[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: تماس با ما :: جستجو ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب جدید پایگاه چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
Google Scholar Metrics

Citation Indices from GS

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
6 نتیجه برای عملکرد اندام فوقانی

حسین باقری، مهدی عبدالوهاب، لیلا دهقان، محمود جلیلی، سیده زینب بهشتی،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف:  فلج مغزی شایعترین آسیب حرکتی دوران کودکی است که منجر به مشکلاتی در زمینه اجرای حرکتی شده و نهایتا فعالیت های عملکردی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. آسیب عملکرد دست مشکل ثانویه کودکان دایپلژی اسپاستیک می باشد. افراد دچار نقص عملکرد دست مشکلاتی را در زمینه مراقبت از خود ، فعالیت های آموزشی و تفریحی دارند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرینات تکلیف محور بر عملکرد اندام فوقانی سمت غالب کودکان دایپلژی اسپاستیک 12-8 ساله می باشد.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مداخله ای است و نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد. 15 کودک 12-8 ساله مبتلا به دایپلژی اسپاستیک به صورت تصادفی ساده انتخاب شده و 3 روز در هفته به مدت 8 هفته در جلسات تمرینات تکلیف محور شرکت نمودند. ابزارهای ارزیابی استفاده شده شامل تست جبسون-تیلور برای عملکرد اندام فوقانی ، تست پردوپگ بورد برای زبردستی، گونیامتر برای دامنه حرکتی مچ و آرنج و مقیاس آشورث برای اسپاستی سیتی مچ و آرنج بود.

یافته­ ها: نتایج ارزیابی ها نشان دهنده بهبود معنادار عملکرد اندام فوقانی (0001/0 ≥P)، زبردستی (001/0≥P) ، دامنه حرکتی مچ و آرنج (0001/0 ≥P) و اسپاستی سیتی مچ و آرنج ( 05/0≥P) بعد از تمرینات تکلیف محور بود.

نتیجه گیری: اطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که تمرینات تکلیف محور می تواند روش موثری جهت بهبود عملکرد اندام فوقانی کودکان دایپلژی اسپاستیک باشد.


محمدجواد نیک اردکانی، غلامرضا علیایی، مهدی عبدالوهاب، حسین باقری، محمود جلیلی، سقراط فقیه زاده،
دوره 4، شماره 3 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: فلج مغزی یک اختلال غیر پیشرونده و از شایعترین مشکلات حرکتی در نوزادان می باشد. بسیاری از کودکان مبتلا به فلج مغزی از نوع همی پلژی هستند. یکی از مشکلات مهم این کودکان اختلال عملکرد اندام فوقانی یکطرفه می باشد که عدم استفاده از سمت مبتلا، باعث فراموشی و مشکلات بیشتر در این سمت می شود. در این مطالعه به بررسی تاثیر پذیری روش استفاده اجباری از سمت مبتلا ( Constraint-Induced Therapy) و میزان ماندگاری این روش بر اسپاستی سیتی و عملکرد اندام فوقانی کودکان فلج مغزی همی پلژی 6 تا 12 ساله پرداخته شده است.

روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی پیش آزمون - پس آزمون ، 20 کودک فلج مغزی همی پلژی 6 تا 12 ساله (15 پسر و 5 دختر) با میانگین سنی 7/8 سال بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله بمدت 8 هفته انجام شد و بیماران 4 هفته مورد پیگیری قرار گرفتند. اسپاستی سیتی مچ دست و آرنج سمت مبتلا توسط آزمون Modified Ashworth Scale و عملکرد اندام فوقانی سمت مبتلا توسط آزمون Box & Block  مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با آزمونهای t زوج و ویلکاکسون تحلیل شدند.

یافته­ ها: استفاده اجباری از اندام مبتلا باعث کاهش معناداری در میزان اسپاستی سیتی مچ (00/0p = ) و آرنج (005/0p = ) و افزایش معناداری در نمره عملکرد (00/0p = ) دست مبتلا گردید که این میزان بهبودی به طور معناداری تا یک ماه پس از پایان مداخله نیز باقی ماند.

نتیحه­ گیری: استفاده اجباری از اندام فوقانی مبتلا با دو مکانیسم کاهش عدم استفاده از اندام مبتلا و همچنین پلاستی سیتی عصبی احتمالا می تواند باعث کاهش اسپاستی سیتی اندام مبتلا و به همراه آن افزایش عملکرد اندام گردد که این بهبودی ممکن است در اندام مبتلا ماندگار بماند.


