[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: تماس با ما :: جستجو ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب جدید پایگاه چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
Google Scholar Metrics

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations943233
h-index198
i10-index317
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
4 نتیجه برای رفلکس H

غلامرضا علیائی، نورالدین نخستین انصاری، سعید مشایخ میبدی، سعید طالبیان، حسین باقری،
دوره 1، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: از سال 1998 تحقیقاتی توسطHiraoka  و افراد دیگر در مورد اثر کشش بر روی رفلکس H انجام گرفت  که بعضی از این تحقیقات بر روی رفلکس H در اندام تحتانی و بعضی دیگر بر روی رفلکس H در اندام فوقانی بود. ابزار مورد استفاده برای تعیین اثر کشش، دامنه رفلکس بود و در این تحقیقات به نتا یج مختلفی دست پیدا کردند که با هم متنا قض بود. در روشهای جدیدی که از سال 2000  ارائه شد، اثر کشش گردن به وسیله شیب رفلکس بررسی شده است. در این تحقیقات اثر کشش دستی بر روی شیب رفلکس H در اندام فوقانی بررسی شده است ولی اثر کشش گردن بر روی رفلکس H در اندام تحتانی هنوز با استفاده از روش جدید بررسی نشده است و در این تحقیق می‏خواهیم به این سئوال پاسخ دهیم که اثر کشش 3 کیلو گرم بر روی رفلکس H در اندام تحتانی با استفاده ازاین روش جدید (شیب H) چگونه است.

روش بررسی: 16 نفر مرد  سالم  با میانگین سنی 12/23 و انحراف معیار 55/2 به روش مقطعی در این مطالعه شرکت نمودند. پس از کسب رضایت و آشنا یی فرد با نحوه انجام آزمایش در ابتدا بعد از استراحت رفلکس H با شدتهای مختلف از آنها ثبت می شد و سپس  کشش گردن با وزنه 3 کیلو گرم با اسلینگ و طناب در حالتی که سر در موقعیت خنثی قرار داشت به مدت یک دقیقه داده می شد و بلافاصله بعد از کشش دو باره با شدتهای مختلف رفلکس H  از بیمار ثبت می شد.

یافته ها : قبل و بعد از کشش، نسبت Hmax/Mmax، زمان تا خیر رفلکس، شیب M هیچ نوع اختلاف معنی داری نداشت ولی در شیب H (002/0 p =)  و نیز  Hslope/Mslope (01/0=p) افزایش معنی داری بعد از کشش مشاهده شد.

نتیجه گیری: کشش 3 کیلوگرم با عث افزایش تحریک پذیری نورونهای حرکتی  عضله سولئوس  در اندام تحتانی می شود و این نتایج بر خلاف نتایج مطا لعات پیشین است که می توا ند احتمالا به دلیل دقیقتر بودن این روش با شد .


غلامرضا علیایی، امین کردی یوسفی نژاد،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مقاله مروری حاضر با هدف بررسی تأثیر وضعیت­های مختلف و تغییرات وضعیت اندام بر پارامترهای رفلکس H صورت گرفته است.

روش بررسی: تغییرات در وضعیت اندام می­تواند بر تحریک پذیری حوضچه نورون حرکتی مؤثر باشد. این به معنای دریافت شواهدی برای کمک به درمان برخی مشکلات نورولوژیکی و بیومکانیکی مانند فتق دیسک کمر و رادیکولوپاتی است یکی از روش­های بررسی این تغییرات رفلکس هافمن است که اولین بار توسط نورولوژیست آلمانی، هافمن در سال 1918 تشریح شد. این رفلکس ، رفلکسی تک سیناپسی است که مانند دیگر رفلکس­های تک سیناپسی مشتمل بر یک بخش آوران متشکل از فیبرهای Ia و یک بخش حرکتی متشکل از فیبرهای حرکتی آلفا می­باشد.

برای بررسی تاثیر وضعیت های مختلف بر پارامترهای رفلکس هافمن از جستجو در پایگاه داده ها و ژورنال های الکتریکی و نیز پایان نامه های مرتبط با موضوع استفاده گردید.

یافته­ ها: تغییرات وضعیت اندام و وضعیت­های مختلف بر پارامترهای رفلکس H مؤثرند.

نتیجه ­گیری: پارامترهای مختلف رفلکس H بخصوص دامنه در وضعیت­های مختلف، تغییرات زیادی نشان می­دهند و این شاید دلیلی است بر اینکه دامنه رفلکس H ، پارامتر زیاد قابل اعتمادی نیست.


مرتضی احمدی، گیتی ترکمان، صدیقه کهریزی، مژده قبائی،
دوره 8، شماره 4 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود استفاده گسترده از ویبراسیون کل بدن ( Whole Body Vibration )بویژه در سالهای اخیر، مکانیسم نوروفیزیولوژیک درگیر در آن بخوبی درک نشده است و نتایج مطالعات انجام شده در رابطه با اثرات تسهیلی و یا مهاری آن متفاوت است. هدف این مطالعه مقایسه اثر آنی (یک جلسه­ای) و کوتاه مدت (12جلسه ای)ویبراسیون کل بدن برتحریک پذیری موتورنورونهای نخاع در مردان جوان سالم بود.

