه شامل پرسشنامه خودساخته، ترازو و متر نواری بود.
یافته ها: بر اساس نتایج رگرسیون لوجستیک دوتایی، عوامل خطر درجه تمرینات (003/0= P )، وضعیت کشیدن سیگا ر (042/0= P )، درجه BMI (034/0= P )، درجات پاسچر بد شامل حرکات بلند کردن اشیا سنگین (00 7 /0= P )، حرکات خم شدن (003/0= P )، حرکات چرخیدن از ناحیه کمر ( 011/0= P )، جابجایی اشیا حجیم (034/0= P )، جابجایی اشیا سنگین (05/0= P ) و کار کردن در وضعیت چمباتمه (005/0= P ) ارتباط معناداری با کمردرد داشتند و وضعیت شغلی (999/0= P )، سطح تحصیلات (056/0= P ) و درجه پاسچر بد شامل حرکاتی شبیه به چلاندن لباس (958/0= P ) ارتباط معناداری با کمردرد نداشتند.
نتیجه گیری: داشتن تمرینات منظم و BMI عادی، احتمال ابتلا به کمردرد را در نیروهای نظامی کاهش داده در حالی که سیگار کشیدن و انجام زیاد فعالیت های فیزیکی آسیب رسان در حین کار ( بلند کردن اشیا سنگین، حرکات خم شدن و چرخیدن از ناحیه کمر، جابجایی اشیا حجیم و سنگین و همچنین کار کردن در وضعیت چمباتمه برای مدت طولانی) این احتمال را افزایش می دهد.
کلید واژه ها : کمردرد غیراختصاصی مزمن، نیروهای نظامی، عوامل خطر بیومکانیکی، ورزش