مهناز شیرمرد، اکرم آزاد، قربان تقی زاده،
دوره 5، شماره 2 - ( 9-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: نقایص حسی از جمله عوارض شایع سکته های مغزی هستند و مطالعات مختلف میزان شیوع این نقایص را در بیماران سکته مغزی بین 11 تا 85% گزارش نموده اند. علیرغم اینکه نقایص حسی سبب کاهش کیفیت حرکات اندام فوقانی، ضعف در انجام حرکات مهارتی و ضعف در مهارت های گرفتن شده و میتوانند منجر به کاهش سطح فعالیت در سمت مبتلا ، تطابق فرد به زندگی با یک دست و نهایتا کاهش کیفیت زندگی فرد شوند اما بندرت در برنامه های توانبخشی بیماران سکته مغزی مورد توجه قرار میگیرند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر بازآموزی حسی بر بهبود عملکرد اندام فوقانی همی پلژیک در بیماران سکته مغزی می باشد.
روش بررسی: این مطالعه بصورت Single-System design(AB) بر روی 5 بیمار سکته مغزی مزمن انجام شد. در طی فاز پایه عملکرد اندام فوقانی بیماران(با استفاده از آزمون Fugl-Meyer) نقایص حرکتی اندام فوقانی(با استفاده از آزمون Motoricity Index) و مهارت دستی آنان(با استفاده از آزمون Box and Block) در فواصل سه روز یکبار مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از رسیدن به الگوی ثابت در تغییرات، فاز درمان آغاز گردید. بیماران در این فاز به مدت 6 هفته تحت درمان بازآموزی حسی قرار گرفتند. درمان بر پایه اصول بازآموزی حسی و برحسب توانایی ها و ناتوانی های بیماران با تعیین محل و تعداد لمس ثابت و متحرک آغاز گردیده و با تکالیف تمایزی پیشرفته تر مانند گرافستزیا ادامه یافت. سپس نتایج ارزیابی های فازهای پایه و درمان مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته­ ها:
4 نفر از بیماران مورد مطالعه بهبودی معنی داری را در عملکرد اندام فوقانی نشان دادند و تمامی آنان به بهبودی معنی داری در نقایص حرکتی و نیز مهارت دستی دست یافتند.
نتیجه گیری: باتوجه به بهبودی قابل توجه در عملکرد و نقایص حرکتی اندام فوقانی و نیز مهارت دستی بیماران مورد مطالعه بدنبال بازآموزی حسی، به نظر می رسد این مداخله می تواند مداخله درمانی موثری در توانبخشی بیماران سکته مغزی باشد، اگرچه مطالعات بیشتر با حجم نمونه بزرگتر نیاز است.
حمیدرضا رستمی، سیف اله جهانتاب نژاد، علی ارسطو،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: واقعیت مجازی، تکنولوژی رایانه ای همراه با محیط و اشیاء مجازی است که افراد در آن قادر به دستکاری و تغییر محیط هستند. هدف این مطالعه تعیین تأثیر تمرینات حسی-حرکتی در محیط مجازی بر عملکرد اندام فوقانی کودکان مبتلا به فلج مغزی همی پارزی بود.
روش بررسی: تعداد 16کودک مبتلا به فلج مغزی همی پارزی از جامعه دردسترس شهراهواز در یک کارآزمایی بالینی تصادفی یک سویه کور در 2 گروه 8 نفره بررسی شدند (واقعیت مجازی و کنترل). برنامه درمانی شامل جلسات 5/1 ساعته تمرین در محیط مجازی و به مدت 4 هفته به صورت یک روز درمیان بود. ارزیابی توسط ابزار کفایت حرکتی برواینینکس- اوزرتسکی و فعالیت حرکتی کودکان، قبل، بعد و3 ماه پس از اتمام مداخلات صورت گرفت. از نرم افزارSPSS-16 جهت انتخاب تصادفی نمونه ها و همچنین تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس در تکرار مشاهدات در سطح معناداری 05/0 استفاده گردید.
یافته­ ها: آنالیز اطلاعات ابزارهای ارزیابی حاکی از اختلاف معنادار آماری گروه واقعیت مجازی نسبت به گروه کنترل بود (ابزار کفایت حرکتی برواینینکس- اوزرتسکی: تغییر میانگین سرعت و مهارت از 06/0±25/0 به 23/0±22/1 در جلسه پس از درمان). آنالیز اطلاعات جلسه پیگیری ارزیابی نیز حاکی از عدم وجود تفاوت معنادار آماری بین جلسات پس از درمان و پیگیری در هر 2گروه مطالعه بود.
نتیجه گیری: تکنولوژی واقعیت مجازی از طریق تمرینات شدید مکرر در یک محیط تعاملی و انگیزاننده میتواند به عنوان یک روش درمانی مناسب در بهبود عملکرد اندام فوقانی کودکان مبتلا به فلج مغزی همی پارزی تلقی گردد.


محمدرضا اکرمی ابرقویی، مهدی عبدالوهاب، حسین باقری، محمود جلیلی، احمدرضا باغستانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: کودکان فلج مغزی از مراجعین اصلی به مراکز کاردرمانی هستند و دست به عنوان ابزاری مهم در عملکرد روزمره زندگی به حساب می­آید. در اکثر کودکان فلج مغزی عملکرد دست دچار اختلال می­شود. ارتزها و اسپلینت­ها به منظور بهبود پوزیشن، دامنه حرکتی، کیفیت حرکت و عملکرد دست مورد استفاده قرار می­گیرند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک برعملکرد اندام فوقانی، دامنه حرکتی، شدت اسپاستی­سیتی مفاصل آرنج، ساعد و مچ دست و قدرت پینچ (Pinch) و گریپ ( (Grip سمت غالب کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 12- 8 ساله می­باشد.