روش بررسی: 10مرد جوان سالم غیر ورزشکار (با میانگین سنی 23/2 ± 1/26) داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. افراد در جلسات شم در وضعیت نیمه اسکوات روی ویبراسیون خاموش ایستادند و سپس با فاصله دو هفته­ای تمرین ویبراسیون در همان وضعیت نیمه اسکوات با فرکانس 30 هرتز و دامنه 3 میلی­متر در وضعیت روشن دستگاه انجام شد. جلسات تمرین (شم و ویبراسیون) 12 جلسه (3جلسه در هفته) و هر جلسه شامل 4 ست 1 دقیقه­ای بود که هر هفته 1ست به برنامه تمرینی اضافه شد. منحنی فراخوانی رفلکس H عضله سولئوس قبل و بعد از جلسه اول و دوازدهم در هر دو برنامه تمرینی شم و ویبراسیون ثبت شد. پارامترهای مورد بررسی، شیب صعودی منحنی فراخوانی، دامنه و شدت تحریک آستانه و قله،دامنه موج M در حضور H و نسبت Hmax/Mmax بود.

یافته­ها: اثر آنی ویبراسیون در جلسه دوازدهم، سبب کاهش معنی­دار دامنه آستانه رفلکس و افزایش معنی­دار شدت لازم برای ثبت دامنه قله شد (05/0 P= ). تمرین کوتاه مدت ویبراسیون، سبب کاهش معنی­دار شدت لازم برای ثبت آستانه منحنی فراخوانی سولئوس شد (01/0 P= ).

نتیجه­گیری: نتایج نشان دهنده اثر مهاری تمرین آنی ویبراسیون کل بدن روی تحریک پذیری موتورنورونهای نخاع است. به نظر می­رسد تمرین کوتاه مدت ویبراسیون در تسهیل منحنی فراخوانی موثر است و یا سبب افزایش حساسیت دوکهای عضلانی شده است.

کلید واژه­ها: ویبراسیون کل بدن، منحنی فراخوانی رفلکس H ، عضله سولئوس، تمرین کوتاه مدت


یاسمین خوش آموز، گیتی ترکمان، هاجر بنی فاطمه، علیرضا سرمدی،
دوره 9، شماره 4 - ( 8-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: در مورد نقش گیرنده­های پوستی در تحریک­پذیری موتورنورون­های نخاعی، اختلاف نظر­های فراوانی وجود دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی تحریک­پذیری موتورنورون­های نخاع و تغییرات منحنی ریکاوری رفلکس H عضلات سولئوس و گاستروکنمیوس بعد از اعمال بی­حسی موضعی بر پوست ستون فقرات است.

روش بررسی:30 زن داوطلب سالم غیرورزشکار با میانگین سنی (11/3 ± 20/27) در دو جلسه جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. منحنی ریکاوری رفلکسH عضلات گاستروکنمیوس و سولئوس، قبل از مداخله و 15 دقیقه پس از اعمال بی­حسی (محلول لیدوکائین 10%) یا بی­حسی پلاسبو (آب) ، با دو شدت تحریک Hmax 30 و 100% و اینتروال­های 202-1 میلی­ثانیه ثبت شد. پس از استخراج دامنه پاسخ­های H1 و H2و رسم منحنی ریکاوری، دامنه و اینتروال قله (زمان ظهور قله) ، سطح زیر منحنی و آستانه تسهیل اولیه و ثانویه محاسبه و آنالیز شد.

یافته­ها: پس از اعمال لیدوکائین،آستانه درک حسی پوست ستون فقرات افزایش معنی­دار نشان داد (05/0 >P). قله و سطح زیر منحنی تسهیل اولیه کاهش معنی­دار نشان داد که به دلیل افزایش معنی­دار پاسخ H1. بود (05/0 >p). آستانه تسهیل ثانویه نیز در دو عضله گاستروکنمیوس و سولئوس کاهش معنی­دار نشان داد(05/0 >P).

نتیجه­گیری: نتایج نشان داد کاهش فعالیت گیرنده­های پوست پس از بی­حسی می­تواند موجب افزایش تحریک­پذیری موتورنورون­ها و تسهیل ریکاوری رفلکس  Hشود. به نظر می­رسد که استفاده از تحریکات الکتریکی زوج و رسم منحنی ریکاوری رفلکس H روش مناسبی برای بررسی تأثیر مدالیته­های فیزیوتراپی بر تحریک­پذیری موتورنورون­های نوع اول و دوم باشد.

کلید واژه ها: منحنی ریکاوری رفلکس H، بی­حسی موضعی، سرما، تحریک­پذیری موتورنورون.



صفحه 1 از 1     

فصلنامه توانبخشی نوین Journal of Modern Rehabilitation
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 31 queries by YEKTAWEB 4657