روش بررسی: روش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله­ای در دو گروه مورد و شاهد می­باشد. 30 بیمار فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 8 تا 12 ساله که معیار ورود را داشتند، به طور تصادفی در یکی از دو گروه مورد یا شاهد قرار گرفتند. بیماران گروه مورد از یک اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه، 8 ساعت در روز استفاده کردند. دراین مطالعه از آزمون جبسون - تیلور برای ارزیابی عملکرد اندام فوقانی، گونیامتر برای ارزیابی دامنه­ی حرکتی آرنج، ساعد و مچ دست، مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی شدت اسپاستی­سیتی آرنج، ساعد و مچ دست و دستگاه دینامومتر دیجیتالی :MIE Medical research Lth برای ارزیابی قدرت گریپ و پینچ استفاده شد.

یافته­ها: در گروه مورد نتایج ارزیابی­ها نشان داد که عملکرد اندام فوقانی (026/0 P≤ )، دامنه حرکتی سوپینیشن ساعد (007/0 P≤ )، اکستنشن مچ دست ) 005/0 P≤ )، شدت اسپاستی­سیتی عضلات پروناتور ساعد (001/0 P≤ ) و عضلات فلکسور مچ دست (009/0 P≤ )، قدرت گریپ (001/0 P≤ ) و پینچ (001/0 P≤ ) بهبود معناداری یافتند اما تاثیر معناداری بر دامنه حرکتی اکستنشن آرنج (075/0 P≤ )، شدت اسپاستی سیتی عضلات فلکسور آرنج (164/0 P≤ ) دیده نشد. در گروه مورد نسبت به شاهد اختلاف­های عملکرد اندام فوقانی (001/0 P≤ )، دامنه حرکتی سوپینیشن ساعد (034/0 P≤ )، اکستنشن مچ دست ) 042/0 P≤ )، شدت اسپاستی­سیتی عضلات پروناتور ساعد (009/0 P≤ ) و قدرت گریپ (001/0 P≤ ) و پینچ (001/0 P≤ ) بهبود معناداری را نشان دادند اما تاثیر معناداری بر دامنه حرکتی اکستنشن آرنج (140/0 P≤ )، شدت اسپاستی­سیتی عضلات فلکسور آرنج (638/0 P≤ ) و مچ دست ( 105/0 P≤ ) دیده نشد.

نتیجه­گیری: تحقیق حاضر نشان می­دهد که استفاده از اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه، 8 ساعت در روز می­تواند روش موثری جهت بهبود عملکرد اندام فوقانی، دامنه­ی حرکتی سوپینیشن ساعد، اکستنشن مچ دست و شدت اسپاستی­سیتی عضلات پروناتور ساعد و فلکسور مچ و قدرت گریپ و پینچ کودکان فلج­مغزی دایپلژی اسپاستیک باشد.

کلید واژه­ها: فلج­مغزی، اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک، عملکرد اندام فوقانی، اسپاستی­سیتی، قدرت


زهرا جهانگیری، مهدی عبدالوهاب، حسین باقری، محمود جلیلی، احمدرضا باغستانی،
دوره 9، شماره 5 - ( 10-1394 )
چکیده

فلج مغزی یکی از دلایل رایج ناتوانی در دوران کودکی است که رشد حرکتی و پوسچر را تحت تاثیر قرار می دهد و منجر به محدودیت در انجام فعالیت می شود. مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک بر اسپاستی پلژیک اسپاستیک 12-روش بررسی: روش مطالعه در این پژوهش، از نوع مداخله ای می باشد. 20 بیمار فلج مغزی همی پلژیک اسپاستیک 8 تا 12 ساله از بین کودکانی که در مدارس جسمی حرکتی شهر تهران تحصیل می کردند و معیار های ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند که در هر گروه 10 کودک قرار گرفت. بیماران گروه مورد از یک اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه و روزانه 6 ساعت استفاده کردند. در این مطالعه از تست جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته مچ دست، ساعد و آرنج، گونیامتر برای ارزیابی دامنه حرکتی مچ دست، ساعد و آرنج و از دستگاه digital pinch/grip analyser برای ارزیابی قدرت دست استفاده شد.

نتایج ارزیابی ها در گروه مورد، نشان دهنده بهبود معنادار عملکرد اندام فوقانی (003/0P</0P<) سیته ساعد (003/0P<)، دامنه حرکتی ساعد (003/0P<) و قدرت پینچ (003/0P<) و دامنه حرکتی آرنج (343/0P<نتیجه گیری:کلید واژه ها: فلج مغزی، عملکرد اندام فوقانی ،اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک ، همی پلژیک اسپاستیک



صفحه 1 از 1     

فصلنامه توانبخشی نوین Journal of Modern Rehabilitation
Persian site map - English site map - Created in 0.05 seconds with 31 queries by YEKTAWEB 4657